فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد حاکم کیست ؟

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد حاکم کیست ؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حاکم کیست ؟


تحقیق در مورد حاکم کیست ؟

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه19

 

فهرست مطالب

 

فهرست

عنوان                             صفحه

مقدمه..........................................................................2

حاکم کیست ؟...............................................................3

ولایت پیامبران و امامان معصوم ..........................................3

تاریخچه ولایت فقیه : غیبت ..............................................4

ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی (ره) ................................6

تبیین مسائل حکومت اسلامی پیش از انقلاب .........................9

تبیین مسائل حکومت اسلامی پس از انقلاب .........................10

دیدگاه های امام خمینی ................................................11

اسلام و حکومت اسلامی پدیده الهی است ..........................15

منابع و مآخذ ..............................................................19

پیشنهادات و انتقادات .................................................20

 

مقدمه

 

نظریه ولایت فقیه که پیش از امام خمینی ( ق) مطرح بوده است با ابتکارات او چهره ای تازه و عملی به خود گرفت . ایشان فقیه را قادر بر تشکیل و اداره حکومت اسلامی معرفی کرد ، با شجاعت خاص خود توطئه استکباری و استعماری مخالفت با ولایت فقیه را خنثی کرد ، نظریه تشیع در اداره حکومت را پیاده کرد ، با کتاب های کشف الاسرار ، الرسائل و بیع، بحث ولایت فقیه را گسترش داد و بالاخره پس از پیروزی انقلاب برای حل مشکلات پیش آمده ابعاد تازه ای از حکومت اسلامی را تبیین نمود . ا

امام راحل ، برای بیان این که حکومت اسلامی در عصر غیبت نیز لازم است سه دلیل آورده اند :

  • روش پیامبر اکرم ( ص) ؛
  • اجرای احکام اسلامی در همه زمان ها لازم است ؛
  • کیفیت قانون های اسلامی به ونه ای است که بدون حکومت قابل اجرا نیست .
  • ایشان تمام افراد را در اجرای قانون ، یکسان می دانند .
  • امام برای اثبات ولایت فقیه دلیل های عقلی و روایتی بسیاری آورده اند ؛ همچنین رهبر اسلامی را شخصی آگاه به قوانین اسلام ، عادل و در نتیجه دارای اختیارات ولایتی معصومان (ع) معرفی می فرمایند .

حاکم کیست ؟

نخستین اصل مورد قبول در بحث حکومت آن است که هیچ فردی بر فرد دیگر ولایت ندارد و ولایت و حکومت تنها از آن خداست . بنابر این باید تنها از خدا اطاعت کرد و پیروی غیر او برای کسی روا نیست . این اصل در حقیقت آزادی انسان را از قید و بند ، بندگی دیگران تضمین می کند . ولایت تکوینی خداوند یعنی او زمین و آسمان ها را آفریده است و ولایت تشریعی یعنی حق حاکمیت خداوند بر جامعه ، به عبارت دیگر تنها خداوند که پدید آورنده آسمان ها و زمین است حق حکومت بر آنها را دارد . و منظور از آسمان و زمین ، آن دو با تمام آن چیز هایی که در آن ها است از قبیل انسان ها و . . . .است .

ولایت پیامبران و امامان معصوم

آیات قرآن و روایات به روشنی دلالت می کنند که خداوند متعال مرتبه ای از ولایت خدا را به پیامبران اسلام (ص) و امامان معصوم ( ع) بعد از پیامبران اسلام واگذار کرده است به همین جهت اطاعت از دستور ههای آنان همانند اطاعت از دستورات خداست .

ولایت پیامبر و ائمه را به دو قسم ولایت تکوینی و تشریعی تقسیم کرده اند و ولایت تشریعی آن بزرگواران دارای شاخه های متعددی است ، از جمله :


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حاکم کیست ؟

کارافرینی کارافرین کیست

اختصاصی از فایلکو کارافرینی کارافرین کیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کارافرینی کارافرین کیست


کارافرینی کارافرین کیست

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:18

فهرست و توضیحات:

تعریف موضوع

 

  1. شناخت فرصت ها
  2. ریسک وخطرپذیری
  3. ایجادیاتحول کسب وکار
  4. اشتغالزایی ورشد اقتصادی
  5. نوآوری درمحصول.فرآیندتولید.بازاروصنعت

 

- برنامه تربیت کارآفرینان جوان وهمچنین ارتقای سطح کارآفرینان شاغل درتایوان براساس یک برنامه بلندمدت وفراگیرکه دربردارنده قشرهای مختلف میباشد طراحی شده است.

 

- درمالزی به دلیل اهمیت موضوع.وزارت توسعه کارآفرینی تشکیل شده است.

امروزه بسیاری ازدانشجویان ومحصلین درمراکز علمی منتظرند تا پایان یافتن تحصیلات واردبازار کار میشوند وبازارکاردرذهن بسیاری از آنان تشکیل شغلهای آماده ای است که منتظرآنهاست این نوع تفکرباعث کاهش نیروی اشتغال مولدشده است.وهمه منتظرند دیگران پیشگامان ایجاد اشتغال وتولید ثروت برای حرکت به سمت توسعه اقتصادی باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


