فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

امانت دارى در سیره پیامبر

اختصاصی از فایلکو امانت دارى در سیره پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

امانت دارى در سیره پیامبر


امانت دارى در سیره پیامبر

امانت دارى در سیره پیامبر

 18 صفحه

وسعت معناى امانت و اهمیت آن در اسلام

امانت دارى از نظر قرآن و سیره پیامبر(ص)

اهمّیت امانت دارى در روایات

نمونه‏هایى از سیره پیامبر(ص) و امامان (ع) در امانت دارى




وسعت معناى امانت و اهمیت آن در اسلام

 

یکى از خصلت‏هاى بسیار مهم فردى و اجتماعى، امانت‏دارى است. امانت دارى به معناى حفظ و سالم نگه‏داشتن آن از خطر و آسیب است. واژه امانت در اصل از «امن» و آرامش و اطمینان گرفته شده ؛ چنان که امانت دارى موجب امنیت، اعتماد و سلامتى جامعه از انحرافات و خطرها خواهد شد.

قیّومى صاحب لغت نامه «المصباح المنیر» مى‏نویسد:

«امانت در اصل از امن به معناى سکونت و آرامش قلب است و از نظر لفظ و معنا مانند واژه سلِمَ است: «اَمِنَ مِنَ الاسد، مثل سَلِمَ مِنهُ»، یعنى از گزند شیر ایمن شد، مرادف است با از گزند شیر به سلامت ماند»، [1]

ضد امانت، خیانت است که زشت‏ترین خصلت از نظر عقل و دین مى‏باشد.

گرچه در میان مردم وقتى از امانت دارى سخن به میان مى‏آید، غالب مردم به امانت در امور مالى توجّه مى‏کنند، ولى بر اساس معناى لغوى و آیات و روایات بسیارى که در این راستا آمده، امانت دارى معناى وسیع و شاخه‏هاى مختلفى دارد که هر کدام در جاى خود مهم است.


دانلود با لینک مستقیم


امانت دارى در سیره پیامبر

امانت های الهی در قرآن

اختصاصی از فایلکو امانت های الهی در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

امانت های الهی در قرآن


امانت های الهی در قرآن

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات75

 

