فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

باورهای فطری از دیدگاه فلاسفه و متکلمین اسلامی

اختصاصی از فایلکو باورهای فطری از دیدگاه فلاسفه و متکلمین اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 114

 

بیان مسئله:

سپاس فراوان آفریدگاری را سزاست که جهان هستی را همسان و هماهنگ با احتیاجات ونیازهای بشر سامان داده وبا تدبیر حکیمانه خود آنرا پرورده است.

تحیّات ودرود بیکران بروالاترین معلّم ومربّی انسان یعنی پیامبر اکرم «ص»که بامدد وحی الهی وکتاب آسمانی، بشریت را به صراط مستقیم ورهنمودهای درخشان فرهنگ وتمدن آشنا ساخته است، وهمچنین برامامان وپیشوایان راه حق که همواره اهتمام و عنایات خودر ا به جامعه بشری ارزانی داشته اند.

انسان از سپیده دم تاریخ ،پیش ازآنکه بداندچگونه برای خود خانه بسازد ویا خوراک وپوشاک فراهم آورد، دارای یک سری اعتقادات وباروهای فطری بوده است که مهمترین آنها نیاز بشر به دین در هر عصروزمانی است. یکی از نکاتی که قرآن در این مورد بدان اشاره کرده است آیه : «فَاَقِم وَجهَکَ للّدین حنیفاً فطره الله التّی فطرالناسَ علیها لاتبدیلَ لِخلقِ الله ذلکَ الدّین القیّمُ ولکن اکثرَ الناس لایعلمون» است .که خداونددراین آیه یادآوری می کند: دین ،هماهنگ با فطرت و طبیعت انسانی است وبنابراین همیشه بصورت یک احتیاج قطعی وضروری بشر ،خودنمایی می کند. انسان از روزی که بوجودآمده همواره خدا راپرستش کرده وبه او عشق می ورزیده است. تاریخ زندگی بشر این نکته را به اثبات رسانده است که بشر ابتدایی هم خدا پرست بوده وهمچنین به روز قیامت ونبوّت اعتقاد داشته است واکثر اندیشمندان وجامعه شناسان به این عقیده اصرار می ورزند.

از آنجا که عقاید واصول کلی احکام الهی براساس ساختار آفرینش انسان تنظیم شده است ،به رغم تمام تلاشهایی که درطول تاریخ برای نابودی آنها صورت گرفته ، این احکام و عقاید پا بر جا مانده ،وگرچه چند صباحی کم رنگ یا افیون جلوه کرده است ،بالاخره با برطرف شدن موانع، جایگاه فطری خود را باز یافته است؛ کشورهای کمونیستی شوروی سابق بهترین شاهد براین مدّعا هستند.

موضوع اصلی تحقیق باورهای فطری ازدیدگاه فلاسفه ومتکلمین اسلامی می باشد. دراین تحقیق می- کوشیم ابتدا بحث فطرت را به طور کامل بیان کنیم وسپس به معنی ومفهوم باورها در اصطلاح بپردازیم که آیا باورهای فطری درانسان موجود است یاخیر؟ اگرموجود است نظر فلاسفه ومتکلمین اسلامی را دراین زمینه بیان کنیم.

فلاسفه ومتکلمین اسلامی درزمینه باورهای فطری سه اصل کلی ازعقاید را بیان نموده اند:که ترتیب منطقی آن به این صورت است که نخست بحث خداشناسی وتوحید وبه دنبال آن معادشناسی وسپس پیامبر شناسی را مطرح کرده اند.

چنانکه علّامه طباطبایی برمبنای همین عقیده اظهار می دارد که: «قرآن مجید برنامه زندگی انسان را به این نحو تنظیم کرد که اساس برنامه خودرا «خداشناسی» قرارداد واعتقاد ویگانگی خدا را اوّلین اساس دین شناخت وپس ازشناسانیدن خدا«معاد شناسی»راازآن نتیجه گرفت و اصل دیگر قرارداد وپس ازآن «پیامبرشناسی» رااز معاد شناسی نتیجه گرفت زیرا پاداش اعمال نیک وبد بدون ابلاغ قبلی طاعت ومعصیت ونیک وبد از راه وحی ونبوّت صورت نمی بندد وآنرا نیز اصلی دیگر قرارداد واین سه اصل نامبرده را اصول دین شمرد.»

اینکه باورهای فطری مثل،خداشناسی ،معاد ونبوّت یک امر فطری است همه فلاسفه و متکلمین اسلامی درباره آنها اتفاق نظر دارند. دراین زمینه نظرقرآن وسنّت را در مورد فطری بودن باورها بررسی می کنیم؛ واینکه اگرخداشناسی امر فطری است ،فطری به چه معناست ؟آیا همان معنا، مراد است که بعضی از فلاسفه ومتکلمین گفته اند.یعنی ازفطریات منطقی است؟ یا ازآن معنا که مراد ومورد نظرعرفا است که معتقدند .انسان مرتبه ای از ریاضت نفسانی و سیروسلوک معنوی خدا را بدون توسّل به هیچ برهان واستدلال عقلی وبه نحو حضوری ،شهود می کند، یا مراد چیز دیگری است؟ ازطرفی می بینیم درطول تاریخ بشر توده مردم از راه گرایش به ادیان و از طریق فطرت سلیم خود، دوراز دقت های فلسفی وخردورزی های افراطی ،به خداایمان آورده اندوکمتر فردی از مؤمنان براثر اقناع عقلی و قبول استدلالات فلسفی به خدا مؤمن شده است. به همین جهت بسیاری از اندیشمندان ومتکلمان وعرفا درطول تاریخ تفکر بشری چه درغرب و چه درشرق ،اصولاً احتیاج عقلی را درباره شناخت خداوند موثّر ومفید نمی دانستند ومعتقد بودند که راه خداشناسی ،تجربه دینی وشهود قلبی است.

