فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)

اختصاصی از فایلکو نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)


نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات:104   

 

فهرست مطالب:
مبحث صفحه
فصل اول: کلیات
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت موضوع
شیوة تحقیق
محدویت‌ها
توضیحات
فصل دوم: نگاهی ادبی به سوره یوسف(ع)
فصل سوم: خلاصه و نتیجه‌گیری
منابع و مآخذ

 


دانلود با لینک مستقیم


نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)

تفسیر آیه 40 سوره احزاب

اختصاصی از فایلکو تفسیر آیه 40 سوره احزاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تفسیر آیه 40 سوره احزاب


تفسیر آیه 40 سوره احزاب

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:11

 

 

 

 

 

آیه 40
آیه و ترجمه
مَّا کانَ محَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَ لَکِن رَّسولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکلِّ شىْءٍ عَلِیماً(40)

  ترجمه :

 


40 -
محمد پدر هیچیک از مردان شما نبود، ولى رسول خدا و خاتم و آخرین پیامبران است و خداوند به هر چیز آگاه است .

  تفسیر:

 


مساله خاتمیت
این آیه آخرین سخنى است که خداوند در ارتباط با مساله ازدواج پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با همسر مطلقه زید براى شکستن یک سنت غلط جاهلى ، بیان مى دارد، و جواب کوتاه و فشرده اى است به عنوان آخرین جواب ، و ضمنا حقیقت مهم دیگرى را که مساله خاتمیت است به تناسب خاصى در ذیل آن بیان مى کند.
نخست مى فرماید: ((محمد پدر هیچیک از مردان شما نبود)) (ما کان محمد ابا احد من رجالکم ).
نه ((زید)) و نه دیگرى ، و اگر یک روز نام پسر محمد بر او گذاردند این تنها یک عادت و سنت بود که با ورود اسلام و نزول قرآن بر چیده شد نه یک رابطه طبیعى و خویشاوندى .
البته پیامبر فرزندان حقیقى به نام ((قاسم )) و ((طیب )) و ((طاهر)) و ((ابراهیم )) داشت ، ولى طبق نقل مورخان همه آنها قبل از بلوغ ، چشم از جهان بستند، و لذا نام ((رجال )) (مردان ) بر آنها اطلاق نشد.

 

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 337

امام حسن و امام حسین (علیه السلام ) که آنها را فرزندان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خواندند، گرچه به سنین بالا رسیدند، ولى به هنگام نزول این آیه هنوز کودک بودند، بنابر این جمله ما کان محمد ابا احد من رجالکم که به صورت فعل ماضى آمده است بطور قاطع در آن هنگام در حق همه صادق بوده است .
و اگر در بعضى از تعبیرات خود پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم ((انا و على ابوا هذه الامة )): ((من و على پدران این امتیم )) مسلما منظور پدر نسبى نبوده بلکه ابوت ناشى از تعلیم و تربیت و رهبرى بوده است .
با این حال ازدواج با همسر مطلقه زید که قرآن فلسفه آنرا صریحا شکستن سنتهاى نادرست ذکر کرده چیزى نبود که باعث گفتگو در میان این و آن شود، و یا به خواهند آنرا دستاویز براى مقاصد سوء خود کنند.
سپس مى افزاید: ارتباط پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با شما تنها از ناحیه رسالت و خاتمیت مى باشد ((او رسول الله و خاتم النبیین است )) (و لکن رسول الله و خاتم النبیین ).
بنابر این صدر آیه ارتباط نسبى را بطور کلى قطع مى کند و ذیل آیه ارتباط معنوى ناشى از رسالت و خاتمیت را اثبات مى نماید، و از اینجا پیوند صدر و ذیل روشن مى شود.
از این گذشته اشاره به این حقیقت نیز دارد که در عین حال علاقه او فوق علاقه یک پدر به فرزند است ، چرا که علاقه او علاقه رسول به امت مى باشد، آنهم رسولى که مى داند بعد از او پیامبر دیگرى نخواهد آمد، و باید آنچه مورد نیاز امت است تا دامنه قیامت براى آنها با دقت و با نهایت دلسوزى پیش بینى کند.
و البته خداوند عالم و آگاه همه آنچه را در این زمینه لازم بوده در اختیار او گذارده ، از اصول و فروع و کلیات و جزئیات در تمام زمینه ها، و لذا در پایان آیه مى فرماید: ((خداوند به هر چیز عالم و آگاه بوده و هست )) (و کان الله بکل شى ء علیما).