کارافرینی کارافرین کیست

دانلود مقاله مدیر اسلامی کیست و مدیریت اسلامی چیست

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله مدیر اسلامی کیست و مدیریت اسلامی چیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 منظور از مدیریت اسلامی این است که مدیران شیوه اسلامی را در مدیریت، پیشه خود کنند و در هدفهای خود عدالت اجتماعی را مدنظر داشته باشند و مقصود نهایی آنها کسب رضایت خداوند باشد و خدمت به خلق را نوعی عبادت بدانند و زندگی و معیشت افراد در راستای این مدیریت تامین شود.
«صنفان اذا صلحا صلحت الامه و اذا فسدا فسدت الامه، قیل من هم یا رسول الله؟ قال العلماء و الروساء.» (قریب به این مضمون: خصال ج ۱ ص ۳۶)
فرمودند: «دو صنف هستند که هر گاه صالح باشند، امت صالح خواهند بود؛ و هر گاه فاسد شوند، امت فاسد خواهند شد، سئوال شد: یا رسول الله اینها چه کسانی هستند؟ فرمودند: علماء و امیران جامعه.»
دو دسته نقش اول را در فساد یا اصلاح جامعه ایفا، می‌کنند‎؛ کسانی که رهبری فکری مردم را بر عهده دارند؛ و کسانی که مسئولیت اوضاع اجتماعی و مسایل اجرایی را پذیرا شده اند.
مدیران می توانند با مسلح شدن به فرهنگ قرآنی و با مصمم شدن به پیاده کرده این فرهنگ در جامعه شرایط اساسی اصلاح مدیران را فراهم نمایند به عبارت دیگر، مدیران می‌توانند با تمسک به قرآن به درک عمیقی از قرآن برسند و فرهنگ قرآنی را در جامعه پیاده سازند و این میسر نمی شود مگر اینکه مدیر اسلامی «مرور مکرر به قرآن» یعنی انس عمیق با قرآن‏، و « رجوع مکرر به قرآن» یعنی مرجعیت قرار دادن قرآن در حوزه نظر و صحنه عمل داشته باشد.
در این نوشتار سعی شده است که به صفات و ویژگی های مدیران اسلامی پرداخته شود.

