فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره سوره جمعه

اختصاصی از فایلکو مقاله درباره سوره جمعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

سوره جمعه

۱-  امام صادق ( ع ) فرمودند : از جمله وابات بر هر فرد مومن که از پیروان ما باشد آن است که در نماز شب جمعه سوره جمعه را در رکعت اول و سوره سبح اسم ربک الاعلی را در رکعت دوم بخواند و در رکعت اول نماز ظهر جمعه سوره جمعه و در رکعت دوم سوره ی منافقین را بخواند / پس اگر چنین کند گویی عملی چون عمل رسول خدا ( ص ) انجام داده و ثواب و پاداشش بر خداوند بهشت است .

۲-  نبی اکرم ( ص ) فرمودند : کسی که سوره جمعه را بخواند به تعداد کسانی که در نماز جمعه شرکت کرده و یا نکرده اند در شهرهای مسلمین ده حسنه داده خواهد شد .

هر که صبح و شام سوره جمعه را بخواند از وسوسه ی شیطان لعین رجیم ایمن گردد .

نوشته شده توسط گروه منتظران ظهور در یکشنبه بیست و دوم مرداد 1385 ساعت 19:0 | لینک ثابت | 5 نظر

نماز جماعت و نماز جمعه

در اینجا برخی خصوصیات نماز جماعت و نماز جمعه را ذکرمی‏کنم.می‏دانیم نماز جماعت در اسلام سنت‏بسیار مؤکدی است ولی‏مستحب است نه واجب،مگر اینکه به شکل اعراض از جماعت‏باشدیعنی کسی به هیچ شکلی در هیچ جماعتی شرکت نکند که این کارش‏حرام است و اگر زمانی باشد که حکومت،حکومت اسلامی باشد چنین‏فردی را مجبور به شرکت در جماعت می‏کنند.پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حتی‏قصد کردند که خانه کسانی را که اعراض از جماعت داشتند خراب کنند;

فرمودند:شرکت نکردن به طور مطلق در جماعت مسلمین نوعی نفاق‏است.به هر حال مساله نماز جماعت‏یکی از خصوصیاتش این است که‏فی حد ذاته مستحب است.

خصوصیت دیگر نماز جماعت این است که نماز جماعت را به‏صورت متعدد هم می‏شود اقامه کرد;یعنی در یک شهر،مسجد هر محلی‏و مسجد جامع شهر هر کدام می‏توانند نماز جماعت مستقلی داشته باشند.

در شیعه‏گاهی یک مسجد ده تا نماز جماعت دارد که این دیگر تقریبا نمازتفرقه است.برخی نماز جماعت‏های شیعه شده است نمازهای تفرقه،چون در بسیاری از مساجد چندین نماز جماعت‏بر پا می‏شود.

خصوصیت‏سوم این است که نماز جماعت‏با نماز فرادی اختلاف‏زیادی ندارد،همان نماز فرادی است که به صورت جمعی خوانده‏می‏شود و تفاوت فقط در این جهت است که امام،قرائت‏یعنی حمد وسوره را می‏خواند و مامومین استماع می‏کنند.امام نیابت می‏کند از آنها درقرائت‏حمد و سوره.البته مامومین در حرکات و سکنات و اذکار و اورادهم باید پیرو و تابع امام باشند،قبل از امام به رکوع نروند،قبل از امام به‏سجود نروند و ذکری نگویند.

ولی نماز جمعه یک نماز جماعت‏خاص است.اولین تفاوت آن بانماز جماعت این است که واجب است،جز بر افرادی که عذر داشته باشندمثلا مریض باشند.همچنین بر زنان هم واجب نیست،مثل جهاد است که‏بر زنان،مریضها و مسافران و چند دسته دیگر واجب نیست ولی بر باقی‏مردان واجب است که شرکت کنند. فرق دیگر نماز جمعه با نماز جماعت این است که بر خلاف نمازجماعت که در یک شهر مسجد هر محلی می‏تواند یک نماز جماعت‏داشته باشد، نماز جمعه را در یک شهر به صورت متعدد نمی‏شود اقامه‏کرد;یعنی یک نماز جمعه باید اقامه شود و بس.این که می‏گوییم یک شهر،ملاک یک شهر نیست.بر مکلفین اگر فاصله آنها از دوازده کیلومتر بیشترنیست،واجب است که شرکت کنند.این را در نظر داشته باشید که مردم‏قدیم که پیاده و یا با الاغ و اسب و قاطر می‏آمدند برای طی دوازده کیلومترحداقل دو ساعت در راه بودند.دو ساعت می‏رفتند و دو ساعت‏بر می‏گشتند که رفت و آمدشان چهار ساعت طول می‏کشید.

مساله دیگر این است که در فاصله کمتر از شش کیلومتر،تشکیل‏دادن نماز جمعه دیگر حرام است;یعنی اگر نماز جمعه‏ای در این نقطه‏تشکیل می‏شود،تا شش کیلومتر کسی حق تشکیل نماز جمعه را ندارد.

آن وقت قهرا می‏شود یک نماز عمومی.وقتی که تا شعاع دو فرسخ،آمدن‏مردم واجب است و در شعاع یک فرسخ تشکیل دادن نماز جمعه دیگرحرام است و شرکت در نماز جمعه هم واجب است،معنایش این می‏شودکه در هفته یک روز،همه مردم به استثنای معذورها و به استثنای زنها و به‏استثنای کسانی که وظیفه شرطه‏گری و مانند آن دارند که حضورشان درکوچه‏ها و خیابانها برای حفظ امنیت مردم لازم و ضروری است،در یک‏نماز عمومی شرکت می‏کنند.حتی زندانیهای شرعی واقعی را باید اززندان تحت مراقبت مامورین بیاورند و در نماز جمعه شرکت‏بدهند وپس از انجام نماز به زندان برگردانند.این قدر این کار ضروری است.

