پاورپوینت برسی قحطی بزرگ ایران در جنگ جهانی اول
در 22 اسلاید
قابل ویرایش
پاورپوینت برسی قحطی بزرگ ایران در جنگ جهانی اول
پاورپوینت برسی قحطی بزرگ ایران در جنگ جهانی اول
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 44
جنگ روانی بین جناحهای سیاسی
بخش اول: تعاریف
جنگ روانی امروزه یکی از پیچیدهترین روشهای تبلیغاتی محسوب میشود که با توجه به سوژهها و شرایط گوناگون، تعاریف متفاوتی دارد و به این دلیل لازم است که چارچوب واژگاه و عبارات در هر تعریف تعیین و مشخص باشد. هر چقدر که محدوده تعاریف و واژگان مشخص و محدود باشد عملیاتی سازی مفهوم جنگ روانی به وسیله پژوهشگران آسانتر خواهد شد.
اما اگر محدوده تعاریف جنگ روانی مشخص نباشد، تداخل بین حوزههای مختلف جنگ روانی پیش خواهد آمد و هر کس میتواند تعریفی متفاوت از دیگران ارائه کند و دیگران نیز به راحتی میتواند براساس سلیقه و دانش خود از جنگهای روانی به قضاوت درخصوص فعالیت دیگران بپردازد. بدین لحاظ برای جلوگیری از خلط مبحث در این مثال سعی شده است تا حد امکان جنگ روانی که قابلیت بهرهبرداری در فعالیت سیاسی احزاب و گروههای سیاسی دارد مورد بررسی قرار گیرد.
1-1. جنگ روانی
جنگ روانی از واژههایی است که تاکنون تعاریف متنوع و گوناگونی براساس شرایط استفاده از آن ارائه شده است، صلاح نصر نویسنده مصری در تعریف جنگ روانی میگوید: جنگ روانی همان جنگ کلمه و عقیده است، خواه به صورت مخفی، آشکار، شفاهی و یا کتبی باشد. اساساًَ سلاحی است که به انسان و عقل او توجه دارد و هر گاه امکان برقراری ارتباط عاطفی را داشته باشد میتواند به اعماق او نفوذ کند. (شیرازی 1376، ص 14).
ارتش امریکا در مارس 1955 در آییننامه رزمی خود تعریف جالب توجه و تقریباً کامل از جنگ روانی در عرصه بینالمللی ارائه کرد. جنگ روانی در آییننامه یاد شده این گونه تعریف شده است: جنگ روانی استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تأثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تأملات و رفتار دشمن، گروه بیطرف و یا گروه دوست است به نحوی که پشتیبانی برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی باشد.
دیدگاهی دیگر جنگ روانی را این چنین توصیف کردهاند: جنگ روانی عبارت است از یک جریان ارتباطی که در آن دو طرف انسانی شرکت داشته و یک طرف یا هر دو طرف سعی دارد تا با تأثیر گذاردن بر افکار، عواطف و تمایلات طرف دیگر او را وادار به انجام رفتاری مطابق خواست خود که هدف نهایی اوست بنماید. (شیرازی 1376، ص 14).
جان کالیز نظریهپرداز و استاد سابق دانشگاه ملی جنگ امریکا در تعریف جنگ روانی مینویسد: جنگ روانی عبارت است از استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای نفوذ در خصوصیات فکری دشمن با توجه به شیوههایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری میشود. (شیرازی 1376، ص 14 و 15).
به اعتقاد ویلیام داقراتی جنگ روانی عبارت است از مجموع اقدامات یک کشور که به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و مردم خارجی در جهت مطلوب و یا ابزارهایی غیر از ابزار نظامی، سیاسی واقتصادی انجام میشود. طرفداران این نگرش اغلب بر این باورند که تبلیغات جزء اصلی و اساسی جنگ روانی است نه همه آن، نگرش دومی وجود دارد که معتقد است جنگ روانی طیف وسیعی از فعالیتها نظیر ترور و خشونت سمبلیک (که به منظور ارعاب یا ترغیب مخالفان طراحی میشوند) را در برمیگیرد. معتقدان به این نگرش، فعالیتهای پنهان نظیر جاسوسی، براندازی، آدم کشی و دیگر اشکال تروریزم و سانسور را زمانی که برای قالببندی افکار و رفتار گروههای خاص طراحی شده باشد در قلمرو جنگ روانی قرار میدهند (حسینی 1372، ص 2).
