فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

عبادت و پرستش

اختصاصی از فایلکو عبادت و پرستش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏»

«فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعواالیهم‏». (1) به طورى کلى براى هر انسانى لازم است که داراى فکر نقادى باشد. قوه‏نقادى و انتقادکردن به معناى عیب‏گرفتن نیست. معناى انتقاد، یک شى‏ء رادر محک قرار دادن و به وسیله محک‏زدن به آن، سالم و ناسالم را تشخیص‏دادن است. مثلا انتقاد از یک کتاب معنایش این نیست که حتما باید معایب‏آن کتاب نمودار بشود بلکه باید هر چه از معایب و محاسن داشته باشدآشکار بشود. انسان باید در هر چیزى که از دیگران مى‏شنود نقاد باشد یعنى‏آن را بررسى و تجزیه و تحلیل بکند. صرف اینکه یک حرفى در میان مردم‏شهرت پیدا مى‏کند خصوصا که با یک بیان زبیا و قشنگ باشد دلیل بر این‏نیست که انسان حتما باید آن را بپذیرد و قبول بکند. به ویژه در امر دین وآنچه که مربوط به دین است، انسان باید نقاد باشد آنچه که در شبهاى گذشته راجع به احادیث بحث مى‏کردیم که پیغمبر فرمودآنچه را که از من مى‏شنوید به قرآن عرضه بدارید اگر موافق است بپذیرید واگر مخالف است نه، خود نوعى نقادى است. حدیثى است که من عین‏عبارات آن یادم نیست ولى مضمون آن یادم است که ائمه ما آن را از حضرت‏عیسى مسیح نقل کرده‏اند. تقریبا مضمونش اینست: شما که علم را فرا مى‏گیرید،اساس کار اینست که نقاد باشید یعنى قدرت انتقاد در شما باشد، کورکورانه‏تسلیم نشوید، خواه گوینده صالح باشد و خواه ناصالح در بین حدیث دارد: «کونوا نقادا». حدیث دیگر که فى‏الجمله از آن یادم هست راجع به اصحاب‏کهف است که داستان آنها در قرآن آمده است: «انهم فتیة ءامنوا بربهم و زدناهم‏هدى و ربطنا على قلوبهم‏» (2) ... معروف است که اینها صراف بوده‏اند،صیرفى بوده‏اند. این سخن را به این معنى گرفته‏اند که کار آنها صرافى بوده‏است. ائمه ما فرموده‏اند که در این نسبت که گفته‏اند اینها صراف طلا و نقره‏بوده‏اند، اشتباه شده است. نه، «کانوا صیارفة الکلام‏» صراف سخن بودند نه‏صراف طلا و نقره، یعنى مردمان حکیمى بوده‏اند، مردمان دانائى بوده‏اند وچون حکیم بوده‏اند وقتى حرفى به آنها عرضه مى‏شد، آن حرف رامى‏سنجیدند. تفقه در دین که در این آیه ذکر شده است:«فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین‏»مستلزم این است که انسان واقعا نقاد باشد و کار نقادى او به آنجا کشیده شودکه هر چیزى را که گفته مى‏شود و با امر دین تماس دارد بتواند تجزیه وتحلیل بکند. همین جمله‏اى که من دیشب نقل کردم و گفتم اخیرا معروف‏شده است و به حضرت امیرالمؤمنین نسبت داده‏اند: «لا تؤدبوا اولادکم...» ازباب تعبیر لفظى خیلى زیبا و قشنگ است، خیلى سازگار است روى همین‏جهت مى‏بینید یک مقبولیتى در میان افراد پیدا کرده است و هر کس در هرجائى این جمله را مى‏گوید. الآن حکایتى یادم آمد: من در سنین چهارده‏پانزده سالگى بودم که مقدمات کمى از عربى خوانده بودم بعد از واقعه‏معروف خراسان بود و حوزه علمیه مشهد به کلى از بین رفته بود و هر کس‏آن وضع را مى‏دید مى‏گفت دیگر اساسا از روحانیت‏خبرى نخواهد بود.جریانى پیش آمده بود که احتیاج به نویسندگى داشت از من دعوت کرده‏بودند. مقاله‏اى را من نوشتم. مردى بود که در آن محل ریاست مهمى داشت.وقتى آن مقاله را دید، یک نگاهى به سر و وضع من انداخت، حیفش آمد،دید که من هنوز پابند عالم آخوندى هستم شرحى گفت، نصیحت کرد که‏دیگر گذشت آن موقعى که مردم به نجف یا قم مى‏رفتند و به مقامات عالیه‏مى‏رسیدند. آن دوره از بین رفت، حضرت امیر فرموده است بچه‏تان رامطابق زمان تربیت کنید. و بعد گفت آیا دیگران که پشت این میزها نشسته‏اندشش تا انگشت دارند؟ و حرفهائى زد که من آن فکرها را از مغزم بیرون‏مى‏کنم. البته من به حرف او گوش نکردم. بعد رفتم به قم و مدت اقامتم در قم‏پانزده سال طول کشید. بعد که به تهران آمدم، اولین اثر علمى‏اى که منتشرکردم کتاب‏اصول فلسفه بود. آن شخص هم بعد به نمایندگى مجلس رسید و مردى باهوش و چیزفهم بود و در سنین جوانى احوال خوبى نداشت ولى بعد تغییرحالى در او پیدا شد. تقریبا در حدود هجده سال از آن قضیه گذشته بود که‏اصول فلسفه منتشر شد و یک نسخه از آن به دستش رسید و او یادش رفته‏بود که قبلا مرا نصیحت کرده بود که دنبال این حرفها نرو. بعد شنیدم که هرجا نشسته بود به یک طرز مبالغه‏آمیزى تعریف کرده بود. حتى یکبار درحضور خودم گفت که شما چنینید، چنانید. همانجا در دلم خطور کرد که توهمان کسى هستى که هجده سال پیش مرا نصیحت مى‏کردى که دنبال این‏حرفها نرو. من اگر آن موقع حرف ترا گوش مى‏کردم الآن یک میرزابنویسى‏پشت میز اداره‏اى بودم در حالى که تو الآن اینقدر تعریف مى‏کنى. غرض این‏جهت است که یک جمله‏هائى است که به ذائقه‏ها شیرین مى‏آید و مانندبرق رواج پیدا مى‏کند. اصلا همان طورى که بعضیها به وسائل مختلف‏برایشان پیش آمدهاى خوبى بروز مى‏کند و بعضیها هم بدشانس و بدبخت‏مى‏باشند، اگر ملاحظه کرده باشید جمله‏ها هم اینطور است. بعضى جمله‏هایک جملات خوش‏شانسى هستند. این جملات بدون اینکه ارزش داشته‏باشند مثل برق در میان مردم رواج پیدا مى‏کنند و حال آنکه جمله‏هائى‏هست صد درجه از اینها باارزشتر، و حسن شهرت پیدا نمى‏کنند. این جمله‏«لا تؤدبوا اولادکم باخلاقکم‏» جزء جملات خوش‏شانس دنیا است و شانس‏بیخودى پیدا کرده است. در مراد این جمله من دیشب اینطور عرض کردم:گو اینکه این جمله به این‏معنى و مفهومى که امروزیها استعمال مى‏کنند غلط است ولى یک معنا ومفهوم صحیحى مى‏تواند داشته باشد که غیر از چیزى است که امروزیها ازآن قصد مى‏کنند، و فرقى گذاشتم میان آداب و اخلاق که آداب غیر از اخلاق‏است. آن وقت آداب را دو گونه ذکر کردیم. ممکن است مقصود از آداب‏امورى باشد که در واقع امروز به آنها فنون مى‏گویند. علاوه بر اخلاق، علاوه‏بر صفات خاص روحى، علاوه بر نظمى که انسان باید به قواى روحى هرکس لازم و واجب است که یک سلسله فنون را یاد بگیرد، البته آنهم اندازه‏دارد یعنى فنى را باید بیاموزد که از آن فن یک اثر براى بشریت در جهت‏خیربرخیزد و ضمنا زندگى او را هم اداره بکند. در فنون است که انسان باید تابع‏زمان باشد. اگر «لا تؤدبوا اولادکم بآدابکم‏» بگوئیم درست است، یا «لا تؤدبوا اولادکم بفنونکم‏» حرف درستى است چون زندگى متغیر است،انسان نباید در اینجور چیزها جمود به خرج بدهد و همیشه بخواهد به اولادخودش آن فنى را بیاموزد که خودش داشته است در صورتى که ممکن است‏همان فن به شکل بهتر و کاملتر در زمان جدید پدید آمده باشد. مساله‏دیگرى که گفتم و بعد، از سؤالات آقایان معلوم شد که احتیاج به توضیح‏بیشترى دارد مساله آداب و رسوم است. آداب و رسوم هم بر دو قسم است.بعضى از آنها از نظر شرعى سنن نامیده مى‏شود یعنى شارع روى آنها نظردارد. شارع، آن آداب را به صورت یک مستحب توضیح داده است و نظر به اینکه اسلام‏هیچ دستورى را گزاف نمى‏دهد، امورى را که اسلام سنت کرده است ما بایدبه صورت یک اصل حفظ کنیم. مثلا دیشب در جواب سؤال یکى از آقایان‏عرض کردم اسلام براى غذاخوردن آدابى ذکر کرده است اسلام دین‏تشریفاتى نیست بلکه اگر آدابى را ذکر کرده، حساب نموده است. مثلا اگرمى‏گوید مستحب است «اطالة الجلوس عند المائدة‏» یعنى طول‏دادن نشستن‏بر سر سفره، مستحب است انسان غذا را زیاد بجود مستحب است بسم الله‏بگوید، مستحب است الحمدلله بگوید، مستحب است دست را قبل و بعداز غذا بشوید،


