فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد نجواهای شیطانی، پاسخ های عقلانی

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد نجواهای شیطانی، پاسخ های عقلانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نجواهای شیطانی، پاسخ های عقلانی


تحقیق در مورد نجواهای شیطانی، پاسخ های عقلانی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:18

 

  

 فهرست مطالب

 

نجواهای شیطانی، پاسخ های عقلانی

 

مقدمه:

 

اولین شبهه:

 

جواب:

 

دومین شبهه:

 

سومین شبهه:

 

وآخرین شبهه:

 

 

 

 

مقدمه:

هرگاه دشمنان اسلام دررسیدن به اهداف شوم خود،از رزم میدانی نا امید شده واحساس شکست می کنند ؛ با ایجاد جنگ روانی ،افکار وعقاید مسلمین را مورد هجوم قرار می دهند واز سلاح های مخربی درراه شکست مسلمین بهره می گیرند. یکی ازآن حربه های نیرومند وویرانگر اندیشه ها ،«ایجاد شبهات » مختلف در زمینه های اعتقادی ،سیاسی ،اجتماعی ، فرهنگی و... می باشد . به کارگیری این شیوه مخرب ، چون نجوا و وسوسه شیاطنی ، روح و جان وفکر انسان معتقد را می آزارد واگر پاسخی برآن نیابد تسلیم مکر دشمنان شده وسپس در مقابل خواسته های آنان سر تعظیم فرود می آورد . واینک بررسی چند شبهه درمورد نص مطلق قول وفعل پیامبر ،عدم جدایی جنبه عاطفی وعقلانی واقعه عاشورا وپاسخ به این شبهات.

 

 


اولین شبهه:

درهفته نامه عصر ما ،توسط احمدعابدینی 1چنین تقریرشده است: اینطور نبودکه هر چه ازطرف پیامبر گفته شود وحی منزل تلقی کنند بلکه درموارد متعددی مخالفت میکردند . پس نمیتوان گفت که هرچه از پیامبرصلی الله علیه وآله ـ به ما رسیده چون پیامبرصلی الله علیه وآله ـ خواسته است باید حتماً عمل شود، چون پیامبرصلی الله علیه وآله ـ خواسته های ثابت ندارد.

 

درجنگ خیبراز بس مردم گرسنه بودند وغذا کم بود ،آنها روی آوردند به خوردن گوشت خر و پیامبرصلی الله علیه وآله ـ از ترس اینکه الاغها بر افتد خوردن گوشت الاغ را حرام کردند2.

 

 

جواب:

مخالفت عده ای از مردم با دستورهای الهی دلیلی برعدم حقانیت وحی و پیامبرصلی الله علیه وآله ـ نمی باشد.همواره عده ای ازمردم با حضرت رسول ـ صلی الله علیه وآله ـ مخالفت می کردند. کسانیکه ایمان نیاورده بودند ویا ایمان در دلهای آنها رسوخ نکرده بود ومنافق بودند . حال اگر این عده با پیامبرصلی الله علیه وآله ـ مخالفت میکردند دلیل نمیشودکه ما نیز به تقلیدازآنان اوامر پیامبرصلی الله علیه وآله ـرا که امر خداست زیر پا بگذاریم. پیامبر ی که خداوند در شأن ایشان می فرماید: 

«ما ینطق عن الهوی »

 

از طرفی امری که واجب الاطاعة است شرایطی دارد ،فعل وقول وتقریرمعصوم واز آن جمله پیامبرصلی الله علیه وآله ـ حجت است البته به شرطی که احراز شود این امر درمقام بیان صادرشده است. یعنی مولی درمقام بیان بوده واین عمل را به این جهت انجام داده اند که مردم نیزبه عنوان امر مولودی اطاعت کنند. علاوه بر این دستورات بسیاری داریم که به دلیل ایجاب شرایط زمان ومکان ووجود نشانه ها وشرطهایی،لازم الاجراء وبهترین نحوه عملکرد بوده که با تغییرشرایط ،حکم آن نیز تغییر نموده است از جمله این دستورات نه تنها در سیره پیامبرصلی الله علیه وآله ـ بلکه درسیره دیگر معصومین نیز وجود دارد . نکته قابل توجه دیگر اینکه نویسنده محترم برای اثبات مدعای خود روایتی را از حضرت رسول ـصلی الله علیه وآله ـنقل کرده وسپس با قوه تخیل خود موقعیت زمانی ومکانی خاص را برای این امر صحنه سازی نموده است ؛ موقعیتی که درواقع تاریخ خلاف آن را گزارش می دهد:

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نجواهای شیطانی، پاسخ های عقلانی

عوامل مؤثر در طراحی معماری و صورت عقلانی طرح (رشته معماری)

اختصاصی از فایلکو عوامل مؤثر در طراحی معماری و صورت عقلانی طرح (رشته معماری) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

عوامل مؤثر در طراحی معماری و صورت عقلانی طرح (رشته معماری)


عوامل مؤثر در طراحی معماری و صورت عقلانی طرح (رشته معماری)

 

 

 

 

 

 

 

 


فرمت:word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:43

چکیده:

نکته 1: انسان برای انجام پیش‌اندیشه‌ی کارها، نیاز به «تفکر» و «طرح‌ریزی» دارد و همچنین، برای ساختن همه‌ی مصنوعات بزرگ و کوچک مورد نیاز خود، نیازمند «تفکر»، «تصور» و «طراحی کردن» است. «طراحی»، وسیله‌ی ساختن، آبادانی و تمدن است.

