فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره خسرو و شیرین

اختصاصی از فایلکو تحقیق درباره خسرو و شیرین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

خسرو و شیرین

خسروپرویز فرزند هرمز و نوه پسری انوشیراوان ساسانی همنشین خاصی بنام شاپور داشت که جهاندیده و بسیار باتجربه بود. روزی خسرو به او دستور می‌دهد که برایم از آنچه می‌دانی سخن بگو. شاپور از سرزمین ارمنستان گفت و از اینکه زنی در آنجا فرمانروایی می کند بنام مهین بانو که او برادرزاده‌ای شیرین نام دارد به نهایت حسن و زیبایی. خسرو از این توصیف باشکوه آشفته شد. او با شنیدن وصف شیرین دل در گرو عشق او می‌گذارد و از شاپور می‌خواهد به هر نحوی شده شیرین را به نزد او آورد. شاپور قول می‌دهد که شیرین را بیابد و رو به ارمنستان می‌کند.

شاپور در میان راه به دیری فرود می‌آید در آنجا از صاحبان دیر نشانی شیرین را می‌گیرد تصویر خسرو را بی کم و کاست بر کاغذی نقش می‌کند و در باغ قصر بر شاخة درختی می‌چسباند. شیرین عکس را می‌بیند و شیفتة جمال آن می‌شود شاپور تا سه مرتبه این کار را تکرار می‌کند تا اینکه شیرین دستور می‌دهد که در کمین بنشینند و عامل این کار را بیابند.

هنگامیکه شاپور خود را به او نشان می‌دهد، شیرین راز شیفتگی (دلدلدگی) خود را با او در میان می‌نهد و شاپور شروع به توصیف خسرو می‌کند و حسن و جمال او را برایش می‌گوید. شرین از مهین بانو می‌خواهد که فردا با اسب خود «شبدیز» به نخجیرگاه برود. مهین بانو رضایت می‌دهد و فردای آن روز شیرین به نخجیر می‌رود شیرین از از میان آنان می‌گریزد و رو سوی قصر خسرو می‌کند. از طرفی بدخواهان خسرو بنام او که هنوز با پادشاهی نرسیده بود سکه می‌زنند و به شهرها می فرستند و با این کار هرمز را نسبت به خسرو بدگمان میکنند.

هرمز به فکر زندان درافکندن خسرو می‌افتد که بزرگی خسرو را نیت پدر آگاه می‌کند و مصلحت می‌بیند که مدتی از کشور دور باشد و خسرو به سوی ارمنستان می‌رود.

شیرین به قصر خسرو می‌رسد و خسرو را در آنجا نمی‌یابد زیبارویان قصر خسرو که از زیبایی شیرین به رشک می‌آینمد از بنایی می‌خواهد که قصری دورافتاده و دلگیر در محلی بد آب و هوا بسازد و شیرین با چند کنیز به قصر جدید که مانند زندان بود می‌رود و چشم به راه خسرو می‌نشیند. در همین زمان هرمز چشم از جهان فرو می‌بندد و خسرو بر تخت می‌نشیند و هنگامیکه از نگهبانان قصر سراغ شیرین را می گیرد می گویند شاپور او را با خود به ارمنستان برده است. پس از آن در پی گریختن خسرو از بهرام چوبین که سودای تاج و تخت در سر داشت خسرو دوباره به سوی ارمنستان می رود و در نخجیرگاه شیرین را بازمی‌یابد و یکدیگر را می‌شناسند. به افتخار او مهین بانو جشنی ترتیب می‌دهد در آن جشن خسرو از شیرین کام می‌طلبد و شیرین اجابت نمی‌کند و خسرو به حالت قهر رو به سوی سرزمین روم می‌کند. در آنجا قیصر دختر خود مریم را به وی می‌دهد و خسرو آنجا می‌ماند پس از آن شیرین در فراق او زاری می کند تا وفات مهین بانو که بر تخت می‌نشیند در این زمان از قصه خسرو با مریم آگاه می شود و اینکه مریم خسرو را سوگند داده که با هیچ کس دیگر پیوند نکند. پس چون نوشته شاپور قاصد میان این دو گشت و از طرف خسرو برای شیرین بنهان از مریم پیغام می‌برد تا اینکه قصه فرهاد پیش می‌آید.