● مدیریت اسلامی
منظور از مدیریت اسلامی این است که مدیران شیوه اسلامی را در مدیریت، پیشه خود کنند و در هدفهای خود عدالت اجتماعی را مدنظر داشته باشند و مقصود نهایی آنها کسب رضایت خداوند باشد و خدمت به خلق را نوعی عبادت بدانند و زندگی و معیشت افراد در راستای این مدیریت تامین شود.
هدف نهایی در مدیریت اسلامی "تقرب الی الله" است. مدیر اسلامی‏، هم برای خدا کار می کند و هم خلق را به سوی او رهنمون می سازد‏، اگر مدیریت دینی و معنوی مردم را بر عهده داشته باشد هدفش رشد معنویت جامعه است و اگر مدیریتش در جهت سیاسی و اجتماعی باشد هدفش رشد سیاسی و اجتماعی خواهد بود و اگر مدیریتش در جهت اقتصادی باشد هدفش، رشد و شکوفایی اقتصادی است. خلاصه اینکه هدف در مدیریت اسلامی رشد معنوی‏، مادی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه است، آن هم در جهت رضایت خداوند.
● صفات و شرایط یک مدیر اسلامی
۱) کاردان و آگاه باشد.
۲) نظم و انضباط در مدیریت خود داشته باشد.
۳) تعهد به نظام جمهوری اسلامی و مقام ولایت امر داشته باشد و هر چه این تعهد همراه با عشق باشد اهلیت مدیر را بالاتر می برد و او را برای پست مدیریت شایسته تر می گرداند.
۴) اصالت خانوادگی داشته باشد یعنی از خانواده ای اصیل و صالح باشد‏، دارای حجب و حیا باشد و در فعالیتهای اسلامی پیشگام باشد.
۵) قدرت و توان مدیریت بر حسب نوع مدیریت خویش داشته باشد (هم توانایی فکری و هم توانایی جسمی)
۶) سعه صدر داشته باشد که در این صورت توان انتقادپذیری را خواهد داشت و موفقیت بیشتری را کسب خواهد کرد.
۷) با مردم مهربان و نسبت به زیردستان دلسوز باشد.
۸) شجاع باشد یعنی به موقع سخن خود را بگوید و به موقع عمل کند و به موقع دستور دهد و از هیچ قدرتی خوف و ترس به خود راه ندهد. در این صورت است که پیروزیهای بزرگی نصیب ملت خویش خواهد ساخت و تحولی سازنده به وجود خواهد آورد.
۹) مردمی باشد یعنی دردها و گرفتاریها و مشکلات و نیازهای مردم را بشناسد، با آنان در جهت زدودن گرفتاریها و رفع نیازها همراهی و همدلی کند.
۱۰) علاوه بر موارد فوق مدیر باید دارای هوش و خلاقیت لازم در امور‏، سعی و تلاش در کار و تصمیم گیری‏، قدرت ابداع و ابتکار باشد و صفاتی دیگر از جمله بردباری، حلم، وقار، جذابیت، دافعیت و اعتماد به نفس را دارا باشد.
● ویژگی های اخلاقی مدیر اسلامی
۱) ارتباط با خدا:
اخلاق مدیر اسلامی باید در مسیر تقرب به خدا قرار گیرد که در این صورت هدف مدیریت اسلامی خدمت به خلق خدا خواهد بود که عمده ترین راه تقرب به خدا انجام فریضه دینی نماز است که نقش محوری در مدیریت دارد و بهترین وسیله ای است که یک مدیر را از لغزشگاهها حفظ خواهد کرد و به مدیریت در کاهش فساد‏، و اداره جامعه کمک خواهد نمود.
۲) نگرش اسلامی:
یعنی مدیر، مدیریت را امانتی سنگین بداند که از طرف مردم به او واگذار شده است که در این صورت هیچ گاه به بیت المال تعدی و تجاوز نخواهد نمود.
۳) مشورت خواستن از مردم:
یک مدیر باید بدون مشورت کردن، تصمیم نگیرد اما در این خصوص باید به این نکته توجه داشته باشد که با افراد جاهل، دروغگو‏، بخیل، ترسو، حریص، منافق و دورو، تنبل و ناتوان و کسی که رازنگه دار نیست مشورت نداشته باشد.
۴) امر به معروف و نهی از منکر :
یک مدیر اسلامی باید نیروهای خود را به نیکها و شایستگیها امر و از بدیها و ناشایستگیها نهی کند. که بقا و حیات اسلام و تشکیلات اسلامی که او مدیر آن است بستگی به این دو فریضه دارد.
۵) مردم دار باشد:
یعنی اخلاق اجتماعی داشته باشد. حضرت علی (ع) در این مورد می فرمایند: «با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش. در نگاه هایت و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم، به تساوی رفتار کن، تا بزرگان در ستمکاری تو طمع نکنند، و ناتوان ها در عدالت تو مایوس نگردند، زیرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال کوچک و بزرگ، آشکار و پنهان خواهند پرسید، اگر کیفر دهد شما استحقاق بیش از آن را دارید، و اگر ببخشد از بزرگواری اوست.»(۱)
۶) اخلاق مدیریتی داشته باشد:
حضرت علی (ع) در این مورد می فرمایند: «با مردم، به هنگام دیدار و در مجالس رسمی و در مقام داوری، گشاده رو باش و از خشم بپرهیز، که سبک مغزی، به تحریک شیطان است، و بدان! آنچه تو را به خدا نزدیک می سازد، از آتش جهنم دور، و آنچه تو را از خدا دور می سازد، به جهنم نزدیک می کند.»(۲)
۷) اجرای عدالت:
مدیر اسلامی اگر عدالت را در جامعه اجرای نماید. نگاه مردم به نظام خوش بین شده و باعث بقای نظام خواهد شد هر چند این عدالت برای عده‌ای ناخوشایند است، اما برای عموم مردم مطلوب و خوشایند می باشد. بهتر است در این مورد به نهج البلاغه حضرت علی (ع) رجوع نماییم. حضرت می فرمایند: « در اجرای عدالت گشایش است و اگر کسی از عدل به تنگ آید‏، ستم را سخت‌تر یابد.»(۳)
و در بیانی دیگر می فرمایند: « آنچه بیشتر، دیده والیان بدان روشن است، برقراری عدالت در شهرها و روستاهاست.»(۴)
۸) ساده زیستی و زهد:
رهبری و مدیریت نظام اسلامی، در مصرف امکانات، مسئولیت سنگینی دارد. نوع و چگونگی مصرف مدیریت از امکاناتی که در اختیارش می باشد، اولین شاخصه نظام اسلامی است و محکی روشن در اینکه ببینیم چه میزان در مسیر آرمان های اسلامی حرکت می کنیم؟ و چقدر با مشکل مواجهیم؟! برای آشنایی با مفهوم ساده زیستی و زهد به کلام گوهربار امیرالمومنین علی (ع) در نهج البلاغه می پردازیم؛ حضرت زهد و ساده زیستی را اینگونه تعریف می کنند: « ای مردم، زهد یعنی کوتاه کردن آرزو، و شکرگزاری برابر نعمت ها و پرهیز در برابر محرّمات. پس اگر نتوانستید همه این صفات را فراهم سازید، تلاش کنید که حرام بر صبر شما غلبه نکند و در برابر نعمت ها، شکر یادتان نرود. چه اینکه خداوند با دلائل روشن و آشکار، عذرها را قطع، و با کتاب های آسمانی روشنگر، بهانه ها را از بین برده است.»(۵)
۹) رعایت حال محرومان:
یعنی باید طبقه محروم جامعه در اولویت گذاری مورد توجه مدیران باشند در این خصوص حضرت علی (ع) می فرمایند:« در طبقه کم درآمد جامعه، خدا را در نظر بگیرید، آنان که راه چاره ندارند و از درویشان و نیازمندان و بینوایان و از بیماری بر جای ماندگانند.»(۶)
۱۰) آزادی بیان و عقیده: یک مدیر باید به نیروها خود حق آزادی بیان و عقیده قائل شود و شایستگی شنیدن انتقادهای دلسوزانه آنها را داشته باشد به عبارتی بهتر، فقدان این امر باعث شکل گیری عقده های روانی، و سپس دو دستگی و تعارضات اجتماعی، خواهد شد که در نهایت، نظام را ساقط خواهد کرد. اثر دیگر فقدان این حق طبیعی باعث توقف رشد و خلاقیت انسانها، و ضایع شدن استعدادها, خواهد شد.
۱۱) بهره گیری از تجارب دیگران و اقوام گذشته:
مدیر اسلامی باید از تجارب دیگران استفاده کند و از ترقیات روزه‌مره آنان به نفع خویش بهره ببرد. و به دیگر معنا در آبادی دنیای خود از اهل دنیا استفاده کند بدون اینکه آخرت خود را از دست دهد‏ باید ایمان خود را حفظ نماید و اصول و ارزشهای اعتقادی خود را زنده نگه دارد.
۱۲) قاطعیت در برابر تخلفات مسئولین رده بالا و میانه، و سیاست عفو و گذشت و مدارا با عموم جامعه:
رعایت این امر باعث اعتماد جامعه به نظام مدیریتی و الگوپذیری از مدیران اسلامی جامعه خواهد بود. در این خصوص امام علی (ع) می فرمایند: « ای مالک از گناهان مردم درگذر، چنانچه دوست داری خدا گناهانت را بر تو ببخشاید و عفو فرمایید، چه تو برتر آنی و آن که بر تو ولایت دارد از تو برتر است و خدا از آن که تو را ولایت دارد، بالاتر…»(۷)
۱۳) ارتباط نزدیک با مردم:
یعنی مردم بتوانند به راحتی با مدیر خود ملاقات کنند. بنابراین مدیر اسلامی باید در دسترس همگان باشد نه عده ای خاص تا از آنچه که در جامعه می گذرد آگاه گردد. حضرت علی (ع) در این مورد به مالک اشتر توصیه می فرمایند: « ای مالک، خود را زیاد از رعیت پنهان مکن که پنهان شدن والیان از رعیت، نمونه ای است از تنگخویی و کم اطلاعی در کارها، چون نهان شدن از رعیت، والیان را از دانستن آنچه بر آنان پوشیده است، باز می دارد.»(۸)

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  10 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مدیر اسلامی کیست و مدیریت اسلامی چیست

دانلود مقاله یهود کیست

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله یهود کیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  24  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

یهود کیست

 

