فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله درباره سکولاریسم

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله درباره سکولاریسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله درباره سکولاریسم


دانلود مقاله درباره سکولاریسم

سکولاریسم به صورت عمومی به مفهوم ممانعت از دخالت دین در امور عمومی جامعه‌ است. این تفکر به صورت کلی ریشه در عصر روشنگری در اروپا دارد. ارزش‌هایی مانند جدایی دین از سیاست ( جدایی کلیسا و حکومت) در آمریکا، و لائیسیته در فرانسه بر سکولاریسم بنا شده‌است.

سکولاریسم اگرچه در ایران بیش‌تر بار سیاسی دارد و به جای دشنام سیاسی به کار می‌رود اما در پایه، معنایی معرفت‌شناسانه دارد. از این رو، در نوشته‌های سخته‌تر از آن به عرف‌گرایی ترجمه و تعبیر می‌شد که اکنون واژه ی گیتی‌گرایی به جای اش نشسته که برابرنهاده ی درخوری است اگر به پارسی سره علاقه‌مند باشیم و معنای درست گیتی را-به ویژه آن گاه که رویاروی مینو می‌نشیند- بدانیم.

واژه سکولاریسم (secularism) مشتق از کلمه لاتینى (seculum) به معناى گروهى از مردم است. در سرزمینهاى پروتستان نشین این کلمه تداول پیدا کرد و به معناى عالم دنیوى در مقابل عالم روحانى و معنوى به کار رفت. اما در کشورهاى کاتولیک نشین، نظیر فرانسه به جاى رواج کلمه سکولار و سکولاریزم, واژه لائیک رواج پیدا کرد.

این واژه از دو کلمه یونانى (laos) به معناى مردم و(laikos) به معناى مردم عوام در قبال رجال دین و روحانى اخذ شده است. سکولاریزم در فارسى به معناى ناسوتى, دنیوى، عرفى، زمینى ترجمه شده است.

شامل 16 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله درباره سکولاریسم

تحقیق در مورد سکولاریسم

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد سکولاریسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سکولاریسم


تحقیق در مورد سکولاریسم

خرید و دانلود تحقیق در مورد سکولاریسم

نوع فایل : WORD 

تعداد صفحات : 16

سکولاریسم

سکولاریسم به صورت عمومی به مفهوم ممانعت از دخالت دین در امور عمومی جامعه‌ است. این تفکر به صورت کلی ریشه در عصر روشنگری در اروپا دارد. ارزش‌هایی مانند جدایی دین از سیاست ( جدایی کلیسا و حکومت) در آمریکا، و لائیسیته در فرانسه بر سکولاریسم بنا شده‌است.

سکولاریسم اگرچه در ایران بیش‌تر بار سیاسی دارد و به جای دشنام سیاسی به کار می‌رود اما در پایه، معنایی معرفت‌شناسانه دارد. از این رو، در نوشته‌های سخته‌تر از آن به عرف‌گرایی ترجمه و تعبیر می‌شد که اکنون واژه ی گیتی‌گرایی به جای اش نشسته که برابرنهاده ی درخوری است اگر به پارسی سره علاقه‌مند باشیم و معنای درست گیتی را-به ویژه آن گاه که رویاروی مینو می‌نشیند- بدانیم.

واژه سکولاریسم (secularism) مشتق از کلمه لاتینى (seculum) به معناى گروهى از مردم است. در سرزمینهاى پروتستان نشین این کلمه تداول پیدا کرد و به معناى عالم دنیوى در مقابل عالم روحانى و معنوى به کار رفت. اما در کشورهاى کاتولیک نشین، نظیر فرانسه به جاى رواج کلمه سکولار و سکولاریزم, واژه لائیک رواج پیدا کرد.

این واژه از دو کلمه یونانى (laos) به معناى مردم و(laikos) به معناى مردم عوام در قبال رجال دین و روحانى اخذ شده است. سکولاریزم در فارسى به معناى ناسوتى, دنیوى، عرفى، زمینى ترجمه شده است.

 

در زبان عربى دو واژه العلِمانیه و العلَمانیه را معادل سکولاریزم قرار داده اند. کسانى که سکولاریزم را به العلِمانیه ترجمه مى کردند, این واژه را مشتق از علم دانسته و سکولاریزم را دعوت به علم گرایى قلمداد مى کردند و کسانى که العلَمانیه را معادل سکولاریزم قرار مى دهند آنرا مشتق از عالم مى دانند؛ بنابراین از نظر آنها سکولاریزم بر استقلال عقل انسانى در تمامى عرصه هایى که به خدمت گرفته مى شود، تاکید دارد بدون آنکه عقل را نیازمند امور دینى و معنوى بداند.

واقعیت این است که واژه سکولاریزم در طى مرو زمان, معانى متنوعى به خود گرفته است در ابتدا براى افاده معناى غیر روحانى به کار مى رفته است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سکولاریسم

پایان نامه سکولاریسم و کشف حجاب در ایران

اختصاصی از فایلکو پایان نامه سکولاریسم و کشف حجاب در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه سکولاریسم و کشف حجاب در ایران


پایان نامه سکولاریسم و کشف حجاب در ایران

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 215  صفحه می باشد.

چکیده

 

مصطفی کمال آتاتورک در اثراقدامات تدریجی و آشکار توانسته بود به عمر امپراطوری

 

عثمانی پایان دهد و کشور کوچک  ترکیه را  بنیان  نهد ، برآن  شد تا کشور ترکیه را در مسیر

 

نوسازی قرار دهد ؛ نوسازی  که مصطفی کمال خواستار آن بود ، در واقع غربی سازی بود و

 

در این راستا می بایست تمام  سنتها از بین می رفت . وی  برای رسیدن به این هدف، مبارزه

 

گسترده با مذهب و نیروهایی  مذهبی انجام داد و اسلام رسمی  را بطور کامل از جامعه ترکیه

 

پاک کرد . در کنار اقدامات مصطفی کمال ؛ وابستگی روحانیون سنی  به دولت و عدم استقلال

 

سیاسی و مالی این زمینه را برای مصطفی کمال فراهم  آورد تا بتواند با ترکیب سیاست پنهان و

 

آشکار ترکیه را به یک کشور سکولار تبدیل کند .

 

از طرف دیگر در ایران  نیز رضاشاه به زعم خود برآن شد تا جامعه  ایران را همانند

 

ترکیه  بسوی  تمدن و نوسازی هدایت کند . در راستای  چنین اقدامی طبیعی  بود که از  طرف

 

روحانیون که به عنوان ترویج دهندگان دین در جامعه محسوب می شدند ،در مقابل  چنین اقدامی

 

مقاومت صورت گیرد ، استقلال سیاسی، اقتصادی به روحانیون این کمک را می کرد تا در مقابل

 

سیاستهای نوسازی رضاشاه که توأم با دین زدایی بود مقاومت کنند .

 

استقلال یکی از بزرگترین امتیازات روحانیت شیعه درمقایسه با روحانیت سنی است .چه

 

در دوره صفویه، چه در دوره هایی افشاریه و زندیه و قاجاریه و چه در دوره پهلوی، روحانیت

اگر چه متفاوت اندیشیدند ولی هیچ گاه زیر بار زور و دستور و ابلاغیه  و فرمان شاهی

 

نرفت. نتنها این وضعیت و آرمان را حفظ کرد بلکه  در شرایط مقتضی با قدرت ظالمانه مبارزه

 

کرد و برای ایجاد فضایی  مساعد تر برای  دینداری  و دین مداری ، با حاکمان در افتاد و نهایتاً

 

کوشید تا نظامی اسلامی برمبنای دین و مردم تأسیس کند . از دوره های  بسیار سخت و طاقت-

 

فرسا برای روحانیت ،  دوره  حکومت  بیست  ساله رضاخان  بود . در این  دوره روحانیت  با 

 

شدیدترین برخوردها وعمیق ترین موانع مواجه شد . رضاخان که سودای ترقی و پیشرفت ایران

 

به مانند کشورهای اروپایی را درسر داشت ، سعی می کرد  مهمترین  موانع را  که به زعم  او

 

مذهب  و روحانیت  بود ، از میان  بردارد . او علاوه  بر مقابله های  خشن  و  زورمندانه  با

 

روحانیت ، بر آن بود تا تمام  نمادهای  مذهبی را از جامعه حذف کند . رضاشاه  برای  از بین 

 

بردن مذهب و نیروهایی  مذهبی از تمام امکانات استفاده می کرد تا هرچه زودتر به زعم خویش

 

کشور را به دروازه های ترقی برساند .

 

در پژوهش حاضر  با مطالعه اقدامات ضد دینی در ایران و ترکیه که نهایتاً جامعه را به

 

سوی سکولاریسم  هدایت می کرد ، آشنا خواهیم  شد . و همچنین در این  پژوهش  سیاست های

 

رضاشاه و آتاتورک را در مقابل  مذهب و نیروهایی مذهبی  بصورت مقایسه ای بررسی خواهیم

 

کرد .

