فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد یغما شاعر خشتمال نیشابوری

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد یغما شاعر خشتمال نیشابوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد یغما شاعر خشتمال نیشابوری


تحقیق در مورد یغما شاعر خشتمال نیشابوری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه61

 

من یکی کارگر بیل به دستم ، بر من

نام شاعر مگذارید و حرامم مکنید

بیش از 10 سال است که یغما در نیشابور زندگی نمی کند و در هیچ جای دیگر این دنیا هم زندگی نمی کند . امروز اگر بخواهی او را ببینی با تمام کوشش نبوغ بشری ، باز هم کار به جایی نمی رسد . یغما 16 سال است که روی در نقاب خاک کشیده حیدرش می گفتند و خشتمال بود ، مرد بود و آزاده . در تمام روزهای زندگیش کار کرد و در تمام ایام حیاتش شعر گفت .

او در جایی می گوید : (( من از همان روزهای کودکی که بزرگترهای صومعه در شبهای بی پایانی زمستان ، دور کرسی ، شاهنامه و امیر ارسلان می خواندند ، با لذت و ولع گوش می دادم . شاید می دانستم که شعر در خونم می جوشد )) .

از آن روزها تا دوم اسفند 1366 هجری شمسی ، حتی یک بار ، نام قدر ، نزاع و خشم را نبرد و حتی یک نظر ، چشم از فقر برنداشت . آخرین شب عمرش را زیر یک سقف چوبی و در میان دیوارهای گلی که با خشتهای خودش سامان گرفته بود خوابید و چنان آرامشی در درون داشت ، که خوابش تا ابد خواهد پایید .

در جای دیگری می گوید : (( نام شناسنامه من ((یغما)) است . اما مردم هنوز این را باور نکرده اند . گمان می کنند تخلص من است . مردم در بسیاری از موارد گمان می کنند ، مردم اند دیگر ! ))

تحقیقاً هیچ آدمی از دیدنش ، جسارتش ، محبتش و خشتش پی به شعرش نمی بردد ، اما از شعرش همه اینها بر می

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد یغما شاعر خشتمال نیشابوری

تحقیق دهخدا شاعر یا استاد شعر؟

اختصاصی از فایلکو تحقیق دهخدا شاعر یا استاد شعر؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق دهخدا شاعر یا استاد شعر؟


تحقیق دهخدا شاعر یا استاد شعر؟

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:24

چکیده:

