فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درمورد تعیین میزان اثربخشی یک دوره فعالیت بدنی منتخب بر توانائیهای ادراکی

اختصاصی از فایلکو تحقیق درمورد تعیین میزان اثربخشی یک دوره فعالیت بدنی منتخب بر توانائیهای ادراکی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درمورد تعیین میزان اثربخشی یک دوره فعالیت بدنی منتخب بر توانائیهای ادراکی


تحقیق درمورد تعیین میزان اثربخشی یک دوره فعالیت بدنی منتخب بر توانائیهای ادراکی

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 100 صفحه

موضوع : تعیین میزان اثر بخشی یک دوره فعالیت بدنی منتخب بر توانائیهای ادراکی – حرکتی دانش آموزان پسر پایه پنجم دبستانهای شهرستان خوی. فصل اول. حرکت مهمترین نشانه حیات انسان است .
هر جا زندگی وجود دارد ، حرکت نیز وجود دارد .
زندگی بدون آن قابل تصور نیست.
حرکت در حیات انسان ، بیش از تولد آغاز و تا پایان حیات او ادامه دارد.
انسان در نخستین سالهای حیات خود ، تنها از طریق پدیده حرکت است که می تواند خود آشنا گردد و با آن ارتباط برقرار کند.
چنین ارتباطی به انسان این فرصت را می دهد که در تعامل با پدیده های محیطی از آنها ،‌تجربیات معنی داری کسب کند .
بنابراین حرکت شرایطی را برای کودک فراهم می سازد که بر اساس آن می تواند به اکتشاف دنیای پیرامون خود بپردازد.
از طرفی کودک از ابتدای ورود به دنیای ناشناخته پیوسته در این تلاش است که به کمک حرکت و تربیت به زندگی خوب و سالم و پرطراوت دست یابد و برای دستیابی به نشاط و تندرستی ،‌باید از ورزش و بهداشت مدد جوید .
برای رسیدن به چنین هدفی لازم است معلمان آگاه تربیت بدنی با مطالعات گسترده به آموزش صحیح تربیت به کودکان و نوجوانان همت گمارند.(6) به همین منظور معلمان و مربیان در صورتی می توانند در ارتقاء سطح آمورشی شاگردان مؤثر باشد که به دو نکته زیر توجه داشته باشند : تفاوت های فردی اثر این تفاوت ها بر یادگیری و اجرای مهارت های حرکتی در فعالیت های مختلف ورزشی (19). آنیتا .ج .
هارو در کتاب طبقه بندی حیطه های روانی حرکتی می گوید : «‌ توانائیهای ادراکی در برگیرنده رفتارهای شناختی و همچنین رفتارهای روانی حرکتی است که شامل : تمیز حس حرکتی ،‌آگاهی از بدن ، تصور فرد از بدن خود ،‌رابطه بدن با اشیای موجود در فضا، تمیز بصری ، تمیز شنوایی ، تمیز لمسی و توانائیهای هماهنگ کننده می باشد (35) به عقیده بسیاری از محققان عملکردهای حرکتی و ادراکی غیر قابل تفکیک هستند و غنی نمودن تجارب حرکتی معمولاً توانائیهای فرد را ساخت بندی و درک مؤثر وقایعی را که با آنها روبرو می شود افزایش می دهد.
آنها همچنین معتقدند که کارکرد مؤثر توانائیهای ادراکی برای رشد فراگیر در حیطه های سه گانه تربیتی ( شناختی ، عاطفی و روانی – حرکتی ) ضروری است .
این توانائیها فراگیر را در تعبیر و تفسیر محرکات کمک می کنند و باعث می گردند که فرد توانایی لازم جهت سازگاری با محیط پیرامون خود را بدست آورد.
(35) همچنین ج- هارو در همان کتاب ، توانائیهای جسمانی را در برگیرنده خصوصیاتی نظیر : قدرت عضلانی ، استقامت دستگاههای گردش خون و تنفس ،‌انعطاف پذیری و چالاکی می داند.
توانائیهای جسمانی ،‌جهت عملکرد مؤثر و کارآمد فرد در حیطه روانی – حرکتی لازم و ضروری است .
اگر این خصوصیات بطور کامل رشد و گسترش نیابند در رشد و حرکت پیشرفته مهارتی فرد مانع ایجاد خواهد شد (35) بنظر می رسد اگر جریان رشدی کودک ، مراحل طبیعی خود را سپری ننماید و بطور درست نیروهای بالقوه او بالفعل در نیایند ، فرایند ادراکی او دچار اشکال شده ،‌بطوریکه موفقیت فرد را در تمام مراحل زندگی تحت الشعاع قرار می دهد.
پس بطور مسلم می توان گفت که طرح و اجرای برنامه های حرکتی خصوصاً در مدارس درصد جدول ارزشگذاری است .
به همین منظور تمامی صاحبنظران بر ا

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد تعیین میزان اثربخشی یک دوره فعالیت بدنی منتخب بر توانائیهای ادراکی

تحقیق و پیشینه تحقیق بازاریابی اجتماعی و اثربخشی تبلیغات با فرمت ورد

اختصاصی از فایلکو تحقیق و پیشینه تحقیق بازاریابی اجتماعی و اثربخشی تبلیغات با فرمت ورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق و پیشینه تحقیق بازاریابی اجتماعی و اثربخشی تبلیغات با فرمت ورد


 تحقیق و پیشینه تحقیق بازاریابی اجتماعی و اثربخشی تبلیغات با فرمت ورد

بازاریابی اجتماعی[1]

بازاریابی اجتماعی از دیر باز به عنوان ابزاری در جهت تأثیرگذاری و نفوذ بر رفتار عموم افراد جامعه مورد استفاده سازمان­های دولتی و غیرانتفاعی بوده است اما آغاز بازاریابی اجتماعی به مطالعات کاتلر و لوی[2](1969) و کاتلر و زالتمن[3](1971) نسبت داده می­شود (لنن[4]، رنتفر[5] و الری[6]، 2010). اندیشه استفاده از اصول و فنون بازاریابی تجاری در حوزه علوم اجتماعی و رفتاری به بیش از سه دهه پیش باز می­گردد،  در بیش از 30 سال گذشته از زمانی که کاتلر و لوی (1969) این طرز تفکر را ارائه دادند بسیاری از ایده­های اساسی بازاریابی در بخش سلامت و اجتماعی پذیرفته شده است( هاستینگز و سارن[7]، 2003). در نظری که ویب[8] ارئه داد می توان این موضوع را مشاهده نمود: " فروش برادری با همان شیوه­ای انجام می­شود که برای فروش صابون استفاده می شود" (دومگان[9]، 2008). بدین صورت کاربرد اصول و شیوهای بازاریابی تجاری در حوزه مسائل اجتماعی مورد پذیرش قرار گرفت. در دهه 1970 بازاریابی اجتماعی به عنوان فروش "ایده" مطرح بود( دومگان، 2008). در حقیقت بازاریابی اجتماعی از اصول و تکنیک­های بازاریابی تجاری برای حل مسائل اجتماعی بهره می­گیرد. بازاریابی اجتماعی در طول سال­ها گسترش یافته و در سال­های اخیر به یکی از جنبه های بازاریابی با اهمیت فزاینده تبدیل شده است و پژوهشگرانی همچون اندریسن پیش بینی می­کنند که این روند ادامه یابد ( کاتلر، روبرتو[10] و لی[11]، 2002)، به طوریکه این رویکرد بازاریابی مورد پذیرش گسترده آژانس­های دولتی و غیردولتی قرار گرفته و از آن در جهت حل مشکلات و معظلات اجتماعی از جمله بهبود وضعیت سلامت، جلوگیری از تخطی و تجاوز به حقوق دیگران، حفاظت از محیط زیست و تشویق به مشارکت اجتماعی بهره می­گیرند( اندریسن[12]، 2003؛ لایی[13]، نپال[14] و چنگ[15]، 2009). امروزه سازمان­های دولتی به ویژه دولت فدرال ایالات متحده به طور مداوم از بازاریابی اجتماعی استفاده می­کنند( لنن، رنتفر و الری، 2010).