فهرست
چکیده. ۱
فصل اول : کلیات.. ۳
۱-۱) بیان مسأله. ۴
۲-۱) بررسی سوابق و ادبیات موضوع.. ۱۳
۳-۱) اهداف پژوهش… ۱۸
۴-۱) اهمیت پژوهش… ۱۹
۵-۱) پرسش پژوهش… ۲۳
۱-۵-۱) پرسش اصلی.. ۲۳
۲-۵-۱) پرسش های فرعی.. ۲۳
۶-۱) فرضیه. ۲۴
۷-۱) تعریف متغیرها و مفاهیم وعملیاتی.. ۲۴
۸-۱) روش پژوهش… ۲۷
۹-۱) سازماندهی پژوهش… ۲۸
فصل دوم : دیدگاه های نظری.. ۳۱
۱-۲) تعریف نوسازی.. ۳۱
۱-۲-۲) نوسازی روانشناختی.. ۳۴
۲-۲-۲) نوسازی اجتماعی.. ۳۵
۳-۲-۲) نوسازی سیاسی.. ۳۵
۱-۳-۲) آگوست کنت (۱۷۹۸-۱۸۵۷). ۳۶
۲-۳-۲) کارل مارکس (۱۸۱۸-۱۸۸۳). ۳۷
۳-۳-۲) هربرت اسپنسر(۱۸۲۰-۱۹۰۳). ۴۰
۴-۳-۲) امیل دورکیم(۱۸۵۸-۱۹۱۷). ۴۲
۵-۳-۲) ماکس وبر (۱۸۶۴-۱۹۲۰). ۴۵
۶-۳-۲) تالکوت پارسونز. ۴۸
۱-۶-۳-۲) تیپ بندی جوامع از نظر پاسونز. ۵۱
۷-۳-۲) نیل اسملسر. ۵۳
۸-۳-۲) برینگتون مور. ۵۶
جمع بندی.. ۶۰
فصل سوم : سیاست های ضد مذهبی رضاشاه در ایران.. ۶۸
۱-۳) کودکی رضاخان.. ۶۸
۲-۳) دیدگاههای مختلف در مورد زمینه وقوع کودتای ۱۲۹۹٫ ۷۲
۴-۳) گفتمان فکری غرب و ورود آن به ایران.. ۸۰
۱-۴-۳) آخوند زاده (۱۸۱۲-۱۸۷۸م|۱۲۲۸-۱۲۹۵ق). ۸۱
۲-۴-۳) میرزا ملکم خان (۱۸۳۳-۱۹۰۹|۱۲۴۹-۱۳۲۶ق). ۸۵
۳-۴-۳) عبدالرحیم طالبوف (۱۸۳۴-۱۹۱۱م|۱۲۵۰-۱۳۲۹ق). ۸۸
۱-۴-۴-۳) طالبوف : دین و روحانیت.. ۸۸
جمع بندی.. ۸۹
۱-۵-۳) رضاخان و مذهب.. ۹۰
۲-۵-۳) سیاست ضد مذهبی رضاشاه. ۹۵
۳-۵-۳) مقابله با روحانیت.. ۹۷
۴-۵-۳) مقابله با مذهب.. ۱۰۰
۱-۶-۳) کشف حجاب.. ۱۰۳
۲-۶-۳) قیام مسجد گوهرشاد. ۱۰۸
۳-۶-۳) طرح متحدالشکل البسه. ۱۰۹
۴-۶-۳) دانشکده معقول و منقول.. ۱۱۳
۵-۶-۳) مؤسسه وعظ و خطابه. ۱۱۴
۷-۶-۳) طرح اداره اوقاف.. ۱۱۷
۸-۶-۳) تخریب مدارس علمی و مساجد و… ۱۱۹
۹-۶-۳) تغییر ماههای قمری به ماههای شمسی و… ۱۲۱
جمع بندی.. ۱۲۲
فصل چهارم: سیاست های مصطفی کمال در مقابل مذهب و نیروهای مذهبی.. ۱۲۷
۱-۴) زندگی نامه مصطفی کمال آتاتورک… ۱۲۷
۱-۱-۴) نحوه به قدرت رسیدن آتاتورک… ۱۳۱
۲-۴) اندیشه های تجددگرایی در ترکهای جوان.. ۱۳۴
۱-۲-۴) ضیاء گوکالپ و ناسیونالیسم ترک… ۱۳۴
۳-۴) مصطفی کمال و سلطنت.. ۱۴۰
۴-۴) مصطفی کمال و خلافت.. ۱۴۷
۱-۴-۴) تخریب مساجد و اماکن مذهبی.. ۱۵۶
۲-۴-۴) مقابله با دراویشان.. ۱۵۷
۳-۴-۴) دگرگونی پوشاک… ۱۵۸
۴-۴-۴) دگرگونی حقوقی.. ۱۶۱
جمع بندی.. ۱۶۳
نتیجه گیری بخش دوم : مقایسه سیاستهای ضد مذهبی در ایران و ترکیه. ۱۶۸
وجوه تشابه. ۱۶۸
پیشینه نوسازی.. ۱۷۱
وجوه اختلاف: ۱۷۳
تفاوت در شیوه عمل.. ۱۷۴
تفاوت در ساختار سیاسی دو کشور. ۱۷۷
فصل پنجم : دین و سازمان روحانیت در ایران.. ۱۷۸
مذهب شیعه. ۱۷۸
۱-۱-۵) رهبری شیعیان در دوران غیبت.. ۱۸۰
۲-۱-۵) سازمان مذهبی شیعه. ۱۸۲
۳-۱-۵) منابع مالی روحانیون شیعه. ۱۸۳
۴-۱-۵) تشکیلات حکومتی روحانیون.. ۱۸۴
۵-۱-۵) اصولیون و اخباریون.. ۱۸۵
۱-۵-۱-۵) ویژگیهای مکتب اصول.. ۱۸۶
فصل ششم: دین و سازمان روحانیت در ترکیه. ۱۸۹
۱-۶) مذهب رسمی.. ۱۸۹
۲-۶) ادیان ،مذاهب و طریقتهای موجود در ترکیه. ۱۹۴
۱-۲-۶) شیعیان.. ۱۹۴
طریقت ها و داراویش… ۱۹۵
۱-۳-۶) علویان.. ۱۹۵
۲-۳-۶) بکتاشیه. ۱۹۷
۳-۳-۶) طریقت نقشبندیه. ۱۹۹
۴-۳-۶) طریقت نورجی ها ۲۰۰
۵-۳-۶) سلیمانجی ها ۲۰۲
۶-۳-۶) طریقت تیجانیه. ۲۰۲
۷-۳-۶) طریقت مولویه. ۲۰۳
۴-۶) اقلیتهای غیر مسلمان.. ۲۰۳
۱-۴-۶) مسیحیان.. ۲۰۴
جمع بندی.. ۲۰۵
نتیجه گیری بخش سوم : ۲۰۶
تفاوتهای دین و سازمان روحانیت در ایران و ترکیه. ۲۰۶
میزان همگرایی مذهبی.. ۲۰۶
میزان مبارزه جویی.. ۲۰۷
میزان استقلال سیاسی و مالی.. ۲۰۸
فصل هفتم : مقاومت در برابر سیاستهای نوسازی در ایران.. ۲۰۹
۱-۷) تأسیس جمهوری.. ۲۰۹
۲-۷) آیة الله نائینی.. ۲۱۴
۳-۷) آیةالله سید ابوالحسن اصفهانی.. ۲۱۶
۴-۷) آیةالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی.. ۲۱۷
۱-۴-۷)موضع آیةالله حائری در برابرمسایل سیاسی واجتماعی کشور. ۲۱۸
۵-۷) آیةالله شیخ محمد تقی بافقی.. ۲۲۱
۶-۷) طرقت ها و دراویش… ۲۲۳
جمع بندی.. ۲۲۴
فصل هشتم : مقاومت در برابر سیاست های آتاتورک… ۲۲۵
۱-۸) مقاومت جدی صورت نگرفت.. ۲۲۵
۲-۸) شورش شیخ سعید. ۲۲۷
نتیجه گیری بخش چهارم : ۲۳۰
مقایسه مقاومت در ایران و ترکیه در برابر سیاست های ضد مذهبی.. ۲۳۰
توانای بسیج اجتماعی.. ۲۳۰
منابع مآخذ. ۲۳۸
منابع انگلیسی.. ۲۴۳
منابع ترکی استانبولی.. ۲۴۳


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه سکولاریسم و کشف حجاب در ایران

دانلود پایان نامه سکولاریسم و کشف حجاب در ایران

اختصاصی از فایلکو دانلود پایان نامه سکولاریسم و کشف حجاب در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه سکولاریسم و کشف حجاب در ایران