نکته 2: ما می توانیم با استفاده از قدرت «حافظه» و «تخیل»، آن چه را که قبلاً دیده‌ایم «تجسم» کنیم و نیز می توانیم به کمک «تفکر» و «تخیل» و «قدرت خلاقیت»، درباره‌ی آن چه که «ممکن است باشد» تعمق کنیم و تصویری از آن چه که می تواند باشد، مجسم سازیم و آن را ترسیم نموده، با دیگران در میان بگذاریم.

نکته 3: طراحی تلاشی اندیشمندانه، خلاقانه است که از تفکر، شروع و به ارائه‌ی محصولی زیبا، کارآمد و اصیل ختم می‌شود. و طرح نهایی همیشه عمق اندیشه و بصیرت طراح را در خود باز می تاباند و حکایتگر عمق اندیشه و بصیرت طراح را در خود باز می تاباند و حکایتگر عمق و سلیقه‌ی اوست.

یکی از گیراترین و مهم‌ ترین مباحث در مبانی طراحی معماری «روند طراحی معماری» می‌ باشد. «هر پروژه، یک صورت منطقی و عقلانی دارد که اهداف، ویژگی‌ های کیفی و ابعاد کمی آن را بیان می‌ کند و اصول و احکام حاکم بر طراحی را روشن می سازد.»

روش های مختلف طراحی معماری

یکی از روش‌ های طراحی معماری با تأکید بر عملکرد فضا ها و روابط منطقی آن‌ ها با دیاگرام ارتباطی فضاها شروع می‌ شود.

در دیاگرام فضاها دارای معنای مکانی نیستند.

طراحی، یک فعالیت منظم از پیش برنامه‌ ریزی شده نیست یک فعل شخصی و انسانی است و حالت مکانیکی ندارد.

طراحی معماری شامل انتخاب عناصر معماری و تنظیم و ترکیب آن‌ ها برای ایجاد فضا و کیفیات مورد نظر برای تأمین عملکرد مناسب، زیبایی و انتقال مفاهیم و معانی است.

فهرست مطالب:
 
  1. فصل اول : مفهوم برنامه‌ ریزی بر طراحی معماری
  2. مفهوم برنامه‌ ریزی
  3. مفهوم طراحی
  4. فصل دوم : ابعاد مختلف طراحی و مفاهیم آن
  5. معماری طبیعت
  6. معماری عناصر مصنوع
  7. ابعاد مختلف در طراحی
  8. ۱- ابعاد عملکردی
  9. ۲- ابعاد جغرافیایی و محیطی
  10. ۳- ابعاد هنری و ذوقی
  11. ۴- ابعاد فنی و تکنیکی
  12. ۵- ابعاد اجتماعی و فرهنگی
  13. فصل سوم : عوامل مؤثر در طراحی معماری و صورت عقلانی طرح
  14. اهداف و عوامل مؤثر بر طراحی پروژه‌ ی معماری
  15. ۱- تعیین اهداف
  16. ۲- تعداد برنامه‌ی فیزیکی طرح
  17. ۳- بررسی عوامل جغرافیایی و محیطی
  18. ۴- شرایط اقلیمی
  19. ۵- بررسی و تجزیه و تحلیل زمین و هم جواری
  20. ۶- بررسی مصالح، تکنولوژی و سازه‌ی ساختمان
  21. ۷- ابعاد انسانی و فضای معماری
  22. ۸- مقیاس انسانی در فضای معماری
  23. ۹- الزامات تأسیساتی
  24. فصل چهارم : شناخت اجزای پروژه، مقدمه طراحی
  25. شناخت عرصه‌ های مختلف در خانه مسکونی
  26. ۱- عرصه‌ ی زندگی خانوادگی
  27. ۲- عرصه‌ ی زندگی خصوصی و فردی
  28. ۳- عرصه‌ ی پذیرایی و مراسم
  29. ۴- عرصه‌ ی خدمات
  30. ۵- عرضه فضاهای باز و حیاط
  31. ۱- عرصه‌ ی زندگی خانوادگی
  32. ۲- عرصه‌ ی زندگی خصوصی و فردی
  33. الف) اتاق خواب والدین
  34. ب) اتاق خواب فرزندان
  35. ج)اتاق مطالعه
  36. ۳- عرصه پذیرایی و مراسم
  37. الف) ورودی
  38. ب) فضای پذیرایی
  39. ج) غذاخوری
  40. ۴- عرصه‌ ی خدمات و پشتیبانی
  41. ب) موتورخانه
  42. ج) اتاق مفید و رختشویی
  43. ۵- عرصه‌ ی فضاهای باز و حیاط خصوصی
  44. الف) ایوان
  45. ب) فضای باز عمومی
  46. فصل پنجم : طراحی و معماری
  47. ۱- برنامه‌ ی فیزیکی پروژه
  48. ۲-تحلیل سایت و مکان‌ یابی ساختمان
  49. ۳- بررسی روابط فعالیت‌ ها و فضاها
  50. ۴- روش های مختلف طراحی معماری
  51. ۵- طراحی گزینه‌ ها
  52. فصل ششم : بررسی ارزش‌ های فضایی در گزینه‌ های طرح
  53. ۱- مفهوم فضا
  54. ۲- فضای معماری
  55. ۳- فرم و عناصر تشکیل دهنده‌ ی آن
  56. الف) نقطه
  57. ب) خط
  58. ج) سطح
  59. ۴- شکل
  60. الف) دایره و اشکال منحنی
  61. ۵- رنگ
  62. ۶- بافت
  63. ۷- نور
  64. ۸-عناصر سازنده‌ ی فضای معماری
  65. الف) کف‌ ها
  66. ب) ستون و دیوار‌ها
  67. د) پنجره
  68. فصل هفتم : ارزیابی ترکیب و ارزش‌ های بصری و ادراکی در گزینه‌ های طرح
  69. ۱- قواعد طراحی و ترکیب
  70. الف) وحدت و تضاد
  71. تضاد در رنگ و نور
  72. هماهنگی یا تضاد در شکل
  73. ب) تناسب
  74. ج) تعادل و ناپایداری
  75. ج-۱) سه روش ایجاد تعادل
  76. د) هماهنگی، تنوع و یکنواختی
  77. هـ ) ریتم، حرکت و سکون
  78. و) تأکید و یک نواختی
  79. فصل هشتم : توسعه‌ ی گزینه‌ ها، ارزیابی و تکمیل طرح
  80. ۱- توسعه‌ ی گزینه‌ های طرح
  81. ۲- ارزیابی گزینه‌ ها
  82. ۳- انتخاب و تکمیل گزینه‌ ی نهایی
  83. ۴- ارائه‌ ی پروژه و نقشه‌ های فاز یک
  84. ۵- نقشه‌ های فاز ۲ ساختمان
  85. فاقد منابع

