فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پایان نامه بررسی مردم شناسی طرح ها و نقوش لباس ها و بافته های ساسانی

اختصاصی از فایلکو دانلود پایان نامه بررسی مردم شناسی طرح ها و نقوش لباس ها و بافته های ساسانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه بررسی مردم شناسی طرح ها و نقوش لباس ها و بافته های ساسانی


دانلود پایان نامه بررسی مردم شناسی طرح ها و نقوش لباس ها و بافته های ساسانی

دانلود متن کامل این پایان نامه با فرمت ورد word

 

دانشگاه آزاد اسلامی

واحد تهران مرکز

دانشکده علوم اجتماعی و روانشناسی

عنوان پایان نامه :

بررسی مردم شناسی طرح ها و نقوش لباس ها و بافته های ساسانی

استاد راهنما:

دکتر محمد همایون سپهر

دانشجو:

میترا غدیری

مقدمه

سرزمین ایران از دیرباز به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و همچنین مهاجرت یا حملات اقوام و ملل دیگر به آن و نیز رسوخ فرهنگ ایرانی و آمیزش آن با فرهنگ سرزمینهای مجاور و ظهور نمونه های فرهنگی جدیدتر، خود بستر لازم و مناسبی برای مطالعه و بررسی فراهم کرده است. البته از آنجا که بسیاری از مورخان بیشتر تلاش خود را صرف ضبط وقایع و حوادث سیاسی- حکومتی و ذکر نبردها و مانند آن کرده اند کمتر به پدیده های مربوط به حیات فرهنگی پرداخته اند.

یکی از دیداری ترین و در عین حال زنده ترین نمونه های حیات فرهنگی یک جامعه، پوشاک و نوع لباس مردم آن جامعه است. آشنایی با تاریخ لباس و پوشاک ایرانیان، نه تنها اطلاعاتی در خصوص ظاهر مردمانی که در ادوار مختلف تاریخی زندگی می کرده اند در اختیارمان می گذارد ، بلکه ما را با انواع سلیقه ها، نوع دوخت و رنگ ، مدلهای مختلف لباس، بافت انواع پارچه ها، صادرات و واردات پوشاک، تأثیر پذیری و تقلید از لباس مردمان نواحی دیگر، اختصاص پوشاکی خاص به گروه یا طبقه ای اجتماعیآشنا می سازد و همچنین دربارة چگونگی روند و تکامل انواع پوشش ها، اطلاعات مفید و جالب توجهی ارائه می نماید.

در بخش بالا شاه سوار بر اسب خود را‌ آماده شکار می شود و زنی چتری را بلای سر او نگه داشته است. پشت سر شاه زنانی صف شکیده اند که بعضی مشغول نواختن آلات موسیقی هستند. در سمت مقابل بر روی سکوئی که از زمین ارتفاع دارد عده ای از رامشگرن نشسته اند که بعضی ها چنگ می نوازند و برخی به کف زدن مشغولند. در پائین این صحنه در مرکز نقش، شاه سوار بر اسب و کمان بر دست تاختن در تعقیب گوزن ها است و در پائین این شمارگاه، تصویر شاه را در حالی که تیردان بدست گرفته و از شکار مراجعت می کند، نشان می دهد. در طرف چپ تعدادی شتر مشغول حمل گوزن هائی که شکار شده اند هستند.

این نقش بر جسته یک وضع استثنائی دارد، چه سازنده آن سعی نموده که حالات مختلف را در یک صحنه مجسم سازد و در حقیقت می توان آنرا یک نقاشی فرض نمود که بر روی سنگ حجاری شده است.

د:اهمیت حجاری های طاق بستان در شناخت نقوش و طرح های پارچه های ساسانی

نظر به اهمیت مجموعه حجارهای موجود در طاق بستان و بخصوص حجاری های طاق بزرگ و نقوش آنها تاکنون مطالب فراوانی توسط پژوهشگران گوناگون نوشته شده است.

آقای سامی در وجه تسمیه آن می نویسد: تا کنون نام های بسیاری درباره این محل ذکر شده است. از جمله طاق وسطام، طاق وسطان، طاق وسان، طاق بستان، طاق بغستان، طاق بیستون و اکراد و پاره ای از مردم آن نواحی طاق و سان و طاق بسان می گویند و چون بلوکی در آن نزدیکی است بنام بلوک و سطان و این طاق جزو آن بلوک قرار گرفته دور نیست که بهمین علت آنجا را طاق وسطان و بتدریج طاق بستان نامیده اند.

از تاریخ نویسان بعد از اسلام مانند ابن حوقل، ابن خردادبه، استخری، یاقوت حموی، حمداله مستوفی، سید عبدالطیف شوشتری مولف تحفه العالم، حاج زین العابدین شیروانی مولف بستان السیاحه درباره این طاق و حجارهای آن در کتابهای خود اشاراتی کرده اند که از میان نوشته یاقوت از سفرنامه مسعود بن مهلهل نقل می شود: در یک فرسخی شهر قرمیسین (معرب کرمانشاهان) در آن صورت صورت شبدیز و مردی که بر آن سوار است در سنگ ساخته اندو این سوار کلاهخودی بر سر و زرهی بر تن د ارد، و زره را حجار بقدری خوب ساخته است که گوئی زره واقعی و متحرک است. تصویر سوار متعلق به پرویز و اسبش شبدیز است که در تمام روی زمین هیچ مانند و نظیری بر این متصور نتوان یافت. و در آن طاق که این صورت و رسم حجاری شده تصاویر دیگری از مردمان و زنان و پیادگان و سواران یافت می شود. در برابر تصویر پرویز شخصی یافت می شود که کلاهی مخروطی شکل و کمربندی بسته و بیلی در دست دارد. مانند اینکه زمین را حفر می کند چنان می نماید که آب از زیر پایش جاری است.