دانلود با لینک مستقیم


عبادت و پرستش

افراط در زهد و عبادت اسلام

اختصاصی از فایلکو افراط در زهد و عبادت اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

افراط در زهد و عبادت اسلام

از همان وقتهائی که تصوف هم در دنیای اسلام‏ پیدا شد، ما می‏بینیم افرادی پیدا شدند که تمام نیروی خودشان را صرف‏ عبادت و نماز کردند و سایر وظائف اسلامی را فراموش نمودند مثلا در میان‏ اصحاب امام علی علیه السلام مردی را داریم بنام ربیع بن خثیم همین خواجه ربیع‏ معروف که قبری منسوب به او در مشهد است. حالا این، قبر او هست یا نه‏ من یقین ندارم و اطلاعم در این زمینه کافی نیست ولی در اینکه او را یکی‏ از زهاد ثمانیه یعنی یکی از هشت زاهد معروف دنیای اسلام می‏شمارند، شکی‏ نیست.

ربیع بن خثیم اینقدر کارش به زهد و عبادت کشیده بود که در دوران آخر عمرش قبر خودش را کنده بود و گاهی می‏رفت در قبر و لحدی‏ که خودش برای خودش کنده بود می‏خوابید، و خود را نصیحت و موعظه می‏کرد، می‏گفت " ''یادت نرود عاقبت باید بیائی اینجا'' ".

تنها جمله‏ای که غیر از ذکر و دعا از او شنیدند آنوقتی بود که اطلاع پیدا کرد که مردم امام حسین علیه السلام فرزند عزیز پیامبر اکرم|پیغمبر را شهید کرده‏اند، چند کلمه گفت در اظهار تأثر و تأسف از چنین حادثه‏ای: " ''وای بر این امت که فرزند پیغمبرشان را شهید کردند ''". می‏گویند بعدها استغفار می‏کرد که‏ چرا من این چند کلمه را که غیر ذکر بود به زبان آوردم.

همین آدم در دوران امیرالمؤمنین علی (ع) جزو سپاهیان ایشان بوده است‏، یکروز آمد خدمت امیرالمؤمنین عرض کرد: ''یا امیرالمؤمنین انا شککنا فی‏ هذاالقتال''. " انا " را هم که می‏گوید معلوم می‏شود که او نماینده عده‏ای‏ بوده است. یا امیرالمؤمنین! ما درباره این جنگ شک و تردید داریم، می‏ترسیم این جنگ، جنگ شرعی نباشد. چرا؟

چون ما داریم با اهل قبله‏ می‏جنگیم، ما داریم با مردمی می‏جنگیم که آنها مثل ما شهادتین می‏گویند، مثل ما نماز می‏خوانند، مثل ما رو به قبل می‏ایستند. و از طرفی شیعه‏ امیرالمؤمنین بود نمی‏خواست کناره گیری کند گفت یا امیرالمؤمنین! خواهش می‏کنم به من کاری را واگذار کنید که در آن شک وجود نداشته باشد، من را به جائی و دنبال مأموریتی بفرست که در آن شک نباشد.

