فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار 45 ص

اختصاصی از فایلکو واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار 45 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 45

 

واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار

اقتدار ایل خانان و قدرت اجتماعی مذهب

پس از آل بویه ، خلافت بغداد قدرت های سیاسی متعددی را که در نواحی مختلف جامعه ی اسلامی ظهور می کردند ، رسمیت بخشید . خلافت بغداد با داعیه ی جانشینی شرعی رسول خدا ، در واگذاری تاج و تخت به قدرت های عشیره ای وایلی مسلط ، در واقع نقش کلیسا در سده های میانه ( قرون وسطی ) را ایفا می کرد و خلافت بدین سان تا سال 656 ه .ق که سال سقوط آن به دست هلاکو خان مغول است ، ادامه یافت .

حمله ی مغول تهاجم نظامی گسترده ای بودکه با استفاده از درگیری های موجود در میان حاکمان جوامع اسلامی و ضعف آنها و بی آن که از توجیهی دینی برخوردار باشند تنها با استفاده از زور انجام شد ، مسلمانان اعم از شیعه و سنی همه به یک اندازه در معرض تیغ سپاهان مغول قرار گرفتند و مقاومت های مستقلی که در شهرها و روستاهای مختلف در برابر آنها انجام می شد ، با بی سابقه ترین کشتارها سرکوب می گشت .

مذهب اولیه ی مغولها شمن بود ، ولی در هنگام تسلط برایران با همراهی جمعی از بوداییان و کشیشیان مسیحی ، سیاست تبلیغ این دو مذهب را نیز دنبال کردند و برخی از آنها به آیین مسیحیت گرویدند .

جامعه ی اسلامی گرچه در برابر هجوم سیاسی مغول تاب نیاورد ، ولی فرهنگ و تمدن اسلامی حضور قوی و توانمند خود را بر آن تحمیل کرد ، به گونه ای که مغول نیز مانند استبداد بنی امیه و …. ناگزیر از توجیه دینی خود شدند .

درسده ی هشتم پس از هجوم های سده ی هفتم ، دیگر بار فرصت برای مقاومت های سیاسی و نظامی تشیع به وجود آمد . سربداران در خراسان ، مرعشیان درمازندران و نهضت پیش گامان مهدی در خوزستان ، از جمله قیام های سیاسی شیعه هستند که تا دوران هجوم تیمور و حتی پس از آن در بخش های مختلف ایران به حیات خود ادامه دادند .

علی رغم حضور فکری و سیاسی فزاینده و فعالی که تشیع در تمام مدت داشت ، ساخت سیاسی قدرت قبل و بعد از حاکمیت ایل خانان مغول ، یعنی در دوران سلجوقیان ، خوارزمشاهیان و تیموریان تا زمان حاکمیت قاجار ، ایلاتی و عشایری است . مناسبات و روابط ایلاتی ، خوانین را از توان نظامی ای بهره مند ساخته بود که با تکیه به آن از نفوذ اجتماعی و حتی حاکمیت سیاسی برخوردار می شدند ، در این میان حضور باور و معرفت دینی در کنار عصبیتی که به انسجام ایلی منجرمی شد ، موجب گشت تا این عصبیت نیز از پوشش دینی استفاده کند و در مواردی در قلمرو توقعات دینی جامعه گام بردارد .

بسط وتوسعه ی اندیشه های شیعی – که پیش از این در اصول و فروع اعتقادی شیعه شرح آن گذشت – مانع از این می شد که حاکمیت های موجود باهمه ی تلاش هایی که برای توجیه دینی خود می کردند ، از مشروعیت دینی برخوردار شوند، به همین دلیل تشیع در طول تاریخ هر گاه فرصت می یافت ، اعتراض خود را به حاکمیت های موجود در قالب رفتار سیاسی خود سازمان می داد و تشیع با همه ی تلاش های سیاسی پراکنده ای که انجام داد ، هرگز نتوانست نظام مطلوب خود را استقرار بخشد ، زیرا قدرت رقیب او ، یعنی ، استبداد متکی بر مناسبات ایلی بود و قدرت تشیع مانند هر نیروی مذهبی دیگر مبتنی بر آموزش های دینی و تعلیم و تعلم های مستمری بود که در نظام شهری بیش تر امکان وجود پیدا می کند ، بنابراین قدرت مذهبی بیشتر قدرت شهری است و شهر با سکون و ثباتی که دارد ، در برابر ایل که از تحرک و توان نظامی بهره مند است ، همواره آسیب پذیر بوده است و حاکمیت سیاسی شهر در طول این مدت به دست کسانی بوده است که از قدرت نظامی ایلی بهره مند هستند .

