فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نگاهی به کلاه پارسیان 51 ص

اختصاصی از فایلکو نگاهی به کلاه پارسیان 51 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 54

 

نگاهی به کلاه پارسیان

شناسایی کلاه‌های گوناگون اقوام مختلف تاریخی و باستانی، مبحثی است بسیار شیرین و جالب زیرا در طی مطالعه آن، نکات سودمندی مطرح و روشن می‌گردد که از دیده تاریخ پوشاک و تاریخ تمدن یک ملت بسیار مهم و ارزنده است و اعتقادات، تشکیلات، ابتکارات و پیشرفتهای آنان را در راه زندگانی نشان می دهد بدین منظور ما در این شماره بخشی از تاریخ پوشاک پارسیان را که همه از روی مدارک محکم تاریخی و باستانی تهیه شده است منعکس می کنیم و امیدواریم بتوانیم در آینده نیز از اینگونه مباحث علمی و فنی که از تاریخ تمدن و باستان شناسی ایران دارای اهمیت بسیار می باشد، بررسی کنیم.

تاریخ استعمال کلاه و هرچه بدان ماند، به منظور پوشاندن و نگاهداری سر و صورت از سوز سرما و گرما و حوادث طبیعی دیگر، به روزگاران بسیار کهن باز می گردد، و حتی مدارکی موجود است که نشان می‌دهد، مردمان وحشی غارنشین نیز کلاه‌هایی از پشم و پوست جانوران ساخته، بسر می نهاده‌اند.

اقوام باستانی، گذشته از اینکه از کلاه برای پوشاک استفاده می‌کردند، از آن برای آرایش سر و صورت و نمایش خصوصیات قومی و نژادی و مذهبی و صنفی نیز سود می‌جستند، و از همان زمانها، این بخش از پوشاک آدمی، نسبت به دیگر بخشها، دارای ارج مخصوص و فراوانی بود و به آن با دیده دیگری می‌نگریستند، چنانکه هنوز هم آثار این توجه در میان بسیاری از اقوام جهان بازمانده، و کلاه در نزد آنان احترام مخصوصی دارد.

از زمانهای بسیار قدیم، نوه مخصوصی از کلاه فرمانروایان و پادشاهان که «تاج» نامیده میشود، رمز و نشانه‌یی از قدرت و مقام و افتخارات پوشیده آن بود و در ایران نیز از همان زمان باستان، تاج شاهان دارای معنای خاصی بود بدینسان که شکل افسر شاهنشاهان نماینده کره آسمان و خورشید، تابش و درخشش گوهر های گوناگون آن نشانه‌یی از آتش یعنی سرچشمه زندگانی جاودانی بشر بود.

جلوه و جمال تاج و چگونگی آن بیشتر با مقام دینی سلطنت ارتباط داشت و هر یک از بخشها و اشکال و نقوش آن با عقاید مذهبی آن زمان بستگی داشت و به همین علت است که اغلب در ایران آن را بصورت کنونی کره آسمانی ساخته و علائمی از ماه و خورشید و ستارگان و یا رموز مذهبی بر آن نصب می کردند. تاج کنگره دار شاهنشاهان هخامنشی نیز چنان که خواهیم دید بصورت برج و باروی شهر یا کاخ و معبد ساخته می شد و رمز و علامت قدت و حکومت و شهریاری بود. موضوع بستگی تاج به امر سلطنت چنان است که رفته رفته خود شکل تاج و افسر، رمزی از برای مقام سلطنت و پادشاهی گردید، برای نمایش این معنی بکار میرود.

تاجها را معمولاً فرمانروایان و شاهنشاهان بسر می‌نهادند وی از نیم تاجها و دیهیم‌ها و پیشانی بندها، شاهزادگان و بزرگان و نجبا استفاده می کردند و اصولاً تاج درمیان اقوام مختلف جهان بر دو گونه بوده است یکی «تاج بسته» که دارای کلگی و طاق است و آرایشهایی از زر و زیور بر روی قبه و لبه و دیواره آن انجام می‌گیرد و سنگها و نگینهای گرانبهای رنگین بر آن افزوده می‌شود و دیگری «تاج باز » که بدون کلگی و روباز است و گاهی تنها دو بست متقاطع از بالا ، دیواره آن را بهم می‌پیوندد و آن همان است که ما در این گفتار نیم تاج و دیهیم نامیده‌ایم .

در دربار هخامنشیان نیز مانند تیره‌های باستانی دیگر ، ارج‌دار‌ترین بخش پوشاک شاهنشاهان تاج آنان بود و همیشه یکی از بزرگان معتبر پارسی برای پاسداری و نگهبانی آن گمارده می‌شد و چنانچه از مطالب تاریخی مربوط به آن زمان بر می‌آید، استعمال من‌غیر حق تاج مانند پوشیده جامه مخصوص شاهنشاهان، یک گناه نابخشودنی بشمار میرفت و هر کس مبادرت به این کار میکرد، بی‌گمان سر و گردن خود را حواله تیغ دژخیم میساخت.

