فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره مقایسة سفال اشکانی و ساسانی

اختصاصی از فایلکو مقاله درباره مقایسة سفال اشکانی و ساسانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

مقالة:

مقایسة سفال اشکانی و ساسانی

فهرست:

سفالگری باستانی

نقوش سفال در باستان

مقایسه سفال اشکانی و ساسانی

بررسی نقش سفالهای اشکانی و ساسانی

سفال اشکانی

نگاهی به روند سفالگری بعد دوره اشکانیان و ساسانیان

سفالگری باستانی

هنر سفال سازی نزد باستانشناسان قدر و منزلت خاصی دارد، چه همین قطعه‌های کوچک سفال که به ظاهر ناچیز به نظر می‌رسد، ما را به زمانه و زندگانی مردم آن روزگاران می‌رساند. فن سفال سازی درایران، از ابتدای تمدن تا به امروز ادامه یافته و در طی این مدت تغییرات گوناگونی به خود دیده است. به نوشته گیرشمن، در حدود ده هزار سال پیش، کسانی که درکوهستانهای بختیاری ضمن پرداختن به شکار و تهیه خوراک، به ساخت ظروف سفالی نیز اشتغال داشته‌اند. این نظریه که بیشتر باستانشناسان، آغاز صنعت سفال سازی را از ایران می‌دانند، در خور توجه است. به نوشته پروفسور پوپ در کتاب بررسی هنر ایران «مدارکی که اخیراً به دست آمده قویاً موجب اثبات فرضیه‌های چند سال اخیر است مبنی بر این که کشاورزی و شاید صنایع پیوسته به آن یعنی : کوزه‌گری و صنعت سفال‌سازی و بافندگی از فلات ایران آغاز شده است».

نقوش سفال در باستان

گل رس که ماده اولیه مورد نیاز در هنر سفالگری است انسان را قادر می‌نماید تا از آن، جهت ساخت ظروف مختلف سفالین استفاده کند. این ظروف که در ابتدای امر ساده و دست سازند بیشتر جهت رفع نیازمندیهای اولیه زندگی و تعدادی نیز بر اساس اعتقادات مذهبی در مراسم مختلف از جمله تدفین کاربرد داشته‌اند. به تدریج با اختراع چرخ سفالگری در هزاره پنجم ق.م و بعد از آن رواج لعاب به عنوان پوشش و تزیین ظروف، در دوران تاریخی عمده‌ای در تولید آثار سفالی ایجاد گردید. نقوش حیوانی- گیاهی و انسانی جایگزین نقوش ساده هندسی شدند. ساخت ظروف به شکل پیکره‌های حیوانات از قبیل بز ، کاو نر کوهاندار ، سگ و گوزن رواج یافت به این گونه ظروف که معمولا آبریزی در لبه آنها دیده می‌شود ریتوان می‌گویند. ریتون که سیر تکاملی آن تا دوره ساسانی ادامه پیدا می‌کند به عنوان ساغر و ظرف نوشیدنی پیشکشی مورد استفاده قرار می‌گرفته است. در قرون اولیه اسلامی شیوه سفالگری کم و بیش همانند دوره قبل از اسلام (ساسانی) ادامه پیدا کرد. از قرن سوم هجری در صنعت سفالگری دگرگونی و تحولی شگرف پدید آمد و هنر سفالگری از نظر فن لعاب‌دهی و نقوش و نیز استفاده از کتیبه جهت تزیین ظروف و ظروف زرین‌فام به مراحل پیشرفته‌ای رسید. به طوری که اوج این تحولات را از اواخر عصر سلجوقیان و خوارزمشاهیان می‌توان مشاهده نمود. در کنار آثار سفالی، روند تکاملی و تحولات چشمگیر صنعت زیبای آبگینه را نمی‌تواند نادیده گرفت. قدمت این صنعت زیبا و ظریف به 2500 تا 3000 سال ق.م می‌رسد و احتمال می‌رود که سازنده اولین اشیا شیشه‌ای مصریان باشند.

