فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درمورد انقلاب اسلامی و جهانی سازی اسلام ‏

اختصاصی از فایلکو تحقیق درمورد انقلاب اسلامی و جهانی سازی اسلام ‏ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درمورد انقلاب اسلامی و جهانی سازی اسلام ‏


تحقیق درمورد انقلاب اسلامی و جهانی سازی  اسلام ‏

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 16 صفحه

انقلاب اسلامی و جهانی سازی اسلام. مقدمه: انقلاب اسلامی ایران تنها برای بهبود وضع معاش مردم شکل نگرفت، بلکه فراتر از این، یک ماهیت ارزشی و دینی دارد و از اینرو، اساسی ترین وصف انقلاب ایران، اسلامی بودن آن است، در این نوشتار، به راه های جهانی سازی انقلاب اسلامی ایران برای رسیدن به یک تمدن اسلامی اشاره خواهیم داشت. انقلاب دینی نمودار تفکر معنوی دستاوردهای انقلاب در زمینه های گوناگونی قابل پژوهش و بررسی است.
اما با توجه به ماهیت دینی انقلاب اسلامی، آثار تربیتی و فکری آن بیش از همه اهمیت پیدا می کند.
اگر انقلاب اسلامی فقط موجب ارتقای وضع معاش مردم شده و نوع حکومت را از دیکتاتوری به نوعی دیگر که قابل تحمل تر باشد تغییر می داد، چندان نمی شد روی کامیابی آن اصرار ورزید؛ زیرا از انقلابی که وصف لازم آن اسلامی است انتظاراتی فراتر از این می رود.
راههای جهانی سازی اسلام : انقلاب اسلامی ایران، پدیده ای بی همتا بود که از پیش، تحلیلی برای آن وجود نداشت و حتی مبانی و مقدمات شناخت آن از اندیشه های جدید، غایب بود.
البته کسانی مثل «آرنولدتوین بی»(1) به جایگاه معنویت در حیات و تمدن بشری نیم نگاهی انداخته و تهی شدن از معنویت را موجب زوال آن می دانستند و معتقد بودند تمدن آینده از جایی غیراز غرب باید سربرآورد.
اما این مختصر، برای انقلابی عظیم با آثار سرشار و جاری بسیارش، به هیچ وجه کافی نبود.
این انقلاب، با بازگشت به حقایق فراموش شده فطری، دین را در منظر اندیشه بشری پررنگ و برجسته کرد و در دو سطح ملی و جهانی چاره ای باقی نگذاشت، مگر این که رویکردی نوین به دین، معنویت، انسان و جهان پدید آید.
انقلاب اسلامی در حقیقت نوعی اندیشه بر مبنای جهان بینی معنوی و متفاوت با علم و تکنولوژی رایج بر پایه جهان بینی مادی را از مغرب تاریخ حقیقت و مشرق جغرافیای گیتی به طلوع کشاند و انسان، جهان، جامعه و تاریخ را با روی و نمای الهی موضوع دانش و اندیشه قرارداد.
نتیجه این رویکرد، تأمین مبانی تازه ای برای دانش و فضاها و شیوه های دست نخورده ای برای اندیشه بوده است.
این انقلاب، تنها تحولی در جامعه و نظام سیاسی و اقتصادی آن نیست، بلکه دگرگونی در کیفیت حیات فردی و اجتماعی، اصلی ترین شاخص انقلاب اسلامی است که با گشودن راه هدایت و ایجاد معرفت متعالی و راستین، صورت واقعی خود را می یابد و می بالد.
انقلاب اسلامی، نمودار اندیشه ای معنوی است که می تواند رنجوری و ناتوانی علم و تکنولوژی را در ساختن تمدن طلایی برای انسان ها برطرف کند.
اندیشه معنوی و پاکی که از طریق انقلاب اسلامی در قلب تاریخ رسوخ کرد، منظری سبز و روشن به روی حیات بشری گشود که در چشم انداز آن، ظهور منجی جهانی، بسیار نزدیک به چشم می آید.
بنابراین، پرسش از چیستی و چرایی دستاوردهای انقلاب اسلامی در قلمرو اندیشه، دو پیامد ارجمند به دنبال دارد؛ 1- پاسخ به چیستی آن، گستره اثرگذاری انقلاب اسلامی در راستای اهداف اصیل و اولیه آن را تبیین می کند.
2- پاسخ به چرایی، راه شکوفایی و توسعه ثمربرداری در این عرصه را فراخ می سازد. زلزله ای در اندیشه های جهانی انقلاب اسلامی، کاستی و ناراستی بسیاری از نظریات را در حوزه علوم اجتماعی و علوم سیاسی آشکار کرد که در ادامه، به مواردی از آنها، فهرست و

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد انقلاب اسلامی و جهانی سازی اسلام ‏

تحقیق در مورد انقلاب اسلامی و سکولاریزم

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد انقلاب اسلامی و سکولاریزم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

 

\ قبل از هر چیزی می خواهیم بدانیم سکولاریزم چیست؟ و چه تعابیری از آن وجود دارد؟

* برای پاسخ به چنین سؤالی، بهترین راه این است که برای تعریف به دایرة المعارف رجوع کنیم. دایرة المعارف در تعریف واژه سکولاریسم می گوید: «واگذاری آنچه که متعلق به کلیسا و در حوزه تملک آن بوده به دولت یا نهاد دولتی.» این تعریف دایرة المعارفی است که از سکولاریسم عرضه می شود. استفاده از این کلمه در حوزه سیاست و گسترده شدن کاربرد آن، مربوط به دوره بعد از انقلاب فرانسه است. مثلاً فرض کنید که کلیسا ثبت و تأیید ازدواج را به عنوان یک حق انحصاری داشته است، این حق به دولت منتقل می شود، دولتی که می گوید ازدواجی را معتبر می شناسم که خودم آن را به ثبت رسانده باشم.