کوتاه سخن آنکه، در شاهنشاهی هخامنشی گذشته از کلاههای گوناگونی که مردم و نژادها و تیره‌های مختلف شاهنشاهی بسر می‌گذاشتند، خود پارسیان نیز در زمان و مکان و منصب‌های مختلف از کلاههای گوناگون استفاده می‌کردند و طبقات گوناگون مردم پارس از شاهنشاهان گرفته تا بزرگان و کارگزاران و لشکریان و توده مردم همه از این رهگذر، جدائیهایی با هم داشتند که اینک شرح مفصل هر کدام در این گفتار خواهد آمد:

تاج شاهنشاهان هخامنشی

شاهنشاهان هخامنشی در مواقع مخصوص از جمله هنگام نشستن بر اورنگ شاهنشاهی و بار دادن بزرگان و فرستادگان کشورهای دیگر و برخی مراسم ملی و مذهبی کلاه زرین بلند و کنگره‌داری بر سر می‌نهادند که برخی از تاریخ نویسان یونانی از زبان پارسیان آنگاه «کوداریس»(kydaris) یا «سیداریس» (Cidaris) نامیده اند لیک هرودت و پلوتارخ آن را «تیاره» (Tiara) نوشته‌اند.

از قرائن و آثاری که در نقوش تخت جمشید باز مانده است چنین پیداست که این تاج از ورقه‌های زر ساخته می‌شده است.


دانلود با لینک مستقیم


نگاهی به کلاه پارسیان 51 ص

دانلود پروژه درباره سلول 51 ص

اختصاصی از فایلکو دانلود پروژه درباره سلول 51 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

تئوری سلولی

سلول برای اولین بار بو وسیله رابرت هوگ ، دانشمند انگلیسی توصیف شد . در سال 1665 هوک چیزهای زیادی را به وسیله میکروسکوپ ساده خود مورد آزمون قرار می داد که از جمله آنها یک تکه نازک چوب پنبه بود. تکه چوب پنبه در زیر میکروسکوپ بصورت هزاران خانه کوچک دارای دیواره های سفت دیده می شد . ترتیب خانه ها همانند حجرات کنودی زنبور عسل بود . در واقع هوک اصطلاح سلول را برای توصیف مشاهده خود در مقاله ای که در همان سال چاپ شده بود بکار برد .

گرچه هوک اصطلاح سلول را معمول ساخت اما نتوانست ماهیت واقعی آن را بشناسد . هوک کنش سلولهای چوب پنبه ای را همانند کنش سیاهرگها و سرخرگهای بدن حیوانات می پنداشت . یعنی معتقد بود که ( مایعهای حیاتی ) را از یک ناحیه گیاه به ناحیه دیگر آن منتقل می سازند .

واقعیت این امر این است چوب پنبه پیزی جز دیواره مرده سلولی نیست و از پوست تنه درختان جدا شده و عمل آن ممانعت از عبور آب و محافظت از بافتهای درونی گیاه است .

بدنبال بهبود یافتن تکنولوژی مطالعات میکروسکوپی ، دانشمندان به بینشهای درست تری درباره ساخت سلول دست یافتند . در سال 1824 میزان مشاهدهای انجام شده به حدی رسید که دو تروشه ، زیست شناس فرانسوی را برانگیخت تا یکی از سه اصل مهمی که تئوری سلولی را تشکیل می دهند عنوان کند .

طبق این اصل همه موجودات زنده از یک یا چند واحد بنام سلول ساخته شده اند . دو اصل دیگر فقط هنگامی تدوین کامل یافتند که رودولف ویرنف در سال 1858 در نشریه ای که خواننده بسیار داشت قاطعانه استدلال کرد که : اولاً : سلول می تواند موجودیتی مستقل داشته باشد ؛ ثانیاً سلول فقط از سلولی که پیش از آن بوده است بوجود می آید .

بیشتر مدارک لازم برای رسیدن به این دو نتیجه کلی قبلاً بوسیله دوزیست شناس آلمانی بنامهای ام . ج . شلایدن و تئودور شوان در سالهای 1838 و 1839 گردآوری شده بود .

شلایدن با وجود تراکم روز افزون اطلاعاتی که تفاوت گونه ها را بیان می داشت همواره در جستجوی اصلی بود که میان همه گیاهان مشترک باشد و به آنها وحدت بخشد ، ولی کوشش او بی نتیجه بود زیرا در سال 1838 او نوشت که ( هر سلول گیاهی زندگی دو گانه ای دارد یکی زندگی مستقل که به رشد خاص آن مربوط می شود و دیگری زندگی وابسته است . چون جزء جدا نشدنی گیاه است . )

در سال 1839 شوان ، با بهره گرفتن از کار شلایدن ، نشان داد که نتایج مهم این گیاه شناس در باره جانداران نیز قابل تعمیم است . اکنون بیشتر زیست شناسان افتخار بنیانگذاری تئوری جدید سلولی را از آن شلایدن و شوان می دانند .

تعداد سلولها

در موجودات تک سلولی جاندار و سلول به صورت یک موجود درهم ادغام می شوند مانند :آمیب .

