شکستن سنگها معمولاً در دو، سه و یا در چهار مرحله انجام میشود. مرحله اول شکستن سنگها بکمک سنگشکنهای اولیه که معمولاً از نوع فکی، چکشی، و یا دوار هستند انجام میشود. مصالح شکسته شده با استفاده از سرندهای لرزنده سرند شده و قسمت درشت دانهتر با استفاده از سنگ شکنهای ثانوی که معمولاً از نوع چکشی، استوانهای، و یا مخروطی هستند به مصالح با دانههای کوچکتر تبدیل میشود. برای شکستن و خردکردن بیشتر مصالح سنگی از آسیابهای میلهدار، گوی دار و یا سنگ شکن استوانه ای استفاده میشود.
نحوه انتخاب نوع و تعداد سنگشکنها و مراحل شکستن سنگها بستگی به عوامل زیاد داشته و از آنجا که این مطلب موضوع درس روشهای اجرای ساختمان است از ذکر آن در اینجا خودداری میشود.
مصالح سنگی شکسته شده دارای قابلیت باربری و استقامت بیشتری نسبت به مصالح گردگوشه (رودخانه ای) است زیرا دانه های اینگونه مصالح دارای لبههای تیز و سطحی زبر بوده و بهتر در یکدیگر قفل و بست میشود. مصالح شکسته شده از مصالح رودخانهای یا گردگوشه گرانتر است و از این نظر در مواردی که بهرد و نوع مصالح دسترسی باشد، باید در انتخاب آنها عوامل اقتصادی در نظر گرفته شود. در مواردی که استفاده از مصالح رودخانهای تنها راه حل است، باید بمنظور افزایش استقامت و ظرفیت باربری بیشتر مصالح سنگی را شکسته و سپس مورد استفاده قرار داد.
امروزه علاوه بر مصالح سنگی طبیعی استفاده از مصالح سنگی مصنوعی نیز در اغلب ممالک صنعتی دنیا متداول گشته است. این مصالح معمولاً بطور غیرمستقیم و بصورت تفاله کارخانه هائی نظیر کارخانه آهنگدازی بدست میآید. این مصالح که به اسلگ موسوم است سیلیسی بوده و بعلت داشتن وزن مخصوص کمتری از وزن مخصوص آهن در بالای کوره آهن گدازی جمع شده که آنرا بسادگی از آهن مذاب جدا میکنند. این مواد را معمولاً در اثر سرد کردن ناگهانی که بکمک پاشیدن آب بروی مواد مذاب صورت میگیرد خرد کرده و از آن در راهسازی استفاده میکنند.
تعریف اشتباه:
واژه اشتباه در زبان حقوقی در زبان حقوقی معنی محدودتری دارد. اشتباه را نویسندگان حقوق مدنی چنین تعریف کرده اند:
«اشتباه تصور نادرستی است که انسان از حقیقت پیدا میکند»[1] و یا:
«تصور غلطی است که انسان از شیئی میکند»[2]
در کتب عربی اشتباه را غلط می نامند. فقهای اسلامی اشتباه را تحت عنوان خطاء، جهل و نسیان نامیده اند.
فصل دوم
اقسام اشتباه:
در حقوق ایران اشتباه را از نقطه نظر درجة تأثیر آن در عقد تقسیم بندی کرده اند. یعنی اقسام اشتباه را اشتباه مؤثر و غیرمؤثر در عقد دانسته اند و اشتباه مؤثر را گاهی موجب بطلان و گاهی موجب عدم نفوذ معامله محسوب داشته اند.
طبق نظر موسوم (در کتب عربی) اشتباه بر سه نوع است:
«اشتباهی که موجب بطلان عقد است که آنرا اشتباه مانع نامیدهاند.
«اشتباهی که بطور نسبی موجب بطلان عقد است (قابل بطلان).
«اشتباهی که تأثیری در صحت عقد ندارد.