ادیان توحیدی مهم جهان برچنین اساسی مردم رادعوت به ایمان کرده اندو ازاستدلالات عقلی اجتناب ورزیده اند .درقرآن هم اگر چه گاهی ادلّه ای درحد تذکّر وواداشتن عقل فطری بشربه تدبر درجهان هستی وزدودن پرده های غفلت از روی فطرت خداگرایی وخداشناسی بشراست، نه براهین فلسفی متداول برای اثبات خدا،اصولاً ازنظرقرآن سرشت انسان برمعرفت خدا منظورگشته است:«فاَقِم وجهََکَ لِدّین حنیفاً فطرة الله التی فَطَرَ الناس علیها»«روم،30» ودروجود خالق هستی شک وتردیدی وجود ندارد،«اَفی الله شکّ فاطر السموات والارض»«ابراهیم ،10» ،تا نیاز به استدلال پیچیده فلسفی باشد ولی درعین حال،برای افرادی که این فطرت زلال را به اغراض دنیوی وهواهای نفسانی آلوده کرده اند،ازباب تذکّر و تنبیه واتمام حجّت،ادلّه ساده اقامه نموده است. همچنین درکلام معصومین«ع» خواهیم دید،تکیه برهمین فطرت شده است وشناخت حقیقی خدا ،ازاحاطه عقلی بشر دورشمرده شده ودر حیطه شناخت باطنی وعقلی قرار گرفته است با توجّه به این نکات ،اهمّیت وجایگاه بحث خداشناسی فطری روشن می شود. گرچه هنوز به طور کامل نظریه فطرت تبیین نشده است ،امّا به گونه اجمال می توان گفت که خلقت تمام انسانها براساس فطرتی است که این فطرت طالب خداشناسی وخداگرایی می باشد وبدین سان آدمیان پذیرش ذاتی برای توحید عملی ونظری دارند .برخی قائل به فطری بودن نبوّت پیامبر اسلام و ولایت ائمه اطهار«ع»نیز می باشند. بنابراین انسانها دربدوتولد گرایش پذیرش ارکان شیعه را بالقوه دارا می باشند. بنابراین طبعاً باید به بررسی دیدگاهها وعقاید متکلمان ،فلاسفه وعرفا هرچند به نحو اختصار بپردازیم وهمانطور که اشاره شد دراین پژوهش توجه اصلی به فطرت وباورهای فطری خداشناسی وتوحید، معاد ونبوّت می باشد.

این رساله ازچهارفصل کلی تشکیل یافته که درفصل اول به کلیات ودرفصل دوم به بحث فطرت پرداخته شده است واین فصل خود از چهاربخش شکل گرفته :بخش اول به معانی ومفهوم فطرت، بخش دوم به ملاک وتعریف وتقسیم امورفطری ،بخش سوم به عوامل وموانع شکوفایی فطرت وبخش چهارم به تاریخچه فطرت پرداخته شده است.

فصل سوم درمورد معنی ومفهوم باورومصادیق باورهای فطری می باشد که این فصل خودشامل سه بخش است:بخش نخست معنی ومفهوم باور وراههای رسیدن به آن وتوجیه باور، بخش دوم باورهای دینی ونظریه فطرت در دیدگاه اسلام وبخش سوم اشاره به مصادیق باورهای فطری دارد.

فصل چهارم به باورهای فطری خداشناسی وتوحید، معاد ونبوّت پرداخته شده است که این فصل خود شامل سه بخش است :.بخش نخست ،بررسی معنا ومفهوم ،نظرات وادلّه فلاسفه وحکمای اسلامی دراثبات باور فطری خداشناسی وتوحید.

بخش دوم ،باور فطری معاد از نظرمعنا ومفهوم ،جایگاه فطری وهمچنین بررسی اقوالی از فلاسفه ومتکلمین اسلامی .وبخش سوم،اشاره به باور فطری نبوت از نظرمعناومفهوم وجایگاه فطری وهمچنین نظرات فلاسفه ومتکلمین اسلامی دارد ودرپایان فهرست آیات قرآن کریم وفهرست منابع وچکیده انگلیسی رساله آمده است .

انگیزه انتخاب موضوع:

بسیاری ازمردم عصرتکنولوژی وارتباطات از روشهای مذهبی واخلاقی فاصله گرفته اندکه شاید اثرات منفی حتی اثرات مطلق آن هنوز به طورجدّی بررسی نشده است یا حداقل درسطح مسائل جامعه شناسی روشن نشده است ؛از طرفی دیگر،برهنگی اخلاقی که مایه تمام بدبختی های عصرکنونی هست واثرات آن امروزه به وضوح دیده می شود مثل جنگها وخونریزیهای موجود،تجاوزها واستعمارهاوتعدّی به حقوق دیگران مسئله ای است که نمی توان آنرا مخفی کردوتاکنون هم هیچ اقدام بین المللی صورت نگرفته است ،می شود قاطعانه وواقع ببینانه گفت: بسیاری از تحصیلکرده های امروزی تصویری سطحی ونارسا از خدا،معاد ونبوّت وبطورکلّی از مذهب دارند که از حدود آداب ورسوم ساده وقدیمی فراتر نمی رود ومهمترین عاملش هم جدّی نگرفتن مسائل مربوط به دین است که اینها چنین برداشتی از خداوقیامت ونبوّت دارند. علاوه براینها چون پذیرش خدا، قیامت ونبوّت مستلزم قبول مذهب می باشد وبسیاری از مذاهب مانعی برسر بی بندو باریهای فردی واجتماعی که عنوان آزادی را روی آن می گذارند محسوب می شوند مخصوصاً درعصری که وسایل کامجویی هم برای افراد فراهم است لذا می خواهندخود را ازمذهب وباروهای فطری دور نگاه دارند وفراتر از اینها مداخله های سیاسی دولتهای استعمارگرنیز برای مطرود ماندن بحثهای جدی درزمینه مذهب مخفی نیست.بااین وجودبازهم شکستهای پی درپی این طرح برای اصلاح جامعه انسانی کم کم این فکررابوجودآورده که شاید گمشده خود را بتوانند در مذهب و ایمان فطری به خدا،نبوّت ومعاد بدست آورند. ولازمه چنین چیزی ارائه صحیح عقاید وباروهای فطری واصول تعالیم پیامبران وضابطه تشخیص یک مذهب می باشد.هدف دراین تحقیق کمک به همین هدف مقدس یعنی عرضه کردن عقاید وباورهای فطری ومذهبی ـ که دررأس آنها اثبات خداشناسی، نبوّت ومعاد می باشد . ـ درشکل صحیح بااصول منطقی وفطری روز می باشد .لذا دراین تحقیق کوشیده شده است دلائل اساسی خداشناسی ،معاد ونبوت را با توجه به نظرات فلاسفه ومتکلمین اسلامی ازطریق فطرت که برای همگان قانع کننده باشد تشریح کنم .از طرفی با توجه به علاقمندی بنده حقیر به مطالعه وتحقیق فطرت وباورهای فطری برآن شدم که معارف فطری را به شکلی صحیح واز نگاه فطرت بیان کنم . بنابراین برهر فرد شیعه واجب است که ازاصول اعتقادی به هرنحو ممکن دفاع نماید، و این حقیر هم می خواهد به حسب وظیفه شرعی مهمترین اصول اعتقادی را با دلایل فطری بررسی نماید.