یاقوت بعد از دکر این قسمت به قول احمد بن محمد همدانی باز می نویسد: از عجائب قومیسین که در عداد عجائب دنیا معدود است، صورت شبدیز می باشد که در قریه خاتان رسم شده و سازنده آن قنطوس

پیشگفتار

سیر تحول اندیشه های مردم ایران در دوره ساسانی تنها از طریق آرمانهای سیاسی و دینی آنها دانسته نمی شود، بلکه از طرحها و نقوش پوشاک آنها نیز می تواند به فهم بهتر آرمانهای آنان کمک کند. آنگاه که اطلاعات ما بدلیل کمبود مواد نوشتاری درباره جنبه های مختلف تمدن مردم کم باشد، با نگاه به فن بافندگی، طرحها و نقوش پیچیده آنها که با مهارتی خاص همراه است می توان استنباط کرد که جامعه عصر ساسانی بسیار پر مشغله بوده و مردم از سطح زندگی پیشرفته های برخوردار بوده اند. طرحها و نقوش بافته های ساسانی فوق العاده زیبا و پر جلوه بوده و همین ویژگی سبب شهرت‌آن شده بود. طرحها و نقوش بافته ها شامل انواع طرحهای هندسی، اشکال جانوران، پرندگان، گل و گیاهان بومی و موجودات پنداری و اسطوره ای بود که توسط بافندگان به کار گرفته می شد. این طرحها نه تنها برداشتی صادقانه از طبیعت متنوع ایران بود، بلکه مذهب،ادبیات، آداب و سنن مردم ایران نیز به خلق جنبه های رمزی آن کمک می کرد، و سبب می شد که طرحهای ایرانی نه تنها در حوزه فرهنگی ایران بلکه در شمال آفریقا، خاورمیانه، آسیای مرکزی، اروپا، چین و حتی کشور دور دستی چون ژاپن مقبول، دلخواه و مورد تقلید باشد. طرحها و نقوش دوره ساسانی تنها به آن عصر محدود نشد، بلکه بعد از دوره ساسانی، در بیزانس و جهان اسلام تداوم یافته است.

در نیمه دوم قرن سوم میلادی پس از یک دوره طولانی فترت در حیات اقتصادی ایران، دولت تازه تاسیس ساسانی با آگاهی از سوابق درخشان فن بافندگی توسعه صنعت نساجی را سرلوحه برنامه های خود قرار داد و با ایجاد و حمایت از کارگاههای بافندگی در شهرهای بین النهرین، فارس، خوزستان زمینه مناسبی را برای رشد این صنعت فراهم کرد و با تنوعی از منسوجات پشمی، ابریشمی، پنبه ای و کتانی بازارهای جهانی را بدست آورد. نوآوریهای نساجان دوره ساسانی تنها در ابداع طرحها ونقوش متنوع و جذاب نبود، بلکه فن آوران ساسانی در تکامل دستگاههای بافندگی و بهبود روشهای تولید نیز کوشا بودند. کمبود اطلاعات نوشتاری امکان قضاوت را درباره کم و کیف دستگاههای بافندگی دشوار می سازد. اما وجود پارچه های طرح دار این حقیقت را آشکار می سازد که برای بافت این پارچه ها وجود دستگاههایی که حداقل چهار گورد یا میله برای بافت جناغی و چهار گورد دیگر در چله کشی برای طرح ضروری بوده است. رواج پارچه هایی با نقش های پیچیده گیاهی و جانوری از اواسط دوره ساسانی به بعد وجود دستگاههای پیشرفته را تایید می کند. این بافته ها که نمونه های آن تا به امروز باقی مانده، نشان می دهد که در سده سوم میلادی از دستگاههای چله کشی استفاده می شده است. مطالعه آزمایشگاهی بر روی پارچه های مکشوفه از محوطه باستانی صداحیه در کنار رود فرات وجود دستگاههای چند تارکش و چله کش را تایید کرده است. افزون بر این، بافت پارچه های با عرض 85 سانتی متر در ایران در مقایسه با پارچه های چینی با عرض 50 سانتی متر نشان برتری فنون بافندگی در ایران نسبت به چین و سوریه در جهان آن روز است.

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه بررسی مردم شناسی طرح ها و نقوش لباس ها و بافته های ساسانی