اشتباه نوع اول را در سه مورد دانسته اند:
«اول در ماهیت عقد- دوم در مورد معامله- سوم در سبب معامله. دکتر السهنوری در کتاب خود اشتباهی را که هنگام پیدایش اراده صورت نگرفته و اراده را معیوب نمیسازد ولیکن به هنگام نقل آن صورت بگیرد یعنی ارادة حقیقی با ارادة انسانی متفاوت داشته باشد اشتباه در نقل نامیده است. و نوع دیگر اشتباه را که بهنگام تفسیر اراده صورت میگیرد، اشتباه تفسیری دانسته است.
1-1- ویژگیهای مالکیت فکری
به نوعی حقوق مالکیت فکری با توجه به اصول کلی حقوق از جنبه حقوق غیرمالی، مورد نظر است. چراکه در لحظة پیدایش و خلق اثر، وجود عنصر مالّیت هنوز متصور نیست و تنها ابداع و ایجاد اثر مورد بحث در ذهن موجود است. امّا با توجه به این واقعیت که در پارهای از حقوق، جنبههای مالی و غیرمالی با هم مخلوط شدهاند، میتوان مالی بودن این حق را نیز بررسی کرد.
چنانچه برخی اساتید صراحتاً حق مؤلف برآثار خود را دارای هر دو جنبة مادی و معنوی میدانند[1]. مادی از این لحاظ که حق انتشار یا بهرهبرداری توسط پدید آورنده قابل واگذاری است و نهایتاً بهای اقتصادی قابل توجهی نیز دارد.
و معنوی از این باب که حق اخلاقی مولف نسبت به اثر خود در موارد مختلف از قبیل تغییر، تحریف و سوء استفاده محفوظ خواهد بود.
همچنین از باب عینی یا دینی بودن حق، مالکیت فکری را میتوان باز در دستة بینابینی و درست در نقطهای که هر دو جنبه در آن نمود دارند، بررسی کرد. زیرا حقی که مولف بر نوشتههای خود دارد هر چند که در برابر همه قابل استناد است و از لحاظ انحصاری بودن با مالکیت شباهت تام دارد، برخلاف سایر حقوق عینی، موضوع آن شیء نیست و ناظر به ابداع فکر پدیدآورنده است. این وضعیت تا آنجا ادامه دارد که برخی حقوقدانان تقسیم سومی را علاوه بر حقوق دینی و عینی، با عنوان حق معنوی قائل شدهاند[2].
به هر صورت امروزه رویة قانونگذاری و صدور آرای محاکم و نیز امضای توافقنامهها و کنوانسیونهای مربوط به مالکیت فکری در کشورهای مختلف بر این باور پیش میرود که حقوق مالکیت فکری به عنوان یک سلسله حقوق فردی و شخصی که به پدیدآورندگان تعلق دارد، مورد شناسایی قرار گرفته است و ضمانت اجرای این دسته از حقوق نیز قوانین مربوطهای است که گاه علاوه بر جنبة مدنی و تجاری، از ابزار کیفری نیز بهره جسته است.