خصلت شهرس آموزش های دینی ، مستلزم نفی باور دینی از حوزه ی زندگی ایلی و عشیره ای نیست ، بلکه ایلات و عشایر نیز از باور دینی بهره مندمی باشند ، این باور ، در نزد آنها کمتر با تفکر و تامل همراه است و در مناسبات اجتماعی نیز کمتر ظاهر می شود ، از این رو مناسبات اجتماعی ایلاتی بیش تر در چهره ی عادات قومی و بر محور عصبیت و در قالب اقتدار سیاسی خان شکلمی گیرد . البته در صورتی که آموزش های دینی در درون عشیره گسترش پیدا کند و با حفظ چهره ی الهی ، مقتضی نیروی اجتماعی مستقلی باشد ، به تناسبتوسعه ای که آموزش های یاد شده پیدا می کنند ، نیروی دیگری نیز در درون عشیره درکنار خان ، ظاهر می شو و آن ، نیروی مذهبی است که در پیرامون رهبران دینی تمرکز می یابد . حتی در برخی موارد ، رهبری دینی ایل می تواند با قرار گرفتن در مرکز روابط عشیره ای از موقعیت اجتماعی خان برخوردار شود و در این صورت ایل مانند وقتی که فاقد رهبری دینی است ، یک قطبی خواهد بود و رهبری دینی با استفاده از این موقعیت ، از امکانات سیاسی و نظامی بالفعلی که در مناسبات عشیره ای وجود دارد ، در جهت آرمان های دینی استفاده خواهد کرد ، این مسئله همانند بهره ای است که ابوطالب از موقعیت اجتماعی بنی هاشمی برای حمایت از پیامبر اسلام (ص) برد ، زیرا با حمایتی که به عنوان بزرگ بنی هاشم از پیامبر (ص ) کرد ، امکانات موجود دراین گروه را در آرمان های دینی پیامبر (ص) به کار گرفت، به همین جهت برخی از بنی هاشم ، صرف نظر از مسئله باور به اسلام یا کفر ، در شعب ابی طالب گرفتار محاصره ی اقتصادی شدند . با مرگ ابوطالب و جانشینی ابولهب ، پیامبر (ص ) از این حمایت اجتماعی محروم شد و بدین ترتیب سخت ترین روزهای زندگی پیامبر و مسلمانان که به مهاجرت آنها به مدینه انجامید ، آغاز گشت .

ظرفیتی که مناسبات ایلی در تحمل رهبری مذهبی می تواند داشته باشد ، مسئله ای است که در تبیین قدرت سیاسی شیعه و خصوصاً چگونگی پیدایش حاکمیت صفویه در سده های دهم و یازدهم موثر است .


دانلود با لینک مستقیم


واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار 45 ص

از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 100 ص

اختصاصی از فایلکو از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 100 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 100

 

از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> ادبیات پهلوی در سه قرن اول هجری

چنانکه میدانیم زبان رسمی و ادبی ایران در دوره ساسانی لهجه پهلوی جنوبی یا پهلوی پارسی بود. این لهجه در دربار و ادارات دولتی و حوزه روحانی زرتشتی چون یک زبان رسمی عمومی بکار میرفت و در همان حال زبان و ادب سریانی هم در کلیساهای نسطوری ایران که در اواخر عهد ساسانی تا برخی از شهرهای ماوراءالنهر گسترده شده است، مورد استعمال داشت.

پیداست که با حمله عرب و بر افتادن دولت ساسانیان برسمیت و عمومیت لهجه پهلوی لطمه‏ای سخت خورد لیکن بهیچ روی نمیتوان پایان حیات ادبی آن لهجه را مقارن با این حادثه بزرگ تاریخی دانست چه از این پس تا دیرگاه هنوز لهجه پهلوی در شمار لهجات زنده و دارای آثار متعدد پهلوی و تاریخی و دینی بوده و حتی باید گفت غالب کتبی که اکنون بخط و لهجه پهلوی در دست داریم متعلق ببعد از دوره ساسانی است.

تا قسمتی از قرن سوم هجری کتابهای معتبری بخط و زبان پهلوی تألیف شده و تا حدود قرن پنجم هجری روایاتی راجع بآشنایی برخی از ایرانیان با ادبیات این لهجه در دست است و مثلاً منظومه ویس و رامین که در اواسط قرن پنجم هجری بنظم درآمده مستقیماً از پهلوی بشعر فارسی ترجمه شده و حتی در قرن هفتم «زرتشت بهرام پژدو» ارداویرفنامه پهلوی را بنظم فارسی درآورد.

در سه چهار قرن اول هجری بسیاری از کتب پهلوی در مسائل مختلف از قبیل منطق، طب، تاریخ، نجوم، ریاضیات، داستانهای ملی، قصص و روایات و نظایر آنها بزبان عربی ترجمه شد و از آنجمله است: کلیله و دمنه، آیین نامه، خداینامه، زیج شهریار، ترجمه پهلوی منطق ارسطو، گاهنامه، ورزنامه و جز آنها.

