فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سهراب سپهری

اختصاصی از فایلکو سهراب سپهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

مقدمه:

روشنی گل در برابر تاریخ مرغ قرار گرفته است از همین جا می توان درباره ی سهراب سپهری آغاز سخن کرد.الدار شاعر فرانسوی وضع هنرمندان را به وضع برادران بینای قرون وسطی تشبیه کرده است.اینان مردان بودند که با زنان کور ازدواج کرده بودند.شاعر می گوید هنرمندان - که بینا هستند- همسر همگان کورند.می کوشند برای دیگران چیزهایی را توصیف کنند که آنان نمی بینند یا ندیده اند.

اما روشنی گل ،به روشنی زندگی،خیره کننده و گاه کور کننده است.به رنگها،پهنه ها و فضاهایی پخش می شود و در چشمان هنرمند پاشیده می شود.دلهره ی او را صد چندان میکند،قلم مویش را می لرزاند و گاه به زانویش در می آورد.در ساعات آخر زندگیش ون گک فقط خورشید می دید.خورشید و آفتاب گردان و زمین و زمان دور(چرخش)سرش چرخید و سرانجام روشنی خیره کننده ی زندگی او را از پای درآورد. این کشمکشها بارها تجدید شد و بارها باز تجدید خواهد شد.زندگی به اندازه ای فراوان و گوناگون و بی کران است که نمی توان آن را باز نمود.رنج و درد و کشمکش از همین جا آغاز می شود و به همین جا نیز پایان می یابد.اصل دیدن است و چگونه دیدن .همه ی مکتبهای هنری نیز سرانجام به این اصل باز می گردد.زیرا نقاش می کوشد که ببیند و بیشتر و بهتر ببیند.این قشنگی هرگز فرو نمی نشیند زیرا زندگی بی کران و ریشه های دید بیبشمار است.تا کجا این دید می تواند یک جانبه و بی پروا باشد و آیا میان دیوانگی مرزی هست؟به سختی می توان پاسخ داد.مرزی نبوده و نیست.مرز خود مائیم،قراردادهای ماست،اگر نه همه چیز در هم می آیند و خدا می داند آیا واقعیت همین آشفتگیهاست یا نظم های بظاهر خردمندانه. پرده ای ما را از دیدن باز میدارد.بی گمان پرده ای هست .همیشه.اینشتاین این را می گفت.و پیش از او عارفان ما.(هست از پس پرده گفتگوی من و تو ...)برداشتن این پرده یا پس زدن آن کاری است دشوار و پر خطر.همه از آن می هراسند زیرا آدمی برای آسوده زیستن خوش دارد قالبها و حدودی برای خویش بسازد.رستن از این قالبها کاری است از نوع کار «پرومته» .هر هنرمند واقعی ،پرومته ای است که شاید خود نداند.با قراردادها در می آویزد و همیشه آن را می خواهد ببیند...

فصل اول:

نحوه ی آفرینش و عدم تنوع در شعر سپهری................................................. 4

سیر چگونگی بیان در دوره ی اول شعر سپهری............................................... 4

سیر چگونگی بیان در دوره ی دوم شعر سپهری.............................…….............. 8

تحلیل زائد در شعر سپهری.............................................................................. 12

شعر«حرفی»و نه «ساختاری»سپهری...........................................................……….. 12

شعر سپهری واجد «جوهر شعری»و «بیان خاص»و«جهان بینی»........................... 13

شعر سپهری فاقد اصل «ساخت»..................................................................... 13

اشعار سپهری مستعد حرف............................................................................... 14

«ادراک»واژه ی کلیدی جهان بینی سپهری.......................................................... 14

خدا دیگر واژه ی شعر سپهری............................................................................ 14