بر اساس مطالعات متابوبیکی نشان داده شده است که میزان ریبوفلاوین در زنان جوان و مسن تر که بطور متوسط (5-5/2) ورزش کردهاند، بنظر می رسد که طی دوره فعالیت کاهش یافته باشد. همچنین طی دوره رژیم غذایی و یا رژیم همراه با فعالیت ورزشی این میزان کمتر از دوره کنترل بوده است. هیچگونه مطالعات متابولیکی به مقایسه میزان ویتامین در افراد دارای فعالیت و افراد کم تحرک نپرداخته است. به نظر می رسد فعالیت بدنی میزان ویتامین را حتی در افرادیکه مقدار کاملی از آنها هم دریافت میکنند، کاهش میدهد. بنابراین افرادیکه دریافت انرژی خود را محدود می سازند و یا رژیم غذایی سختی برای خود می گذارند. در معرض خطر بیشتری برای کمبود ویتامین به ریبوفلاوین و میزان ویتامین 6-B هستند. مقدمه: دو سؤال مرتباً توسط افرادیکه درگیر فعالیتهای فیزیکی هیتند پرسیده میشود: 1) آیا فعالیت نیاز به ویتامین خاصی را افزایش می دهد؟ 2) آیا افزایش میزان ویتامین در بدن پیشرفت فعالیتهای ورزشی را بهبود می بخشد؟ بدلیل اینکه ویتامین به ریبوفلاوین و ویتامین 6-B (پیریدوکسین) فاکتورهای همراه بسیاری از عملکردهای متابوبیکی هستند که انرژی تولید میکند این سؤال بسیار بجا و مناسب است. اخیراً، رژیم غذایی توصیه شده (RDAs) برای این مواد مغذی بر اساس دریافت انرژی (ویتامین و ریبوفلاوین) و پروتئین (ویتامین 6-B) بررسی و تجویز میگردد. اگر یک شخص از نظر فیزیکی بسیار فعال باشد، منطقی است که فرض شود می بایست دریافت انرژی و پروتئین افزایش یابد. متاسفانه این موضوع همیشه صحیح نیست. در افرادیکه رژیم غذایی نامناسبی دارند، یک چنین مواد مغذی نمی بایست با افزایش دریافت انرژی و پروتئین تامین گردد. بلکه برعکس اگر افراد فعالیت فیزیکی خود را افزایش دهد و دریافت انرژی خود را محدود سازند، نیاز برای این ویتامینها ممکن است بیشتر افزایش یابد. این مقاله به بازبینی مطالب اخیر می پردازد تا روشن شود که آیا فعالیت یا سوخت و ساز این ویتامین ها افزایش می دهند. ابتدا، منبع رژیم برای هر یک از این ویتامینها بطور مختصر بررسی میگردد. سپس فعالیتهای وابسته به ورزش، مواد مورد نیاز، اندازهگیری میزانها و نسبتهای تئوریکی برای نیاز افزایش یافته بطور مختصر بررسی میگردد. آنگاه در مرحله سوم اثرات نقصان ویتامین یا محدوده ویتامین و میزان آنرا را در ارتقای فعالیت فیزیکی و کار بررسی میکند. سرانجام مشخص شد که هر ویتامین وابسته به دریافت یک مواد مغذی و اطلاعات موجود روی موقعیت مواد غذایی و مواد مورد نیاز برای افراد فعال است. بدلیل اینکه اطلاعات تحقیقی محدود است. این مقاله به بررسی اینکه آیا فعالیت ورزشی به افزایش تجهیزات یا تغییر میزان مواد غذایی دیگر چون ویتامین B-کمپلکس (نیاسین، فولان، وینتامین 12-B، اسید پنتوسنیک، ویبوتین) می انجامد یا نه نپرداخته است.
تغذیه رژیمی افراد فعال
تنها یک تحقیق محدود به بررسی تغذیه افراد فعال نسبت به ورزشکاران نسبت به تیامین، ریبوفلاوین و ویتامین 6-B پرداخته است. طبق، این تحقیق، این مبحث ابتلا شامل مطالعاتی خواهد بود که به بررسی مواد مغذی رژیمی می پردازد (که حداقل 4-3 ثبت رژیمی) را از ورزشکاران طی 10 سال گذشته جمع آوری میکند ولی همچنین به بازبینی اطلاعات محدود شده روی افراد فعال می پردازد. در کل، مطالعات مردان فعال که بطور مناسب رژیم غذایی از تیامین (54-45 و 12)، ریبوفلاوین (54-50 و 48-45 و 36 و 12)، و ویتامین 6-B (56 و 55 و 53-49 و 46و 45 و 37 و 33) داشته اند. همواره با دریافت انرژی مناسبی در این افراد بوده است. تنها گایولند ات آل (12) دریافت های کمی را از ویتامین 6-B در جوان (20 ساله) ورزشکار مرد گزارش کرد. و 67 درصد موارد آنها کمتر از 100 درصد از 1989 RDA را مصرف کردند و گروه به عنوان یک کلیت نسبت ویتامین 6-B را به پروتئین 013/0 داشت. هیچ مطالعه ای میزان کمی از تیامین یا ریبوفلاوین را در مردان جوان فعال گزارش نکرد. و تنها 2 (46 و 49) نقش گزارش کردند که بعضی از موارد آنها (18-5 درصد) کمتر از 1989 RDA از این 2 تیامین را دریافت کردند. علاوه بر آن، هیچ مطالعه ای دریافت پایین تیامین یا ریبوفلاوین را به عنوان mg در هر (kcal/d1000) KJ418 نشان نداد. این نشان میدهد که دریافت انرژی بالا در مردان فعال رژیم غذایی بالایی را در همه این ویتامین ها معمولاً 2-5/1 بار RDI می طلبد.
