فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره حافظ ومعشوقه خواهی 8ص

اختصاصی از فایلکو تحقیق درباره حافظ ومعشوقه خواهی 8ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

حافظ ومعشوقه خواهی

این لطایف کز لب لعل تو من گفتم که گفت؟

وین تطاول کز سر زلف تو من دیدم که دید؟

بیش از پنجصد بیت از دیوان حافظ به شوخی با معشوق مربوط است، و در آن حسن و نکویی دلدار، بی مهری و سنگ دلیش، به کمین نشستنش برای دلبری، عاشق کشی، زود رنجی ، نازک دلی و حاضر جوابیش به شیوه ای گاه نرم و لطیف و گاه همراه با گله و شکایت و انتقاد آمیز، و در هر دو حال سراسر شوخ طبعی و بذله گویی توصیف شده است.

در این نوشتار مروری خواهیم داشت بر نمونه هایی از این توصیف ها در دیوان حافظ حسن و نکویی،معشوق حافظ زیباروییست مظهر حسن ونکویی و جمال بی مثالش آمیخته به کمال .خورشید در برابر حسنش از شرم روی به دیوار کرده سر به زیر می افکند و ماه رخسارش خورشید را سر افکنده می کند:

فروغ ماه می دیدم ز بام قصر او روشن

که رو از شرم آن خورشید در دیوار می آورد

او، که لب شیرینش نبات مصر را از رونق می اندازد ، تاج سر همه خوبان است و باید همه دلبران باجش دهند و خراجش پردازند :

تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج

سزد اگر همه دلبران دهندت باج

دو چشم شوخ تو بر هم زده ختا و حبش

به چین زلف تو ماچین و هند داده خراج

دهان شهد تو برده رواج آب خضر

لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج

رخساره از پرده چون بیرون می آورد، آفتاب را به زیر سایه خویش می برد و حور و پری را خجالت زده و شرمگین در حجاب فرو می کند:

ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی

لطف کردی سایه ای بر آفتاب انداختی

پرده از رخ برفکندی یک نظر در جلوه گاه

وز حیا حور و پری را در حجاب انداختی

هر که به زیارت کعبه کویش رود باید در قبله ابرویش نماز بگذارد:

در کعبه کوی تو هر کس که بیاید

از قبله ابروی تو در عین نماز است

حسن چهره اش بی نیاز از توصیف است و کمال حجت و برهان قاطع:

گفتم که حسن چهره او را صفت کنم

رخساره وانمود و در گفتگو ببست

و بالاخره، هر چه از زلف درازش گفته شود، گویی چیزی گفته نشده است:

این شرح بی نهایت کز زلف یار گفتند

حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد.

عاشق کشی

عاشق کشی از دیگر صفات مهم معشوق حافظ است. بی رحمی، خون خواری و خون ریزی از کمالات مسلم این نازنین نگار نرم رفتار و نازک طبع است:

ای نازنین نگار چه مذهب گرفته ای

کت خون ما حلال تر از شیر مادر است؟

آفرین و صد آفرین بر آن چشمان سیاهدل که در عاشق کشی جادو می کند و سحر می آفریند:

بر آن چشم سیه صد آفرین باد

که در عاشق کشی سحرآفرین است

آفرین بر آن چشم مست خون خوار که خون عشاق نه به پیمانه که قدح قدح می آشامد:

نرگس مست نوازش گر مردم دارش

خون عشاق به قدح گر بخورد نوشش باد

مژگان تیغ افکنش به کرشمه ای صدها کشته زنده دل بر هم می اندازد:

مژگان تو تا تیغ جهانگیر برآورد

صد کشته دل زنده که بر یکدگر افتاد

در خم زلفش سرهای بس بی گناهان بریده افتاده و چشمان خونریزش در پناه حمایت آن بیدادگر ایمن است و به کار خون خواری گرم:

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا

سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

چشمت به غمزه ما را خون خورد و می پسندی

جانا روا نباشد خون ریز را حمایت

لب لعلش تشنه خون عاشق جانباز:

لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است

وز پی دیدن او دادن جان کار من است

و چون خون می ریزد و از غم عشق خلاص می کند، باید منت پذیر غمزه خنجر اندازش بود:

خونم بریخت وز غم عشقم خلاص داد

منت پذیر غمزه خنجرگذارمت

آه از این بخت بد حافظ که نگارش با آن کام شیرین ، او را به تلخ کامی می کشد چه عذر بخت خود گویم که آن عیار شهرآشوب به تلخی کشت حافظ را و شکر در دهان دارد

و با این همه حافظ هم چنان آرزومند اوست .آرزومند او و بیدادگری هایش:

آن که خون دل ما ریخت به بیداد و برفت

کاش بازآید و خون ریزد و بیداد کند

آرزومند آن دوست که می کشد و از کشته غرامت می ستاند:

درویش مکن ناله ز شمشیر احبا

کان طایفه از کشته ستانند غرامت

هیچکس هم، به خاطر جمال دلربایش، دلش نمی آید او را گناهکار بداند:

خونم بخور که هیچ ملک با چنین جمال

از دل نیامدش که نویسد گناه تو


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره حافظ ومعشوقه خواهی 8ص

تحقیق درباره حافظ (3)

اختصاصی از فایلکو تحقیق درباره حافظ (3) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

مقدمه

آدمی در عصر ارتباطات بوسیله اینترنت و رسانه ها با اقشار دیگر جامعه در ارتباط است . انسان امروزی دیگر فرصتی برای دست کشیدن از فعالیتهای روزمره و پرداختن به تفریح و استراخت را ندارد و اگر هم داشته باشد فرصت بسیار ناچیز که به کارهای مربوط به شغلش می پردازد و در پی امرار معاش خانواده ی خویش است . و حتی اگر وقت هم بکند وقت بسیار اندکی دارد که آن را هم با مطالعه کتاب پر می کند .

قصد ما از جمع آوری مطالبی اندک از چند کتاب و ارائه این تحقیق کمک کردن به دانش آموزانی است که علاقمند به شعر و شاعری و بزرگان ایرانی هستند تا با این کار خویش توانسته باشیم به تعداد ناچیزی از سئوالات مبهمی که از حافظ در ذهن آنها نقش بسته را پاسخگو باشیم و امیدواریم که مورد رضایت آنها قرار گرفته باشد و لازم به ذکر است که از زحمات معلم گرانقدرمان جناب آقای ابراهیمی نهایت تقدیر و تشکر را بکنیم و امیدواریم که این تحقیق مورد رضایت ایشان قرار گیرد .

زشعر دلکش حافظ کسی بودآگاه که لطف طبع و سخن گفتن آناتول فرانس ادبیات را شیوه بیان می گوید و معتقد است زیر آسمان کبود مضمون و مفهوم تازه ای نیست ، لااقل زیاد نیست و آنچه تازه است غالب است .

ادبیات جز طرز تعبیر چیزی نیست ، هر کس قالب بهتر و تعبیر موثر پیدا کند ابداعی کرده است . راستی هم فصاحت و بلاغت جز این نیست که مفهوم را به شکل کامل و موثری به ذهن دیگر وارد سازند . اگر هنر خطبا و شعرا و نویسنده گان در رسیدن به این هدف باشد ، حافظ یکی از بزرگترین هنرمندان به شمار می رود و قله ایست که ادبیات ایران به آنجا منتهی می شود . مطالعه دیوان حافظ این نکته را در ذهن می آورد که استادان بزرگ پنج قرن قبل از حافظ اعم از غزلسرایانی که درخشندگی سعدی نام آنها را تحت الشعاع قرار داده است مانند: جمال الدین عبدالرزاق ، کمال الدین اسمعیل ، همام تبریزی ، اوحدی ، عراقی و قصیده سرایانی چون مسعود سعد و انوری و خاقانی در پخته کردن این زبانی که دیگر کسی نتوانست به حریم آن نزدیک شود موثر بوده اند . تعبیرات و مضامین آنها ( مخصوصاً سعدی ) در دیوان حافظ پراکنده است و چون این مضامین یا مصراعها میان اهل ادب معروف بوده ، حافظ که پیوسته از اطناب و حشو اجتناب داشته ، نیازی در این نمی دیده است که اشاره به تضمین آن کند . به نظر او همه می دانند بیت :

سالها سجده صاحبنظران خواهد بود بر زمینی که نشان کف پای تو بود

از همام تبریزیست و اگر او دو مصراع را مقدم و موخر گذاشته و در طی یکی از غزلیات خود به این شکل در آورده است .