«امام» از ریشه «امم» گرفته شده است.
در قاموس برای «امام» چند معنا ذکر شده:
«امام: نسخة اصلی و نوشته‌ای که از آن سواد برگیرند.
امام : به معنای «راه»… که به وسیلة آن به مقصد می‌رسند.»
راغب می‌گوید: «امام کسی که به پیشوایی او در قول و فعل اقتدا می‌شود».
ابن فارس از صاحب نظران اهل سنت می‌گوید:
«امام کسی است که به او اقتدا می‌شود و پیشوای مردم در امور قرار می‌گیرد».
علامه طباطبایی در ذیل آیة : «انّی جَاعِلُکَ للنَّاسِ اماماً» آورده:
امام یعنی پیشوا و مقتدا… به طوریکه مردم از کسی که دارای این مقام است تبعیت کنند و گفتار و رفتار خود را تطبیق برگفتار و رفتار او نمایند… وهر جا نامی از امامت برده شده «هدایت» هم به عنوان تفسیر بدنبال آن ذکر گردیده مثلاً «وَ جعلنا منهم ائمه یهدون بأمرنا…» مقام امامت مقام هدایت مخصوصی است که عبارت از هدایت به امر خدا بوده باشد… اسلام آن شخص هادی است که از نظر جنبة ملکوتی موجودات آنها را رهبری می‌کند و مقام «امامت» یک نوع ولایت بر اعمال مردم است از نظر باطن که توام با هدایت می‌باشد».
فخر رازی از مفسران اهل سنت در تعریف امام ذیل آیه «انّی جَاعِلُکَ للنَّاسِ اماماً» آورده:
«امام کسی است که شایسته است در دین به او اقتدا شود …» و در جای دیگر می‌گوید : «امام کسی است که بر کل امت متصرف است».
2-7-1- امانت
«امانَتْ» واژه‌ای است عربی، که مصدر است و 6 بار در قرآن به کار رفته است.
«امانَتْ» مصدر دو ریشه از واژه «أمن» است؛
ریشه اول:
«أمٍنُ» (آرامش و امنیت یافت) که مضارع این فعل «یُأمُنْ» می‌باشد و مصادر این ریشه عبارتند از:
أمَاناً : زنهاری و بی ترس و بیم
أمَانَةً: راستی و ضد خیانت و نیز زنهاری
أمَنَةً: راستی و سکون و آرامش قلب و بدون ترس و بیم
أمْناً: ضد خوف و بدون بیم و ترس و آرامش نفس و دین وخلق
و اسم فاعل ریشه «امِنَ» : آمِنْ (شخص بدون ترس و بیم و خوف) أمِنْ( زنهار خواهنده) و امین(امانتدار) می‌باشد.
به گفته راغب نیز در «مفردات» «أمن، أمانه، أمان» هر سه مصدر هستند؛ واژه «أمان» گاهی اسم است و برای حالتی که بر انسان در امنیت حاصل می شود به کار می‌رود، و گاهی به چیزی که باعث امنیت می‌شود نیز – أمان- گویند؛ مانند سخن خدای تعالی که فرمود: «و تخونوا اماناتکم»
یعنی به چیزهایی که بر آنها ایمن بودید، خیانت کردید.
ریشه دوم: از ماده «أمن» «أمُن» ( معتمددیگران واقع شدن و امین قرار گرفتن) می‌باشد که مضارع آن «یأمن» و مصدر این ریشه «امانة» و اسم فاعل آن« امین» می‌باشد.
لذا «امانت» مصدر «أَمِنَ و أمُنَ» می‌باشد.
فراهیدی در «العین» و ابن منظور در «لسان العرب» آورده‌اند که:
«أمن» ضد خوف و «أمانت» ضد خیانت است.
«ابن فارس» برای امانت دو معنا متذکر شده است: «امانت دو ریشه نزدیک به هم دارد، یکی از آن دو امانتی است که ضد خیانت است و معنای آن سکون وآرامش قلب می‌باشد و ریشه دوم به معنای تصدیق و باور کردن می‌باشد که هر دو معنی به هم نزدیکند»
در نتیجه واژه امانت که همچون واژه های ایمان و امنیت از یک ریشه یعنی – امن- گرفته‌ شده‌اند، معنای مشترکی را در خود دارند و آن اطمینان و اعتماد می‌باشد، که امانت در این صورت یعنی اعتماد و اطمینان از سالم بودن امانت وعدم خیانت درآن.


دانلود با لینک مستقیم


امانت های الهی در قرآن

مقاله ودیعه و امانت

اختصاصی از فایلکو مقاله ودیعه و امانت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ودیعه و امانت


مقاله ودیعه و امانت

 

امانتدارى از امورى است که در شریعت مقدّس اسلام مورد تأکید قرار گرفته است و خداوند متعال آن را از اسباب رستگارى و نشانه‏هاى مؤمن مى‏داند و مى‏فرماید: «مؤمنان کسانى هستند که امانتدار هستند و به عهد خویش وفا مى‏کنند.»[1]

 

و در حدیثى از امام صادق علیه‏السلام نقل شده است که: «هیچ عذرى براى هیچ کس در ترک سه امر نیست؛ اداى امانت به برّ و فاجر، وفاى به عهد براى برّ و فاجر و نیکى به والدین، برّ باشند یا فاجر.»[2]

 

"مسأله 2649" ودیعه عقدى است جایز که به موجب آن، شخص مال خود را به دیگرى مى‏سپارد تا آن را مجانا نگهدارى کند. بنابر این اگر انسان مال خود را به کسى بدهد و بگوید: «نزد تو امانت باشد» و او هم قبول کند یا بدون این که حرفى بزنند صاحب مال بفهماند که مال را براى نگهدارى به او مى‏دهد و او هم به قصد نگهدارى کردن بگیرد، باید به احکام ودیعه و امانتدارى که بعد گفته مى‏شود عمل نمایند.