آیا این فقط برای به جماعت‏خواندن یک نماز است؟خواندن نماز به‏جماعت که در تمام ایام هفته هست.البته می‏شود گفت این هم خودش‏فلسفه‏ای است که هفته‏ای یک بار همه یک جماعت‏بخوانند.ولی اگر تنها فلسفه‏اش جماعت‏خواندن عمومی می‏بود،دیگر وضع نماز ظهر عوض‏نمی‏شد،تبدیل به نماز جمعه نمی‏شد.تبدیل شدنش چنانکه گفتیم به این‏صورت است که چهار رکعت تبدیل شده است‏به دو رکعت و به جای آن‏دو رکعت دیگر دو خطبه ایراد می‏شود.

یک وقت در سخنرانیهایی در سابق تحت عنوان‏«خطابه و منبر»

بحث کردم (3) و آنجا این مطلب را گفتم که اسلام یگانه دینی است که‏سخنرانی جزء فریضه دین در آن قرار گرفته است و سر اینکه مساله خطابه‏و سخنرانی در اسلام نسبت‏به همه دنیا خیلی پیشرفت کرد-که البته درشیعه یک وجه علاوه‏ای هم دارد که مساله ذکر مصیبت امام حسین علیه السلام‏است-همین است که اساسا خطابه خواندن در متن اسلام و جزء عبادات‏اسلام است،خصوصا برای زمامداران و آن کسانی که می‏خواهند اقامه‏جماعت کنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تا وقتی که در مکه بودند در حال خفازندگی می‏کردند و چون دائما در شکنجه بودند برایشان امکان تشکیل‏نماز جماعت نبود چه رسد به نماز جمعه،ولی هنوز وارد خود مدینه‏نشده بودند و در همین محلی که امروز«قبا»نامیده می‏شود چند روزی‏اقامت کرده بودند که جمعه رسید;در همین محل مسجد قبا که الان درمدینه است، اولین جمعه در اسلام تاسیس شد.این مسجد قبا خیلی‏مسجد عزیزی است‏برای اسلام. مسجدی است که قرآن به عظمت آن‏شهادت داده است:«لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم‏»یعنی از اولین‏روزی که تاسیس شده است،هیچ غش و دغلی در کار آن نبوده است،برپایه تقوا این مسجد تاسیس شده است.«لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم‏احق ان تقوم فیه رجال یحبون ان یتطهروا و الله یحب المطهرین‏» (4) .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطبه‏های خود را بیشتر در همین نماز جمعه‏هاایراد می‏کرده‏اند و مسائل مهم را در نماز جمعه‏ها به مردم عرضه‏می‏داشتند.قسمت عمده خطبه‏های امیر المؤمنین علیه السلام که در نهج البلاغه‏است‏خطبه‏هایی است که در نماز جمعه ایراد شده است.دلایل تاریخی براین امر زیاد است که یکی را عرض می‏کنم.در یکی از خطبه‏ها هست که‏گفته‏اند آخرین خطبه‏ای است که امیر المؤمنین علیه السلام به صورت خطبه‏یعنی در منبر ایراد کرده‏اند.البته کلمات امیر المؤمنین منحصر به خطبه‏نیست.وصایا دارند یا مسائلی که در مجلسی بیان کرده‏اند و ضبط شده‏است.حضرت در آن خطبه آخر مردم را تحریض می‏کنند برای اینکه علیه‏معاویه حرکت کنند و بروند و خطر معاویه را برای مردم بازگو می‏کنند وبعد به یاد یاران باوفا و خالص گذشته خود می‏افتند.در همان منبرمی‏گویند:«این عمار؟و این ابن التیهان؟و این ذو الشهادتین؟» (5) کجاست عماریاسر!یعنی ما حالا عمار یاسری نداریم،که وقتی حضرت اینها را گفتند وبه یاد این دوستان خالصشان افتادند،در منبر شروع کردند به گریه کردن.

حضرت خیلی خطبه مؤثری در آنجا ایراد کردند به طوری که مردم‏فوق العاده گریستند و بعد از آن بود که عده زیادی هم حرکت کردند و به‏نخیله کوفه رفتند و در آنجا چادر و پرچم زدند و آماده شدند.تاریخ‏می‏نویسد:«فما دارت الجمعة حتی ضربه الملعون ابن ملجم‏» (6) این جمعه به جمعه‏بعد نرسید که ضربت ابن ملجم به حضرت وارد شد.این نشان می‏دهد که‏خطبه مذکور در روز جمعه بوده است.

بعدها هم این کار بوده است،منتها دیگران چون چنین قدرت وتوانایی را نداشته‏اند دیگر چیزی به نام خطبه و خطابه از آنها باقی نمانده‏است که قابل توجه باشد.در دوره ابو بکر نماز جمعه اقامه می‏شد وهمچنین در دوره عمر.

از جمله خصوصیات خلافت عثمان این است که شاید دو سه روزبود که خلیفه شده بود روز جمعه پیش آمد.بالای منبر رفت.چشمش که‏به جمعیت افتاد زبانش بند آمد.نتوانست‏سخنی بگوید و پایین آمد.وقتی‏پایین آمد این جمله را گفت:«انتم الی امام عادل احوج منکم الی امام خطیب‏» (7) شما به یک پیشوای عادل بیشتر احتیاج دارید تا به یک پیشوای سخنور.

مروان حکم گفت:اگر همین دو کلمه را بالای منبر گفته بودی خیلی‏خطیب خوبی بودی;یعنی خوب بود همین دو کلمه را بالای منبرمی‏گفتی،چرا پایین گفتی؟البته او نه عادل بود و نه خطیب،ادعایی بود که‏می‏کرد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره سوره جمعه

مقاله درباره ترجمه سوره یونس قسمت دوم

اختصاصی از فایلکو مقاله درباره ترجمه سوره یونس قسمت دوم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره ترجمه سوره یونس قسمت دوم


مقاله درباره ترجمه سوره یونس  قسمت دوم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

114

هود بر قومش تحدی کرد و از خدایان آنها تبری جست.