بر زمینی که نشان کف پای تو بود سالها سجده ی صاحبنظران خواهد بود

حال تضمین را دارد و محتاج اشاره نیست . دیگر نمی دانست چنان ( تحفه ی سخن او دست به دست می رود ) و به قدری شایع خواهد شد که مردم همام را به کلی فراموش خواهند کرد. باری قریحه در وی به حدی قوی و دایره ی ابتکار چنان وسیع است که اثر این استفاضه نامحسوس گردیده ، زیرا هر چه از دیگران گرفته در بوته ی ذوق خود ذوب کرده و سپس عنصر جدید درخشان ، کالای نقلید ناپذیر و غیر قابل وصولی آفریده است که گوئی سعدی یک قرن قبل در باره ی وی گفته است :

حد همین است سخن دانی و زیبایی را

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

این غزل معلوم نیست در پرتو چه حالت روحی گفته شده و شاعر از چه نحو کشف و سیر معنوی الهام گرفته است ولی طرز بیان ، پختگی سخن ، انسجام و استحکام جملات ، تعبیرات و اشارات به افکار فلسفی و عرفانی و همه ی آنها نشان می دهد که گوینده به معارف زمان خود آشنا و در ادبیات ورزیده بوده است ، یا چگونه تصورات سخیف و تعلیلات ابلهانه مخلوط می شود ! موحققاً حافظ بر معلومات عصر خود احاطه داشته است . اینکه می گویند قرآن را از حفظ می دانسته و خود او نیز بدان اشاره می کند ( به قرآنی که اندر سینه داری ) تنها عبارت قرآن نبوده است ، حقیقت قرآن با تمام تفاسیری که تا آن تاریخ دماغهای فعال و متبحر علمای دین نوشته و بر حقایق آن روشنائی پاشیده بودند می دانسته و از فقه و حدیث و حکمت ، مخصوصاً حمکت اشراق بهره ی وافر داشته است . بر علوم ادبی زبان عرب مسلط و به زبان فارسی و گنجینه های بی مانند آن مستولی بوده و آثار تمام استادان بزرگ را به طور تفصیل خوانده است . شاید در تصوف قدم زده و به کنه معارف آنها رسیده و مدتی هم سالک طریقه ای بوده و سپس در تحت تاثیر فکر آزاد خود که در قالبی نمی گنجیده است ، از حوزه رسمی صاحبان طریقت کناره گیری کرده و ( چهار تکبیر ) زده ( یکسره بر هر چه هست ) . این دیوانی که در دست ماست و همه " بیت الغزل معرفت است " با معتکف شدن در بابا کوهی و سه روز متوالی روزه گرفتن فراهم نمی شود . فقط دماغ افسانه باف ماست که معلول را


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره حافظ (3)

دانلود مقاله جهان بینی حافظ

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله جهان بینی حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

جهان بینی حافظ

از مهمترین وجوه تفکر حافظ را می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- نظام هستی در اندیشه حافظ همچون دیگر متفکران عارف، نظام احسن است، در این نظام گل و خار در کنار هم معنای وجودی می یابند.

حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج

فکر معقول بفرما، گل بی خار کجاست؟

من اگر خارم اگر گل، چمن آرایی هست

که از آن دست که او می کشدم می رویم

2- عشق جان و حقیقت هستی است و در دریای پرموج و خونفشان عشق جز جان سپردن چاره ای نیست.

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

عقل می خواست کز آن شعله چراغ افروزد

دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

3- تسلیم و رضا و توکل ابعاد دیگری از اندیشه و جهان بینی حافظ را تشکیل می دهد.

آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم

اگر از خمر بهشت است و اگر باده مست

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست

راهرو گر صد هنر داد توکل بایدش

4- فرزند زمان خود بودن، نوشیدن جان حیات در لحظه، درک و دریافت حالات و آنات حقیقی زندگی

به مأمنی رو و فرصت شمر طریقه عمر

که در کمینگه عمرند قاطعان طریق

فرصت شما و صحبت کز این دو راهه منزل

چون بگذریم دیگر نتوان بهم رسیدن

5- انتظار و طلب موعود،

انتظار رسیدن به فضایی آرمانی از مفاهیم عمیقی است که در سراسر دیوان حافظ به صورت آشکار و پنهان وجود دارد، حافظ گاه به زبان رمز و سمبول و گاه به استعاره و کنایه در طلب موعود آرمانی است. اصلاح و اعتراض، شعر حافظ را سرشار از خواسته ها و نیازهای متعالی بشر کرده است:

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

که از انفاس خوشش بوی کسی می آید

***

ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

***

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

***

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند

***

بسیاری از اندیشمندان و بزرگان ادب، سالها به دنبال راز جاودانگی اشعار حافظ بودند که این پاسخ را در میان ابیات خواجه یافتند، حافظ خود با دست و دل‌بازی تمام، راز ماندگاری‌اش را فاش می‌کند نگاه حافظ به قرآن نشانه عمق تاثیر این آیات بر روح و جسم وی است درک هنرمندانه او از قرآن و خلق آثاری متاثر از آن وی را نه تنها در ایران بلکه در جهان جاودانه ساخته است .

عبد الرضا راد فر استاد ادبیات دانشگاه کرمانشاه در مورد رمز جاودانگی شعر حافظ گفت : هر شاعری جهان بینی ویژه ای دارد و این جهان بینی با نحوه بیان و انتخاب زبان مرتبط است جهان بینی شاعران بزرگ و هنرمندان نشات گرفته از هستی شناسی است و برای این نگرش ویژه به دنبال چگونه دیدن و چگونه انتخاب کردن زبان هستند.

این پژوهشگر حوزه ادبیات فارسی افزود: جهان بینی حافظ یک جهان بینی شناخته شده است که بر مدار هستی شناسانه متعالی ، عرفانی و دینی قرار گرفته و این موهبت بزرگ سبب شده که وی در اشعارش به عشق ، مهر ورزی ، شاد نوشی ، دوستی و صلح مهربانی اشاره کند.

رادفر گفت: حافظ با نبوغ زبانی خود باعث شده تا موضوعاتی را بیان کند که هر انسانی در هر زمان و هر نقطه از مکان به آن مبتلاست و موضوعات حافظ ابعادی به درازنای جغرافیای ایران زمین دارد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جهان بینی حافظ

مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ

اختصاصی از فایلکو مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ


مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ

فرمت فایل: word (قابل ویرایش) تعداد صفحات :   45  صفحه

 

 

 

 

ما در این مقاله که حاصل مطالعه و بررسی خاص مقولة «کفر» در دیوان حافظ و تعدادی از امهات کتب عرفانی است کوشیده ایم تا نشان دهیم:اولاً حافظ علاوه بر وقوف بر معانی گوناگون دینی و قرآنی کفر بر معانی عرفانی آن آگاه بوده و در شعر خود به آن معانی نظر داشته، ثانیاً کفر بمعنی بی ایمانی در دیوان او آنچنانکه ویژگی سبک و زبان او یعنی ایهام است موهم معنای «کفران» یعنی ناسپاسی هم هست؛ سوم آنکه او در بکارگیری کلمات کفر یا کافر قصد اتهام نداشته و خود را در مقام مفتیان متصلب اهل تکفیر نمی نشاند، چهارم آنکه او ضمن اطلاع از معانی و مفاهیم رایج کفر معانی و مفاهیم خاص خویش را از کفر بیان داشته و آنگونه که شیوة ابتکاری و خلاق اوست برای مقولة کفر یا کافری نیز مصادیقی را نشان داده است که بدون تأمل و درنگ در دیوان او این تازگی و خلاقیت در اظهار معانی و مصادیق خاص آشکار نمی‌شود؛ پنجم آنکه استفادة او از کلمة کفر یا کافری بیشتر وسیله ای است برای ابراز انزجار و نفرت از رفتار خلاف اخلاق و دیانت مدعیان اخلاق و دینداری و بنابراین کفر مشبه بهی است متناسب با زمان شاعر برای اعمال ناپسند آنان و همة غافلان از حقیقت از جمله ارباب زو و تزویر .

