فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مروری بر سیر تکامل ترمز اتومبیل ها از ابتدا تا امروز

اختصاصی از فایلکو مروری بر سیر تکامل ترمز اتومبیل ها از ابتدا تا امروز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مروری بر سیر تکامل ترمز اتومبیل ها از ابتدا تا امروز


مروری بر سیر تکامل ترمز اتومبیل ها از ابتدا تا امروز

فرمت فایل:word

تعدادصفحات:86 صفحه

مقدمه :

 

مروری بر سیر تکامل ترمز اتومبیل ها از ابتدا تا امروز

 

امروزه استفاده از ترمزهای ضد بلوکه ABS  به صورت استاندارد در اکثر اتومبیلها دیده می شود و کمپانی بوش از ابتدای سال 1987 تاکنون بیش از ده ملیون دستگاه ترمز ضد بلوکه ABS تولید و روانه بازار کرده است برای آگاهی از سیر تکامل ترمز اتومبیلها ، تاریخچه ساخت و چگونگی بهینه سازی و پیشرفت آنها را با هم مرور می کنیم در گذشته برای بیشتر رانندگان ، راندن و بحرکت درآوردن و یا ادامه حرکت اتومبیلها جالبتر از ترمز کردن به نظر می رسید و شاید کمتر کسی به ترمز اتومبیل و نقش حیاتی آن توجه نشان می داد .

با ورق زدن برگهای تاریخ صنعت اتومبیل سازی و توقف در سال 1885 به زمانی می رسیم که کارل بنز برای نخستین بار از لنتهای ترمز چوبی و دیسکها یا صفحه های تسمه ای برای متوقف کردن اتومبیل های ساخت خود ، استفاده کرد کارل بنز این ایده را دقیقا ً از روی قطارها یا لوکوموتیوهای آن زمان کپی کرده بود بتدریج راه حلهای دیگری برای توقف اتومبیل توسط مبتکرین در این زمینه بکار بسته شد مثلا ً ترمزهای دایملر که شامل یک کابل فولادی بود و به دور یک صفحه فلزی در قسمت درونی چرخ پیچیده شده بود و در زمانی که این کابل کشیده می شد پس از مدتی وسیله نقلیه را مجبور به توقف می کرد ولی یکی از بزرگترین معایب اینگونه ترمزها این بود که در زمانی که راننده اتومبیل خود را در سر بالایی متوقف می کرد درست پس از توقف ، از فشار این کابل کاسته و خودرو به طرف عقب کشیده می شد بعدها راه حلی برای این مشکل پیدا شد و آن راه حل این بود که به وسیله یک اهرم بلند نیزه مانند که با بازوهای کششی در قسمت پشت اتومبیل در ارتباط بود درست در لحظه پس زدن خودرو این اهرم نیزه مانند به درون زمین فرو می رفت و اتومبیل را در سر بالایی متوقف می کرد


دانلود با لینک مستقیم


مروری بر سیر تکامل ترمز اتومبیل ها از ابتدا تا امروز

مقاله درباره سیر تکاملی جغرافیا در بستر تاریخ

اختصاصی از فایلکو مقاله درباره سیر تکاملی جغرافیا در بستر تاریخ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

دانشگاه شهید بهشتی

دانشکده علوم زمین

موضوع مقاله:

سیر تکاملی جغرافیا در بستر تاریخ

استاد راهنما:

تهیه کننده:

زمستان 84

فهرست کنفرانس

عنوان صفحه

1-بخش اول شرح مختصری از جغرافیای قدیم 1

2-ارتباط تاریخ و جغرافیا (ارتبطا تاریخی در جغرافیا) 1

3-جغرافیای جدید (مدرن) 2

4-مبحث فناوری اطلاعات وارتباطات (IT) و تحول جغرافیای مدرن شامل GIS,GPS 3

بخش اول: جغرافیای قدیم

کلمه جغرافیا از واژه‌ای یونانی است که به طور تحت اللفظی یعنی (توصیف توضیحزمین) زمانیکه انسان‌ها در رابطه با محیط طبیعی به پدیده‌های طبیعی و واقعیات طبیعی توجه کردند، جغرافیا به وجود آمد. جغرافیا علم زمین شناخته شده یعنی اولین کتاب جغرافیای در قدیم در یونان باستان به نام کتاب «وصف زمین نوشته‌ هکاتائوس می‌باشد که این امر نشان می‌دهد که در ابتدا جغرافیا را علم وصف زمین می‌دانستند و جغرافیا جنبه توصیفی داشته است یعنی پدیده‌های مختلف طبیعی را در قالب جغرافیایی توصیف می‌کردند و به روابط علمی مانند جغرافیای امروز توجه نداشتند.