2-2-1 مفهوم بازاریابی اجتماعی                                  

از لحاظ نظری هیچ تعریف عمومی و کلی برای بازاریابی اجتماعی وجود ندارد( مک درموت[16]، استید[17] و هاستینگز، 2005). تعاریف متعددی از بازاریابی اجتماعی توسط صاحب نظران مختلف ارائه شده است از جمله:

طبق تعریف لازر[18] و کلی[19](1973) بازاریابی اجتماعی با کاربرد دانش، مفاهیم و فنون بازاریابی در جهت ارتقاء اهداف اجتماعی در سطح اهداف اقتصادی و همچنین با تجزیه و تحلیل پیامدهای اجتماعی سیاست ها، تصمیمات و فعالیت های بازاریابی سروکار دارد ( هاستینگز و سارن، 2003).

اندریسن( 2011) بازاریابی اجتماعی را چنین تعریف می کند: " کاربرد فن­آوری بازاریابی تجاری برای تجزیه و تحلیل، برنامه­ریزی، اجرا و ارزیابی برنامه­های طراحی شده جهت نفوذ و اثرگذاری بر رفتار اداری مخاطبین هدف در راستای بهبود رفاه فردی و اجتماعی آنها" (دومگان، 2008).

مطابق با دیدگاه کاتلر، بازاریابی اجتماعی از "اصول و فنون بازاریابی برای نفوذ بر یک گروه مخاطب جهت پذیرش، رد یا ترک یک رفتار به نفع افراد، گروه­ها یا کل جامعه" استفاده می­کند ( کاتلر، روبرتو و لی، 2002). نیز معتقد است اصلی­ترین ویژگی بازاریابی اجتماعی الگو برادری آن از مفاهیم تجارت از جمله گرایش مصرف­کننده، مبادله متقابل منافع، نیاز به تمرکز بر تغییر رفتار و رسیدگی و حل و فصل مسائل مربوط به محیط و همچنین افراد است ( هاستینگز، 2003).

آکادمی توسعه آموزشی در واشنگتن دی سی با ارائه دیدگاه جدیدی از بازاریابی اجتماعی آن را به عنوان شیوه ای تعریف می کند که باعث می­شود یک رفتار " جالب، آسان و عمومی (همه پسند)" شود. مفهوم "جالب" به این موضوع اشاره دارد که آیا رفتار پیشنهاد شده از دید گروه مخاطبین هدف دارای منافع معنی دار می باشد؟ مفهوم "آسان بودن" به این موضوع اشاره دارد که آیا مخاطبین هدف از دانش، مهارت و دیگر منابع برای بروز موفقیت­آمیز رفتار موردنظر برخوردار است؟ و نهایتا "عمومیت" داشتن یا "همه پسند بودن" به آثار اجتماعی مؤثر بر مخاطب از سوی خانواده، گروه­های قومی، همکاران و یا همسایگان اشاره دارد(اسمیت[20]، 2007).

با توجه به تعاریف متعددی که به آن اشاره شد می توان دریافت که به طورکلی بازاریابی اجتماعی عبارتست از کاربرد اصول بازاریابی تجاری برای حل مسائل معضلات اجتماعی.

2-2-2 اهمیت بازاریابی اجتماعی

بازاریابی اجتماعی روشی سیستماتیک است برای حمایت از تغییر رفتارهای مرتبط با سلامت، خدمات انسانی،مسائل و معضلات محیطی و اجتماعی، که مبتنی بر اصول و فرایند های بازاریابی تجاری است. مفاهیم شش­گانه رویکرد بازاریابی اجتماعی عبارتست از: تمرکز بر  تغییر رفتار به عنوان بدنه اصلی، مداخله یا نفوذ نشأت گرفته از مخاطب، بخش بندی یا گروه بندی گروه مخاطبین به گروه­های کوچکتر، گروه­های همگن، استفاده از نظریه تبادل برای ایجاد تعادل و توازن بین هزینه و منافعی که یک مخاطب در ارتباط با یک رفتار خاص با آن سروکار دارد، در نظر داشتن رفتارهای رقیب ممکن که است برای مخاطب جذاب­تر از رفتار موردنظر باشد و استفاده از استراتژی چهارگانه سنتی بازاریابی تجاری یعنی محصول، قیمت، مکان، و فعالیت های ترویجی( اندریسن، 1995).

این موضوع که بسیاری از معضلات اجتماعی دارای ریشه­های رفتاری است مورد پذیرش همگان قرار گرفته است(دومگان، 2008). بازاریابی اجتماعی مجموعه ای از ابزارها(افراد، محصول، قیمت، فعالیت های ترویجی و مکان) را با هدف نهایی تغییر رفتار مخاطبین هدف به خدمت می­گیرد( لایی و همکاران،2009). هنگامی که نیاز به تغییر رفتار در بین گروهی از افراد احساس می­شود در حقیقت باید با استفاده از برنامه­های کارا و اثربخش رفتارهای زیان­آور مثل مصرف دخانیات، مصرف مشروبات الکلی، آسیب­رسانی به محیط زیست، نادیده گرفتن قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی و... را متوقف نمود و یا از طریق برنامه­های تشویقی و پیام­های مناسب افراد را به بروز رفتارهای مطلوب اجتماعی از جمله رعایت برنامه­های مرتبط با سلامت، استفاده از کمربند ایمنی در هنگام رانندگی و یا محافظت از محیط زیست در قالب رعایت مقررات و قوانین شهروندی تشویق کرد. بازاریابی اجتماعی می­تواند به صورت سیستماتیک با بکارگیری تکنیک های بازاریابی تجاری مسئولین بخش­های مرتبط را در این مسأله یاری دهد. (نوواک و همکاران[21]،2015)در حقیقت بازاریابی اجتماعی تلاش می­کند مشکلات اجتماعی را از طریق تغییر عقایدی که در ذهن افراد نفوذ نموده و تثبیت شده است و همچنین رفتارهای مرتبط با این عقاید که دارای آثار زیان آوری بر سلامت مصرف کننده می­باشد، حل نماید( والش[22]و همکاران، 2010).