دانلود مقاله کمک به مومن – خدمت به مردم

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله کمک به مومن – خدمت به مردم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 اجتماع زنده‌، اجتماعی است که اساس آن را همکاری و همراهی تشکیل دهد. به گونه‌ای که افراد این اجتماع در تأمین احتیاجهای فردی یکدیگر شریک ‌باشند، در جامعه زنده هرگاه مشکل یا گرفتاری گریبان‌گیر شخصی شود همه ‌افراد آن جامعه برای مبارزه با آن مشکل اعلام آمادگی می‌کنند.
کار در چنین جامعه‌ای بر میزان مبادله است‌، بدین معنی که برای فردی که ‌کوشش نمودی برای تو خواهد کوشید و شریک اندوه و مشکل هر کس شدی‌، شریک اندوهت خواهد بود.
هر کس با دقّت به چنین اجتماعی نظر کند خواهد دید که در این جامعه افراد در اصلاح کار یکدیگر کوشش می‌کنند و در نتیجه او نیز با دیده احترام به‌آن جامعه می‌نگرد و در اصلاح کار خویش تلاش می‌کند و اگر خلاف این مطلب ‌را مشاهده نمود و جامعه‌ای را دید که افراد آن فقط در فکر حل‌ّ مشکل و اصلاح ‌کار خود هستند و افراد آن به اندازه‌ای نسبت به نیازهای یکدیگر بیگانه هستند که گویا هیچ یک متعلّق به این جامعه نیستند، چنین جامعه‌ای از نظر او بی‌ارزش ‌بوده و به آن اهمیت نخواهد داد و برای برطرف نمودن هیچ یک از نیازهای این‌جامعه حتّی فکر هم نمی‌کند چه رسد به کوشش‌!
جامعه‌ای که در آن حس‌ّ تعاون و همکاری بیشتر باشد آن جامعه رو به پیشرفت می‌گراید، ولی اجتماعی که در آن پیوند تعاون گسیخته باشد سستی وانحطاط پایه‌های آن جامعه را تشکیل می‌دهند.
اسلام پیروان خود را به همکاری در کارهای نیک تشویق می‌نماید.
قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید: (در کارهای نیک و پرهیزکاری همکاری کنید و هیچ‌گاه بر گناه و ستمگری همکاری نکنید).
آری‌، تعاون و همکاری نشانه جامعه‌ای نیرومند و پُر نشاط است و پراکندگی ‌علامت ملّتی سست و تنبل می‌باشد.
پیامبر گرامی اسلام‌ صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمایند:
«خداوند متعال به داود علیه السلام وحی نمود که ای داود، بنده من روز قیامت با حسنه‌ای نزد من می‌آید و من به خاطر آن حسنه او را فرمانروای بهشت می‌سازم‌. داود عرضه ‌داشت‌: خداوندا این بنده‌ای که روز قیامت با حسنه‌ای به پیشگاهت می‌آید و به خاطرآن حسنه او را فرمانروای بهشت می‌گردانی چگونه بنده‌ای است‌؟ خداوند فرمود: این ‌بنده‌، بنده مؤمنی است که در راه برآوردن نیازی از برادر دینی خود کوشیده و دوست ‌داشته است نیاز او را برطرف نماید، خواه در برطرف کردن نیاز او موفق شود خواه ‌موفق نشود».
افرادی که در فکر خدمت به مردم هستند در جامعه از محبوبیّت خاصّی برخوردارند، ولی افراد تنبل در نظر مردم ارزشی ندارند و افرادی که در فکر برطرف نمودن مشکلات و نیازهای دیگران هستند همیشه نیک‌نام و محترم‌ می‌باشند.
اسلام در برآوردن احتیاجات مردم بسیار تأکید می‌کند و پیروان خود را به‌ این امر تشویق کرده‌، برای هر نوع حاجتی که برطرف نمایند، اجر و پاداش خاصّی تعیین نموده است‌.
حضرت امام سجّاد علیه السلام می‌فرمایند:
«فردی که نیاز برادر دینی خود را برطرف می‌نماید در اصل حاجت خدا را برآورده است و خداوند هم در مقابل یکصد حاجت و نیازمندی از او برطرف ‌می‌نماید که یکی از آنها بهشت است‌. هر کس سنگینی غم و غصه‌ای را از دوش ‌برادرش بردارد، خداوند سنگینی غمهای قیامت را هر اندازه که باشد از دوش او بر می‌دارد. هر فردی که در دفاع از برادر خویش مقابل ظالم بایستد و او را یاری دهد، خداوند در عبور از صراط در آن هنگام که قدمها خواهد لرزید، او را یاری می‌دهد. هرکس در برطرف نمودن حاجت برادر دینی خود بکوشد و او را شاد نماید، مانند این‌است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را شاد نموده است‌. هر کس تشنگی از برادر دینی خود برطرف نموده و او را سیراب نماید، خداوند او را از رحیق مختوم سیراب خواهد نمود.
هر فردی که گرسنگی از برادر خود رفع نموده و او را سیر نماید، خداوند از میوه‌های بهشتی به او می‌دهد. هر کس برادر دینی برهنه خود را لباس بپوشاند، خداوند به وی استبرق و حریر می‌پوشاند.
هر فردی که برادر دینی خود را (که برهنه هم نبوده‌) لباس دهد، تا زمانی که از آن لباس در بدن برادرش رشته‌ای باقی مانده‌، در پناه خداوند خواهد بود. هر فردی که به ‌برادر دینی خود خدمتی نماید، کارهای او را انجام دهد و آبروی او را حفظ نموده‌، کمک حالش باشد، خداوند در بهشت خدمتگزاران دائمی را در اختیار او قرارمی‌دهد.
هر کس به برادر دینی خود مرکبی دهد، خداوند در روز قیامت او را بر ناقه‌ای از ناقه‌های بهشتی سوار نموده و بر فرشتگان مباهات نماید.
هر فردی که برادر دینی خود را هنگام فوت کفن کند، گویا او را از ابتدای تولّد تا روز فوت لباس پوشانده است‌. هر کس در ازدواج برادر دینی خود کمک نماید که ‌همسری داشته، با او مأنوس شود و به وسیله او آرامش یابد، خداوند او را در قبرش با فرشته‌ای به صورت محبوبترین افراد مأنوس فرماید. هر کس هنگام بیماری به عیادت برادر دینی خود برود، فرشتگان اطراف او جمع شوند و برایش دعا کنند تا ازعیادت باز گردد و فرشتگان به او گویند: خوش باش که بهشت بر تو مبارک است‌. به‌خدا سوگند که برطرف نمودن نیاز مردم در پیشگاه خداوند از دو ماه روزه‌داری پی درپی همراه اعتکاف نمودن این دو ماه که یک ماه آن ماه حرام باشد بهتر است‌».
حضرت امام صادق‌ علیه السلام می‌فرمایند:
«فرد مسلمان حاجت و نیاز برادر مسلمان خود را برطرف نمی‌کند مگر آنکه‌ خداوند به او می‌فرماید: تو اجر و پاداش خود را گرفتی که من به کمتر از بهشت برای ‌تو رضایت نخواهم داد».
از نقاط بسیار حساس در اخلاق اسلامی حسّ تعاون و تعاضد و خدمت به مردم بخصوص خدمت به مؤمنان و صالحان است. از مجموعه تعالیم اسلامی و سیره اولیاء ـ علیهم صلوات الله ـ استفاده می شود که پس از ادای فرایض، بالاترین وسیله برای تقرّب به خداوند متعال این خصلت نیکو است. اولیای خداوند همواره در خدمت مردم بودند و شخصاً در رفع حوایج آنان اقدام می کردند.
از قرآن مجید استفاده می شود که آنچه به سود مردم باشد پایدار و جاوید خواهد بود و آنچه سودمند نباشد، مانند کف بر روی آب، بزودی از میان می رود و اثری از آن باقی نمی ماند. خداوند متعال می فرماید:
«... فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ»
... اما کف به کناری می افتد و نابود می شود ولی آنچه به مردم سود می رساند (مثل آب یا فلز خالص) در زمین می‎ماند. خداوند متعال اینچنین مثال می زند.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ در تفسیر آیه شریفه «وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ ...»
که درباره حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ نازل گشته می فرماید: مقصود از «جَعَلَنی مُبارکاً» ، «جعلنی نفّاعاً» می باشد، یعنی خداوند عیسی را برای مردم بسیار سودمند قرار داد. در حدیث دیگری آمده است: آنگاه که از رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ پرسیدند: محبوب ترین مردم کیست؟ فرمود: آن کس که وجودش برای مردم سودمندتر باشد.
در حدیثی دیگر آمده است که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود:
«الْخلقُ عِیالُ الله فَأحبُّ الْخلق إلی الله من نَفَع عیالَ الله و ادْخل علی اهلِ بیْتٍ سُرُوراً.»
مردم عائله و جیره خواران خداوندند. محبوب ترین آنها نزد خدا کسی است که سودش به عائله خدا برسد و خانواده ای را خوشحال کند.
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود:
«دخل عبْدٌ الْجنَّةَ بِغُصْنٍ من شوکٍ کان علی طریقِ الْمسلمین فَاَماطَهُ عنهُ.»
بنده ای از بندگان خدا در اثر اینکه شاخه خاری را از سر راه مسلمین برداشت اهل بهشت شد.
بعضی از مردم گمان می کنند که عبادت تنها به نماز خواندن و روزه گرفتن است و پاره ای از اینان بحدّی در غفلت و نادانی و خودخواهی فرو رفته اند که اگر در برابر دیدگانشان مردم از گرسنگی جان دهند هیچ متأثّر نمی شوند.
مکرر دیده شده که این گونه افراد حتی در مسافرتهای عبادی مانند زیارت و حج تمام اوقات خود را به زیارت و دعا واعمال مستحبّه فردی می گذرانند و هیچ کمکی به همراهان و همسفران خود نمی کنند با اینکه می دانند در میان آنها افراد ضعیف و ناتوان فراوان وجود دارند که سخت به کمک و مساعدت نیازمندند. در هر حال، یکی از اسباب سلوک، حسن سلوک با مردم و حس خیرخواهی نسبت به بندگان خدا است و این احساس، انسان را از خودخواهی و خودبینی باز می دارد و به اخلاق الهی و ملکوتی متخلّق می سازد. خداوند تعالی می فرماید: همچنانکه خداوند با فضل و رحمت با شما رفتار می کند شما نیز نسبت به یکدیگر دارای فضل و نیکی باشید (وَلا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ) ، مبادا این رابطه فطری و الهی را فراموش کنید.
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود:
«أنْسکُ النّاس نُسکاً أنْصَحُهُمْ جَیْباً وَ‌اسْلَمُهُم قلباً لِجَمیعِ الْمسلمینَ.»
عابدترین مردم آن کسی است که نسبت به مردم خیرخواه تر از دیگران و نسبت به تمام مسلمین سلیم القلب تر و باصفاتر باشد.
بنابراین، اگر مرجع حاجات مردم شدید، خوشحال باشید که خدا شما را دوست می دارد، و چنانچه در خانه یا دفتر کارتان به روی مردم بسته شد و مردم به شما مراجعه نکردند یا نتوانستند مراجعه کنند، بدانید که از رحمت خدا محروم شده اید و باید به جای خوشحالی، ناراحت و اندوهگین شوید.
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید:
نزدیکترین شما به من در روز قیامت کسانی هستند که در گفتار راستگوتر و در امانت داری استوارتر و در عهد و پیمان باوفاتر و در اخلاق نیکوتر و نسبت به مردم نزدیکتر و خدمتگزارتر باشند.
حضرت اما جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
ای رفاعه! به خدا و محمد و علی ـ علیهما السّلام ـ ایمان نیاورده است کسی که هرگاه برادر مؤمن او برای رفع حاجتی نزد وی بیاید، با چهره باز با او برخورد نکند. اگر بتواند خود حاجت او را برآورد باید در این باره به سرعت اقدام کند و اگر نمی تواند، نزد دیگران برود تا حاجت او را برآورده سازد، و اگر کسی غیر از این باشد که برایت وصف کردم هیچ گونه ولایت و رابطه ای بین ما و او نیست.
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود:
«إنَّما الْمؤمنون فی تَراحُمهم و تَعاطُفِهم بِمنزلةِ الْجَسد الْواحِدِ إذا اشَتَکی مِنْهُ عُضوٌ واحدٌ تداعی لهُ سائِرُ الْجسد بِالْحُمّی والسَّهَرِ.»
مؤمنان از نظر مهرورزی و عطوفت نسبت به یکدیگر مانند یک پیکرند که هرگاه عضوی از آن دچار دردی شود سایر اعضاء (از راه تب و بیداری و ناراحتی) همدردی خود را با آن عضو ابراز می دارند و به کمکش می شتابند.
بعیدنیست که حدیث شریف، الهام بخش سعدی شیرازی در شعر معروفش باشد که می گوید:
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   25 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کمک به مومن – خدمت به مردم