دانلود با لینک مستقیم


عوامل مؤثر در طراحی معماری و صورت عقلانی طرح (رشته معماری)

پایان نامه فرانگرشی بر نظریه های آزادی درمانی، درمان عقلانی -عاطفی و مراجع محوری

اختصاصی از فایلکو پایان نامه فرانگرشی بر نظریه های آزادی درمانی، درمان عقلانی -عاطفی و مراجع محوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه فرانگرشی بر نظریه های آزادی درمانی، درمان عقلانی -عاطفی و مراجع محوری


پایان نامه فرانگرشی بر نظریه های آزادی درمانی، درمان عقلانی -عاطفی و مراجع محوری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*



فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)



تعداد صفحه:55

رواندرمانی روشی است که نه تنها سایکو پاتو لوژی اصلی ، بلکه پایه ها و روند رشد فرد نیز مورد  بررسی و  ملاحظه قرار می گیرد . به همین دلیل در پایان فرد به رشدی فراتر از آنچه حاصل رفع علائم است دست می یابد و حرکت به سوی کمال تسهیل می گردد .

صرف نظر از نوع بیماری ، هیچ نوع از رواندرمانی راه حل انحصاری مشکلات نبوده و یا برای تمام درمانگران قابل استفاده نیست . برا دانشجویان رواندرمانی شاید بهترین راه حل این باشد که با روش های چندی که توسط پیش کسوتان و متخصصین مجرب به کارگرفته شده است آشنا شود و به تریج در جریان پیشرفت حرفه ای خود روش یا روش هایی را که با روحیه و وضعیت خود او و بیمارش در هر زمان متناسب است مورد استفاده قرا ر دهد.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه فرانگرشی بر نظریه های آزادی درمانی، درمان عقلانی -عاطفی و مراجع محوری

دانلود پایان نامه رشد عقلانی و حقوق جنایی

اختصاصی از فایلکو دانلود پایان نامه رشد عقلانی و حقوق جنایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه رشد عقلانی و حقوق جنایی


دانلود پایان نامه رشد عقلانی و حقوق جنایی

 

 

 

 

 

 

رشد عقلانی و حقوق جنایی

چکیده

در ساختار سنتی حقوق جنائی تعامل تابعان این شاخه از حقوق با آن دسته از قواعد ماهوی آن، که به تبیین ‏جرائم و مجازاتها می پردازند، تنها در قلمرو مسئولیت کیفری مورد توجه قرار می گیرد. در حالی که اگر جوهره مسئولیت فرد را توانایی ‏ادراکی او بدانیم و بپذیریم که میزان این توانایی بر اساس میزان رشد عقلانی متفاوت است، خواهیم ‏دانست که تعامل فرد با تکالیف دوگانه ای که آن قواعد پدید می آورند (تکلیف به رعایت هنجارها و تکلیف به تحمیل تبعات هنجارشکنی ) به حسب میزان توانمندی اش متفاوت خواهد بود، که در نهایت در چهار مرحله ‏مشخص قابل بررسی است: 1. مرحله آموزشی، 2. مرحله پیش کیفری، 3. مرحله مسئولیت کیفری ‏نسبی، 3. مرحله مسئولیت کیفری تام.