اما قصه فرهاد و شیرین آنگاه آغاز می‌شود که شیرین از دور بودن گله گوسفندان و نبود شیر شکوه می‌کند. شاپور به او می‌گوید کسی را می‌شناسم فرهاد نام که می‌تواند تو را از این نگرانی نجات دهد. شاپور او را می‌یابد و به نزد شیرین می‌آورد شیرین از پشت پرده با او سخن گفتن آغاز می‌کند که گله از ما دور است می‌توانی جویی بسازی تا چوپانان آنجا شیر بدوشند و پرستاران من اینجا آن را بنوشند فرهاد با شنیدن آهنگ صدای شیرین دل به عشق او می‌دهد و نه از سر فرمانبرداری که از سر مهر به کندن جویی مشغول می‌شود. پس از آن برای خسرو خبر می‌آورند که عشق فرهاد به جایی رسیده که ممکن است برای شاه مشکل پیش آورد پس خسرو از آنها مدد می‌خواهد و آنها او را بدین روش راهنمایی می‌کنند که قاصدی بفرست تا به فرهاد بگوید شیرین مرده است تا اینکه فرهاد دست از کار بشوید و برود.

فرهاد با شنیدن این سخن در حال جان می‌دهد. شرین به ازدواج خسرو درمی‌اید و چندی می‌گذرد تا اینکه خسرو از دنیا می‌رود و به جای او پسرش شیرویه که از مریم زاده شده است بر تخت می نشیند هنگامیکه خسرو را بر دخمه می‌برند شیرین از موبد می‌خواهد که او را با خسرو تنها بگذارد بر سر بالین خسرو، شیرین دشنه ای بر تن خود زده و جان می‌دهد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره خسرو و شیرین

ناصر خسرو

اختصاصی از فایلکو ناصر خسرو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 248

 

ناصر خسرو

حکیم ناصر خسرو از شاعران بزرگ و فیلسوفان برتر ایران است که بر اغلب علوم عقلی و نقلی زمان خود از قبیل فلسفه‌ی یونانی و حساب و طب و موسیقی و نجوم و فلسفه و کلام تبحر داشت و در اشعار خویش به کرات از احاطه داشتن خود بر این علوم تأکید کرده است. ناصرخسرو بهمراه حافظ و رودکی جزء سه شاعری است که کل قرآن را از برداشته است. وی از آیات قرآن در آثار خویش برای اثبات عقاید خویش استفاده کرده است.

زندگینامه

ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصرخسرو، در سال ۳۹۴ در روستای قبادیان در بلخ (در استان بلخ در شمال افغانستان امروز) در خانواده‌ی ثروتمندی چشم به جهان گشود.

بگذشت ز هجرت پس سیصد نود و چار بنهاد مرا مادر بر مرکز اغبر

(اغبر= غبارآلود، مرکز اغبر = کره زمین)

در آن زمان پنج سال از آغاز سلطنت سلطان محمود غزنوی میگذشت. ناصرخسرو در دوران کودکی با حوادث گوناگون روبرو گشت و برای یک زندگی پرحادثه آماده شد: از جمله جنگهای طولانی سلطان محمود و خشکسالی بی سابقه در خراسان که به محصولات کشاورزان صدمات فراوان زد و نیز شیوع بیماری وبا در این خطه که جان عده ی زیادی از مردم را گرفت.

ناصرخسرو از ابتدای جوانی به تحصیل علوم متداول زمان پرداخت و قرآن را از بر کرد. در دربار پادشاهان و امیران از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به عنوان مردی ادیب و فاضل به کار دبیری اشتغال ورزید و بعد از با شکست غزنویان از سلجوقیان، ناصرخسرو به مرو و به دربار سلیمان چغری بیک، برادر طغرل سلجوقی رفت و در آنجا نیز با عزت و اکرام به حرفه دبیری خود ادامه داد و به دلیل اقامت طولانی در این شهر به ناصرخسرو مروزی شهرت یافت.