163-162

 

115

هود برای پیروزی در مقابل قوم خود به خدا توکل می کند.

165-164

 

116

آیه: فان تولوا فثد ابلغتکم... اتمام حجت هود با قومش

165

 

117

آیه: و سیتخلف ربی قوما غیرکم و لا تضرونه... هود قومش را از عذاب الهی بیم می دهد.

166-165

 

118

آیه: و لما جاء امرنا نجینا... ایمان به خدا سبب نجات از عذاب الهی می شود.

167

 

119

نافرمانی از یک رسول نافرمانی از همه پیغمبران است چون همه به یک دین دعوت می کردند.

168-167

 

120

تکذیب آیات خدا عذاب و لعنت الهی را به دنبال خواهد داشت.

169-168

 

121

بحث روایتی آیات 50 الی 60 سوره مبارکه هود

170

 

122

سخنی درباره قصه هود

172-171

 

123

شخصیت معنوی هود

173

 

(

آیات 61 الی 68 سوره مبارکه هود به همراه ترجمه آیات

175-174

 

124

صالح سومین پیغمبر است که به دعوت توحید برخاست و در امر خدا تحمل محنت و اذیت کرد.

175

 

125

آیه: هو انشاکم من الارض... حضرت صالح(ع) دلیل دعوتش را خحلقت انسان و هدف و غایت زندگی او می داند.

176-175

 

126

هیچ چیز غیر از خدا استقلال ندارد تا ما بخواهیم آن را واسطه بین خود و خدا قرار دهیم.

178-177

 

127

آیه: قالوا یا صالح قد کنت... قوم شهود ابتدا صالح را قبول داشتند اما با شنیدن دعوت او از او ناامید شدند.

178

 

128

دلیل ناامیدی قوم ثمود دعوت صالح به محو بت پرستی پدران آنها بوده می باشد.

179

 

129

آیه: قال یا قوم ارایتم ان کنت... مخالفت قوم ثمود با حق چیزی جز ضرر برای آنها ندارد.

180

 

130

آیه: و یا قوم هذه نافه الله... معجزه حضرت صالح

180

 

131

آیه: فعقروها فقال تمتعوا... بهره مند شدن مردم از زندگی دنیوی

181

 

132

آیه: فلما جاء امرنا نجینا صالحا... خارج شدن از زی عبودیت و کفران نعمتهای پروردگار سبب نزول عذاب می شود.

182-181

 

133

آیه: و اخذ الذین ظلموا... پایان کار ثمود و دعوت صالح و مجازات خدا نسبت به آنان

182

 

134

بحث روایتی آیات 61 الی 68 سورع مبارکه هود

86الی183

 

(

گفتاری پیرامون قصه صالح در چند فصل

187

 

135

ثمود، قوم صالح

187

 

136

بعثت صالح

187

 

137

فراموش کردن خدا و سرافکاری سبب فرستادن صالح به سوی ثمود و بیان عاقبت کار آن.

189-188

 

138

شخصیت صالح(ع)

189

 

(

آیات 69 الی 76 سوره مبارکه هود به همراه ترجمه آیات

190

 

139

آیه:«و لقد جائت رسلنا ابراهیم بالبشری.» بشارت فرشتگان به ابراهیم به خاطر اسحاق

192-191

 

140

آیه: فلما رای ایدیهم لا تصل الیه... فرشتگان از غذای مادی نخوردند و قرس مقدسی در ابراهیم به وجود آمد.

193

 

141

تاثر نفسانی از فضایل است که در انسان موجود است.

194

 

142

خدا به پیغمبران عصمت داده و عصمت فضیلت شجاعت را در دل تثبیت می کند.

195-194

 

143

آیه: وامراته قائمه فضحک... خوشحالی زن ابراهیم از بچه دار شدن

197-196

 

144

قصه اسحاق در تورات

197

 

145

آیه: قالت یا ویلتی الد... تاسف و تعجب زن ابراهیم از وضع به وجود آمده

198

 

146

آیه: قالوا اتعجبین من امر الله... ملائکه تعجب زن ابراهیم از موهبت الهی را برای او ناپسند می شمارند.

199

 

147

آیه: فلما ذهب عن ابراهیم... عذاب حتمی برای قوم لوط

200-199

 

148

آیه:«ان ابراهیم لحیم اواه منیب» ابراهیم حلیم بود و می خواست عذاب را از قوم لوط برگرداند.

201

 

149

آیه: یا ابراهیم اعرض عن هذا... عذاب الهی قطعی است و تغییر نخواهد کرد.

202-201

 

150

بحث روایتی آیات 69 الی 76 سوره مبارکه هود

210الی203

 

(

گفتاری پیرامون داستان بشارت

211

 

151

بیان قصه بشارت(داستان ابراهیم) در پنج سوره مکی: هود، حجر، عنکبوت، صافات و ذاریات

216الی211

 

(

آیات 77 الی 82 سوره مبارکه هود به همراه ترجمه آیات

217

 

152

آیه: و لما جائت رسلنا... برخورد لوط و قومش با ملائکه

219-218

 

153

آیه: و جائه قومه بهرعون الیه... عادت برگناه آن را آسان می کند همانند قوم لوط

219

 

154

آیه: قال یا قوم هؤلاء نباتی... لوط دختران خود را برای زناشویی به قومش عرضه داشت تا از گناه دست بردارند.

221- 220-219

 

155

آیه: قالو لقد علمت مالنا... قوم لوط ازدواج با زنان را ممنوع کرده بودند در عوض لواط را جایز می دانستند.

223-222

 

156

آیه: قال لوان لی بکم... لوط در جواب قصد قومش برای تعرض به میهمانانش(ملائکه) آرزو می کند که ای کاش قدرتی داشت تا بتواند قصد قومش را از میهمانانش دفع کند.

225-224

 

157

آیه: قالوا یا لوط انارسل... قوم لوط را دسترسی به فرستاگان(ملائکه) نبود.