در موجودات پر سلولی نمونه هایی در گیاهان شناخته شده اند که در آنها تعداد سلولها ثابت است . در تمام موارد دیگر تعداد سلولها تا موقعی که موجود به حد بلوغ برسد افزایش می یابد . همه سولها با یک آهنگ و دی طی یک مدت تقسیم نمی شوند . چنانچه در انسان همه سلوهای عصبی که درهنگام تولد تشکیل شده اند غیر قابل جایگزینی هستند و اگر احتمالاً خراب شوند ناگزیر از بین می روند ، بر عکس سلولهای خونی یا سلولهای پوست زندگی کوتاهی دارند و تا هنگام مرگ موجود زنده به طور مداوم تولید می شود و جانشین تک سلولهای از دست رفته می گردند .

تعداد سلوهای بدن انسان را بین صد هزار تا یک میلیون میلیارد تخمین می زنند که در هر ثانیه نزدیک به 50 میلیون از آنها می میرند و به همین تعداد نیز سلولهای جدید تشکیل می شوند و حیات را تداوم می بخشند .

اشکال سلولی

تعدا بسیاری از سلولها هنگامی که در محیط مایع به حالت آزاد قرار دارند به شکل کروی یا بیضی دیده می شوند و وقتی در یک سیستم بافتی به حالت چسبیده به هم قرار می گیرند به اشگال


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه درباره سلول 51 ص

عرفان 51 ص

اختصاصی از فایلکو عرفان 51 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

مقدمه

توحید عرفان به معنی وحدت وجود موجود است ،که براساس آن تنهایک حقیقت وجود واقعی دارد و پدیده های دگر همه مظاهر و تعنیات آن حقیقت اند و با این حساب باید همه چیز خدا ، و خدا همه چیز بوده باشد . عارف کسی است که حق را درهمه چیز می بیند بلکه آن را عین همه چیز می داند و نیز عارف معتقد است جهان و هرچه در اوست الوهی است .

درمکتب عرفان عشق و جذبه نیروی حاکم بر همه عناصر واجزاء جهان است و همین جاذبه عشق ساری غیر مرئی است که عالم هستی را زنده و برنا نگه داشته و سلسله موجودات را به هم پیوسته است به طوریکه اگر در این پیوستگی و به هم بستگی سستی و خللی روی دهد رشته هستی گسیخته خواهد شد و قوام ودوام از نظام عالم وجود رخت برخواهد بست .

دور گردن ها ز موج عشق دان گر نبودی عشق بفسردی جهان

کی جمادی محو گشتی ، در نبات کی فدای روح گشتی ، نامیات

برای بیان این عشق تنها می توان این عبارت را بیان کرد

گفتم دل و جان برسرکارت کردم هرچیزکه داشتم نثارت کردم

گفتا ، توکه باشی که کنی یا نکنی این من بودم که بیقرارت کردم

عرفا نسبت به پیروان ادیان و مذاهب دیگر همیشه به دیده اغماض می نگریستند و معتقد بودند که معنی یکی است هرچند که عبارتهامختلف باشند و جانانه کعبه و بتخانه یکی است و حرم و دیر سبحه و پیمانه چندان فرقی ندارند در صورتی که اهل هر دین و مذهب یکی از اساسی ترین مسائل اعتقادی اش حقانیت دین و مذهب خاص خود و بطلان تمام ادیان و مذاهب دیگربود .

ابن عربی از عرفای قرن 6* می گوید «‌مبادا که تنها بعقیده ای خاص پایبند بوده و عقاید دیگر را کفر بدانی که در این صورت زیان می بری و بلکه علم به حیقیقت مسئله را از دست خواهی داد پس باطن خود را هیولا و ماده تمامی صورتهای اعتقادی بگردان از آن جهت که خدای تعالی برترو والاتر از آن است که در انحصار عقیده خاص واقع شود.»

عرفان نیز نمیتوانسته از تأثیر اسلام برکنار باشد در واقع زندگی و حالات و کمالات ومناجات رسول اکرم سرشار از شور و هیجان معنوی و مملو از بشارات عرفانی است . دعاهای رسول اکرم (ص) فراوان مورد استشهاد و استناد عرفا قرارگرفته است .

امیر المومنین علی(ع) که اکثریت قریب به اتفاق اهل عرفاو تصوف سلسله های خود را به ایشان می رسانند کلماتش الهام بخش معنویت و معرفت است .

دعاهای اسلامی مخصوصاً دعاهای شیعی گنجینه ای از معارف اسلامی است از قبیل دعای کمیل ، دعای ابو حمزة‌ثمالی ، مناجات شعبانیه ، دعاهای صحیفه سجادیه عالیترین اندیشه های معنوی در این دعاها است .آیا با وجود این همه منابع جای این است که ما در جستجوی یک منبع خارجی باشیم ؟ مستشرقین در جستجوی منبعی غیر از اسلام هستند که الهام بخش معنویت های عرفانی باشد و دریای عظیم را نادیده می گیرند .