پایان نامه رشته حقوق با موضوع بررسی نظریه مردم سالاری در دو نظام حقوقی با فرمت ورد word

اختصاصی از فایلکو پایان نامه رشته حقوق با موضوع بررسی نظریه مردم سالاری در دو نظام حقوقی با فرمت ورد word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه رشته حقوق با موضوع بررسی نظریه مردم سالاری در دو نظام حقوقی با فرمت ورد word

در این پست می توانید متن کامل این پایان نامه را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

بررسی نظریه مردم سالاری در دو نظام حقوقی

 چکیده “”مردم سالاری”” از مفاهیم بحث برانگیز در حوزه فلسفه سیاست و حقوق است. با توجه به گرایشی که در کشورهای گوناگون به این نظریه وجود دارد، این پرسش مطرح شده است که آیا می توان مردم سالاری را منطبق با فرهنگ و ارزش های هر ملت بومی ساخت یا مردم سالاری نظریه ای یکپارچه است که نفی مطلق یا تسلیم کامل تنها چاره مواجهه با آن است؟

در کشور ما این پرسش تحت عنوان چگونگی جمع بین جمهوریت و اسلامیت آغاز شده و با طرح نظریه “”مردم سالاری دینی”” ادامه یافته است، این در حالی است که در برابر طرفداران، برخی نیز اساسا منکر چنین ماهیتی شده و حتی آن را بدعت آمیز خوانده اند.