225

 

158

عذاب حتمی بود و لوط می بایست به همراه خاندانش از بین قوم خود هجرت کند.

226

 

159

آیه: فلما جاء امرنا جعلنا... عذاب به وقوع پیوست و شهر قوم لوط با خاک یکسان شد.

228-227

 

160

آیه:«و ما هی من الظالمین ببعید.» تهدید ظالمین(مشرکان قوم پیغمبر(ص)

230-229

 

161

بحث روایتی آیات 77 الی 82 سوره مبارکه هود

240الی231

 

(

گفتاری پیرامون قصه لوط در چند فصل

241

 

162

قصه لوط و قوم او در قرآن

241

 

163

پایان ماجرای قوم لوط

243-242

 

164

شخصیت معنوی لوط

243

 

165

لوط و افراد او در تورات

250الی242

 

(

آیات 83 الی 95 سوره مبارکه هود به همراه ترجمه آیات

252-251

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره ترجمه سوره یونس قسمت دوم

مقاله درباره تفسیر سوره ضحی

اختصاصی از فایلکو مقاله درباره تفسیر سوره ضحی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره تفسیر سوره ضحی


مقاله درباره تفسیر سوره ضحی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

آیات 1 - 11، سوره ضحىسوره ضحى ، مکى یا مدنى است و یازده آیه دارد

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

 

وَ الضحَى (1)

 

وَ الَّیْلِ إِذَا سجَى (2)

 

مَا وَدَّعَک رَبُّک وَ مَا قَلى (3)

 

وَ لَلاَخِرَةُ خَیرٌ لَّک مِنَ الاُولى (4)

 

وَ لَسوْف یُعْطِیک رَبُّک فَترْضى (5)

 

أَ لَمْ یجِدْک یَتِیماً فَئَاوَى (6)

 

وَ وَجَدَک ضالاًّ فَهَدَى (7)

 

وَ وَجَدَک عَائلاً فَأَغْنى (8)

 

فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلا تَقْهَرْ(9)

 

وَ أَمَّا السائلَ فَلا تَنهَرْ(10)

 

وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّک فَحَدِّث (11)

 

 

ترجمه آیات

 

 

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.

 

سوگند به روز در آن هنگام که نور خورشید گسترده مى شود (1).

 

و سوگند به شب هنگام که سکونت و آرامش مى بخشد (2).

 

که پروردگارت نو روحى را از تو قطع نکرده و تو را مورد خشم قرار نداده است (3).

 

و مسلما آخرت براى تو از دنیا بهتر است (4).

 

و پروردگارت به زودى عطایى مى کند که راضى شوى (5).

 

آیا نبود که تو را یتیم یافت و سپس پنا داده ؟ (6).

 

و آیا نبود که راه به جایى نمى بردى قدم به قدم هدایتت کرد؟ (7).

 

و تهى دستت یافت پس بى نیازت نمود (8).

 

حال که چنین است پس هیچ یتیمى را از روى قهر خوار مشمار (9).

 

و هیچ سائلى را مرنجان (10).

 

و نعمت پروردگارت را با رفتار و گفتارت بازگو کن (11).

 

 

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 522

بیان آیات

 

بعضى گفته اند: چند روزى به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) وحى نشد، به طورى که مردم گفتند خدا با او وداع کرده ، در پاسخشان این سوره نازل شد و خداى تعالى به این وسیله آن حضرت را شاد کرد، و در سوره مورد بحث ، هم احتمال مکى بودن هست و هم مدنى بودن .

وَ الضحَى وَ الَّیْلِ إِذَا سجَى

 

این دو آیه سوگند به ضحى و به لیل است ، و کلمه ((ضحى )) به طورى که در مفردات آمده به معناى گسترده شدن نور خورشید است . ولى بعدها آن زمانى را که نور خورشید گسترده مى شود نیز ضحى نامیدند، و مصدر ((سجو)) که فعل سجى مشتق از آن است ، وقتى در کلمه لیل استعمال مى شود، معناى سکونت و آرامش شب را مى دهد، پس ((سجواللیل )) آن هنگامى است که ظلمت شب همه جا را فرا گیرد.

مَا وَدَّعَک رَبُّک وَ مَا قَلى

 

((تودیع )) که مصدر فعل ((ودع )) است به معناى ترک است ، و کلمه ((قلى )) - به کسره قاف - به معناى بغض و یا شدت بغض ‍ است ، و این آیه جواب دو سوگند اول سوره است ، و مناسبت نور روز با مساءله وحى ، و تاریکى شب با انقطاع وحى بر کسى پوشیده نیست .

وَ لَلاَخِرَةُ خَیرٌ لَّک مِنَ الاُولى

 

این آیه در معناى ترقى دادن مطلب نسبت به مفاد آیه قبل است ، و مفاد آیه قبلى موقف کرامت و عنایت الهى را براى رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) اثبات مى کرد، در این آیه مى فرماید تازه زندگى دنیاى تو با آن کرامت و بزرگى که دارى ، و با آن عنایتى که خداى تعالى به تو دارد در برابر زندگى آخرتت چیزى نیست ، و زندگى آخرت تو از دنیایت بهتر است .

وَ لَسوْف یُعْطِیک رَبُّک فَترْضى

 

این آیه شریفه آیه قبل را تثبیت مى کند و مى فرماید: در زندگى آخرت خداى تعالى آنقدر به تو عطا مى کند تا راضى شوى ، هم عطاى خدا را مطلق آورده ، و هم رضایت رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را.