قوانین و مقررات و برنامه­های آموزشی نیز از جمله روش های کنترل رفتار محسوب می­شود، اما بازاریابی اجتماعی با آموزش که تلاش می­کند با ارئه اطلاعات دیدگاه افراد را تغییر دهد متفاوت است. آموزش تنها زمانی می­تواند ابزار مؤثری برای تشویق یک رفتار مطلوب محسوب گردد که افراد با علاقه شخصی خودشان برای درگیرشدن در رفتار مورد نظر برانگیخته شده باشند و اطلاع رسانی به آنها در مورد گزینه­های موجود برای تشویق به پذیرش داوطلبانه رفتار کفایت کند، از طرف دیگر این قوانین و مقررات، افراد را با اجبار به رفتار به شیوه مطلوب اجتماعی وادار می­کند (راتشیلد[23]، 1999). این رویکرد زمانی مورد استفاده قرار می­گیرد که توقف رفتار نامطلوب از نظر گروه مخاطب هدف دارای منفعت باشد و استفاده از پاداش برای تغییر آن از نظر اجتماعی مطلوب نیست. علاوه بر این، قوانین و محدودیت های قانونی به نظارت مداوم و استفاده از اجبار نیاز دارد که هزینه های اجرا را افزایش داده و در برخی موارد ممکن است باعث ایجاد اختلاف در میان طراحان برنامه­ها شود( لایی و همکاران، 2009).

برخلاف آموزش و محدودیت های قانونی، عنصر زیربنایی فعالیت های بازاریابی اجتماعی تبادل است، به این معنا که افراد در رابطه با منابع با ارزشی همچون کالا، خدمات، همکاری و اطلاعات بر اساس فرایند تبادل به هم وابسته­اند. زمانی­که مسئله درگیرشدن در بحث بازاریابی اجتماعی مطرح می­شود، آژانس­ها از نوعی تبادل برای ارائه یک محصول اجتماعی استفاده می کنند که منافع ملموس و ناملموس حاصل از درگیر شدن در این ارتباط، مشخصا به گروه مخاطب هدف برمیگردد ( لایی و همکاران، 2009)، و مزیتی که آژانس­ها در این ارتباط کسب می­نمایند در حقیقت حمایتی است که از جانب مخاطبین دریافت می­کنند ( راتشیلد، 2004). بنابراین، زمانی که علاقه شخصی برای درگیرشدن در یک رفتارخاص در میان مخاطبین وجود نداشته باشد و همچنین زمانی که قوانین و مقررات برای تغییر اجباری رفتار نامناسب باشد، بازاریابی اجتماعی می­تواند رهکارهای مناسبی در اختیار طراحان قراردهد (لایی و همکاران، 2009).


1- Social Marketing

[2] - Levy

[3]- Zaltman

[4] - Lennon

[5] - Rentfro

[6] - O Leary

[7] - Hastings & Saren

[8]- Vib

1- Domegan

[10] -  Roberto

[11] - Lee

[12] - Andreson

[13]- Lai

[14] - Nepal

[15] - Cheng

[16] . Mc Dermott

[17] . Stesd

[18] . Lazer

[19] . Kelly

[20] -Smith

[21] - Nowak et al

[22] - Walsh

[23] - Rothschild

 

فرمت ورد قابل ویرایش

تعداد صفحات: 44

مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری

همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن

پیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلی

منابع فارسی کامل

منابع انگلیسی کامل

ما در این بخش علاوه بر منابع مبانی نظری، منابع کلی دیگری رو برایتان در نظر گرفتیم تا همواره در نوشتن پایان نامه از این منابع بهره مند گردید.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و پیشینه تحقیق بازاریابی اجتماعی و اثربخشی تبلیغات با فرمت ورد

مقاله در مورد تأثیر ویژگیهای فردی منابع انسانی بر اثربخشی مدارس غیرانتفاعی

اختصاصی از فایلکو مقاله در مورد تأثیر ویژگیهای فردی منابع انسانی بر اثربخشی مدارس غیرانتفاعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

تأثیر ویژگیهای فردی منابع انسانی بر اثربخشی مدارس غیرانتفاعی

چکیده

نیروی انسانی نقش سازنده و کلیدی در پیشبرد ماموریتها، هدفها، سیاستها، خط مشی ها و استراتژیهای سازمان داراست و از ارکان رشد و بقای سازمان محسوب می‌گردد .در هر سازمانی به منظور اثربخش نمودن امور و نیل به هدفهای سازمانی از معیارهایی استفاده می‌کنند. اهم این معیارها عبارتند از جذب، آموزش و حفظ نیروی انسانی کارآمد و متخصص. از آنجا که ویژگیهای فردی منابع انسانی با اثربخشی سازمانی رابطه دارد، در این راستا محققین برای دستیابی به نتایج مطلوب هدفهای علمی و کاربردی را مدنظر قرار داده‌اند. بدین منظور قصد بررسی و پاسخگویی به این سوالات را دارند: (1) آیا بین سابقه کاری منابع انسانی واثر بخشی مدارس غیر انتفاعی رابطه معنی داری وجوددارد؟ (2) آیا بین تحصیلات منابع انسانی و اثر بخشی مدارس غیر انتفاعی رابطه معنی داری وجود دارد؟ (3) آیا بین شخصیت منابع انسانی و اثربخشی مدارس غیر انتفاعی رابطه معنی داری وجود دارد؟ در این تحقیق، سابقه کار، تحصیلات و شخصیت متغیر مستقل و اثربخشی متغیر وابسته در نظر گرفته شده است. با توجه به سوالات تحقیق سه فرضیه برای آن تدوین گردید که برای تجزیه و تحلیل فرضیه ها پرسشنامه 47 سوالی طراحی، توزیع و جمع آوری شد. پس از بررسی و تحلیل سوالات و آزمون فرضیه ها به روش «کای دو» مشخص گردید که بین سابقه کاری منابع انسانی و اثربخشی (فرضیه اول ) رابطه معنی داری وجود ندارد ولی بین تحصیلات و شخصیت منابع انسانی و اثربخشی سازمانی (فرضیه دوم و سوم ) رابطه معنی داری وجود دارد.

توضیح : این مقاله در ماهنامه مدیریت مدرسه منتشر خواهد شد.

کلیدواژه : اثربخشی؛ Effectiveness؛ شخصیت؛ Personality؛ تجربه کاری؛ Experience؛ تحصیلات؛ Education؛ منابع انسانی؛ Human Resources

 

1- مقدمه

از زمانی که علم مدیریت و سازمان در اوائل سال 1900 به سرعت بسط یافت، تکاملی درباره ماهیت و وظیفه سازمانها و معیار اثربخشی سازمانی پدیدار گشت. این مفاهیم در تعامل پویا و همگام با موسسات و کمپانی های بزرگ جوامع جهانی رو به رشد، رشد نموده و تکامل یافت. در طول تاریخ یک صد ساله نیز مفاهیم ناب و اصلی در باره افراد، سازمانها، کارگران، مدیران، سیستمها و شبکه ها رشد پیدا نموده و باعث شکل دهی به اندیشه و رفتار مدیران، کارکنان و سیاستگذاران گردید (بیکر و برنچ 2002). دنیای امروز دنیای سازمانهاست و نیروی انسانی به عنوان با ارزش ترین منابع سازمانی، متولیان آن محسوب می‌شوند.