در همین اوان کتبی مانند دینکرت، بندهشن، شایست نشایست،ارداویرافنامنه، گجستک ابالش، یوشت فریان، اندرز بزرگمهر بختکان، مادیگان شترنگ، شکند گمانیک و یچار و امثال آنها بزبان پهلوی نگاشته شد که بسیاری مطالب مربوط بایران پیش از اسلام و آیین و روایات مزدیسنا و داستانهای ملی در آنها محفوظ مانده است. مؤلفان این کتب غالباً از روحانیون زرتشتی بوده و باین سبب از تاریخ و روایات ملی و دینی ایران قدیم اطلاعات کافی داشته‏اند. از این گذشته در تمام دیوانهای حکام عرب در عراق و ایران و ماوراءالنهر تا مدتی از خط و لهجه پهلوی استفاده میشده است.

با همه این احوال پیداست که غلبه عرب و رواج زبان دینی و سیاسی عربی بتدریج از رواج و انتشار لهجه پهلوی میکاست تا آنجا که پس از چند قرن فراموش شد و جای خود را بلهجات دیگر ایرانی داد.

خط پهلوی هم بر اثر صعوبت بسیار و نقص فراوان خود بسرعت فراموش گردید و بجای آن خط عربی معمول شد که با همه نقصهایی که برای فارسی زبانان داشت و با همه نارسایی بمراتب از خط پهلوی آسانتر است.

بهمان نسبت که لهجه پهلوی رسمیت و رواج خود را از دست میداد زبان عربی در مراکز سیاسی و دینی نفوذ می‏یافت و برخی از ایرانیان در فراگرفتن و تدوین قواعد آن کوشش میکردند اما هیچگاه زبان عربی مانند یک زبان عمومی در ایران رائج نبود و بهیچ روی بر لهجات عمومی و ادب ایرانی شکستی وارد نیاورد و عبارت دیگر از میان همه ملل مطیع عرب تنها ملتی که زبان خود را نگاه داشت و از استقلال ادبی محروم نماند ملت ایرانست.

از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> نفوذ لغات عربی در لهجات ایرانی

پیداست که این نفوذ سیاسی و دینی و همچنین مهاجرت برخی از قبایل عرب بداخله ایران و آمیزش با ایرانیان و عواملی از این قبیل باعث شد که لغاتی از زبان عربی در لهجات ایرانی نفوذ کند. این نفوذ تا چند قرن اول هجری بکندی صورت میگرفت و بیشتر ببرخی از اصطلاحات دینی (مانند: زکوة، حج، قصاص...) واداری(مانند: حاکم، عامل، امیر، قاضی، خراج...) و دسته‏یی از لغات ساده که گشایشی در زبان ایجاد میکرد یا بر مترادفات میافزود(مانند: غم، راحت، بل، اول، آخر...) منحصر بود و حتی ایرانیان پاره‏ای از اصطلاحات دینی و اداری عربی را ترجمه کردند مثلاً بجای «صلوة» معادل پارسی آن «نماز» و بجای «صوم» روزه بکار بردند.

در این میان بسیاری اصطلاحات اداری(دیوان، دفتر، وزیر...) و علمی(فرجار، هندسه، استوانه، جوارشنات، زیج، کدخداه...) و لغات عادی لهجات ایرانی بسرعت در زبان عربی نفوذ کرد و تقریباً بهمان نسبت که لغات عربی در لهجات ایرانی وارد شد از کلمات ایرانی هم در زبان تازیان راه یافت.

باید بیاد داشت که نفوذ زبان عربی بعد از قرن چهارم هجری و خصوصاً از قرن ششم و هفتم ببعد در لهجات ایرانی سرعت و شدت بیشتری یافت.

نخستین علت این امر اشتداد نفوذ دین اسلام است که هر چه از عمر آن در ایران بیشتر گذشت نفوذ آن بیشتر شد و بهمان نسبت که جریانهای دینی در این کشور فزونی یافت بر درجه محبوبیت متعلقات آن که زبان عربی نیز یکی از آنهاست، افزوده شد.

دومین سبب نفوذ زبان عربی در لهجات عربی در لهجات ایرانی خاصه لهجه دری، تفنن و اظهار علم و ادب بسیاری از نویسندگانست از اواخر قرن پنجم به بعد.

جنبه علمی زبان تازی نیز که در قرن دوم و سوم قوت یافت از علل نفوذ آن در زبان فارسی باید شمرده شد.