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 523

ولى بعضى از مفسرین گفته اند: این آیه ناظر است به هر دو زندگى رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم )، هم به زندگى دنیائى اش ، و هم به زندگى آخرتیش .مقصود از اینکه خطاب به پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرمود خدا تو را ((یتیم )) و((ضالّ)) یافت . چند وجه در این باره

أَ لَمْ یجِدْک یَتِیماً فَئَاوَى

 

این آیه و دو آیه بعدش به بعضى از نعمت هاى بزرگى اشاره مى کند که خداى تعالى به آن جناب انعام کرده بود، آرى رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) هنوز در شکم مادر بود که پدرش از دنیا رفت ، و دو سال بود که مادرش درگذشت ، و هشت ساله بود که کفیل و سرپرستش و جدش عبد المطلب از دنیا رفت ، که از آن به بعد در تحت تکفل عمویش ‍ ابو طالب قرار گرفت .بعضى گفته اند: مراد از یتیم در این آیه پدر مرده نیست ، بلکه منظور بى نظیر بودن است همچنان که در بى نظیر را هم در یتیم مى گویند، و معناى این آیه این است که : مگر نبود که خدا تو را فردى بى نظیر از بین مردم دانست ، و در نتیجه مردم را دور تو جمع کرد؟

وَ وَجَدَک ضالاًّ فَهَدَى

 

مراد از ((ضلال )) در اینجا گمراهى نیست بلکه مراد عدم هدایت است ، و منظور از هدایت نداشتن رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم )، حال خود آن جناب است ، و یا صرفنظر از هدایت الهى مى خواهد بفرماید اگر هدایت خدا نباشد تو و هیچ انسانى دیگر از پیش ‍ خود هدایت ندارید مگر به وسیله خداى سبحان ، پس رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) هم نفس شریفش با قطع نظر از هدایت خدا ضاله و بى راه بود، هر چند که هیچ روزى از هدایت الهى جدا نبوده و از لحظه اى که خلق شده بود ملازم با آن بود، در نتیجه آیه شریفه در معناى آیه زیر است ، که مى فرماید: ((ما کنت تدرى ما الکتاب و لا الایمان ))، و از همین باب است کلام موسى که بنا به حکایت قرآن کریم از آن جناب گفته بود: ((فعلتها اذا و انا من الضالین ))، یعنى هنوز به هدایت رسالت اهتداء نشده بودم .

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 524

نقل اقوال مفسرین در مراد از ضلالت در آیه شریفهقریب به این معنا گفتار بعضى از مفسرین است که گفته اند: مراد از ضلالت ، از دست دادن علم است ، همچنان که در آیه ((ان تضل احدیهما فتذکر احدیهما الاخرى ))، ضلالت به این معنا آمده ، و مویدش آیه زیر است که مى فرماید: ((و ان کنت من قبله لمن الغافلین )).بعضى دیگر گفته اند: معنایش این است که خدا تو را در بین مردم گمشده یافت ، مردم تو را نمى شناختند، و قدرت را نمى دانستند، و او مردم را به سوى تو و اینکه چه کسى هستى دلالت و هدایت کرد.بعضى دیگر گفته اند: این آیه به گم شدن رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) در راه هوازن و مکه اشاره دارد، آن زمان که رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) در دامن حلیمه سعدیه دختر ابى ذویب بود، و حلیمه به طورى که در روایت آمده مى خواست وى را به جدش عبد المطلب برساند، در بین راه متوجه شد که محمد (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) نیست .بعضى دیگر گفته اند: اشاره است به آن واقعه اى که در کودکى آن جناب رخ داد، و در دره هاى مکه گم شد.و بعضى آیه را اشاره به داستان گم شدنش در راه شام دانسته اند که با عمویش ابو طالب در


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره تفسیر سوره ضحی

مقاله درباره تفسیر سوره بروج

اختصاصی از فایلکو مقاله درباره تفسیر سوره بروج دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

تفسیر سوره بروج

سوره بروج مکى است و بیست و دو آیه دارد

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَ السمَاءِ ذَاتِ الْبرُوج (1)

وَ الْیَوْمِ المَْوْعُودِ(2)

وَ شاهِدٍ وَ مَشهُودٍ(3)

قُتِلَ أَصحَب الاُخْدُودِ(4)

النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ(5)

إِذْ هُمْ عَلَیهَا قُعُودٌ(6)

وَ هُمْ عَلى مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شهُودٌ(7)

وَ مَا نَقَمُوا مِنهُمْ إِلا أَن یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الحَْمِیدِ(8)

الَّذِى لَهُ مُلْک السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى کلِّ شىْءٍ شهِیدٌ(9)

إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا المُْؤْمِنِینَ وَ المُْؤْمِنَتِ ثمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَاب جَهَنَّمَ وَ لهَُمْ عَذَاب الحَْرِیقِ(10)

إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ لهَُمْ جَنَّتٌ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنهَرُ ذَلِک الْفَوْزُ الْکَبِیرُ(11)

إِنَّ بَطش رَبِّک لَشدِیدٌ(12)

إِنَّهُ هُوَ یُبْدِىُ وَ یُعِیدُ(13)

وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ(14)

ذُو الْعَرْشِ المَْجِیدُ(15)

فَعَّالٌ لِّمَا یُرِیدُ(16)

هَلْ أَتَاک حَدِیث الجُْنُودِ(17)

فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ(18)

بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فى تَکْذِیبٍ(19)

وَ اللَّهُ مِن وَرَائهِم محِیط(20)

بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مجِیدٌ(21)

فى لَوْحٍ محْفُوظِ(22)

ترجمه آیات

به نام خداى رحمان و رحیم .

سوگند به آسمان داراى برجهاى بسیار (1).

و به روز موعود (2).

و به همه بینندگان آن روز و به خود آن روز که مشهود همه مى شود (3).

که هلاک شدند ستمگرانى که براى سوزاندن مؤ منین چاله هایى آتشى که براى گیراندنش وسیله اى درست کرده بودند (5).

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 412

در حالى که خودشان براى تماشاى ناله و جان دادن و سوختن مؤ منین بر لبه آن آتش مى نشستند (6).

و خود نظاره گر جنایتى بودند که بر مؤ منین روا مى داشتند (7).

