فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره جبر یا اختیار

اختصاصی از فایلکو تحقیق درباره جبر یا اختیار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 84

 

چکیده

یکی از مهمّترین مباحثی که در علم کلام و بلکه در میان مادی گرایان نیز مطرح بوده است عبارت است از بحث مهمّ جبر یا اختیار؟

از آنجا که مسئله جبر یا اختیار بحثی فراگیر چه در میان خواصّ و چه در میان عوام در تمام جوامع است و از طرفی مقالهای جامع نسبت به این قضیه نیافتم بنابر این گذاشتم تا مقالهای متشکّل از اصل تبیین موضوع و ادلّه آنها و نتیجه گیری به طور منصفانه بپردازم.

در این بحث غوامض بسیاری وجود دارد که یکی از دلائل این سختیها وجود اشکال و جوابها و استدلالهای فراوان هر یک از طرفهای دارای نظر است.

در این باره چهار نظریه وجود دارد:

1. گروهی اعتقاد دارند که خداوند انجام عمل را بر انسانها اجبار کرده و عبد هیچ اختیاری ندارد که به جبرگرایان معروفند.

2. نظریهی بعدی متعلّق به اشاعره بوده که گویند: خداوند خالق اعمال، و بنده فقط کاسب آن اعمال است، این نظریه به نظریهی کسب مشهور شده است.

3. عدّهای معتقدند که خداوند کاملاً اعمال را به بندگان واگذار کرده است که به نظریهی تفویض معروف شده است.

4. گروهی نیز معتقدند که هیچ یک از نظریههای فوق صحیح نبوده و گفتهاند: نه جبر نه تفویض بلکه اختیاری و امری بین این دو، که به نظریهی امرٌ بینَ الامرین معروف است.

هر کدام از این نطریهها دارای استدلالهای عقلی و نقلی بودهاند که به وسیلهی نظریههای مقابل ردّ و یا جواب داده شده است و ما در پایان به نتایج زیر رسیدهایم:

1. بین نظریهی اوّل و دوم تقریباً هیچ فرقی وجود ندارد بلکه نظریهی دوم به همان نظر اوّل برگشت

داده شده است که اشاعره آنرا برای حلّ معضل جبر گفتهاند امّا عملاً کاری از پیش نبردهاند.

2. نظریهی سوم نیز به دلایلی که در متن اصل تحقیق آمده شده کاملاً فاسد است و تنها امرً بین الامرین نظریهی صحیح شناخته شده که دارای پشتوانه عقلی و نقلی بوده و از آن تفاسیر مختلفی شده است.

کلید واژهها

در این مقاله محوریت بحث ما حول چهار واژه جبر و کسب و تفویض و امر بین الامرین دور میزند:

1. جبر (بی ارادگی) : این نظریه به جهم بن صفوان(متوفای 128 هجری) منسوب است. پیروان این نظریه میگویند: انسانها در اعمال و رفتار خود کوچکترین ارادهای ندارند و بشر مانند ابزاری بیشعور در دست استاد است و آنچه واقع می شود همان چیزی است که خدا می خواهد. یکی از فرقههای اهل تسنّن به نام اشاعره نیز همین اعتقاد را پذیرفتهاند.

2. کسب: این نظریه به شیخ اشعری منسوب است و معتقدند که خداوند خالق اعمال انسان و بنده

فقط آنها را کسب میکند.

3. تفویض (واگذاری) : پیروان این نظریه میگویند که خداوند ما را آفرید و همه چیز را به دست خود ما واگذار کرده و به کلی از اعمال و افعال ما بیگانه است و نمیتواند دخالت کند و به این ترتیب ما در قلمرو و اعمالمان از هر نظر مستقل و حکمران بلا منازع هستیم که یکی از فرقههای اهل تسنّن به نام معتزله همین نظریه را پذیرفتهاند.