دومارتون می‌گوید: «هر علم هنگام برخورد، به مسأله پراکندگی یک پدیده، به جغرافیا نزدیک می‌شود.»

بخش دوم: ارتباط تاریخی در جغرافیا

هرودوت مورخ مشهور یونانی که کتاب تاریخ اثر معروف اوست می‌گوید: «باید باتاریخ، برخوردی جغرافیایی و با جغرافیا برخوردی تاریخی کرد و نیز تفکر جغرافیایی زائیده تاریخ است.» هر چیز کاپیتان جان اسمیت درارتباط تاریخی در جغرافیا و ارتباط متقابل این دو علم می‌گوید: «جغرافیا بدون تاریخ مانند: ماشین و محرک بدون حرکت می‌ماند، همانطوریکه تاریخ بدون جغرافیا، تنها می‌ماند، مانند: یک کوچ‌نشین (بی‌خانمان) که مکان و سکونت‌گاه معینی ندارد.» پس ارتباط مهم و جدانشدنی تاریخ و جغرافیا و سیر تاریخی را مشاهده می‌کنیم.

همانطوری که در مورد هر علمی و چیزی که می‌خواهیم با آن عمل کنیم باید ابتدا پیشینه تاریخی آن را هر چند ناچیز برانیم در مورد جغرافیا نیست هم این طور می‌باشد علم جغرافیا را به دو طریق امروزه بررسی می‌کنند. یکی 1) تقسیم‌بندی مکانی: یعنی تاریخ علم جغرافیا را در مکان‌های مختلف (قاره‌ها، کشورها و ...) بررسی می‌کنند. مثل: جغرافیای ایران، جغرافیایی کشورهای اسلامی، جغرافیای اروپا و …


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره سیر تکاملی جغرافیا در بستر تاریخ

مقاله درمورد سیر تکاملى خوشنوسى در ایران 18 ص

اختصاصی از فایلکو مقاله درمورد سیر تکاملى خوشنوسى در ایران 18 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

دو سطری در خشنویسی

خط شکل مکتوب کلام است و انتقال مفاهیم به شکل عینى ماهیت اصلى خط و خوشنویسى است. خوشنویسى یکى از هنرهاى اصیل و سنتى کشور است. قرن‌هاست این هنر به‌عنوان پررونق‌ترین و جلوه‌سازترین شاخه هنر زیباى ایرانى شناخته شده است و یکى از ابعاد فرهنگ اصیل ایرانى را بوجود آورده است. خوشنویسى والاترین منزلت را در میان هنرهاى اسلامى دارد و یکى از تعاریف خوشنویسى در متون اسلامى این است: خوشنویسى هندسهٔ روحانى لغاتى است که به‌ وسیلهٔ ابزار مادى تجسم مى‌یابد