واقعاً یهودی کیست و یهودی بودن یعنی چه؟ این سؤال ابتدا عجیب و بی معنی جلوه می‌‌کند. اما بااین حال برای پی بردن به عمق مسأله کافی است که همین سؤال را از چند دانش‌‌آموز بپرسیم(من خودم این کار را انجام داده‌‌ام)، خواهیم دید که اکثر آنان برای پاسخ دادن دچار مشکل می‌‌شوند و سر درگمی عمیقی احساس می‌‌کنند. البته این مسأله فقط درمورد دانش‌‌آموزان مصداق ندارد و تقریباً اکثر مردم با چنین مشکلی مواجه هستند. مارک هالتر در کتاب بسیار جالبی که در دست چاپ دارد به این مسأله پرداخته است: «هزاران کتاب در مورد یهودیان و یهودیت به نگارش درآمده است اما باز هم این مقوله برای اکثر مردم و حتی برای عده‌‌ای از خود یهودیان ناشناخته و معماگونه مانده است. آیا واقعاً تفاوت میان اسراییلی، اسراییلی تبار و یهودی کاملاً مشخص است؟ نه مطمئنا... البته هر شخصی که گذرنامه اسراییلی داشته باشد، اسراییلی است و مسأله مبهمی در این باره وجود ندارد.اما در مورد اسراییلی تبار چه باید گفت؟ آیا او کسی است که پیرو دین یهود است؟ اما در این موقع این پرسش پیش می‌‌آید که یهودی کیست؟ و باز بدتر این که یهودی که معتقد به این دین نیست در کدام دسته‌‌بندی قرار می‌‌گیرد؟ اما همه به سادگی از کلمه یهودی برای همه این افراد استفاده می‌‌کنند و گویی که همه از این کلمه یک معنا و مفهوم واحد را در نظر دارند.» اما هنگامی که سوالاتی در این زمینه مطرح کنیم، متوجه برخی از حقایق شویم. من این جمله را خیلی جدی و به دور از طنز وطعنه می‌‌گویم چون وقتی مثلاً پاسخ دانش‌‌آموزان را می‌‌شنوم می‌‌بینیم که تردیدها و سردرگمیهای آنان درست مشابه سایر افراد جامعه است. از خلال پاسخ‌‌های آنان می‌‌توان فهمید که عقاید و نظرات ما چقدر نامطمئن هستند و همچنین عقاید یهودی ستیزان چقدر ابلهانه است. از این مسایل که بگذریم باید بگویم که اکثر پاسخ‌‌ها حول محور«عبری‌‌ها» دور می‌‌زند، چرا که به دلیل سندیت تاریخی استناد به این مقوله راحت‌‌تر است و پاسخ‌‌ها مناسب به نظر می‌‌رسند. به عنوان مثال چنین پاسخی را دریافت می‌کنیم: عبری‌‌ها نوادگان ابراهیم هستند که مدت زمان زیادی در یک جایی حوالی رود فرات و پیش از میلاد مسیح زندگی می‌‌کرده‌‌اند. کاملاً درست اما اینان چه ارتباطی با یهودیان امروز دارند؟ و یا چه ارتباطی با اسراییل می‌‌توانند داشته باشند؟ اسراییلی که امروز به عنوان«یک حکومت عبری» قلمداد می‌‌شود. وقتی این سوال مطرح می‌‌شود پاسخ‌‌های گوناگونی به آن داده می‌‌شود. مثلاً یک یهودی کسی است که به نحوی از نژاد قوم عبری است و به طور کلی الآن هم به دین یهودی و سنت یهودیت تعلق دارد. بسیار خوب حالا؛ اگر این یهودی به هیچ مذهبی تعلق نداشته باشد و به اصطلاح لاییک باشد چطور؟ یا این که یک یهودی که تازه به این دین گرویده است چطور؟ آیا او هم یهودی است یا نه؟ حال تعریف دیگری از یهودیان ارایه می‌‌شود که به نظر برخی ظریفتر و دقیقتر است: تعلق مذهبی یک شخص مبنای یهودیت او نیست بلکه یهودیت بر مبنای فرزندی و رابطه نژادی است. برای احتراز از کلمه نژاد که از لحاظ سیاسی چندان مقبول نیست معمولاً از کلمه قوم استفاده می‌‌شود(یعنی ویژگیها و مشخصه‌‌های مشترک نژادی از قبیل رنگ پوست و چشم و...) اما باز هم بحث جدیدی در می‌‌گیرد.
زیرا از نظر بسیاری یک چنین هویت زیست شناختی قابل قبول نیست چون مفهوم نژاد و قوم مبهم و بی‌‌معنی هستند. این مفاهیم بر پایه‌‌های علمی استوار نیستند بلکه بیشتر ایدئولوژیک هستند و اگر در برخی موارد این مفاهیم برای نشان دادن مشخصه‌‌هایی نظیر رنگ پوست و شکل چشم به کار می‌‌روند اما همیشه مستدل و ثابت شده نیستند و نمی‌‌توان یهودیان را به عنوان یک نژاد در نظر گرفت. برخی دیگر نیز که البته یهودی ستیز نیستند و حتی بر عکس هوادار یهودیان نیز هستند بر این باورند که یکی از تعاریف سنتی یهودیت بر مبنای رابطه خونی استوار است. تنها کسانی یهودیان واقعی هستند که مادران یهودی دارند و به همین دلیل است که صحبت از نیمه یهودیان هم پیش می‌‌آید. نیمه یهودیان کسانی هستند که یکی از والدینشان غیر یهودی است و در همین راستا مسئله ممنوعیت ازدواج یهودیان با غیر یهودیان را هم مشاهده می‌‌کنیم، چون این نوع ازدواج‌‌ها برخلاف تعریف نژادی یهودیان است. اما باید گفت که تعریف یهودیت بر مبنای خون و نسبت نیز فاقد اعتبار است و حتی می‌‌شود ادعا کرد که امروزه اغلب یهودیان دنیا حتی یک قطره خون یهودی هم ندارند و یا کمترین خصوصیات مشترک ژنتیکی را بروز می‌‌دهند. اکنون در دنیا یهودیان سیاه‌‌پوست، چینی، هندی و قفقازی را مشاهده می‌‌کنیم و یا همچنین یهودیان مو طلایی و چشم آبی یا یهودیان چشم و ابرو مشکی را نیز داریم. در ضمن بسیاری از یهودیان هم متعلق به خاندان‌‌هایی هستند که از قوم یهود نبوده‌‌اند و بعدا به دین یهودی گرویده‌‌اند، (بیشتر قرن اول تا چهارم میلادی؛ به این عده باید افراد دیگری راهم اضافه کنیم، افرادی که امروزه به دین یهود می‌‌گروند(کاری که بسیار دشوار و همراه با موانع سختی است اما به هر حال غیرممکن هم نیست). حال باید در مورد این دسته از یهودیان چه تعریفی داد؟ آیا به عنوان یهودی پذیرفت یا نه؟ به علاوه در متون عبری نیز روایت‌‌هایی داریم مبنی بر این که مادر داود پیامبر(پدر حضرت سلیمان) یک زن غیر یهودی بود که بعداً به دین یهود گرویده بوده است و باز درمورد سلیمان نیز آمده است که او هم به نوبه خود دختر فرعون مصر را به همسری خود برگزیده است. بنابراین به دور از هرگونه بحث سیاسی باید گفت که تعریف یهودیت براساس خون و نسبت برای هر فرد دارای منطق و خرد بی‌‌پایه است و نمی‌‌تواند متقاعد کننده باشد. و اما اگر این تعاریف را کنار بگذاریم و بخواهیم تنها بر پایه مفهوم شهروندی تعریفی از یهودیت بدهیم، آنگاه شهروندان اسراییلی تنها یهودیان واقعی امروز تلقی می‌‌شوند. در این حالت ملیت اسراییلی مبنای یهودیت می‌‌شود و بس. گفته می‌‌شود فلانی یهودی است همانطور که مثلاً گفته می‌‌شود فلان شخص فرانسوی است و فلان شخص دیگری ایتالیایی. اما این تعریف هم دست کم به دو دلیل از اعتبار ساقط می‌‌شود: نخست این که در کشور اسراییل شاهد حضور اعراب هستیم و دوم این که در سایر نقاط دنیا کسانی هستند که خود را یهودی می‌‌دانند و یا دیگران آنها را به عنوان یهودی می‌‌شناسند اما با این حال شهروند اسراییل نیستند. برای این دسته آخر یعنی یهودیان غیر اسراییلی تنها تعریفی که می‌‌توان استفاده کرد تعریف معروف «سارتر» است: یهودیت یک ماهیت و هویت نیست و به خودی خود و مستقلاً وجود ندارد بلکه تنها یهودی ستیزی است که یهودی و یهودیت را موجودیت می‌‌بخشد. اگر بخواهیم واضح‌‌تر بیان کنیم باید بگوییم که به دلیل اذیت و شکنجه‌‌ای که در همه جا و همیشه تاریخ بر یهودیان روا داشته شده است جمعیت‌‌های مختلف آنان گردهم جمع شده‌‌اند و بر پایه و مبنای برخی از عوامل زبانی، مذهبی و فرهنگی یک گروه متحد را تشکیل داده‌‌اند. حتی در خود فرانسه تنها در زمان انقلاب کبیر و به خاطر فشارهای شدید کلیسای مسیحی بود که جنبش رهایی یهودیان شکل گرفت و آنان برای نخستین بار از نظر قضایی با سایر فرانسوی‌‌ها به برابری دست یافتند یعنی به مانند یک شهروند فرانسوی با آنان برخورد شد. به این ترتیب راه شناخت یهودیان در سایر جوامع هموار شد و این روند تا قرن نوزدهم و حتی تا جنگ جهانی دوم ادامه داشت. طی آن دوران کسی کلمه یهودی را بر زبان نمی‌آورد چرا که این کلمه به مانند اهانت محسوب می‌‌شد، بلکه از کلمه اسراییلی استفاده می‌‌شد که نشانه تعلق و اعتقاد به مذهب یهودیت بود. چیزی نمانده بود که این تحلیل به طور کامل جا بیفتد، اما به خاطر جریان‌‌های خصومت‌‌آمیزی مثل نازیسم و پتنیسم این روند متوقف شد. در واقع چگونه می‌‌شد از یک اسراییلی انتظار داشت که در برابر نازیسم و هیتلریسم دوباره ماهیت یهودی خود را باز نیابد؟ نحوة برخورد این جریان‌‌ها با مسئله یهودیت و تعاریفی که آنان از یهودیت می‌‌دانند (تعاریف نژادی و نسبی) باعث تحریک یهودیان گردید؛ و گرنه در صورتی که یهودی ستیزی وجود نداشت یهودیان در جوامع مختلف حل می‌‌شدند. *** در مورد نظریه اخیر(یعنی وجود یهودیت به دلیل یهودی ستیزی) باید بگوییم که نظریه مستدل و نسبتاً استخوانداری است. این نظریه دارای جنبه‌‌های انکارناپذیری از واقعیت است: گسترش و پیشرفت فردگرایی، کم رنگ شدن و کم تأثیر شدن مذاهب و ادیان سنتی و همچنین ضعیف شدن جمع گرایی از گرایش‌‌های بسیار قوی در اروپای غربی هستند و چنین به نظر می‌‌رسد که بدون وجود نازیسم این گرایش‌‌ها به طور محسوسی می‌‌توانستند یهودیان را در جوامع حل کنند به طوری که برای بیشتر یهودیان یهودیت تنها به صورت یک مسئله تاریخی ـ فرهنگی درآید. اما نباید فراموش کرد که این نظریه دارای نقاط ضعف بسیار آشکاری نیز هست که نمی‌‌توان آنها را مورد چشم‌‌پوشی قرار داد. به عنوان مثال در چشم‌‌انداز تاریخ گرایانه سارتر یهودیت صرفاً به یک واکنش منفعلانه و منفی تبدیل می‌‌شود. یهودیت تنها در تقابل و ارتباط با یهودی ستیزی معنا و تعریف خود را می‌‌یابد و چنین تعریفی نمی‌‌تواند قانع کننده باشد زیرا یهودی ستیزی نمی‌‌تواند برای یهودیت قوانین و سنن مشخصی به‌‌وجود آورد. نمی‌‌توان گفت که کسی به دلیل ادعاهای واهی هیتلر و نزدیکان او(ادعاهایی مبتنی بر نظریه‌‌های قومی، نژادی و زیست‌‌شناختی) یهودی شده‌‌است، بلکه یهودی به طور مثبت و فعال و به خاطر دارا بودن ارزش‌‌های فرهنگی مختص به خود، یهودی است. ارزش‌‌هایی که مورد تأیید همه عالم است و از نوعی شهرت و استقلال برخوردار است: اعتقاد به خد.