دانلود با لینک مستقیم


باورهای فطری از دیدگاه فلاسفه و متکلمین اسلامی

دانلود عدالت کیفری از دیدگاه حمورابی 41ص

اختصاصی از فایلکو دانلود عدالت کیفری از دیدگاه حمورابی 41ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 41

 

عدالت کیفری از دیدگاه حمورابی

کلیات

تا اواخر قرن نوزدهم علماء حقوق را عقیده بر آن بود که قوانین یونان ورم : قوانین زالوکس, (1) دراکن (2), سلن(3), الواح دوازده گانه(4) و قوانین ژوستینین(5), قدیمی ترین مجموعه های قوانین مدونی هستند که بدست بشر رسیده و تحول و تکامل مقرات حقوقی بویژه در مغرب زمین بر مبنای اصول و قواعد قوانین مذکور صورت گرفته است.

ضمن کاوشهای بایتانشناسی در شوش, بین سالهای 1899و 1902, گروه DO Morgan فرانسوی موفق به کشف یکی از پرارزشترین منابع تاریخ حقوق که عبارت از مجموعه قوانین حمورابی یا حموربی و یا عموربی (به معنای عمومی بزرگ) است گردید . سنگ نوشته ای که بدینطریق بدست آمد به طول دو و نیم و به عرض یک و نیم متر میباشد که برفراز آن تصویری از مردی در حال خضوع, مشغول دریافت لوحی از خداوند آفتاب و عدالت (شاماش), دیده میشود, تصویر مذکور از آن حمورابی و آنچه که براین تخته سنگ منقوش است قدیمی ترین و کاملترین قوانین مربوط به حدود 4000 سال پیش است که ماکت آن در موزه ایران باستان موجود است واصل آن به موزه لوورپاریس منتقل گردیده است(1)

خصوصیات و اهمیت قوانین حمورابی

در مشرق زمین تمدن بشری از منطقه سومر در بین النهرین و دره نیل در مصر آغاز گردیده است دره دجله و فرات که یونانیان آنرا مزوپتامی (2) مینامیدند مهد دولتهائی بوده که در زمره قدیمی ترین دول جهان محسوب میگردند. به استناد مدارک تاریخی, نخستین دولتی که در هزاره چهارم قبل از میلاد در بین النهرین تشکیل گردیده دولت سومر بوده است. این دولت در هزاره سوم پیش از میلاد مغلوب آکدیها گردید. سومر مغلوب, پس از سه قرن مجدداً برآکد تسلط یافت, تسلطی که تا سالهای 2700 و به قولی 2500 قبل از میلاد بطول انجامید تا آنکه شخصی بنام ساروکین مجدداً دولت سومر را مغلوب و شهرهای آنرا تصرف کرد. متصرفات ساروکین با مرگ وی از هم پاشید و سرانجام در حدود دو هزار سال پیش از میلاد قومی بنام آموریتها یا آموریها (1) بابل, شهر بزرگ افسانه ای که سومریها آنرا بنا کرده بودند را بتصرف درآورده و ماردوک خدای بابل را بخداوندی تمامی شهرهای سومروآکد برگزید. حمورابی ششمین پادشاه از این خانواده است که مجموعاً متشکل از پانزده پادشاه یافرمانروا بوده است (2).

در خصوص سالهای دقیق سلطنت حمورابی اختلاف است. این امر ناشی از آنست که مورخین در مورد تاریخ تهاجم آموریها یا آموریتها اتفاق نظر نداشته و نسبت به وقوع تهاجم مذکور در دو هزار سال قبل از میلاد توافق ندارند. بهمین جهت برخی از آنان تاریخ سلطنت حمورابی را بین سالهای 2123 تا 2080 و برخی دیگر بین سالهای 2067 تا 2025 قبل از میلاد ذکر کرده اند. مرحوم دهخدا سلطنت حمورابی را بین سالهای 2003 تا 1961 دانسته(1) ولیکن نظر غالب بر آنست که وی بین سالهای 1704 تا 1662 پیش از میلاد سلطنت نموده است.

در اینجا, بحث پیرامون تاریخ دقیق سلطنت حمورابی چندان مثمر ثمر نبوده و آنچه که مورد قبول اکثریت مورخین و باستان شناسان واقع شده این است که وی, همانطوریکه اشاره شد, قبل از قرن هفدهم پیش از میلاد میزیسته و لذا تخته سنگی که قوانین وی بر آن منقوش است, و بعنوان غنیمت جنگی, حدود نه قرن بعد از مرگ وی توسط یکی از پادشاهان عیلامی به شهر شوش پایتخت عیلام برده شده, نزدیک به چهار هزار سال قدمت دارد.