امروزه بیش از هر زمان مشخص شده است که رشد و توسعه سازمانها و در پی آن جوامع در گرو استفاده صحیح از نیروی انسانی است (رحمان‌پور ص3). در حال حاضر سازمان بشری مانند گذشته نیست به ویژه نیروی کار به طور قابل توجهی در حال تغییر است. از این رو لازم است مدیران خود را با الگوها و گرایشات مختلف افراد هماهنگ نموده و آماده باشند تا آنها را برهم منطبق نمایند (سیدجوادین 1383، 19). بی شک در جهان پر شتاب و سرشار از تحول و رقابت امروز آنچه موجبات تحقق مزیت رقابتی سازمانها را تضمین می‌کند، نیروی انسانی با کیفیت، خلاق و پویاست. ازاین روست که در عصر حاضر منابع انسانی بنای اصلی فرآیند افزایش کارائی و اثربخشی و با ارزشترین سرمایه و کلید طلایی رقابت قلمداد شده است (تیموری نژاد). بدین سبب مدیریت منابع


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد تأثیر ویژگیهای فردی منابع انسانی بر اثربخشی مدارس غیرانتفاعی

پروپوزال رشته روانشناسی بررسی اثربخشی خلاصه کردن ، سازمان دادن ، رمز دادن بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

اختصاصی از فایلکو پروپوزال رشته روانشناسی بررسی اثربخشی خلاصه کردن ، سازمان دادن ، رمز دادن بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروپوزال رشته روانشناسی بررسی اثربخشی خلاصه کردن ، سازمان دادن ، رمز دادن بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان


پروپوزال رشته روانشناسی بررسی اثربخشی  خلاصه کردن ، سازمان دادن ، رمز دادن  بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

دانلود پروپوزال رشته روانشناسی بررسی اثربخشی  خلاصه کردن ، سازمان دادن ، رمز دادن  بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بافرمت ورد وقابل ویرایش در26صفحه

اطلاعات مربوط به پایان نامه

 

چون فقط یک پیش تست و پس تست داریم،نمی توانیم هر گدام از راهبرد ها را بطور جداگانه بر روی آنها بررسی کنیم.لذا کل راهبرد را میتوانیم بر روی آن بسنجیم،پس فقط یک سوال داریم:

آیا کاربرد راهبرد یادگیری باعث افزایش پیشرفت تحصیلی میشود؟

حالا برای هر یک از اهداف فرعی میتوان یک سوال نوشت:

  • آیا بین راهبرد مرور ذهنی و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد؟
  • آیا بین راهبرد بسط دهی و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد؟
  • آیا بین راهبرد نظارت بر درک و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد؟
  • آیا بین راهبرد سازماندهی و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد؟
  • آیا راهبرد یادگیری با پیشرفت تحصیلی رابطه دارد؟
  • در ایران همه نهادهای دولتی از جمله وزارت آموزش و پرورش همه ساله مبالغ هنگفتی از بودجه کشور را صرف مسائل آموزش و پرورش از جمله تربیت معلم ، تهیه و چاپ کتاب ، حقوق کارکنان،  تدارک کلاس های بازآموزی و کارآموزی ، تدریس روش های مختلف آموزشی و غیره می کنند. خانواده ها نیز سرمایه و وقت زیادی را صرف یادگیری فرزندان خود می کنند و حتی بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان وقت و نیروی زیادی را صرف مطالعه ، آموزش ویادگیری می کنند ، اما باز هم متوجه می شویم که یادگیری درست صورت نگرفته است، یادر حد مورد انتظار نیست و آنها به نتیجه دلخواه نرسیده اند و آمادگی های لازم را کسب نکرده اند . لذا نه تنها دولت به بازخورد مناسب نمی رسد،بلکه حتی افت تحصیلی [1] از مهم ترین مسائل مبتلا به نظام آموزشی کشور ماست که همه آن سرمایه ها و اوقات گرانبها را  هدر می دهد (واحدی، 1379). البته در این مورد عوامل مختلفی از جمله «علل مربوط به فراسیستم اجتماعی» مانند : فقدان یا کمبود بازار کار مناسب برای فارغ التحصیلان ، وجود مشغولیت های ذهنی و یا سرگرمی های مختلف و نیز «علل مربوط به نظام آموزشی» ماند : ارزشیابی بر اساس محفوظات ، فقدان یا کمبود ارتباط مطالب با زندگی واقعی فرد ، بی ثباتی و تغییرات پی در پی نظام آموزشی و غیره در تعامل با هم و با درجه تاثیر متفاوت در این مساله نقش دارند . یکی از عوامل مهم در عدم یادگیری مطلب ، عدم به کارگیری ظرفیت بالای یادگیری و فعالیت دانش آموزان مدارس در اثر عدم آشنایی دانش آموزان با راهبردهای یادگیری و مطالعه و استفاده صحیح از آنها است . به نظر تایرنی[2] و همکاران (1990) هدف اساسی خواندن و یا مطالعه و یادگیری ، توانا ساختن کودکان و دانش آموزان است تا خود را بشناسند، علایق و استعدادهای خود را رشد دهند ، برای مشکلات گروهی و فردی راه حل هایی بیابند و نیز اینکه بتوانند راهبردهای خود را تحول بخشیده و مستقل از دیگران مطالب را درک کنند (یوسفی،1380).


    [1] ـ Drop ـ Outs

    [2] ـ Tierny.B


دانلود با لینک مستقیم


پروپوزال رشته روانشناسی بررسی اثربخشی خلاصه کردن ، سازمان دادن ، رمز دادن بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

پروپوزال رشته روانشناسی اثربخشی آموزش دلگرم سازی بر سلامت روانی و رضایت زناشویی

اختصاصی از فایلکو پروپوزال رشته روانشناسی اثربخشی آموزش دلگرم سازی بر سلامت روانی و رضایت زناشویی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروپوزال رشته روانشناسی اثربخشی آموزش دلگرم سازی بر سلامت روانی و رضایت زناشویی


پروپوزال رشته روانشناسی اثربخشی آموزش دلگرم سازی  بر سلامت روانی و رضایت زناشویی

دانلود پروپوزال رشته روانشناسی اثربخشی آموزش دلگرم سازی  بر سلامت روانی و رضایت زناشویی بافرمت ورد وقابل ویرایش در27صفحه

بیان مسئله

. 1 بیان مسئله

جنگ در تمام دوران، جوامع بشری را تهدید کرده است. هر جنگی زیانهایی دارد، زیانهای مالی قابل جبران هستند، اما زیانهای روانی مشکل جبران می شوند و از مهمترین عوارض جنگ هستند. فردی که از جنگ بر می گردد باید خود را هم با خانواده وفق دهد و هم با اجتماع، اکثر این افراد در وفق دادن دچار مشکل می شوند و خود را در این میان غربیه می پندارند. این افراد نه تنها خود دچار مشکلات روانی فراوانی می شوند، بلکه خانواده ی  آن ها نیز درگیر این قضیه می شوند، به خصوص همسران این افراد در معرض خطر بیشتری هستند و رضایت زناشویی این افراد کاهش پیدا می کند. بر طبق آمارها نرخ طلاق در این افراد دو برابرافراد عادی می باشد (هاشمی، 1385).

اگر اعضاء خانواده از سوی منابعی حمایت شوند، توانایی بیشتری برای کمک به فرد حادثه دیده دارند. رضایت زناشویی از موارد مهمی است که موجب سازگاری خانواده می شود. نظام خانواده باید نظام محکم و پایداری باشد. بهداشت خانواده یکی از مسائل مهمی است که در استحکام نظام خانواده نقش دارد.