با توجه به تعاریف مذکور میتوان گفت: جنگ روانی عبارت از مجموعه اقدامات تبلیغی ـ روانی یک کشور یا گروه به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتارهای دولتها و مردم در جهت مطلوب خود به پشتیبانی زمینهها و ابزارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی است.
2-1. انواع جنگ روانی
جنگ روانی براساس اهداف و مقاصد تعیین شده تقسیمبندی خاصی دارد و استفاده از یک تقسیمبندی برای کلیه جنگهای روانی منطقی به نظر نمیرسد. اولین سطح در تحلیل جنگهای روانی حوزه جنگ روانی است. حوزه جنگ روانی به دو دسته ملی و فراملی تقسیم میشود. حوزه ملی، جنگ روانی بین احزاب و گروههای سیاسی داخلی است که درصدد به دست آوردن قدرت از هر طریق ممکن میباشند. سطح دوم جنگ روانی در عرصههای فراملی است که در این نوع جنگهای تبلیغاتی، درگیری و تخاصم بین کشورها است و این دولتها میباشند که برای غالب شدن برطرف مقابل درصدد استفاده از جنگهای روانی برمیآیند. البته لازم به یادآوری است که همیشه جنگهای فراملی برای تسخیر کشورهای دیگر نیست بلکه با توجه به این اصل که در روابط بینالملل دوست و دشمن دائمی وجود ندارد، به همه کشورها به چشم دشمنان بالفعل یا بالقوه نگاه میشود لذا برای گرفتن امتیازات از کشورها طرف مقابل نیاز به استفاده از شیوههای مسالمتآمیز جنگ روانی با اهداف محدودی دارد.
محمد شیرازی در سطح دوم جنگ روانی را به سه نوع استراتژیک، تاکتیکی و تحکیمی (یا تثبیتی) به شرح زیر تقسیم میکند:
1. جنگ روانی استراتژیک: این نوع جنگ شامل فعالیتهای گسترده و بلندمدتی است که با استفاده از نقاط آسیبپذیر سیاسی،اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی حقوقی و غیره علیه بخش عمده و یا تمامی مخاطبان یک گروه یا جامعه به کار میرود و باعث سستی عقاید و آرمانها میشود. شهروندان را نسبت به فرهنگ، تمدن و اصولی که براساس آن حرکت میکنند مشکوک و مردود میسازد. به عبارتی اراده یا روحیه آن شهروندان را خدشهدار و شکننده میکند. زیرا از بین بردن اراده دشمن یا رقیب که قصد پایداری دارد بسیار با ارزشتر و مهمتر از قدرت و تواناییهای مادی اوست، بسیاری از اوقات سعی برای تلاشی مادی دشمن و رقیب بر اراده مردم تأثیر معکوس دارد و آنان را برای مبارزه مقاومتر میکند. بنابراین متخصصان جنگ روانی استراتژیک باید بکوشند تا شرایطی را فراهم آورند که طی آن دشمن با میل و اراده خود از آنان پیروی کند.
جنگهای روانی استراتژیک چون در بلندمدت اجرا میشوند به راحتی و بدون پژوهشهای علمی قابل رؤیت نیستند به طور مثال افتتاح شبکههای مختلف خبری اینترنتی فعالیتی خیلی ساده و کم ضرر برای رقبا محسوب میشود و کمتر گروهی درصدد مقابله با این شبکهها است اما در بلندمدت این تأثیرات با نشان دادن کارایی خود باعث موفقیت گروه منبع یا مرجع خواهد شد.