هنرمند سفالگر پیش از تاریخ ایران با نقاشی روی سفالینه‌ها گویی شعر می‌سرود. سفالگر نقاش با استفاده از عناصر بصری ساده، اشیاء و حیوانات و انسان را می‌نمایاند، مثلاً خطوط موّاج موازی در درون


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره مقایسة سفال اشکانی و ساسانی

مقاله درباره مقایسة سفال اشکانی و ساسانی

اختصاصی از فایلکو مقاله درباره مقایسة سفال اشکانی و ساسانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره مقایسة سفال اشکانی و ساسانی


مقاله درباره مقایسة سفال اشکانی و ساسانی

 لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

 تعداد صفحات:18

 

سفالگری باستانی

هنر سفال سازی نزد باستانشناسان قدر و منزلت خاصی دارد، چه همین قطعه‌های کوچک سفال که به ظاهر ناچیز به نظر می‌رسد، ما را به زمانه و زندگانی مردم آن روزگاران می‌رساند. فن سفال سازی درایران، از ابتدای تمدن تا به امروز ادامه یافته و در طی این مدت تغییرات گوناگونی به خود دیده است. به نوشته گیرشمن، در حدود ده هزار سال پیش، کسانی که درکوهستانهای بختیاری ضمن پرداختن به شکار و تهیه خوراک، به ساخت ظروف سفالی نیز اشتغال داشته‌اند. این نظریه که بیشتر باستانشناسان، آغاز صنعت سفال سازی را از ایران می‌دانند، در خور توجه است. به نوشته پروفسور پوپ در کتاب بررسی هنر ایران «مدارکی که اخیراً به دست آمده قویاً موجب اثبات فرضیه‌های چند سال اخیر است مبنی بر این که کشاورزی و شاید صنایع پیوسته به آن یعنی : کوزه‌گری و صنعت سفال‌سازی و بافندگی از فلات ایران آغاز شده است».

نقوش سفال در باستان

گل رس که ماده اولیه مورد نیاز در هنر سفالگری است انسان را قادر می‌نماید تا از آن، جهت ساخت ظروف مختلف سفالین استفاده کند. این ظروف که در ابتدای امر ساده و دست سازند بیشتر جهت رفع نیازمندیهای اولیه زندگی و تعدادی نیز بر اساس اعتقادات مذهبی در مراسم مختلف از جمله تدفین کاربرد داشته‌اند. به تدریج با اختراع چرخ سفالگری در هزاره پنجم ق.م و بعد از آن رواج لعاب به عنوان پوشش و تزیین ظروف، در دوران تاریخی عمده‌ای در تولید آثار سفالی ایجاد گردید. نقوش حیوانی- گیاهی و انسانی جایگزین نقوش ساده هندسی شدند. ساخت ظروف به شکل پیکره‌های حیوانات از قبیل بز ، کاو نر کوهاندار ، سگ و گوزن رواج یافت به این گونه ظروف که معمولا آبریزی در لبه آنها دیده می‌شود ریتوان می‌گویند. ریتون که سیر تکاملی آن تا دوره ساسانی ادامه پیدا می‌کند به عنوان ساغر و ظرف نوشیدنی پیشکشی مورد استفاده قرار می‌گرفته است. در قرون اولیه اسلامی شیوه سفالگری کم و بیش همانند دوره قبل از اسلام (ساسانی) ادامه پیدا کرد. از قرن سوم هجری در صنعت سفالگری دگرگونی و تحولی شگرف پدید آمد و هنر سفالگری از نظر فن لعاب‌دهی و نقوش و نیز استفاده از کتیبه جهت تزیین ظروف و ظروف زرین‌فام به مراحل پیشرفته‌ای رسید. به طوری که اوج این تحولات را از اواخر عصر سلجوقیان و خوارزمشاهیان می‌توان مشاهده نمود. در کنار آثار سفالی، روند تکاملی و تحولات چشمگیر صنعت زیبای آبگینه را نمی‌تواند نادیده گرفت. قدمت این صنعت زیبا و ظریف به 2500 تا 3000 سال ق.م می‌رسد و احتمال می‌رود که سازنده اولین اشیا شیشه‌ای مصریان باشند.