امیرالمؤمنین هم فرمود بسیار خوب اگر تو شک می‏کنی پس من تو را به جای‏ دیگری می‏فرستم. نمی‏دانم خودش تقاضا کرد یا ابتداء حضرت او را به یکی‏ از سر حدات فرستادند که در آنجا هم باز سرباز بود. کار سربازی می‏خواست‏ انجام بدهد اما در سر حد کشور اسلامی که اگر احیانا پای جنگ و خونریزی‏ بمیان آمد طرفش کفار یا بت پرستان باشند، غیر مسلمانها باشند. خوب‏ این نمونه‏ای بود از زهاد و عبادی که در آن زمان بودند.

این زهد و عبادت چقدر ارزش دارد؟

این، ارزش ندارد که آدم در رکاب‏ مردی مانند علی باشد اما در راهی که علی دارد راهنمائی می‏کند و در آنجائی‏ که علی فرمان جهاد می‏دهد شک کند که آیا این درست است یا نادرست، و عمل به احتیا کند، بنا را بر احتیاط بگذارد. مثل اینکه می‏گویند: چرا ما روزه شک دار بگیریم؟ می‏بینید که در میان مردم هم این حرف خیلی زیاد است: چرا ما روزه شک دار بگیریم، این چه کاری است؟ چرا جائی بجنگیم‏ که شک داریم؟ میرویم جائی که روزه‏ای که می‏گیریم روزه شک دار نباشد.

این چه ارزشی دارد؟ اسلام بصیرت می‏خواهد، هم عمل می‏خواهد و هم بصیرت. این آدم (خواجه ربیع) بصیرت ندارد. در دوران ستمگری مانند معاویه و ستمگرتری مانند یزیدبن معاویه زندگی می‏کند، معاویه‏ای که دین خدا را دارد زیر و رو می‏کند، یزیدی که بزرگترین جنایتها را در تاریخ اسلام مرتکب‏ می‏شود و تمام زحمات پیغمبر دارد هدر می‏رود، آقا رفته یک گوشه‏ای را انتخاب کرده شب و روز دائما مشغول نماز خواندن است و جز ذکر خدا کلمه‏ دیگری به زبانش نمی‏آید، یک جمله ای هم که به عنوان اظهار تأسف از شهادت‏ حسین بن علی (ع) می‏گوید، بعد پشیمان میشود که این، حرف دنیا شد، چرا بجای آن، سبحان الله، الحمد لله نگفتم؟ چرا بجای آن یا حی یا قیوم‏ نگفتم؟ چرا الله اکبر نگفتم، لا حول و لا قوة الا بالله نگفتم؟ این با تعلیمات اسلامی جور در نمی آید.

::«لا یری الجاهل الا مفرطا او مفرطا»؛ جاهل یا تند می‏رود یا کند.::


دانلود با لینک مستقیم


افراط در زهد و عبادت اسلام

دانلود تحقیق عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏

اختصاصی از فایلکو دانلود تحقیق عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏


دانلود تحقیق عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏

 

مشخصات این فایل
عنوان: عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 28

این مقاله درمورد عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏ می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏ می خوانید :