نحوه ی آفرینش و عدم تنوع در شعر سپهری

اشعار سپهری فاقد استقلال ،به اعتبار «ساخت» و «فضا» ست.اما در عین حال نیز در شعر او نمی توان به دنبال تنوع موضوع گشت.چون او یک شاعر واقعی است و خود متوجه ،نه به چیزهای مجرد و موضوعهای منفرد و منحصر.او موقعیت آرمانی در جهان را می جوید و با نگاهی روان و گردان ،که از سرچشمه پنهان ذهن و خیال او جاری می شود در مسیرهای مختلف به راه می افتد و به دنبال تازگیها به قصد تازه بینی ها و نامگذاریهای نو می رود.او جز تماشاگر خود و جهان خود نیست.و جز خود را در شعر خود تعقیب می کند.و این پشتوانه ی فرهنگی و ذهنیت خاص و حساسیت تاریخی اوست که در لحظه ی آفرینش چون خونی در رگها شعر او بر پله ی ویژه ی خویش می نشاند. و نگاه روزگار را که مجاز حقیقت داوری انسان هنر شناس است،متوجه او می کند.و از همین روست که شاعرانی از این دست دوره ها ی مختلف شعری دارند و این ادوار از دوره ی ابتدایی تا دوره ی جستجو و از دوره ی جستجو تا دوره ی یافتن خط فکری شخص و زبان شعری مختص ،امتداد می یابد.

و سرانجام چه از نظر فکر و چه از لحاظ زبان به مرتبه ای می رسد که شعر او بی امضاء نیز شناخته می شود.منتهای مراتب اینکه برخی از اینان دوره های سپهری بیشتری دارند و به عبارت دیگر ،سیر تدریجی فکر و زبان شعر آنان .مشخص تر است.مثل نیما و شاهد و سپهری و ...»

سیر چگونگی بیان در دوره ی اول شعر سپهری

دوره ی نخست که شامل چهار مجموعه ی اولین اوست:یعنی «مرگ رنگ»،«زندگی خوابها».«آوار آفتاب» و «شرق اندوه»، و دوره ی دوم که چهار مجموعه ی آخرین او را شامل می شود:«صدای پای آب»،«مسافر»،«حجم سبز» و «ما هیچ ما نگاه» با این تفاوت آشکار که در دوره ی اول و دوم ،هر مجموعه در حدود خود نسبت به مجموعه ی قبلی ،تشخص بیشتری می یابد.و این پس از طی مراحل مقدماتی تا چهل سالگی اوست که «صدای پای آب» را می شنود.

صدای پای پری شعرش را ،که چهار مرحله ی اولین همراه شاعر پیش آمده است بی آنکه (جز گهگاه)سیمایش را ببیند و صدایش را بشنود.اما این مراحل چیست و چگونه در نور دیده شده است. باید گفت:

1.سپهری تا مرز شنیدن«صدای پای آب»خاصه در کتاب«مرگ رنگ» و «شرق اندوه» که شامل شعر های موزون اوست،گذشته از قوافی دو به دو چار پاره ها که خود جزو لاینفک قالب این نوع شعر است:

رخنه ای نیست در این تاریکی


دانلود با لینک مستقیم


سهراب سپهری

سهراب سپهری

اختصاصی از فایلکو سهراب سپهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

مقدمه:

روشنی گل در برابر تاریخ مرغ قرار گرفته است از همین جا می توان درباره ی سهراب سپهری آغاز سخن کرد.الدار شاعر فرانسوی وضع هنرمندان را به وضع برادران بینای قرون وسطی تشبیه کرده است.اینان مردان بودند که با زنان کور ازدواج کرده بودند.شاعر می گوید هنرمندان - که بینا هستند- همسر همگان کورند.می کوشند برای دیگران چیزهایی را توصیف کنند که آنان نمی بینند یا ندیده اند.