اختلافات زناشویی عامل خطرساز برای اختلالات روانی مانند افسردگی، اعتیاد و ... می باشد. همچنین مشکلات ارتباطی در خانواده با بیماریهای جسمی نیز همبستگی دارد. افرادی که روابط رضایت بخش وحمایت کننده دارند، احتمال کمی وجود دارد که مبتلا به بیماری سختی شوند و اگر هم بیمار شوند سریعتر بهبود می یابند.

بعد از مرگ ناگهانی در خانواده مشکلات زناشویی و طلاق شدیدترین فشارهایی هستند که افراد تجربه می کنند (بلوم، آشرو وایت 1987 به نقل از طغیانی 1386).

با توجه به نقش رابطه ی زوجین بر سلامت جسم و روان آموزش شیوه های مختلف روان درمانی ضروری می باشد.

متأسفانه بیشتر پژوهشهای صورت گرفته توصیفی است و کمتر آموزشی است. با توجه به افزایش مشکلات زناشویی در همسران جانبازان لازم است به آن ها آموزشهایی داده شود تا با مشکلات خود مقابله کنند و تا حد امکان سبک زندگی خویش راتغییر دهند تا بتوانند علاوه بر بهبود خود به همسرانشان نیز کمک کنند.

تحقیقات نشان داده است که ‌خود دلگرم سازی  باعث می‌شود افراد بسیار با جرأت تر، بردبارتر و با اعتماد ‌به نفس بالاتری عمل کنند و نیز دارای رفتار دوستانه تری با دیگران بوده، احساس ثبات بیشتری نموده و همچنین بهتر قادر باشند با مسائل و مشکلات خود مقابله کنند. حال اگر این روش آموزشی بتواند این نتایج را در همسران جانبازان ایجاد کند، شاید بتواند بر رضایت زناشویی ونیز سلامت روانی آن ها تاثیر بگذارد. این تحقیق در صدد بررسی این احتمال می¬باشد.

آدلر   بنیانگذار روانشناسی فردنگر  چهار نیاز اصلی را بیان می کند که عبارتند از:

نیاز به ارزشمندی، احساس قابلیت، نیاز به تعلق و دلگرم سازی.

دلگرم سازی آن چیزی است که باعث می شود دیگران احساس خوبی داشته باشند، عملکرد مؤثر داشته و برای مشکلات خود به شکلی موثرتر برنامه ریزی کنند، دارای اعتماد به نفس و حس رضایت باشند.

یکی از پیامدهای دلگرم سازی این است که شخص احساس تعلق می کند و از وقف خود برای بهزیستی جامعه احساس رضایت می کند. دلگرم سازی هم هدف شخصی وهم هدف اجتماعی دارد. آنچه مهم است داشتن نگرشهای مثبت نسبت به مسائل اطراف است. اما بسیاری از افراد این گونه نیستند و با احساس عدم کفایت و حقارت زندگی می کنند. آن ها معتقدند مفید نیستند. این یاس و دلسردی باید توسط افرادی در جهت افزایش دلگرم سازی،رضایت مندی و سلامت روانی و برآوردن نیازهای زندگی درمان شود. یکی از روشهای درمانی در مواجهه با این افراد روش آموزشی شوانکر است (باهلمن ودینتر ، 2001).

تئو و آنتینیو شوانکر  این برنامه ی آموزشی را بر اساس روانشناسی فردنگر آدلر در سال 1980 تهیه کردند. آن ها مفهوم دلگرم سازی را پرورش دادند و آن را از یک مفهوم تئوریک به صورت روش علمی و قابل اجرا در آوردند.

خانواده¬های جانبازان با مشکلات عدیده ای مواجه هستند که در نتیجه به مشکلات عاطفی و زناشویی در آن ها منجر می شود.

حال این سئوال مطرح می¬شود که آیا روش دلگرم سازی شوانکر قادر است باعث ارتقاء سلامت روانی و رضایت زناشویی همسران جانبازان شود؟!

روش تحقیق

الف-نوع روش تحقیق:

. 1. 2 دلگرم سازی

برای این اصطلاح ترجمه های مختلفی وجود دارد: تهییج، دلگرمی، شجاعت دهی،

جرأت بخشی، قوت قلب و انگیزه دهی.

براساس اصول روانشناسی فرد نگر، هدفهای آموزشی دلگرم سازی عبارت است از:

افزایش احترام به خود، اعتماد به نفس و مهارتهای اجتماعی. دلگرم سازی، اعتماد به نفس و احساس فرد را نسبت به خودش تقویت و بهبود می بخشد و این کلید توسعه و تحول فردی است. بر اثر دلگرم سازی، فرد احساس تعلق و رغبت بیشتر و سودمندی برای جامعه می کند. اغلب دارای اهداف اجتماعی است و بیش از مثبت بودن صرف است و فقط انکار و سرکوبی ابعاد منفی زندگی نیست. دلگرم سازی توجه توامان به ابعاد مثبت و منفی زندگی است.

ناکامل بودن بخشی از وجود انسان است و این امر شرم آوری نیست. وقتی فرد برای غلبه به نقصهایش تلاش می کند و می خواهد کامل باشد به خودی خود چیز بدی نیست. ولی وقتی این نگرش تبدیل به این شود که فرد تنها زمانی انسان خوب است که کامل باشد و کارهایش بدون نقص باشد اثرات نامطلوبی دارد و منجر به احساس حقارت می شود. بنابراین آنچه ضروری است«شهامت ناکامل بودن»  است. رشد و تحول فرد قویاً با اشتباه کردن و آموختن از خطاها مرتبط است و این ها تجارب ارزشمندی هستند. امروزه مردم به جای تاکید بر نقاط قوت همدیگر بر روی ضعفها و خطاهای هم تاکید می کنند و فکر می کنند این باعث بهتر عمل کردن دیگران است در حالی که این اشتباه است، بسیاری از مردم در طول زندگی با دلگرم سازی روبرو نمی شوند و زندگی شان پر از احساس حقارت است و آن را به شغل، ازدواج، روابط دوستانه، محل کار و به طور کلی به تمام زندگی شان تسری می دهند.

آن ها متقاعد شده اند که به اندازه¬ی کافی افراد خوبی نیستند وتنها زمانی خوبند که از خواهر و برادر خود بهتر، باهوش تر، لاغرترو.... باشند. آن ها معتقدند به چیزی تعلق ندارند. این یاس ودلسردی باید به وسیله¬ی دلگرم کردن آن ها از بین برود تا آن ها زندگی سالم تری داشته باشند.

برای دلگرم سازی می توان به 10 مهارت اشاره کرد:

1-  اظهار علاقه به دیگران

2-  گوش دادن فعالانه و با دقت و توجه کامل

3-  نشان دادن اشتیاق

4-  شکیبایی و صبور بودن

5-  به کاربردن لحنی دوستانه هنگام صحبت

6-  نشان دادن حالات دوستانه در چهره

7-  استفاده از قالب بندی مثبت برای مشاهده و ارزیابی رفتار

8-  شناسایی تلاشها و پیشرفتهای دیگران

9-  به کاربردن تماسهای بدنی و لمسی (مانند قراردادن بازو روی شانه ی دیگری برای ابراز حمایت)

10-قاطع بودن واظهار وجود کردن ( باهلمن ودینتر،2001).