دانلود پایان نامه سکولاریسم و کشف حجاب در ایران

 مطالب این پست : دانلود پایان نامه سکولاریسم و کشف حجاب در ایران 213 صفحه

   با فرمت ورد (دانلود متن کامل پایان نامه)

 

چکیده

 

مصطفی کمال آتاتورک در اثراقدامات تدریجی و آشکار توانسته بود به عمر امپراطوری

 

عثمانی پایان دهد و کشور کوچک ترکیه را بنیان نهد ، برآن شد تا کشور ترکیه را در مسیر

 

نوسازی قرار دهد ؛ نوسازی که مصطفی کمال خواستار آن بود ، در واقع غربی سازی بود و

 

در این راستا می بایست تمام سنتها از بین می رفت . وی برای رسیدن به این هدف، مبارزه

 

گسترده با مذهب و نیروهایی مذهبی انجام داد و اسلام رسمی را بطور کامل از جامعه ترکیه

 

پاک کرد . در کنار اقدامات مصطفی کمال ؛ وابستگی روحانیون سنی به دولت و عدم استقلال

 

سیاسی و مالی این زمینه را برای مصطفی کمال فراهم آورد تا بتواند با ترکیب سیاست پنهان و

 

آشکار ترکیه را به یک کشور سکولار تبدیل کند .

 

از طرف دیگر در ایران نیز رضاشاه به زعم خود برآن شد تا جامعه ایران را همانند

 

ترکیه بسوی تمدن و نوسازی هدایت کند . در راستای چنین اقدامی طبیعی بود که از طرف

 

روحانیون که به عنوان ترویج دهندگان دین در جامعه محسوب می شدند ،در مقابل چنین اقدامی

 

مقاومت صورت گیرد ، استقلال سیاسی، اقتصادی به روحانیون این کمک را می کرد تا در مقابل

 

سیاستهای نوسازی رضاشاه که توأم با دین زدایی بود مقاومت کنند .

 

استقلال یکی از بزرگترین امتیازات روحانیت شیعه درمقایسه با روحانیت سنی است .چه

 

در دوره صفویه، چه در دوره هایی افشاریه و زندیه و قاجاریه و چه در دوره پهلوی، روحانیت

اگر چه متفاوت اندیشیدند ولی هیچ گاه زیر بار زور و دستور و ابلاغیه و فرمان شاهی

 

نرفت. نتنها این وضعیت و آرمان را حفظ کرد بلکه در شرایط مقتضی با قدرت ظالمانه مبارزه

 

کرد و برای ایجاد فضایی مساعد تر برای دینداری و دین مداری ، با حاکمان در افتاد و نهایتاً

 

کوشید تا نظامی اسلامی برمبنای دین و مردم تأسیس کند . از دوره های بسیار سخت و طاقت-

 

فرسا برای روحانیت ، دوره حکومت بیست ساله رضاخان بود . در این دوره روحانیت با

 

شدیدترین برخوردها وعمیق ترین موانع مواجه شد . رضاخان که سودای ترقی و پیشرفت ایران

 

به مانند کشورهای اروپایی را درسر داشت ، سعی می کرد مهمترین موانع را که به زعم او

 

مذهب و روحانیت بود ، از میان بردارد . او علاوه بر مقابله های خشن و زورمندانه با

 

روحانیت ، بر آن بود تا تمام نمادهای مذهبی را از جامعه حذف کند . رضاشاه برای از بین

 

بردن مذهب و نیروهایی مذهبی از تمام امکانات استفاده می کرد تا هرچه زودتر به زعم خویش

 

کشور را به دروازه های ترقی برساند .

 

در پژوهش حاضر با مطالعه اقدامات ضد دینی در ایران و ترکیه که نهایتاً جامعه را به

 

سوی سکولاریسم هدایت می کرد ، آشنا خواهیم شد . و همچنین در این پژوهش سیاست های

 

رضاشاه و آتاتورک را در مقابل مذهب و نیروهایی مذهبی بصورت مقایسه ای بررسی خواهیم

 

کرد .

 

 

متن کامل را می توانید دانلود کنید چون فقط تکه هایی از متن این پایان نامه در این صفحه درج شده است(به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم با فرمت ورد که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است

 

دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه سکولاریسم و کشف حجاب در ایران

مقاله سکولاریسم و اسلام

اختصاصی از فایلکو مقاله سکولاریسم و اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله سکولاریسم و اسلام


مقاله سکولاریسم و اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه36

 

فهرست مطالب ندارد 

 

سکورالیسم

سکولاریسم و اسلام

همهء جوامعی که در جهان معاصر بر عقب ماندگی فائق آمده اند از مسیر سکولاریسم گذشته اند. محمد آرکون اسلام شناس بزرگ الجزایری ـ فرانسوی ، بر نمونهء ترکیه انگشت می گذارد ، نمونه ای که شباهت های بسیار با ایران دارد ، و ما را نسبت به دو واقعیت آگاه می کند: حرکت آتاتورک به عنوان تنها نمونهء پیروزمند سکولاریسم در یک فرهنگ اسلامی ، یک حرکت تمدن ساز بنیادی و از لحاظ تاریخی بازگشت ناپذیر بود. دیگر اینکه ، راه و روش آن به طرز خطرناکی به حذفِ جهان معنائی و سمبولیکی پرداخت که بالقوه می تواند برآیندهای تخریبی داشته باشد. به گفته های او توجه کنیم:

نمونهء ترکیه و حرکت مصطفا کمال آتاتورک (۱۸۸۱-۱۹۳۸) به یک تحلیل همه جانبه نیاز دارد زیرا غرب ترکیه را با نظر مساعد می نگرد، از آن رو که این کشور با جسارتی بی نظیر به سمت یک ارزش غربی که همان «سکولاریسم» باشد حرکت کرد. بخش های دیگرِ جهان اسلام از نگاه غرب چیزی از حرکت تمدن درک نکرده و درهایشان را به روی پیشرفت ِ اندیشه ها و نهادها بسته اند [...] اسلام امروزه مانعی است بر سر راه ارتباط فکری با غرب.

حرکت آتاتورک پس از شکست امپراتوری عثمانی (که در جنگ جهانی اول با آلمان متحد شده بود) و پس از کسب قدرت چه بود؟ آتاتورک، که در چشم هموطنان اش قهرمانی است تمدن ساز و پدر ترکیهء مدرن، بی هیچ شبهه ای کشورش را از خاک محافظه کارِ عثمانی برکند و به دنیای تجدّد و مُدرنیّت رساند، البته با روش ها و باورها و الگوهایی که تا همین امروز محل بحث و جدل است.

برای ارزیابی کاملِ بُرد و برآیندهای حرکت سکولارسازِ آتاتورک، لازم است به دو پرسش پاسخ دهیم: میان سالهای ۱۸۸۱ و ۱۹۳۸ کمال آتاتورک با چه نوع اسلامی آشنائی داشت؟ یعنی در زمانی که برنامهء کار خود را تدارک می دید اسلام را چگونه درک می کرد؟ دیگر اینکه او در آن زمان چه برداشتی از سکولاریسم داشت که با آن دست به تغییرات اجتماعی زد؟

دیدگاه های آتاتورک دربارهء اسلام از یک سو، و سکولاریسم از سوی دیگر، مشابه همان دیدگاه های تیپیک و نمونه واری است که اغلب روشنفکران مسلمان میان سال های ۱۸۸۰ و ۱۹۴۰ با نوعی آگاهی ساده لوحانه به آنها رسیده بودند. این گروه که پای شان به مدارس و دانشگاههای اروپایی باز شده بود، به نوعی از شوک فرهنگی مبتلا شده بودند که هرگز در زندگی شان نتوانستند به طور کامل بر عواقب آن فائق آیند.

جامعهء مسلمانی که آنها در آن پرورده شده بودند، چه در ترکیه و چه در دیگر نقاط ، در چنگال انبوهی از منعیاتِ دینی، خرافی و جادوباور بود و آکنده از نابرابری های آشکار اجتماعی، سیاست های خودسرانهء بومی و استعماری، و عقب ماندگی های شدید فرهنگی.

همهء این ضعف ها در تضاد چشم گیری بود با ارزش های غربی نظیر آزادی های جمهوری خواهانه ، پویایی اقتصادی و خلاقیّت فرهنگی ، وسعت دید تاریخی و اراده به دانستن و آموختن ، پاکیزگی و سهولتِ استفاده از اماکن عمومی و خصوصی ، توسعه و غنای شهرهایی چون پاریس ، لندن ، بروکسل ، رم ، و مارسی ، شهرهای اصلی و پرشکوهی که مسلمانان جوان برای تحصیل به آنها پا می گذاشتند.