در حالى که هیچ نقطه ضعفى و تقصیرى از مؤ منین سراغ نداشتند بجز اینکه به خدا ایمان آورده بودند (8).

خداى مقتدر حمیدى که ملک آسمانها و زمین از آن اوست و خدا بر همه چیز شاهد و نظاره گر است (9).

محققا این ستمگران و همه ستمگران روزگار که مؤ منین و مومنات را گرفتار مى کنند و بعدا از کرده خود پشیمان هم نمى شوند عذاب جهنم در پیش دارند و عذابى سوزاننده (10).

محققا کسانى که ایمان آورده و اعمال شایسته مى کنند باغهایى در پیش ‍ دارند که نهرها از زیر درختانش جارى است و این خود رستگارى بزرگ است (11).

و محققا دستگیر کردن پروردگار تو بسیار سخت است (12).

آرى اوست آغازگر پیدایش عالم و او است که بعد از فناى آن ، دوباره اعاده اش مى دهد (13).

و آمرزگار و محبوب و مهربان هم او است (14 ).صاحب عرش پر عظمت (15).

و تنها کسى است که هر چه بخواهد مى کند (16).

آیا داستان لشکریان را شنیده اى ؟ (17).

لشکریان فرعون و ثمود (18).

کفار قوم تو از سرنوشت آنان پند نخواهند گرفت چون تکذیب خوى آنان شده است (19).

و خداى تعالى از خارج وجودشان محیط به وجودشان است (20).

و این قرآن افسانه نیست بلکه قرآنى است مجید (21).


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره تفسیر سوره بروج

مقاله درباره تفسیر سوره لقمان

اختصاصی از فایلکو مقاله درباره تفسیر سوره لقمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الم (1)

این آیات کتاب حکیم است (کتابى پرمحتوا و استوار)! (2)

مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است. (3)

همانان که نماز را برپا مى‏دارند، و زکات را مى‏پردازند و آنها به آخرت یقین دارند. (4)

آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5)

و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مى‏خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند; براى آنان عذابى خوارکننده است! (6)

و هنگامى که آیات ما بر او خوانده مى‏شود، مستکبرانه روى برمى‏گرداند، گویى آن را نشنیده است; گویى اصلا گوشهایش سنگین است! او را به عذابى دردناک بشارت ده! (7)

(ولى) کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (8)

جاودانه در آن خواهند ماند; این وعده حتمى الهى است; و اوست عزیز و حکیم (شکست‏ناپذیر و دانا). (9)

(او) آسمانها را بدون ستونى که آن را ببینید آفرید، و در زمین کوه‏هایى افکند تا شما را نلرزاند (و جایگاه شما آرام باشد) و از هر گونه جنبنده‏اى روى آن منتشر ساخت; و از آسمان آبى نازل کردیم و بوسیله آن در روى زمین انواع گوناگونى از جفتهاى گیاهان پر ارزش رویاندیم. (10)

این آفرینش خداست; اما به من نشان دهید معبودانى غیر او چه چیز را آفریده‏اند؟! ولى ظالمان در گمراهى آشکارند. (11)

ما به لقمان حکمت دادیم; (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجاى آور هر کس شکرگزارى کند، تنها به سود خویش شکر کرده; و آن کس که کفران کند، (زیانى به خدا نمى‏رساند); چرا که خداوند بى‏نیاز و ستوده است. (12)

(به خاطر بیاور) هنگامى را که لقمان به فرزندش -در حالى که او را موعظه مى‏کرد- گفت: س‏خ‏للّهپسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.» (13)

و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم; مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازه‏اى را متحمل مى‏شد)، و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مى‏یابد; (آرى به او توصیه کردم) که براى من و براى پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما)به سوى من است! (14)

و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزى را همتاى من قرار دهى، که از آن آگاهى ندارى (بلکه مى‏دانى باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایسته‏اى رفتار کن; و از راه کسانى پیروى کن که توبه‏کنان به سوى من آمده‏اند; سپس بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه عمل مى‏کردید آگاه مى‏کنم. (15)

پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشه‏اى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مى‏آورد; خداوند دقیق و آگاه است! (16)

پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو مى‏رسد شکیبا باش که این از کارهاى مهم است! (17)

(پسرم!) با بى‏اعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد. (18)

(پسرم!) در راه‏رفتن، اعتدال را رعایت کن; از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشت‏ترین صداها صداى خران است. (19)

آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخر شما کرده، و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است؟! ولى بعضى از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگرى درباره خدا مجادله مى‏کنند! (20)

و هنگامى که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروى کنید!»، مى‏گویند: «نه، بلکه ما از چیزى پیروى مى‏کنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!»آیا حتى اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیت مى‏کنند)؟! (21)

کسى که روى خود را تسلیم خدا کند در حالى که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمى چنگ زده (و به تکیه‏گاه مطمئنى تکیه کرده است); و عاقبت همه کارها به سوى خداست. (22)

و کسى که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد; بازگشت همه آنان به سوى ماست و ما آنها را از اعمالى که انجام داده‏اند (و نتایج شوم آن) آگاه خواهیم ساخت; خداوند به آنچه درون سینه‏هاست آگاه است. (23)

ما اندکى آنها را از متاع دنیا بهره‏مند مى‏کنیم، سپس آنها را به تحمل عذاب شدیدى وادار مى‏سازیم! (24)

و هرگاه از آنان سؤال کنى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟» مسلما مى‏گویند: «الله س‏ذللّه، بگو: «الحمد لله (که خود شما معترفید)!» ولى بیشتر آنان نمى‏دانند! (25)

آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست، چرا که خداوند بى‏نیاز و شایسته ستایش است! (26)

و اگر همه درختان روى زمین قلم شود، و دریا براى آن مرکب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام مى‏شود ولى کلمات خدا پایان نمى‏گیرد; خداوند عزیز و حکیم است. (27)

آفرینش و برانگیختن (و زندگى دوباره) همه شما (در قیامت) همانند یک فرد بیش نیست; خداوند شنوا و بیناست! (28)