در نهایت به بررسی اجمالی موارد زیر می پردازیم

علم عرفان

بررسی ارزش و اصالت عرفان اسلامی

ارتباط تصوف و اسلام*

ارتباط تصوف و عرفان اسلامی

عرفان و تصوف

یکی از علومی که در دامن فرهنگ اسلامی زاده شد و رشد یافت . تکامل پیدا کرد علم عرفان است . درباره عرفان از دو جنبه می توان بحث و تحقیق کرد : یکی از جنبه اجتماعی و دیگر از جنبه فرهنگی .

عرفان با سایر طبقات فرهنگی اسلامی از قبیل مفسرین . محدثین فقها ، متکلمین ، فلاسفه ادبا . شعرا … یک تفاوت مهم دارند و آن اینکه علاوه بر اینکه یک طبقه فرهنگی هستند و علمی به نام عرفان بوجود آوردند و دانشمندان بزرگی در میان آنها ظهور کردند و کتب مهمی تالیف کردند . یک فرقه اجتماعی در جهان اسلام بوجود آوردند با مختصاتی مخصوص به خود . بر خلاف سایر طبقات فرهنگی از قبیل فقها و حکما و غیره که صرفا طبقه ای فرهنگی هستند و یک فرقه مجزا از یکدیگر به شمار نمی روند .

اهل عرفان هر گاه با عنوان فرهنگی یاد شوند با عنوان « عرفا » و هر گاه با عنوان اجتماعی شا ن یاد شوند غالبا با عنوان « متصوفه » یاد می شوند .

عرفا و متصوفه هر چند یک انشعاب مذهبی دراسلام تلقی نمی شوند و خود نیز مدعی چنین انشعابی نیستند و در همه فرق و مذاهب اسلامی حضور دارند ، در عین حال یک گروه وابسته و بهم پیوسته اجتماعی هستند . یک سلسله افکار و اندیشه ها و حتی آداب مخصوص در معاشرتها و لباس پوشیدنها و احیانا آرایش سر و صورت و سکوت در خانقاهها و غیره به آنها به عنوان یک فرقه مخصوص فرهنگی و اجتماعی رنگ مخصوص داده و می دهد .

البته همواره - خصوصا در میان شیعه - عرفایی بوده و هستند که هیچ امتیاز ظاهری با دیگران ندارند و در عین حال عمیقا اهل سیر و سلوک عرفانی می باشند . و در حقیقت عرفانی حقیقی این طبقه اند ، نه گروههایی که صدها اداب از خود ایجاد کرده و بدعتها ایجاد کرده اند .

ما دراین درسها که درباره کلیات علوم اسلامی بحث می کنیم به جنبه تصوف عرفان کاری نداریم ، فقط از جنبه فرهنگی وارد بحث می شویم ، یعنی به عرفان به عنوان یک علم و یک شاخه از شاخه های فرهنگ اسلامی نظر داریم نه به عنوان یک روش و طریقه که فرقه اجتماعی پیرو آن هستند .

اگر بخواهیم از جنبه اجتماعی وارد بحث شویم ناچار باید این فرقه را از نظر علل و منشا و از نظر نقش مثبت و منفی ، مفید یا مضری که در جامعه اسلامی داشته است . فعل و انفعالهایی که میان این فرقه را از نظر علل و منشا و از نظر نقش مثبت و منفی ، مفید یا مضری کگه در جامعه اسلامی داشته است فعل و انفعالهایی که میان این فرقه و سایر فرق اسلامی رخ داده است رنگی به معارف ا سلامی داده است ، تاثیری که در نشر اسلام در جهان داشته است مورد بحث قرار دهیم . ما فعلا به این مطالاب کاری نداریم . بحث ما فقط درباره عرفان به عنوان یک علم و یک بخش فرهنگی است .

عرفان به عنوان یک دستگاه علمی و فرهنگی دارای دو بخش است : بخش عملی و بخش نظری .

بخش عملی عبارت است از ”ان قسمت که روابط و وظایف انسان را با خودش و با جهان و با خدا بیان می کند و توضیح می دهد .

عرفان در این بخش ماننند اخلاق است ، یعنی یک علم عملی است با تفاوتی که بعدا بیان می شود .

این بخش از عرفان علم « سیر و سلوک » نامیده می شود . در این بخش از عرفان توضیح داده می شود که « سالک » برای اینکه به قله انسانیت یعنی توحید برسد از کجا باید آغاز کند و چه منازل و مراحلی را باید طی کند و در منازل بین راه چه احوالی برای او رخ دهد و چه .ارداتی بر او وارد می شود و البته همه این مراحل و منازل باید با اشراف و مراقبتهای یک انسان کامل و پخته که قبلا این راه را طی کرده و از رسم و راه منزلتها ، آگاه است صورت گیرید و اگر همت انسان کاملی بدرقه راه نباشد خطر گمراهی است .

عرفا از انسان کاملی که ضرورتا باید همراه نو سفران باشد گاهی به طایر قدس و گاهی به خضر تعبیر می کنند .

همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس که دراز است ره مقصد و من نوسفرم

ترک این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی

البته توحیدی که از نظر عارف ، قله منیع انسانیت به شمار می رود و آخرین مقصد سیر و سلوک عارف است . با توحید مردم عامی و حتی با توحید فیلسوف ، یعنی اینکه واجب الوجود یکی است نه بیشتر ، از زمین تا آسمان متفاوت است .

توحید عارف یعنی موجود حقیقی منحصر به خداست ، جز خدا هر چه هست نمود است نه بود . توحید عارف یعنی جز خدا هیچ نیست

توحید عارف یعنی طی کردن و رسیدن به مرحله جز خدا هیچ ندیدن .

این مرحله از توحید را مخالفان عرفا تایید نمی کنند و احیانا آن را کفر و الحاد می خواننند ، ولی عرفا معتقدند که توحید حقیقی همین است ، سایر مراحل توحید خالی از شرک نیست . از نظر عرفا رسیدن به این مرحله کار عقل و اندیشه نیست کار دل و مجاهده و سیر و سلوک و تصفیه و تذهیب نفس است .


دانلود با لینک مستقیم


عرفان 51 ص

تحقیق درمورد عرفان 51 ص

اختصاصی از فایلکو تحقیق درمورد عرفان 51 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

مقدمه

توحید عرفان به معنی وحدت وجود موجود است ،که براساس آن تنهایک حقیقت وجود واقعی دارد و پدیده های دگر همه مظاهر و تعنیات آن حقیقت اند و با این حساب باید همه چیز خدا ، و خدا همه چیز بوده باشد . عارف کسی است که حق را درهمه چیز می بیند بلکه آن را عین همه چیز می داند و نیز عارف معتقد است جهان و هرچه در اوست الوهی است .

درمکتب عرفان عشق و جذبه نیروی حاکم بر همه عناصر واجزاء جهان است و همین جاذبه عشق ساری غیر مرئی است که عالم هستی را زنده و برنا نگه داشته و سلسله موجودات را به هم پیوسته است به طوریکه اگر در این پیوستگی و به هم بستگی سستی و خللی روی دهد رشته هستی گسیخته خواهد شد و قوام ودوام از نظام عالم وجود رخت برخواهد بست .

دور گردن ها ز موج عشق دان گر نبودی عشق بفسردی جهان

کی جمادی محو گشتی ، در نبات کی فدای روح گشتی ، نامیات

برای بیان این عشق تنها می توان این عبارت را بیان کرد

گفتم دل و جان برسرکارت کردم هرچیزکه داشتم نثارت کردم

گفتا ، توکه باشی که کنی یا نکنی این من بودم که بیقرارت کردم

عرفا نسبت به پیروان ادیان و مذاهب دیگر همیشه به دیده اغماض می نگریستند و معتقد بودند که معنی یکی است هرچند که عبارتهامختلف باشند و جانانه کعبه و بتخانه یکی است و حرم و دیر سبحه و پیمانه چندان فرقی ندارند در صورتی که اهل هر دین و مذهب یکی از اساسی ترین مسائل اعتقادی اش حقانیت دین و مذهب خاص خود و بطلان تمام ادیان و مذاهب دیگربود .

ابن عربی از عرفای قرن 6* می گوید «‌مبادا که تنها بعقیده ای خاص پایبند بوده و عقاید دیگر را کفر بدانی که در این صورت زیان می بری و بلکه علم به حیقیقت مسئله را از دست خواهی داد پس باطن خود را هیولا و ماده تمامی صورتهای اعتقادی بگردان از آن جهت که خدای تعالی برترو والاتر از آن است که در انحصار عقیده خاص واقع شود.»

عرفان نیز نمیتوانسته از تأثیر اسلام برکنار باشد در واقع زندگی و حالات و کمالات ومناجات رسول اکرم سرشار از شور و هیجان معنوی و مملو از بشارات عرفانی است . دعاهای رسول اکرم (ص) فراوان مورد استشهاد و استناد عرفا قرارگرفته است .

امیر المومنین علی(ع) که اکثریت قریب به اتفاق اهل عرفاو تصوف سلسله های خود را به ایشان می رسانند کلماتش الهام بخش معنویت و معرفت است .

دعاهای اسلامی مخصوصاً دعاهای شیعی گنجینه ای از معارف اسلامی است از قبیل دعای کمیل ، دعای ابو حمزة‌ثمالی ، مناجات شعبانیه ، دعاهای صحیفه سجادیه عالیترین اندیشه های معنوی در این دعاها است .آیا با وجود این همه منابع جای این است که ما در جستجوی یک منبع خارجی باشیم ؟ مستشرقین در جستجوی منبعی غیر از اسلام هستند که الهام بخش معنویت های عرفانی باشد و دریای عظیم را نادیده می گیرند .

در نهایت به بررسی اجمالی موارد زیر می پردازیم

علم عرفان

بررسی ارزش و اصالت عرفان اسلامی

ارتباط تصوف و اسلام*

ارتباط تصوف و عرفان اسلامی

عرفان و تصوف

یکی از علومی که در دامن فرهنگ اسلامی زاده شد و رشد یافت . تکامل پیدا کرد علم عرفان است . درباره عرفان از دو جنبه می توان بحث و تحقیق کرد : یکی از جنبه اجتماعی و دیگر از جنبه فرهنگی .