مقدمه

هر شاخه از دانش حقوق متضمن گزاره هایی بر خاسته از منابع آن است که از حقوق و تکالیف افراد و شیوه اعمال و اجرای آنها و احیاناً رسیدگی به اختلافات و منازعات درگرفته بر سر آنها سخن می گویند؛ هر یک از این گزاره ها قاعده ای حقوقی به شمار می رود.

اگر قوانین جنائی را مجموعه ای از گزاره های حقوقی بدانیم که قانونگذار به وسیله آنها اراده خود ‏مبنی بر محدود کردن (کنترل) رفتارهایی که جرم می انگارد و ساماندهی پاسخ قانونی به تخطی از آنها را اظهار می کند، هر یک از این گزاره ها یک قاعده جنائی است. (عوض ‏محمد، 1994، ص4) با این توصیف، هر قاعده ماهوی حقوق جنائی گزاره ای حقوقی است که به تبیین یک ‏رفتار مجرمانه (نا بهنجار) یا وضعیت خطرناک و تعیین واکنش یا تدابیر کنترلی مربوط بدان می پردازد. بدین ترتیب قاعده جنائی همواره ساختمانی مرکب دارد و متضمن دو تکلیف متوالی ‏است؛ تکلیف اول مخاطب قاعده را از هنجارشکنی بر حذر می دارد و تکلیف دوم نظام پاسخ گویی را ‏به تحمیل تبعات تخلف از تکلیف اول بر فرد هنجارشکن ملزم می کند. (الصیفی،1967، ص45)

از این رو هرچند اعمال تبعات مقرر ‏شده قانونی برای رفتار جنائی هر فرد منوط به ارتکاب جرم از سوی اوست اما قواعد جنائی به ‏واسطه رسالت اولیه شان (ملزم کردن افراد به رعایت ارزش ها) همه افراد جامعه (مجرم و غیر مجرم) ‏را مورد خطاب قرار می دهند و منحصر به مرتکبین جرائم نخواهند بود.

حقوق جنائی به عنوان پاسدار ارزش های اجتماعی بیش و پیش از آنکه در پی اعمال کیفر در ‏مورد ارزش ستیزان باشد به دنبال حاکم ساختن ارزش ها و پیشگیری از فرو ریختن منزلت اجتماعی ‏آنهاست. به عبارتی روشن تر قوانین کیفری می کوشند که اولاً از طریق جنبه تعلیمی خود و از طریق ‏جرم انگاری از وقوع جرائم جلوگیری کنند (بازدارندگی عام) (نیازپور، 1382،ص132) و ثانیاً از طریق اعمال کیفر علیه مجرمان ‏مسیر پیشگیری از تکرار جرم را دنبال نمایند. (بازدارندگی خاص). (نیازپور، 1382،ص135) این نگره ساختار سنتی حاکم بر ‏حقوق جنائی را که به صورتی عملگرایانه و تحت تأثیر رویکرد اثباتی نظام عدالت کیفری، تمام ‏موضوعات را از منظر قابلیت کیفر می نگرد و بدین ترتیب از پرداختن به رسالت اولیه حقوق جنائی ‏باز می ماند، به چالش می کشد و نقطه عزیمت مباحث را از کیفردهی به سوی فراگیر کردن ارزش ها ‏تغییر می دهد. چه، قوانین کیفری همواره با این امید تدوین می شوند که هرگز به مرحله اجرا در نیایند، زیرا هیچ قانونگذاری وقوع جرم را نمی پسندد.

 

رویکرد فوق در تعامل با قوانین کیفری، تنها به افرادی که قابل کیفرند توجه نمی کند، بلکه با اتکا به ‏جنبه تعلیمی قواعد جنائی افرادی را که می توانند ـ بدون آنکه مرتکب جرمی شده یا حتی قابل کیفر باشند ـ مخاطب ‏قاعده قرار گیرند نیز شناسایی می کند.

  1. سیر تکاملی عقل از منظر حقوق

دانستیم قواعد ماهوی حقوق جنائی کارکردی دو گانه دارند لذا در شناسایی مخاطب قاعده سؤال این است که آیا قاعده جنائی تنها کسانی را که اهلیت تحمل ‏کیفر دارند، از ارتکاب جرم نهی می کند یا این نهی دامنه ای وسیع تر دارد؟ به عبارت دیگر آیا کارکرد ‏تعلیمی قواعد جنائی نیز منحصر به افرادی است که نظام واکنش می تواند بر آنان اعمال کیفر کند ‏یا می توان دامنه مخاطبان بخش اول قاعده را وسیع تر از افراد واجد شرایط کیفر دانست؟ برای پاسخ ‏به این پرسش ابتدا باید مسیر رشد تکاملی عقل بشر ترسیم شود.