اما روشنی گل ،به روشنی زندگی،خیره کننده و گاه کور کننده است.به رنگها،پهنه ها و فضاهایی پخش می شود و در چشمان هنرمند پاشیده می شود.دلهره ی او را صد چندان میکند،قلم مویش را می لرزاند و گاه به زانویش در می آورد.در ساعات آخر زندگیش ون گک فقط خورشید می دید.خورشید و آفتاب گردان و زمین و زمان دور(چرخش)سرش چرخید و سرانجام روشنی خیره کننده ی زندگی او را از پای درآورد. این کشمکشها بارها تجدید شد و بارها باز تجدید خواهد شد.زندگی به اندازه ای فراوان و گوناگون و بی کران است که نمی توان آن را باز نمود.رنج و درد و کشمکش از همین جا آغاز می شود و به همین جا نیز پایان می یابد.اصل دیدن است و چگونه دیدن .همه ی مکتبهای هنری نیز سرانجام به این اصل باز می گردد.زیرا نقاش می کوشد که ببیند و بیشتر و بهتر ببیند.این قشنگی هرگز فرو نمی نشیند زیرا زندگی بی کران و ریشه های دید بیبشمار است.تا کجا این دید می تواند یک جانبه و بی پروا باشد و آیا میان دیوانگی مرزی هست؟به سختی می توان پاسخ داد.مرزی نبوده و نیست.مرز خود مائیم،قراردادهای ماست،اگر نه همه چیز در هم می آیند و خدا می داند آیا واقعیت همین آشفتگیهاست یا نظم های بظاهر خردمندانه. پرده ای ما را از دیدن باز میدارد.بی گمان پرده ای هست .همیشه.اینشتاین این را می گفت.و پیش از او عارفان ما.(هست از پس پرده گفتگوی من و تو ...)برداشتن این پرده یا پس زدن آن کاری است دشوار و پر خطر.همه از آن می هراسند زیرا آدمی برای آسوده زیستن خوش دارد قالبها و حدودی برای خویش بسازد.رستن از این قالبها کاری است از نوع کار «پرومته» .هر هنرمند واقعی ،پرومته ای است که شاید خود نداند.با قراردادها در می آویزد و همیشه آن را می خواهد ببیند...

فصل اول:

نحوه ی آفرینش و عدم تنوع در شعر سپهری................................................. 4

سیر چگونگی بیان در دوره ی اول شعر سپهری............................................... 4

سیر چگونگی بیان در دوره ی دوم شعر سپهری.............................…….............. 8

تحلیل زائد در شعر سپهری.............................................................................. 12

شعر«حرفی»و نه «ساختاری»سپهری...........................................................……….. 12

شعر سپهری واجد «جوهر شعری»و «بیان خاص»و«جهان بینی»........................... 13

شعر سپهری فاقد اصل «ساخت»..................................................................... 13

اشعار سپهری مستعد حرف............................................................................... 14

«ادراک»واژه ی کلیدی جهان بینی سپهری.......................................................... 14

خدا دیگر واژه ی شعر سپهری............................................................................ 14

نحوه ی آفرینش و عدم تنوع در شعر سپهری

اشعار سپهری فاقد استقلال ،به اعتبار «ساخت» و «فضا» ست.اما در عین حال نیز در شعر او نمی توان به دنبال تنوع موضوع گشت.چون او یک شاعر واقعی است و خود متوجه ،نه به چیزهای مجرد و موضوعهای منفرد و منحصر.او موقعیت آرمانی در جهان را می جوید و با نگاهی روان و گردان ،که از سرچشمه پنهان ذهن و خیال او جاری می شود در مسیرهای مختلف به راه می افتد و به دنبال تازگیها به قصد تازه بینی ها و نامگذاریهای نو می رود.او جز تماشاگر خود و جهان خود نیست.و جز خود را در شعر خود تعقیب می کند.و این پشتوانه ی فرهنگی و ذهنیت خاص و حساسیت تاریخی اوست که در لحظه ی آفرینش چون خونی در رگها شعر او بر پله ی ویژه ی خویش می نشاند. و نگاه روزگار را که مجاز حقیقت داوری انسان هنر شناس است،متوجه او می کند.و از همین روست که شاعرانی از این دست دوره ها ی مختلف شعری دارند و این ادوار از دوره ی ابتدایی تا دوره ی جستجو و از دوره ی جستجو تا دوره ی یافتن خط فکری شخص و زبان شعری مختص ،امتداد می یابد.