آتاتورک در آکادمی نظامی تولوز در فرانسه دوره دیده بود. شیفتگی او که با اکتشاف همراه بود، آمیخته می شد با نوعی شورش کور علیه یک سرنوشت تاریخی ناحق یا ناعادلانه. روشنفکران دیگر نیز نمونه های مشابهی از همین درام تاریخی را به نمایش گذاشته اند. تحتاوی و طاها حسین در مصر ، کاتب یاسین در الجزایر ، بورقیبه در تونس و بسیاری دیگر که یا با کتاب هاشان و یا در عمل هریک به شیوهء خود نمایشگر این درام تاریخی بوده اند ، درامی که همچنان با پیچیدگیِ فزاینده ای ، و در مقیاس انسانیِ روزافزونی، خود را برصحنه آشکار می کند.[...]

حمله به نمادهای فرهنگ دینی و سنت

عمل آتاتورک فراگیر بود. او به از میان برداشتن رژیم سلطانی قناعت نکرد ، رژیمی که در آگاهی جمعی مردم به مقام مقدس خلافت ارتقا یافته بود و براندازیِ آن با اعتراض علمای دانشگاه الازهر در قاهره روبرو شد و به طور کلی به آگاهی مسلمانان یک شوک سراسری وارد کرد.

آتاتورک به کلیّت جهانِ معنائی و نشانه های ارتباطیِ مسلمانان حمله برد. او الفبای عربی را با الفبای لاتین عوض کرد ، عمامه و فینه را برداشت و کلاه را جایگزین آنها کرد. به جای فقه و شریعت ، قوانین کشور سوئیس را برنشاند.

انواع مراسم رسمی ، آشپزی ، مبلمان خانه ، معماری ، شهرنشینی ، تقویم ، و به طور کلی تمام نظامهای نشانه شناختی (سمیولوژیک) که حس و ذائقهء فردی و جمعی را متأثر می سازد و شکل های بی واسطهء ادراک جهان را تحت کنترل خود دارند ، به طور رسمی از میان رفتند و در عوض نظامهای اروپائی به فاصلهء کوتاهِ چند سال جای آنها را گرفتند. این اقدامات یادآورِ انقلابیان در انقلاب کبیر فرانسه است که تصور می کردند می توان خدای مسیحیت را با یک «وجود متعالی» [غیر دینی] جایگزین کرد.

سمبول ها نقشی حیاتی در ساختن نظام تازه ای از زبان و نشانه ها بازی کردند ، نظامی که قرار بود نظم سیاسی ، اجتماعی و قضائی تازه ای از درون آن پا به جهان بگذارد. با بررسی این جنبه ، در حقیقت می توان موفقیت پردوام و مکرر ادیان سنّتی را در مقابل شکست کامل یا نسبیِ انقلابهای سنت شکن توضیح داد.

چنین توضیحی می تواند از طریق تحلیلِ مورد به موردِ کارکرد سمبول ها و نشانه ها ، و به کارگیری هوشمندانهء آنها توسط پیامبران پیشین و رهبران دنیای معاصر، صورت گیرد. به نظر می رسد سمبول ها برحسب اینکه در چه بستری به کار گرفته شوند نقشی متفاوت بازی می کنند ؛ نقش آنها در یک فرهنگِ شفاهی که به نحوی رازگونه سامان گرفته ، متفاوت است از نقش همان سمبول ها در یک نظام «لوگوسنتریک» (یعین نظامی واژه مدار، نوشتاری ، عقلی و منطقی) در یک فرهنگ کتبی که در چارچوب یک بینش تاریخگرا عمل می کند.

انقلاب آتاتورک مترادف بود با پیروزی عقل پوزیتیویستی و تاریخگرا ، که به طور ریشه ای از آگاهی ِ افسانه باور (میتیک) بریده بود ، یعنی آن نوع آگاهی ای که تودهء مؤمنان ، اعم از عالمان و عامیان ، با آن زندگی می کنند. جدائی ایدئولوژیک میان رهبران انقلابی [نظیر آتاتورک] و توده های مردمی که آنها کمر به آزادی شان بسته اند ، به سرمایهء سمبولیک موجود در سنت های کنونی آسیب وارد می کند.

سمبول ها [پس از تهاجم سکولاریسم] به ناگهان تبدیل به یک مشت علامت معمولی شدند که توسط آنها می شد «متجددها» را از «محافظه کاران» بازشناخت. سپس طی مبارزات ضد استعماری در الجزایر میان سالهای ۱۹۵۴ و ۱۹۶۲ ، و در انقلاب ایران پس از ۱۹۷۹ ، معنی این علائم برعکس شد ، به این شکل که حجاب برای زنان ، ریش و سبیل برای مردان، تکثیر مساجد ، و بازگشت به پوشاک و خوراک و رفتارِ تجویز شده از سوی شریعت ، در حکم مقاومت سیاسی در برابر دولت های فاقد مشروعیت تلقی می شد، مثل دولتهای استعماری در الجزایر و دولت سکولار در ایران زمان شاه. پس از پیروزی جنبش های مقاومت، همان علائم بیانگر هویت ملی و هویت مذهبی شدند.

نمونهء ترکیه که در نتیجهء حرکتِ آتاتورک تحولی عظیم پیدا کرد ، زمینهء باروری است برای مطالعهء انحطاط سمبول ها و تبدیل آنها به علاماتِ [مُدرن] و سپس تلاش برای احیای سمبول ها در بستری ایدئولوژیک که تأمل و تعمق می طلبد و در عین حال ما را نسبت به بازگشت ناپذیریِ تاریخِ جوامع هشیار می کند. در نمونهء ترکیه ، وزن اسلام بیش از هرجای دیگری در برابر آمادگی این کشور برای پیوستن به اروپا و اروپائی شدن ، سنگینی اش را نشان می دهد. مسلمانانی که به غنای اندیشه در اسلام معاصر توجه دارند باید با صرف وقت بسیار ، مورد ترکیه را مطالعه کنند.

 


معنویت‏ و سکولاریسم

  1. ترجمه سکولاریزم‏

براى سکولاریزم (secularism) و مشتقات مربوط به آن در زبان فارسى معادل‏هاى فراوانى به کار برده شده است.

در ترجمه سکولاریزم: دنیاپرستى، اعتقاد به اصالت امور دنیوى، غیر دین گرایى، نادینى‏گرى، جدا شدن دین از دنیا، دنیویت، دنیوى‏گرى، روشنفکرى غیر مذهبى، مذهب جدائى دین از سیاست (حکومت) لائیسم، بى دینى، لامذهبى، علمانیّت ...

در ترجمه سکولار (secular): بى‏حرمت، ناسوتى، بشرى، زمینى (غیر معنوى)، دنیوى، این دنیایى، غیر مذهبى، این جهانى، عرفى، گیتیانه (در برابر دنیوى یا اخروى)، روشنفکر، لائیک، بى‏دین، ... و در ترجمه سکولاریزاسیون: (Secularization)نادینى، دنیوى کردن، جدا انگارى دین و دنیا، دین زدایى، علمانیت، عرفى شدن ....

معادل‏هاى متکثر و فراوانى که در برابر سکولاریزم و مشتقات مربوط به آن به کار برده شده است با صرف نظر از صحت و سقم آنها، نشان دهنده ‏دشوارى ترجمه این لفظ در ادبیات فارسى است.

  1. دشوارى ترجمه‏

مفاهیم کلیدى و محورى هر فرهنگ و تمدن به سهولت قابل انتقال و قابل ترجمه در حوزه‏هاى فرهنگى رقیب نیست، دشوارى ترجمه این مفاهیم‏به معادل یابى الفاظ محدود نمى‏شود، بلکه ریشه در دو امر دارد. اول: بار معنایى این مفاهیم و بیگانه و نامأنوس بودن معناى آنها براى فرهنگى‏که ترجمه در آن واقع مى‏شود و دوم: اثر مخرب و ساختار شکنانه برخى از این مفاهیم و معانى براى فرهنگ‏هاى رقیب و در نتیجه موضع‏گیرى‏فرهنگ رقیب در قبال آنها.

موضع‏گیرى در قبال مفاهیم فرهنگى رقیب موجب مى‏شود تا برخى عوامل و انگیزه‏هاى اجتماعى و سیاسى مانع از تبیین شفاف آنها شود، زیرا کسانى که در متن فرهنگ رقیب، شیفتگى نسبت به آن مفاهیم دارند، در هنگام انتقال آن مفاهیم با رویکردى ترویجى و تبلیغى از ترجمه‏هایى‏پوشش مى‏گیرند که با ابهام خود مانع از برانگیخته شدن حساسیتهاى اجتماعى و فرهنگى گردد، و بلکه در صورت امکان در اثر ابهام و عوامل‏عارضى مورد استقبال عموم قرار گیرند.