 

"مسأله 2650" امانتدار و امانتگذار، باید بالغ و عاقل باشند، پس اگر انسان مالى را پیش بچّه یا دیوانه به امانت بگذارد یا دیوانه و بچّه، مالى را پیش کسى امانت بگذارند، صحیح نیست.

 

"مسأله 2651" اگر از بچّه یا دیوانه چیزى را به نحو امانت قبول کند، باید آن را به صاحب آن بدهد و اگر آن چیز مال خود بچّه یا دیوانه باشد، باید به ولىّ او برساند و

 

چنانچه مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد؛ ولى اگر براى این که مال از بین نرود آن را از بچّه گرفته باشد، چنانچه در نگهدارى آن کوتاهى نکرده باشد، ضامن نیست.

 

«مسأله 2652» کسى که نمى‏تواند امانت را نگهدارى نماید، بنابر احتیاط واجب نباید آن را قبول کند؛ ولى اگر صاحب مال در نگهدارى آن عاجزتر باشد و کسى هم که آن را بهتر حفظ کند نباشد، این احتیاط واجب نیست.

 

"مسأله 2653" اگر انسان به صاحب مال بفهماند که براى نگهدارى مال او حاضر نیست، چنانچه او مال را بگذارد و برود و این شخص مال را برندارد و آن مال تلف شود، کسى که امانت را قبول نکرده ضامن نیست، ولى احتیاط مستحب آن است که اگر ممکن باشد آن را نگهدارى نماید.

 

"مسأله 2654" کسى که چیزى را امانت مى‏گذارد هر وقت بخواهد مى‏تواند آن را پس بگیرد و کسى هم که امانت را قبول مى‏کند، هر وقت بخواهد مى‏تواند آن را به صاحب آن برگرداند.

 

"مسأله 2655" اگر انسان از نگهدارى امانت منصرف شود، باید هر چه زودتر مال را به صاحب آن یا وکیل یا ولىّ صاحبش برساند یا به آنان خبر دهد که حاضر به نگهدارى مال نیست و اگر بدون عذر مال را به آنان نرساند و خبر هم ندهد، چنانچه مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد.

 

«مسأله 2656» کسى که امانت را قبول مى‏کند، اگر براى نگهدارى آن جاى مناسبى نداشته باشد، باید جاى مناسب تهیّه نماید و به گونه‏اى آن را نگهدارى کند که مردم نگویند در امانت خیانت کرده و در نگهدارى آن کوتاهى نموده است و اگر در جایى که مناسب نیست بگذارد و تلف شود، باید عوض آن را بدهد.

 

"مسأله 2657" کسى که امانت را قبول مى‏کند، اگر در نگهدارى آن کوتاهى نکند و زیاده‏روى هم ننماید و اتّفاقاً آن مال تلف شود، ضامن نیست؛ ولى اگر به اختیار خود آن را در جایى بگذارد که گمان مى‏رود ظالمى بفهمد و آن را ببرد، چنانچه تلف شود باید عوض آن را به صاحب مال بدهد، مگر آن که جایى محفوظ‏تر از آن نداشته باشد و نتواند مال را به

 

(495) صاحب آن یا به کسى که بهتر آن را حفظ مى‏کند برساند که در این صورت ضامن نیست.

 

"مسأله 2658" اگر امانتدار بترسد مال امانت نزد او از بین برود یا به سرقت برده شود، چنانچه بتواند باید امانت را به صاحب آن یا وکیل او رد نماید و چنانچه دسترسى به آنها نداشته باشد، باید آن را به حاکم شرع بدهد تا براى صاحب مال حفظ نماید و اگر حاکم شرع نباشد یا دسترسى به او نداشته باشد، باید آن را نزد شخص امینى که قدرت حفظ آن را دارد به امانت بگذارد.

 

"مسأله 2659" اگر صاحب مال براى نگهدارى مال خود جایى را معیّن کند و به کسى که امانت را قبول کرده بگوید: «باید مال را در این جا حفظ کنى و اگر احتمال هم بدهى که از بین برود نباید آن را به جاى دیگر ببرى»، چنانچه امانتدار احتمال دهد که در آن جا از بین برود، هر چند بداند چون آنجا در نظر صاحب مال براى حفظ بهتر بوده گفته است که نباید از آنجا بیرون برده شود، نمى‏تواند آن را به جاى دیگر ببرد و اگر به جاى دیگر ببرد و تلف شود، ضامن است و همچنین اگر نداند که به چه جهت خواسته که به جاى دیگر برده نشود، چنانچه به جاى دیگر ببرد و تلف شود، احتیاط واجب آن است که عوض آن را بدهد.