عرفان با سایر طبقات فرهنگی اسلامی از قبیل مفسرین . محدثین فقها ، متکلمین ، فلاسفه ادبا . شعرا … یک تفاوت مهم دارند و آن اینکه علاوه بر اینکه یک طبقه فرهنگی هستند و علمی به نام عرفان بوجود آوردند و دانشمندان بزرگی در میان آنها ظهور کردند و کتب مهمی تالیف کردند . یک فرقه اجتماعی در جهان اسلام بوجود آوردند با مختصاتی مخصوص به خود . بر خلاف سایر طبقات فرهنگی از قبیل فقها و حکما و غیره که صرفا طبقه ای فرهنگی هستند و یک فرقه مجزا از یکدیگر به شمار نمی روند .

اهل عرفان هر گاه با عنوان فرهنگی یاد شوند با عنوان « عرفا » و هر گاه با عنوان اجتماعی شا ن یاد شوند غالبا با عنوان « متصوفه » یاد می شوند .

عرفا و متصوفه هر چند یک انشعاب مذهبی دراسلام تلقی نمی شوند و خود نیز مدعی چنین انشعابی نیستند و در همه فرق و مذاهب اسلامی حضور دارند ، در عین حال یک گروه وابسته و بهم پیوسته اجتماعی هستند . یک سلسله افکار و اندیشه ها و حتی آداب مخصوص در معاشرتها و لباس پوشیدنها و احیانا آرایش سر و صورت و سکوت در خانقاهها و غیره به آنها به عنوان یک فرقه مخصوص فرهنگی و اجتماعی رنگ مخصوص داده و می دهد .

البته همواره - خصوصا در میان شیعه - عرفایی بوده و هستند که هیچ امتیاز ظاهری با دیگران ندارند و در عین حال عمیقا اهل سیر و سلوک عرفانی می باشند . و در حقیقت عرفانی حقیقی این طبقه اند ، نه گروههایی که صدها اداب از خود ایجاد کرده و بدعتها ایجاد کرده اند .

ما دراین درسها که درباره کلیات علوم اسلامی بحث می کنیم به جنبه تصوف عرفان کاری نداریم ، فقط از جنبه فرهنگی وارد بحث می شویم ، یعنی به عرفان به عنوان یک علم و یک شاخه از شاخه های فرهنگ اسلامی نظر داریم نه به عنوان یک روش و طریقه که فرقه اجتماعی پیرو آن هستند .

اگر بخواهیم از جنبه اجتماعی وارد بحث شویم ناچار باید این فرقه را از نظر علل و منشا و از نظر نقش مثبت و منفی ، مفید یا مضری که در جامعه اسلامی داشته است . فعل و انفعالهایی که میان این فرقه را از نظر علل و منشا و از نظر نقش مثبت و منفی ، مفید یا مضری کگه در جامعه اسلامی داشته است فعل و انفعالهایی که میان این فرقه و سایر فرق اسلامی رخ داده است رنگی به معارف ا سلامی داده است ، تاثیری که در نشر اسلام در جهان داشته است مورد بحث قرار دهیم . ما فعلا به این مطالاب کاری نداریم . بحث ما فقط درباره عرفان به عنوان یک علم و یک بخش فرهنگی است .

عرفان به عنوان یک دستگاه علمی و فرهنگی دارای دو بخش است : بخش عملی و بخش نظری .

بخش عملی عبارت است از ”ان قسمت که روابط و وظایف انسان را با خودش و با جهان و با خدا بیان می کند و توضیح می دهد .

عرفان در این بخش ماننند اخلاق است ، یعنی یک علم عملی است با تفاوتی که بعدا بیان می شود .

این بخش از عرفان علم « سیر و سلوک » نامیده می شود . در این بخش از عرفان توضیح داده می شود که « سالک » برای اینکه به قله انسانیت یعنی توحید برسد از کجا باید آغاز کند و چه منازل و مراحلی را باید طی کند و در منازل بین راه چه احوالی برای او رخ دهد و چه .ارداتی بر او وارد می شود و البته همه این مراحل و منازل باید با اشراف و مراقبتهای یک انسان کامل و پخته که قبلا این راه را طی کرده و از رسم و راه منزلتها ، آگاه است صورت گیرید و اگر همت انسان کاملی بدرقه راه نباشد خطر گمراهی است .

عرفا از انسان کاملی که ضرورتا باید همراه نو سفران باشد گاهی به طایر قدس و گاهی به خضر تعبیر می کنند .

همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس که دراز است ره مقصد و من نوسفرم

ترک این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی

البته توحیدی که از نظر عارف ، قله منیع انسانیت به شمار می رود و آخرین مقصد سیر و سلوک عارف است . با توحید مردم عامی و حتی با توحید فیلسوف ، یعنی اینکه واجب الوجود یکی است نه بیشتر ، از زمین تا آسمان متفاوت است .