این خطوط بشرح زیر است:
2)نیاز به خود یابی و از خود گذشتگی.
3)نیاز به احساس مسئولیت درونی برای ضمانت اجراء.
اما توضیح این خطوط:
•    رابطه با مطلق یک سلاح دو طرفه است.
کسی که با دقت،نظری بر ادوار تمدن بشر اندازد و تمدن بشری را در طول تاریخش بررسی کند،متوجه مشکلات فراوان و نگرانی‏های مختلف آن،در بسیاری از موارد و مسائل زندگی روزانه‏اش می‏گردد،ولی هر گاه بخواهد از صورت ظاهر این مسائل بگذرد و به عمق آنها فرو رفته روی مشکل اساسی انگشت بگذارد،می‏توان از میان انبوه مسائل و مشکلات پراکنده روزانه تنها یک مشکل حساس و مهم را دریافت.این مشکل دارای دو طرف یا دارای دو قطب متقابل است و انسان در طول تمدنش از هر دو طرف آن رنج می‏برد و هر دو طرف آن برای او اسباب زحمت‏شده است.
این مسئله از یک زاویه دید،عبارتست از مشکل سرگردانی انسان،تباهی و بی‏پناهی او.و این جنبه منفی مساله است.و از زاویه دید دیگر،عبارت است از مشکل غلو در وابستگی به این معنی که حقایق نسبی را لباس مطلق پوشاندن و این جنبه مثبت مسئله را تشکیل می‏دهد.
در آئین اسلام از نمونه بارز مشکل اولی بنام بی‏دینی و الحاد،و از نمونه آشکار مشکل دوم بنام شرک و بت پرستی،یاد شده است.
مبارزات پی‏گیر و بی‏امان اسلام در برابر بی‏دینی و بت‏پرستی،در حقیقت مبارزه در مقابل همین دو مشکل،در طول تاریخ بوده است.
هر دو مشکل در یک نقطه اساسی با هم برخورد دارند و آن عبارتست از جلوگیری و ممانعت از پیشرفت‏حرکت تکاملی انسان.حرکت تکاملی،خلاق و سازنده‏ای که شایسته مقام انسانست، زیرا مقصود از مشکل سرگردانی و تباهی انسان،یعنی گمراهی از مبدا خود در حرکت گسترده او در ابعاد مختلف زندگی‏اش،گمراهی در راهی سخت و پر دست انداز و دور و دراز، که می‏توانست از عنایات و الطاف واسعه او،هر گونه نیرو و کمکی دریافت کند و در مسیر هدف روشن خود،به راه افتد و راه خود را از طریق او،به همه عالم هستی بگشاید.تا جائی که پر و بال خود را از ازل تا به ابد بر همه وجود بگستراند.وضع خود را نسبت به او بسنجد،و پیوندش را با حدود و مشخصات جهان طبیعت مقیاس کند،و گرنه هر نوع حرکتی از انسان سرزند او را گمراه و تباه سازد،و چون از مطلق گسسته حرکتش،حرکتی کورکورانه همچون پر کاهی در برابر تند باد حوادث خواهد شد از هر عاملی کوچک یا بزرگ متاثر می‏شود و هیچ چیز تحت فرمان و تاثیر او نمی‏رود.هیچ نوع آفرینندگی از خود نشان نمی‏دهد و در مسیر زندگی‏اش در طول تاریخ موهبتی و عنایتی بچشم نمی‏خورد،مگر وقتی که با مطلق رابطه برقرار کند و به او وابسته شود و در یک حرکت هدفدار،خود را به او متصل سازد.
چیزی که در اینجا مهم است اینکه خود این ارتباط از طرف دیگر چهره دیگری از مشکل را نشان می‏دهد.و آن مشکل افراط در پرستش است.مشکل مطلق گرفتن چیزهای نسبی، مشکل شرک که انسان پیوسته با آن مواجه بوده و می‏باشد.
انسان برای اینکه قدرت تحرک پیدا کند مهرش را به این و آن می‏بندد و برای ادامه راه زندگی‏اش از این و آن مدد می‏طلبد،ولی مهری که به مطلق نباشد دیر یا زود به تدریج می‏خشگد و حتی از موفقیت نسبی هم تهی می‏شود و تا هر جا پیش رود سرانجام دل انسان از آن کنده می‏شود و فراتر از آن را می‏طلبد تا جائی که هیچ چیز نمی‏تواند او را به مقصودش برساند.