همان ناصرم من که خالی نبود ز من مجلس میر و صدر وزیر

نخواندی به نامم کس از بس شرف ادیبم لقب بود و فاضل دبیر

به تحریر اشعار من فخر کرد همی کاغذ از دست من بر حریر

وی که به دنبال سرچشمه حقیقت میگشت با پیروان ادیان مختلف از جمله مسلمانان، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و مانویان به بحث و گفتگو پرداخت و از رهبران دینی آنها در مورد حقیقت هستی پرس و جو کرد. اما از آنچا که به نتیجه ای دست نیافت دچار حیرت و سرگردانی شد و برای فرار از این سرگردانی به شراب و میگساری و کامیاری های دوران جوانی روی آورد.

در سن چهل سالگی شبی در خواب دید که کسی او را میگوید «چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند؟ اگر بهوش باشی بهتر»


دانلود با لینک مستقیم


ناصر خسرو

تحقیق خسرو پسر حارث

اختصاصی از فایلکو تحقیق خسرو پسر حارث دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دسته بندی : تاریخ و ادبیات

فرمت فایل :  Doc ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ ) Word


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 17 صفحه

خسرو پسر حارث.
از خاندانهای معروف قریه قبادیان بود.
قبادیان ناحیه ای از نواحی تابعه شهر بلخ در کنار یکی از شاخه های رود جیحون بنا شده بود.
خسرو در دیوان والی صاحب شغلی بود و از بزرگان به شمار می رفت او دارای دو پسر بود که پسر دوم او همان ناصر خسرو قبادیانی که در سال 382 دیده به جهان گشود.
توجه بیش از حد خسرو به دومین پسرشان ناصر حسادت برادر بزرگتر ابوالفتح را برانگیخت حکومت سامانیان برخراسان و مناطق تحت نفوذ والی خراسان ادامه داشت و خسرو که از عمال سامانیان بود به زندگی خوش و مرفه خودش ادامه می داد.
با گذشت زمان ناصر بزرگ تر و پویاتر می شد و پرسش هایی در ذهن او نقش می بست مانند اینکه: چرا همه حرف من را گوش می کنند؟
ولا غیر .

.
.
ابوالفتح برادر بزرگ ناصر به مرور زمان دریافت که پدر و مادرشان نیز او را دوست دارند اما برادرشان برتری هایی نیز نسبت به او دارد.
حروف الفاء عربی – فارسی و اعداد ساده کلمات زیبایی فارسی، اشعار بزرگانی چون رودکی، فردوسی، دقیقی، اسامی مناطق مختلف جهان شناخته شده آنروز، اشکال ساده هندسی و دیگر دانستنی های اولیه، کم کم جای خود را در ذهن آماده ناصر باز می کردند.
ناصر در بلخ علاوه بر تکمیل معلومات خود در حساب و هندسه، با علومی چون نجوم، طب، و تا حدودی فلسفه آشنا شد و در حالی که هنوز به 20 سالگی نرسیده بود آماده بازگشتن به قبادیان (زادگاهش) شد در این هنگام ناصر به درس های متعددی می پرداخت و خود را تا حدودی بی نیاز از حضور مداوم در محضر اساتید معینی می دانست زیرا اصولا در این فکر نبود که به عنوان یک دانشمند یا طبیب یا منجم و یا کاتب و غیره شناخته شود بلکه هدف بازگشتن به زادگاهش قبادیان بود ورود حکیم مزبور که سالم ابوعقار نام داشت برای چند روزی در زندگی تکراری ناصر جوان، تنوعی ایجاد کرد.
این دیدار باعث ادامه تحصیل ناصر نزد امام  موفق نیشابوری شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق خسرو پسر حارث