ای یگانه، ارجحیت قوانین مذهبی نسبت به علایق فردی و... به علاوه دیدگاه سارتری به مسئله یهودیت، به دلیل این که ماهیت یهودیت را در ماهیتی واکنشی فرض می‌‌کند، گرایش به این امر دارد که یهودیان را یهودی دوست (یهودی‌‌پرست) معرفی می‌‌کند چرا که به خاطر حمایت از گروه‌‌های تحت ستم یهودی ستیزان، اجتماعات یهودی هویت و استقلال یافته‌‌اند. باری در صورتی که چنین دیدگاهی را بپذیریم یهودیت که همان یهودیدوستی است نیز تبدیل به یک جریان مشکوک و منفوری مثل نژادپرستی و یهودی ستیزی می‌‌شود. گرچه همواره عشق نسبت به نفرت ارجح شمرده می‌‌شود اما باید پذیرفت که متأسفانه یهودی ستیزی و یهودی دوستی از نظر ماهیت کاملاً یکسان هستند. اکنون با توجه به تعاریف و نظریه‌‌هایی که مورد بحث قرار دادیم به این نتیجه می‌‌رسیم که یهودیت نه یک نژاد و نسب بخصوص، نه نوعی ملیت و شهروندی یک کشور خاص، و نه زاییده نفرت تاریخی و شکنجه‌‌ها و ستم‌‌های روا داشته شده بر یک خلق است، بلکه یهودیت تداوم و مقاومت جوامع مختلفی است که در سراسر دنیا پراکنده‌‌اند و حول محور آیین فرهنگی متکی بر کتاب مقدس یهودیان به نوعی اتحاد دست یافته‌‌اند. (این اتحاد و اشتراک و در بعضی موارد حالت ارثی و قومی داشته است ودر بعضی موارد حالت اختیاری و انتخابی). مارک هالتر نیز تقریباً چنین دیدگاهی دارد و در همین راستاست که صحبت از انتخاب یهودیت پس از به دنیا آمدن در یک خانواده یهودی را به میان می‌‌آورد. البته باید این مطلب را هم خاطر نشان کرد که این انتخاب یهودیت یک انتخاب کاملاً آزادانه نیز نیست. از سوی دیگر برای ما جای این سؤال هست که یهودی به دنیا آمدن به چه مفهومی است؟ پدر یا مادر یهودی داشتن؟ اسم یهودی داشتن و...؟ و درهمین جاست که سارتر نکته مهمی را مدنظر داشته است. چرا که یهودی به دنیا آمدن یک مسأله مربوط به تاریخ است و نه یک مسأله زیست‌‌شناختی و همچنین بیشتر از این که یک نوع وراثت جسمانی و نژادی باشد، نوعی میراث روحانی است. در اینجا ما با یک سوال اساسی روبه رو می‌‌شویم: به چه دلیل مسئله یهودیت یک مسئله جهانی شده است و همگان در مورد آن به بحث می‌‌پردازند؟ در حالی که تعلق ملی خود ما، یعنی همان چیزی که ما را شهروند جمهوری فرانسه قلمداد می‌‌کند، مسئله‌‌ای شبیه یهودیت است. مگر نه این است که تعلق ما به جمهوری فرانسه و ملیت فرانسوی ما امتزاجی از گذشته تاریخی و انتخاب ماست، مخلوطی از وطن دوستی جبری و انتخاب آزادانه ماست؟ ابراهیم ، موسی ابراهیم شیخ‌‌الانبیا حدوداً دو هزار سال پیش از میلاد مسیح می‌‌زیسته است. او دو فرزند به نامهای اسماعیل و اسحاق داشت. فرزند اول وی یعنی اسماعیل جد اعراب است و اسحاق جد عبرانیها و یا همان قوم یهود است. به همین دلیل است که یهودیان، مسیحیان و مسلمانان همگی خود را فرزندان ابراهیم می‌‌دانند. موسی با فاصله شش نسل نواده ابراهیم است. یعقوب پسر اسحاق است و خود یعقوب به نوبه خود پدر دوازده پسری است که دوازده قبیله یهودی یعنی بنی‌‌اسراییل از نوادگان آنها هستند. یعقوب و فرزندانش در مصر سکونت کرده‌‌بودند تا این که دو قرن بعد مصری‌‌ها تصمیم به انهدام و آزار آنان (عبری‌‌ها) گرفتند و فرعون مصر دستور کشتن نوزادان پسر این قوم را صادر کرد. تولد موسی در همین دوران اتفاق افتاده است. کودکی که پس از تولد توسط مادرش به رود نیل سپرده می‌‌شود و دختر فرعون او را از رودخانه می‌‌گیرد و موسی در قصر پادشاه مصر تربیت و بزرگ می‌‌شود. در قرن سیزدهم قبل از میلاد مسیح عبری‌‌ها مصر را ترک می‌‌کنند و در کوه سینا، تورات (ده فرمان) از سوی خد.اوند به آنان نازل می‌‌شود. در همین برهه از تاریخ است ک آنان به عنوان قومی حول محور فرامین ا.لهی گردهم می‌‌آیند. پس از مرگ موسی یهوشوع هدایت قوم را بر عهده می‌‌گیرد. او ارض کنعان را به تصرف خود در می‌‌آورد و همه 31 حاکم آن دیار را مغلوب می‌‌کند و قبایل خود را در آن سرزمین استقرار می‌‌دهد. پس از پایان فتوحات، یهوشوع در آنجا پادشاهی تشکیل می‌‌دهد که چهارصد سال دوام می‌‌یابد. پس از سلطنت داود و سلیمان این مملکت به دو بخش تقسیم می‌‌شود، اسراییل در شمال و یهودا در جنوب. اسراییل در سال 721 پیش از میلاد توسط آشوری‌‌ها از بین می‌‌رود و یهودا یعنی بخش جنوبی در سال 587 قبل ازمیلاد توسط بابلی‌‌ها نابود می‌‌شود. چهل هزار نفر ساکنان این دیار در طول شصت سال به بابل تبعید می‌‌شوند. درسال 539 ق.م کوروش پادشاه ایران سرزمین بابل را فتح می‌‌کند و به یهودیان اجازه می‌‌دهد که در صورت تمایل به سرزمین خود بازگردند. در سال 537 ق.