هر یک از عوامل یاد شده در ترجمه سکولاریزم به گونه‏اى تأثیر داشته‏اند و مجموعه این امور وضعیت موجود را در ترجمه آن پدید آورده‏اند.

  1. سکولاریزم و معنویت‏

با صرف نظر از معادل هایى که براى سکولاریزم و مشتقات مربوط به آن به کار برده مى‏شود، در معناى سکولاریزم مى‏توان گفت این لفظ ناظر به ‏نوعى هستى‏شناسى است که اصالت را به امور دنیوى و این جهانى مى‏دهد، و این نوع از هستى‏شناسى که با انسان‏شناسى و معرفت‏ شناسى‏مناسب با خود هماهنگ است در قبال نوع دیگرى از هستى‏شناسى است که صورتى معنوى و دینى دارد.

در هستى‏شناسى معنوى اصالت به هستى متعالى و قدسى داده مى‏شود، در این نگاه ساحتى از هستى که از آن با عنوان غیب یاد مى‏شود، بر این‏ جهان و عالم محیط بوده و نسبت به آن معنا بخش و تعیین کننده است، به گونه ‏اى که غفلت از آن هستى معنوى مانع از شناخت حقیقت این‏ جهان مى‏گردد.

  1. صور معنویت و دین‏

نگاه معنوى صور گوناگونى مى‏تواند داشته باشد مانند:

الف) این نگاه با حفظ رویکرد معنوى و دینى خود یا نسبت به زندگى دنیا فعال و سازنده است و یا آن که رویکرد منفى و زاهدانه نسبت به دنیادارد. این رویکرد دوگانه را در مقایسه بین رهبانیت مسیحى که عزلت و گوشه‏گیرى است و رهبانیت اسلام که به تعبیر پیامبر خاتم جهاد در راه‏خداوند است، مى‏توان دید.

ب) نگاه معنوى یا موضعى مثبت نسبت به مراتب مختلف عقل و عقلانیت دارد، و یا آن که در تقابل با آن قرار مى‏گیرد، این دوگانگى نیز درمقایسه ادیانى که ایمان را در تقابل با عقل قرار مى‏دهند با اسلام که عقل را به مصداق «ماعبد به الرحمان» با ایمان قرین مى‏داند، مى‏توان‏مشاهده کرد.

ج) نگاه معنوى مى‏تواند چهره‏اى توحیدى و یا اساطیرى داشته باشد، این تقابل از مقایسه ادیان توحیدى با ادیان مشرکانه که به الهه‏هاى‏متعدد قائلند، روشن مى‏شود.

د) معنویت مى‏تواند صورتى صادق و یا کاذب داشته باشد.

  1. صدق و کذب علمى و عملى‏

معنویت صادق و کاذب به دو معنا مى‏تواند به کار رود:

الف) صدق و کذب با معیار علمى و عقلى. در این معنا معنویت صادق، معنویتى است که مطابق با واقع باشد، و براهین عقلى و یا مکاشفات‏رحمانى صدق آن را تأیید نماید، مانند توحید که موافق برهان است، و معنویت کاذب اعتقاد به حقایق فوق طبیعى و لکن به گونه‏اى خلاف واقع‏است، این نوع معنویت که با عقاید خرافى درآمیخته است، موافق برهان عقلى و نقلى و مکاشفات صحیح نمى‏باشد. مانند باورهاى مشرکانه واساطیرى.

ب) صدق و کذب بر اساس موافقت و یا مخالفت رفتار با اعتقاد یا عمل با علم. در این معنا هرگاه رفتار و گرایش عملى فرد با باورها و اعتقادات‏معنوى او هماهنگ باشد، آن فرد در اظهار ایمان خود صدق و اخلاص دارد، و هرگاه بعد رفتارى او موافق باور و اعتقاد معنوى‏اش نباشد، مثل این‏که به رغم تصدیق حقایق و آرمان‌هاى معنوى جهت‏گیرى عملى او صورتى دنیوى داشته باشد، این معنویت کاذب است.

انسان فاسق گرفتار معنویت کاذب به این معناست زیرا او به رغم این که به لحاظ نظرى داراى باور دینى است به لحاظ عملى مخالف آن رفتارمى‏نماید و مدینه فاسقه در بیان فارابى نیز به همین معنا در سطحى فرهنگى داراى معنویتى کاذب است.

فرد منافق نیز از معنویت کاذب به معناى دوم آن برخوردار است زیرا او به رغم آن که به لحاظ رفتارى گرایش دنیوى دارد. در بعد نظرى رفتار خودرا براى دیگران توجیه معنوى مى‏کند. در فاسق بین رفتار با اعتقاد فرد فاصله است و در منافق بین رفتار و انگیزه فرد با باور اعتقادى که اظهارمى‏دارد اختلاف است. بین رفتار و اعتقاد باطنى منافق اختلافى نیست او در باطن خود باورى معنوى ندارد تا آن که آن معنویت از طریق رفتارش‏تکذیب شود.

صدق و کذبى که از سنجش نظر و عمل یا از مقایسه ظاهر و باطن افراد به دست مى‏آید معنایى نسبى دارد. یعنى هر کس که رفتار او مطابق باورمعنوى‏اش باشد و به بیان دیگر در رفتار خود اخلاص داشته باشد و یا آن که باور و رفتارش با معنویتى که اظهار مى‏دارد. هماهنگ باشدمعنویتش صادق است و هر کس با رفتار خود عقاید خویش را تکذیب نماید و یا اندیشه و عملش برخلاف تظاهر معنوى و دینى‏اش باشد،معنویتش کاذب مى‏باشد. این معناى از صدق و کذب ناظر به حقیقت اعتقاد فرد و مطابقت آن با متن واقع و جهان خارج نیست.

  1. صور سکولاریزم‏

سکولاریزم نیز نظیر معنویت به اقسام مختلفى تقسیم مى‏شود:

الف) سکولاریزم گاه به صورت یک تئورى نظرى است و گاه در قالب یک گرایشى عملى است، گرایش عملى سکولاریزم فرایندسکولاریزاسیون و دنیوى شدن را به دنبال مى‏آورد، دو بعد نظرى و عملى سکولاریزم گاه با یکدیگر همراه‏ند و گاه بین آنها فاصله مى‏افتد. گرایش عملى سکولاریزم، هرگاه با اعتقاد و یا بیان و توجیه نظرى معنوى قرین باشد، نوعى معنویت کاذب را به دنبال مى‏آورد.

ب) چهرهء نظرى سکولاریزم گاه عریان و آشکار است، نظیر فلسفه ‏هاى ماتریالیستى که به صراحت، متافیزیک و حقایق معنوى را انکار مى‏کنند و گاه پنهان و آرام است و آشکارا در مقام انکار و نفى معنویت قرار نمى‏گیرد.

ج) صورت آرام و پنهان سکولاریزم یا با سکوت از کنار گزاره‏هاى معنوى و دینى عبور مى‏کند، مانند پوزیتویستهاى حلقه وین که به لحاظ معرفت‏شناختى گزاره‏هاى دینى را مهمل و بدون معنا دانسته و نفى و یا اثبات آنها را جایز نمى‏دانند، این گروه تبیین این جهان را با صرف نظر از عالم‏معنا انجام مى‏دهند، بدون آن که به صراحت به نفى آن بپردازند، و یا این که با رویکردى دنیوى به توجیه، تبیین و در عین حال دفاع از گزاره‏ها وپدیده‏هاى معنوى مى‏پردازند، مانند کسانى که با روشهاى پراگماتیستى و یا تفسیرهاى کارکردگرایانه از مفید بودن و کارکردهاى مثبت اجتماعى‏دیانت خبر مى‏دهند.

  1. تفاسیر سکولار دین‏

تفسیر و توجیه سکولار و دنیوى دیانت و معنویت از جهات مختلف صور گوناگونى دارد.
الف) به لحاظ خاستگاه: برخى از آنها دین و معنویت را حاصل فعالیت ذهنى آدمى براى تبیین نظرى جهان در مرحله‏اى از مراحل تکوین‏معرفت بشرى مى‏دانند و بعضى دیگر تفسیرهاى احساسى وروانکاوانه از معنویت ارائه مى‏دهند. و برخى از تفاسیر نیز رویکردى اجتماعى درتبیین و توجیه معنویت دارند.

ب) از جهت منطقه حضور و قلمرو: برخى دین را محدود به قلمرو فردى و درونى افراد دانسته و در حد پدیده‏اى شخصى و روانى آن را به رسمیت‏مى‏شناسند. و بعضى دیگر قلمرو دین را در امور اجتماعى و سیاسى جستجو کرده، و آن را در قالب نوعى ایدئولوژى که به تفسیر و توجیه معیشت‏و رفتار و ساختار اجتماعى، مى‏پردازد، مى‏نگرند، این گروه تعینات مختلف دینى را در قالب تعیّنات اجتماعى مى‏بینند. رویکردهاى ایدئولوژیک‏به دین و معنویت نیز صورتهاى رادیکال و یا محافظه کارانه، چپ و راست، سوسیالیستى و یا لیبرالیستى و... مى‏تواند داشته باشد.