مجموعه قوانین حمورابی مشتمل بر 282 ماده است که 35 ماده آن محو گردیده و از آنها جز اطلاعاتی ناقص در دست نیست. ظاهراً این امر بدست پادشاه عیلام و پس از انتقال تخته سنگ مذکور به شوش بمنظور حکم مواد جدید به جای مواد محذوف صورت گرفته است اگر چه مواد موجود به نعبیر امروزی مشتمل بر مقررات مدنی, تجاری و کیفری است و از روابط بین زن و شوهر و حقوق زن(2) گرفته تا شرایط فرزند خواندگی (3) و اجاره اشیاء (4) و اشخاص(5) و غیره را تنظیم میکند, معهذا, بخش مهمی از این مواد قانونی واجد جنبه کیفری واجد جنبه کیفری است که نه تنها به تعیین مجازات برای بسیاری از اعمالی که امروزه نیز جرم شناخته میشوند پرداخته, بلکه بعنوان پاسدار و پامن اجرای کیفری بسیاری از اعمالی که در روزگار ما مجاز و یا فقط از ضمانت اجرای حقوقی برخوردارند مورد توجه قانونگذار قرار گرفته است.

کثرت مداخلات کیفری و وجود مجازاتهای بسیار شدید (بویژه اعدام) برای برخی از اعمالی که ظاهراً اهمیت زیادی ندارند را چگونه میتوان در قانون حمورابی توجیه کرد؟ در بادی امر شاید بنظر رسد که با توجه به این ضرب المثل مکتب کلاسیک که ترس از مجازات مقدمه شرافتمندی است بتوان وجود بیش از سی مورد مجازات اعدام در موارد موجود را توجیه نمود. مع الوصف, بنظر نگارنده وجود مجازاتهای شدید معلول امر دیگریست و آن عبارت از غیر الهی و غیر مذهبی بودن منبع مستقیم قوانین مذکور است: وقتیکه مقنن قوانین خود را بر مبنای وحی و مستند به دستورات خداوند ندانسته, خود را مبتکر قوانین خویش معرفی مینماید احتمال سر پیچی از مقررات آن از جانب افراد به مراتب بیشتر وجود داشته و طبیعی بنظر میرسد که با توجه به سطح فرهنگ مردم آن زمان تنها مجازاتهای سنگین, برای جرائمی هر چند کم اهمیت, میتوانسته موجبات ارعاب کسانی که بالقوه مستعد ارتکاب جرم بوده اند را فراهم ساخته و نظم جامعه را تضمین نماید.

در خصوص غیر الهی بودن قوانین حمورابی یاد آور شویم که نقش شاماش یا شمس خداوند عدالت و آفتاب, بطوریکه از مقدمه قانون حمورابی بر میاید, محدود به این امر بوده که وجود حمورابی را بنور عدالت روشن ساخته است(1) و علی القاعده و صرف نظر از برخی موارد استثنائی (2) جرائم پیش بینی شده در قانون حمورابی از آنجهت که به حقوق خداوند متعددی که مورد پرستش مردم آن روزگار بوده و با به مقدسات مذهبی آسیب وارد میکرده مورد توجه قرار نگرفته است, لذا , از دیدگاه حمورابی جرم فعل و یا ترک فعلی است که به ضرر اجتماع , فرد یا افراد آن بوده و نظم جامعه را مختل سازد. بطوریکه ملاحظه میشود این همان تعریفی است که امروزه از جرم در بسیاری از کشورهای جهان ارائه میگردد.

در تائید مطلب اخیرالذکر شاید بهتر باشد به سخنان خود او درباره منشاء قوانینش توجه کنیم: حمورابی پادشاه احسان _ آن کسیکه آفتاب به وی قانون حقیقت را بخشیده من هستم, کلمات من در خور توجه است, اعمال من بی نظیر است... شادمانی حمورابی در مقابل قوانینی که از خود به یادگار گذاشته ظاهرا بیش از دلبستگی ناپلئون بنا پارت(3) به قوانین و کدهائی بوده که به دستور وی در آغاز قرن نوزدهم در فرانسه تدوین گردیده است. قوانین حورابی نه تنها باید تصویری از عدالت این پادشاه عدالت کمتر را به آیندگان ارائه دهد: بگذارید هر ستمدیده و مظلومی بخاطر هر نوع گرفتاری که دارد در مقابل تصویر من بنام یک پادشاه عادل و دادگر قرار گیرد, بگذارید این سنگ نوشته را که یادگار من است بخوانند... بلکه باید موجبات رضای مردوک خدای بزرگ بابل را نیز فراهم ساخته و او را خشنود سازد: اوست (حمورابی) که قلب ماردوک خداوند خود را شادمان ساخته و اوست که سعادت و خوشبختی را برای همیشه به مردم ارزانی داشته است....(1).


دانلود با لینک مستقیم


دانلود عدالت کیفری از دیدگاه حمورابی 41ص

تحقیق در مورد دیدگاه امام خمینی در رابطه با سیاست خارجی

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد دیدگاه امام خمینی در رابطه با سیاست خارجی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 22 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

دیدگاه امام خمینی در رابطه با سیاست خارجی

یکی از اقدامات مهمی که امام خمینی (ره) در خصوص احیای آرمان فلسطین در سطحی جهانی انجام دادند، طرح روز جهانی قدس و فرمان اجرای آن در بهترین زمانی- یعنی ماه ضیافت الله و نزدیکتر شدن امت اسلامی – بود که تأثیرات مثبتی در داخل فلسطین اشغالی و در سطح دنیای اسلام و کشورهای مختلف جهان بر جای گذاشت. امروز این میراث گرانقدر امام راحل (ره) همچنان پرشکوه در میان امت اسلامی باقی است و هر سال بر شکوه و عظمت آن افزوده می شود.

امام راحل و رهبر کبیر انقلاب اسلامی با سیره عملی و نظری خود، جنبشهای اسلامی، خصوصا جنبش اسلامی فلسطین، را احیاء و مسلمانان جهان را در راه آن بسیج نمودند. امام امت (ره) همچنین با هرگونه سازش در خصوص آرمانهای اسلامی، از جمله آرمان مقدس فلسطین، مخالفت جدی می نمودند که این خود باعث افزایش روحیه مقاومت، ادامه جهاد و باقی ماندن نور امید در دلهای مسلمانان مبارز، خصوصا فلسطینیان مظلوم و مستضعف می شد.