بی شک دانش حقوق نمی تواند بدون توجه به دست آوردهای جامعه شناسی و روان شناسی از ‏موضوعات واقعی مربوط به شخص یا جامعه انسانی سخن گوید؛ از همین رو پیش از تبیین حقوقی ‏تکامل عقلانی بشر باید این فرایند از دیدگاه علوم یاد شده مورد بررسی قرار گیرد تا مقاطع تحقق ملاک های مورد نظر حقوق را بتوان شناسایی کرد.

1-1. تکامل عقل از منظر علمی

عقل انسانی (به شرط عدم نقصان در رشد دوران جنینی) همچون زمینی مساعد، آمادگی ‏دریافت آگاهی های گوناگون را دارد. عقل آدمی نه در بدو تولد کامل است و نه در لحظه ای معین از ‏زندگی متکامل می شود، بلکه در سیر صعودی از قوه به فعل، مرحله به مرحله رشد می یابد و با ‏فعلیت یافتن هر مرحله از رشد در آستانه فعلیت یافتن مرحله دیگر قرار می گیرد. بدین ترتیب در هر ‏مرحله از زندگی عقل انسانی وضعیتی دوگانه دارد و تا رشد کامل عقلانی همواره در صیرورت از ‏قوه به فعل حرکت می کند. از این رو، رشد و ادراک، مفاهیمی مشکک اند و از مدارج و مراحل ‏متفاوتی برخوردارند و فرد در هر مرحله ای از رشد خود واجد درجه ای از ادراک خواهد ‏بود. (العوجی، 1988، ص55)

فروید (1939-1586) به عنوان یکی از بنیانگذاران روان شناسی نوین و صاحب یکی از نظریه های مهم رشد بر این ‏باور است که کودکان در بدو تولد تنها بر اساس امیال خود محورشان عمل می کنند اما با ورود به پنج ‏سالگی به مرحله ای از رشد توانایی های خود می رسند که می توانند امیال شان را بر اساس آنچه از ‏پیرامون خود می آموزند کنترل کنند. (گیدنز، 1383، صص97و98) جی اچ مید (1931-1863) دیگر نظریه پرداز رشد ‏معتقد است که کودکان در پنج سالگی می توانند رفتاری مستقل از والدین خود داشته باشند و بدین ‏ترتیب با فروید همراه می شود اما به رغم دیدگاه فروید که این تحول را به خواستگاه هایی حسی ‏منتسب می کند آن را نتیجه توانایی تکامل یافته خوداگاهی طفل می داند.

تحقیقات او نشان می دهد که کودکان در حدود هشت سالگی از بازی های نامنظم و فردی به سمت ‏بازیهای سازمان یافته و همکارانه گرایش پیدا می کنند و به مرور توانایی درک ارزش ها و اصول اخلاقی ‏را به دست می آورند. (گیدنز، 1383، ص99)

ژان پیاژه (1980-1896) مراحل رشد شناختی را به چهار مرحله: حسی ـ حرکتی (از تولد تا شش سالگی)، ‏پیش عملیاتی (دو تا هفت سالگی)، عملیاتی عینی (هفت تا یازده سالگی) و عملیاتی صوری (یازده تا ‏پانزده سالگی) تقسیم می کند و معتقد است که کودکان در مرحله حسی ـ حرکتی از طریق کاوش ‏فیزیکی به تدریج می آموزند که میان اشیاء و افراد فرق بگذارند و به مرور دریابند که محیط پیرامون ‏دارای خواص مشخص و ثابتی است.

با ورود به مرحله پیش عملیاتی کودکان بدون آنکه درک کاملی از مقولات داشته باشند (هرچند که ‏این مفاهیم برای بزرگسالان بدیهی تلقی شود) اما به صورتی خودمدار همه چیز را تنها از زاویه ای که ‏خودشان می بینند تفسیر می کنند و توان درک زاویه دید دیگران را ندارند. سپس کودکان در مرحله ‏سوم (عملیاتی عینی) از رشد شناختی خود، توانایی درک مفاهیم انتزاعی مانند علیت، سرعت، وزن و ‏عدد را کسب می کنند. از دیدگاه وی در مرحله عملیاتی صوری فرد توانایی درک اندیشه های ‏فوق العاده انتزاعی و فرضی را نیز پیدا می کند و اگر با مسأله ای روبه رو شود می تواند همه راه حلهای احتمالی آن را بررسی کرده و برای رسیدن به پاسخی مناسب، آنها را از لحاظ نظری امتحان ‏کند. (گیدنز، 1383، ص101) جالب اینکه وی سه مرحله اول رشد شناختی را عام می داند اما حضور در ‏بزرگسالی را دلیل ورود به مرحله عملیاتی صوری نمی داند.‏

هرچند در خصوص هر یک از نظریات پیش گفته، به واسطه شیوه مشاهده یا نتیجه گیری، انتقاداتی ‏مطرح شده است اما کلیات این دیدگاه ها کماکان اعتبار علمی خود را حفظ کرده اند که با توجه به آنها می توان مراحل رشد ادراکی بشر را این گونه بیان کرد:

یک. تولد تا چهار سالگی: هرچند همه کودکان با استعداد برقراری برخی از تمایزات ادراکی و پاسخ به ‏آنها متولد می شوند. (گیدنز، 1383، ص89) و به سرعت مسیر رشد را در پیش می گیرند اما تا پایان این دوره ‏تنها شناخت حسی را تجربه می کنند.