 

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 338

این نکته نیز قابل توجه است که خاتم انبیاء بودن ، به معنى ((خاتم المرسلین )) بودن نیز هست ، و اینکه بعضى از دین سازان عصر ما براى مخدوش کردن مساله خاتمیت به این معنى چسبیده اند که قرآن پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را خاتم انبیاء شمرده ، نه خاتم رسولان این یک اشتباه بزرگ است ، چرا که اگر کسى خاتم انبیاء شد به طریق اولى ((خاتم رسولان )) نیز هست ، زیرا مرحله ((رسالت )) مرحله اى است فراتر از مرحله ((نبوت )) (دقت کنید).
این سخن درست به این مى ماند که بگوئیم : فلان کس در سرزمین حجاز نیست ، چنین کسى مسلما در مکه نخواهد بود، اما اگر بگوئیم در مکه نیست ، ممکن است در نقطه دیگرى از حجاز باشد، بنابر این اگر پیامبر را ((خاتم المرسلین )) مى نامید ممکن بود ((خاتم انبیاء)) نباشد، اما وقتى مى گوید او ((خاتم انبیاء)) است ، مسلما ((خاتم رسولان )) نیز خواهد بود، و به تعبیر مصطلح نسبت ((نبى )) و ((رسول )) نسبت ((عموم و خصوص مطلق است )) (باز هم دقت کنید)

  نکته ها:

 


1 -
((خاتم )) چیست ؟
((خاتم )) (بر وزن حاتم ) آنگونه که ارباب لغت گفته اند به معنى چیزى است که به وسیله آن پایان داده مى شود، و نیز به معنى چیزى آمده است که با آن اوراق و مانند آن را مهر مى کنند.
در گذشته و امروز این امر معمول بوده و هست که وقتى مى خواهند در نامه یا ظرف یا خانه اى را ببندند و کسى آن را باز نکند روى در، یا روى قفل آن ماده چسبنده اى مى گذارند، و روى آن مهرى مى زنند که امروز از آن تعبیر به ((لاک و مهر)) مى شود.
و این به صورتى است که براى گشودن آن حتما باید مهر و آن شى ء چسبنده


دانلود با لینک مستقیم


تفسیر آیه 40 سوره احزاب

تحقیق در مورد تفسیر چند آیه از سوره اعراف و حج

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد تفسیر چند آیه از سوره اعراف و حج دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفسیر چند آیه از سوره اعراف و حج


تحقیق در مورد تفسیر چند آیه از سوره اعراف و حج

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه27

 

فهرست مطالب

تفسیر و ترجمه آیه 97 سوره اعراف

 

أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنَا بَیَاتاً وَهُمْ نَآئِمُونَ

 

ترجمه : آیا مردم قریه ها پنداشتند از اینکه عذاب ما شب هنگام که به خواب رفته اند بر سر آنها بیاید ، در امانند

 

تفسیر المیزان :

کلمه « بیات » و همچنین « تبییت » به معناى شبیخون و شبانه بر سر دشمن تاختن است ، که یک نوع مکر به شمار مى رود، براى اینکه شب ، هنگام خفتن و آسایش انسان است ، و طبع آدمى متمایل به استراحت و صرفنظر کردن از هر کار دیگرى است .

این جمله متفرع بر ما قبل خود ذکر شده ، و بنابراین ، معنایش این مى شود که : وقتى حال جمعیت ها اینچنین بوده که با رسیدن نعمت هاى مادى و محسوس ، مغرور و از عالم ماوراى حس غافل مى شدند، عذاب خدا بدون اطلاع قبلى آنان و بطور ناگهان ، همه را نابود مى کرده ، آیا با این حال جمعیت ها مى توانند از عذابى که شبانه و در حال خواب آنها را از بین ببرد ایمن بوده باشند؟.