4. امرٌ بین الامرین (اختیار) : نه جبر و نه تفویض بلکه اختیاری و امری بین این دو که شیعهی امامیه همین نظر را قبول دارند.

انشاءالله در مورد اعتقادات و اشکالات و اینکه پیروان این نظریهها به چه دلایلی این عقائد را باور

دارند در اصل تحقیق بحث خواهد شد.

مقدّمه:

بلغ العلی بکمالِهِ، کَشَفَ الدُّجی بِجمالِهِ حَسُنَت جمیعُ خِصالِهِ، صَلُّوا عَلیهِ و آلِهِ

الحمد للّه کما هو اهلُهُ، الّذی رکّبَ البیانَ فی ضمیرِ الانسانِ، لِیعبّرَ عمّا یُدرِکُهُ من الحقائقِ بِبدیعِ الکلام، و قد صاغَ کلامهُ ـ الّذی انزَلَهُ علی خاتم الرّسول (صلی اللّه علیه و آلِهِ) ـ بلسان عربِیّ مبین لیکونَ مناراً وقّاداً یهدی النّاس الی صراط العزیز الحمید.

کلام اوّل

تحقیقی که هم اکنون در اختیار شماست حاصل زحمات گروهی است که بخشی از آنرا اینجانب انجام دادهام بخش دیگر آنرا اساتید و مدیر و معاونین و دیگر دستاندکاران مدرسهی جهانگیرخان انجام دادهاند، چرا که شرائط را برای نوشتن این تحقیق برای حقیر آماده کردهاند از جمله این اساتید میتوان استاد رمضانی «زیدَ عزّه» را نام برد که استاد راهنمای بنده بودهاند که واقعاً از همهی این عزیزان کمال تشکّر را دارم و از درگاه احدیت آرزوی توفیقات روز افزون برای ایشان خواستارم و امیدوارم این نوشته مورد رضای امام زمان (ارواحنا لهُ فداء) قرار بگیرد.

کلام دوم

در اسلام اصول دین عبارت است از: توحید و نبوّت و معاد. بعضی از دانشمندان شیعه، عدل را که یکی

از عقاید فرعی توحید است اصل مستقلی شمردهاند و امامت را که از توابع نبوّت است اصل دیگری محسوب کردهاند. هر یک از این اصول دارای مباحث زیادی هستند و میتوان در مورد اثبات و یا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره جبر یا اختیار

جبر و اختیار

اختصاصی از فایلکو جبر و اختیار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

چکیده: تفکیک قلمرو جوهر از صفات (و حالات) در «اخلاق» اسپینوزا به روشى بازنمایى شده است که در منطق پژوهش به دیالکتیک معروف است. صفت بارز این روش آن است که جنبه‏هاى متضاد موضوع در ارتباط با یکدیگر درک و پژوهیده مى‏شود. بنابراین، در «اخلاق» ضرورت به تبع مناسبتش با آزادى بررسى مى‏شود. با آن که موضوع این نوشته رابطه ضرورت و آزادى است، گفتنى است که اسپینوزا متناهى و نامتناهى، فرد و جامعه، و جزء و کل را نیز به همین شیوه بررسى مى‏کند.

واژگان کلیدى: ضرورت و آزادى، عواطف (فعال و منفعل)، جوهر و صفت، خود علت و وابسته، عاطفه و عقل.