 

‏دو. چهار تا هفت سالگی: در این مرحله کودکان از سویی به درک ماهیت اشیاء و افعال نائل می شوند ‏و از سوی دیگر به قدرت کافی برای گفت و گو و فهمیدن منظور دیگران دست می یابند. بدین ترتیب ‏هرچند به واسطه آنکه تا حدودی قدرت کنترل رفتار خود را دارند و می توانند به نوعی مورد خطاب ‏قرار گیرند اما از آن رو که از درک روابط پیچیده علّی و مفاهیم ارزشی عاجزند نمی توان آنها را از منظر اخلاقی به خاطر اعمالشان مورد سرزنش قرار داد. این در حالی است که به نظر می رسد کودکان در این مرحله از ‏امر و نهی نیز تنها مفهوم مهر و غضب را دریافت می کنند و از درک مفاهیمی چون: قانون، دولت و ‏حاکمیت عاجزند.

سه. هفت تا یازده سالگی: این دوره با درک مفاهیم انتزاعی ساده مانند علیت و برخی ارزش ها همراه ‏است. افراد در این دوره می توانند سامان یافته و حتی سازمان یافته عمل کنند، بدین ترتیب هم اهلیت ‏درک امر و نهی را می یابند هم می توانند نسبت به اعمال خود پاسخگو قلمداد شوند.

چهار. یازده تا پانزده سالگی: در این مرحله که شروع نوجوانی است فرد مفاهیم کاملاً انتزاعی و ‏ارزش اجتماعی و اخلاقی رفتار خود را درک می کند و می تواند از میان راه حلهای گوناگون دست به ‏انتخاب بزند. بدین ترتیب قابلیت آن را می یابد که مورد مؤاخذه نیز قرار گیرد، اما عدم رشد و کامل و کمی ‏سن موجب می شود که همچنان با نگاهی بازپرورانه و غیر کیفری بدو نگریسته شود.

‏پنج. پانزده تا هجده سالگی: در این مرحله نوجوانی پایان می گیرد و فرد به اولین مرحله بزرگسالی (جوانی) قدم می گذار‏د. در این دوره فرد می آموزد که روابط پیچیده اجتماعی را تحلیل کند و سود ‏و زیان (مصلحت) خویش را در آن میان شناسایی کند. بدین ترتیب است که در پایان این دوره رشد عقلانی فرد کامل شده و به جمع بزرگسالان می پیوندد.

1-2. تکامل عقل از منظر حقوق مدنی

در حقوق مدنی و اصول فقه دو تفسیر مشابه را می توان از سیر رشد عقلانی افراد مشاهده کرد که اگر از تفاوت اصطلاحات بگذریم در تحلیل واقعیت رشد و ‏آثار حقوقی هر مرحله از آن، هیچ تفاوتی بین آنها دیده نمی شود از همین رو این دو تقسیم را توأمان بررسی خواهیم کرد.

هر فرد به صرف اینکه موجودی انسانی تلقی شود اجمالاً می تواند برخوردار از حقوق ‏بوده و حقوق دیگران نیز درباره اش اعمال شود و بدین ترتیب دارای اهلیت وجوب (اهلیت تمتع) ‏خواهد بود.(الحصری، 1407، ص214) بدین ترتیب اهلیت وجوب با زنده متولد شدن انسان شروع و با ‏مرگ او تمام می شود. (ماده 956 قانون مدنی) البته حمل نیز از حقوق مدنی متمتع می گردد، اما ‏مشروط به اینکه زنده متولد شود (ماده 957 قانون مدنی) از این رو اهلیت تمتع حمل ‏ناقص خواهد بود. ماده 1216 با تکیه بر اهلیت وجوب کامل در هر انسانی مقرر داشته که هرگاه ‏صغیر، مجنون یا غیر رشید باعث ضرری شوند خودشان ضامن خواهند بود. البته برخی از حقوقدانان با ‏توجه به مواد 1 و 7 قانون مسئولیت مدنی که متأخر از قانون مدنی است معتقدند سرپرست صغیر غیر ممیز و دیوانه پس از جبران ‏خسارتی که آنان به بار آورده اند، حق رجوع به آنان را ندارند ولی در مورد صغیر ممیز ‏حق رجوع خواهند داشت.(کاتوزیان، 1372، ج2، ش419‏) اما به نظر می رسد که فقدان حق رجوع، منافاتی با اهلیت وجوب کامل در صغیر غیر ممیز و دیوانه ندارد.