هنرمند سفالگر پیش از تاریخ ایران با نقاشی روی سفالینه‌ها گویی شعر می‌سرود. سفالگر نقاش با استفاده از عناصر بصری ساده، اشیاء و حیوانات و انسان را می‌نمایاند، مثلاً خطوط موّاج موازی در درون یک دایره و مستطیل، نشاندهنده آب است و مثلثی که سطح آن چهارخانه بندی شد، نشانگر کوه یا مربعی که با خطوط افقی و عمودی تقسیم و خطوط موّاج در آن ترسیم شده، احتمالاً نشانه زمین زراعتی است. جانوران منقوش روی ظروف عمدتاً عبارتند از: بز، قوچ، گوزن، گاو، پرندگان و غیره. امّا برخلاف نقاشی غارها در اینجا شکل واقعی حیوان مورد توجه نبوده، بلکه طرح خلاصه و اغراق شده آن مطرح است. زیرا که آرایش سفالینه در کار سفالگر اهمیت بیشتری دارد: او به دلخواه، شکل طبیعی را به شکل تجریدی تبدیل می‌کند تا بدین ترتیب مقاصد تزیینی خود را برآورده سازد.

در این دوره بدنه سفال لطیف و درخشان شد و در تمام تپه‌ها و دهکده‌های باستانی کم و بیش این مراحل طی شده است. می‌توان گفت که این مراحل به دوره تمدنی بستگی داشته است. مثلاً زمانی که سفالها خشن و ناصاف بود، خانه‌های مردم نیز از گل و چینه ساخته شده بود، امّا در مرحله‌ای که سفالها نازک و صیقل‌دار شد، خانه‌ها نیز با خشت و آجر ساخته شده‌اند.

مقایسه سفال اشکانی و ساسانی

در دوره اشکانیان به سبب توجه خاص به ظروف زرین و سیمین، ساخت ظروف سفالینی رو به کاهش نهاد. از ویژگیهای سفال‌گری این زمان، باید به لعاب ظروف اشاره کرد. رنگ این لعابها سبز روشن تا آبی فیروزه‌ای رنگ بود. اشیاء باقی مانده از این دوره، شامل خمره‌های بزرگ برای انبار آذوقه، تابوتهای سفالی با نقش انسان و ظروف گلدان شکل و قمقمه‌هایی که با لعاب تزیین شده‌اند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره مقایسة سفال اشکانی و ساسانی

از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 100 ص

اختصاصی از فایلکو از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 100 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 100

 

از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> ادبیات پهلوی در سه قرن اول هجری

چنانکه میدانیم زبان رسمی و ادبی ایران در دوره ساسانی لهجه پهلوی جنوبی یا پهلوی پارسی بود. این لهجه در دربار و ادارات دولتی و حوزه روحانی زرتشتی چون یک زبان رسمی عمومی بکار میرفت و در همان حال زبان و ادب سریانی هم در کلیساهای نسطوری ایران که در اواخر عهد ساسانی تا برخی از شهرهای ماوراءالنهر گسترده شده است، مورد استعمال داشت.

پیداست که با حمله عرب و بر افتادن دولت ساسانیان برسمیت و عمومیت لهجه پهلوی لطمه‏ای سخت خورد لیکن بهیچ روی نمیتوان پایان حیات ادبی آن لهجه را مقارن با این حادثه بزرگ تاریخی دانست چه از این پس تا دیرگاه هنوز لهجه پهلوی در شمار لهجات زنده و دارای آثار متعدد پهلوی و تاریخی و دینی بوده و حتی باید گفت غالب کتبی که اکنون بخط و لهجه پهلوی در دست داریم متعلق ببعد از دوره ساسانی است.

تا قسمتی از قرن سوم هجری کتابهای معتبری بخط و زبان پهلوی تألیف شده و تا حدود قرن پنجم هجری روایاتی راجع بآشنایی برخی از ایرانیان با ادبیات این لهجه در دست است و مثلاً منظومه ویس و رامین که در اواسط قرن پنجم هجری بنظم درآمده مستقیماً از پهلوی بشعر فارسی ترجمه شده و حتی در قرن هفتم «زرتشت بهرام پژدو» ارداویرفنامه پهلوی را بنظم فارسی درآورد.