به تعبیر دینی،خواسته‏های نسبی‏اش بجای اینکه در حد یکی از نیازهای طبیعی ارضا شود برمی‏گردد و خدای مورد پرستش میشود و هنگامی که امر نسبی‏ها جای مطلق را گرفت و برای او خدا شد،حرکتش را بخود اختصاص می‏دهد و نیروهای تکاملی و قدرت ابتکارش را خشکانده،او را از ایفای نفس طبیعی‏اش در مسیر تکامل باز می‏دارد:
4- لا تجعل مع الله الها «آخر فتقعد مذموما»مخذولا(اسرا/22) «با الله خدای دیگری برای خود مگیر،که از حرکت باز افتاده به توبیخ خود و بی‏پناهی گرفتار خواهی شد »
این حقیقت در مورد همه خدایانی که انسان در طول تاریخ ساخته است صادق می‏آید.خواه در دوران پرستش بتها باشد،یا در دروه‏های بعد از آن.از عصر نظام قبیلگی گرفته تا عصر علم در هر دوره گروهی از این خدایان دروغین را می‏نگریم که راه را بر تکامل راستین بشری بسته‏اند،زیرا رفتار با آنها رفتار با مطلق یعنی پرستش بوده است.
در نظام قومی و قبیلگی،انسان ابتدائی،همه مهر و علاقه‏اش را در پای قبیله می‏افشاند تا نیازهای او را-بحکم شرائط خاص زندگی‏اش-قبیله،برآورده سازد،آنگاه در این امر تا جائی غلو کرد و افراط نمود که دیگر هیچ چیزی را جز از دیدگاه قبیله و منافع قبیله‏اش نمی‏دید.و چون نگاهش به قبیله در حد پرستش مطلق شد،از پیشرفت باز گرفته شد و مانع راه تکامل او گردید.
تا وقتی نظام علم آمد،علمی که بشر امروز تمام خلوص و حسن نیتش را به او سپرد.به این دلیل که راه انسان را علم به طبیعت،می‏گشاید،تا جائی در این مهر و علاقه پیش رفت که کارش بافراط کشید و علم را لباس مطلق پوشانید.انسان مفتون و دلباخته علم،بتی مطلق گونه از آن ساخت و آن را درست پرستید.اطاعت و دوستی‏اش را وظیفه خود دانست و به خاطر آن از تمام ارزش‏ها و حقایق دیگر که قابل اندازه‏گیری با مقیاس‏های علمی نبود و در زیر هیچ میکروسکوپی مشاهده نمی‏شد،دست برداشت و بر همه آنها خط بطلان کشید.
بنابر این هر چیز نسبی و محدودی را که انسان از آن مطلق بسازد و در یک مرحله از زندگیش خود را بدان وابسته کند،در مرحله رشد فکری‏اش،قیدی و عائقی برای ذهن او می‏شود زیرا آن چیز محدود و نسبی نمی‏تواند همه جا با کاروان سیر تکاملی‏اش همراهی کند تا چه رسد او را مدد دهد.
پس باید انسانیت در راه مطلق گام بردارد.
و باید مطلق بر گزیده‏اش،مطلق واقعی باشد که بتواند به تمام ابعاد راه انسانیت پرتو افکند، و او را به راه راست تا هر جا پیش رود و به هر کجا بکشد در مسیر خط تکاملش راهبری کند،و از سر راه او همه خدایان مزاحم را بردارد تا سدی فرا راهش به وجود نیاورند.اگر این کار صورت گیرد،مشکل ما از هر دو طرف حل می‏شود
ایمان به خدا تنها راه حل است این راه حل همان ایمان به‏«الله‏»است که در آئین آسمانی اسلام برای انسان زمینی توصیه شده است.ایمان به خدا،به عنوان تنها مطلقی که می‏تواند انسانیت را به راه تکامل برساند و دچار هیچ گونه تناقضی سر راهش نشود.
ایمان به‏«الله‏»،هم جنبه منفی مشکل را حل می‏کند و هم جنبه مثبت آن را،اما جنبه منفی آن یعنی انسان را از خود گم کردگی و بی‏دینی و بی‏پناهی می‏رهاند.زیرا انسان را در وضع احساس مسئولیت قرار می‏دهد و تدبیر و اندیشه‏اش،و هر گونه حرکت و تلاشش را به جهان وابسته می‏سازد،و او را«خلیفة الله‏»روی زمین می‏گرداند.بدیهی است‏خلافت مسئولیت آفرین است.مسئولیت،انسان را بین دو قطب قرار می‏دهد،بین‏«الله‏»که مستخلف یعنی خلافت دهنده اوست و انسان در برابر او احساس مسئولیت می‏کند،و بین نتائج مترتب بر اعمالش که عکس العمل کارهای اوست.به عبارت دیگر،بین خدا«مبدا»،و معاد،یا بین ازل و ابد.آنگاه به این نتیجه می‏رسد که در این مسیر باید با مسئولیت،و هدفداری با گام‏های استوار حرکت کند.
ایمان به خدا جنبه مثبت مشکل یعنی،افراط و زیاده‏روی در وابستگی را نیز حل می‏کند،زیرا وابستگی به غیر خدا،محدودیت می‏آورد و مانعی فرا راه انسان ایجاد می‏کند.ایمان به خدا می‏تواند این مشکل را از میان بردارد زیرا:
اولا این قسمت از مشکل ناشی از مطلق گرفتن نسبی و نامحدود پنداشتن محدود،در یک عمل تصعید ذهنی است.امر نسبی در اوضاع و احوالی قرار گرفته که لباس مطلق پوشیده و منشا اشتباهات فراوان و مشکلات زیادی شده است.
اما مطلقی که ایمان به خدا به انسان می‏دهد،از بافت ذهن انسان خارج است،و جنبه مرحله‏ای خاصی ندارد تا در مرحله تکامل ذهن،یعنی هنگام رشد باری بر ذهن انسان باشد،و نیز معلول نیازی محدود و موقت برای شخص یا گروه میعنی نیست تا هنگامی که به دست فرد یا گروهی به عنوان مطلق قرار گرفت به صورت سلاحی برای تامین مقاصد نا مشروع آنها در آید.خداوند متعال مطلق و نا محدود است،و صفات ثبوتیه‏اش از ادراک،علم،قدرت،عدالت و بی‏نیازی عالیترین صفات انسان‏های نمونه را که بتواند خلیفه خدا روی زمین باشند،فرا می‏گیرد،یعنی راه‏های فراوانی وجود دارد که ما را به سوی خدا فرا می‏خواند برای رسیدن به خدا باید پیوسته در تلاش و کوشش بسر برد،و بی‏وقفه از حالت نسبی به سوی کمال مطلق گام برداشت تا خدا گونه شد.
یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه (انفاق/6) «ای انسان تو پیوسته با تلاش و کوشش به سوی پروردگارت گام برمی‏داری تا باو برسی »