تفسیر روانکاوانه فروید نوعى رویکرد روانى و بیشتر فردى به دین است، و تبیین دورکیم و یا مارکس از دیانت، تبیین اجتماعى و ایدئولوژیک‏مى‏باشد.

  1. معنویت کاذب‏

توجیه سکولار معنویت و دین نوعى معنویت کاذب است.

کذب علمى این نوع معنویت بر مبناى هستى‏شناسى دینى و تفسیر معنوى جهان در صورتى است که بیان فوائد و کارکردهاى دنیوى دیانت باتقلیل گرایى و تنزل حقیقت دین به همین افق محدود باشد، کسانى که متافیزیک را ممتنع دانسته و یا گزاره‏هاى متافیزیکى و معنوى را به‏لحاظ معرفتى مهمل مى‏دانند، در تفسیرهاى روانى و یا کارگرایانه خود ناگزیر به چنین تقلیلى گرفتار مى‏شوند.

کذب عملى تفاسیر سکولار از دیانت بیشتر توسط ارباب سیاست محقق مى‏گردد، آنان با نگرش سکولار و دنیوى خود هنگامى که به‏کارکردهاى اجتماعى و مفید دین آشنا مى‏شوند، براى تحقق بخشیدن به اغراض سیاسى و دنیوى خود، از دیانت به عنوان یک پوشش مفید وکارآمد بهره مى‏برند، افراد براى پوشش دینى دادن به رفتار دنیوى خود گاه از تفاسیر آرام و پنهان سکولار نسبت به دین استفاده مى‏کنند و گاه‏نیز از تفاسیر معنوى و دینى بهره مى‏برند. استفاده از تبیین‏هاى معنوى و دینى براى توجیه رفتار توسط کسانى که به لحاظ نظرى و عملى معتقدو عامل به نگاه و آرمانهاى معنوى نیستند، نوعى دیگر از معنویت کاذب است، این نوع از کذب غیر از کذب معنوى کسانى است که گرایش و رفتارعملى آنان مغایر با باورها و اعتقادات نظرى معنوى خودشان مى‏باشند. معنویت کاذب این گروه با نفاق اجتماعى آمیخته است زیرا آنان به رغم‏این که خود باورى و اعتقادى معنوى و دینى ندارند، رفتار دینوى خود را در چشم دیگران به گونه‏اى دینى توجیه مى‏کنند.

  1. زمینه‏ها و انگیزه‏ها

براى تفسیر و توجیه سکولار از دین و براى معنویت کاذب زمینه‏ها و انگیزه‏هاى مختلفى وجود دارد برخى از آنها فردى و بعضى اجتماعى، و بعضى‏علمى و برخى عملى است.

دیدگاه‏هاى معرفت شناختى اى که با رویکرد پوزیتیویستى و یا شکاکانه معرفت عقلى را تاب نیاورده و ارزش جهان شناختى معرفت شهودى ووحیانى را نمى‏پذیرند. به دلایل منطقى اگر هم به صورت عریان در تقابل بانگاه معنوى و دینى قرار نگیرند چاره‏اى جز ارائه تفسیر سکولار ازمعنویت و دین ندارند، لا دین لمن لا عقل له.

افرادى که به لحاظ شخصى تربیت و علقه معنوى و دینى دارند. هنگامى که به لحاظ معرفت شناختى از دفاع عقلانى دین باز مى‏مانند به‏انگیزه‏هاى روانى - فردى به سوى تفسیرهاى سکولار از دین گرایش خواهند داشت که به لحاظ نظرى صورتى عریان و آشکار ندارد، وتفاسیرى را دنبال مى‏کنند که با توجیه دنیوى از حضور دیانت دفاع مى‏کند.

در شرایطى که معنویت و دیانت در حوزه فرهنگ عمومى فعال و پرتحرک باشد زمینه بسط معنویت کاذب به معناى تفسیر و توجیه رفتارهاى‏دنیوى بر اساس آرمانها و یا منطق دینى، از ناحیه کسانى پدید مى‏آید که به لحاظ عملى رویکرد دنیوى و سکولار دارند، اعم از این که به لحاظنظرى باور دینى داشته و یا در بعد نظرى نیز سکولار باشند.

  1. سکولاریزم پنهان‏

افرادى که به لحاظ عملى گرایش دنیوى دارند و به لحاظ نظرى نیز در اندیشه و باور خود سکولار هستند. در تعقیب اغراض دنیوى و یا سیاسى خود تاهنگامى که الزامات فرهنگى آنها را به پوشش گرفتن از تفاسیر معنوى و دینى ترغیب نکند زمینه و انگیزه‏اى براى این کار ندارند و اگر هم ازناحیه فرهنگ عمومى ناگزیر از آن شوند، استفاده از تفاسیر آرام و پنهان سکولار را به توجیهات معنوى ترجیح مى‏دهند زیرا این نوعى از تفاسیرضمن آن که آنها را از خطرات مقابله با فرهنگ عمومى مصون مى‏دارد. ریشه باور معنوى را در حوزه فرهنگ عمومى خشکانده و زمینه تحول‏فرهنگ را به سوى انگاره‏هاى سکولار و دنیوى فراهم مى‏آورد.

جریانى که استحاله فرهنگ دینى را در دستور کار خود قرار داده باشد از روش فوق براى تغییر فرهنگ استفاده خواهد کرد زیرا این روش ضمن‏آن که مانع از مقابله مستقیم با فرهنگ عمومى مى‏شود از پوششهاى معنوى و دینى‏اى که هویت معنوى فرهنگ را به رسمیت مى‏شناسد

ورى‏گزیده و با ترویج پنهان و آرام باورهاى سکولار امکان تحول فرهنگ را در عمیق‏ترین لایه‏هاى معرفتى آن فراهم مى‏آورد.

  1. بعد تاریخى سکولاریزم‏

به لحاظ تاریخى اعتقاد و نگاه معنوى به عالم و آدم مقدّم بر نگاه دنیوى و سکولار است، مقطعى از تاریخ گذشته بشر را نمى‏توان یافت که نگاه دینى‏و معنوى بر حوزه فرهنگ و زندگى او غلبه نداشته باشد، حضور نگاه معنوى را در تاریخ گذشته بشرى در ادبیات و همچنین در آثار تمدنى به جاى‏مانده از آنها مى‏توان دید.

نگاه سکولار به عالم و آدم گرچه در گذشته تاریخ نیز حضور داشته است و لکن در هیچ یک از دوره‏هاى پیشین از بعد فرهنگى و تمدنى غلبه‏نیافته است، غلبه و رسمیّت این نگاه مختص به دنیاى مدرن است. باور، اعتقاد و گرایش دنیوى در یک فرایند تدریجى که از آن با عنوان‏سکولاریزاسیون یاد مى‏شود، در فرهنگ و تمدن غرب از رنسانس به بعد گسترش یافت و به تدریج باتسخیر سازمانها و نهادهاى اجتماعى تامرحله تدوین اعلامیه جهانى حقوق بشر استمرار یافت. این نگاه اینک از طریق امکانات و ظرفیتهاى موجود در تمدن غرب داعیه جهانى دارد.

  1. بعد تاریخى توجیه معنوى سکولاریزم عملى‏

به لحاظ تاریخى تا هنگامى که نگاه معنوى و دینى به عالم در قلمرو فرهنگ بشرى غلبه و رسمیت داشته باشد، رویکرد دنیوى بشر بیشتر به بعدعملى محدود مى‏شود، و در این حال افراد رویکرد دنیوى خود را با نوعى از توجیهات معنوى که به لحاظ تئوریک و نظرى نیز کاذب است، پوشش‏مى‏دهند، زیرا توجیه معنوى رفتار دنیوى در هر حال معنویتى را که به لحاظ نظرى کاذب و دروغین است به دنبال مى‏آورد. بسیارى ازحاکمیت‏هاى سیاسى در گذشته تاریخ از این قبیل است نظیر فرعون که خود را در زمره خداوندکاران مى‏خواند و با عبارت انا ربکم الاعلى ‏داعیه ربوبیت داشت. و یا همانند پادشاهان و امپراطوران ایران، روم و چین که مشروعیت خود را در انتساب آسمانى و الهى خود توجیه مى‏کردند،و یا بنى امیه که با عنوان خلیفه رسول خدا)ص( به قتل فرزندان رسول خدا مبادرت مى‏ورزیدند.

  1. تفسیر دنیوى اندیشه‏هاى دینى‏

غلبه سکولاریزم در دوران مدرن به موازات حذف اصل نگاه معنوى و دینى از قلمرو فرهنگ عمومى و علمى، زمینه توجیهات معنوى کاذب ودروغین را نیز خشکاند، و از این پس به جاى تفسیر دینى رفتارهاى سکولار تفسیر دنیوى و سکولار اندیشه‏هاى دینى بسط و گسترش یافت.