توحید عارف یعنی موجود حقیقی منحصر به خداست ، جز خدا هر چه هست نمود است نه بود . توحید عارف یعنی جز خدا هیچ نیست

توحید عارف یعنی طی کردن و رسیدن به مرحله جز خدا هیچ ندیدن .

این مرحله از توحید را مخالفان عرفا تایید نمی کنند و احیانا آن را کفر و الحاد می خواننند ، ولی عرفا معتقدند که توحید حقیقی همین است ، سایر مراحل توحید خالی از شرک نیست . از نظر عرفا رسیدن به این مرحله کار عقل و اندیشه نیست کار دل و مجاهده و سیر و سلوک و تصفیه و تذهیب نفس است .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد عرفان 51 ص

تحقیق وبررسی در مورد تاریخ فرش و فرشبافی 51 ص

اختصاصی از فایلکو تحقیق وبررسی در مورد تاریخ فرش و فرشبافی 51 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 47

 

فصل اول

سیمای کلی از تاریخ فرش و فرشبافی در ایران و جهان

فرش ایران و بحث در خصوص تاریخ آن همواره یکی از مهمترین مسایل مورد علاقه شرق شناسان اعم از ایرانی و غیرایرانی بوده است.اما از آنجاییکه اغلب مطالعات انجام شده دراین خصوص فاقد بنیاد علمی و به تعبیر دیگر از مبنای صحیح برخودار نیست. در اغلب موارد با نتایج سراسر اشتباه و حتی مغرضانه همراه بوده است. علاقه به تحقیق در مورد قالی ایرانی و سوابق تاریخی آن بیش از یکصد سال است که توجه محققان غربی را به خود معطوف داشته، اما از آنجاییکه توجه به هنر دیرینه ی شرق در بسیاری موارد با اهداف غیر باستانشناختی همراه بوده، کوشیده اند که در بسیاری موارد از جمله تاریخ، تاریخ فرش بافی ایران را سراسر مخدوش ساخته، با برخی تصاویر غلط و استنتاجات شتابزده آنرا به هنر ترک و قبایل آسیای مرکزی مرتبط نمایند که به آن خواهیم پرداخت. به گفته دکتر سیروس پرهام ‌:

‹‹ هنرهایی مانند قالیبافی که اختصاص به منطقه خاور نزدیک و خاورمیانه و به ویژه ایران و قفقاز و ترکمنستان و آسیای صغیر و افغانستان داشت، از همان ابتدا برای هنرشناسان غربی معمایی آزاردهنده بود، چون نه به یونان و رم و تمدن و فرهنگ باختری می چسبید، نه به مسیحیت و نه می توانست دستاورد یا دستآموز مستعمره نشینان باشد. اما دیری نگذشت که از برکت ‹درایت›! تنی چند از باستانشناسان و هنرشناسان امپراتوری پروس، راه حل معما کشف شد و قالیبافی هنر و صنعتی قلمداد شد که در جوار و در پناه مغرب زمین و مسیحیت رشد کرده و اعتلا یافته است. آسیای صغیر که چه در دوران امپراتوری رم شرقی و چه در جنگهای صلیبی و عصر تمدن بیزانس همراه با اروپا رابطه نزدیک داشته و نیز قفقاز که به اروپا و مسیحیت نزدیک بود، عرصه اعتلای فرشبافی به شمار آمدند. خاصه آنکه در آثار نقاشان اروپای قرون پانزدهم و شانزدهم مسیحی هر چه فرش بود از آناتولی و قفقاز بود و نمونه های بازمانده از فرشبافی سده های سیزدهم و چهاردهم مسیحی نیز از قفقاز و آسیای صغیر و هیچ نمونه ی ماقبل صفوی که به تحقیق بافت ایران باشد در دست نبود. در آن زمان هنوز قالی پازیریک نیز کشف نشده بود و تصور می رفت که قالیبافی دارای عمری هزار ساله و رواج آن در ایران نیز مرهون شاهان صفوی است. با اوج گرفتن نهضت پان تورکیسم در دهه دوم قرن بیستم و گسترده شدن دامنه تحریفات و جعلیات تاریخی نظریه پردازان و تاریخ نگاران این ایدئولوژی، کفه اصالت و تقدم تاریخی فرشبافی ترکی سنگین تر شدو پژوهندگان شتابزده این مکتب چندان بی پروا شدند که نه همان فرشبافی، که تمامی فرهنگ و تمدن آسیای میانه و غربی را دستاورد نژاد ترک دانستند و حتی ساکنان ایرانی نژاد آسیای میانه ی عهد باستان را نیز جزو ترکان آوردند. از این گروه کرزی اوغلو تاریخ نگار ترک است که ضمن انکار این که سکاها از گروه هند و اروپایی، به ویژه ایرانی بودند همراه با دیگر مورخان پان ترکیست، سکاهای آسیای میانه را ترک خواند، و تاکید ورزیدن که همه قبایل تحت فرمانروایی دولت اورارتو دارای منشا سکایی به دیگر سخن ترکی هستند. اما پذیرفته شدن قفقاز و آسیای صغیر(ترکیه کنونی) بعنوان مراکز تمدن فرشبافی لاجرم حداقل یک نتیجه گیری نادرست را در دنباله داشت که برای کل تاریخ فرشبافی جهان تاسف بار بود و آ‌ن اینکه فرشبافی هنر و صناعتی است که اقوام ترک زبان پس از مهاجرت به خاورمیانه و آسیای غربی در سده های پنجم و ششم هجری به ارمغان آورده اند».