با توجه به آنچه آمد هر موجودی به صرف اینکه موجودی انسانی باشد از حقوق مدنی متمتع ‏خواهد بود، اما اجرای حقوق (تصدی اعمال حقوقی) از جانب او تنها زمانی ممکن خواهد بود که ‏اهلیت قانونی لازم برای این امر را داشته باشد.(ماده 958 قانون مدنی) این اهلیت که از آن با عنوان ‏اهلیت اداء (اهلیت استیفاء) یاد می شود مبتنی بر تشخیص سود و زیان (مصلحت) توسط فرد بوده، با ورود فرد به مرحله تمییز به صورت ناقص شکل می گیرد و ‏پس از بلوغ و رسیدن به درجه رشد کامل می گردد. با این توصیف اهلیت اداء نیز همچون اهلیت ‏وجوب به دو صورت ناقص و کامل دیده می شود. (الحصری، 1407، صص226- 217)

ماده 211 قانون مدنی از، بلوغ، ‏عقل و رشد به عنوان شرایط اهلیت فرد برای اعمال حقوق خود یاد می کند. ماده 1207 همان قانون نیز ‏افراد فاقد بلوغ (صغار)، عقل (مجانین) و رشد (اشخاص غیررشید) را از تصرف در اموال و حقوق ‏خود ممنوع کرده است. لذا ماده 1211 قانون مدنی را به هر درجه ای که باشد موجب حجر دانسته ‏و مواد 1212 و 1213 اعمال حقوق صغیر و غیر رشید را به ترتیب باطل و غیرنافذ قلمداد کرده آنان را فاقد اهلیت اداء کامل دانسته است در عین حال تملک بلاعوض توسط آنان را ـ به واسطه دارا بودن اهلیت ‏اداء ناقص ـ پذیرفته است، که برخی از حقوقدانان این دو امر را با اصطلاح های اهلیت تملک و اهلیت تصرف نامگذاری کرده اند. (کاتوزیان، 1372، ج2، صص24-17)

ماده 1210 قانون مدنی پانزده سال تمام قمری را برای پسران و ‏نه سال تمام قمری را برای دختران به عنوان سن بلوغ معرفی کرده (تبصره 1) و مقرر می دارد که هیچ ‏کس را نمی توان پس از رسیدن به این سن به عنوان عدم رشد از تصرف در اموال و حقوق مالی ‏خود ممنوع کرد، مگر آنکه عدم رشد او ثابت شده باشد. در عین حال تبصره دو همین ماده مقرر می دارد که اموال فردی را که بالغ می شود در صورتی می توان به او داد که رشد او ثابت شده باشد. ‏بدین ترتیب مشاهده می شود که قانونگذار به رغم آنکه بلوغ را اماره رشد دانسته است، اما در ‏مواردی استناد به این اماره را کافی نمی داند. رأی شماره 30ـ3/10/64 هیأت عمومی ‏دیوان عالی کشور در تبیین این مسأله، اثبات رشد فرد بالغ را در خصوص امور مالی لازم دانسته اما در امور ‏غیرمالی بلوغ را برای اثبات رشد کافی قلمداد کرده است.

با توجه به آیه ششم سوره مبارکه نساء (وابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النکاح فان ءانستم منهم رشدا فادفعوا الیهم اموالهم . . .) مشخص می گردد که قانونگذار به رغم آنکه بلوغ را اماره رشد می دانسته در عمل به ‏تصریح آیه در مورد تحویل مال صغیر به او به واسطه وجود نص از اماریت بلوغ برای رشد دست ‏برداشته است. در حالی که وحدت رویه ای که بیان شد با استخراج ملاک از آیه در صدد توسعه ‏حکم به موارد مشابه بوده است. اما با توجه به آیه یاد شده که حاکی از عدم ملازمه خارجی بلوغ و رشد است، به نظر می رسد که بلوغ نمی تواند اماره رشد تلقی گردد.(مرعشی، 1382، صص17-15) از ‏همین رو برخی از حقوقدانان بلوغ را اماره ای برای تمییز دانسته اند.(عوض محمد، 1994، ص439) در عین حال برخی از فقها در دفاع از ملازمه بلوغ و رشد استدلال می کنند که آیه مورد بحث آزمودن رشد فرد را پیش از بلوغ لازم دانسته و به مرحله بلوغ و پس از آن اشاره ای ندارد و از این رو بلوغ را همچنان اماره ای برای رشد دانسته اند.(شهید ثانی، 1414، ج4، ص166)

ملاحظه می شود که ‏حقوق مدنی بلوغ را فارغ از حقیقت خارجی آن تنها از منظر سن قانونی (اماره قانونی) مقرر شده ‏برای آن می نگرد و ملاک دیگری را برای آن ارایه نمی دهد. (کاتوزیان، 1371، ج2، ص16) در خصوص جنون نیز هیچ تعریف قانونی ای ارایه ‏نشده؛ اما ماده 1208‏ در تلاش برای ارائه تعریفی از رشد، آن را وضعیتی می خواند که به واسطه آن ‏تصرفات فرد در اموال و حقوق مالی اش عقلایی باشد، که این تعریف نیز در مهم ترین بخش خود بنا را ‏بر اجمال می گذارد و با استفاده از واژه مبهم «عقلایی» از کنار ماهیت رفتار عبور می کند و حقوقدانان را به ناچار به داوری عرف در این باره راضی می کند. (کاتوزیان، 1371، ج 2، ص 27)