و سرانجام چه از نظر فکر و چه از لحاظ زبان به مرتبه ای می رسد که شعر او بی امضاء نیز شناخته می شود.منتهای مراتب اینکه برخی از اینان دوره های سپهری بیشتری دارند و به عبارت دیگر ،سیر تدریجی فکر و زبان شعر آنان .مشخص تر است.مثل نیما و شاهد و سپهری و ...»

سیر چگونگی بیان در دوره ی اول شعر سپهری

دوره ی نخست که شامل چهار مجموعه ی اولین اوست:یعنی «مرگ رنگ»،«زندگی خوابها».«آوار آفتاب» و «شرق اندوه»، و دوره ی دوم که چهار مجموعه ی آخرین او را شامل می شود:«صدای پای آب»،«مسافر»،«حجم سبز» و «ما هیچ ما نگاه» با این تفاوت آشکار که در دوره ی اول و دوم ،هر مجموعه در حدود خود نسبت به مجموعه ی قبلی ،تشخص بیشتری می یابد.و این پس از طی مراحل مقدماتی تا چهل سالگی اوست که «صدای پای آب» را می شنود.

صدای پای پری شعرش را ،که چهار مرحله ی اولین همراه شاعر پیش آمده است بی آنکه (جز گهگاه)سیمایش را ببیند و صدایش را بشنود.اما این مراحل چیست و چگونه در نور دیده شده است. باید گفت:

1.سپهری تا مرز شنیدن«صدای پای آب»خاصه در کتاب«مرگ رنگ» و «شرق اندوه» که شامل شعر های موزون اوست،گذشته از قوافی دو به دو چار پاره ها که خود جزو لاینفک قالب این نوع شعر است:

رخنه ای نیست در این تاریکی


دانلود با لینک مستقیم


سهراب سپهری

دانلود مقاله وصیت نامه ی پاسدار شهید سهراب مومن زاده

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله وصیت نامه ی پاسدار شهید سهراب مومن زاده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 1

 

وصیت نامه ی پاسدار شهید سهراب مومن زاده

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

خدایا مرا در این روز برای پیوستن به نیاکان موفق بدار و مرا در این روز از همراهی با بدکاران دور کن. الهی العفو- الهی العفو- الهی العفو- با سلام و درود فراوان به رهبر انقلاب، پیر پر سوز جماران، یاور پا برهنه ها. آری امروز روزی است که باید به ندای حسین زمان امام است لبیک بگوئیم. ولی عزیزان می دانید که سخن دل را نمی توان با قلم نگاشت. آن هم در شرایطی که خودم را در کربلای مکان و عاشورای زمان می بینم. اما چه کنم که می خواهم با شما و همه مظلومان تاریخ درد دل کنم. به ناچار با قلم ناتوان و شکسته ام می نویسم، باشد تا شما به کلمات من روح حیات بخشید. برادران و خواهران هم اکنون که دیده ام وظیفه ام این است که به ندای رهبرم جواب بدهم جانبر کف جهت نابودی کفر و نفاق با سلاح آتشینم و قلب پر خروشم به جبهه های حق علیه باطل می شتابم. من افتخار چنین روزی را می کشیدم.که در طرح لبیک یا امام شرکت کنم و جان خود را در راه هدف او از دست بدهم و آن روزی که چنین کشته شوم عروسی من است و انانکه از سلاحشان ما را می ترسانند بر کویر اندیشه باطنشان چیزی نخواهید روئید که نا در مکتب حسین در شرافت- شجاعت- شهامت- شهادت آموخته ایم و در شریعت علی علم جهاد و آنانکه می پندارند که از پای افتاده ایم، یا بر جای نشسته ایم بر گور خیال خامشان بگریند که ما امت حسینیم و مرد کارزار. و سلام مرا به امام برسانید. او را دعا کنید و به او بگوئید ما سربازان تو هر لحظه و هر ثانیه منتظر پیام تو که جهان را به لرزه می اندازد، هستیم.پروردگارا ما را به تداوم راه آنان (شهدا) و برای هدف والایشان توفیق ده و به خانواده های آنان صبری جمیل عطا بفرما. خانواده ی عزیزم از خبر شهادت من ناراحت نشوید من راه خود را انتخاب کرده ام که همان راه امت (خمینی بت شکن) است. افتخار کنید که در چنین را می رفتم و مرا حلال کنید.