2. جنگ روانی تاکتیکی: این نوع از جنگ روانی معمولاً در محدوده کوچکتر و با اهدافی مشخص انجام میشود و افراد وفادار به رقیب یا دشمن را مورد توجه و هجوم قرار میدهد. موفقیت در جنگ روانی تاکتیکی که عمدتاً متوجه بخشهایی معینی از نیروهای دشمن و رقیب است باعث افزایش کارایی و توان مانور نیروهای خودی میشود. هدف از اجرای این نوع از جنگ روانی وادار ساختن نیروهای رقیب به تسلیم و سازش به صورت فردی یا گروهی، کاهش روحیه، تضعیف اراده و پایداری و در نهایت گمراهی رؤسای دشمن است. مجریان جنگ روانی تاکتیکی بر آن میباشند که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 80
جنگهای صلیبی : 1095-1291
I - علل
جنگهای صلیبی اوج حواث قرون وسطی و شاید جالبترین واقعه ای بود که در تاریخ اروپا وخاور نزدیک روی می داد. اکنون دو دین بزرگ جهان ،اسلام و مسیحیت ، بعد از قرنها مناظره،سرانجام آن را به حکمیت نهایی بشرـ یعنی به میدان جنگ – واگذارمی کردند. تمام ترقیات قرون وسطایی ، جمیع عرصةبازرگانی و جهان مسیحی ،همةشور و اعتقاد مذهبی ،وکلیةقدرت فئودالیسم و فریبندگی شوالیه گری در دویست سال جنگی که برای بشر و منافع بارزگانی در گرفت به اوج کمال و ذروةاعتلا رسید.
اولین علت مستقیم جنگهای صلیبی پیشتازی ترکان سلجوقی بود. دنیا خود را با سلطةمسلمانان بر خاور نزدیک وفق داده بود. خلفای فاطمی مصر در حکومت بر فلسطین طریق مدارا پیش گرفته بودند و ،صرف نظر از چند واقعة استثنایی ، فرقه های مسیحی آن سامان از آزادی زیادی در پیروی از تعالیم دینی خویش برخوردار بودند. حاکم،خلیفة دیوانةقاهره، کلیسای قیامت را ویران کرده بود ( 1010)لکن خود مسلمانان مبالغ معتنا بهی خرج تعمیر مجدد آن کرده بودند. در سال 1047،جهانگرد و شاعر ایرانی، ناصر خسرو ، کلیسای مزبور راجنین توصیف کرد:«… جایی وسیع است چنانکه هشت هزار آدمی را درآن جای باشد،همه را به تکلف بسیار ساخته از رخام رنگین و نقاشی و تصویر ، وکلیسا را از اندرون به دیباهای رومی آراسته مصور کرده و بسیار زر طلا بر آنجا به کار برده ، و صورت عیسی علیه السلام را چد جا ساخته که بر خری نشسته .»
این فقط یکی از کلیساهای متعدد در بیت المقدس بود . زایران مسیحی حق داشتند آزادانه به اماکن متبر که رفت و آمد کنند، سالیان سالیان سال بود که زیارت فلسطین نوعی عبادت یا کفاره محسوب می شد،همه جا اروپا ،انسان کسانی را می دید که برگهای نخل فلسطین را چلیپا وار، به نشانةزیارت از اماکن متبر که ،زیور تنپوش خویش می کردند.،پیرز پلومن معتقد بود که این قبیل افراد «رخصت داشتند که از آن پس تمام عمر سخن دروغ بگویند .» لکن در 1070 ترکان بیت المقدس را از چنگ فاطمیان بیرون آوردند، و زایران مسیحی از این پس ناقل روایاتی بودند دربارةتعدی ترکان وبی حرمتی
آنها نسبت به اماکن متبرکه. طبق روایتی قدیمی که صحت آن مسلم نیست ،یکی از زایران به نام پیر لومیت ( پیر منزوی )از جانب سیمون ،بطرک بیت المقدس ،نامه ای نزد پاپ اوربانوس دوم به رم آورد که در طی آن تعقیب و آزار مسیحیان فلسطین بتفصیل بیان ،
واز پاپ عاجزانه تقاضای کمک شده بود (1088).