آدلری ها دلگرم سازی را به منزله¬ی مثلثی با سه ضلع نابرابر می دانند، این سه ضلع عبارتند از: روابط اجتماعی، آموزش و درمان و انسان را در این سه حوزه دلگرم می¬کنند. آن ها معتقدند هر چه بیشتر دیگران را دلگرم سازیم، خودمان نیز بیشتر احساس دلگرمی خواهیم کرد، چرا که با کمک به دیگران برای بهتر شدن، خود نیز احساس بهتری خواهیم داشت (موزاک و میانیاچی،1999 به نقل از هاشمی، 1385). همان طور که گیاه به آب و خاک نیاز دارد ما هم به دلگرم شدن توسط دیگران نیازمندیم.

گفته شد که از دیدگاه آدلر گراها فرد بیمار دلسرد و مأیوس است، برای این که این دلسردی از بین برود باید از دلگرم سازی در روند درمان استفاده کرد. فرد دلگرم کننده استعدادهای دیگران را کشف می¬کند و سپس آن ها را منعکس می¬کند. در رابطه¬ی درمانی پیش بینی موفقیّت نقش مهمی دارد. آدلرگراها به تحلیل مشکل بسنده نمی کنند، بلکه استعدادها وتوانایی بیمار را به او پسخوراند می¬دهند. در رابطه¬ی درمان تلاش می‌کنند فرد به خود و توانایی هایش اعتماد کند وتوانایی هایش را به کار گیرد و عزت نفس و احساس ارزش درونی اش افزایش پیدا کند. باید به جای ناتوانی ها و نقصها به فرد کمک کنیم برتوانایی ها وداشته هایش تاکید داشته باشد و به رغم موانعی که در راهش وجود دارد به سمت جلو حرکت کند. در این روش به فرد کمک می¬شود تا در سبک زندگی اش تغییر ایجاد کند و به بهبود روابط خود و دیگران کمک کند.

در این روش حتی اگر فرد احساس می کند که نمی تواند موفق شود، درمانگر باید او را دلگرم سازد که او می-تواند نگرش هایش را تغییر دهد و پیشرفتش امکان پذیر است. این فرآیند در سراسر درمان ادامه دارد. به فرد آموزش داده می‌شود نیمه¬ی پرلیوان را ببیند. از دیگر راهها برای دلگرمی تلاش برای برنامه ای است که فرد از آن می ترسیده یا نمی داند که در آن قرار دارد. عدم دلگرمی در افراد باعث فقدان اعتماد و بدبینی می‌شود. افراد دلگرم افرادی پذیرا و با مسئولیت هستند.

مهمترین منبع دلگرم سازی برای هر فرد، خانواده است ،اگر افراد خانواده دلگرم باشند، کودکان آن ها نیز به همین طریق رشد پیدا می‌کنند و نکات مثبت دیگران را بیشتر  می بینند و به دیگران عشق می ورزند و برعکس در خانواده هایی که عدم دلگرمی در آن ها موج می زند، افراد خانواده هم همین گونه رشد می کنند و به دنبال عیب جویی در خود و دیگران هستند. همکاری، ارتباط، قدردانی و سپاس و... از ویژگیهای خانواده‌های دلگرم است . پیامهای مأیوس کننده در این خانواده ها بسیار کم شنیده می‌شود.

  1. 1. 1. 2 رفتارهای دلگرم زدا در خانواده

اکستاین رفتارهای بارز عدم دلگرم سازی در خانواده را به 4 دسته تقسیم می‌کند:

1-اثر مداد قرمز

  اعضای خانواده مدام همدیگر را به خاطر خطاها سرزنش می‌کنند و فرد خاطی مدام درگیر این سرزنشهاست و نمی تواند به جنبه های مثبت زندگی توجه کند(فتحی،1386).

2-اثر طرح عمودی در مقابل طرح افقی

طرح افقی دلگرم کننده است ولی طرح عمودی عدم دلگرمی را در بر می‌گیرد. در طرح افقی تساوی و پذیرش همه¬ی اعضای خانواده و رعایت شأن اعضا مطرح است. در طرح عمودی خود خواهی بسیار بارز است. با برچسبهای برتر وکهتر، نگرش مذهبی، نژادی و جنسیتی در طرح عمودی روبرو می¬شویم.

3-کمال گرایی افراطی

تصور عدم اشتباه در یک خانواده¬ی موفق منجر به بروز سرزنشهای دائمی و تلاش برای کشف نقاط ضعف همدیگر می‌شود.

4-چسبیدن به الگوهای کهنه

کودکان در زندگی رویدادهای فراوانی را مشاهده می‌کنند و نتایجش را به موقعیتهای مشابه تعمیم می دهند. بعضی از این تعمیم ها نادرست است، ولی طبق عادت سالیان سال ادامه

می یابد و فرد طی سالها هیچ گونه تغییر مثبت و پیشرفتی نمی کند.

علاوه بر رفتارهای خانواده، شیوه های تربیتی والدین هم می‌تواند عدم دلگرمی را برای بچه ها بوجود بیاورد. والدین خود کامه¬ی مستبد، والدین سهل گیر و والدین طرد کننده با رفتارهای خود دلگرمی را در بچه هایشان از بین می‌برند.

والدین مستبد و خودکامه با کنترل بیش از حد بر انضباط، پیروی بی چون و چرا از مقررات و تنبیه سخت تاکید می‌کنند. کودکان این والدین معمولاً زودرنج و بی تابند و اثری از

اعتماد به نفس در این کودکان دیده نمی شود.

والدین سهل گیر با آزاد گذاشتن فراوان کودک، کودکانی خودخواه، پرتوقع، خواهان توجه و محبت دیگران بار می آورند. کودکان آن ها در برابر برآورده نشدن خواسته ها بی‌صبر و پرخاشگر هستند و دچار بی تابی و اندوه می شوند. این ها هم از عدم اعتماد به نفس رنج

می برند.

والدین طرد کننده گاه با بی توجهی و گاه با خصم با کودکان خود برخورد می کنند. عدم احساس امنیت و نگرانی و پریشانی و رفتارهای ضد اجتماعی از ویژگی های این کودکان است. هیچ یک از این سه دسته والدین دلگرمی را در بچه های خود ایجاد نمی کنند.

برخلاف این سه دسته، والدین دلگرم کننده نه کنترل افراطی دارند و نه سهل گیری افراطی. مدیریت توأم با احترام در این خانواده وجود دارد. والدین، کودکانی با مسئولیت، راستگو، رک و قابل اعتماد پرورش می دهند. این کودکان از اموال خود و دیگران به خوبی نگهداری می کنند و دارای اعتماد به نفس و دلگرمی هستند (احدی وبنی جمالی،1383).

  1. 1. 1. 2 خود دلگرم سازی

همان طور که دلگرم کردن دیگران مهم است، دلگرم ساختن خود نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. برای دلگرم ساختن دیگران ابتدا باید به دلگرمی خود بپردازیم. باید خودمان و تلاشهایمان را باور داشته باشیم و برای آن ها ارزش قائل باشیم. ایمان و اعتماد به خود تنها راه تغییر است. تا این حس را در خود به وجود نیاوریم نمی توانیم به دیگران یاد دهیم.

مک کی برای خود دلگرم سازی 6 گام را بیان کرده است:

گام اول: پذیرش خود: با پذیرش خود متوجه می شویم که می‌توانیم از این که هستیم بهتر باشیم.