در سه چهار قرن اول هجری بسیاری از کتب پهلوی در مسائل مختلف از قبیل منطق، طب، تاریخ، نجوم، ریاضیات، داستانهای ملی، قصص و روایات و نظایر آنها بزبان عربی ترجمه شد و از آنجمله است: کلیله و دمنه، آیین نامه، خداینامه، زیج شهریار، ترجمه پهلوی منطق ارسطو، گاهنامه، ورزنامه و جز آنها.

در همین اوان کتبی مانند دینکرت، بندهشن، شایست نشایست،ارداویرافنامنه، گجستک ابالش، یوشت فریان، اندرز بزرگمهر بختکان، مادیگان شترنگ، شکند گمانیک و یچار و امثال آنها بزبان پهلوی نگاشته شد که بسیاری مطالب مربوط بایران پیش از اسلام و آیین و روایات مزدیسنا و داستانهای ملی در آنها محفوظ مانده است. مؤلفان این کتب غالباً از روحانیون زرتشتی بوده و باین سبب از تاریخ و روایات ملی و دینی ایران قدیم اطلاعات کافی داشته‏اند. از این گذشته در تمام دیوانهای حکام عرب در عراق و ایران و ماوراءالنهر تا مدتی از خط و لهجه پهلوی استفاده میشده است.

با همه این احوال پیداست که غلبه عرب و رواج زبان دینی و سیاسی عربی بتدریج از رواج و انتشار لهجه پهلوی میکاست تا آنجا که پس از چند قرن فراموش شد و جای خود را بلهجات دیگر ایرانی داد.

خط پهلوی هم بر اثر صعوبت بسیار و نقص فراوان خود بسرعت فراموش گردید و بجای آن خط عربی معمول شد که با همه نقصهایی که برای فارسی زبانان داشت و با همه نارسایی بمراتب از خط پهلوی آسانتر است.

بهمان نسبت که لهجه پهلوی رسمیت و رواج خود را از دست میداد زبان عربی در مراکز سیاسی و دینی نفوذ می‏یافت و برخی از ایرانیان در فراگرفتن و تدوین قواعد آن کوشش میکردند اما هیچگاه زبان عربی مانند یک زبان عمومی در ایران رائج نبود و بهیچ روی بر لهجات عمومی و ادب ایرانی شکستی وارد نیاورد و عبارت دیگر از میان همه ملل مطیع عرب تنها ملتی که زبان خود را نگاه داشت و از استقلال ادبی محروم نماند ملت ایرانست.

از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> نفوذ لغات عربی در لهجات ایرانی

پیداست که این نفوذ سیاسی و دینی و همچنین مهاجرت برخی از قبایل عرب بداخله ایران و آمیزش با ایرانیان و عواملی از این قبیل باعث شد که لغاتی از زبان عربی در لهجات ایرانی نفوذ کند. این نفوذ تا چند قرن اول هجری بکندی صورت میگرفت و بیشتر ببرخی از اصطلاحات دینی (مانند: زکوة، حج، قصاص...) واداری(مانند: حاکم، عامل، امیر، قاضی، خراج...) و دسته‏یی از لغات ساده که گشایشی در زبان ایجاد میکرد یا بر مترادفات میافزود(مانند: غم، راحت، بل، اول، آخر...) منحصر بود و حتی ایرانیان پاره‏ای از اصطلاحات دینی و اداری عربی را ترجمه کردند مثلاً بجای «صلوة» معادل پارسی آن «نماز» و بجای «صوم» روزه بکار بردند.

در این میان بسیاری اصطلاحات اداری(دیوان، دفتر، وزیر...) و علمی(فرجار، هندسه، استوانه، جوارشنات، زیج، کدخداه...) و لغات عادی لهجات ایرانی بسرعت در زبان عربی نفوذ کرد و تقریباً بهمان نسبت که لغات عربی در لهجات ایرانی وارد شد از کلمات ایرانی هم در زبان تازیان راه یافت.