مقصود از این گام نهادن در راه خدا،نزدیک شدن بصفات مطلق است،رسیدن به صفات عالیه خداوند مانند علم و ادراک،قدرت و عدالت و دیگر صفات او،اینها باید هدف حرکت انسان باشد.
بدین ترتیب سیر به سوی مطلق همه‏اش سیر به سوی علم است،سیر به سوی قدرت است، سیر به سوی عدالت است،و سیر به سوی بی‏نیازی است،یعنی سراسر زندگی انسان را مبارزه باید بگیرد.مبارزه علیه نادانی،ناتوانی ستمگری و نیاز و فقر.
این است هدف‏های پرستش که راه ما را به سوی صفات عالیه انسانی هموار می‏سازد.بنابر این عبادت تنها اعمال احترام آمیز و تقدیس آوری نسبت به خدا نیست،بلکه کوشش مستمری است به خاطر انسان و کرامت انسان و ساختن نمونه عالی انسانیت.
و من جاهد فانما یجاهد لنفسه ان الله لغنی عن العالمین(عنکبوت/6). «هر کس در این راه بکوشد برای خود کوشیده و خداوند از جهانیان بی‏نیاز است »
فمن اهتدی فانما یهتدی و من صل فانما یضل علیها(زمر/41) «و هر کس هدایت‏یافت بنفع خود راه یافته و هر که گمراه شد گمراهی برای خود ببار آورده است »
ولی درست مطلق‏های دروغین و خدایان موهوم در جهت عکس این جریان قرار گرفته‏اند. اینان نمی‏توانند راه را بر انسان با مشخصات روشنش بنمایانند،زیرا خود محدودیت دارند و تنها ذهن ناتوان انسانست که به آنها لباس خدائی پوشانده و نیاز انسان محتاج یا بی‏دادگری و ظلم ستمگر،آنان را بر این کرسی خدائی نشانده است.بنابر این،این گونه خدایان ساخته نادانی‏ها،ناتوانی‏ها،ستمگری‏های انسانند و انسانی که با اینها مبارزه مستمر داشته باشد نمیتواند اینان را مایه خیر و برکت بداند.
ثانیا ارتباط با خدای بزرگ به عنوان مطلق،مسیر انسان را به سر حد کمال می‏رساند،یعنی در همان حال که خدایان دروغین را طرد می‏کند،انسان را از غلو و زیاده روی باز می‏دارد و موضع او را در یک مبارزه پی‏گیر و بی‏امان در برابر تمام مظاهر بت پرستی و خدایان ساختگی معین می‏کند تا بدین وسیله انسان از سراب خدایان دروغین که مانعی سر راه او به سوی کمال مطلق است،آزاد گردد و دیگر از فریبندگی آنها که هدفش را گم کرده راهش را کج می‏کنند نجات یابد.
و الذین کفروا اعمالهم کسراب بقیعة یحسبه الظمان ماء حتی اذا جاءه لم یجده شیئا و وجد الله عنده (8) .
در آیه دیگر آمده است:«آنچه شما جز خدا می‏پرستید نام‏هائی بیش نیستند که شما و پدرانتان نام گذاری کرده‏اید،و هیچ گونه دلیلی بر وجود آنها خداوند فرو نفرستاده است (9) »
....