دومین علت مستقیم جنگهای صلیبی تضعیف خطرناک امپراطوری بیزانس بود. امپراطوری مزبور مدت هفت قرن میان تقاطع بزرگراههای اروپا و آسیا قرار داشت ومانع تهاجم لشکریان آسیایی وخیل جماعات چادرنشین استپها به اروپا بود. اکنون این امپراوری بر اثر نفاقهای داخلی، بدعتهای مخرب، و شقاق 1054 که مایةجدایی آن از غرب شده بود، آن قدر ضعیف بود که دیگر نمی توانست موفق به انجام این امر خطیر تاریخی شود. در حالی که بلغارها، پجنگها ، کومانها ،, وروسها بر دروازه های اروپایی آن هجوم می بردند،ترکان مشغول تکه تکه کردن ایالات آسیایی آن امپراطوری بودند. در 1071
سپاهیان بیزانس تقریباً در مناذگر تارومار شدند . ترکان سلجوقی ادسا{ الرهایا اورفه }، انطاکیه ( 1085)، طرسوس، حتی نیقیه را تسخیر کردند واز آن سوی بوسفور چشم برخودشهر قسطنیه دوختند. امپراطور آلکسیون اول (1081-1118)، با امضای عهدنامةخفت آوری ،بخشی از آسیای صغیر را نجات بخشید، لکن برای مقابله با هجومهای بیشتر فاقد قوای نظامی بود. اگر قسطنطنیه به دست ترکان می افتاد،تمامی اروپای خاوری در برابر لشکریان آنها مفتوح می شد وفتح تور ( 732) بی نتیجه می ماند. آلکسیوس غرور مذهبی را فراموش کرد،سفرایی نزد پاپ اور بانوس دوم و شورای
پیاچنتسا گسیل داشت،واروپای لاتین را تشویق کرد اورا در هزیمت دادن ترکان از اروپا یاری کند. آلکسیوس می گفت که مبارزه با این جماعت کفار در خاک آسیا عاقلانه تر خواهد بود تاآنکه دست روی دست نند و منتظر سیل آنها از طریق شبه جزیرةباکان به
پایتختهای اروپایی باشند. سو مین علت مستقیم جنگهای صلیبی حس جاه طلبی شهرهای ایتالیایی مانند پیزا،جنوا،ونیز، وآمالفی بود که می خواستند دامنةقدرت تجاری روزافزون خود را بسط دهند. هنگامی حوزة حکومت مسلمین را در اسپانیا کاهش دادند (از 1085 به بعد)،مدیترانة باختری به روی بازرگانان مسیحی بازشد. شهرهای ایتالیایی از راه بنا
صادر کنندة کالاهای داخلی و مصنوعات ورای آلپ ثروتمند تر و نیرومندتر شدند و در صدد بر آمدند به برتری مسلمانان در مدیترانةخاوری پایان دادةبازارهای خاور نزدیک را به روی امتعة اروپای باختری بکشانید.م اطلاع نداریم که این سوداگران ایتالیایی تا چه حد به شخص پاپ تقرب داشتند. تصمیم نهایی از جانب خود اوربانوس گرفته شد. این فکر به مخلیة سایر پاپها هم خطور کرده بود. مثلا ژربر، که به اسم سیلوستر دوم مقام یاپی را احراز کرد،از عالم مسیحیت خواستار نجات بیت المقدس شد،و بنا به اصرار او جماعتی از مبارزان مسیحی بی نتیجه قدم به خاک سوریه گذاشتند(حد1001). گرگوریوس هفتم در گرماگرم مبارزةمتهدم کننده ای با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
جنگ:
جنگ با عراق، به پایان روزگار منجر خواهد شد. ما این را مىدانیم، اسرائیل پابرجا نخواهد ماند، اسرائیل در طى آخرالزمان از بین خواهد رفت.
اشاره:
با توجه به ظهور مسیحیت بنیادگرا در کشور آمریکا و جنگ آمریکا علیه عراق، نظریه پردازان مسیحى همچون جرى فالول، مورگان استرانگ، گرى فریزر و ... نظرات خود را - که غالباً مبتنى بر مکاشفات یوحنّا (بخش پایانى کتاب مقدس است - به مخاطبان القا مىکنند و از طرفى جنگ عراق را شاهدى بر تحقّق پیشگویی هاى کتاب مقدس (انجیل) مىدانند و سعى مىکنند تا بدینوسیله دیدگاه هاى راست مسیحى را تبلیغ و حقانیّت خود را به جهانیان عرضه دارند. در این مقاله که از یکى از سایت هاى اینترنتى گرفته شده با واژگانى همچون آرماگدون، جنگ آخرالزمان، ضد مسیح، ایده هزاره، راست مسیحى آشنا خواهیم شد و همچنین نگاهى کوتاه به نظرات آنها در مورد جنگ عراق و چگونگى تحقق پیشگوئی ها در بخش مکاشفات کتاب مقدس خواهیم داشت.