باید بیاد داشت که نفوذ زبان عربی بعد از قرن چهارم هجری و خصوصاً از قرن ششم و هفتم ببعد در لهجات ایرانی سرعت و شدت بیشتری یافت.

نخستین علت این امر اشتداد نفوذ دین اسلام است که هر چه از عمر آن در ایران بیشتر گذشت نفوذ آن بیشتر شد و بهمان نسبت که جریانهای دینی در این کشور فزونی یافت بر درجه محبوبیت متعلقات آن که زبان عربی نیز یکی از آنهاست، افزوده شد.

دومین سبب نفوذ زبان عربی در لهجات عربی در لهجات ایرانی خاصه لهجه دری، تفنن و اظهار علم و ادب بسیاری از نویسندگانست از اواخر قرن پنجم به بعد.

جنبه علمی زبان تازی نیز که در قرن دوم و سوم قوت یافت از علل نفوذ آن در زبان فارسی باید شمرده شد.

این نفوذ از حیث قواعد دستوری بهیچروی(بجز در بعض موارد معدود بی اهمیت) در زبان فارسی صورت نگرفته و تنها از طریق مفردات بوده است و حتی در مفردات لغات عربی هم که در زبان ما راه جست براههای گوناگون از قبیل تلفظ و معنی آنها دخالتهای صریح شد تا آنجا که مثلاً بعضی از افعال معنی و وصفی گرفت (مانند:لاابالی= بی‏باک. لایعقل= بی‏عقل، لایشعر= بی‏شعور، نافهم...) و برخی از جمعها بمعنی مفرد معمول شده و علامت جمع فارسی را بر آنها افزودند مانند: ملوکان، ابدالان، حوران، الحانها، منازلها، معانیها، عجایبها، موالیان، اواینها...

چنانکه در شواهد ذیل می‏بینیم:

ببوستان ملوکان هزار گشتم بیش گل شکفته برخسارکان تو ماند

(دقیقی)

وگر بهمت گویی دعای ابدالان نبود هرگز با پای همتش همبر

(عنصری)

گر چنین حور در بهشت آید همه حوران شوند غلمانش

(سعدی)

زنان دشمنان در پیش ضربت بیاموزند الحانهای شیون

(منوچهری)

بیابان درنورد و کوه بگذار منازلها بکوب و راه بگسل

(منوچهری)

من معانیهای آنرا یاور دانش کنم گر کند طبع تو شاها خاطرم را یاوری

(ازرقی)

گذشته از این نزدیک تمام اسمها و صفتهای عربی را که بفارسی آوردند با علامتهای جمع فارسی بکار بردند(مانند: شاعران، حکیمان، زائران، امامان، عالمان. نکتها، نسخها، کتابها...)

بدین جهات باید گفت لغات عربی که در زبان فارسی آمده بتمام معنی تابع زبان فارسی شده و اصولاً تا اواخر قرن پنجم جمعهای عربی نیز بنحوی که امروز میان ما معمول است تقریباً مورد استعمالی نداشته است.


دانلود با لینک مستقیم


از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 100 ص

دانلود مقاله و تحقیق نقوش و خطوط روی سکه های دوره ساسانی 65 ص

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله و تحقیق نقوش و خطوط روی سکه های دوره ساسانی 65 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 61

 

پیش گفتار

به استحضار می رسانم مطالب پیش رو تحت عنوان نقوش و خطوط روی سکه های دوره ساسانی می باشد. این مطالب شامل سه بخش: بخش اول تاریخچه سکه بخش دوم نگاهی گذرا به تاریخ ساسانیان و سکه های ساسانی و بخش سوم مقایسه جزئیات مربوط به حکاکیها تمثال ها سکه های عهد خسرو دوم تا یزدگرد سوم بخش چهارم و جمع بندی و نتیجه گیری می باشد.

امیدوارم در شناخت این علم گامی هر چند کوچک برداشته باشم و تلاش های این حقیر از ارزش اثر نکاهد و از هر گونه نقصان و ضعف درآن پیشاپیش عذرخواهی می نمایم. جا دارد در اینجا به عنوان شاگرد سپاسگذاری و قدردانی ویژه خود از استاد گرانقدرم دکتر بهرام زاده ابراز دارم. در پایان لازم می بینم از سرکار خانم شیرخدایی مسُول محترم کتابخانه موزه ملی ایران و دیگرهمکارانش نهایت تشکر و قدردانی را به عمل آورم.