حضرت امام خمینی (ره) به مناسبتهای مختلف در راستای عمل به تکلیف شرعی خود- در مقام یک رهبر اسلامی- از یک طرف نسبت به این جرثومه فساد و غده سرطانی هشدارهای مهمی در جهت بیداری مسلمین داده اند، و از طرف دیگر بر حمایت مادی و معنوی تمام ملل اسلامی از حماسه مردم فلسطین در راه آزاد سازی قدس شریف تأکید فرموده اند.

« حماسه مردم فلسطین یک پدیده تصادفی نیست. آیا دنیا تصور می کند که این حماسه را چه کسانی سروده اند و هم اکنون مردم فلسطین به چه آرمانی تکیه کرده اند که بی محابا و با دست خالی در برابر حملات وحشیانه صهیونیستها مقاومت می کنند؟ آیا تنها آوای وطن گرایی است که از وجود آنان دنیایی از صلابت آفریده است؟ آیا از درخت سیاست بازان خود فروخته است که بر دامن فلسطینیان میوه استقامت و زیتون نور و امید می ریزد؟ اگر این چنین بود اینها که سالهاست در کنار فلسطینیان و بنام ملت فلسطین نان خورده اند... . آری فلسطین راه را گم کرده خود را از برائت ما یافت و دیدیم که در این مبارزه چطور حصارهای آهنین فرو ریخت و چگونه خون بر شمشیر و ایمان بر کفر و فریاد بر گلوله پیروز شد. و چطور خواب بنی اسراییل در تصرف از نیل تا فرات آشفته گشت»

حضرت امام خمینی(ره) تا واپسین لحظات مقدس عمر با برکتشان، بر حمایت از فرزندان معنوی اشان در فلسطین تأکید نموده و بی محابا در بنیانهای کفر و استکبار و مولود نامشروع آنان در قلب خاورمیانه یورش می بردند.

« سیاست تصمیم گیری رهبران ایران»

نظریه پردازان تصمیم گیری به فرایندهای داخلی یک کشور، و به ویژه افراد تصمیم گیرنده، توجه دارند. به عبارت دیگر، برای آنکه سیاست خارجی کشورها را بررسی کنیم باید از منظر کسانی که تصمیم می گیرند وگروههایی که در قالبهای سازمانی و بوروکراتیک عمل می کنند، به بحث و بررسی بپردازیم.

شاید بتوان ادعا کرد که پیچیده ترین مجموعه از نظریه پردازیها در رابطه با سیاست خارجی به فرد و ویژگیهای فردی مربوط می شود، و پیچیده ترین و مبهم ترین تحقیقات درباره این متغیر خاص انجام گرفته است. در رابطه با نقش فرد در تصمیم گیری سیاست خارجی اشاره کرد.

متغیرهای بیرونی و خارجی یعنی ساختار نظام منطقه ای و بین المللی بر تصمیم گیریهای دست اندرکاران ایران در سیاست خارجی تأثیرگذار بوده اند و در واقع روابط خارجی به عنوان تداوم سیاست داخلی از عواملی چون ایدئولوژی و ذهنیت نخبگان سیاسی تأثیرپذیری بیشتری داشته است. به عبارت دیگر، در پویش رفتار خارجی جمهوری اسلامی محیط داخلی از اهمیت والاتری در مقایسه با متغیرهای خارجی برخوردار بوده است. و بسته به عقاید، ویژگی ها وشیوه اداره دستگاه دیپلماسی و رویکرد دولتمردان نسبت به تحولات نظام بین المللی تناوب بین آرمان گرایی و واقع گرایی صورت می پذیرفته است. به رغم تفاوت رویکرد رهبران آرمانگرا و واقع گرا در سیاست خارجی، هر دو گروه بر راهبرد عدم تعهد در گفتمان انقلابی و ایدئولوژیک نه شرقی، نه غربی تأکید دارند و آن را با ویژگی هایی چون، استقلال در سیاست خارجی اجتناب از ورود به اردوگاه شرق و غرب و بهبود روابط با کلیه کشورها به استثنای کشورهای نژادپرست و استکباری مورد پذیرش قرار می دهند. از نظر آنان


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دیدگاه امام خمینی در رابطه با سیاست خارجی

دانلود مقاله درباره آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله درباره آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله درباره آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان


دانلود مقاله درباره  آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان

درباره آفرینش انسان و مواد اولیّه آن نظریات گوناگونی وجود دارد که دو نظریه از دیرباز بوده است. عدّه‏ای معتقد به تبدّل انواع جانداران از جمله انسان هستند. مانند "چارلز داروین" طبیعی دان انگلیسی که درباره آفرینش انسان معتقد است انسان یکی از انواع موجودات زنده است و با میمون از یک منشأ بوده و این دو دارای اجداد مشترک بودند و انسان تکامل یافته و به صورت کنونی درآمده است1.خداوند متعال در آیه 59 سوره آل عمران با تشبیه خلقت حضرت عیسی علیه‏السلام در خارق‏العاده بودن و استقلال آفرینش به آدم علیه‏السلام می‏فرماید:"إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَم خَلَقَهُ مِنْ تُراب." همانا مَثَل آفرینش عیسی در خارق‏العاده بودن به امر خدا مانند آفرینش آدم بوده که خدا او را از خاک آفرید پس بدان خاک گفت بشری به حدّ کمال باش، هماندم چنان شد.

"کرسی موریسُن" در انتقاد از نظریه داروین می‏نویسد: "کشفیّات داروین فقط قدم بزرگی در راه پیشرفت افکار فلسفی بوده است. اما امروز کسی مانند "هِگل" نمی‏تواند بگوید که با آب و مواد شیمیائی و زمان می‏توان آدم آفرید"2. هگل می‏گوید: "هوا و آب و مواد شیمیایی و زمان به من بدهید و من با آنها انسان خلق کنم"3. با پیشرفت روزافزون علم و دانش، بی‏پایه بودن این نظریه روشن‏تر می شود. ما می‏بینیم در عصر حاضر حتی کسانی که دست به شبیه‏سازی می‏زنند، با پیوند سلّول زنده از یک گیاه یا حیوان به یک موجود دیگر مانند خود موجود سلول گرفته شده، جاندار دیگری به وجود می‏آورند، همانند پیوند گل و گیاه است4. نه این که با یک مشت خاک و هوا و آب بتوان موجود زنده‏ای را خلق کرد. چرا که دمیدن روح و جان خلاّقی قادر و حکیم می‏خواهد که او تنها خداوند حکیم است که هستی‏بخش تمام جهان هستی است. و او است که به خاک تیره و خاموش، روح و جان می‏بخشد چنانکه می‏فرماید: "...وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی..." و از روح خود در آن دمیدم.. و بعضی دیگر معتقدند که آفرینش انسان مستقل از سایر جانداران می‏باشد که این عقیده نشأت گرفته از ظواهر دینی و کتب آسمانی می‏باشد. مخصوصا قرآن مجید هم تأیید می‏کند. از جمله آیه 20 سوره روم و 59 سوره آل عمران.