مقاله حاضر در صدد آن است تا پس از بررسی مبانی ونتایج نظریه مردم سالاری در غرب، اثبات نماید که در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، این نظریه به مثابه روش اداره جامعه پذیرفته شده است اما به مثابه یک جهان بینی، نه !

واژه های کلیدی : مردم سالاری، جمهوریت، اعلامیه جهانی حقوق بشر، قانون اساسی، مردم سالاری دینی

مقدمه

  مردم سالاری نظریه ای است که ، به رغم پیشینه طولانی ، هنوز هم در کانون گفت وگوهای علمی ، به ویژه در حوزه فلسفه سیاست و حقوق قرار دارد.از جمله پرسشهایی که در سالهای اخیر در این زمینه مورد توجه جدی است موضع دین و نظام های سیاسی مبتنی بر آن ، و به طور خاص جمهوری اسلامی ایران ، در برابر این نظریه است.

    مسلمانان در مواجهه با این مفهوم و سایر مفاهیم جدید شیوه های متفاوتی داشته اند که در این نوشتار مورد بررسی قرار خواهد گرفت. به عقیده ما ، نه «انکار یا تسلیم محض» و نه « ترکیب و التقاط»  شیوه درستی برای مواجهه با مفاهیمی نیست که در دامن منظومه های فکری بیگانه زاییده شده و تکامل یافته اند. « نقد منطقی» و البته « اصول گرایانه» شیوه مورد قبولی است که تلاش می شود در این مقاله ارایه شود..

  بخش اول:شیوه های مواجهه مسلمانان با مفاهیم جدید

     پیشرفت دانش بشری زایش اندیشه ها و مفاهیم نوینی را در پی دارد که بر بستر اصول و مبانی فکری خاص خود استوار است .توسعه ارتباطات فرهنگی نیز به تبادل این اندیشه ها و راهیابی مفاهیم جدید به سایر منظومه های فکری و اجتماعی می انجامد . این دو واقعیت می تواند برای رشد و کمال بشری میمون و با برکت باشد؛ مشروط بر آنکه از یکجانبه گرایی و جریان یکسویه اطلاعات خودداری گردد و تهاجم فرهنگی، جایگزین تبادل داده ها نگردد.

متأسفانه در دنیای امروز ، افزون بر فرهنگ استکباری که موجب القای متکبرانه و یک طرفه باورها و خواسته های جهان غرب به جهان سوم گشته است، خود باختگی برخی ملت ها و دولت های اسلامی نیز زمینه ساز تجّری بیگانگان و پس رفت و سستی خودی ها شده است ؛ واقعیت تلخ و دردناکی که استاد فرزانه ، شهید آیـت الله مرتضی مطهری از آن به “استسباع”[1] تعبیر کرده اند. شیوه مواجهه،درک و پذیرش مفاهیم و اصطلاحاتی نظیر آزادی، حقوق بشر، مدیریت، مشارکت، جامعه مدنی، خشونت، تساهل و تسامح، تکثرگرایی و عقلانیت مصداق های بارز و قابل مطالعه در این زمینه هستند.

1- انکار یا تسلیم محض

   برخی متفکران و نویسندگان به “صراحت” تأکید می کنند که اینگونه مفاهیم ، “مفهوم های فلسفی یکپارچه ای هستند که یا پذیرفته می شوند یا رد می شوند. وابسته کردن این مفهوم ها به پسوندهای معینی چون غربی یا اسلامی تحریف فلسفه سیاسی و اشتباه و خطایی است که زندگی اجتماعی را دچار سردرگمی و گمراهی می کند. مردم ایران بر سر دو راهی هستند. یا باید این مفاهیم را بپذیرند یا آنها را ردّ کنند و به عواقب خطرناک این رد کردن تن دهند. راه سوم وجود ندارد.”(مجتهد شبستری، 1379، ص 78) اینان معتقدند” بخش قابل قبولی از آن موضوعات و مفاهیم جدید وارد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شده و در آن قانون تلفیقی صورت گرفته است…فصل حقوق ملت، حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن ، ماده ها و اصول متعددی هست به منظور تفکیک قوای سه گانه که فلسفه اش کنترل قدرتهای سیاسی با یکدیگر است؛ در قانون اساسی ایران تصریحاتی شده درباره آزادی مطبوعات ، آزادی تحزّب ، آزادی اجتماعات، آزادی بیان و… مهم این است که این قانون اساسی با این مفاهیم و موضوعات، مهر دینی خورده و مورد تأیید علمای دین قرار گرفته است . این نکته به لحاظ معرفت شناسی و از نظر چالش میان مدرنیته و دین مهم است…این تصور که ریشه های این مفاهیم در متون دینی اسلامی وجود دارد نادرست است. ریشه های این مفاهیم در متون دینی اسلامی وجود ندارد زیرا اینها اصولاً مفاهیم و موضوعات جدیدی هستند که در زندگی بشر پدید آمده‌اند” . (مجتهد شبستری، 1379، ص 78)

     نتیجه طبیعی این باور آن است که گفته شود ” در مسائل حکومت و سیاست، فعل و قول معصوم حجت نیست”(مجتهد شبستری، بهمن 77) و بالاتر اینکه مثلاً “در تعارض تکالیف دینی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است”2  چنین دیدگاهی در میان ما ، نو پیدا نیست.از آن زمان که نخبگان و اعیان با غرب آشنا  شدند،برخی به این نظر متمایل گردیدند و برخی به نظرات دیگر.تقابل این دیدگاهها در حوادث پس از مشروطیت به آسانی قابل درک است.