مقدمه

سرزمین ایران عهد تمدن های با شکوهی بوده که آثار آن در حالی قرون متمادی با وجود آسیب های زمانه تجارت و آتش سوزی و بوالهوسی افراد جاهل هنوز پا برجا ایستاده و حکایت از عضمت گذشته و تاریخ و تمدن مردمان این سرزمین مینماید. از جمله آثار به جای مانده سکه ها می باشند که سکه ها ازمعتبرترین منابع تاریخی محسوب می شوند و نقوش وکتیبه های حک شده برآنها حاوی اطلاعات ارزشمندی است. سکه نمایانگر اوضاع سیاسی، هنری، اقتصادی و نگرش های مذهبی است و می توان بخش مهمی از شاخصه های فرهنگ و تمدن یک جامعه را از آنها دریافت کرد. در واقع یکی از شاخصه های مهم باستان شناسی علم سکه شناسی است و همه سکه ها نه تنها از لحاظ علمی مهمند و گویای بسیاری از حقایق زندگی بشری است بلکه شناخت آن و آگاهی به آن را منش های گوناگونی را می طلبد سکه ها در دوره ساسانیان تابلوی تمام نمای ایده ها و اندیشه های حکومت جهت انتقال و ارائه به مردم بوده است.

چکیده

با توجه به گستردگی علم سکه شناسی در این مطالب به بررسی سکه های دوره های ساسانیان اکتفا شده است. قبل از این بررسی ما ایتدا به شرح تاریخچه سکه پرداخته سپس نگاهی گذرا به تاریخ دوره ساسانیان داشته وحکاکی را در مورد سکه های دوره ساسانیان را مطرح نموده ام. برای بررسی سکه های دوره ساسانیان به ترتیب سلسله های پادشاهان، سکه های آنها را معرفی نموده و تصاویری ازاین سکه ها را گردآوری کرده ام. در قسمت های بعد به مقایسه جزئیات مربوط به حکاکی ها و تمثال های سکه های عهد خسرو دوم تا یزدگرد سوم پرداخته و در آخر به معرفی چند ضرابخانه و چگونگی آنها در شهرهای مختلف و جمع بندی و نتیجه گیری اکتفا شده است.

فصل اول

تاریخچه سکه

تاریخچه سکه

سکه شناسی نام جدیدی درادبیات ما می باشد و آن را از واژه لاتین Namismatic گرفته اند که سکه و تمام مسائل آن را دربرمی گیرد و علاوه برآن این اصطلاح به هر چیز کوچکی که بر روی آن کتیبه ای است و به نوعی مورد تبادل و تجارت مردم قرار می گیرد نیز اطلاق می شود.

علت وجودی سکه این است که تجارت اولین احتیاج بشری است مبادله به هر صورت که باشد منشاُیی از احتیاج دارد از گرفته تا مبادله کالا و اصول آن عبارت است از فروش بازار و خرید مایحتاج و برای تجارت معنای اخص کلمه مبادله کالا می باشد کالا به نواحی دور دست حمل یا صادر و از نواحی دور وارد شود بنابراین یافتن و کوبیدن و احداث راه به


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله و تحقیق نقوش و خطوط روی سکه های دوره ساسانی 65 ص

از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 100 ص

اختصاصی از فایلکو از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 100 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 100

 

از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> ادبیات پهلوی در سه قرن اول هجری

چنانکه میدانیم زبان رسمی و ادبی ایران در دوره ساسانی لهجه پهلوی جنوبی یا پهلوی پارسی بود. این لهجه در دربار و ادارات دولتی و حوزه روحانی زرتشتی چون یک زبان رسمی عمومی بکار میرفت و در همان حال زبان و ادب سریانی هم در کلیساهای نسطوری ایران که در اواخر عهد ساسانی تا برخی از شهرهای ماوراءالنهر گسترده شده است، مورد استعمال داشت.