آیا ندیدى که خداوند شب را در روز، و روز را در شب داخل مى‏کند، و خورشید و ماه را مسخر ساخته و هر کدام تا سرآمد یعنى به حرکت خود ادامه مى‏دهند؟! خداوند به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است. (29)

اینها همه دلیل بر آن است که خداوند حق است، و آنچه غیر از او مى‏خوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه است! (30)

آیا ندیدى کشتیها بر (صفحه) دریاها به فرمان خدا، و به (برکت) نعمت او حرکت مى‏کنند تا بخشى از آیاتش را به شما نشان دهد؟! در اینها نشانه‏هایى است براى کسانى که شکیبا و شکرگزارند! (31)

و هنگامى که (در سفر دریا) موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاى سرشان قرار گیرد)، خدا را با اخلاص مى‏خوانند; اما وقتى آنها را به خشکى رساند و نجات داد، بعضى راه اعتدال را پیش مى‏گیرند (و به ایمان خود وفادار مى‏مانند، در حالى که بعضى دیگر فراموش کرده راه کفر پیش مى‏گیرند); ولى آیات ما را هیچ کس جز پیمان‏شکنان ناسپاس انکار نمى‏کنند! (32)

اى مردم! تقواى الهى پیشه کنید و بترسید از روزى که نه پدر کیفر اعمال فرزندش را تحمل مى‏کند، و نه فرزند چیزى از کیفر (اعمال) پدرش را; به یقین وعده الهى حق است; پس مبادا زندگانى دنیا شما را بفریبد، و مبادا (شیطان) فریبکار شما را (به کرم) خدا مغرور سازد! (33)

آگاهى از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل مى‏کند، و آنچه را که در رحم‏ها(ى مادران) است مى‏داند، و هیچ کس نمى‏داند فردا چه به دست مى‏آورد، و هیچ کس نمى‏داند در چه سرزمینى مى‏میرد؟ خداوند عالم و آگاه است! (34)

پیشگفتاربِسم اللّه الرّحمن الرّحیمالحمدللّه ربّ العالمین و صلّى اللّه على سیّدنا و نبیّنا محمّد و آله الطاهریناگر انسان، به راهنما نیاز دارد، کتاب آسمانى، امام و راهنما است. (1) اگر انسان، به معلّم و مربّى نیاز دارد، کتاب آسمانى معلّم و مربّى است. (2) اگر در تاریکى‏ها به نور نیاز است، قرآن نور است. (3) اگر جامعه به قانون و عدالت نیاز دارد، قرآن کتاب عدل و قانون است. (4) اگر انسان به امید نیاز دارد، قرآن سراسر بشارت و امید است. (5) اگر انسان به استدلال، منطق و برهان نیاز دارد، قرآن دلیل و برهان است. (6) اگر انسان به منجى نیاز دارد، قرآن پرچم نجات است. (7) اگر انسان نیاز به تذکّر و تعقّل دارد، قرآن وسیله‏ى تعقّل و تفکّر است. (8) اگر انسان به دنبال راهى بدون انحراف است، راه قرآن انحراف ندارد. (9) اگر انسان به موعظه نیاز دارد، قرآن موعظه است. (10) اگر انسانِ دردمند، به دارو و درمان نیاز دارد، قرآن بهترین دارو و درمان است. (11) اگر انسان به آرامش نیاز دارد، قرآن، ذکر الهى (12) و تنها آرام‏بخش دلهاست. (13) و اگر انسان...، قرآن جامع تمام برکات، کمالات، دانش‏ها و سرچشمه‏ى همه نیکى‏هاست.بى شک، بهره‏مند شدن از آن همه آثار به شرطى است که انسان بخواهد از نور، عدالت، موعظه، دارو، معلّم و... استفاده کند. امّا اگر بر چشم و روح خود پرده‏ى غفلت بیندازد و خود را به خواب بزند، از آن همه برکات بهره‏اى نخواهد برد.آنچه قرآن از ما مى‏خواهد، تلاوت، تدبّر، عمل و تبلیغ است.ما نباید حتّى براى لحظه‏اى بى تحرّک و راکد بمانیم، قرآن مى‏فرماید: اى مؤمنان! ایمان آورید، یعنى ایمان خود را توسعه و تعمّق بخشید. (14) قرآن که به صابران بشارتِ بهشت مى‏دهد، (15) از صابران مى‏خواهد دائره‏ى صبر خود را توسعه دهند (16) و از مرحله‏ى صابر بودن به مرحله‏ى صبّار بودن پا نهند.اگر روزى را براى یادگیرى، روخوانى و حفظ قرآن در نظر گرفتیم، باید روز دیگر را براى ترجمه، روز پس از آن را براى تدبّر و روز دیگر را براى عمل و تبلیغ قرار دهیم.چند سال است که با اراده و الطاف الهى، ستاد تفسیر قرآن کریم تشکیل و بحمداللّه گام‏هایى