این نفوذ از حیث قواعد دستوری بهیچروی(بجز در بعض موارد معدود بی اهمیت) در زبان فارسی صورت نگرفته و تنها از طریق مفردات بوده است و حتی در مفردات لغات عربی هم که در زبان ما راه جست براههای گوناگون از قبیل تلفظ و معنی آنها دخالتهای صریح شد تا آنجا که مثلاً بعضی از افعال معنی و وصفی گرفت (مانند:لاابالی= بی‏باک. لایعقل= بی‏عقل، لایشعر= بی‏شعور، نافهم...) و برخی از جمعها بمعنی مفرد معمول شده و علامت جمع فارسی را بر آنها افزودند مانند: ملوکان، ابدالان، حوران، الحانها، منازلها، معانیها، عجایبها، موالیان، اواینها...

چنانکه در شواهد ذیل می‏بینیم:

ببوستان ملوکان هزار گشتم بیش گل شکفته برخسارکان تو ماند

(دقیقی)

وگر بهمت گویی دعای ابدالان نبود هرگز با پای همتش همبر

(عنصری)

گر چنین حور در بهشت آید همه حوران شوند غلمانش

(سعدی)

زنان دشمنان در پیش ضربت بیاموزند الحانهای شیون

(منوچهری)

بیابان درنورد و کوه بگذار منازلها بکوب و راه بگسل

(منوچهری)

من معانیهای آنرا یاور دانش کنم گر کند طبع تو شاها خاطرم را یاوری

(ازرقی)

گذشته از این نزدیک تمام اسمها و صفتهای عربی را که بفارسی آوردند با علامتهای جمع فارسی بکار بردند(مانند: شاعران، حکیمان، زائران، امامان، عالمان. نکتها، نسخها، کتابها...)

بدین جهات باید گفت لغات عربی که در زبان فارسی آمده بتمام معنی تابع زبان فارسی شده و اصولاً تا اواخر قرن پنجم جمعهای عربی نیز بنحوی که امروز میان ما معمول است تقریباً مورد استعمالی نداشته است.


دانلود با لینک مستقیم


از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 100 ص

ترشوندگی گرافیت تا سرباره وسینتیک واکنش

اختصاصی از فایلکو ترشوندگی گرافیت تا سرباره وسینتیک واکنش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

مقاله اصول 1

ترشوندگی گرافیت تا سرباره وسینتیک واکنش

قسمت اول، سینتیک و مکانیسم واکنش احیای Feo مذاب

w.Siddigi,B.Bhoi,R.K.Paramguru, V.sahaj walla, and O.Ostrvski این نوشته، نتایجی در رابطه با سینتیک ومکانیسم کاهش Feo با گرافیت ارائه می دهد، این اطلاعات از تحقیقات تجربی(آزمایشی) در مورد ترشوندگی گرافیت با سرباره مذاب حاوی Feo بدست آمده اند. نرخ احیا Feo با اندازه گیری میزان گاز Co حاصل از کاهش Feo تعیین می شود. وآزمایش ها با تجهیزات یکسانی در روش قطره چبنده انجام می گیرد.Sessile drop opparatos واکنش احیاء با تماس مستقیم سرباره و گرافیت شروع می شود. Co تولید شده و به درون قطره سرباره مذاب پخش می شودو با عث کف کردن سرباره می شود احیاء بیشتر Feo اغلب از طریق احیا غیرمستقیم ادامه می یابد. مشخص شده است که نرخ احیا به میزان Feo ابتدایی بستگی دارد.

افزایش دما ،نرخ واکنش بالا می برد. واکنشی با انرژی اکیتواسیون 112.18 kg mol ای نتایج نشان میدهند که احتمالا، انتقال Feo به فاز سرباره مذاب آهسته ترین مرحله است. (در زمانی که کار انجام می شد، Dr,Dr,Mr,Dr در مدرسه علوم مهندسی ،‌دانشگاه sydney 2.52 ,New svth wales استرالیا بودند و Dr در آزمایشگاه محلی f510B Bhrbonewar هند بوده است. نوشته در 1999 Dec 16 رسید و در 20 April 2000 پذیرش شد.

2000 lom commuincation Ltd.

مقدمه:

نسل کنونی فرآیند حمام مذاب برای تولید آهن، به میزان زیادی به بر هم کنش سرباره و کربن بستگی دارد، چرا که (N%40) آهن با زغال نیمسوز پراکنده در فاز سرباره احیا می شود.

بنابراین فصل مشترک کربن سرباره مهم فرض می شود.

در آن جا باید شوندگی مناسبی بین سطح کربن جامد و سرباره مایع ایجاد شود تا تماسی مناسب برای ایجاد واکنش داشته باشیم.

همچنین سینتیک و مکانیسم واکنش نیز به این فصل مشترک وابسته است.