خدایا- خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار. بامید زیارت کربلا

والسلام سهراب مومن زاده

1/12/62


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله وصیت نامه ی پاسدار شهید سهراب مومن زاده

هشت کتاب سهراب سپهری 113 ص

اختصاصی از فایلکو هشت کتاب سهراب سپهری 113 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 113

 

هشت کتاب سهراب سپهری

مرگ رنگ: 1

زندگی خواب ها: 17

آوار آفتاب: 32

شرق اندوه: 51

صدای پای آب: 60

مسافر: 71

حجم سبز: 81

ما هیچ، ما نگاه: 99

مرگ رنگ

در قیر شب

 

دیر گاهی است در این تنهاییرنگ خاموشی در طرح لب است.بانگی از دور مرا می خواند،لیک پاهایم در قیر شب است.رخنه ای نیست در این تاریکی:در و دیوار بهم پیوسته.سایه ای لغزد اگر روی زمیننقش وهمی است ز بندی رسته.نفس آدم ها سر بسر افسرده است.روزگاری است در این گوشه پژمرده هواهر نشاطی مرده است.دست جادویی شبدر به روی من و غم می بندد.می کنم هر چه تلاش ، او به من می خندد.نقش هایی که کشیدم در روز،شب ز راه آمد و با دود اندود.طرح هایی که فکندم در شب،روز پیدا شد و با پنبه زدود.دیر گاهی است که چون من همه رارنگ خاموشی در طرح لب است.جنبشی نیست در این خاموشی:دست ها ، پاها در قیر شب است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دود می خیزد

 

دود می خیزد ز خلوتگاه من.کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟با درون سوخته دارم سخن.کی به پایان می رسد افسانه ام ؟دست از دامان شب برداشتم تا بیاویزم به گیسوی سحر.خویش را از ساحل افکندم در آب،لیک از ژرفای دریا بی خبر.بر تن دیوارها طرح شکست.کس دگر رنگی در این سامان ندید.چشم میدوزد خیال روز و شب از درون دل به تصویر امید.تا بدین منزل نهادم پای را از درای کاروان بگسسته ام.گرچه می سوزم از این آتش به جان ،لیک بر این سوختن دل بسته ام.تیرگی پا می کشد از بام ها :صبح می خندد به راه شهر من.دود می خیزد هنوز از خلوتم.با درون سوخته دارم سخن.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سپیده

 

در دور دست قویی پریده بی گاه از خواب شوید غبار نیل ز بال و پر سپید.لب های جویبارلبریز موج زمزمه در بستر سپید.در هم دویده سایه و روشن.لغزان میان خرمن دودهشبتاب می فروزد در آذر سپید.همپای رقص نازک نی زارمرداب می گشاید چشم تر سپید.خطی ز نور روی سیاهی است:گویی بر آبنوس درخشد زر سپید.دیوار سایه ها شده ویران.دست نگاه در افق دورکاخی بلند ساخته با مرمر سپید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مرغ معما

 