علی اکبر دهخدا در اواخر عمر به دوستی گفته بود من دعوی شاعری ندارم , اگر شعری گفته ام از روی تفنن بوده است ,ودوستانم در باب آنها قضاوت نمی کنند نمیدانم در واقع آنها را باید نظم خواندیا شعر ؟بدون شک این تردید از جانب کسی که طی سالها بخش عمده عمر خود را در مطالعه شعر فارسی به سر آورده است دیوانهای شاعران رابارها زیرورو کرده است برتعداد زیادی از آنها تعلیقات وملاحظات ادبی نوشته است مخصوصا از جانب کسی که در تصحیح قیاسی متون و ادراک لطایف اشارات اقوال قدما در عصر خویش قولش تقریبا حجت و قضاوتش غالبا مقبول شمرده می شده است جز تواضعی در خوریک محقق راستین محجوب وعاری از ادعا نیست  وکیست که نداند تفاوت بین شعر واقعی وآنچه را در زمان ما مجرد نظم می خوانند کم کسی به خوبی او درک می کرد وباز کم کسی ویژگیهای شعر واقعی و دواعی و احوالی را که در وجود مرد سخن الهام برمی انگیزد وبه احساس وتخیل وتشبیه وتصویر تبدیل می گردد یا به صورت قصه و تمثیل درمی آید واحساس و اندیشه رابه تصویر واقعیت انسانی مبدل می نماید به خوبی او می شناخت .معهذا در او با احاطه یی که به
 شعر ونثر فارسی داشت وباآنکه درهر دو مقوله از بنیانگذارن تجدد محسوب می شداین اندازه فروتنی وبی ادعایی و بزرگواری وجود داشت که در مورد سخن منظوم خود با تمام نشانه های شعر واقعی که درآن هست از اینکه آن را شعر بخواند یا نظم,محجوبانه دچار تردید شود. گفتن ندارد که اگر نظم آن گونه که در عصر ما گفته می شود سخنی است متضمن نوعی تعبیر ادبی که هر چند از وزن وقافیه و صنعت وتمام آنچه ظاهر شعر را تحقق می دهد خالی نیست باری خاصیت خیال انگیزی ندارد وشورو حالی درآن نیست که بتواند آنرا به دیگری القا کند در این صورت کلام موزون دهخدا نظم مجرد نیست وبه رغم الفاظ مغلق وتعبیرات غالبا نامانوس که ویژگی عمده اکثرآنهاست باز برای کسانی که به طرز بیان وآشنایی دارند هم خیال انگیز وهم متضمن بازآفرینی واقعیت است.
اما اینکه او دوست دارد واین دوستی ممکن است تا حدی ناشی از انس و عادتی دیرینه باشد به زبان قدما سخن بگوید ماده شعری را که در کلام او هست وبه مجرد تصویر مخیل محدود نیست بلکه تصویر واقعیت را هم در ابداع ونقل قصه وتمثیل عرضه می نماید نیز نفی نمی کند. واگر شاعری مجاز است مخاطب خود را از بین کسانی که به زبان محاوره سخن می گویند انتخاب کند مانعی ندارد شاعر دیگر به هر جهت که هست مخاطب خود را از بین کسانی برگزیندکه بازبان شاعران  پیشینه آشنایی دارند واحیانا می توانند آنچه را او جز با رمز واشارت خاص آن زبان نامانوس نمیتواند به بیان آورد ودر جو آلوده به اغراض ومحیط خفقان آگند عصر خویش از ایذای کژاندیشان وسخن چینی بدسگالان در امان بماند درک نمایند.  معهذا شک نیست که وقتی شاعر امروز روی سخن با جمعی محدود از خاص خلق دارد البته نباید از اینکهعام خلق او را چنانکه هست درک نیمکنند ناخرسندی وشکایتگری عامیانه نشان دهد ویا کسانی را که برای جمعی انبوه تر وبیشتراز عام خلق سخن می گویند ولاجرم نام وآوازه یی بیشتر در شعر وشاعری به دست می آورند درخور طعن یا رشک بیابد. حسن کار دهخدا در یانب ود که در دوره یی از عمر عهد جوانی خویش برای جمعی بیشتراز عام خلق سخن گفت ودر دوره یی  دیگر اول پیری بیشتر برای جمعی معدود ودر هیچیک از دو دوره نه دعوی شاعری کرد نه کسانی را که شیوه یی  غیر از شیوه او داشتند درخور نقد یا رشک یافت .جالب آن بود که در هر دو مورد تصویرآفرینی وخیال انگیزی در کلام اومنعکس بود آنچه می سرود حالی ودردی یااندیشه یی و واقعیتی رابه مخاطب القا می کرد واو را تحت تاثیر قرار می داد و به هر حال دگرگون می کرد. نه آیا نشان شعری واقعی همین است وتفنن در طرز بیان هم مثل تفنن در تصویر پردازی شیوه یی است که شاعر بدان وسیله چیزی از ذوق وسلیقه شخصی خود را بی آنکه بالضروره بین آن با جوهر شعر همواره پیوند دقیقی هم وجود داشته باشد برمایه احساس یا اندیشه وتخیل خود می افزاید وآن را به سبک مورد پسند خود در می آورد؟ در مورد دهخدا جای این تاسف هست که اوضاع واحوال زمانه او را از اشتغال به شعر وشاعری بازداشت وبا وجود قریحه هنری جوشان وآفرینشگری که او داشت بدون شک حیف شد که به قول علامه قزوینی برخلاف آنچه ستایشگران وی آرزو داشتند (ذوالفقار علی درنیام) و(زبان دهخدا درکلام) ماند. امانه اوقاتی که او آن را صرف شعر وشاعری نکرد از او فوت شدونه از این معنی که زبانش در آنچه به کارشعرارتباط داشت غالبا در کام ماند به جوهر شعری که در ذهن او موج می زد لطمه یی  رسید.در زمانی که به قول خود او بسیار بودند کسانی که می توانستند چنان شعر ونثری که او در عهد جوانی نشر کرد بنویسند او عمر گرانمایه را صرف کاری کرد که همت و حوصله یی را بیش ازآنکه در آن نوع کارها ضرورت داشت طلب می نمود او با توجه به آنکه درآن ایام قوم وکشوری که اوبه آنها عشق داشت از شاعری یا تحقیق درلغت وادب به کدامیک بیشتر نیاز سخت دارد اشتغال به شاعری وبه روزنامه نگاری را که آن گونه شاعری را لازمه آن می یافت ترک کرد وبا حوصله یی مردانه وهمتی بی فتور بدانچه بیشتر از نشر چند مجموعه شعر هر چند زیبا وروان وآوازه انگیز به فرهنگ وهنر کشور وقوم وی قدر وارج می داد دست زد وازوسوسه  جاذبه انگیز شهرت وقبول عام که آن را در عهد جوانی خویش در مقالات موسوم به (چرند وپرند) ودر اشعاری نظیر(آکبلای)و(یادآر) آزموده بود خود را رهانید. پس به عنوان شاعر عام پسند که درآن ایام امثال ایرج میرزا ,ملک الشعرا بهار, عارف قزوینی وسید اشرف گیلانی آن را هدف وشعار خویش کرده بودند ...