در این نوشته، مولفین حاضر، ترشوندگی گرافیت با سرباره Cao,sio2-Al2o3 –Feo-Mgc را با استفاده از تکنیک قطره چسبیده مورد مطالعه قرار دادند

تاثیر پارامترهای مختلی از جمله ،ترکیب سرباره (Fe,Mg,sio2) دما و نوع گرافیت برترشوندگی تحقیق شد. مشخص شد که دو مورد مهم تر اثرگذار بر تر شوندگی، میزان Feo

دو سرباره ودما هستند. تساوی 1 به عنوان واکنش اصلی در رابطه با ترشوندگی سطح گرافیت با سرباره مذاب حاوی Feo ذکر می شود:

Feo+c=Fe+Co

ترشوندگی به دو کلاس گسترده ترشوندگی فیزیکی وشیمیایی تقسیم می شود. در ترشوندگی فیزیکی نیروهای فیزیک بازگشت پذیر مثل وان در والنس ونیروهای پراکندگی گسترش انرژی جذابه لازم بریا تر شدن سطح را فراهم می کند. در حالی که در ترشوندگی شیمیایی، واکنشی در فصل مشترک جامد ،مایع صورت می گیرد که به همراه انتقال جرم ،علت اصلی ترشوندگی هستند.

مورد دوم که به عنوان واکنش ترشوندگی نیز مشخص می شود، موضوع را با فرایضی شرح می دهد.


دانلود با لینک مستقیم


ترشوندگی گرافیت تا سرباره وسینتیک واکنش

مطالعه ی موفق با تمرکز 80 تا 120 ص

اختصاصی از فایلکو مطالعه ی موفق با تمرکز 80 تا 120 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 117

 