بنابراین تفاوت و تازگی این مصادیق و مفاهیم برای نگارنده او را بر آن داشت تا این جلوه های متفاوت و تازه از مفهوم کفر و مصادیق آنرا در معرض توجه علاقه مندان پژوهشگر قرار دهد.

حاصل کار آنکه در دیوان حافظ هفت کفر یا مظهر و مصداق آن تجلی یافته و ما در این مقاله آن هفت را مورد ارزیابی قرار داده و مبانی و آبشخور اعتقادی آنها را نیز در حد توان و مقدور بیان داشته ایم که عبارتند از:رنجیدن، بخل و امساک، تکیه بر تقوا و دانش، خزینه داری میراث خوارگان، خامی، خودبینی و خود رأیی، و سرانجام زرق و ریا که به تعبیر خواجه ، آتش آن «خرمن دین» را خواهد سوخت. تا که قبول افتد و چه در نظر آید.


دانلود با لینک مستقیم


مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ

مقاله شرحی متفاوت بر غزلِ طربنامۀ عشق حافظ

اختصاصی از فایلکو مقاله شرحی متفاوت بر غزلِ طربنامۀ عشق حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله شرحی متفاوت بر غزلِ طربنامۀ عشق حافظ


مقاله شرحی متفاوت بر غزلِ طربنامۀ عشق حافظ

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

 فرمت فایل:word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

  تعداد صفحات:16

 کلام نخست:

تحقیقاتی که در بارۀ حافظ بعمل آمده است از حدود شرح دیوان ، ایهامات ، تشبیهات ، تمثیل ، و استعارات و مختصری درباره مکتب و مَشرب و جهان بینی خاص او فراتر نمیرود . در مقایسه با مکتب و فلسفه و غزلیّات عارفانه او که به حد ایجاز رسیده است و او را برای همیشۀ تاریخ جاودانه ساخته است -اینهمه ، جز مقدّمه و الفبای حافظ شناسی چیز دیگری نمی تواند باشد بی گمان بحث و صحبت درباره حافظ بسیار سخت است بخصوص اگر قرار باشد پا را فراتر گذ ارد و هر آنچه را که از حافظ و مکتب حافظ مایه میگیرد مورد مداقّه قرار داد. درباره ماهیّت فلسفی، علمی، اخلاقی و اجتماعی حافظ –تصوّف خاصّ و عرفان عاشقانه و مشرب ملامتی و قلندری او – اصول مکتب رندی – اصطلاحات و رموز دیوان او – آنچه تا کنون موضوع بحث اندیشمندان بوده است بقدری ناکافی و به اختصار بوده است که این باور را بوجود میاورد که حافظ و مکتب او بخوبی و به اندازه کافی شناسانده نشده است و رسالت عظیمی را که ادبا و محققان کوشا بر عهده دارند آنطور که باید و شاید به انجام نرسانیده اند .

شناختن حافظ تنها با بر پایی یک نهضت علمی و ادبی میسر میگردد تشنگان وادی عشق و ادب ، علمداران این نهضت خواهند بود شراره های این نهضت عظیم را بزرگانی چون شهریار بر افروخته اند . شهریار باور داشت که حافظ ، شعر قدیم را به کمال رسانده است شهریار نیز از جمله مردان گرانقدری است که پیرو حافظ بوده و به سبک و سیاق او شعر سروده است . گوته درباره او میگوید : دیوان شرقی را در وصف حافظ سروده ام و اعتراف میکند که عشق را تنها از حافظ میتوان فرا گرفت . زبان عشق حافظ دلهای هر آنکه را با غزلیات او آشنایی دارد به وجد میآورد و شوری می آفریند که زیبایی آنرا نهایتی نیست .

حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد

سرّ عظمت ومحبوبیت حافظ درشوری است که ازاشعارش میبارد . در حرارتی است که از غزلیاتش می تراود. در اسراری است که در دیوانش مستور است . گوته ، قافله سالار ادبیات غرب می گوید : وقتی دوّاوین شعرای جهان را در کتابخانه ام می چینم همیشه دیوان حافظ را در بالای همه قرار میدهم چون میترسم حرارت اشعارش آثار دیگر و کتابهایم را بسوزاند . بعقیدۀ حافظ راز عشق دریافتنی است نه آموختنی .

حافظ عقل را وسیله ناقصی میداند که بر پایه طبیعت قرار گرفته است و قادر به درک ماوراء طبیعت و جهان علوی نیست . بعقید او تنها راهی که میتوان از حضیض خاک به اوج افلاک رسید و چون قطره ای در دریای ابدیت فانی شد و بی پرده بوصال جانان و درک جمال بی حجاب او نائل گشت عشق است و بس . حافظ عشق را التهاب و انجذاب و حرکت بسوی معبود مطلق و تأ ثر و شیفتگی در برابر سرچشمه حسن ازلی میداند 1.

در طول ادوار و سالیان گذشته ، حافظ شناسان و آشنایان خواجه همواره سعی در شرح و بسط غزلیات دلنشین وی داشته و هر یک با شناخت و بضاعت ادبی خویش، حافظ را شناسانده است.

چندان بیراه نخواهد بود در این مقال به نمونه ای از شرح غزل باشکوه« طربنامۀ عشق» حافظ بقلم یکی از اساتید ادبیات کشور بپردازیم:

در ازل پرتو حسنت ز تجّلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

در روز نخست فروغ حسن تو ای محبوب ازلی آهنگ ظهور و جلوه گری کرد ، از این نمایش جمال عشق پدید آمد و چون عشق زاده حسن است، جهان را در شور افکند و همه را در آتش خود سوخت .

جلوه ای کرد رخت ، دید مَلَک عشق نداشت عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد

جمال تو نمایان شد ، ابلیس دید ، چون در فطرتش عشق نبود تا تو را عاشقانه بپرستد ، از شدّت رشک مانند آتش سوزان شد و راه بر دل آدم زد و به گمراه کردنش پرداخت ( تلمیحی دارد به آیه 16 سوره اعراف = شیطان : حال که مرا نومید ساخته ای ، من هم ایشان را از راه راست تو منحرف می کنم آنگاه از پیش و از پس و از چپ و از راست بر آنها می تازم و بیشترین شان را شکر گزار نخواهی یافت ) .

عقل میخواست کزان شعله چراغ افروزد برق غیرت بدرخشید و جهان بر هم زد

خرد مصلحت جو مایل بود که از آن درخش ایزدی چراغ خود را فروغی بخشد و سودی جوید ، برق رشک عشق تابان شد و شوری بپا کرد و جهان را دگرگون ساخت .

مدّعی خواست که آید به تماشا گه راز دست غیب آمد و و بر سینه نا محرم زد

عقل مصلحت اندیش به ادّعای رقابت با عشق خواست که در معرض اسرار غیب گام نهد ، دست نهان حق نمایان شد و برسینه خرد که راز دار غیب نمیتوانست باشد ، کوفت و اورا دور کرد .

دیگران قرع قسمت همه بر عیش زدند دل غمدید ما بود که هم بر غم زد

جز دل محنت کشیده ما که غم عشق را برگزیدو درصف عاشقان بلا کش درآمد،دیگران بهره مطلوب خودرا درزندگی خوش وآسوده جستند .

جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت دست در حلق آن زلف خم اندر خم زد


دانلود با لینک مستقیم


مقاله شرحی متفاوت بر غزلِ طربنامۀ عشق حافظ