بعضىها بر این عقیدهاند که پیشبینى قابل توجهى درباره جورج دبلیو بوش وجود دارد، مردى که سخن خود را با یک خطابه مذهبى بسیار قوى و ورزیده القا مىکند، و همچنین عقاید مذهبى و باورهاى دینى را در سیاست هاى خارجىاش دخالت مىدهد، پر واضح است که بسیارى از حامیان مذهبى بوش، از حوادث عراق به عنوان تحقق یک پیشگویى تعبیر کردهاند.
بیل بردوى اخیراً طى مقالهاى در واشنگتن پست نوشت:«حادثههاى جهان - مخصوصاً حرکت نظامى آمریکا به سوى عراق - موجب شده است تا اشخاصى با دلایل جدید براى تعبیر و تفسیر کردن آخرین حادثه جهانى خودنمایى کنند.»در وب سایت هاى پیشگویى، این بحث مشتاقانه بالا مىگیرد، گروه ها و مخصوصاً در کلیساها به مطالعه کتاب مقدس مىپردازند، در جمعیت هاى مذهبى در آخر هر ماه بحث از پیشگویى مىشود، مثل چیزى که در ماه گذشته تحت عنوان بیستمین کنفرانس بینالمللى پیشگویى آخرالزمان در تامپا برگزار شد.بردوى مىنویسد:«به نظر بسیارى شواهدى دال بر نقش عراق در سناریوى آخرالزمان در بخش هاى کلیدى پیشگوئی هاى آخرالزمان کتاب مقدس وجود دارد.»در اینجا و در دیگر کتاب هاى پیشگویى عهد عتیق و عهد جدید، ادبیات دوران باستان (کتاب مقدس) مالامال از تیترهاى خبرى است که امروزه در مورد جنگ عراق در رسانهها به کار مىرود.مکاشفات ، بخش پایانى کتاب مقدس - به جز در برخى از نسخههاى جدید - به عنوان نقشه حوادثى که هماکنون در عراق اتفاق افتاده است به حساب مىآید. در قسمت شانزدهم از بخش مکاشفات نامى از آرماگدون بیان گردیده است.همانطور که رود فرات اخیراً بهوسیله مجموعهاى از تانک ها محاصره شده است، منطقه باستانى هارمجدون نیز در شمال اسرائیل در محاصره تانک ها است.یوحنّا - به احتمال قوى نویسنده بخش مکاشفات کتاب مقدس - در شرح ماجراهاى آخرالزمان مىگوید:«فرشته ششم جامش را بر رودخانه بزرگ فرات خالى کرد و آب رودخانه خشک شد. به طورى که پادشاهان مشرق زمین توانستند نیروهاى خود را بدون برخورد با مانع به سوى غرب ببرند، و دیگر فرشتگان در شیپورها مىدمند، هنگامىکه نیروها براى نبرد حق و باطل جمع مىشوند.»بسیارى از مفسران مىگویند که ساختار مدرن دولت اسرائیل، شمارش معکوس پیشگویىشده پایان روزگار را به راه انداخته است و این پیشگویى با افزایش ضد مسیحی هاى شرور، نزاع ها و اختلافات جهانى، آزار و اذیت کلیساى مسیحى و ظهور یک مذهب دروغین، و درگیری هایى پیش از آغاز جنگ و نبرد حق و باطل در آخرالزمان، تکمیل مىشود، البته بستگى به این دارد که شما متن هاى پیچیده کتاب مقدس را چگونه تفسیر کنید، عیسى مسیح زمانى مىآید تا قبل از قضاوت نهایى مقدمه و راهگشاى یک قرن دوران صلح و حکومت صلح باشد، یا این که او فقط زمانى مىآید که پیروانش مقدمه هزاره سلطنت مسیح را فراهم کنند که این بیشتر شبیه یک حکومت دینى و مذهبى است.در این ماجراى تاریخى، مرحلهاى به نام آزار و اذیت براى مدت هفت سال وجود دارد که ضد مسیحی هاى از بند آزاد شده، آزار و اذیتى زشت و زننده علیه مسیحی ها انجام مىدهند. براى مثال، از برخى از پیشگویی هایى که در طى این دوره مىشود، مىتوان از مؤمنین واقعىاى نام برد که در این حادثه به آسمان برده مىشوند که اسم این مرحله در آخرالزمان را مرحله وجد و سرخوشى گذاشتهاند. این یک پیشگویى است که صحتش به وسیله اتفاق ها و رویدادهایى که در غرب رخ مىدهد تشدید مىشود. بهطور مشخص، مىشود از جنگ علیه صدام حسین نام برد.