دانلود زندگی نامه ناصر خسرو 12 ص

اختصاصی از فایلکو دانلود زندگی نامه ناصر خسرو 12 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دسته بندی : علوم انسانی _ تاریخ و ادبیات

فرمت فایل :  Doc ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ ) Word


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 12 صفحه

زندگی نامه ناصر خسرو شاعر قرن پنجم هجری به سال 394 ه.
ق در قبادیان از نواحی بلخ زاده شد وی دوران جوانی را به خوش و کامرانی گذراند و در دربار محمود و مسعود غزنوی و مدتی بعد در دربار چغزی بیگ سلجوقی دیوانی کرد در حدود چهل سالگی تحولی در اندیشه ی او روی داد و به تعبیر فرد او از خواب چهل ساله بیدار شد.
در جستجوی موفقیت از شهری به شهری دیگر رفت و با صاحبان مذاهب گوناگون به گفت و گو پرداخت و سرانجام به قاهره رسید و با تبلیغ « موید فی الدین» مقرب خاص خلیفه فاطمی مستنصر به مذهب اسماعیلی گروید و از سوی خلیفه لقب « حجت خراسان » یافت.
و مأمور تبلیغ مذهب اسماعیلی در شهر خراسان گردید و پیش از این او پیرو مذهب حنفی بود.
آن گاه به بلخ بازگشت و به تبلیغ پرداخت اما نقیهان اهل سنت با او به مخالفت پرداختند و سرانجام به یمگان پناهنده شد و سال ها در آن دره محصور بود تا آن که به سال 481 یا 471 ه.
ق در گذشت.
فلسفه: دیوان ناصر سرشار از موضوعات حکمی و فلسفی است.
مشرب فلسفی او حکمت قدیم مخصوصاً فلسفه مشایی – نو افلاطونی است با تمایل به شیوه تفکر عرفا.
وی دین و فلسفه را با یکدیگر پیوند می دهد اما در عین حال در عقاید و احکام دین استوار است وی به عقل کلی و نفس کلی معتقد است و به طور کلی منظومه فکری او در قصیده « دو گوهری» (ق 37) در بیان جان و خرد یا نفس و عقل گسترده است دو گوهر بالای هفت چرخ مدور دو گوهرند کز نور هر دو عالم و آدم منورند اندر مشیمه ی عدم از نطفه ی وجود هر دو مصورند ولی نا مصورند محسوس نیستند و نگنجند در حواس تایند در نظر که نه مظلم و نه اندرند پروردگار دایه قدسند در قدم گوهر نیند اگرچه به اوصاف گوهرند گویند هر دو هر دو جهانند از این قبل در هفت کشورند و ، نه در هفت کشورند این روح قدس آمد و، آن ذات جبرئیل یعنی فرشتگان پرانند ، و بی پرند بی بال در نشیمن سفلی گشاده پر بی پر بر آشیانه ی علوی همی پرند با گرم و سرد عالم و، خشک و تر جهان چون خاک و آب و همنفس باد و آذرند در گنج خانه ازل و مخزن ابد هر دو نه جوهرند ولی نام جوهرند هم عالمند و آدم و هم دوزخ و بهشت هم حاضرند و غایب و ، هم زهر و شکرند و به ز نور تا به ظلمت، و ز اوج تا حضیض وز باختر به خاور وز بحر تا برند هستند و نیستند و ، مانند و آشکار زان بی توأند و ، با تو به یک خانه اندرند در عالم دوم که بود کارگاهشان ویران کنندگان بناو، بنا گرند روزی دهان پنج حواس و چهار طبع خوالگیران نه فلک و هفت اخترند وز مشرفان ده اند به گرد سرای شان زان پنج اندرون وف از آن پنج بر درند وز مشرفان ده اند به گرد سرای شان زان پنج اندرون و،از آن پنج بردرند خوانند به تو نامه ی اسرار بی حروف دانند کرده های تو بی آنکه بنگرند بی آنکه هست هر دو جهان ملک این و آن نفس تو را اگر تو بخواهی مسخرند گفتارشان بدان و گفتار کار کن تا از خدای عزو جل و حیث آورند بنگر به سایرات فلک را که بر فلک ایشان ز حضرت ملک العرش لشکرند بی دانشان اگر چه نکوهش کنند شان آخر مد بران سپهر مدورند چندین هزار دیده و گوش از برای چیست؟
زیشان ز حضرت ملک العرش لشکرند گوئی مرا که گوهر دیوان ز آتش است دیوان این زمان همه از گل مخرند جز آدمی نزد ز آدم در این جهان و اینها از آدمند چرا جملگی خرند؟
دعوی کنند چه که ابراهیم زاده ایم؟
چون ژرف بنگری همه شاگرد آزرند در بزمگاه مالک ساقی ریانیند این ابلهان که در طلب جام کوثرند هان تا از ان گروه نباشی که در جهان چون گاو می خورند و چون گرگان همی درند یا کافری به فاعده یا مؤمنی به حق همسایگان من نه مسلمان نه کافرند ناصر غلام و چاکر آن کس که این بگفت جان و خرد رونده بر این چرخ اخضرند این قصیده در واقع پاسخ مبسوط است به قصیده ی ( جان و خرد رونده برین چرخ اخترند) که بعضی گوینده آن را کسانی دانست اند و «دو گوهر»در شعر ناصر همان « جان و خرد» است سراسر قصیده به جز چند بیتی در آخر آن که انتقاد از مرعیان است ،درباره ی برخی از مسائل مربوط به حکمت قدیم مخصوصا مکتب نو افلاطونی است با تمایل به شیوه ی عرفا به تعبیر یکی از محققان منظومه ی فکری ناصر خسرو در این قصیده گستر ده شده است و گرنه در تمام دیوان او توجه به حکمت و کلام مشهود است ناصر خسرو معتقد است که بنا بر اصل فلسفی در واحد لا یصدر منه الا الواحد عقل کل نخستین صادر از ذات باری تعالی است ما در دوم یعنی تفس کلی نیز از صادر اول «عقل » پدید آمد و سپس با رعایت مراتب ، دیگر موجودات جهان هستی پدیدار گشته اند ـ ناصر پیدایش نخستین را ابداع می نامد یعنی « آفرینش چیزی نه از چیزی » وعقیده دارد که از اختران صادر اولبا صادر دوم افلاک نه گانه و اجرام آسمانی و از فلک قمر عناصر چهار گانه و از این عناصر موالد ثلاثه ( جهاد ، نبات ، حیوان ) پدید می شود ناصر از حکمت یونان با اطلاع است و از سوی دیگر متدین و مشروع و مسلمان است.