سیر تکاملى خوشنوسى در ایران

طبق آنچه که در رسالات و کتب مؤلفان مشهور بعد از اسلام آمده، اولین شخصى که خط نوشت ”مرا مر ابن مرّه“ از شبه جزیرهٔ عربستان بود و اولین کسى که در صدر اسلام قرآن نوشت و به حسن خط شهرت داشت خالد ابن ابوهیاج بود که براى عمر بن عبدالعزیز قرآنى با زر نوشت. بعد از آن‌که کوفه به‌صورت شهر بزرگى درآمد، خط کوفى در این شهر رواج یافت و رونق گرفت و به خط کوفى شهرت یافت. قدیمى‌ترین قرآن به خط کوفى متعلق به اواخر قرن سوم هجرى است. بعداً نسخ در کتابت قرآن بجاى خط کوفى بکار رفت و در قرن بعد خطوط دیگرى توسط خوشنویسان ایرانى پدید آمد و تا مدت‌ها بعد از تکوین خط‌ هاى عربی، خوشنویسى مقامى والاتر و بالاتر از نقاشى داشت. خطى که در قرون اسلامى در ایران رواج داشته و به آن خوشنویسى مى‌کرده‌اند و امروزه نیز خطى رسمى است، در اصل از الفباى عربى مى‌باشد. عرب‌ها پیش از اسلام بر اثر ارتباط با اقوام متمدن‌تر با خط و زبان نبطى و سریانى آشنا شده بودند و از هر یک از این دو خط استفاده مى‌کردند. خط‌‌هاى نبطى و سریانى از خطوط سامى بود و تقلید آن براى عرب‌ها امکان‌پذیر. خط اولى منشأ خط نسخ شد و دومى اصلى خطّ کوفى است. بعد از اسلام ظاهراً هر دو خط به‌کار مى‌رفته است. خط نسخ بیشتر براى تحریر نامه‌ها و خط کوفى براى کتابت مصحف‌ها، کتیبه‌ها و سکه‌ها استفاده مى‌شد. از اواخر دورهٔ امویان و اوایل عباسیان قلمرو خط عربى وسعت یافت و به‌تدریج در ایران ومصر و شمال آفریقا انتشار و رواج یافت و کم‌کم از دو خط مذکور اقلام دیگرى پدید آمد. قبل از اسلام در ایران انواع خط از جمله خط میخی، پهلوى و اوستایى رایج بود و حتى از آثار برجاى مانده چنین برمى‌آید که ایرانیان در نوشتن آنها هماهنگى و ضوابط خاصى داشته‌اند. اما با پذیرش اسلام توسط ایرانیان، خط و زبان قرآنى رواج یافت. در آخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری، شخصى به نام ابن مقلد بیضاوى شیرازی، وزیر مقتدر خلیفهٔ عباسى و برادرش ابوعبدا... حسن به هرج و مرج در اقلام گوناگون پایان دادند و با تکمیل اقلام موجود (چهارده نوع) و هندسى کردن ابعاد حروف و تعیین اساس قواعد دوازده‌گانه در خط، خوشنویسى را تحت ضابطه در آوردند و پایهٔ خطوط را بر سطح و دور نهادند. خط نسخ از زمان ابن مقلد به‌ بعد به قالبى بهتر درآمد و شهرت قابل توجهى یافت. ابن مقلد قواعد خوشنویسى را به دو بخش تقسیم کرده است: حسن تشکیل و حسن وضع. حسن تشکیل قاعدهٔ اصول و نسبت از آن پدید مى‌آید و دیگرى حسن وضع که قواعد ترکیب و کرسى از آن استفاده مى‌شود. بعد از ابن مقلد خطاطان دیگر نیز به‌تدریج این اصول را بسط دادند. این قواعد عبارتند از: - قاعدهٔ اصول: قوت، ضعف، سطح، دور، صعود، نزول، سواد، بیاض، ارسال. یعنى حسن نگارش حروف و استحکام آنها از جهات مذکور. - قاعدهٔ نسبت یا تناسب: یعنى حروف و شکل‌هاى مشابه هم، در همهٔ موارد به یک اندازه باشند. - قاعدهٔ ترکیب: یعنى آمیزش هماهنگ و دلپذیر حروف، کلمات، جمله‌ها و سطرها با یکدیگر به ‌گونه‌اى که از حسن ترکیب برخوردار باشد. - قاعدهٔ کرسى: یعنى نوشتن با توجه به خط کرسى انجام شود. دو اصطلاح صفا و