دکتر مورگان استرانگ استاد تاریخ خاورمیانه دانشگاه ایالتى نیویورک آمریکا و مشاور برنامههاى خبرى و مجلهها - مىگوید:«جرى فالول به طور کامل و بىهیچ ابهامى معتقد است که ما باید به جنگ با عراق برویم، تا حوادث مصیبت بارى را به راه بیندازیم که موجب فراهم شدن دومین ظهور حضرت عیسى مسیح شود. جنگ با عراق، به پایان روزگار منجر خواهد شد. ما این را مىدانیم، اسرائیل پابرجا نخواهد ماند، اسرائیل در طى آخرالزمان از بین خواهد رفت، هر یهودىاى که در هر جا زنده بماند به مسیحیت خواهد گروید.»دکتر مورگان استرانگ اضافه مىکند:
«بر طبق علم آخرالزمان شناسى ، مسلمانها، بودائىها، هندوها، کاتولیک ها، آنیمىها و هرکس دیگر، در جنگ آخرالزمان هلاک خواهند شد و یا این که به مسیحیت اصولگرا و بنیادگرا ایمان خواهد آورد.»
همه جنگ عراق را نشانه بزرگى بر شمارش معکوس آخرالزمان مىدانند، ولى همه نسبت به ایدئولوژى آخرالزمان تعلق خاطرى ندارند.مارک هیتچکوک ، کشیش کلیساى «فیث بایبل» واقع در آدموند در ایالت اوکلاهما مىگوید:«مهمترین مطلبى که باید بگویم این است که آنچه که آنجا (عراق) در حال رخ دادن است تحقق دقیق پیشگویی ها نیست.»او اضافه مىکند:«بعضى از مردم جنگ عراق را آغاز آرماگدون خواهند دانست، اما
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 82
لجستیک جنگ کره
در جنگ کره احتمال بروز مشکلات لجستیکی می رفت و از این روی درسهای لجستیکی فرا گرتفه شده از جنگ جهانی دوم در حل این مشکلات به کار گرفته شدند. در ابتدای جنگ چند مشکل لجستیکی از چشم طرح ریزان دور مانده بود:
شبه جزیره کره پنج هزار مایل دریایی از آمریکا فاصله داشت.
در کره بنادر و سیستم ترابری زمینی مناسبی وجود نداشت.
نیروهای کمونیست اکثر مناطق صنعتی جنوب را تحت کنترل داشتند.
نیروهای کره شمالی با وجود مهارت به جای مانده از نیروهای ژاپنی به مهارت زیادی دسترسی داشتند. از سوی دیگر آنها با تجهیزات آمریکایی به جای مانده از جنگ جهانی دوم نیز دسترسی داشتند و ارتش سرخ پوستان نیز جنگ افزارهای روسی را در اختیار آنها قرار می داد.
تجهیزات ضروری نیروهای آمریکایی در جزایر اقیانوسیه به جای مانده بود.
تنها در صورت ایجاد یک سیستم ترابری مناسب به شبه جزیره کره امکان استفاده از پایگاه های صنعتی ژاپن فیلیپین و سایر کشور های اقیانوسیه مسیر بود.