جبر و اختیار در فلسفه عصر جدید به موازات پیشرفت علوم طبیعى، موضوع تأمل اندیشه ورزانِ جستارِ مناسبت فرد انسانى با طبیعت یا اجتماع شد. البته فیلسوفان باستان و قرون میانه نسبت به این دو مفهوم بى اعتنا نبودند، ضمن آن که براى آنان در این رهگذر مفاهیم ضرورت و تصادف شایان توجه بود. به علاوه، این دو مفهوم در ابتداى تفکر فلسفى تشکیل یک کل مکمل نمى‏دادند؛ تصادفى یا آزادى، تجلى ضرورت به شمار مى‏آمد. از این رو مى‏توان گفت: در ابتدا ضرورت بود. واژه eleutheria آزادى (در یونان) و libertas آزادى (در لاتین) از آغاز معنى فلسفى نداشتند؛ آزادى در تفکر این دو قوم موضوع گفتمان فلسفى نبود، بلکه بیشتر تداعى ضرورت مى‏کرد ـ ضرورت سرنوشت، اراده خدایان... ضرورت از این لحاظ با عدالت مناسبت داشت (آناکسیماندر، پاره نوشته‏ها، 1) نخستین تطور واژه «آزادى» در جامعه آتن آن بود که آزاد آن فرد انسانى بود که شهروند دولت ـ شهر بود و نسبت به آن مسؤولیت داشت؛ در پوشش قانون مى‏زیست و مشمول حق و قهر بود (هراکلیتوس، DK 162:B53). فرد آزاد آنى بود که اسیر نبود؛ ناآزاد کسى بود که متصف به غیر یونانى (بربر) بود. آزادى از همان آغاز متفاوت از آنارشى بود.

در زبان کهن‏تر یونانى علاوه بر واژه یاد شده، واژه hekon (به معنى داوطلب) تداعى‏گر آزادى فردى به مفهوم مشخص‏تر کلام بود. این واژه سپس در ادبیات (شعر) یونانى مقابل ضرورت (ananke) معنى مى‏داد و شاخص گردید. در ادبیات، انسانِ قهرمان توصیف شد که در برابر ضرورت مقاومت مى‏کرد، اندیشه غلبه بر ضرورت را مطرح کرد. این معنى آزادى بار سلبى داشت. «نامجبوریت» تعین این شخصیت ادبى شد. در نمایش نامه «ایرانیان» به قلم اشیل، آزاد آن کسى است که از قانون عام خدایى پیروى کند (مصرع 404). در شعر سوفوکلس این آزادى معادل خودمختارى شده است. این واژه که در اصل از قلمرو وظایف و حقوق دولت ـ شهرى فرد نشات گرفته بود، در آثار تراژدى نویسان یونان مظهر برترین آزادى اخلاقى گردید. از واژه eleutheria (آزادى)، صفت eleutheros (آزاد) معنى فلسفى گرفت. سوفسطائیان آن را در مناسبت با طبیعت (phusis) تعبیر کردند؛ آنها مى‏گفتند آزادى پدیده‏اى است که از طبیعت تعین‏پذیر مى‏شود (Hippokrates, Opera, ed.Keuhn (1821)19,17). موافق نظر آنان، آن چه از قانون تعین مى‏پذیرد، براى طبیعت قید مى‏باشد. در فلسفه سوفسطائیان طبیعت آن چیزى است که فارغ از جبر خارجى تناوردگى فلسفى مى‏یابد. البته هر چیز که تاثیر بخشى آزاد دارد، ضرورى است. سوفسطائیان معتقد بودند که طبیعت هرچه پدید مى‏آورد، بر تافتنى است؛ وقتى اراده (بى مانع) به اقتضاى طبیعت خود به جانب امر برتافتنى بگراید، آزادى همان پیروى از طبیعت است بر این اساس اصل رواقى دمساز زیستن با طبیعت (secundum naturam vivere) پیش مى‏آید. انسان بایستى در پیشاروى طبیعت به مثابه هنجار، با توجه به امر برتافتنى گزینش کند. امر برتافتنى (به عنوان حافظ زندگانى) یعنى امر خوشایند، آن چیزى را تعیین مى‏کند که مى‏بایست انتخاب شود، و آن چه را که باید از آن پرهیز کرد. البته هر گونه خوشایندى شایسته تکاپو نیست؛ به نظر دموکریتوس، تنها خوشایندى از زیبایى اخلاقى متضمن این خصوصیت است (DK 2,187: B207). آنچه مصداق این ارزش باشد، آن بایسته است. بنابراین، گزینش، یک مسأله تکلیف مى‏شود. گورگیاس سوفسطایى قانونى را خدایى‏ترین مى‏داند که براى همه چیزها کلیت دار باشد. کنش متناسب با این بایستگى، فضیلت (arete) است (Gorgias DK 2,285: B5a). تفکر رواقى دایر بر آزادى حاصل تنش و دیالکتیک دو تجربه است: تجربه وحدت کیهان (کاسموس) که لوگوس بر آن ناظر است، و تجربه آنچه در اختیار ماست ـ تمام فعالیتهایى که سرچشمه در انگیزه‏هاى حیوانى ما تا برترین اعمال شناختى که بدون کنش انسان تحقق‏پذیر نیست ـ یعنى توافق آزادانه (Cicero, Defato, 40). آزادى یعنى اختیار تام به منظور بنفسه عمل کردن؛ بر همین اساس عواطف نیز در قدرت انسانى‏اند، چون بستگى به قضاوت انسانى دارند؛ وقتى آنها را از خاستگاه ضعف تایید کنیم،