 

"مسأله 2660" اگر صاحب مال براى نگهدارى مال خود جایى را معیّن کند ولى به کسى که امانت را قبول کرده نگوید که: «آن را به جاى دیگر نبر»، چنانچه امانتدار احتمال دهد که در آنجا از بین برود، باید آن را به جاى دیگرى که مال در آنجا محفوظ‏تر است ببرد و چنانچه مال در جاى اوّل تلف شود ضامن است، مگر آن که صاحب مال هم احتمال تلف شدن مال را در آنجا بدهد که در این صورت کسى که امانت را قبول کرده ضامن نیست.

 

"مسأله 2661" اگر صاحب مال دیوانه شود، کسى که امانت را قبول کرده باید فوراً امانت را به ولىّ او برساند و یا به ولىّ او خبر دهد و اگر بدون عذر شرعى مال را به ولىّ او ندهد و از خبر دادن هم کوتاهى کند و مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد.

 

"مسأله 2662" اگر صاحب مال بمیرد، ا مانتدار باید مال را به وارث او برساند یا به وارث او خبر دهد و چنانچه مال را به وارث او ندهد و از خبر دادن هم کوتاهى کند و مال

 

(496) تلف شود، ضامن است؛ ولى اگر براى آن که مى‏خواهد بفهمد کسى که مى‏گوید: «من وارث میّت هستم» راست مى‏گوید یا نه یا میّت وارث دیگرى نیز دارد یا نه، مال را ندهد و از خبر دادن هم کوتاهى نکند و مال تلف شود، ضامن نیست.

 

"مسأله 2663" اگر صاحب مال بمیرد و چند وارث داشته باشد، کسى که امانت را قبول کرده باید مال را به همه ورثه بدهد یا به کسى بدهد که همه آنان گرفتن مال را به او واگذار کرده‏اند؛ پس اگر بدون اجازه دیگران تمام مال را به یکى از ورثه بدهد، ضامن سهم دیگران است.

 

"مسأله 2664" اگر کسى که امانت را قبول کرده بمیرد یا دیوانه شود، وارث یا ولىّ او باید هر چه زودتر به صاحب مال اطّلاع دهد، یا امانت را به او برساند.

 

"مسأله 2665" اگر امانتدار نشانه‏هاى مرگ را در خود ببیند، چنانچه ممکن باشد باید امانت را به صاحب آن یا وکیل او برساند و اگر ممکن نباشد، باید آن را به حاکم شرع بدهد و چنانچه به حاکم شرع دسترسى نداشته باشد، باید به گونه‏اى عمل نماید که جهت حفظ مال و رسیدن آن به صاحبش بهتر باشد.

 

"مسأله 2666" اگر امانتدار نشانه‏هاى مرگ را در خود ببیند و به وظیفه‏اى که در مسأله پیش گفته شد عمل نکند، چنانچه آن امانت از بین برود، باید عوض آن را بدهد، اگرچه در نگهدارى آن کوتاهى نکرده باشد و بیمارى او خوب شود یا بعد از مدّتى پشیمان شود و وصیّت کند.

 

"مسأله 2667" مالى که رهن یا عاریه یا اجاره شده و یا به مضاربه گذاشته شده است، در دست طرف معامله امانت بوده و باید در حفظ آن کوشا باشد.

 

"مسأله 2668" اگر مالى را سیل یا دزد ببرد و بعد به دست کسى بیفتد یا در اثر اشتباه در نقل و انتقال و یا اشتباه در معامله و نظایر آن به دست کسى بیفتد، آن فرد باید به نحو امانت از آن نگهدارى نماید و آن را به دست مالک یا وکیل او برساند ویا به آنها اطّلاع دهد؛ همچنین است اگر کسى مال گمشده‏اى را پیدا کند و یا مالى را که در معرض تلف و نابودى است به دست آورد.