م پنجاه هزار نفر که اغلب یهودایی (منطقه جنوبی مملکت قبلی) بودند راه بازگشت به سرزمین خود را در پیش می‌‌گیرند. در سال 445 ق.م یک سفر دیگر که به مقصد موطن قبلی بود توسط کاهن یهودیان صورت می‌‌پذیرد و یهودیانی که به سرزمین قبلی خود بازگشته بودند تحت عنوان قانون تورات به عنوان قانون مملکت قرار می‌‌گیرند. عبری‌‌ها ، یهودیان ، بنی‌‌اسراییل بر اساس روایات کتاب مقدس عبری‌‌ها فرزندان ابراهیم هستند و ابراهیم از نسل عِبِر پیامبر است و او نیز از نسل سام برادر بزرگتر نوح است. یعقوب نوه ابراهیم است از خد.اوند لقب اسراییل را دریافت نمود. یعقوب هم دوازده پسر داشت که این پسر روسای دوازده قبیله بودند. و پس از این دوران است که به عِبِرها بنی‌‌اسراییل اطلاق شد. کلمه یهودی که بعداً برای نامیدن آنها به کار رفت تنها پس از اسارت آنان در بابل به آنها اطلاق گردید و به این دلیل که یهودی‌‌ها آخرین ساکنان سرزمین اسراییل بودند که به اسارت درآمدند این کلمه برای نامیدن این قوم برگزیده شد. در واقع در حدود سال هزاره قبل از میلاد، داود با پیروزی بر فلسطینیان دوازده قبیله بنی‌‌اسراییل را با هم متحد ساخت. اورشلیم یا بیت‌‌المقدس پایتخت این مملکت شد و سلیمان پسر داود بنایی باشکوهی را در محل فعلی در آن ساخت. این بنا نخستین بار در سال 587 ق.م توسط بخت‌‌النصر پادشاه بابل ویران گردید و یک بار دیگر در سال 70 میلادی توسط رومیها به ویرانی کشیده شد. اما پس از مرگ سلیمان این مملکت به دو قسمت تجزیه شد. اسراییل در شمال که ساکنان آن پیروی از حاکمیت فرزندان داود را رد کردند و سرزمین یهودا در جنوب که ساکنان آنان معروف به یهودی شدند. به زودی اسراییل توسط آشوری‌‌ها ساقط شد و سپس در هزاره ششم قبل از میلاد سرزمین جنوبی نیز توسط بابلی‌‌ها به تصرف درآمد. از همین زمان است که دوران اسارت یهودیان در بابل آغاز می‌‌شود.در همین دوران است که کلمه یهودی مشخص کننده عبریها و بنی‌‌اسراییل می‌‌شود. با این حال در قرن نوزدهم کلمه بنی‌‌اسراییل یا اسراییلی‌‌ها بسیار به کار می‌‌رود و به یهودیان حل شده در فرانسه اسراییلی گفته می‌‌شود. در سالهای آغاز شده بیستم و تا شروع جنگ جهانی دوم از بکاربردن کلمه یهودی احتراز می‌‌شود چرا که لفظی تحقیر آمیز محسوب می‌‌شود. اما اکنون شرایط دوباره کاملاً تغییر یافته است و با احیای جنبشهای یهودی کلمه اسراییلی تحقیرآمیز شمرده می‌‌شود چرا که این کلمه مشخص کننده یک یهودی شرمگین است، کسی که در برابر جریان استحاله عقب‌‌نشینی کرده و عقب رانده شده است. ظهور صهیونیسم پس از سرکوبی شورش‌‌های عظیم یهودیان در فلسطین سال 135 میلادی دوران پراکندگی و آوارگی یهودیان آغاز شد. یهودیان باید تا سال 1948 میلادی صبر می‌‌کردند تا دوباره صاحب دولت وحکومت گردند. (البته دو دوره کوتاه حکومتی در یمن و امپراتوری خزرها را استثنا قرار دادیم). به این ترتیب آنان در گروه‌‌های پراکنده‌‌ای در سراسر دنیا زندگی می‌‌کردند و بالاجبار گرچه پیروان یک مذهب بودند از زبان مشترکی برخوردار نبودند. از زمان جنگ‌‌های صلیبی به بعد یهودیان اروپا متحمل شکنجه‌‌ها و آزارهای سهمگینی شدند و دراواخر قرون وسطی از کشورهای زیادی فراری داده شدند، کشورهایی نظیر فرانسه، انگلستان و اسپانیا. در قرن هجدهم فرانسه به آنان حق شهروندی را اعطا کرد اما در عوض در روسیه از بسیاری از حقوق خود محروم شدند. در اواخر قرن نوزدهم آزار یهودیان شدت یافت و نوعی ضد یهودیت که تبدیل به انزجار از نژاد یهودی می‌‌شد در اروپا گسترش و توسعه یافت و بدین ترتیب از این پس یهودیان نه به خاطر دین خود بلکه به خاطر تعلق به نژاد یهودی مورد انتقاد و اذیت قرار می‌‌گرفتند. از همین جا بود که میل به تشکیل یک دولت یهودی در فلسطین ابتدا یهودیان روسیه و سپس یهودیان تمام اروپا را دربرگرفت. همین خواست یهودیان مبنی بر تشکیل دولت در فلسطین است که صهیونیسم نامیده می‌‌شود و پیشوا و نظریه‌‌پرداز آن یک روزنامه‌‌نگار اتریشی به نام تئودورهرتزل است. ماهیت یهودستیزی آیا نژادی به نام یهود وجود دارد؟ مسلماً خیر، نمی‌‌توان از روی خصوصیات نژادی و ریخت‌‌شناسی نژادی به عنوان نژاد یهود را مشخص نمود همانطور که حتی نمی‌‌توان نژاد فرانسوی یا آلمانی را تشخیص داد و همین جاست که یهودی ستیزی و نژادپرستی از هم متمایز می‌‌شوند. چرا که در نژادپرستی، یک نژاد از نژاد دیگر به دلیل تفاوت‌‌های فاحش مثل رنگ پوست، شکل چشم و موها اظهار تنفر می‌‌کند. اما در مورد یهودی ستیزی کاملاً بر عکس است. یک فرد ضد یهودی در وهله اول به این خاطر بر شخص یهودی اشکال وارد می‌‌کند که چرا متمایز و مشخص نیست و چرا به صورت پنهانی وجود دارد. ماهیت یهودی ستیزی در همین جا نهفته است