سیماى سوره‏ى لقماناین سوره، از سوره‏هاى مکّى است و به مناسبت نام لقمان، که در تمام قرآن تنها دوبار، آن هم در این سوره آمده، لقمان نامیده شده است. این سوره از جمله شش سوره‏اى است که با حروف مقطّعه‏ى «الم» آغاز مى‏شوند.محتواى سوره‏ى لقمان را مى‏توان در این موارد خلاصه نمود:1- بیان عظمت و اهمیّت قرآن در هدایت بشر.2- تقسیم انسان‏ها به نیکوکار و مستکبر و بیان سرنوشت آنان.3- بیان برخى معجزات علمى قرآن از قبیل قانون جاذبه و زوجیّت گیاهان.4- نصایح و موعظه‏هاى حکیمانه‏ى لقمان به فرزندش.5 - دلایل ایمان به مبدأ و معاد.6- بیان علوم اختصاصى خداوند، مانند: زمان مرگ و برپایى قیامت.آیه (1 تا 4)بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِبه نام خداوند بخشنده‏ى مهربان«1» الم «2» تِلْکَ ءَایَتُ الْکِتَبِ الْحَکِیمِالف، لام، میم. این، آیاتِ کتابِ سراسر حکمت است.«3» هُدىً وَرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِینَکه (مایه‏ى) هدایت و رحمت، براى نیکوکاران است.«4» الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَهُم بِالْأَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَآنان که نماز به پا مى‏دارند و زکات مى‏پردازند و تنها آنان به آخرت یقین دارند.نکته‏ها:از مجموع بیست و نه سوره‏ى قرآن که با حروف مقطّعه آغاز مى‏شود، در بیست و چهار مورد، پس از آن حروف، عظمت قرآن مطرح شده که بیانگر آن است که این قرآن از همین حروف الفبا که در اختیار شماست تألیف یافته، ولى هیچ کس از شما نمى‏تواند همانند آن را بیاورد.عموم نویسندگان، کتابِ خود را خالى از نقص ندیده و به خاطر نقص‏ها و اشکالات کتابشان، از خواننده عذرخواهى مى‏کنند و از پیشنهادها و انتقادها استقبال مى‏کنند؛ تنها خداوند است که درباره‏ى کتاب خود با صراحت مى‏فرماید: «الکتاب الحکیم» تمام آیاتش، محکم و بر اساس حکمت است. کتابى استوار و خلل‏ناپذیر که هیچ نقص و عیبى در آن راه ندارد

آیه (1 تا 4)بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِبه نام خداوند بخشنده‏ى مهربان«1» الم «2» تِلْکَ ءَایَتُ الْکِتَبِ الْحَکِیمِالف، لام، میم. این، آیاتِ کتابِ سراسر حکمت است.«3» هُدىً وَرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِینَکه (مایه‏ى) هدایت و رحمت، براى نیکوکاران است.«4» الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَهُم بِالْأَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَآنان که نماز به پا مى‏دارند و زکات مى‏پردازند و تنها آنان به آخرت یقین دارند.نکته‏ها:از مجموع بیست و نه سوره‏ى قرآن که با حروف مقطّعه آغاز مى‏شود، در بیست و چهار مورد، پس از آن حروف، عظمت قرآن مطرح شده که بیانگر آن است که این قرآن از همین حروف الفبا که در اختیار شماست تألیف یافته، ولى هیچ کس از شما نمى‏تواند همانند آن را بیاورد.عموم نویسندگان، کتابِ خود را خالى از نقص ندیده و به خاطر نقص‏ها و اشکالات کتابشان، از خواننده عذرخواهى مى‏کنند و از پیشنهادها و انتقادها استقبال مى‏کنند؛ تنها خداوند است که درباره‏ى کتاب خود با صراحت مى‏فرماید: «الکتاب الحکیم» تمام آیاتش، محکم و بر اساس حکمت است. کتابى استوار و خلل‏ناپذیر که هیچ نقص و عیبى در آن راه ندارد.خداوند در یک جا، قرآن را مایه‏ى هدایت متّقین مى‏خواند، «هدىً للمتّقین» (17) و در جاى دیگر آن را مایه‏ى هدایت و بشارت مؤمنان مى‏داند، «هدىً و بشرى للمؤمنین» (18) و در این سوره، قرآن را مایه‏ى هدایت و رحمت براى نیکوکاران مى‏شمرد، «هدىً و رحمة للمحسنین» پس قرآن مراحل سه گانه‏ى تکامل را در بردارد، مایه‏ى هدایت، بشارت و رحمت است. (19) نماز، جامع همه‏ى کمالات معنوى است مانند: طهارت، تلاوت قرآن، اقرار به توحید و نبوّت و ولایت، ذکر و دعا، سلام، قیام، رکوع، سجود و توجّه به حق؛ و زکات جبران همه‏ى کاستى‏هاى مادّى است.در قرآن، مفهوم «زکات»، گسترده‏تر از آن است که در فقه آمده، زیرا علاوه بر زکاتِ فقهى، عموم کمک‏هاى مالى را شامل مى‏شود.پیام‏ها:1- ارشاد و هدایت، باید بر اساس حکمت باشد. «آیات الکتاب الحکیم هدىً»2- قرآن، عین هدایت و رحمت است. «هدىً و رحمة» (کلمه‏هاى «هدىً» و «رحمة» در قالب مصدرى

آیه (5)«5» أُوْلَئِکَ عَلَى‏ هُدىً مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَآنان بر هدایتى از پروردگارشان هستند و هم آنانند رستگاران.نکته‏ها:از این آیه استفاده مى‏شود که رستگارى بر اساس توفیق و هدایت پروردگار حاصل مى‏شود، که البتّه آن نیز در سایه‏ى تلاش و مجاهده، به انسان داده مى‏شود، چنانکه در جاى دیگر مى‏خوانیم: «اِنّ الّذین جاهدوا فینا لَنَهدیَنّهم سُبلنا و اِنّ اللّه لَمَع المحسنین» (21) آنان که در راه ما تلاش و مجاهده کردند، ما راه را به آنان نشان دادیم و همانا خداوند با نیکوکاران است.پیام‏ها:1- نیکوکاران از هدایت‏هاى الهى برخوردارند. «اولئک على هدىً من ربّهم»2- هدایت، از شئون ربوبیت است. «هدىً من ربّهم»3- توفیق کارهاى خیر ، لطف خداوند است.«للمحسنین... هدىً من ربّهم» 4- رستگارى، مخصوص کسانى است که اهل نماز، زکات و یقین به آخرت باشند. «اولئک هم المفلحون»آیه (6)«6» وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِى لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُواً أُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌو برخى از مردم، خریدار سخنان بیهوده و سرگرم کننده‏اند، تا بى هیچ علمى، (دیگران را) از راه خدا گمراه کنند و آن را به مسخره


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره تفسیر سوره لقمان