گام دوم: توجه به کارهای مثبت خود

گام سوم: قدردانی از خود به خاطر تلاشهایمان

گام چهارم: استفاده از شوخی طبعی برای دلگرمی خود

گام پنجم: ایمان به خود و توانایی های خودمان

گام ششم: ارتباط با افراد دیگری خارج از خانواده  ( مک کی،2004 به نقل از هاشمی،1385).

  1. 1. 1. 2 آموزش دلگرم سازی شوانکر

تئو و آنتینیو شوانکر بر اساس اصول روانشناسی فرد نگر در اواخر دهه 1980 برنامه آموزشی خود را توسعه دادند. آن ها در طی سالها تجربه اندوزی در کار با گروهها و افراد مختلف دریافتند که دلگرم سازی پایه¬ی هر فرآیند تحولی است و در کمک ها و درمانهای روانشناختی از اثرگذاری بالایی برخوردار است. بنابراین آن ها این مفهوم را توسعه دادند و مفاهیم نظری را به روشهای علمی و تجربی تبدیل کردند. مفهوم آموزش دلگرم سازی شوانکر توسط مربیان دلگرم سازی که به مدت دو سال در انستیتوی آدلر- دریکارس واقع در زانترباخ آلمان آموزش دیده اند، توسعه یافته است. دوره¬ی آموزشی مربیان شامل 5 آخر هفته بود که دروسی به آن ها تدریس می شد و مورد تمرین قرار می‌گرفت. علاوه بر این مبانی روانشناسی فردنگر نیز به

آ‌ن ها آموزش داده می شد. همچنین به شرکت کنندگان تکالیفی برای خانه ارائه می شد. این تکالیف شامل دو بخش بود: بخش اول آموزش دادن به گروهی از افراد است. بخش دوم تمرین 10 مهارت دلگرم سازی که در صفحات قبل توضیح داده شده بود. هر دو هفته یک بار، یک شرکت کننده، یکی از 10 مهارت را انتخاب می‌کند و سعی می‌کند در تمرینهایش آن را به صورت آگاهانه بیشتر از دیگر مهارتها انجام دهد و درباره¬ی نتایج تجربیاتش گزارش کوتاهی بنویسد. علاوه بر این دوره در طول 2 سال، افراد آموزش دیده برای مدت 4 هفته

(هریک ترم) در گروههای آموزشی پیشرفته توسط شوانکر شرکت می کنند.

امروزه این برنامه در آلمان، اتریش و هلند تدریس و مورد استفاده قرار می گیرد. آموزش دلگرم سازی برای زوجین، والدین و افراد شاغل در بخشهای آموزشی و تربیتی کاربرد دارد. در طی این آموزشها به این نتیجه می رسند که آ‌موزشها کاملاً در دسترس و ساده است و به راحتی یاد گرفته می‌شود.

در مباحث نظری، آموزش دلگرم سازی به افزایش شهامت منجر خواهد شد و بیشتر از همه باعث جرأت برای ناکامل بودن است. دلگرم سازی بیشتر به احساس کفایت بالاتر منجر

می شود و به فرد کمک می‌کند تا راههای موثری برای مقابله با مشکلات و کاهش تنشهای جسمانی و شکایات روانشناختی بیابد. علاوه بر آثار فردی ، افزایش جرأت و بهبود روابط و افزایش تعامل‌ها از دیگر آثار این آموزش است.

آموزش شوانکر شامل 10 ملاقات هفتگی است. هر جلسه در حدود 1 ساعت و نیم و متشکل از حداقل 4 الی 5 و حداکثر 10 نفر است. هدف آموزش، آموزش دلگرم سازی به خود و دیگران است. در ابتدا عمدتاً به دلگرم سازی خویشتن و سپس دلگرم سازی دیگران تأکید

می شود. هریک از جلسات مطابق یک ساختار معین که «مدل گامهای 6 گانه » نامیده می¬شود، سازماندهی شده است. گام اول آرام سازی است، گام دوم بازخوردی از مطالب جلسه ی قبل، گام سوم دادن اطلاعات در مورد موضوع جلسه، گام چهارم ارائه¬ی یک تمرین، گام پنجم ارائه تمرین برای خانه و گام ششم تمرین آرام سازی دوباره است. در هر جلسه این 6 گام تکرار می شود. محتوای هر 10 جلسه در پیوست الف به تفصیل ارائه شده است.

این آموزش برای کاربردهای کلینیکی و افراد کاملاً بیمار هدف سازی نشده است. در واقع این آموزش برای افرادی است که در جامعه کم یا زیاد کارکرد اجتماعی دارند. با این حال یک مشاور می تواند از این آموزش برای درمانهای بالینی استفاده کند. هنگامی که عدم وجود دلگرمی، اساس و منبع تردیدها، افسردگی و اشکال دیگر رفتارهای زیان بار است،

دلگرم سازی می¬تواند ترمیم کننده¬ی این رنج ها باشد. همچنین یک مورد دیگر برای استفاده درمانی از این روش در مورد مراجعانی است که درمانهای بالینی خود را با موفقیت به پایان برده باشند. آموزش دلگرم سازی اگر بخواهد برای کودکان استفاده شود بدین شکل که گفته شد، مناسب نیست و باید کمی تغییر شکل داد. تورک  (1990) یک برنامه ی«کودکان با دلگرمی » برای کودکان دبستانی شکل داد و دید روابط دوستانه¬تر میان کودکان با هم و با معلمانشان شکل گرفته است. مطابق تمام گفتارهایی که گفته شد، این آموزش برای پیشگیری طراحی شده است. با اشاعه¬ی فلسفه ای که در پس این آموزش است نتایج مهمی حاصل

می¬شود که کوشش مثبتی برای سلامت عمومی است (شوانکر، 1991 به نقل از باهلمن ودینتر،2001).                                                                                                                                                                                                                             

  1. 2 خانواده

خانواده یکی از اصلی‏ترین رکن‏های جامعه است. دستیابی به جامعه¬ی سالم در گرو سلامت خانواده است و سلامت خانواده مشروط به سلامت روانی افراد و داشتن رابطه‏های مطلوب با یکدیگر است. سالم ‏سازی اعضاء خانواده، اثرهای مثبتی را در جامعه به دنبال دارد. همسرگزینی از نخستین تعهدهای عاطفی و قانونی افراد و از تصمیم‏های مهم زندگی است.

با وجود پیامدهای مثبت ازدواج، شواهد گویای آن است که زوج‏ها برای برقراری و حفظ روابط صمیمی به مشکلات شدید گرفتارند و در بیشتر اوقات به کمک متخصصی نیازمندند (پورعابدینی نائینی و منشئی، 1380).

ازدواج نخستین پیمان عاطفی و قانونی در زندگی است و گزینش همسر یکی از مهمترین تصمیمات ما در زندگی است. ازدواج نشانه¬ی بالیدگی و پیشرفت شخصی است و قراردادی رسمی برای پذیرش یک تعهد متقابل جهت زندگی خانوادگی است. ازدواج یک نیاز فطری و ضرورت حیات اجتماعی و بستر آرامش و رشد و شکوفایی وجود انسان است.