تفسیر سکولار در دنیاى مدرن در بسیارى از موارد در قالب سکولاریزم عریان با انکار و نفى، دیانت همراه بود، و در مواردى هم که تفسیرسکولار دین با حفظ مبناى دنیوى خود با نگاهى مثبت به کارکردها و آثار دنیوى باورهاى دینى مى‏نگریست، توجیه دیانت را غالباً در قلمروزندگى خصوصى محدود مى‏ساخت، و حضور آن را در عرصه قدرت و سیاست تاب نمى‏آورد. به عنوان مثال دورکیم که تفسیر کارکردى اجتماعى‏از دین میکند، کارکرد مثبت دین را محدود به جوامع غیر صنعتى دانسته و عنصر جایگزین را براى دنیاى جدید با عنوان اخلاق صنفى و مانند آن‏معرفى مى‏کند.

  1. مقاومت اجتماعى سکولاریزم و دیانت

غلبه سکولاریزم در عرصه فرهنگ مدرن، مانع از آن مى‏شود تا از دین به عنوان یک ایدئولوژى جهت تفسیر و توجیه رفتارهاى سیاسى استفاده‏شود.

سکولاریزم خود یک ایدئولوژى ضد معنوى و ضد دینى است و بلکه عمیق‏ترین لایه براى ایدئولوژى‏هاى مختلفى است که با اصالت بخشیدن‏به زندگى دنیوى بشر در پى تفسیر و توجیه آن برمى‏آیند، این ایدئولوژى در صورتى که معنویت و دیانت به حوزه فرهنگ عمومى بازگشت نمایدمقاومت خود را براى پیش‏گیرى از حیات مجدد دیانت در عرصه سیاست مدیریت خواهد نمود.

مقاومت سکولاریزم در برابر حرکت‌هاى معنوى و دینى صورتهاى مختلف عملى و نظرى خواهد داشت، اقتدار و سیاست و غرب با همه اهرم‌هاى‏اقتصادى، نظامى و ابزارها و امکانات در این میدان عمل خواهد کرد، و در این مسیر از فعالیتهاى نظرى‏اى که در حوزه علوم انسانى سکولارشکل مى‏گیرد استفاده کرده و به نوبه خود با استفاده از صنعت فرهنگ در جهت تقویت این‏گونه علوم و نظریات عمل مى‏نماید.

  1. پست سکولاریزم‏

تجدید حیات معنوى پدیده‏اى است که از دهه پایانى قرن بیستم حضور خود را در سطح جهانى نشان داده و نظر جامعه شناسان و عالمان‏اجتماعى را به خود جلب کرده است. نقطه عطف این جریان درانقلاب اسلامى ایران به وقوع پیوست و بعد جهانى آن با به رسمیت شناخته‏شدن حرکتهاى تمدنى رقیب دنیاى غرب ظاهر و آشکار شد.

پست سکولاریزم، امروز عنوانى است که تحقیقات پژوهشگران سکولار را نیز متوجه خود کرده است. نظریه‏پردازان سکولار غرب در آخرین‏تلاشهاى نظرى خود نیز قصد توجیه و تفسیر دینى و معنوى وضعیت موجود جهان را ندارند، زیرا این گونه تفاسیر حتى اگر کاذب و دروغین هم‏باشد به منزله به رسمیت پذیرفتن حضور معنویت و قبول تحقق عالمى جدید است. آنها مى‏کوشند تا این پدیده معنوى را در چارچوب نگاه‏دنیوى خود، شناسایى نموده و با دانش ابزارى خویش راهکارهاى کنترل و تسخیر آن را ارائه دهند.

  1. هابرماس‏

سخنرانى هابرماس در دانشگاه تهران نمونه‏اى از تلاش نظرى و گویاى حرکت علمى سکولاریزم در قبال حرکت معنوى جهانى است که در حال‏تحقق است، جهان آینده!

او عبور از سکولاریزم و حضور دیانت و معنویت را براى دنیاى غرب مشروط به دو شرط کرد. شرط نخست: پذیرفتن مرجعیت عقل عرفى بود وشرط دوم: پذیرفتن مرجعیت seience که همان دانش و عقل ابزارى است.

در مراتب معرفتى‏اى که هابرماس ارائه مى‏دهد، عقل ابزارى با اخذ بنیانها و مبادى خود از عقل ارتباطى که در حوزه عرف قرار مى‏گیرد، به‏تصرف در عالم مى‏پردازد، در دیدگاه او عقل عرفى که در محدوده ارتباطات اجتماعى و انسانى است در ذیل عقل انتقادى واقع مى‏شود. عقل‏انتقادى عقلى است که رسالت روشنگرى مدرن را بر عهده دارد و به همین دلیل است که در شرایطى که با حضور فلسفه‏هاى پسامدرن‏روشنگرى مدرن به چالش کشیده شده است او با دفاع از عقل انتقادى مدرنیته را همچنان پروژه‏اى ناتمام مى‏خواند.

  1. دین و مرجعیت عرف و علم ابزارى‏

قرار دادن دین در تحت مرجعیت عقل عرفى و ابزارى به معناى نازل کردن آن به پائین‏ترین لایه معرفتى بشر معاصر است، پذیرفتن مرجعیت عرف‏براى دین و معنویت به معناى این است که شرط حضور دیانت در دنیاى سکولار، عرفى شدن و دنیوى شدن، یا به بیان روشن‏تر سکولار شدن‏آن است. یعنى دین باید تفسیرى سکولار و قرائت این جهانى از خود داشته باشد. دین به جاى آن که عصر و عرف خود را به سوى دینى شدن‏هدایت و راهبرى نماید حقیقت خود را به سوى عصرى و عرفى شدن تنزل داده و بلکه در خدمت آن درآورد. و پذیرفتن مرجعیت عقل ابزارى به‏این معناست که دین باید در چهارچوب مدیریت و تدبیر مربوط به این جهان عمل و رفتار نماید، و قواعد رفتارى خود را نیز بر همین اساس‏تنظیم نماید.

دیانت در صورتى که شرایط فوق را براى خود در دنیاى سکولار بپذیرد در موقعیتى که معنویت خیزش مجدد جهانى خود را شروع کرده است. به‏صورت ابزارى کارآمد در جهت کنترل و و استحاله این حرکت جهانى در خواهد آمد، و از این طریق دیانت که در طى قرن نوزدهم و بیستم گمان‏بر حذف آن از حوزه فرهنگ بشرى مى‏رفت، شاهد اسارتى مدرن خواهد بود.

  1. اسارت مدرن دیانت‏

اسارت مدرن دیانت، با صور تاریخى اسارت نیز تفاوت دارد، زیرا در گذشته تاریخى، رویکردهاى عملى دنیوى و سکولار جهت توجیه نظرى‏ خود، از تفاسیرى استفاده مى‏کردند که بنیان‏هایى به راستى معنوى و دینى داشتند.

کسانى که گرایش‏ها و رفتارهاى دنیوى داشتند به دلیل غلبه تفاسیر معنوى، در بسیارى موارد به لحاظ شخصیتى نیز گرفتار چالش‏هاى اعتقادى‏ مى‏شدند.

اقتدار سلاطین و خلفا در دنیاى اسلام و در جهان تشیع نمونه‏اى گویا از رفتار فوق است، و لکن شروطى را که دنیاى سکولار از زبان هابرماس‏ براى حضور و تداوم دیانت بیان مى‏دارد پذیرش تفسیرى است که نه تنها، مرجعیت وحى، و عقل قدسى را انکار مى‏کند، بلکه حضور معرفتى،علمى و عقلى دیانت را به طور کلّى نفى نموده، و آن را صرفاً به عنوان یک گرایش روحى و روانى مى‏بیند که در زیر پوشش مراتب مختلف معرفت‏و آگاهى و دانش سکولار به تفسیر خود پرداخته و یا رفتار مى‏نماید.

  1. پیشینه سکولاریزم عملى در ایران‏

سکولاریزم در ایران تا قبل از دوران معاصر هرگز در سطح فرهنگ چهره نظرى پیدا نکرد و گرایش‏هاى عملى و رفتارى آن ناگزیر همواره خود را درقالب تفسیرهاى معنوى و دینى، توجیه مى‏کردند. به همین دلیل قدرت‏هاى سیاسى تا قبل از گسترش و بسط تشیع، اغلب مشروعیت خود را ازطریق خلافت اسلامى تأمین مى‏کردند و از دوران صفویه به بعد قدرت دنیوى خوانین و پادشاهان در چهارچوب فقه سیاسى شیعه قصد توجیه‏نظرى خود را داشت. در طى این مدت فقه سیاسى شیعه نیز معیار و میزانى بود که رفتار سیاسى قدرتمندان را از متن باور و اعتقاد دینى مردم ونخبه‏گان علمى جامعه به نقد و ارزیابى مى‏کشانید و این امر چالش مستمرى را در حوزه اندیشه و رفتار سیاسى جامعه به دنبال مى‏آورد.