دیر زمانی است روی شاخه این بیدمرغی بنشسته کو به رنگ معماست.نیست هم آهنگ او صدایی، رنگی.چون من در این دیار ، تنها. تنهاست.گرچه درونش همیشه پر زهیایوست،مانده بر این پرده لیک صورت خاموش.روزی اگر بشکند سکوت پر از حرف ،بام و در این سرای می رود از هوش.راه فرو بسته گرچه مرغ به آوا،قالب خاموش او صدایی گویاست.می گذرد لحظه ها به چشمش بیدار،پیکر او لیک سایه - روشن رویاست.رسته ز بالا و پست بال و پر او.زندگی دور مانده: موج سرابی.سایه اش افسرده بر درازی دیوار.پرده دیوار و سایه : پرده خوابی.خیره نگاهش به طرح های خیالی.آنچه در آن چشم هاست نقش هوس نیست.دارد خاموشی اش چو با من پیوند،چشم نهانش به راه صحبت کس نیست.ره به درون می برد حکایت این مرغ:آنچه نیاید به دل، خیال فریب است.دارد با شهرهای گمشده پیوند:مرغ معما در این دیار غریب است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

روشن شب

 

روشن است آتش درون شب وز پس دودشطرحی از ویرانه های دور.گر به گوش آید صدایی خشک:استخوان مرده می لغزد درون گور.دیرگاهی ماند اجاقم سردو چراغم بی نصیب از نور.خواب دربان را به راهی برد.بی صدا آمد کسی از در،


دانلود با لینک مستقیم


هشت کتاب سهراب سپهری 113 ص

تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب 16 ص

اختصاصی از فایلکو تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب

شعر کوتاه «نشانی» در زمره‌ی معروف‌ترین سروده‌های سهراب سپهری است و از بسیاری جهات ‏می‌توان آن را در زمره‌ی شعرهای شاخص و خصیصه‌نمای این شاعر نامدار معاصر دانست. این شعر ‏نخستین بار در سال 1346 در مجموعه‌ای با عنوان حجم سبز منتشر گردید که مجلد هفتم (ماقبل ‏آخر) از هشت کتاب سپهری است. همچون اکثر شاعران، سپهری با گذشت زمان اشعار پخته‌تری ‏نوشت که هم به‌لحاظ پیچیدگیِ اندیشه‌های مطرح شده در آن‌ها و هم از نظر فُرم و صناعات ادبی، ‏در مقایسه با شعرهای اولیه‌ی او (مثلاً در مجموعه‌ی مرگ رنگ یا زندگی خواب‌ها) در مرتبه‌ای ‏عالی‌تر قرار دارند. لذا « نشانی» را باید حاصل مرحله‌ای از شعرسراییِ سپهری دانست که او به مقام ‏شاعری صاحب‌ سبک نائل شده بود

از جمله به دلیلی که ذکر شد، بسیاری از منتقدان ادبی و محققانِ شعر معاصر « نشانی» را در ‏زمره‌ی اشعار مهم سپهری دانسته‌اند و بعضاً قرائت‌های نقادانه‌ای از آن به دست داده‌اند. برای مثال، ‏رضا براهنی در کتاب طلا در مس به منظور ارزیابی جایگاه سپهری در شعر معاصر ایران از «نشانی» ‏با عبارت « بهترین شعر کوتاه سپهری» یاد می‌کند (514) و در تحلیل نقادانه‌ی آن به‌منزله‌ی « یک ‏اسطوره‌ی جست‌ وجو» (515) می‌نویسد: «”نشانی“ از نظر تصویرگری و از نظر نشان دادن روح ‏جوینده‌ی بشر، یک شاهکار است» (519). ایضاً سیروس شمیسا هم در کتاب نقد شعر سهراب ‏سپهری اشاره می‌کند که: « یکی از شعرهای سپهری که شهرت بسیار یافته است، شعر ”نشانی“ از ‏کتاب حجم سبز است که برخی آن را بهترین شعر او دانسته‌اند»، هرچند که شمیسا خود با این ‏انتخاب موافق نیست (263).‏