شأن صفت خطى است که به مرحلهٔ کمال رسیده باشد. صفا حالتى است که طبع را شاد و چشم را روشن سازد. و شأن کیفیتى است از خط که چون پدید آید خطاط به نگریستن در خط مجذوب شود و احساس خستگى نکند. بعد از ابن مقله، ابن بوّاب، در ضمن بکار بستن قواعد دوازده‌گانه، با سنجش حروف با میزان نقطه، قواعدى را در خوشنویسى پیشنهاد کرد و با دقت در تراش قلم و انتخاب مرکب و نیز با ترتیب شاگردان متعدد در تکمیل اقلام ثلث و نسخ و رقاع تأثیرگذار بود. طى دو قرن پس از ابن بّواب، خوشنویسى توسط خطاطان متعدد رونق گرفت؛ تا این‌که یاقوت مستعصمى ظهور کرد و از میان اقلام متعدد رایج شش قلم ثلث، نسخ، ریحان، محقق، توقیع و رقاع را برگزید و در زیبا گرداندن آنها ابتکاراتى به‌خرج داد. اقلام سته به خطوط اصول نیز مشهورند. خوشنویسان ایرانی، خطى وزین و سبک روح را از خط تعلیق مشتق ساختند که نستعلیق نام گرفت. نستعلیق که از واژه‌هاى نسخ و تعلیق شده در قرن نهم هجرى توسط ایرانى‌ها ابداع شد و همچنان نیز خط ملّى آنان محسوب مى‌شود. واضع خط نستعلیق میرعلى تبریزى بود، که قواعد پیچیدهٔ حاکم بر آن را نیز تدوین نموده در زمان سلطنت شاه طهماسب (۹۳۰-۹۸۴ هـ .ق) خط نستعلیق جاى نسخ را گرفت و خط منتخب براى نگارش دیوان‌هاى شعر، داستان‌هاى حماسى و دیگر رواوین گردید. یک قرآن کامل به خط نستعلیق نیز موجود است که این نسخهٔ منحصر بفرد که براى کتابخانه شاه‌طهماسب در سال ۹۴۵ هـ . توسط شاه‌محمود نیشابورى کتابت شده است که نمایش قدرت و زیبایى خط نستعلیق به شمار مى‌آید. دوران سلطنت شاه‌عباس بزرگ، دورهٔ طلایى خط نستعلیق به شمار مى‌رود. در این دوران خوشنویسان بنامى رسد کردند که معتبرترین آنها میرعماد حسینى است. در قرن نهم همچنین خورشید بلندپایه خط و خوشنویسى سلطان على مشهدى ظهور نود و شهرتش در زمان حیات عالم‌گیر شد. در قرن دهم ستارگان بسیارى چون شاه‌ محمود نیشابوری، سلطان محمد خندان، بابا شاه تربتی، پیرمحمد شاگرد میرعلی، سید احمد مشهدی، محمود سیاوشانی، شیخ مرشدالدین شیرازی، شاه‌محمد مشهدى در آسمان هنر خوشنویسى این سرزمین درخشیدند. میرعلى هروى استاد الاساتید خط نیز در این دوران ظهور کرد. وى قواعد خط را به نظم در آورد و آثارى چون هفت اورنگ جامی، چهل حدیث (سه نسخه)، گلستان سعدی، و بسیارى از آثار ادبى و فرهنگى این سرزمین را به قلم جادویى خود مزین کرد. از مهمترین حوادث خط و خوشنویسى در قرن دوازدهم، ظهور درویش عبدالمجید طالقانى استاد مسلم خط شکسته است. از بزرگان دیگر خط در این قرن احمد نیریزى است. او از نسخ‌نویسان بزرگ زمان خود است و در نستعلیق و شکسته نیز مهارت دارد. در قرن دوازدهم هجرى خط نسخ متمایل به نستعلیق گردید و در قرن سیزدهم و چهاردهم هجرى قمرى به‌تدریج به خوشنویسى و نستعلیق توجه شده است و مشاهیر عمده این هنر عبارتند از: وصال شیرازى و فرزندانش، میرزا محمدرضا کلهر، میرزا غلامرضا اصفهانی، و عماد‌الکتاب. خط نستعلیق به دست هنرمندان ایرانى متولد شد، میرعماد حسنى آن‌را به درجهٔ کمال رسانید و تا زمان میرزا محمدرضا کلهر ادامه یافت. در دورهٔ معاصر على اکبر کاوه، حسن زرین خط، سید حسین و سید حسن میرخانى و