مهم‏تر از تشکیل خانواده، داشتن خانواده‏ای سالم است. انتقال فرهنگ و تمدن از طریق خانواده است. خانواده اولین نظام اجتماعی است که فرد در آن زندگی می‏کند و یکی از مهم‏ترین نهادهای مؤثر در تربیت و رفتار انسان و تکیه‏گاه و کانون تسکین فشارهای روانی و راهگشای رشد و شکوفایی است. تمدن انسانی از دل خانواده سر برمی‏آورد. خانواده نه تنها در رشد تک تک اعضاء مؤثر است، بلکه می‏تواند جامعه را سالم بسازد، چون کوچکترین جزء اجتماع است و هنگامی‏که اجزاء سالم باشد، کل جامعه هم سالم می‏‏شود. خانواده پایه‏گذار شخصیت و ارزش‏های فرد است و در تعیین سرنوشت فرد نقش مهمی دارد. سلامت روانی به سلامت عاطفی انسان وابسته است و سلامت عاطفی هم از طریق خانواده فراهم می‏شود. در خانواده‏ای که عشق و علاقه به اندازه ی کافی تبادل می‏شود، سلامت روانی هم تا حد زیادی تأمین می‏شود (کمالی‏نسب، 1385).

رکن اصلی خانواده، زندگی مشترک زناشویی است و رابطه¬ی سالم زناشویی امکان رشد را برای فرزندان فراهم می‏کند. زن در نقش همسر ایجاد کننده¬ی خانه‏ای گرم و با محبت و مرد به عنوان شوهر مستحکم‏کننده¬ی پایه‏های اجتماعی و اقتصادی است. می‏توان گفت ریشه¬ی مشکلات روانی، خانواده است. آمارها نشان می‏دهد با گذشت زمان مشکلات خانواده‏ها و آمار طلاق رو به افزایش است. کاهش و فقدان رضایت زناشویی یکی از مهمترین علل مراجعه ی زوج‏ها به مشاوران و درمانگران خانواده است. اگر روابط زناشویی سست باشد، پایه‏های خانواده هم لرزان و ضعیف می‏شود. زوجی که خودشان مشکل دارند، سخت است که والدین خوبی باشند.

رابطه¬ی زناشویی باید بر اساس اطمینان و احترام باشد. شکست‏ها در زندگی در اغلب موارد به دلیل نداشتن اطلاعات کافی و برنامه¬ی عملی برای تغییر است. اداره¬ی زندگی نیازمند دانش کافی است و باید آن را در جایی آموخت. آموزش خانواده در دنیای امروز ضروری است و می‏تواند علاوه بر بهبود زندگی، بسیاری از مشکلات را پیشگیری کند. برای داشتن روابط خوب باید مدام تلاش کرد.

بی‏شک هر انسانی دوست دارد در زندگی زناشویی‏اش خوشبخت باشد. هرچقدر هم زوجین از هم راضی باشند، ممکن است با هم اختلاف نظر پیدا کنند. برای شاد بودن باید راه

‏حل و فصل اختلاف نظرها را پیدا کرد.

یکی از دلایل عدم حل مشکل زوجین، ندانستن مشکلشان است. بهترین راه این است که به جای راه حل کمک کنیم مشکلشان را بشناسند.

جکوبسون  و مارگولین  (1979) روند مشکل‏گشایی را به دو ‏مرحله متمایز تقسیم کردند:

الف) شناسایی مشکل                       ب ) حل ‏مشکل

هریک از این دو مرحله را به زیرمرحله‏هایی می‏توان تقسیم کرد:

الف) شناسایی مشکل شامل سه مرحله است:

  1. انتخاب زمان و مکانی مناسب برای مشکل‏گشایی
  2. ثبت موارد اساسی مطرح شده در جلسه‏های مشکل‏گشایی
  3. بهره‏مندی از صراحت در تعریف مشکل

ب ) حل مشکل شامل شش مرحله است:

  1. پذیرش مشکل و اقدام برای دستیابی به راه حل
  2. وضوح هدف
  3. ملاحظه‏ی فراگیرترین راه‏حل‏های ممکن
  4. انتخاب یک راه‏حل همراه با سازش فکری
  5. آزمودن راه‏حل، گردآوری داده‏ها و ارزیابی پیامد کار
  6. اصلاح، بازنگری و مذاکره‏ی مجدد در روابط (برنشتاین و برنشتاین ، 1380).

روابط ضعیف والدین تأثیر مستقیمی بر روی فرزندان دارد. فرزندانی که احساس می‏کنند والدین آن‏ها روابط خوبی با هم دارند احساس شادمانی می‏کنند. برعکس، والدینی که دائم سرگرم مشکلات خویش هستند، این تصور را در فرزندان خود بوجود می‏آورند که والدین علاقه‏ای به آن‏ها ندارند. هرچه درگیری زناشویی شدت یابد، حلقه¬ی روابط بد خانوادگی هم رشد پیدا می‏کند و در این‏جا یک فرآیند «دور باطل » شکل می‏گیرد (هارلوک، 1975 به نقل از برجعلی، 1378).

در اختلافات و ناسازگاری‏های زناشویی عوامل درون فردی و بین فردی نقش دارند. عوامل بین فردی شامل: کاهش منفعت‏های هیجانی از ازدواج، ارتباط نامناسب بین زوجین، عدم تعامل بین زوجین، عدم توافق درباره ی نقش‏ها، نبود صمیمیت (جنسی، هیجانی، هوشی، معنوی و ...)، عدم توافق در انتظارات، عقاید و استانداردها، ناهمسویی تبادلات اجتماعی و اهداف متناقض، می‏شود. عوامل درون فردی شامل منفی‏نگری، عدم توانایی جهت اصلاح و یا حل مشکل، کاهش عفو، بخشش و توافق، کناره‏گیری و عقب‏نشینی، سطح بالای خشونت و سطح پایین رفتارهای حمایتی می‏شود (حیاتی، 1386).

خانواده درمانی کمک می‏کند زوجین از رفتار ضعیف خودآگاهی پیدا کنند.  با این‏که جامعه¬ی سالم در گرو خانواده¬ی سالم است، به دلایل متعددی چون گذر از سنت به مدرنیته، تغییر نظام خانواده‏ها، سست شدن روابط عاطفی، کارآمد نبودن الگوهای ارتباطی و کنترلی والدین، افزایش طلاق، مهاجرت، فشارهای شغلی و اجتماعی و ... مشکلات خانوادگی و زناشویی افزایش یافته است. این عوامل در سطح کلان موجب شده‏اند خانواده یک نظام هدفمند نباشد. در چنین شرایطی، حضور و مداخله¬ی متخصصی که در زمینه¬ی حل تعارض‏های زناشویی آگاه باشد، اجتناب‏ناپذیر است (کیمیایی و باقریان‏نژاد، 1384).

  1. 2 رضایت زناشویی

رضایت زناشویی احساس لذت و خشنودی و رضایت در تمام جنبه‏های روابط زناشویی است. رضایت زناشویی حالتی از رضایت و خشنودی است که از جنبه¬ی درون فردی، تجارب ذهنی خوشایند و از جنبه¬ی میان فردی، هماهنگی میان انتظارات یک طرف با رفتارهای طرف مقابل است که در زمینه‏های گوناگون چون سبک زندگی، ارتباط، رابطه¬ی جنسی، درآمد، تصمیم‏گیری، وقت آزاد یا دوستان وجود دارد (نظری، 1385 به نقل از محمدزاده، 1387).


دانلود با لینک مستقیم


پروپوزال رشته روانشناسی اثربخشی آموزش دلگرم سازی بر سلامت روانی و رضایت زناشویی