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق دهخدا شاعر یا استاد شعر؟

پایانامه ترجمه از عربی به فارسی برگزیده ای از شعر لبید بن ربیعه شاعر دوره جاهلی

اختصاصی از فایلکو پایانامه ترجمه از عربی به فارسی برگزیده ای از شعر لبید بن ربیعه شاعر دوره جاهلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایانامه ترجمه از عربی به فارسی برگزیده ای از شعر لبید بن ربیعه شاعر دوره جاهلی


پایانامه ترجمه از عربی به فارسی برگزیده ای از شعر لبید بن ربیعه شاعر دوره جاهلی

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:79

 

زهیر پسر ابی سلمی ربیعه پسر رباح مزنی است. در خانه ای مشهور در شاعریت پرورش یافت. در میان فرزندان غطفان زندگی کرد.

سپس به هرم پسر نسان و حرث پسر عوف پیوست. پس آندو را ستایش کرد، و بخصوص اولی را و به آندو «معلقه»، به لطف عیسی و ذبیان را شروع نکرد بر اثر جنگ بساق مشهوره است. زهیر به متانت و اندیشیدن و عشق به صلح شناخت شده.

«او ادعای خدا می کرد در عمل کردن حرام امتناع ورزید» به سخن ابن قتیبه. با مشکلات زیادی با احترام زندگی کرد، سپس مرد بعد از اینکه از عمر و مقام مسیر شد و شعر زهیر تصویری برای زندگیش بود. پس معنایش با راستی، متانت و اندیشیدن، و تمایل زیاد شدن از پند و اندرز مشخص می شود همانطوریکه ساختمان شعرش با پاکی و پاکیزگی، و ایجاز و دور جستن از تعقید و دوری جستن از الفاظ بیگانه و غریب این به پیروی کردن در وصف، وزیر بیبن شدن در ماده و ترکیب و رنگ می باشد، و تمایل داشتن در ترتیب تصویر و افکار می باشد، از آنچه که ادبیان به قرار دادنش دئر طبقه نخست از جاهلی جمع می کنند.

 

الصًعالیکُ جمع الصُعولک و هو، لغهً، الفقیر لا مال له و لا اعتماد.

والشعراء الصعالیک، فی عرف التاریخ الادیی، جماعۀ من شُذَاد العرب و ذؤبانها، کانوا یغیرون علی البدو و الحضر، فی الجاهلیَۀ، فیسرعون فی النهب و التخریب، ثم یمعنون فی القفار فلا تلحقهم الخیل؛ متکلین علی سرعۀ عَدوِهم،ک و علی معرفتهم بمجازات المفاوز المهلکۀ التی کانوا یخبئون فیها الماء محفوظا فی بیض النعام. حتی اذا أمنوا مطمئنین الی اسلابهم، نظموا مآتیهم شِعرا یتصف بالطبعیۀ، و صدق العاطفۀ، و دقۀ الوصف، و الحملۀ علی ما یظهر فی اخلاق المجتمع من تواکل، و حِرص، وریاء.

و قد کان من هولاء الصعالیک من عُرفوا بسواد لونهم لاختلاط دم آبائهم بالدم الحامی، فسُموا اغربِۀ العرب (ج.غراب)،کالشنفری، و تاَبَط شرا، و السُلیک بن السُلَکۀ.

و منهم مَن خلعتهم قبائلهم خشیۀً من تبعۀ اعمالهم، فسُمتوا ((الخُلَعا)). و تفصیل ذلک أن شیوخ القبیلۀ کانوا، اذا خافوا جریرۀ احد صعالیکهم، اشهدوا العرب علی انفسهم، فی سوق عکاظ، او فی غیرها من المحافل، بخلعهم ایاه، فلا یحتملون لَه جریرۀ، و لا یطالبون بجریرۀ یجرها علیه احد. و لهذا رأینا الشنفری یمیل الی الابتعاد عن اهله، فیفضّل علیهم الحیوانات الضاریۀ، لانها لا تکشف السّرَ، و لا تسلم المجرم تخلّصاً من تبعۀ جریمته.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


پایانامه ترجمه از عربی به فارسی برگزیده ای از شعر لبید بن ربیعه شاعر دوره جاهلی