 

 

 

ترجمه و تفسیر آیه 99 سوره اعراف

 

أَفَأَمِنُواْ مَکْرَ اللّهِ فَلاَ یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ

 

ترجمه : آیا پنداشتند که از مکر خدا در امانند ? از مکر خدا جز زیانکاران ایمن ، ننشینند


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر چند آیه از سوره اعراف و حج

تحقیق در مورد تفسیر سوره یوسف

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد تفسیر سوره یوسف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفسیر سوره یوسف


تحقیق در مورد تفسیر سوره یوسف

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:16

 

 

 

 

 

نخستین مطلبى که در این سوره بیان شده، اشاره به روشنگرى آیات قرآنى است و اینکه قرآن به زبان عربى نازل شده است. مى فرماید: این، آیاتِ کتاب روشنگر است. این جمله یا اشاره به آیات همین سوره است که در آن قصه یوسف آمده و یا اشاره به مجموع قرآن است و در هر دو صورت خاصیت روشنگرى قرآن را بیان مى کند.

   صفت دیگرى که در اینجا براى قرآن ذکر شده، عربى بودن است، مى فرماید: ما قرآن را به زبان عربى فرستادیم تا شما بیندیشید; چون مردم مکه عرب زبان بودند و اگر قرآن به زبانهاى دیگرى مانند عبرى یا سریانى نازل مى شد، آنان به درستى آن را نمى فهمیدند ولذا به زبان عربى نازل شد تا براى آنان قابل فهم باشد. البته اسلام یک دین جهانى است و اختصاص به عربها ندارد ولى به هر حال باید قرآن به یکى از زبانهاى دنیا نازل مى شد وبهتر و کارآمدتر این بود که به زبان همان قومى نازل شود که پیامبر اسلام(ص) از آنها بود و باید دعوت خود را از آنان شروع مى کرد، از این رو قرآن به زبان عربى نازل شد تا مخاطبان آن بتوانند در آن اندیشه کنند و لذا در این آیه مى فرماید: قرآن را به زبان عربى نازل کردیم باشد که شما در آن بیندیشید. ضمناً زبان عربى زبان گسترده و پرواژه اى است و قابلیت آن را دارد که هرگونه مفهومى را برساند و به طورى که زبان شناسان اظهار مى دارند کمتر زبانى از چنین قابلیتى برخوردار است.

   در عین حال که قرآن به زبان عربى نازل شده است، در برخى از آیات قرآنى واژه هاى غیر عربى که از زبانهاى دیگر مانند فارسى و عبرى و یونانى و قبطى وارد عربى شده،نیز دیده مى شود مانند:

استبرق،سجّیل، اباریق، ارائک، تنّور، حوب، رسّ، سجّین، سرادق، سکر، سینا، فردوس، قراطیس، قسوره، قنطار، کافور، مرجان، مشکاة، و مانند آنها. کسانى در این باره کتابهاى مستقلى نوشته اند مانند سیوطى که کتابى تحت عنوان «المهذب فیما وقع فى القرآن من معرب» نوشته و تاج الدین سبکى که قصیده اى در این باره دارد.

   بدون شک اشتمال قرآن بر واژه هاى غیر عربى، در عربى بودن قرآن اشکالى به وجود نمى آورد چون نوع کلمات قرآن و شیوه آن عربى است و این مقدار در عربى بودن یک سخن کافى است.

 مطلب دیگر اینکه، در این آیات از قصه یوسف و یعقوب که دو تن از پیامبران الهى بودند، به عنوان «احسن القصص» یاد کرده وآن را زیباترین داستان معرفى نموده است و این اشاره به قصه هاى دیگرى است که در قرآن آمده است. توجه کنیم که قصه هاى قرآن که نوعا مربوط به پیامبران خدا و شرح مبارزات و روشنگریهاى آنان است، همگى زیبا ومفید و عبرت آموز است ولى داستان یوسف زیباتر و شیرین تر است.

 قرآن کریم قصه هاى پیامبران را نه براى سرگرمى بلکه به خاطر هدفهاى تربیتى مطرح مى کند تا روحیه پیامبر اسلام ومؤمنان را بالا ببرد وآنها مطمئن باشند که جبهه حق همیشه پیروزاست و اساسا نام و یاد پیامران مایه دلگرمى و نشاط است.