"کرسی موریسُن" می‏نویسد: "حقیقت امر این است که مؤلف این کتاب هم اطلاع صحیحی در این خصوص ندارد اما معتقد است که حیات، نشانه‏ای از قدرت بی‏چون و چرای الهی است و به هیچ وجه جنبه مادی ندارد"5. "هو الخالِقُ الباری‏ءُ المُصَوِّرُ.."6. او خداوندی است خالق، آفریننده‏ای بی‏سابقه و صورتگری بی‏نظیر.... باز در همان کتاب در جواب "هگل" که انسان را موجودی کاملاً مادی و تصادفی فرض می‏کند، می‏نویسد: هگل فراموش کرده است که برای این کار نطفه و جرثومه حیات نیز لازم است. ایشان پس از آن که ذرّات نامریی را جمع کردند و برای خلقت انسان آنها را با نظم و ترتیب پهلوی هم چیدند، تازه باید به قالب آن جان بدهند. به فرض آن که به انجام همه این امور خارق‏العاده توفیق یافت از بین میلیون ها احتمال فقط به یک احتمال ممکن است جانوری به وجود آید که چشم روزگار غریب‏تر از آن چیزی ندیده باشد. خوشمزه‏تر آن که پس از کامیابی در این امر، تازه خود "هگل" نخواهد گفت این موجود عجیب بر حسب اتفاق و تصادف به وجود آمده، بلکه می‏گوید:«هوش و نبوغ من آن را خلق کرده است».

"راستی خداوند برای ایجاد شگفتی‏های خلقت، اسباب و وسایل اسرارآمیزی به کار می‏برد که فهم آن از قوّه تعقّل ما خارج است".

خصایص انسان از نظر علمی

1. تمام خصایص موجودات آلی را دارد چون از عناصر تشکیل یافته است(خصایص عنصری)= تن.

2. تمام خصایص موجودات زنده و آلی را دارد.

3. تمام خصایص "جانوری" را دارد (خصایص بیولوژیک)= جان. علاوه بر آن، خصایصی مخصوص به خود دارد که در هیچ‏یک از موجودات زنده و جانوران جاندار هم دیده نشده و آن وجود "روان انسانی" با خصائص انسانی است= روان7 .

***

موادّ اولیّه آفرینش انسان از نظر قرآن نخستین آیه‏ای که خداوند متعال به آن اشاره می‏کند، و آن را نشانه‏ای از عظمت و خلاّقیت خود می‏شمارد، آیه 20 سوره روم و اشاره به آفرینش و موادّ اولیه انسان نخستین که مهم‏ترین نعمت و موهبت الهی به انسان است، می‏باشد. چنانکه می‏فرماید:"وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ". یکی از نشانه‏های او این است که شما را از خاک آفرید و سپس شما انسان هایی شدید که در روی زمین پراکنده شدید چرا که دیباچه هر کتابی خلاصه و فشرده مطالبی است که در آن کتاب نوشته شده است. و دیباچه کتاب آفرینش، انسان است که در هر جمله و صفحه آن کتاب، علوم و فنونی نهفته است و هرکدام از آن صفحات، دانش و تخصصّ مخصوص به خود را می‏طلبد. مثلاً علم طب از نظر جسم و تن و روانشناسی از جهت روان و... انسان را مورد بررسی قرار می‏دهند. از امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام نقل شده است که فرمود: "أَتَزعَمُ أنَّک جِرمٌ صَغیرٌ وَ فیک انْطَویَ العالَمُ الأَکْبَر، أنتَ‏الکتابُ المُبینُ الَّذی بِأَحْرُفِه تَظْهَرُ المُضمَرُ8 " ای بشر آیا خیال می‏کنی که به ظاهر جِسم کوچکی هستی، در صورتی که در وجود تو جهانی پر از رمز و راز نهفته است. تو یک کتاب آشکاری هستی که هر یک از حروف و کلمات آن کتاب آشکار کننده نهان خلقت بزرگ است.

واقعا انسان چه مخلوق عجیبی است که ابعاد گوناگون آن هنوز برای بشر ناشناخته است. چنانکه علی علیه‏السلام می‏فرماید: "مَن عرفَ نَفسَهُ فَقد عرف رَبِّهُ" هرکس خودش را بشناسد، خدای خود را شناخته است. انسانی که کرات مختلف و دریاها و خشکی‏ها را تسخیر کرده و با پیشرفت سریع علمی خود، دنیا را مانند یک دهکده کوچک قرار داده و در یک زمان خیلی کوتاه از تمام گیتی باخبر می‏شود و اطلاعات علمی خود را در اختیار دیگران می‏گذارد و اطلاعات دیگران را بلافاصله دریافت می‏کند؛ چگونه از خاکی آفریده می‏شود که یک مادّه بی‏حرکت و خاموش است؟ چه نیرویی غیر از خالق توانا می‏تواند از خاک تیره، انسان متمدن و سراسر نور و لطافت و زیبایی بیافریند و هوش و ذکاوتی به او عطا کند که دنیا را به استخدام خود درآورد؟