همانطور که انتظار می رفت، دریافت های رژیم از این ویتامین ها عموماً در زنان فعال نسبت به مردان پایین تر بود. تاکنون، بیشتر مطالعات دریافته اند که متوسط دریافت برای تیامین و ریبوفلاوین متناسب بوده است. (38، 40، 46، 47، 51، 59، 57).
تنها کاینو رائی ات آل (60) متوسط دریافت تیامین و ریبوفلاوین را با میزان مواد مغذی پایین تر از افراد مصرف کننده و فعال بدون دریافت تجهیزات برای تیامین، ریبوفلاوین یا ویتامین 6-B نشان داد.
. لذا پایههای تدوین واژهنامهها با اتخاذ یکی از چهار شیوة معجمنویسی بنا نهاده شد. معاجم و کتب لغت فراوانی در این رابطه تالیف شدند وبا گذشت زمان بر غنای مجموعه افزوده شد.
از جمله این کتب لغات، کتابهای «العین»، «التهذیب اللغه»، «المحیط»، «البارع فی اللغه»، «المحکم»، «الجمهره اللغه»، «المقاییس»، «مجملاللغه»، «الصحاح»، «العباب»، «لسانالعرب»، «قاموسالمحیط»، «تاجالعروس»، «اساس البلاغه»، «محیطالمحیط»، «اقرب الموارد»، «المنجد فیاللغه»، «معجمالوسیط» میباشند.
کلید واژهها:
لغت، معجم، واژهنامههای عربی، حروف الفباء، نظام الفبائی، تبویب.
مقدمه:
قبل از اسلام، اعراب توجه چندانی به تحصیل علم از جمله علم صرف و نحو نداشته و تحصیل آن را جزو صنایع و حرف میدانستند و سرودن اشعارشان صرفاً براساس شرایط آب و هوائی و نژاد و فطرتشان بود. ولی به دلیل رفت و آمد عربها با بیگانگان و انحراف تدریجی در لغت زبان عربی و از طرفی گسترش اسلام در بین مردم غیرعرب، فراگیری زبان عربی به عنوان زبان دین لازم شناخته شد تا مردم تازه مسلمان در فهم معانی قرآن و احادیث دچار اشتباه نشوند و یا قرآن دستخوش تحریف نگردد. در نتیجه کمکم لغتشناسی و فرهنگنویسی و تدوین لغتنامهها مورد توجه قرار گرفت.(1)
روشهای تدوین معاجم:
تنظیم کلمات و مفردات برحسب معانی و موضوعات وتدوین رسالههای کوچک فراوان در این رابطه، به تدریج راه را برای ظهور معاجم هموار کرد و بعدها برای تدوین معاجم نیز طرق مختلفی بکار گرفته شد. از جمله:
1) روش اول:
نخستین روش معجمنویسی، از آن خلیل بن احمد فراهیدی پیشگام در علم نحو و واضع علم عروض میباشد. وی صاحب کتاب «العین» اولین کتاب لغت در زبان عربی میباشد.(2)
در این روش، لغات بر مبنای مخارج حروف (مواضع تلفظ حروف در حلق و دهان) مرتب میشوند. این حروف عبارتند از: «ع ح هـ غ خ، ق ک، ج ش ض، ص س ز، ط د ت، ظ ذ ث، ر ل ن، ف ب م، و ی ا» و خلیل معجم خود را با حروف عین یعنی «کتاب العین» آغاز کرد.(3)