دانلود بعثت

اختصاصی از فایلکو دانلود بعثت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ ) 

 قسمتی از محتوای متن

تعداد صفحات : 15 صفحه

بعثت بسم الله الرحمن الرحیم اِقرَء باسمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ.
بخوان بنام پروردگارت که آفرید.
    آدمی را از خون بسته بیافرید.
        بخوان، و پروردگار تو گرامی ترین است.
            آنکس که بقلم بیاموخت.
                بیاموخت انسان را آنچه نمی دانست.
                                                                         ( سوره علق آیه 1 تا 5) درای کاروان آهنگ حجاز می نوازد، و مرغ دل را به پرواز می خواند، این زنگ شوق انگیز پیوسته بگوش میرسد و کاروانیان هر دم سبک خیزتر می شوند.
دریغا که بندهای تن مرغان را گرفته اند، چیست که پرندگان تیز پرواز را بال و پر بسته زندانی قفس کرده اند؟
راه برون را چگونه میتوان گشود؟
  اینها با همه زیرکی خود را زندانی کرده اند، در و دیوار قفس ساخته خود آنهاست، باید آنرا بگشایند و گرنه باید بشکنند، آنها که در خویشتن خویش زندانیند باید خود را بشکنند.
در نغمه کاروان اثری بود که مرغان ناتوان توانمند شدند دام را گسستند و راهی آسمان شدند، از درون سینه ها اوج گرفتند و در پهنای فلک بر بال ملاک نشستند.
و به روندگان پیوستند، کاروانیان به پای تن نمی رفتند، به بال جان می پریدند.
  این جانهای شیفته و این دلهای شوریده به کجا می شوند؟
    بمکّه می روند!         در مکّه چه می گذرد؟
            گفتند: مکّه دلفریب میشود                 رستگاری آنجاست                     رهائی آنجاست                         سربلندی آنجاست شگفتا! سنگها و صخره های داغ، بوته های خشک و خشن، وزش بادهائی که از ریگزارهای دور بر مکّه می وزد، چارپایان بی رمق و شتران نزار چهره های سوخته از آفتاب، همراه با خوی زشت و رفتار نادرست و باورهای وهم آلود، چه دگرگونی یافته؟
آیا در هوای سوزان عربستان که صورت ناصواب و سیرت نازیبا در طبیعتی دژم بهم برآمده، کدام نسیم رحمتی وزیده است؟
دیر زمانی بود که خانه خدا اسیر نادانی و ددمنشی بود.
همه جا تاریک بود، در ستم آباد زمین نفس بر نیکبختان و فرزانگان تنگ بود؛ مردم در حصار دیوار زندانی نبودند، در حصار جهل و تیرگی، زندانی خوی ناپسند و کردار ناپسند بودند، دیدگان در نادانی کور بود و همه بیراهه میرفتند تا خداوند، سراج منیر را برانگیخت؛  اراده الهی که اندیشه باریک بینان به دورترین نقطه ادراک آن نمی رسد، بر آن بود تا همه زشتی ها را زیبا کند، درّه خشک و سوزان مکّه را خرّمی دهد، طراوتی پایدار که با گردش ماه و سال دگرگون نمی شود پدید آورد و در چنان سرزمینی مناظری دلفریب تر از مرغزار و طرب انگیزتر از باغ و آبشار بیافریند.