اکثر جاده های موجود در کره اصولا جاده نبودند وصرفاً معابری بودند که خودروها از آنها تردد می کردند اکثر این معابر برای مدت طولانی غیر قابل استفاده بودند و بار ترافیکی آنها نیز بالا بود. این امر باعث شد تا ارتش آمریکا به ترابری انسانی اتکا کند و با استفاده از باربر های کره ای آمادها و تجهیزات ضروری را حمل کند. از آنجایی که این سیستم به نیروی ماهیچه ای افراد متکی بود لازم بود تا افراد در طول مسیر چندین بار استراحت کنند ویا افراد خسته با نیروهای تازه تنفس تعویض شوند.
افراد برای اجتناب از گیر افتادن در گل و لای بیشتر ترجیح می دادند تا بدون پوتین راه بورند. پا برهنه حرکت کردن افراد در میان گل و لای نیز مکشلات پزشکی زیادی را برای آنها به وجود می آورد.
باران به طور مداوم در ماه های بهار و تابستان (باران های موسمی) می بارید و حاکی از شدت یافتن محیط پر گل و لای منطقه بود. در طول زمستان نیز سرمای شدید باعث یخ زدن گل و لای می شد و تمام این شرایط تدارکات رسانی به یگان های رزمی بسیار دشواری می کرد.
پشه، مگس و حشرات موزی در طول بهار و تابستان به وفور یافت می شد و اکثرا نیروها توسط این حشرات گزیده می شدند. این امر نگرانی های بهداشتی را افزایش داده بود. زیرا این حشرات اکثراً ناقل بیماری های ویروسی بودند. تروریست های کره شمالی باعث اختلال سیستم توزیع لجستیک شده بودند. این افراد از مردم کره جنوبی قابل تمیز دادن نبودند. و این خود باعث افزایش تلفات در مقابله باآنها می شد. این نیروها عمدتاً در پی پاتک زدن به کاروان ها، انهدام پل ها و زیرساختارها، پرتاب نارنجک از بلندی ها به نیروهای آمریکایی و صد معبر کردن در مسیر عبور خودروهای نظامی و غیره بودند. تمام این اقدامات موجب لجام گسیختگی و وقفه در سیستم توزیع شده بود. در اوایل جنگ نیروهای سازمان ملل و ارتش کره جنوبی مهمات کمی در اختیار داشتند و آنها برنامه ای برای نداشتند. اما نیروهای کره شمالی با برنامه وارد جنگ شده بودند و به خوبی به تانک ها و توپخانه شوروی دسترسی داشتند.
در طول جنگ کره، هشت ارتش مختلف با یک نوع سلاخ آمریکایی می جنگیدند. تجهیزات به جای مانده از جنگ جهانی دوم در جزایر اقیانوسیه خیلی زود سازماندهی شدند و در اختیار نیروهای چند ملیتی در کره جنوبی قرار گرفتند.
ژاپن در نزدیک کره قرار داشت و به سرعت در حال پیشرفت صنعتی بود. تجهیزات اوراقی بلااستفاده به جا مانده از جنگ جهانی دوم خیلی سریع در ژاپن تعمیر شدند. آمریکا از زمان پایان جنگ جهانی دوم پایگاه های نیروهای هوایی، زمینی و دریایی و تفنگداران دریایی یرا در اطراف ژاپن دایر کرده بود. کارگران ژاپنی ماهر، کاری و قابل دسترسی بودند. تسهیلات نصعتی غیر نظامی با استفاده از ماشین آلات و رویه های مدرن در حال بزسازی بودند. بخش تجاری ژاپن کشتی های آمریکایی که پس از جنگ جهانی دوم به آنها فورخته شده بود را به آمریکا پس داد و این شناورها ناوگان اولیه نیروی دریایی آمریکا برای حمله به کره را شکل دادند. نیروهای زخمی شده نیز از طریق هوا یا دریا به بیمارستان های ژاپن منتقل می شدند.
تامین
دولت امریکا نگرانی عمیقی در خصوص امکان ایجاد نسنجیده توان نظامی برای حمایت از دولت کره جنوبی بود. خط مشی نظامی آمریکا