نخستین مبلغان بزرگ این مکتب « ژوزف اشترزیگووسکی J.Strzygowski» استاد کرسی تاریخ هنر دانشگاه وین بود که در سال 1917 کتاب Altai – IRSN und vlkerwanderung را منتشر ساخت و آخرین نظریه پرداز نامدار آن « کورت اردمان Kurt Erdmann» فرش شناس طراز اول آلمانی بود که در دهه 1950 در د انشگاه استانبول تدریس می کرد. اما در اینجا دو سوال مطرح است اول اینکه اگر فنون بافت قالی پرزدار اختراع ترکان نیست پس چرا قدیمی ترین قالی جهان یعنی قالی پازیرک که در پی به آن نیز خواهیم پرداخت با گره ترکی بافته شده است؟

و سوال دوم را دکتر علی حصوری، در کتاب فرش سیستان هوشمندانه چنین مطرح می کند :

چرا در همه جا ترکان و ترک زبانان گره ترکی به کار می برند؟

وی خود این سوال را عالمانه پاسخ گفته که در بحث معرفی انواع گره و سوابق تاریخی آنها به طور کامل به آن می پردازیم. خوشبختانه از یک سو با حضور معدود کارشناسان و محققان ایرانی که در طی دهه های گذشته در مقابل خیل نظریات ناآگاهان قد برافراشته اند و از سوی دیگر به برکت اکتشافات انجام شده در طی نیم قرن گذشته بر بسیاری از عقاید مغرضانه محققان غرب که برخی از آنها در رده مشهورترین فرش شناسان جهان می باشند خط بطلان کشیده شده است. ما نیز در این جستار سعی داریم تا با ارایه آخرین نظریات و دستاوردهای علمی بر اساس مستندات و شو اهد، تصویر روشنی از تاریخ فرش بافی ایران، بلکه جهان را ارایه نمائیم. در این راستا و با توجه به قدیمی ترین شواهد و جدیدترین نظریات علمی در دسترس به ترتیب زمانی به بررسی تاریخی فرش ایران می پردازیم.

بدون شک قدمت استفاده از زیرانداز بدانجا می رسد که انسان به فکر ساختن سرپناهی جهت تامین آسایش خود افتاد. بافتن انواع زیرانداز نیز همزمان با پرورش دام و استفاده از پشم آن بدین منظور بوده است و انسان پس از بهره وری از پوست حیوانات به اهمیت الیافت پشمی پی برده است و به مرور به صورتهای گوناگون خام و رسیده شده و از طریق بافتن از آن بهره گرفته است.

1- عهد مفرغ (1500 تا 2500 سال پیش از میلاد مسیح)

اولین اطلاع و یا به عبارتی کشفیاتی که نشانه ای از هنر قالیبافی در عهده مفرغ را با خود به دنبال دارد مربوط به کارد قالیبافی است که توسط « ا.ن خلوپین I.N Khlopin» راجع به ابزار مخصوص قالیبافی، از جمله کاردک، از گورهای عصر مفرغ در ترکمنستان و شمال ایران کشف شده و اولین بار در شماره دوم از دوره ی پنجم مجله Hali (پاییز 1982) به چاپ رسید. اما روشنترین تصویر در خصوص قالی بافی عهد مفرغ را دکتر علی حصوری به دست می دهد. وی برای اولین بار در سال 1354 با دو ابزار از این نوع مواجه شد که پس از وقوع یک سیل و پدید آمدن یک گور توسط یک مرد قشقایی در شمال غربی راهجرد و در نزدیکی کامفیروز فارس پیدا شده بود. وی در توضیح دلایل تعلق این ابزار به ابزار قالی بافی با بررسی شکل ظاهر و نوع طراحی و ساخت آنها و ارایه تصویر روشنی از مشخصاتشان چنین می نویسد

« قطعه ای که سرنیزه و امثال آن به نظر می آید دارای زایده کوچک سوراخ داری در انتهاست که بی شک محل نصب دسته ی چوبی است. اما بسیار ظریف به طوری که با این ظرافت نمی توانسته است برای ضربه زدن به کار رود، بلکه به طور قطع در کارهای معمولی و فقط برای بریدن مفید بوده است. اگر این وسیله به عنوان جنگ افزار به کار رفته باشد باید نوک آن صدمه دیده باشد یا ساییدگی پیدا کرده باشد. در حالی که تنها دو قسمت کنار آن، یعنی دقیقاً لبه ی دو تیغه آن بر اثر طول کاربرد و احیاناً‌ تیز کردن های مکرر فرو رفته و قوس برداشته است. این نشان می دهد که وسیله برش


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد تاریخ فرش و فرشبافی 51 ص