می‏دانیم که هر سازنده و پدید آورنده‏ای ابزار و ماده اولیه می‏خواهد اما خداوند متعال همه موجودات از جمله انسان را بدون سابقه و ابزار و ماده اولیه آفرید: "...اِبتدعَ ما خلقَ بِلا مِثالٍ و لا تعبٍ و لا نصَبٍ و کُلّ صانِعِ شَی‏ءٍ فَمِن شَی‏ءٍ صنَعَ و اللّهُ لا مِن شی‏ءٍ صنع ما خلقَ". خدا هرچه آفریده، ابتکاری و بدون سابقه بوده، نقشه‏ای از پیش در میان نبوده و رنج و تلاشی تحمل نکرده9.خداوند متعال در مورد خلقت اولیّه انسان در آیات متعددی با لفظ "تراب"10 و "طین"11 تعبیر آورده و بیان فرموده است که انسان را ابتداءً از خاک آفریده است. چنانکه در این باره جریان حضرت عیسی علیه‏السلام را به آدم علیه‏السلام که کاملاً مستقل، و از خاک به وجود آورده، مقایسه می‏کند و می‏فرماید: "إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب...". این آیه تصریح دارد بر این که حضرت آدم علیه‏السلام مستقلاً از خاک گرفته شده زیرا که قرآن برای آدم نه پدری قایل است و نه مادری و تبدّل انسان از موجودات دیگر را نفی می‏کند و می‏فرماید: "بَدأَ خَلْقَ الإِنْسانِ مِنْ طِین..12. خداوند انسان را ابتداءً از خاک آفرید. حالا خاک چه مراحلی را پشت‏سر گذاشته در آیات متعدد متذکّر می‏شود مانند: سوره‏های سجده:7 - مؤمنون: 12 - حجر: 26 - الرحمان: 14 که حاکی از مراحل خاک، گِل و لای، گِل خشکیده(مانند سفال) و گِل چسبنده است. آیه 20 سوره روم به دو نمونه از قدرت خلاّقیت خداوند متعال اشاره می‏کند:

1. آفرینش انسان از خاک ممکن است اشاره به خلقت اولیه انسان که مخلوطی از آب و خاک، آن‏هم از انواع مختلف خاک های تیره، قرمز، سبز، سخت، نرم، خشن، ملایم و سخت باشد13 یا اشاره به نطفه و غذای انسان است که باز از خاک به صورت میوه‏جات و سبزیجات به دست می‏آید و با آن غذاها سلّول به وجود می‏آید و از آن سلولها نطفه ساخته می‏شود و از نطفه؛ انسان.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله درباره آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان

حکومت و اخلاق از دیدگاه امام علی علیه السلام - 48 ص ورد

اختصاصی از فایلکو حکومت و اخلاق از دیدگاه امام علی علیه السلام - 48 ص ورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

حکومت و اخلاق از دیدگاه امام علی علیه السلام - 48 ص ورد


حکومت و اخلاق از دیدگاه امام علی علیه السلام - 48 ص ورد

حکومت و اخلاق از دیدگاه امام علی علیه السلام

 

امام على(ع)، کارگزاران حکومت و راهکارهاى اصلاحات

یکى از برنامه‏هاى اصلاحى حضرت على(ع) در دوره زمامدارى، گماشتن نیروهاى شایسته، کارآمد و صالح در مصادر امور حکومت بود. زیرا استقرار و دوام حکومت به ویژه با شاخصه‏هاى دیندارى و عدالت، بدون کارگزاران شایسته عملى نخواهد بود. از این‏رو، یکى از مقوله‏هاى مهم و مورد توجه جدى امام على(ع)، کارگزاران حکومت بود.

چگونگى گزینش و انتخاب این نیروها در مناصب گوناگون سیاسى، نظامى، مالى، قضایى و ادارى، آشنا نمودن آنان با دستورالعمل‏هاى مدیریتى، شیوه زمامدارى و رفتار با مردم، و نظارت بر عملکرد و مدیریت آنان به منظور حسن اجراى امور که به تأمین امنیت جامعه، رضایت عمومى مردم، استحکام و ثبات حکومت منجر گردد، از مسایلى است که امام(ع) بدان‏ها پرداخته است.
حضرت(ع) با این مبانى نظرى سعى داشت تا مدلى از نظام مدیریت اسلامى را در زمان خویش اجرا نماید و براى آینده مسلمانان نیز معیارهاى لازم و اصول کلى را ارائه دهد. در این مقاله کوشش مى‏شود تا برنامه‏هاى اصلاحى امام على(ع) در باره کارگزاران حکومت، به ویژه مواردى چون معیارهاى انتخاب، توصیه‏ها و رهنمودهاى مدیریتى، و سیاست‏هاى نظارتى و مراقبتى ایشان تحلیل و تبیین گردد.

مقدمه

یکى از اصول مهم اندیشه حضرت على(ع)، لزوم استقرار حکومت براى انتظام امور مردم و سامان یافتن نظام اجتماعى است. زیرا برقرارى امنیت داخلى، توازن اجتماعى و نظم،وصول بودجه عمومى، جلوگیرى از هرج و مرج و دفع فساد، جنگیدن با دشمنان ومتجاوزان، فعالیت دستگاه قضایى و اجراى احکام و مقررات قانونى، از امورى است که‏جز با تشکیل حکومت میسر نخواهد گشت و در سخنان امام على(ع) به این مهم اشاره شده است.

ایشان هنگامى که سخن خوارج را که مى‏گفتند: «لا حُکْمَ اِلّا للَّه»، شنید، فرمود:
«سخن خوارج سخن حقى است که از آن اراده باطل مى‏شود ... مردم چاره‏اى ندارند جز اینکه زمامدارى داشته باشند، چه نیکوکار یا بدکار. مؤمن در امارت و حکومت او (حاکم نیکوکار) به طاعت مشغول است، و کافر بهره خود را مى‏یابد، و با قدرت او، بودجه عمومى جمع‏آورى و با دشمن پیکار شود، امنیت راه‏ها تضمین گردد و حق ضعیف از قوى گرفته شود تا خوبان براحتى زندگى کنند و مردم از شرّ فاجران آسوده گردند.»[1]