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درمورد سیر تکاملى خوشنوسى در ایران 18 ص

دانلود تحقیق معراج پیامبر

اختصاصی از فایلکو دانلود تحقیق معراج پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

حقیقت معراج پیامبر، جز سیر او از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی و از آنجا به «سدرةالمنتهی» چیزی نیست از بررسی آیات می توان این حقایق را به دست آورد:

1- اندازه مسافت این سیر ملکوتی

2- زمان این سیر و مقدار آن

3- چه چیزهایی را در این سیر ملکوتی مشاهده کرد؟

استخراج پاسخ این مسائل در گرو نقل متون و ترجمه آیات است.

نخستین آیه سوره اسراء، مربوط به معراج رسول گرامی صلی الله علیه و آله است. «سبحان الذی أسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر؛ منزه است خدایی که شبانگاه بنده خود را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی که اطراف آن را برکت داده ایم، برد، تا آیات خود را نشان او بدهیم؛ به درستی که فقط او شنوا و بینا است.

و در سوره نجم قسمتی از آیه های 18-5 مربوط به این سیر معنوی و الهی و قسمت دیگر به حادثه نزول وحی در آغاز بعثت است.

«علمه شدید القوی* ذو مرة فاستوی* و هو بالافق الاعلی* ثم دنا فتدلی* فکان قاب قوسین أو أدنی* فاوحی الی عبده ما أوحی* ما کذب الفؤاد ما رای* أفتمارونه علی ما یری* و لقد رآه نزلة اخری* عند سدرةالمنتهی* عندها جنة المأوی* اذ یغشی السدرة مایغشی* ما زاغ البصر و ما طغی* لقد رای من آیات ربه الکبری

وجود نیرومندی (فرشته وحی) او را تعلیم داده است این معلم قدرتمند (به هنگام نزول وحی) در افق بالا، قد برافراشت، و برای او نمایان گردید، سپس نزدیک شد و در میان

زمین و آسمان آویزان گردید و به قدری نزدیک شد که به اندازه دو میدان تیر یا دو سر کمان یا از آن هم کمتر بود این معلم به بنده خدا آنچه باید وحی کند، وحی کرد، ولی آنچه را دید دل آن را تکذیب نکرد. آیا با او در آنچه که دیده است (جبرئیل) به مجادله برمی خیزید؟ یکبار دیگر او را نیز دیده است نزد «سدرةالمنتهی»، نزد آن است جنة المأوی (بهشتی که جایگاه متقیان است(، هنگامی که سدره را پوشاند، دیده منحرف گردید و (از قوانین رؤیت) طغیان نکرد او بعضی از آیات خدا را دید.

آیات یاد شده که در دو فراز نقل شد، اشاره به دو حادثه است و قدر مشترک هر دو این است که پیامبر در هر دو جبرئیل را مشاهده نمود.

فراز نخست مربوط به آغاز نزول وحی است که در آن حادثه، جبرئیل را در افق بالا، با قد برافراشته مشاهده نمود و به او آنچنان نزدیک شد که فاصله میان آن دو به اندازه فاصله دو میدان تیر یا دو سر کمان یا از آن هم کمتر شد، آنگاه فرشته وحی، آنچه را که بنا بود به پیامبر وحی کند، وحی نمود.

فراز دوم از این آیات مربوط به معراج و رؤیت فرشته وحی در این سیر روحانی می باشد او این فرشته را نزد «سدرةالمنتهی» دیده، نه تنها فرشته را دیده، بلکه آیات بزرگ پروردگار خود را نیز دیده، چنانکه می فرماید: «لقد رأی من آیات ربه الکبری» این بخش از آیات مربوط به سیر او در کره خاکی نیست، بلکه به گواه اینکه جبرئیل را کنار سدرةالمنتهی دید، و در نزد سدره، جنةالمأوی قرار دارد، طبعاً این آیات در جهان خارج از کره زمین می باشد.

بنابراین پیامبر صلی الله علیه و آله در سیر خود دو بار آیات خدا را دیده است:

در سیر خود از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی، چنانکه در آیه سوره اسراء فرمود: «لنریه من آیاتنا.

در سیر خود از مسجدالاقصی تا سدرةالمنتهی، و در این سیر آیات بزرگ خدا را دیده است. جالب توجه اینکه قرآن آیاتی را که پیامبر صلی الله علیه و آله در مسیر مسجدالحرام تا مسجدالاقصی دیده، با لفظ " کبری" توصیف نمی کند در حالی که آیاتی را که پیامبر در ادامه آن سیر مشاهده کرده، آیات کبری معرفی می کند و این خود گواه بر آن است که ظرف این آیات مختلف بوده است، آیات نخست در این کره، و آیات دوم در جهان خارج از این کره خاکی بوده است.