پیداست که با حمله عرب و بر افتادن دولت ساسانیان برسمیت و عمومیت لهجه پهلوی لطمه‏ای سخت خورد لیکن بهیچ روی نمیتوان پایان حیات ادبی آن لهجه را مقارن با این حادثه بزرگ تاریخی دانست چه از این پس تا دیرگاه هنوز لهجه پهلوی در شمار لهجات زنده و دارای آثار متعدد پهلوی و تاریخی و دینی بوده و حتی باید گفت غالب کتبی که اکنون بخط و لهجه پهلوی در دست داریم متعلق ببعد از دوره ساسانی است.

تا قسمتی از قرن سوم هجری کتابهای معتبری بخط و زبان پهلوی تألیف شده و تا حدود قرن پنجم هجری روایاتی راجع بآشنایی برخی از ایرانیان با ادبیات این لهجه در دست است و مثلاً منظومه ویس و رامین که در اواسط قرن پنجم هجری بنظم درآمده مستقیماً از پهلوی بشعر فارسی ترجمه شده و حتی در قرن هفتم «زرتشت بهرام پژدو» ارداویرفنامه پهلوی را بنظم فارسی درآورد.

در سه چهار قرن اول هجری بسیاری از کتب پهلوی در مسائل مختلف از قبیل منطق، طب، تاریخ، نجوم، ریاضیات، داستانهای ملی، قصص و روایات و نظایر آنها بزبان عربی ترجمه شد و از آنجمله است: کلیله و دمنه، آیین نامه، خداینامه، زیج شهریار، ترجمه پهلوی منطق ارسطو، گاهنامه، ورزنامه و جز آنها.

در همین اوان کتبی مانند دینکرت، بندهشن، شایست نشایست،ارداویرافنامنه، گجستک ابالش، یوشت فریان، اندرز بزرگمهر بختکان، مادیگان شترنگ، شکند گمانیک و یچار و امثال آنها بزبان پهلوی نگاشته شد که بسیاری مطالب مربوط بایران پیش از اسلام و آیین و روایات مزدیسنا و داستانهای ملی در آنها محفوظ مانده است. مؤلفان این کتب غالباً از روحانیون زرتشتی بوده و باین سبب از تاریخ و روایات ملی و دینی ایران قدیم اطلاعات کافی داشته‏اند. از این گذشته در تمام دیوانهای حکام عرب در عراق و ایران و ماوراءالنهر تا مدتی از خط و لهجه پهلوی استفاده میشده است.

با همه این احوال پیداست که غلبه عرب و رواج زبان دینی و سیاسی عربی بتدریج از رواج و انتشار لهجه پهلوی میکاست تا آنجا که پس از چند قرن فراموش شد و جای خود را بلهجات دیگر ایرانی داد.

خط پهلوی هم بر اثر صعوبت بسیار و نقص فراوان خود بسرعت فراموش گردید و بجای آن خط عربی معمول شد که با همه نقصهایی که برای فارسی زبانان داشت و با همه نارسایی بمراتب از خط پهلوی آسانتر است.

بهمان نسبت که لهجه پهلوی رسمیت و رواج خود را از دست میداد زبان عربی در مراکز سیاسی و دینی نفوذ می‏یافت و برخی از ایرانیان در فراگرفتن و تدوین قواعد آن کوشش میکردند اما هیچگاه زبان عربی مانند یک زبان عمومی در ایران رائج نبود و بهیچ روی بر لهجات عمومی و ادب ایرانی شکستی وارد نیاورد و عبارت دیگر از میان همه ملل مطیع عرب تنها ملتی که زبان خود را نگاه داشت و از استقلال ادبی محروم نماند ملت ایرانست.