بخشی از فهرست مطالب مقاله عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏

عبادت نیازی پایدار در انسان
اما توضیح این خطوط:
•    رابطه با مطلق یک سلاح دو طرفه است.
چرا عبادت کنم؟
جهت اول:
جهت دوم:
جهت سوم:
جهت چهارم:
جهت پنجم:
توجه!
دلیل عبادت انسان

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏

دانلود مقاله تحقیقی با موضوع عبادت واقعى در قرآن.Doc

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله تحقیقی با موضوع عبادت واقعى در قرآن.Doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله تحقیقی با موضوع عبادت واقعى در قرآن.Doc


دانلود مقاله تحقیقی با موضوع عبادت واقعى در قرآن.Doc

دانلود مقاله تحقیقی با موضوع عبادت واقعى در قرآن

نوع فایل Word دانلود انواع تحقیق

تعداد صفحات : 28

فهرست محتوا 

عبادت واقعى در قرآن
عبادت ظاهرى
عبادت باطنى
فضایل اخلاقى در قرآن
اخلاق و زیبایى هایش
خیال باطل
معیار و میزان الهى
برکات اخلاق
گریز از دنیاگرایى
نقطه شروع رذایل
دنیا از دیدگاه حضرت على (علیه السلام)
نکات مورد نظر در این روایت
معرّفى نمونه
منابع


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تحقیقی با موضوع عبادت واقعى در قرآن.Doc

تحقیق در مورد دوری از گناه

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد دوری از گناه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد دوری از گناه


تحقیق در مورد دوری از گناه


لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:27

هر عملى که انسان را از تکمیل و شکوفایى خود باز دارد و مانع سیر و پویایى انسانى و حرکت او به سوى خداوند شود «گناه» است. خداوند در هدایت حکیمانه خود تمامى این اعمال گناه آلود را براى ما روشن ‏ساخته است . تکالیف الهى - یعنى انجام دادن واجبات و ترک محرمات- غایتى جز تعالى معنوى انسان ندارد.

تأثیر گناه در آلوده کردن روح انسان مانند آلودگى ظاهرى بدن نیست. گناهان شخصیت و حقیقت وجود انسان را واژگونه و چهره انسانى او را به چهره‏اى حیوانى تبدیل مى‏کند . گناه تأثیرى واقعى ‏در شخصیت حقیقى انسان مى‏گذارد که با مرگ از بین نمى رود و با او به سرای دیگر منتقل می شود.

از ویژگیهاى حیات آخرت ظاهرشدن انسان با شخصیت حقیقى خود است که در دنیا با روش و منش و با خصلتهای ‏روحى زشت و زیبا براى خود ایجاد کرده است. در حیات آخرت، از چهره انسان‏نماى دنیایى خبرى نیست. در آنجا، هر انسان با شخصیت حقیقى ظاهر می شود. این شخصیت نشان دهنده عمل و رفتار او در دنیاست .

 

 دورى از گناه

 

گناهان به 3 دسته تقسیم می شود:

 

مهدویت و عقل‌گرایی (2)

 

نویسنده: حجت الاسلام حسین الهی نژاد

 

حکومت جهانی مهدوی و رشدیافتگی عقل

 

  1. رشد عقل نظری
  2. رشد عقل عملی

 

أ. ایمان

 

ب. عبادت

 

ج. عدالت

 

د. اعتقاد به خدا

 

ه‍ . دوری از گناه

 

  1. عقل ابزاری

 

نتیجه و ارزیابی

 

أ. تفاوت‌های کمی

 

ب. تفاوت‌های کیفی

 

  • مسأله دوری از گناه

 

آثار گناه

 

1. مانع معرفت است:

 

2. مانع استجابت دعاست:

 

3. مانع آرامش خاطر است:

 

4. مانع شرم و حیاست:

 

5. مانع طول عمر می‌شود:

 

6. باعث تغییر نعمت می‌شود:

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دوری از گناه