البته در این آیات گواهی بر این که سیر دوم به دنبال سیر نخست بوده و این دو سیر، یک جا و در یک زمان انجام گرفته اند، نیست و ممکن است در دو زمان، و به صورت جدا از هم انجام گرفته باشد ولی اگر معراج جسمانی و روحانی آن حضرت بیش از یک بار تحقق نپذیرفته باشد، طبعاً باید سیر دوم به دنبال سیر نخست بوده و مجموعاً در یک شب انجام گرفته باشد.

با توجه به این توضیحات می توان پرسشها را از خود آیات استخراج نمود و چنین است: الف: مسافت این سیر آفاقی از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی و از آنجا تا سدرةالمنتهی که جنةالمأوی در نزدیکی آن قرار دارد، بوده است.

ب: زمان این سیر به گواه لفظ «اسری» که در سیر شبانه به کار می رود، شب بوده ولی چه مقدار از شب را اشغال کرده است، آیات درباره آن ساکت است.

ج: او در سیر، آیات باعظمت خدا را مشاهده کرد آن هم نه همه آیات بلکه به حکم لفظ «من» در جمله «لنریه من آیاتنا» بخشی از آیات خدا را مشاهده نمود.

لفظ «اسری» هرچند بازگوکننده زمان این سیر آفاقی است، و اینکه همگی در شب انجام گرفته است، ولی لفظ «لیلاً» به عنوان تأکید آمده، تا هر نوع شک و ابهام را در زمان آن

بزداید و در سخنان عرب این نوع تأکید فراوان است چنانکه می گوید:

سری لیلی و بت کئیبا؛ شب من سپری شد و به حالت غم و اندوه شب را پایان رسانیدم.

برخی از نویسندگان غربی به پیروی از برخی مفسران که در سیره ی رسول خدا رقم زده اند در تفسیر و ارجاع ضمایر آیات وارده در سوره نجم دچار اشتباه شده اند و تصور کرده اند که مقصود رؤیت خدا است در حالی که محور بحث در هر دو فراز، جبرئیل امین می باشد و منشأ آن بی دقتی در آیات و پیروی از تفاسیر سطحی است و ما برای رفع این اشتباه بار دیگر به توضیح بخشی از این آیات می پردازیم:

علمه شدید القوی؛ این معلم دارای عقل و خرد است و در آسمان(به هنگام نزول وحی) قد، برافراشت.

و هو بالافق الاعلی؛ در حالی که آن معلم در افق بالا قرار داشت.

ثم دنی فتدلی؛ آن معلم پیامبر نزدیک شد و در آسمان آویزان گردید.

فکان قاب قوسین أو أدنی؛ آن معلم به اندازه ای نزدیک شد که فاصله او با پیامبر به اندازه

و کمان یا کمتر از آن بود.

فاوحی الی عبده ما اوحی؛ آن معلم به بنده خدا (پیامبر) وحی کرد آنچه را که وحی کرد.همانطور که ملاحظه می فرمایید جز دو ضمیر (علمه، عبده) که اولی به پیامبر، و دومی به خدا برمی گردد، مرجع تمام ضمایر، « معلم نیرومند » پیامبر است که او را آموزش داد و وحی را آورد و احتمال دارد ضمایر خصوص این جمله به خدا برگردد یعنی خدا به

بنده خود وحی کرد آنچه را که وحی کرد .

«جان دیون پورت» پس از بیان مسائلی جمله «دنی فتدلی» را چنین معنی می کند: بالاخره اجازه تقرب به حضور یافت و تا جایی رفت که به اندازه دو کمان تا عرش خدا بیشتر فاصله نداشت.

باید برای این نویسنده دو نکته را تذکر داد:

اولا: آیات سوره نجم از دو بخش تشکیل شده و آیه مورد نظر او مربوط به آغاز نزول وحی است نه معراج، و آیات مربوط به معراج از آیه « و لقد رآه نزلة اخری» آغاز می گردد. ثانیا: ضمیر «دنی فتدلی» به فرشته وحی برمی گردد نه پیامبر اکرم و مقصود این است که


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق معراج پیامبر

تحقیق در مورد معراج پیامبر

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد معراج پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

حقیقت معراج پیامبر، جز سیر او از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی و از آنجا به «سدرةالمنتهی» چیزی نیست از بررسی آیات می توان این حقایق را به دست آورد:

1- اندازه مسافت این سیر ملکوتی

2- زمان این سیر و مقدار آن

3- چه چیزهایی را در این سیر ملکوتی مشاهده کرد؟

استخراج پاسخ این مسائل در گرو نقل متون و ترجمه آیات است.