 

در ایران یهودیان به اسامی دیگری از قبیل کلیمی وجهود نامیده میشوند همچنین در کتب مذهبی و روایات به نامهای بنی اسرائیل وعبریان نیز معروف میباشند که هر کدام از این القاب واسامی در کارنامه وتاریخ این ملت ریشۀ خود را دارد. اصل نام این ملت که امروزه یهودیان نامیده میشوند، عبریان بود که ریشه یابی وفلسفه این نام از نظر یک ایرانی قابل تعمق است.

 

در توراه آمده است زمانی که حضرت ابراهیم جد بزرگ ملت یهود در عراق بر علیه بت پرستی قیام کرد برای جدا بودن از این طایفه بت پرست وی و پیروانش به طرف دیگر رودخانه فرات رفته و از آن رو به حضرت ابراهیم وپیروانش لقب عبری را دادند که از کلمۀ עבר( Eber ) به معنی عبور کرده گرفته شده و مشخص کننده گروهی بود که از فرات عبور کرده وخود را از آن نظام فکری فاسد جدا ساختند وکلمه عبور در زبان فارسی همان کلمه عبری עבר است که اگر آن را حرف به حرف همانطور که میبینیم به فارسی یا عربی بنویسیم همان عبور میشود وباز لازم به تذکر است که اصولاً اکثر کلمات عربی همان کلمه عبری است که با حروف عربی نوشته شده وکلاً گرامر این زبان ریشه در زبان عبری دارد.

 

از دیگرنامهای قوم یهود بنی اسرائیل است که در توراه ودیگر کتب مقدس به کرات به آن اشاره شده. کلمه اسرائیل لقبی است که خداوند به حضرت یعقوب داد واز آنجا که دوازده سبط ملت یهود از حضرت یعقوب میباشند از این جهت به آنان بنی اسرائیل یعنی فرزندان حضرت یعقوب نیز گفته میشود.

 

نام دیگری که یهودیان به آن معروف میباشند و بیشتر در ایران مورد استفاده است نام کلیمی است و دلیل این نام این است که چون در قرآن آمده حضرت موسی کلام به کلام با خداوند صحبت میکرده از این رو به وی لقب کلیم الله داده شده به همین جهت پیروان حضرت موسی را کلیمی مینامند.

 

کلمۀ یهودی از نام یهودا یکی از دوازده پسر حضرت یعقوب گرفته شده وهمچنین ماشیح یا ناجی که یهودیان در انتظارش میباشند از نسل یهودا خواهد بود. از آنجا که یهودا در زبان لاتین Judah جودا تلفظ میشود به همین جهت به یهودیان Jew میگویند وکلمۀ جهود در زبان فارسی از همین جا آمده با این تفاوت که در ایران کلمۀ جهود را زمانی مورد استفاده قرار میدهند که بخواهند یهودیان را مسخره کرده ویا با بی احترامی از آنان یاد کنند. اما دلیل دیگر که نام یهودی به آنان داده شده این است که در عبری کلمۀ یهودیم یعنی مردمان خدا وسه حروف اول نام یهودا در عبری وسه حروف اول نام اعظم خداوند در عبری که یهودیان اجازۀ تلفظ آن را ندارند یکی میباشد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 24   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله یهود کیست

مقاله ای درمورد معتاد کیست

اختصاصی از فایلکو مقاله ای درمورد معتاد کیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ای درمورد معتاد کیست


مقاله ای درمورد معتاد کیست

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:2

فهرست:

سلامت شناختی


سلامت روانی

سلامت عاطفی


بهداشت و سلامت اجتماعی افراد معتاد به سرعت رو به ضعف و زوال می زدود.به همان که نیاز به مواد مخدر بیشتر و شدید تر می شود،نیاز به تمایلات اجتماعی ضعیف تر و کو رنگ تر می گردد.معمولاً دوستان قدیمی فراموش می شوند و مواد مخدر موجب رفاقت و دمخوری با هماتیان ناسالم میگردد.به میزانی که اعتیاد پیشرفت می کند،رابطه فرد با خانواده و دوستان خراب تر می شود و مشکلات قانونی و مالی بروز کرده و در طول زمان سیر صعودی بخود می گیرد. البته رابطه معنی دار و مستقیمی بین مشکلات اجتماعی و مصرف مزمن مواد مخدر وجود دارد که کاملاً واضح و آشکار است.چنین رابطه ای حتی در بین مصرف کنندگان تصادفی و تفننی داروهای غیر مجاز نیز وجود دارد.البته ممکن است مصرف مواد مخدر بیانگر وجود مشکلات قبلی نظیر نواقص شخصیتی و روانی و خلقی نیز باشد که این افراد از قبل با آن مواجه بوده اند.از طرف دیگر این نکته قطعاً درست است که یک مشکل زمانی موجودیت می یابد که فردی به خاطرمصرف مواد مخدر صرف نظر از هر اثر زیان آور داروشناختی آن مطرود جامعه قرار می گیرد یا دچار مشکلات و گرفتاری های قانونی می گردد.
همواره و در همه حال از جوانان انتظار میرود که هم در مدرسه و هم در محیط اجتماعی خارج از آن مهارت های لازم را توسعه بخشند و دانش جدید را بیاموزند.آزمایش های به عمل آمده با حیوانات و انسان ها اثبات کرده است که مصرف داروهای روان گردان به شدت به فرآیند یادگیری آسیب می رساند.اثرات حاد مصرف حشیش بر حافظه بارها مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته و نتایج حاصله نشان دهنده آسیب جدی این ماده بر حافظه بوده است.از آنجا که حافظه و دیگر کارکردهای
عاطفی است


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ای درمورد معتاد کیست