2- ترکیب و التقاط

     نوع دیگر برخورد با مفاهیم مورد بحث، که آثار و خطرات آن کمتر از نوع اول نیست، برخورد التقاطی با  آنهاست.در مقابل گروه نخست،عده ای در تلاش هستند تا به خیال خود ضمن پذیرش قطعی و تام این مفاهیم ، از اصول و ارزشهای مورد احترام خود نیز دست بر ندارند و چاره کار را در این می بینند که به هر بهای ممکن رنگ دین را به آن مفاهیم زده و به خیال خود دین را “عصری” و هماهنگ با مقتضیات زمان سازند.

مقصود این گروه از “مردم سالاری دینی” ،نگاه دینی به مردم سالاری نیست تا احیاناً موجب قبول یا ردّ بخش هایی از آن نظریه گردد.مراد این دسته انضمام مردم سالاری به دینداری و برقراری سازش بین آن دو است ؛ به گونه ای که ممکن است در برخی اصول و احکام دینی نیز به سود مردم سالاری به مفهوم رایج آن در غرب تجدید نظر شود تا اسلام توان ماندگاری داشته باشد.

چنین برخوردی از آن جهت خطرناک تر است که ناخواسته گوهر دین را به بدعت ها می آلاید  و افزون بر تهی کردن آموزه های دینی از محتوی و روح اصلی خود ,تمیز حقیقت را برای دیگران نیز دشوارتر می سازد. باید توجه داشت که این شیوه , حتی ممکن است از سوی علاقمندان و با انگیزه دلسوزی نیز دنبال شود, امّا این امر نباید مرزبانان حریم دین را از پیامد های ویرانگر آن غافل کند.

“گاهی پیروانِ خود مکتب به علت ناآشنایی درست با مکتب مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه ها ی بیگانه می گردند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب میدهند و عرضه  می نمایند…امروز…گروهی را می بینیم که واقعاً وابسته به مکتب های دیگر بالخصوص مکتب های ماتریالیستی هستند و چون می دانند با شعارها ومارکهای ماتریالیستی کمتر می توان جوان ایرانی را شکار کرد,اندیشه های بیگانه را با مارک اسلامی عرضه می دارند… واین خطرناک تر است که افرادی مسلمان ,امّا ناآشنا به معارف اسلامی و شیفته مکتب های بیگانه ,به نام اسلام اخلاق می نویسند و تبلیغ می کنند اما اخلاق بیگانه. فلسفه تاریخ می نویسند همانطور.فلسفه دین ونبوت می نویسند همانطور. اقتصاد می نویسند همانطور . سیاست می نویسند همانطور . جهان بینی می نویسند همانطور.تفسیرقرآن می نویسند همانطور و…”(مطهری، بی‌تا ،ص92) استاد شهید مطهری ,این را یکی از آفات نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر دانسته ونقص عمده نواندیشان ومصلحانی مانند اقبال را در این می داند که ” با فرهنگ اسلامی عمیقاً آشنا نیست”( مطهری، بی‌تا، ص55) بر خلاف کسانی نظیر سید جمال که “متوجه خطرهای تجدد گرایی افراطی بود .  او می خواست مسلمانان علوم وصنایع غربی را فرا گیرند امّا با اینکه اصول تفکّر مسلمانان یعنی جهان بینی آنها جهان بینی غربی گردد وجهان را با همان عینک ببینند که غرب می بیند مخالف بود. او مسلمانان را دعوت می کرد که علوم غربی را بگیرند امّا از اینکه به مکتب های غربی بپیوندند آنها را بر حذر می داشت. سید جمال همانگونه که با استعمار سیاسی غرب پیکار می کرد با استعمار فرهنگی نیز در ستیزه بود”(همان،ص20), “نه مجذوب تمدن غرب بود  ونه مرعوب”(همان،ص33) و آرزو می کرد که مسلمانان “تمدن غربی را با روح اسلامی , نه با روح غربی اقتباس نمایند. اسلام حاکم همان اسلام نخستین باشد بدون پیرایه ها و ساز و برگ ها”(همان، ص36)

بر همین اساس است که استاد مطهری می گوید که “من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی به رهبران عظیم الشان نهضت اسلامی که برای همه شان احترام فراوان قائلم هشدار می دهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت می کنم که نفوذ ونشر اندیشه های بیگانه به نام اندیشه اسلامی وبا مارک اسلامی ,اعم از آنکه از روی سوءنیت ویا عدم سوءنیت صورت گیرد ,خطری است که کیان اسلام را تهدید می کند”(همان،ص92)

3_ نقد منطقی و اصول گرایانه

     از نظر نگارنده هر دو شیوه مواجهه با تمدن و فرهنگ غرب که ذکر شد نمونه بارز همان ” استسباع”وغفلت از این نکته است که نهاد ها  و اصطلاحات نو پیدا ,از جمله در عرصه حقوق و فلسفه سیاست ,بر مبانی و در بسترهای خاص تولید می شوند و از این رو در تحلیل ,نقد وتصمیم گیری عالمانه درباره آنها نباید در خلأ اندیشید .این نکته اصل مهمی است که در تعامل فرهنگ ها ، بطور کلی،صادق است.برای مثال کسانی را در نظر بگیرید که اصولاً مادّی می اندیشند و معتقدند  “هر چه هست همین زندگی (و لذات) دنیوی است و حیاتی پس ازمرگ‌وجودندارد.”3، آیا چنین کسانی می توانند مفاهیمی مانند “حیات طیبه” 4،و”سعادت” 5 را از فرهنگ اسلام،همانگونه که هست، درک کنند؟آیا می توانند این مفاهیم را کاملاً بپذیرند و یا رنگ و پسوند “دهری” به آن بیفزایند؟ مفاهیم متولد در فرهنگ غرب و هر تمدن دیگری نیز چنین هستند. این اصطلاحات  لباس هایی هستند که بر اندام های فکری خاص پوشانده شده اند و پوشاندن  بی چون وچرای آن بر اندام های دیگر نمی تواند نشانه روشنفکری و پویایی باشد . خردمندی اقتضاء می کند که نه خود و نه مردم را بر سر این دو راهی نبینیم که ” یا باید این مفاهیم را بپذیرند یا آنها را رد کنند” و آنها در معرض این تهدید خود ساخته و موهوم قرار دهیم که در صورت عدم پذیرش باید” به عواقب این رد کردن تن دهند” و”راه سوم وجود ندارد. “