 

 

1-3. تکامل عقل از منظر حقوق جنائی

حقوق جنائی تحلیل ویژه ای از رشد عقلانی ندارد و مراحلی مشابه با آنچه در حقوق مدنی مورد ‏توجه است را معیار عمل قرار می دهد. تنها تفاوت موجود آن است که کارکردهای حقوق جنائی با ‏حقوق مدنی متفاوت است و طبعاً ملاکهایی متناسب با کارکردهای خود را مدنظر دارد، که عمق ‏این افتراق را می توان در ماهیت تبعاتی جست و جو کرد که بر نقض قواعد حقوق جنائی مترتب می شود. حقوقدانان با اصطلاحاتی چون «اهلیت مادی» و «اهلیت جنائی» در کنار «اهلیت ‏کیفری» کوشیده اند که تبیینی جنائی از رشد عقلانی ارائه دهند که در ادامه با بررسی این سه اصطلاح خواهیم کوشید ملاکهای مد نظر این تبیین را شناسایی کنیم.

1ـ3ـ1. اهلیت مادی

برای اینکه بتوان فردی را به موجب رفتارش مستحق کیفر شناخت، باید تحقق جرم از جانب او ‏ممکن باشد. به عبارتی روشن تر تنها کسی را می توان مجازات کرد که پیش از آنکه اهلیت مجازات داشته باشد، رکن مادی و روانی جرم ‏بتواند از او صادر شود. اصطلاح اهلیت مادی حاکی از وضعیتی است که شخص به واسطه آن در عالم واقع، ‏قدرت مادی لازم برای انجام جرم و ایجاد نتیجه مجرمانه (رکن مادی) را داشته باشد. (میرسعیدی، 1383، ص51)

‏برخی از حقوقدانان معتقدند رکن مادی جرم تنها از موجودی می تواند صادر شود که دارای اندام و ‏استقلال واقعی باشد و از این رهگذر کوشیده اند تمایزی میان شخص طبیعی (حقیقی) و شخص ‏حقوقی را تبیین کنند و در نتیجه، یکی را دارای اهلیت ارتکاب جرم و دیگری را فاقد آن معرفی کنند و بدین ‏ترتیب اشخاص حقوقی را از دایره مجرمان خارج سازند. (میرسعیدی، 1383، ص 52) این بیان هر چند در اطلاق وصف مجرم مورد پذیرش است اما اگر بخواهد مبنایی برای عدم مسئولیت کیفری شخصیت حقوقی قرار گیرد، قابل دفاع به نظر نمی رسد؛ چرا که حقوق جنائی لزوماً در پی انتساب ‏جرم به فاعل مستقیم و بلا واسطه آن نیست که به قدرت جسمی ارتکاب جرم توجه داشته ‏باشد. بلکه بدون ‏توجه به سبب متصل مادی تنها بر عدم تحقق جرم در عالم خارج تأکید می ورزد. به عبارتی روشن تر، ‏هرچند شخصیت مجرم در تعیین مسئولیت نقشی محوری را بر عهده دارد اما در تشخیص خارجی ‏جرم، رکن مادی رفتار لزوماً نباید از موجودی دارای ادراک یا حتی هویت انسانی صادر شود. از این ‏رو سبب متصل جرم می تواند جماد، حیوان یا انسان فاقد اهلیت کیفری باشد. البته آنچه گفته شد گروه های سه گانه یاد شده را تابع حقوق جنائی قرار نمی دهد چرا که در پاسخ به ‏این سؤال که چه موجودی از ارتکاب جرم نهی شده است و چه موجودی در پی وقوع جرم مجازات می شود؟ هویت انسانی نقش کلیدی را بر عهده خواهد داشت. بدین ترتیب حقوق جنائی بیش از آنکه به انتساب مادی جرم به فرد توجه داشته باشد بر انتساب معنوی آن تکیه می کند. پس اگر عملی را که از نظر مادی منتسب به یک جماد، حیوان یا انسان فاقد اهلیت ‏کیفری است بتوان از طریق اثبات تقصیر جنائی به فردی دارای اهلیت کیفری نسبت داد بی شک فرد ‏مذکور متحمل کیفر خواهد شد. به عبارتی روشن تر هر فرد انسانی با «اهلیت مادی» برای ارتکاب ‏جرم متولد می شود، که از همین رو برخی انسان بودن را شرط کافی برای ارتکاب جرم می دانند، ‏‏(میرسعیدی، 1383، ص24) اما این میزان از توانایی برای تشکیل عمل مجرمانه و قابلیت مجازات ‏کفایت نمی کند. پس اگر فردی عامل تحقق رکن مادی جرم شود که فاقد رشد لازم برای داشتن رکن ‏روانی جرم باشد و حضور فرد دیگری که بتواند این رکن را کامل کند، منتفی باشد، فقدان چنین ‏قدرتی در فاعل، موجب می شود که اساساً به واسطه فقدان رکن روانی، رفتار مذکور وصف ‏جرم نداشته باشد. (عوض محمد، 1994، ص474)

 تعداد صفحه :38


دانلود با لینک مستقیم