از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> نفوذ لغات عربی در لهجات ایرانی

پیداست که این نفوذ سیاسی و دینی و همچنین مهاجرت برخی از قبایل عرب بداخله ایران و آمیزش با ایرانیان و عواملی از این قبیل باعث شد که لغاتی از زبان عربی در لهجات ایرانی نفوذ کند. این نفوذ تا چند قرن اول هجری بکندی صورت میگرفت و بیشتر ببرخی از اصطلاحات دینی (مانند: زکوة، حج، قصاص...) واداری(مانند: حاکم، عامل، امیر، قاضی، خراج...) و دسته‏یی از لغات ساده که گشایشی در زبان ایجاد میکرد یا بر مترادفات میافزود(مانند: غم، راحت، بل، اول، آخر...) منحصر بود و حتی ایرانیان پاره‏ای از اصطلاحات دینی و اداری عربی را ترجمه کردند مثلاً بجای «صلوة» معادل پارسی آن «نماز» و بجای «صوم» روزه بکار بردند.

در این میان بسیاری اصطلاحات اداری(دیوان، دفتر، وزیر...) و علمی(فرجار، هندسه، استوانه، جوارشنات، زیج، کدخداه...) و لغات عادی لهجات ایرانی بسرعت در زبان عربی نفوذ کرد و تقریباً بهمان نسبت که لغات عربی در لهجات ایرانی وارد شد از کلمات ایرانی هم در زبان تازیان راه یافت.

باید بیاد داشت که نفوذ زبان عربی بعد از قرن چهارم هجری و خصوصاً از قرن ششم و هفتم ببعد در لهجات ایرانی سرعت و شدت بیشتری یافت.

نخستین علت این امر اشتداد نفوذ دین اسلام است که هر چه از عمر آن در ایران بیشتر گذشت نفوذ آن بیشتر شد و بهمان نسبت که جریانهای دینی در این کشور فزونی یافت بر درجه محبوبیت متعلقات آن که زبان عربی نیز یکی از آنهاست، افزوده شد.

دومین سبب نفوذ زبان عربی در لهجات عربی در لهجات ایرانی خاصه لهجه دری، تفنن و اظهار علم و ادب بسیاری از نویسندگانست از اواخر قرن پنجم به بعد.

جنبه علمی زبان تازی نیز که در قرن دوم و سوم قوت یافت از علل نفوذ آن در زبان فارسی باید شمرده شد.

این نفوذ از حیث قواعد دستوری بهیچروی(بجز در بعض موارد معدود بی اهمیت) در زبان فارسی صورت نگرفته و تنها از طریق مفردات بوده است و حتی در مفردات لغات عربی هم که در زبان ما راه جست براههای گوناگون از قبیل تلفظ و معنی آنها دخالتهای صریح شد تا آنجا که مثلاً بعضی از افعال معنی و وصفی گرفت (مانند:لاابالی= بی‏باک. لایعقل= بی‏عقل، لایشعر= بی‏شعور، نافهم...) و برخی از جمعها بمعنی مفرد معمول شده و علامت جمع فارسی را بر آنها افزودند مانند: ملوکان، ابدالان، حوران، الحانها، منازلها، معانیها، عجایبها، موالیان، اواینها...

چنانکه در شواهد ذیل می‏بینیم:

ببوستان ملوکان هزار گشتم بیش گل شکفته برخسارکان تو ماند

(دقیقی)

وگر بهمت گویی دعای ابدالان نبود هرگز با پای همتش همبر

(عنصری)

گر چنین حور در بهشت آید همه حوران شوند غلمانش

(سعدی)

زنان دشمنان در پیش ضربت بیاموزند الحانهای شیون

(منوچهری)

بیابان درنورد و کوه بگذار منازلها بکوب و راه بگسل

(منوچهری)

من معانیهای آنرا یاور دانش کنم گر کند طبع تو شاها خاطرم را یاوری

(ازرقی)

گذشته از این نزدیک تمام اسمها و صفتهای عربی را که بفارسی آوردند با علامتهای جمع فارسی بکار بردند(مانند: شاعران، حکیمان، زائران، امامان، عالمان. نکتها، نسخها، کتابها...)

بدین جهات باید گفت لغات عربی که در زبان فارسی آمده بتمام معنی تابع زبان فارسی شده و اصولاً تا اواخر قرن پنجم جمعهای عربی نیز بنحوی که امروز میان ما معمول است تقریباً مورد استعمالی نداشته است.


دانلود با لینک مستقیم


از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 100 ص