از دوران مشروطه به بعد به موازات گسترش و نفوذ فرهنگ غرب بعد نظرى سکولاریزم نیز به ذهنیت منور الفکران و بخشى از دولتمردان ومدیران جامعه ایرانى راه یافت.

  1. منورالفکرى و سکولاریزم نظرى‏

حضور گسترده معنویت و دین در عرصه فرهنگ عمومى مانع از آن بود تا منور الفکرانى که در صدر مشروطه علاوه بر رفتار عملى رویکردى نظرى به‏سکولاریزم نیز داشتند، اندیشه‏هاى سیاسى خود را به صورت عریان اظهار دارند، آنان در ابتدا کوشش نمودند، تا مفاهیم مورد نظر خود را درپوشش اصطلاحات و مفاهیم معنوى تبلیغ و ترویج کنند، و در مرتبه دوّم، تلاش کردند تا به تدریج تفسیرهاى دنیوى از معنویت و دیانت عرضه‏کنند، و در این مسیر، گاه تا مرحله دین سازى‏هاى مدرن و جدید نیز پیش رفتند.

بخشى از منور الفکران که در خارج از ایران به اظهار نظر مى‏پرداختند، امکان این را پیدا مى‏کردند، که سکولاریزم نظرى خرد را به گونه‏اى‏عریان و آشکار اظهار نمایند، این گروه نیز گاه به سکولارهایى که در داخل ایران فعالیت مى‏کردند، پوشش گرفتن از مفاهیم دینى را توجیه‏ مى‏کردند.

  1. نسل نخستین‏

میرزا ملکم خان نمونه‏اى از سکولارهاى صدر مشروطه است که در مدت حضور در ایران تلاش مى‏کرد، تا شناخت خود را در لفافه دین عرضه کند، اوخود در این باره مى‏نویسد: فکر ترقى مادى را در لفافه دین عرضه داشتیم تا هم‏وطنانم آن معانى را نیک دریابند.

ملکم خان قصد بازسازى دیانت و ارائه تفسیر دنیوى از معنویت را نیز داشت. او مى‏خواست تاریخ اسلام را بازنویسى کند.

بابیت نوعى دین‏سازى مدرن بود که تا مرحله تغییر و حذف شریعت پیش رفت.

فتحعلى آخوندزاده نمونه‏اى از منور الفکران خارج از ایران است که سکولاریزم عریان و دین‏ستیزانه خود را آشکارا اظهار مى‏دارد، او با آن که‏بى‏پرده از مقاصد خود سخن مى‏گوید. به سکولارهایى که در ایران زندگى مى‏کنند، توصیه مى‏کند تا مقاصد خود را آشکار نکرده و در پوشش دین‏سخن گویند. او مى‏نویسد: در ظاهر باید با هم مذهبان خود برادرانه راه برویم یکى از نویسندگان درباره آخوندزاده مى‏نویسد: نه مى‏خواهد توده‏مردم چون خودش ملحد و زندیق گردند و نه آن را مصلحت مى‏داند، هدف دینى‏اش لیبرالیزم دینى و پروتستانیسم اسلامى است.

  1. پهلوى و غلبه سکولاریزم در ایران‏

سکولاریزم در ایران قبل از آن که زمینه‏هاى ذهنى معرفتى و سیاسى متناسب با خود را پدید آورد، در حاشیه جاذبه و اقتدار غرب به سرعت دربخشى از ذهنیت و رفتار ایرانیان بسط پیدا کرده و از همین طریق نیز به قدرت رسید.

غلبه سیاسى سریع سکولاریزم که ریشه در نفوذ سیاسى غرب داشت و حذف همه جانبه معنویت و مذهب از عرصه سیاست و مدیریت‏اجتماعى، سکولارهاى ایرانى را از توجیه معنوى رفتار آنان و یا تحریف دنیوى معانى و مفاهیم دینى، بى‏نیاز ساخت و به همین دلیل، پس ازمشروطه، با به قدرت رسیدن رضا خان سکولاریزم با اتکاء به قدرت نظامى و سیاسى خود، به گونه‏اى عریان و بدون آن که پرواى توجیه به‏ظاهر معنوى و یا دینى خود را داشته باشد، به تغییر همه جانبه ساختار اجتماعى پرداخت و بدین ترتیب بعد از مشروطه به مدت پنج دهه‏جریان‏هاى سکولار در تقابل آشکار با معنویت و دیانت قرار گرفتند.

  1. عمیق‏ترین لایه تغییرات‏

عمیق‏ترین لایه تغییرات که توسط قدرت سکولار پس از مشروطه رخ داد در نهاد تعلیم و تربیت و سازمان‏هاى آموزشى بود. نظام علمى پیشین به‏سرعت از رسمیت ساقط شد و نظام علمى جدید با مرجعیت علم مدرن سازمان‏هاى رسمى علم را تسخیر کرد، و این عمل، در زمانى کوتاه‏سیستم دوگانه معرفت را در جامعه ایران به دنبال آورد.

یکى نظام آموزش حوزوى که در خارج از سازمان‏هاى رسمى علم، فرصت‏هاى اجتماعى خود را از دست داده و با محدود شدن به فقه و اصول،کلام، فلسفه و عرفان، ارتباط آن با علوم تجربى و انسانى نیز که در حوزه فناورى و مدیریت اجتماعى کارآمد مى‏باشند، قطع شد. این بخش ازعلوم تنها از طریق ارتباط با فرهنگ عمومى و دینى مردم توانست به حیات تبعیدى خود در نجف و یا حوزه‏هاى داخلى به گونه‏اى محدود ادامه‏دهد.

دیگرى نظام آموزشى مدرن بود که با مرجعیت دانش غربى، علوم کاربردى و انسانى را بى‏توجه به بنیادهاى متافیزیکى و فرهنگى آنها، درچهارچوب یک سیاست استعمارى ترویج مى‏نمود، این دسته از علوم با هویت سکولار خود، ناخودآگاه سکولاریزم نظرى را به ذهنیت ایرانیان‏منتقل مى‏سازند، و بدین ترتیب، دوپارگى فرهنگى را به سود سکولاریزم گسترش مى‏دهند.

  1. حرکت معنوى امام خمینى‏

امام خمینى در آغاز دهه چهل مرجعیت شیعه را پس از بیش از پنج دهه عزلت و انزوا دیگر بار در سطح رهبرى یک حرکت سیاسى فعال قرار داد، وبدین ترتیب یک حرکت سیاسى معنوى و دینى را در ایام مذهبى عاشورا ایجاد کرد.

حرکت امام ریشه در نظام معرفتى دینى داشت. او تفکر عرفانى، فلسفى، کلامى، اصولى و فقهى تشیع را که با پیشینه‏اى تاریخى در عمق‏فرهنگ دینى مردم ایران حضور به هم رسانیده بود از مسیر مرجعیت شیعه به صورت یک حرکت فعال سیاسى درآورد.

جهت‏گیرى اصلى این حرکت مقاومت در برابر قدرتى بود که در حاشیه اقتدار سیاسى و نظامى غرب، فرایند سکولار شدن را دنبال مى‏کرد.

حرکت امام ظهور نخستین ظرفیت مقاومت پیروز فرهنگ اسلامى و بلکه دینى در برابر هجوم همه جانبه فرهنگ و تمدن دنیوى غرب به‏کشورهاى غیر غربى و از جمله اسلامى بود. مقاومت‏هاى قبل از آن در ایران و دیگر کشورهاى اسلامى یا مقاومت‏هاى اولیه ناکامى بود که درنخستین گام‏ها یا به لحاظ سیاسى سرکوب مى‏شد و یا آن که از ابتدا و یا در مسیر حرکت با نفوذ فرهنگ غربى استحاله شده و صورتى سکولارپیدا مى‏کرد. و به همین دلیل اغلب مقاومت‏هاى سیاسى دنیاى اسلام تا قبل از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در قالب ایدئولوژى‏هاى رادیکال‏ناسیونالیستى و یا سوسیالیستى انجام مى‏شد.

  1. ویژگى‏هاى حرکت معنوى امام‏

امام خمینى در حرکت اجتماعى و سیاسى خود استمرار حیات معنوى اسلام را نمایندگى مى‏کرد، و به همین دلیل رویکرد معنوى آن داراى ویژگی‏هاى زیر است:

  1. نسبت به زندگى دنیا با حفظ رویکرد معنوى و دینى خود فعا

دانلود با لینک مستقیم


مقاله سکولاریسم و اسلام