مواردى که در سخن حضرت آمده از ضرورى‏ترین نیازهاى هر اجتماعى است که باید به وسیله نظام حکومت برآورده شود. بنابراین، نیاز به حکومت، از بدیهى‏ترین امورى است که‏عقل فطرى بدان حکم مى‏کند. این امر، به گروهى از انسان‏ها یا زمانى خاص بستگى ندارد،بلکه در همه زمان‏ها نیاز به زمامدار و تشکیلاتى که جامعه را اداره نماید، وجود داشته است و دارد.
اما حکومت مورد نظر امام على(ع) از سه شاخصه مهم «دیندارى»، «عدالت» و «مردمدارى» برخوردار است. تحقق عینى و عملى این شاخصه‏ها در جامعه، به وجود زمامداران و کارگزاران صالح و شایسته بستگى دارد. اگر رهبر و پیشواى جامعه در صراط حق بود و بر معیارهاى دینى رفتار کرد، یعنى مبانى نظرى و فعل سیاسى او منطبق با اصول شریعت و احکام دین بود، و کارگزاران او در مسؤولیت‏هاى گوناگون از صلاحیت اعتقادى و عملى لازم و رفتار شایسته با مردم برخوردار بودند، و مردم نیز با نصایح و ارشادات او، به وظایف و تکالیف خود در برابر زمامداران و مدیران رفتار نمودند، سلامت جامعه در یک توازن اجتماعى و هماهنگى ارکان مختلف، تأمین خواهد شد.
از آنجا که امام على(ع) به عدالت اجتماعى در حکومت اهتمام جدى داشت، یکى از راهکارهاى عملى تحقق آن را، گزینش کارگزاران و مدیران شایسته در امور مى‏دانست. علاوه بر صلاحیت و شایستگى زمامدار و پیشواى اصلى جامعه، کارگزاران و عاملان او در مناصب گوناگون نیز باید از شایستگى لازم برخوردار باشند. از این‏رو، آن حضرت که قبل از تصدى خلافت مسلمانان، نسبت به کارگزاران ناصالح در رأس امور ناخرسند بود و به ویژه خلیفه عثمان را از خطرات و سوء رفتار عاملانش اندرز مى‏داد، آنگاه که امر پیشوایى مردم را بر عهده گرفت، یکى از برنامه‏هاى اصلاحى‏اش، برکنارى والیان فاسد و گماشتن نیروهاى شایسته، مطمئن و باتقوا به جاى آنها بود.
او علاوه بر اینکه در انتخاب کارگزاران از جنبه صلاحیتى و مدیریتى حساسیت نشان مى‏داد، نظارت خاصى را نیز بر اعمال آنها، در زمانى که متصدى امور بودند، به کار مى‏بست. به تخلفات آنها به سرعت رسیدگى مى‏نمود و ایشان را نسبت به عملکرد نادرست بازخواست، سرزنش و توبیخ مى‏کرد. قبل از اعزام والیان به شهرها، در باره چگونگى رفتار و سلوک آنها با مردم و مشى والى‏گرى، سفارش‏ها و توصیه‏هاى لازم را به ایشان مى‏نمود و در نامه‏هایى که به عاملان خود مى‏نگاشت آیین مدیریت اسلامى را براى آنها تبیین مى‏کرد.

نمونه مفصل این دستورالعمل در نامه پنجاه و سوم نهج‏البلاغه معروف به «عهدنامه مالک اشتر» آمده که منشورى است از شیوه حکومت‏دارى امیرالمؤمنین و روح این فرمان بر اساس «عدالت اسلامى» قرار دارد. بیش از سى نامه از هفتاد و نه نامه حضرت امیر در نهج‏البلاغه به کارگزارانى نوشته شده که از جانب او در شهرهاى مختلف به کار گماشته شده بودند، از قبیل فرمانداران، مرزداران، فرماندهان سپاه، مأموران خراج و زکات و سایر کارگزاران.

با ملاحظه متن نامه‏ها، به خوبى مى‏توان دریافت که ایشان چگونه به امور مردم و امنیت‏آنها اهتمام داشته و از اینکه عاملان او در حوزه اختیار خود مرتکب خطا و انحراف‏شوند نگرانى داشته است. زیرا از نظر وى، «بزرگترین خیانت، خیانت به امت است»[2] و همت آن امام بر آن بود تا مردم در حکومت او از ناحیه کارگزاران و مسؤولان امور در امنیت به سر ببرند.

امام على(ع) در الگوى مدیریتى خود، چند اصل مهم را رعایت مى‏نموده است:
1. انتخاب کارگزاران و مدیران حکومت بر اساس معیارهاى صلاحیتى و ارزشى‏
2. اصل قرار دادن لیاقت‏ها، شایستگى‏ها و توانایى‏ها در واگذارى مسؤولیت به کارگزاران و عدم دخالت روابط شخصى و خویشاوندگرایى (نفى دودمان‏گرایى و اشرافیت‏سالارى)
3. برخوردارى از دستورالعمل جامع مدیریتى (داشتن پشتوانه نظرى و معرفتى مدیریت وحکومت)
4. تبیین وظایف و تکالیف رهبرى، کارگزاران و مردم نسبت به یکدیگر
5. اهتمام به انطباق قول با عمل در رفتار خود به منظور تأثیرگذارى فرامین بر عاملان حکومت و مردم (هماهنگى مبانى اندیشه‏اى با فعل سیاسى)

  1. ارائه توصیه‏ها و رهنمودهاى لازم به کارگزاران حکومتى هنگام پذیرش مسؤولیت‏
    7. نظارت و مواظبت دقیق بر رفتار و عملکرد مدیران، حتى شیوه زندگى آنان‏
    8. سیاست تشویق و توبیخ عاملان حکومت به منظور اجراى عدالت و جلوگیرى از بروز انحراف و ظلم و ستم در جامعه.

با دقت در سخنان ارزشمند ایشان مى‏توان به تبیین این اصول، به ویژه معیارهاى انتخاب کارگزاران حکومت، دستورالعمل‏ها و توصیه‏ها در رفتار و اخلاق اجتماعى کارگزاران با مردم، سیاست‏هاى نظارتى بر عملکرد و شیوه مدیریت کارگزاران، پرداخت.

 


دانلود با لینک مستقیم


حکومت و اخلاق از دیدگاه امام علی علیه السلام - 48 ص ورد