نخستین آیه سوره اسراء، مربوط به معراج رسول گرامی صلی الله علیه و آله است. «سبحان الذی أسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر؛ منزه است خدایی که شبانگاه بنده خود را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی که اطراف آن را برکت داده ایم، برد، تا آیات خود را نشان او بدهیم؛ به درستی که فقط او شنوا و بینا است.

و در سوره نجم قسمتی از آیه های 18-5 مربوط به این سیر معنوی و الهی و قسمت دیگر به حادثه نزول وحی در آغاز بعثت است.

«علمه شدید القوی* ذو مرة فاستوی* و هو بالافق الاعلی* ثم دنا فتدلی* فکان قاب قوسین أو أدنی* فاوحی الی عبده ما أوحی* ما کذب الفؤاد ما رای* أفتمارونه علی ما یری* و لقد رآه نزلة اخری* عند سدرةالمنتهی* عندها جنة المأوی* اذ یغشی السدرة مایغشی* ما زاغ البصر و ما طغی* لقد رای من آیات ربه الکبری

وجود نیرومندی (فرشته وحی) او را تعلیم داده است این معلم قدرتمند (به هنگام نزول وحی) در افق بالا، قد برافراشت، و برای او نمایان گردید، سپس نزدیک شد و در میان

زمین و آسمان آویزان گردید و به قدری نزدیک شد که به اندازه دو میدان تیر یا دو سر کمان یا از آن هم کمتر بود این معلم به بنده خدا آنچه باید وحی کند، وحی کرد، ولی آنچه را دید دل آن را تکذیب نکرد. آیا با او در آنچه که دیده است (جبرئیل) به مجادله برمی خیزید؟ یکبار دیگر او را نیز دیده است نزد «سدرةالمنتهی»، نزد آن است جنة المأوی (بهشتی که جایگاه متقیان است(، هنگامی که سدره را پوشاند، دیده منحرف گردید و (از قوانین رؤیت) طغیان نکرد او بعضی از آیات خدا را دید.

آیات یاد شده که در دو فراز نقل شد، اشاره به دو حادثه است و قدر مشترک هر دو این است که پیامبر در هر دو جبرئیل را مشاهده نمود.

فراز نخست مربوط به آغاز نزول وحی است که در آن حادثه، جبرئیل را در افق بالا، با قد برافراشته مشاهده نمود و به او آنچنان نزدیک شد که فاصله میان آن دو به اندازه فاصله دو میدان تیر یا دو سر کمان یا از آن هم کمتر شد، آنگاه فرشته وحی، آنچه را که بنا بود به پیامبر وحی کند، وحی نمود.

فراز دوم از این آیات مربوط به معراج و رؤیت فرشته وحی در این سیر روحانی می باشد او این فرشته را نزد «سدرةالمنتهی» دیده، نه تنها فرشته را دیده، بلکه آیات بزرگ پروردگار خود را نیز دیده، چنانکه می فرماید: «لقد رأی من آیات ربه الکبری» این بخش از آیات مربوط به سیر او در کره خاکی نیست، بلکه به گواه اینکه جبرئیل را کنار سدرةالمنتهی دید، و در نزد سدره، جنةالمأوی قرار دارد، طبعاً این آیات در جهان خارج از کره زمین می باشد.

بنابراین پیامبر صلی الله علیه و آله در سیر خود دو بار آیات خدا را دیده است:

در سیر خود از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی، چنانکه در آیه سوره اسراء فرمود: «لنریه من آیاتنا.

در سیر خود از مسجدالاقصی تا سدرةالمنتهی، و در این سیر آیات بزرگ خدا را دیده است. جالب توجه اینکه قرآن آیاتی را که پیامبر صلی الله علیه و آله در مسیر مسجدالحرام تا مسجدالاقصی دیده، با لفظ " کبری" توصیف نمی کند در حالی که آیاتی را که پیامبر در ادامه آن سیر مشاهده کرده، آیات کبری معرفی می کند و این خود گواه بر آن است که ظرف این آیات مختلف بوده است، آیات نخست در این کره، و آیات دوم در جهان خارج از این کره خاکی بوده است.