او می خواهد در این نظریه دین و فلسفه را با یکدیگر تلفیق کند وی قائل به وجود آفریدگار است ولی نه آنکه قائل به از لیت فیض ربانی باشد بلکه معتقد است که دنیا نبوده است و بوده شده است یعنی خداوند از عدم صرف جهان هستی را پدید آورده است ( ابداع ) اما اگر این ابداع مانند سایر صفات بگویید.
ملازم ذات حق باشد لازم می آید که توس و عقل نیز ذات آفریدگار قدیم باشند چنانکه در قصیده بدان اشاره شد ( پروردگار دایه ی قدس اند در قدم ) در صورتی که ناصر مگرر فقط ذات پروردگار را ازلی و سرمدی می داند، ووجود اوبا وجود هر گونه قدیم دیگری معارض است .
آنگاه شاعر از مرعیان بی دانش انتقاد می کند که فلک را نکوهش می کنند و از شأن آنها غافل اند مرعیان کور و کر و اهریمنیان آدمی صورت اند خود را ابراهیم پیامبر بزرگ می پندارند حال آن که شاگرد آزر بت پرست اند طمع بهشت را دارند اما دوزخی اند نه مسلمان واقعی نه کافری به قا عده اند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود زندگی نامه ناصر خسرو 12 ص