صَرف نظر از دلایل متفاوتی که منتقدان و محققان برای برگزیدن «نشانی» به‌عنوان بهترین ‏شعر سپهری برشمرده‌اند، نکته‌ی مهم‌ تر این است که همگیِ ایشان تفسیری عرفانی (یا متکی به ‏مفاهیم عرفانی) از این شعر به دست داده‌اند. برای مثال، براهنی در تبیین سطر اول شعر («خانه‌ی ‏دوست کجاست؟») استدلال می‌کند که «خانه وسیله‌ی نجات از دربه‌ دری و بی هدفی است؛ و ‏دوست، عارفانه‌اش معبود، عاشقانه‌اش معشوق، و دوستانه‌اش همان خود دوست است. و یا شاید ‏تلفیقی از سه: یعنی هم معبود و معشوق و هم محبوب» (516). لذا « رهگذر» در این شعر « راهبر ‏است و نوعی پیر مغان است که رازها را از تیرگی نجات می‌دهد» (همان‌جا) و « گل تنهایی » ‏می‌تواند « گل اشراق و گل خلوت کردن معنوی و روحی » باشد (518). شمیسا نیز با استناد به ‏مفاهیم و مصطلحات عرفانی و با شاهد آوردن از آیات قرآن و متون ادبیِ عرفانی از قبیل مثنوی و ‏گلشن راز و منطق الطیر و اشعار حافظ و صائب، « نشانی » را قرائت می‌کند. از نظر او، « در این شعر، ‏دوست رمز خداوند است . . . نشانی، نشانیِ همین دوست است که در عرفان سنّتی بعد از طی ‏منازل هفتگانه می‌توان به او رسید» (4-263). مطابق قرائت شمیسا، این شعر واجد رمزگانی است ‏که در پرتو آموزه‌های عرفانی می‌توان از آن رمزگشایی کرد. در تلاش برای همین رمزگشایی، ‏شمیسا هفت نشانی‌ای را که سپهری در شعر خود برای رسیدن به خانه‌ی دوست برشمرده است ‏برحسب هفت منزل یا هفت وادیِ عرفان چنین معادل‌ سازی می‌کند:« درخت سپیدار = طلب، ‏کوچه‌باغ = عشق، گل تنهایی = استغنا، فواره‌ی اساطیر و ترس شفاف = معرفت و حیرت، صمیمیت ‏سیّال فضا = توحید، کودک روی کاج = حیرت، لانه‌ی نور = فقر و فنا» (264).‏

وجه اشتراک هر دو قرائتی که اشاره شد، استفاده از یک زمینه‌ی نظری برای یافتن معنا در ‏متن این شعر است. به عبارتی، هم براهنی و هم شمیسا فهم معنای شعر سپهری را در گرو دانستن ‏اصول و مفاهیمی فلسفی می‌دانند که خارج از متن این شعر و از راه تحقیقی تاریخی در کتب ‏عرفان باید جست. قصد من در مقاله‌ی حاضر این است که رهیافت متفاوتی را برای فهم معنای این ‏شعر اِعمال کنم. در این رهیافتِ فرمالیستی (یا شکل‌مبنایانه)، اُسِ اساس نقد را خود متنِ شعر ‏تشکیل می‌دهد و لاغیر. لذا در این‌جا ابتدا آراء فرمالیست‌ها («منتقدان نو») را درباره‌ی اهمیت ‏شکل در شعر به اجمال مرور خواهم کرد و در پایان قرائت نقادانه‌ای از « نشانی» به دست خواهم داد ‏که ــ برخلاف تفسیرهایی که اشاره شد ــ متن شعر سپهری را یگانه شالوده‌ی بحث درباره‌ی آن ‏محسوب می‌کند، با این هدف که از این طریق نمونه‌ای از توانمندی‌های نقد فرمالیستی در ادبیات ‏ارائه کرده باشم.‏