     باید تصریح کرد که: راه سوم و عاقلانه آن است که پس از شناسایی و درک عمیق ودرست مفاهیم نو پیدا  در همان بستر و با همان مشخصاتی که با آن زاییده شده اند ,به مبانی و اصول فکری و عقیدتی خود مراجعه کنیم , آنچه را در تعارض با این مبانی و اصول نیست , بپذیریم و به هنگام تعارض نیز بدون تردید و وحشت ,به باورهای درست خود پای بند بمانیم و صد البته این گفته منافاتی با پویایی تفکر دینی و نویابی در اقیانوس بی انتهای معارف الهی نیست و نباید به تجویز تحجر وخشک اندیشی تأویل شود .مشکل آن است که براثر نا آشنایی یا غفلت با آنچه خود داریم، آن را از بیگانه تمنا می کنیم و از کسانی جویای هدایت و خوشبختی می شویم که خود سرگردان وادی جهل و شقاوتند. 6

بخش دوّم: مطالعه موردی؛ نظریه مردم سالاری

   داستان مردم سالاری و دموکراسی نیز در کشور و میان اندیشمندان ما حلقه ای از زنجیره همین ماجرای غم انگیز و طولانی است. در حالی که این مفهوم نیز مانند مفاهیم دیگر در زادگاه خود نیز دارای قرائت و معنای واحدی نیست ، طرفداران و مروّجان قرائت های گوناگون و مخالفان سرسخت قرائت رسمی ، تلاش می کنند تا همگان را ناگزیر از پذیرش و پیروی شیوه خاصی از آن نشان دهند و ثابت کنند که “راه سوم وجود ندارد.”

    این مقاله در صدد آن است که پس از اشاره ای کوتاه به این مفهوم وتلقی فرهنگ غرب از آن ، به تحلیل و ارائه دیدگاه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در این زمینه پرداخته و به نقد نظیر  این ادعا بنشیند که ورود این مفاهیم به قانون اساسی  “چالش میان مدرنیته و دین ” است و چون “ریشه های این مفاهیم در متون دینی اسلامی وجود ندارد” باید در این چالش، مدرنیته را پیروز و مقدم دانست.

1ـ  بستر و دلیل پیدایش

     نیاز به حکومت برای اداره زندگی بشر برای هیچ خردمندی قابل تردید و انکار نبوده ونیست. امّا پذیرش این واقعیت،نه تنها مشکلی را حل نمی کند، که آغازگر پیدایش پرسش های فراوان است. پرسش هایی که در طول قرن های متمادی ذهن کنجکاو و اندیشه نقّاد بشر را به خود مشغول داشته و علوم جذّاب و پر دامنه ای چون فلسفه سیاست و حقوق را پدیدار ساخته است.

     نخستین و اصلی ترین پرسش ، پس از پذیرش اصل لزوم برپایی حکومت آن است که حاکم کیست و چگونه باید حکومت کند. طبع رهایی طلب و فزونی خواه فرزند آدم؛ گر چه خود را ناچار به قبول محدودیتها و پیروی از قواعد “حاکم” می بیند، امّا همواره از خود پرسیده است که چه کسی و چرا می تواند آزادی های مرا محدود ساخته و با وضع قوانین و لازم الاجرا کردن آن دایره خواست و انتخاب شهروندان را تنگ و کوچک کند. به چه دلیل اراده تقنینی و یا اجرایی کسی به عنوان “حاکم” بر اراده و آزادی فردی مقدم باشد. منبع این قدرت ومنشأ این برتری چیست؟ این پرسش هنگامی که در حوزه تقنیین مطرح می شود، مباحث مربوط به “منابع حقوق” را بنیان می‌نهند و آن گاه که در عرصه سیاست و فلسفه حکومت خود نمایی می‌کند، گفت و گوهایی تحت عنوان “منبع مشروعیت” را در پی دارد و از این رو دیرینه این مباحث به درازا و قدمت تاریخی پیدایی آن پرسشها ، یعنی تفکر انسانی ، است.

    در پاسخ به این سؤال که چرا و چه کسی حق حکمرانی بر جامعه بشری را دارد، ذهن ساده و فطرت انسان، او را به قدرتی برتر حواله می داد که به صرافت می دانست که اصل خلقت و وجود وی نیز از همان جا نشأت گرفته است.

     به همین جهت “کهن ترین اعتقاد در باب سرچشمه قدرت، منشأ ماوراء الطبیعه ای از آن است” که بر اساس آن “قدرت فرمانروایان منبعث از خالق و آفریننده جهان هستی است و اراده ذات پروردگار در سپردن کار فرمانروایی و سر چشمه قدرت به فرد یا به گروه یا طبقه ویژه ای مدخلیت دارد. این همان نظریه ای است که در چهار چوب حقوق الهی، به عنوان حاکمیت تئوکراتیک7 مشهور شده است” و البته “در طول تاریخ سه شکل متفاوت به خود گرفته است”(قاضی ،1375،ص231)

امّا با گذشت زمان، آلوده شدن فطرتها و عملکرد ناصواب حاکمانی که با کنار نهادن فرمانروایان راستین الهی، به ناحق از این پشتوانه فکری سود می جستند ، این نظریه مهجور واقع شد و جای خود را به اندیشه هایی داد که با فرض حذف نقش ماوراء الطبیعه ای در حکومت به دنبال پاسخی دیگر می گشتند.