اِذْ قالَ یُوسُفُ لِأَبیهِ یآ أَبَتِ اِنّى رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لى ساجِدینَ قالَ یا بُنَىَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلى اِخْوَتِکَ فَیَکیدُوا لَکَ کَیْدًا اِنَّ الشَّیْطانَ لِلاْنِْسانِ عَدُوٌّ مُبینٌ وَ کَذلِکَ یَجْتَبیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلى آلِ یَعْقُوبَ کَمآ أَتَمَّها عَلى أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ اِبْراهیمَ وَ اِسْحاقَ اِنَّ رَبَّکَ عَلیمٌ حَکیمٌ


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر سوره یوسف

تحقیق در مورد تفسیر سوره حشر

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد تفسیر سوره حشر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفسیر سوره حشر


تحقیق در مورد تفسیر سوره حشر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:17

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم‏الحمد لله رب العالمین...اعوذ بالله من الشیطان الرجیم:

«یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله‏ان الله خبیر بما تعملونو لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم‏انفسهم اولئک هم الفاسقونلا یستوى اصحاب النار واصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون (1) این آیات ظاهرش این است که از آیات گذشته به کلى جداست.البته‏در این که از نظر مضمون مضامین دیگرى است بحثى نیست ولى آیا به‏تناسب آن آیات هم هست،مى‏شود تناسبى هم در نظر گرفت،ولى‏سبک قرآن این است که همیشه انسان را از دنیایى به دنیاى دیگر مى‏بردو از آن دنیا به دنیاى دیگر.قبلا بحث‏یهودیان بود و بعد بحث منافقین وروابطى که این دو گروه با یکدیگر داشتند و از این آیه به بعد مخاطب‏مؤمنین هستند،آنهم در امرى که دیگر مربوط به روابطشان با منافقین یایهود نیست بلکه مربوط است به روابطشان با خدا.این است که مساله‏خیلى رنگ موعظه و اندرز و معنویت مى‏گیرد و خیلى هم در این جهت‏اوج مى‏گیرد.از این دو سه آیه که بگذریم آنگاه آیات توحیدى مى‏آید که‏آیات آخر سوره حشر در قرآن معروف است.

خطاب به مؤمنین است: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله‏» اى اهل ایمان‏تقواى الهى داشته باشید. راجع به کلمه‏«تقوا»ما مکرر بحث کرده ونوشته‏ایم که اگر چه معروف در ترجمه‏ها این است که تقوا را گاهى به‏ترس و گاهى به اجتناب ترجمه مى‏کنند-اگر بعد از آن‏«خدا»ذکر شده‏باشد(اتقوا الله)مى‏گویند یعنى از خدا بترسید،و اگر«معصیت‏»ذکر شده‏باشد(اتق المعاصى)مى‏گویند معنایش این است که از معاصى اجتناب‏کنید-ولى مفهوم کلمه‏«تقوا»نه اجتناب است و نه ترس.البته تا حدى‏ملازم[با ایندو]هست،یعنى هر جا که تقوا باشد خشیت الهى هم‏هست و هر جا که تقوا باشد اجتناب از معاصى هم هست ولى خود این‏لغت معنایش نه اجتناب است و نه ترس;و در اصطلاحات خود قرآن ودر نهج البلاغه-که‏«تقوا»خیلى تکرار شده است-کاملا پیداست که‏معنى تقوا نه ترس است و نه اجتناب.

تقوا از ماده‏«وقى‏»است.وقى یعنى نگهدارى.تقواى از معاصى درواقع معنایش‏«خود نگهدارى‏»است.متقى باش یعنى خود نگهدار باش.

خود این،یک حالت روحى و معنوى است که از آن تعبیر به‏«تسلط برنفس‏»مى‏کنند.اینکه انسان بتواند خود بر خود و در واقع اراده و عقل وایمانش بر خواهشها و هوسهایش تسلط داشته باشد به طورى که بتواندخودش خودش را نگه دارد،این نیروى خودنگهدارى اسمش‏«تقوا»

است.خود را نگه داشتن از چه؟از آلوده شدن به معصیت.نتیجه آلوده‏شدن به معصیت چیست؟در معرض قهر و انتقام خدا قرار گرفتن.پس خود را نگهدارى کردن از معصیت لازمه‏اش اجتناب از معصیت است ولازمه اجتناب از معصیت،خود را از لازمه معصیت‏یعنى خشم الهى‏نگهدارى کردن است.پس اگر گفتند«اتق الذنب‏»معنایش این است که‏خود را نگه‏دار از اینکه گرفتار گناه شوى.اگر بگویند«اتق الله‏»معنایش‏این است که خود را نگه‏دار از اینکه گناه کنى و در اثر گناه کردن درمعرض خشم الهى قرار بگیرى.ما کلمه‏اى نداریم که بخواهیم به جاى‏«اتقوا»بگذاریم و لذا ترجمه نداریم;همیشه مى‏گوییم تقواى الهى داشته‏باشید


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر سوره حشر