مطالعه ی موفق با تمرکز مؤلف: م. حورایی دوستانه ازیکی ازفیلسوفان و مرتاضان هندی پرسیدند: آیا پس ازاین همه دانش و فرزانگی و ریاضت هنوزهم به ریاضت مشغولی؟ گفت: آری. گفتند: چگونه؟ گفت: وقتی غذا می خورم صرفاً غذا می خورم و وقتی می خوابم فقط می خوابم. این شاید بزرگ ترین ثمره ی تمرکز است. آیا شما هم هنگام غذا خوردن می توانید تمام توجهتان را روی غذا خوردن و لذت و مزه ی غذا معطوف کنید، یا اینکه معمولاً از افکار مربوط به گذشته و آینده آشفته اید و چون به خود می آیید می بینید غذایتان تمام شده و جز امتلا و پری معده هیچ نفهمیده اید. تمرکز واقعی یعنی اینکه اگرشما درطول روزبه پنج فعالیت مختلف مشغولید، درهرفعالیت صرفاً به آن فکرکنید و از افکار مربوط به کارهای دیگرآسوده باشید. موفقیت زندگی روزانه ی ما تماماًً به میزان تمرکز ما برامور روزانه ارتباط دارد. اگر شما قادر باشید به هنگام کار فقط روی کارخود، به هنگام ورزش صرفاً روی انجام حرکات، درهنگام مطالعه فقط روی موضوع کتاب و به هنگام انجام فعالیت هنری ازقبیل موسیقی، نقاشی، خطاطی و . . . به فعالیت هنری خود توجه و تمرکز کنید، عملاً موفقیت شما به میزان چشمگیری افزایش می یابد. تمام نوابغ جهان کسانی بودند که از قدرت تمرکز فوق العاده ای برخوردار بودند. آشفتگی و شوریدگی ذهنی، عملاً شما را به هیچ عنوان موفق نمی کند. وقتی کارمی کنید به خانواده می اندیشید، وقتی درخانواده به سرمی برید ازشغل خود نگرانید و وقتی ورزش می- کنید در اندیشه ی تحصیل هستید و وقتی درس می خوانید فکرتان هزارسو می رود. این عملاً اتلاف وقت و مؤثر نبودن است. موفقیت یعنی تمرکز، تمرکزو تمرکز. خواننده ی عزیز همه ی فعالیت های انسان برای توفیق، نیازمند تمرکزاست. اما ازسلسله فعالیت های نیازمند تمرکز، مطالعه جدی ترین فعالیتی است که تمرکزدرآن نقش اساسی و محوری دارد. خود شما بارها متوجه شده اید که پس ازمدتی که ازمطالعه تان گذشت چشمانتان روی کلمات و خطوط می دود بی آنکه حواستان به آن باشد وهمین طورشاید چند خط و یا چند صفحه را دنبال کنید و یکباره متوجه شوید حرکت چشمانتان صرفاً از زوی غریزه و عادت بوده، فوراً به عقب برمی گردید و شروع به خواندن دوباره می کنید، اما کمی جلوترمشکل تکرار می شود. این موضوع شما را بسیارخسته و کسل می کند، وقت زیادی را ازشما می- گیرد و کم کم میل به مطالعه درشما کم می شود. گاهی اوقات هم به کلمه ای از کتاب خیره می شوید و درافکارخود غوطه می خورید. پیش ازهرچیزمطمئن باشید که این مشکل و مسئله ی شما نیست و همه ی افرادی که به نوعی با مطالعه و کتاب سروکاردارند ازاین موضوع دررنجند. برهمین اساس بخش عمده ای ازاین کتاب به راه های بهبود تمرکز درهنگام مطالعه وهنگام حضوردرکلاس می پردازد که صد البته مطالعه و عمل به آن برای تمرکز، آرامش، و شادمانی و موفقیت به همراه خواهد داشت. درآخرذکراین نکته ضروری است که تمرکزحواس یک مهارت بی چون و چراست که نیازبه فراگیری تکنیک ها و تمرین مستمر دارد. اینکه شما روش های کاربردی این کتاب را چند روزی تمرین کنید و بعد رهایش کنید نتیجه همان می شود که اکنون به آن گرفتارید: " عدم تمرکزحواس". تمرینات را با صبر و حوصله و متانت کافی انجام دهید. شتاب زده عمل نکنید و منظم و آرام به پیش بروید. " لرد بایرون" می گوید: برای پیشرفت و پیروزی سه چیزلازم است: اول پشتکار، دوم پشتکار و سوم پشتکار. این کتاب را بخوانید اگر: مصمم هستید و اراده ی راسخ کرده اید تمرکزتان بهترشود. تمرین ها را انجام می دهید. و به پیشرفت خود یقین دارید. فصل اول واقعیت ها در: تمرکز حواس تمرکز چیست ؟ مهم ترین علت عدم دستیابی به یک تمرکز فکرعالی، تعاریف نادرستی است که درذهن شما برای تمرکز حواس وجود دارد. بیشتر شما تمرکز را فکرکردن به یک موضوع ویژه به صورت مطلق و کامل و صد درصد می دانید درحالی که چنین چیزی نه تنها برای شما که برای هیچ انسانی درهیچ شرایطی به هیچ عنوان ممکن نیست. شما ابداً قادرنیستید تمام ذهن خود را به طورکامل و مطلق در اختیاریک موضوع بگذارید و بقیه ی افکار را درآن زمان از ذهن خود کاملاً حذف کنید. زمانی که یک انسان می تواند چنین تمرکزی داشته باشد، حداکثرسه الی چهارثانیه است. یعنی تاکنون کسی نبوده که پنج ثانیه متوالی به طورمطلق، تنها و تنها به یک چیزبیاندیشد. بنابراین، منطقی نیست که شما تعریف بالا را برای تمرکزحواس قبول کنید. چنین تعریفی، سطح توقع شما را بالا می برد. وقتی که فکردیگری به جزموضوع اصلی به ذهنتان راه می یابد و یا کوچک ترین عامل حواس پرتی را ازمحیط اطراف خود دریافت می کنید. احساس سرخوردگی می کنید و گمان می کنید که قدرت تمرکز ندارید. حال آنکه این تصور فقط ناشی از برداشت اولیه ی نادرستی است که از تمرکزداشته اید وهمین تصورعملاً شما را در تلاش برای بهبود تمرکز ناکام می سازد. پس، اولین و مهم ترین قدم را در راه افزایش تمرکز ذهنی خود بردارید: تعریف نادرستی را که از تمرکز حواس درذهن خود دارید دگرگون کنید. اما تعریف درست تمرکز تمرکزحواس همان قدرمی تواند واقعی باشد که عوامل حواس پرتی واقعیت دارند. یعنی: شما باید بپذیرید که به هرحال، همیشه عواملی حواس شما را پرت می کنند که بعضی ازآن ها منشأ ذهنی و درونی دارند و ازاندیشه ی خود شما ناشی می شوند و بعضی دیگرمنشأ محیطی و بیرونی دارند و از محیط اطراف شما نشأت می گیرند. عواملی مثل یادآوری خاطرات و تخیلات گوناگون وتجزیه وتحلیل مسائلی خارج ازچارچوب موضوع مطالعه، ازعوامل حواس پرتی درونی و عواملی مانند سروصدا، حضورمزاحم دیگران و آشفتگی مکان مطالعه ازعوامل بیرونی به حساب می آیند. شاید بتوان ذهن انسان را به یک سیستم ارتباطی بسیارپیچیده تشبیه کرد. درهرلحظه هزاران پیام ازمحیط داخلی بدن و ازمحیط اطراف به آن مخابره می شود و درعین حال هزاران پیام ازاین مرکز به محیط داخلی بدن و محیط اطراف ارسال می گردد. اگرچه بسیاری از این مبادله ها درحوزه ی ناخودآگاه ما صورت می گیرد، بعضی از این پیام ها وارد حوزه ی آگاهی ما می شوند و ذهن ما را از موضوع مطالعه منحرف می کنند. گفتیم که برای دستیابی به تمرکز حواس عالی، باید آن را درست تعریف کرد. برای تعریف درست هم ابتدا باید حواس پرتی را به عنوان یک واقعیت انکارنشدنی بپذیریم و بعد بگوییم : تمرکزحواس یعنی" عوامل حواس پرتی را به حداقل رساندن". با تمرین هایی که جلوتر شرح خواهیم داد، شما می توانید عوامل حواس پرتی خود را کمترو در نتیجه تمرکز حواس خود را بیشتر کنید.