     این چرخش که در نوع تکامل یافته خود حذف دین از زندگی اجتماعی و محدود کردن آن به جنبه های فردی (سکولاریسم)8 نامیده می شود، گرچه گاه ناشی از الحاد و سوء فهم و نیّت بوده است،امّا در بسیاری از موارد نتیجه همان سوء استفاده های زشت و کارکردهای ناموجّهی است که از آن یاد شد. آدمیان که دین و پشتوانه مذهبی را دستمایه توجیهات خنک و نادرست روش و منش حاکمان متظاهر می دیدند، تلاش کردند تا با قطع عقبه فکری آنان، هاله دروغین تقدس را از اطراف حکمرانان بزدایند و با نقد پذیر کردن آنان روزنه ای به سمت صلاح و فلاح خویش بگشایند. متأسفانه “حکومت خلفا در صدر اسلام نیز از این گونه بوده است. حکومت هایی از نوع خلافت اموی و عباسی و عثمانی و همچنین حکومت پاپها در اروپای قرون وسطا نیز مدعی همین گونه حکومت بوده اند؛ اگر چه، در واقع، نوع حکومت آنها، با دستگاه پرشکوه شاهانه ای که داشته اند، به پادشاهی خود کامه همانندتر بوده است، بویژه که جانشینی نیز در این خلافت ها موروثی بوده است.”(آشوری، 1378،ص329)

بدین ترتیب است9 که اندیشمندان، بویژه غربی ها که از بنیه و علقه ضعیف تر اعتقادی برخوردار بوده واز طرف دیگر رنج های بیشتری از حکومت به نام خدا را تجربه کرده بودند، برای پاسخ به پرسش نخستین ، راه دیگری را جستجو کردند. نقطه عزیمت و مفروض اولیه آنان در این سیر جدیدِ فکری نادیده گرفتن نقش دین در حکومت و سیاست بود و با همین فرضیه ، دوباره پرسیدند که چه کسی حق دارد بر ما حکومت کند؟

     در پاسخ به این سؤال سه نظریه کلی ارائه شد:

الف-گروهی تحت تأثیر گذشته فکری به دنبال فردی گشتند که ذاتاً از دیگران برتر است، حق دارد بر دیگران فرمان براند و نظارتی بر قدرت نامحدود او وجود ندارد.در این شیوه که یکّه سالاری یا اتو کراسی نامیده می شود “یکه سالار(اتوکرات) ممکن است قدرت خود را از راه رسوم و سنت های اجتماعی کسب کرده باشد یا به زور به دست آورده باشد که در صورت اول یکّه سالاری مشروع از راه وراثت یا پذیرش فرمانگزاران است ودر صورت دوم دیکتاتوری است”(آشوری، 1378،ص330)

    ب- درمقابل،گروه دیگری کوشیدند تا اندکی از فردگرایی فاصله گرفته و مطلوب خود را در طبقه یا گروهی برتر بیابند. آریستوکراسی یا مهانسالاری نتیجه تلاش این دسته محسوب می شود. معنای اصلی این کلمه، که در عین حال توجیه اخلاقی آن را نیز در بر دارد،حکومتِ سرآمدان است که برتری ایشان بر اساس وراثت و شرف خونی است و، بنابراین، می توان آن را ” نژاد سالاری” یا ” مِهانسالاری” (حکومت نژادگان و اشراف) ترجمه کرد. البته یافتن یک معیار کلی (جز وراثت) برای برتری سخت دشوار است و در عمل تاکنون کمتر معیاری برای گزینشِ بهترین کسان به کار رفته است….در عرف،حکومتی را “مهانسالار” (آریستو کراتیک) می خوانند که قدرتِ دولت در آن مطلق و در دست طبقه ی ممتاز باشد و آن طبقه ،حاکمیت را از راهِ وراثت و امتیازهای طبقه ای در دست گرفته باشد و دیگر طبقات را در آن راه نباشد.” (آشوری، 1378،ص19)

ج_ و سرانجام گروه سومی نیز پاسخ در خور را ،نه یکه سالاری و نه مهانسالاری،که مردم سالاری یا دموکراسی دانستند.آنان دلیلی نمی دیدند تا فرد یا طبقه و گروهی را ذاتاً برتر از دیگران و شایسته حکومت بدانند،همه مردم را در حق حکومت مساوی می دانستند؛به گونه ای که اگر “فرض کنیم که دولت – کشور از ده هزار شهروند ترکیب یافته باشد،سهم هر عضو دولت –کشور،یک ده هزارم قدرت حاکم است”(قاضی ، 1375،ص194)

     طرفداران مردم سالاری، منشأ حقانیت و واگذاری حکومت به فرمانروایان را مردم دانسته و به همین جهت نیز معتقدند آرای مردم یگانه منبع مشروعیت حکومت،خواست آنان تنها معیار تعیین کننده و رضایت آنان هدف و آرمان منحصر به فرد حاکمان است.

2 ـ  تحولات تاریخی و ماهوی

     گرچه گفته اند به لحاظ پیشینه تاریخی”از زمان هرودت،تاریخ نویس معروف، می توان مفهوم دموکراسی را در ‌آثار فلاسفه و نویسندگان یونان ملاحظه کرد” (قاضی، 1375،ص751) و “لفظ دموکراسی در اصل در دولت شهرهای یونان باستان پدید آمد”(آشوری، 1378،ص157) ، امّا نه در مفهوم، نه در شیوه اجرا و نه در شاخص های اندازه گیری مردم سالاری وحدت نظر وجود ندارد. به این ترتیب باید پذیرفت که مردم سالاری انواع و درجات گوناگون و متفاوتی را بر می تابد.

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه رشته حقوق با موضوع بررسی نظریه مردم سالاری در دو نظام حقوقی با فرمت ورد word