 

(497)" مسأله 2669" اگر کافر غیر حربى مال خود را نزد مسلمان به امانت بگذارد، حفظ امانت و ردّ آن به صاحبش هنگام مطالبه واجب است و در صورتى که کافر حربى مال خود را نزد مسلمان به امانت بگذارد، بنابر احتیاط واجب باید هنگام مطالبه آن را به صاحبش تحویل دهد.

 

"مسأله 2670" اگر کسى امانتدارى خود را انکار نماید یا آن را قبول کند، ولى مدّعى تلف شدن یا ردّ آن به صاحبش شود، چنانچه طرف بیّنه‏اى نداشته باشد، ادّعاى او با قسم قبول مى‏شود؛ همچنین است در صورتى که دو طرف تلف شدن امانت را نزد امانتدار قبول داشته باشند، ولى امانتگذار مدّعى کوتاهى و یا تعدّى امانتدار در مال امانت شود.

 

"مسأله 2671" امانتدار غیر از حفاظت نمى‏تواند در امانت تصرّفى کند یا از آن منتفع شود، مگر با اجازه صریح یا ضمنى امانتگذار و در غیر این صورت ضامن است.

 

"مسأله 2672" امانتدار باید عین مالى را که گرفته به همان حالى که هنگام بازگرداندن موجود است، برگرداند و نسبت به عیب و نقصى که در آن به وجود آمده و مربوط به امانتدار نیست، ضامن نیست.

 

"مسأله 2673"مخارجى که امانتدار با اجازه امانتگذار براى حفظ مال کرده است و نیز مخارجى که براى باز گرداندن مال لازم است، به عهده امانتگذار است.

 

(498)" مـسـالـه 2324 " اگـر طـلبکار طلب خود را به ضامن ببخشد, ضامن نمى تواند از بدهکار چیزى بگیرد, و اگر مقدارى از آن را ببخشد نمى تواندآن مقدار را مطالبه نماید.
"مـسـالـه 2325" اگـر انـسان ضامن شود که بدهى کسى را بدهد, نمى تواند از ضامن شدن خود برگردد.
"مساله 2326 " ضامن و طلبکار - بنابر احتیاط - نمى توانند شرط کنند که هر وقت بخواهند ضامن بودن ضامن را بهم بزنند.
"مـساله 2327 " هرگاه انسان در موقع ضامن شدن بتواند طلب طلبکار را بدهد اگرچه بعد فقیر شـود, طـلـبکار نمى تواند ضامن بودن او را بهم زند و طلب خود را از بدهکار اول مطالبه نماید, و هـمـچـنـیـن اسـت اگـر در آن موقع نتواند طلب او را بدهد ولى طلبکار بداند و به ضامن شدن اوراضى شود.
"مساله 2328 " اگر انسان در موقعى که ضامن مى شود نتواند طلب طلبکار را بدهد و طلبکار عدم توانائى او را نمى دانسته بخواهد ضامن بودن او را بهم بزند, اشکال ندارد, ولى در صورتى که ضامن پیش از اینکه طلبکار ملتفت شود قدرت پیدا کرده باشد, بهم زدن جایزنیست .
"مساله 2329 " اگر کسى بدون اجازه بدهکار ضامن شود که بدهى او را بدهد, نمى تواند چیزى از او بگیرد.
"مساله 2330 " اگر کسى با اجازه بدهکار ضامن شود که بدهى او را بدهد, مى تواند مقدارى را که ضـامن شده پس از دادن از او مطالبه نماید,ولى اگر بجاى جنسى که بدهکار بوده جنس دیگرى به طلبکار او بدهد, نمى تواند چیزى را که داده از او مطالبه نماید, مثلا اگر ده من گندم بدهکار باشد و ضامن ده من برنج بدهد, نمى تواند برنج را از او مطالبه نماید, ولى ظاهر آن است که ده من گندم را مى تواند مطالبه کند, اما اگرخودش راضى شود که برنج بدهد اشکال ندارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 50صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید

 


 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ودیعه و امانت