دانلود با لینک مستقیم


مطالعه ی موفق با تمرکز 80 تا 120 ص

از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 100 ص

اختصاصی از فایلکو از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 100 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 100

 

از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> ادبیات پهلوی در سه قرن اول هجری

چنانکه میدانیم زبان رسمی و ادبی ایران در دوره ساسانی لهجه پهلوی جنوبی یا پهلوی پارسی بود. این لهجه در دربار و ادارات دولتی و حوزه روحانی زرتشتی چون یک زبان رسمی عمومی بکار میرفت و در همان حال زبان و ادب سریانی هم در کلیساهای نسطوری ایران که در اواخر عهد ساسانی تا برخی از شهرهای ماوراءالنهر گسترده شده است، مورد استعمال داشت.

پیداست که با حمله عرب و بر افتادن دولت ساسانیان برسمیت و عمومیت لهجه پهلوی لطمه‏ای سخت خورد لیکن بهیچ روی نمیتوان پایان حیات ادبی آن لهجه را مقارن با این حادثه بزرگ تاریخی دانست چه از این پس تا دیرگاه هنوز لهجه پهلوی در شمار لهجات زنده و دارای آثار متعدد پهلوی و تاریخی و دینی بوده و حتی باید گفت غالب کتبی که اکنون بخط و لهجه پهلوی در دست داریم متعلق ببعد از دوره ساسانی است.

تا قسمتی از قرن سوم هجری کتابهای معتبری بخط و زبان پهلوی تألیف شده و تا حدود قرن پنجم هجری روایاتی راجع بآشنایی برخی از ایرانیان با ادبیات این لهجه در دست است و مثلاً منظومه ویس و رامین که در اواسط قرن پنجم هجری بنظم درآمده مستقیماً از پهلوی بشعر فارسی ترجمه شده و حتی در قرن هفتم «زرتشت بهرام پژدو» ارداویرفنامه پهلوی را بنظم فارسی درآورد.

در سه چهار قرن اول هجری بسیاری از کتب پهلوی در مسائل مختلف از قبیل منطق، طب، تاریخ، نجوم، ریاضیات، داستانهای ملی، قصص و روایات و نظایر آنها بزبان عربی ترجمه شد و از آنجمله است: کلیله و دمنه، آیین نامه، خداینامه، زیج شهریار، ترجمه پهلوی منطق ارسطو، گاهنامه، ورزنامه و جز آنها.

در همین اوان کتبی مانند دینکرت، بندهشن، شایست نشایست،ارداویرافنامنه، گجستک ابالش، یوشت فریان، اندرز بزرگمهر بختکان، مادیگان شترنگ، شکند گمانیک و یچار و امثال آنها بزبان پهلوی نگاشته شد که بسیاری مطالب مربوط بایران پیش از اسلام و آیین و روایات مزدیسنا و داستانهای ملی در آنها محفوظ مانده است. مؤلفان این کتب غالباً از روحانیون زرتشتی بوده و باین سبب از تاریخ و روایات ملی و دینی ایران قدیم اطلاعات کافی داشته‏اند. از این گذشته در تمام دیوانهای حکام عرب در عراق و ایران و ماوراءالنهر تا مدتی از خط و لهجه پهلوی استفاده میشده است.

با همه این احوال پیداست که غلبه عرب و رواج زبان دینی و سیاسی عربی بتدریج از رواج و انتشار لهجه پهلوی میکاست تا آنجا که پس از چند قرن فراموش شد و جای خود را بلهجات دیگر ایرانی داد.

خط پهلوی هم بر اثر صعوبت بسیار و نقص فراوان خود بسرعت فراموش گردید و بجای آن خط عربی معمول شد که با همه نقصهایی که برای فارسی زبانان داشت و با همه نارسایی بمراتب از خط پهلوی آسانتر است.

بهمان نسبت که لهجه پهلوی رسمیت و رواج خود را از دست میداد زبان عربی در مراکز سیاسی و دینی نفوذ می‏یافت و برخی از ایرانیان در فراگرفتن و تدوین قواعد آن کوشش میکردند اما هیچگاه زبان عربی مانند یک زبان عمومی در ایران رائج نبود و بهیچ روی بر لهجات عمومی و ادب ایرانی شکستی وارد نیاورد و عبارت دیگر از میان همه ملل مطیع عرب تنها ملتی که زبان خود را نگاه داشت و از استقلال ادبی محروم نماند ملت ایرانست.