الف- نحله‌ی موسوم به « نقد نو» در دهه‌ی 1930 توسط محققان برجسته‌ای پایه‌گذاری شد که برخی از ‏مشهورترین آن‌ها عبارت بودند از کلینت بروکس، جان کرو رنسم، ویلیام ک. ویمست، الن تِیت و ‏رابرت پن وارن. شالوده‌ی آراء این نظریه ‌پردازان این بود که ادبیات را نباید محمل تبیین مکاتب ‏فلسفی یا راهی برای شناخت رویدادهای تاریخی یا بازتاب زندگینامه‌ی مؤلف پنداشت. دیدگاه غالب ‏در نقد ادبی تا آن زمان، آثار ادبی را واجد موجودیتی قائم به ذات نمی‌دانست. ادبیات مجموعه‌ای از ‏متون محسوب می‌گردید که امکان شناخت امری دیگر را فراهم می‌ساخت. این « امر دیگر» ‏می‌ توانست یک نظام اخلاقی باشد و لذا استدلال می‌شد که عمده‌ ترین فایده‌ی‌ خواندن ادبیات، ‏تهذیب اخلاق است. از نظر گروهی دیگر از منتقدانِ سنتی که ادبیات را آینه‌ی تمام ‌نمای ذهنیت ‏مؤلف می‌دانستند، خواندن هر اثر ادبی حقایقی را درباره‌ی احوال شخصیِ نویسنده بر خواننده معلوم ‏می‌کرد. پیداست که در همه‌ی این رویکردها، آنچه اهمیت می ‌یافت محتوای آثار ادبی بود، اما خود ‏آن محتوا نیز در نهایت تابعی از عوامل تعیین‌کننده‌ی بیرونی محسوب می‌گردید، عواملی مانند ‏مکاتب فلسفی یا نظام‌های اخلاقی یا روانشناسیِ نویسنده. خدمت بزرگ فرمالیست‌ها به مطالعات ‏نقادانه‌ی ادبی این بود که با محوری‌ ساختن جایگاه شکل در نقد ادبی، ادبیات را به حوزه‌ای قائم به ‏ذات تبدیل کردند و آن را از جایگاهی برخوردار ساختند که تا پیش از آن زمان نداشت. ‏

بنابر دیدگاه فرمالیست‌ها، شکل ترجمان یا تجلی محتواست. لذا نقد فرمالیستی به معنای ‏بی‌ اعتنایی به محتوا یا حتی ثانوی پنداشتنِ اهمیت محتوا نیست، بلکه فرمالیست‌ها برای راه بردن ‏به محتوا شیوه‌ی متفاوتی را در پیش می‌گیرند، شیوه‌ای که عوامل برون‌متنی ( تاریخ، زندگینامه و ‏امثال آن ) را در تفسیر متن نامربوط محسوب می‌کند. نمونه‌ای از این عوامل برون‌متنی، قصد شاعر ‏و تأثیر شعر در خواننده است. به استدلال ویمست و بیردزلی (دو تن از نظریه‌پردازان فرمالیست)، ‏مقصود هر شاعری از سرودن شعر فقط تا آن‌جا که در متن تجلی پیدا کرده است اهمیت دارد. به ‏این دلیل، منتقدی که شعر را برای یافتن «منظور» شاعر («محتوای پنهان‌شده در شعر») نقد ‏می‌کند، راه عبثی را در پیش گرفته است. اولاً در میراث ادبیِ هر ملتی بسیاری از شعرها هستند که ‏هویت سرایندگان آن‌ها یا نامعلوم است و یا محل مناقشه و اختلاف نظر؛ همین موضوع هرگونه ‏بحث درباره‌ی قصد سرایندگان این اشعار را به کاری ناممکن تبدیل می‌کند. ثانیاً حتی اگر فرض ‏کنیم که شاعر در سرودن شعر « منظور» یا معنای خاصی را در ذهن داشته است، باز هم می ‌توان ‏گفت که این لزوماً به معنای توفیق در آن منظور نیست و لذا یافتن یک « پیام » در شعر اغلب ‏مترادف انتساب یک « پیام » به آن شعر


دانلود با لینک مستقیم


تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب 16 ص