دانلود با لینک مستقیم


جبر و اختیار

دانلود تحقیق کامل درباره جبر و اختیار

اختصاصی از فایلکو دانلود تحقیق کامل درباره جبر و اختیار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

چکیده: تفکیک قلمرو جوهر از صفات (و حالات) در «اخلاق» اسپینوزا به روشى بازنمایى شده است که در منطق پژوهش به دیالکتیک معروف است. صفت بارز این روش آن است که جنبه‏هاى متضاد موضوع در ارتباط با یکدیگر درک و پژوهیده مى‏شود. بنابراین، در «اخلاق» ضرورت به تبع مناسبتش با آزادى بررسى مى‏شود. با آن که موضوع این نوشته رابطه ضرورت و آزادى است، گفتنى است که اسپینوزا متناهى و نامتناهى، فرد و جامعه، و جزء و کل را نیز به همین شیوه بررسى مى‏کند.

واژگان کلیدى: ضرورت و آزادى، عواطف (فعال و منفعل)، جوهر و صفت، خود علت و وابسته، عاطفه و عقل.

جبر و اختیار در فلسفه عصر جدید به موازات پیشرفت علوم طبیعى، موضوع تأمل اندیشه ورزانِ جستارِ مناسبت فرد انسانى با طبیعت یا اجتماع شد. البته فیلسوفان باستان و قرون میانه نسبت به این دو مفهوم بى اعتنا نبودند، ضمن آن که براى آنان در این رهگذر مفاهیم ضرورت و تصادف شایان توجه بود. به علاوه، این دو مفهوم در ابتداى تفکر فلسفى تشکیل یک کل مکمل نمى‏دادند؛ تصادفى یا آزادى، تجلى ضرورت به شمار مى‏آمد. از این رو مى‏توان گفت: در ابتدا ضرورت بود. واژه eleutheria آزادى (در یونان) و libertas آزادى (در لاتین) از آغاز معنى فلسفى نداشتند؛ آزادى در تفکر این دو قوم موضوع گفتمان فلسفى نبود، بلکه بیشتر تداعى ضرورت مى‏کرد ـ ضرورت سرنوشت، اراده خدایان... ضرورت از این لحاظ با عدالت مناسبت داشت (آناکسیماندر، پاره نوشته‏ها، 1) نخستین تطور واژه «آزادى» در جامعه آتن آن بود که آزاد آن فرد انسانى بود که شهروند دولت ـ شهر بود و نسبت به آن مسؤولیت داشت؛ در پوشش قانون مى‏زیست و مشمول حق و قهر بود (هراکلیتوس، DK 162:B53). فرد آزاد آنى بود که اسیر نبود؛ ناآزاد کسى بود که متصف به غیر یونانى (بربر) بود. آزادى از همان آغاز متفاوت از آنارشى بود.