البته در این آیات گواهی بر این که سیر دوم به دنبال سیر نخست بوده و این دو سیر، یک جا و در یک زمان انجام گرفته اند، نیست و ممکن است در دو زمان، و به صورت جدا از هم انجام گرفته باشد ولی اگر معراج جسمانی و روحانی آن حضرت بیش از یک بار تحقق نپذیرفته باشد، طبعاً باید سیر دوم به دنبال سیر نخست بوده و مجموعاً در یک شب انجام گرفته باشد.

با توجه به این توضیحات می توان پرسشها را از خود آیات استخراج نمود و چنین است: الف: مسافت این سیر آفاقی از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی و از آنجا تا سدرةالمنتهی که جنةالمأوی در نزدیکی آن قرار دارد، بوده است.

ب: زمان این سیر به گواه لفظ «اسری» که در سیر شبانه به کار می رود، شب بوده ولی چه مقدار از شب را اشغال کرده است، آیات درباره آن ساکت است.

ج: او در سیر، آیات باعظمت خدا را مشاهده کرد آن هم نه همه آیات بلکه به حکم لفظ «من» در جمله «لنریه من آیاتنا» بخشی از آیات خدا را مشاهده نمود.

لفظ «اسری» هرچند بازگوکننده زمان این سیر آفاقی است، و اینکه همگی در شب انجام گرفته است، ولی لفظ «لیلاً» به عنوان تأکید آمده، تا هر نوع شک و ابهام را در زمان آن

بزداید و در سخنان عرب این نوع تأکید فراوان است چنانکه می گوید:

سری لیلی و بت کئیبا؛ شب من سپری شد و به حالت غم و اندوه شب را پایان رسانیدم.

برخی از نویسندگان غربی به پیروی از برخی مفسران که در سیره ی رسول خدا رقم زده اند در تفسیر و ارجاع ضمایر آیات وارده در سوره نجم دچار اشتباه شده اند و تصور کرده اند که مقصود رؤیت خدا است در حالی که محور بحث در هر دو فراز، جبرئیل امین می باشد و منشأ آن بی دقتی در آیات و پیروی از تفاسیر سطحی است و ما برای رفع این اشتباه بار دیگر به توضیح بخشی از این آیات می پردازیم:

علمه شدید القوی؛ این معلم دارای عقل و خرد است و در آسمان(به هنگام نزول وحی) قد، برافراشت.

و هو بالافق الاعلی؛ در حالی که آن معلم در افق بالا قرار داشت.

ثم دنی فتدلی؛ آن معلم پیامبر نزدیک شد و در آسمان آویزان گردید.

فکان قاب قوسین أو أدنی؛ آن معلم به اندازه ای نزدیک شد که فاصله او با پیامبر به اندازه

و کمان یا کمتر از آن بود.

فاوحی الی عبده ما اوحی؛ آن معلم به بنده خدا (پیامبر) وحی کرد آنچه را که وحی کرد.همانطور که ملاحظه می فرمایید جز دو ضمیر (علمه، عبده) که اولی به پیامبر، و دومی به خدا برمی گردد، مرجع تمام ضمایر، « معلم نیرومند » پیامبر است که او را آموزش داد و وحی را آورد و احتمال دارد ضمایر خصوص این جمله به خدا برگردد یعنی خدا به

بنده خود وحی کرد آنچه را که وحی کرد .

«جان دیون پورت» پس از بیان مسائلی جمله «دنی فتدلی» را چنین معنی می کند: بالاخره اجازه تقرب به حضور یافت و تا جایی رفت که به اندازه دو کمان تا عرش خدا بیشتر فاصله نداشت.

باید برای این نویسنده دو نکته را تذکر داد:

اولا: آیات سوره نجم از دو بخش تشکیل شده و آیه مورد نظر او مربوط به آغاز نزول وحی است نه معراج، و آیات مربوط به معراج از آیه « و لقد رآه نزلة اخری» آغاز می گردد. ثانیا: ضمیر «دنی فتدلی» به فرشته وحی برمی گردد نه پیامبر اکرم و مقصود این است که


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد معراج پیامبر