از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> نفوذ لغات عربی در لهجات ایرانی

پیداست که این نفوذ سیاسی و دینی و همچنین مهاجرت برخی از قبایل عرب بداخله ایران و آمیزش با ایرانیان و عواملی از این قبیل باعث شد که لغاتی از زبان عربی در لهجات ایرانی نفوذ کند. این نفوذ تا چند قرن اول هجری بکندی صورت میگرفت و بیشتر ببرخی از اصطلاحات دینی (مانند: زکوة، حج، قصاص...) واداری(مانند: حاکم، عامل، امیر، قاضی، خراج...) و دسته‏یی از لغات ساده که گشایشی در زبان ایجاد میکرد یا بر مترادفات میافزود(مانند: غم، راحت، بل، اول، آخر...) منحصر بود و حتی ایرانیان پاره‏ای از اصطلاحات دینی و اداری عربی را ترجمه کردند مثلاً بجای «صلوة» معادل پارسی آن «نماز» و بجای «صوم» روزه بکار بردند.

در این میان بسیاری اصطلاحات اداری(دیوان، دفتر، وزیر...) و علمی(فرجار، هندسه، استوانه، جوارشنات، زیج، کدخداه...) و لغات عادی لهجات ایرانی بسرعت در زبان عربی نفوذ کرد و تقریباً بهمان نسبت که لغات عربی در لهجات ایرانی وارد شد از کلمات ایرانی هم در زبان تازیان راه یافت.

باید بیاد داشت که نفوذ زبان عربی بعد از قرن چهارم هجری و خصوصاً از قرن ششم و هفتم ببعد در لهجات ایرانی سرعت و شدت بیشتری یافت.

نخستین علت این امر اشتداد نفوذ دین اسلام است که هر چه از عمر آن در ایران بیشتر گذشت نفوذ آن بیشتر شد و بهمان نسبت که جریانهای دینی در این کشور فزونی یافت بر درجه محبوبیت متعلقات آن که زبان عربی نیز یکی از آنهاست، افزوده شد.

دومین سبب نفوذ زبان عربی در لهجات عربی در لهجات ایرانی خاصه لهجه دری، تفنن و اظهار علم و ادب بسیاری از نویسندگانست از اواخر قرن پنجم به بعد.

جنبه علمی زبان تازی نیز که در قرن دوم و سوم قوت یافت از علل نفوذ آن در زبان فارسی باید شمرده شد.

این نفوذ از حیث قواعد دستوری بهیچروی(بجز در بعض موارد معدود بی اهمیت) در زبان فارسی صورت نگرفته و تنها از طریق مفردات بوده است و حتی در مفردات لغات عربی هم که در زبان ما راه جست براههای گوناگون از قبیل تلفظ و معنی آنها دخالتهای صریح شد تا آنجا که مثلاً بعضی از افعال معنی و وصفی گرفت (مانند:لاابالی= بی‏باک. لایعقل= بی‏عقل، لایشعر= بی‏شعور، نافهم...) و برخی از جمعها بمعنی مفرد معمول شده و علامت جمع فارسی را بر آنها افزودند مانند: ملوکان، ابدالان، حوران، الحانها، منازلها، معانیها، عجایبها، موالیان، اواینها...

چنانکه در شواهد ذیل می‏بینیم:

ببوستان ملوکان هزار گشتم بیش گل شکفته برخسارکان تو ماند

(دقیقی)

وگر بهمت گویی دعای ابدالان نبود هرگز با پای همتش همبر

(عنصری)

گر چنین حور در بهشت آید همه حوران شوند غلمانش

(سعدی)

زنان دشمنان در پیش ضربت بیاموزند الحانهای شیون

(منوچهری)

بیابان درنورد و کوه بگذار منازلها بکوب و راه بگسل

(منوچهری)

من معانیهای آنرا یاور دانش کنم گر کند طبع تو شاها خاطرم را یاوری

(ازرقی)

گذشته از این نزدیک تمام اسمها و صفتهای عربی را که بفارسی آوردند با علامتهای جمع فارسی بکار بردند(مانند: شاعران، حکیمان، زائران، امامان، عالمان. نکتها، نسخها، کتابها...)

بدین جهات باید گفت لغات عربی که در زبان فارسی آمده بتمام معنی تابع زبان فارسی شده و اصولاً تا اواخر قرن پنجم جمعهای عربی نیز بنحوی که امروز میان ما معمول است تقریباً مورد استعمالی نداشته است.


دانلود با لینک مستقیم


از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 100 ص