فرمت فایل :word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 11 صفحه
بخشی از متن:
این تمدن بیش از ده هزار سال پیش وجود داشته است. به گمان اغلب، آریاییها و هندیان، روزگاران درازی، در کنار یکدیگر، در همانجا می زیسته اند و این همه اخلاق و آداب و فرهنگ مشترک، یادگار آن روزگار است. حکومت اشکانی و آشوکای بزرگ و چندرا گوپتای پهلوان و فیلسوف در هند چه همانندی های بسیاری دارد! هم چنان که عیاران عارف درزمان های اخیردرکابل ، بلخ ، هرات وغزنی زیسته اند ونامهای جاودانه ی ازخویش باقی گذاشته اند. این سرزمین و تمدن که از آن یاد کردم، زادگاه عرفان، پایگاه پهلوانان و عیاران و رندان و قلندران نام آور تاریخ است. چه بسیارانی که از این سرزمین برخاستند و بنیان عرفان را نهادند، چون: رابعه، رودکی، ابوشکور بلخی، ابومعشر بلخی، شهید بلخی و مولوی بلخی ، علی سینای بلخی ، ناصرخسروبلخی قبادیانی و... نخستین پهلوانان عارف چون: رستم ، سیاوش ، آرش کمانگیر، ابومسلم خراسانی ، یعقوب لیث صفاری ، سلطان محمودغزنوی و... که همه از این ناحیه برخاستند. و ابراهیم ادهم، آن شاهزاده نیک نهاد که عرفان به نام او می آغازد و بودا و کیخسرو، همه و همه از بلخ و خراسان و سیستان بودند.
این عرفان در این سرزمین ساکن نماند:
پس از اسکندر و در زمان اشکانیان، قدرت گرفته و با یونان آشنا شد و بسیار چیزها به اروپا داد. در هنگامه تازش تازیان پابرجا ماند و با اسلام آشنا گردید و روان تابناک خویش را بر جسم خشک و تاریک آن آیین تابانید. با قیام های مردم خراسان و سیستان و دیگرجاها و روی کار آمدن حکومت های آزاده و عیاری، وارد دومین دوره شکوفایی خویش گردید در تازش مغولان، مهاجرت آغاز گردید. چراغ بلخ را که رو به خاموشی می رفت، برافروختند. آنگاه در ادامه یورش ها، کابل ، هرات ، تخارستان ،جوزجانان و... به مرکز عرفان بدل شد و از آن دیار با اندلس آشنا شد.
مقاله در مورد عرفان و تصوف درطول تاریخ