در زبان کهن‏تر یونانى علاوه بر واژه یاد شده، واژه hekon (به معنى داوطلب) تداعى‏گر آزادى فردى به مفهوم مشخص‏تر کلام بود. این واژه سپس در ادبیات (شعر) یونانى مقابل ضرورت (ananke) معنى مى‏داد و شاخص گردید. در ادبیات، انسانِ قهرمان توصیف شد که در برابر ضرورت مقاومت مى‏کرد، اندیشه غلبه بر ضرورت را مطرح کرد. این معنى آزادى بار سلبى داشت. «نامجبوریت» تعین این شخصیت ادبى شد. در نمایش نامه «ایرانیان» به قلم اشیل، آزاد آن کسى است که از قانون عام خدایى پیروى کند (مصرع 404). در شعر سوفوکلس این آزادى معادل خودمختارى شده است. این واژه که در اصل از قلمرو وظایف و حقوق دولت ـ شهرى فرد نشات گرفته بود، در آثار تراژدى نویسان یونان مظهر برترین آزادى اخلاقى گردید. از واژه eleutheria (آزادى)، صفت eleutheros (آزاد) معنى فلسفى گرفت. سوفسطائیان آن را در مناسبت با طبیعت (phusis) تعبیر کردند؛ آنها مى‏گفتند آزادى پدیده‏اى است که از طبیعت تعین‏پذیر مى‏شود (Hippokrates, Opera, ed.Keuhn (1821)19,17). موافق نظر آنان، آن چه از قانون تعین مى‏پذیرد، براى طبیعت قید مى‏باشد. در فلسفه سوفسطائیان طبیعت آن چیزى است که فارغ از جبر خارجى تناوردگى فلسفى مى‏یابد. البته هر چیز که تاثیر بخشى آزاد دارد، ضرورى است. سوفسطائیان معتقد بودند که طبیعت هرچه پدید مى‏آورد، بر تافتنى است؛ وقتى اراده (بى مانع) به اقتضاى طبیعت خود به جانب امر برتافتنى بگراید، آزادى همان پیروى از طبیعت است بر این اساس اصل رواقى دمساز زیستن با طبیعت (secundum naturam vivere) پیش مى‏آید. انسان بایستى در پیشاروى طبیعت به مثابه هنجار، با توجه به امر برتافتنى گزینش کند. امر برتافتنى (به عنوان حافظ زندگانى) یعنى امر خوشایند، آن چیزى را تعیین مى‏کند که مى‏بایست انتخاب شود، و آن چه را که باید از آن پرهیز کرد. البته هر گونه خوشایندى شایسته تکاپو نیست؛ به نظر دموکریتوس، تنها خوشایندى از زیبایى اخلاقى متضمن این خصوصیت است (DK 2,187: B207). آنچه مصداق این ارزش باشد، آن بایسته است. بنابراین، گزینش، یک مسأله تکلیف مى‏شود. گورگیاس سوفسطایى قانونى را خدایى‏ترین مى‏داند که براى همه چیزها کلیت دار باشد. کنش متناسب با این بایستگى، فضیلت (arete) است (Gorgias DK 2,285: B5a). تفکر رواقى دایر بر آزادى حاصل تنش و دیالکتیک دو تجربه است: تجربه وحدت کیهان (کاسموس) که لوگوس بر آن ناظر است، و تجربه آنچه در اختیار ماست ـ تمام فعالیتهایى که سرچشمه در انگیزه‏هاى حیوانى ما تا برترین اعمال شناختى که بدون کنش انسان تحقق‏پذیر نیست ـ یعنى توافق آزادانه (Cicero, Defato, 40). آزادى یعنى اختیار تام به منظور بنفسه عمل کردن؛ بر همین اساس عواطف نیز در قدرت انسانى‏اند، چون بستگى به قضاوت انسانى دارند؛ وقتى آنها را از خاستگاه ضعف تایید کنیم،


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره جبر و اختیار