تاریخچه:

از قرن شانزدهم امواج سهمگین عقلانیت و سکولاریزم، بسیارى از مبانى اعتقادى مسیحیت را درهم نوردید و بر ملت‏هایى که روزى داعیه خداپرستى داشتند سلطه یافت. ملت‏هاى مسلمان نیز از گزند این تندباد در امان نماندند و از قرن نوزدهم به تدریج اندیشه‏هاى سکولاریستى وارد عرصه‏هاى فرهنگى، دینى و علمى شد و واکنش‏هاى متضادى را در میان آنان برانگیخت و چالش‏هاى زیادى را به ویژه در حوزه معرفت دینى به جا گذاشت. به نظر مى‏رسد پذیرش این اندیشه در میان روشنفکران مسلمان، ناشى از قیاس اسلام با مسیحیت بوده است.

سکولاریزم و مدیریت اسلامی

سکولار به معنای گیتیانه[1] (دنیوی) است و سکولاریزه کردن روند و یا حاصل گیتیانه کردن است آن‌سان که جمع در جمعیتش تنها به الزام‌های منطق از خود عزیمت کننده و به خود بازگردنده‌ی همزیستی مقید باشد، به همه‌ی گروه‌ها و نهادهای اجتماعی به چشم برابر نگریسته شود و بر این مبنا امتیازهای اختصاصی روحانیان به عنوان رابطان و راهنمایان از نگر گیتیانه خودخوانده‌ی راگیتی در زمینه‌های مالکیت، قضاوت، تربیت، سیاست‌گذاری و انجام وظیه‌های عمومی اجتماعی لغو شوند.

دیده‌ می‌شود که گاه سکولار را به "عری" ترجمه می‌کنند. این ترجمه دقت ندارد زیرا عر آن‌چیزی است که مرسوم و متداول است و شرع آن را امضا می‌کند، تحمل می‌کند و یا درصدد تغییر آن برمی‌آید. چنین چیزی لزوماً سکولار نیست و می‌تواند از سنت دینی رایج یا غیر رایج دیگری برآمده باشد. ترجمه‌ای که در عربی از این مهوم به دست می‌دهند، "علمانیت" است. به مهوم علمی شدن یا علمی بودن در برابر دینی بودن. در این راستا معادل عربی این واژه بیش از معادل رایج ارسی آن به مهوم غربی آن نزدیک است.

سه اصطلاح "سکولار"،" سکولاریزم " و " سکولاریزاسیون" بر اساس ریشه‌ی مشترک لاتینی Saeculum که معنای "سده" یا "دوران صدساله" را می‌دهد مشتق گردیده است. این واژه در کتاب مقدس ترجمه‌ی aion یونانی است که نزد هومر " نیروی حیات"، " زندگی" و " طول زمان" را بیان می‌کند. سپس در لاتین واژه‌ی aeumum را داریم که به معنای زمان، مدت، عمر، سده و نیروی حیات است. سرانجام، در زبان عربی " یوم" با اسم جمع " ایام" است که تشابه آن با aion یونانی و aeumum لاتینی مشخص است.

بدین‌سان، " سکولاریزاسیون" را می‌توان انطباق با سده، زمانه، ایام‌ما و این دنیا تبیین کرد و یا به معنای سازگاری با روزگار، این‌جهانی، ایامی و دنیوی تعبیر کرد و یا سرانجام به مهوم " گیتیانه" و " گیتیانگی" تسیر کرد.

جایگاه پرسش سکولاریزاسیون و پاسخ‌گویی به آن در ایران امروز پرسمان آزادی، عدالت و پیشرت است و بحث سکولاریزم پیش‌نیاز ایضاح هرکدام از این ماهیم است. برای شا‌سازی جایگاه و مهوم سکولاریزم باید بر سه نکته تاکید ویژه نمود: لغو امتیازهای سنتی صنی و طبقاتی، تشکیل دولت مدرن و برقراری قانون. شاید به طور موجزتر بتوان گت سکولاریزم را می‌بایست در پیوند تنگاتنگش با مهوم تجدد اندیشید.

سکولاریزم رآورده‌ی تجدد است و رآورنده‌ی آن. سکولاریزم رایندی است که بی ‌آن مدرنیته‌ی غربی محقق نمی‌شود و در عین حال، بی‌ایجاد گسستی که مدرنیته‌ی غربی آغاز کرد هرگز امکان رشد، گسترش و بالندگی سکولاریزم نبود.

از دیدگاه اغلب صاحب‌نظران، مهوم تجدد به تجربه‌ای تاریخی و یا دورانی از تاریخ اشاره دارد که یکسره از گذشته گسسته و معطو به آینده‌ای پیش‌بینی ناپذیر است. در این دوران با ظهور عقل سوژه محور خودسامان و خودبنیاد، سوژه‌آگاهی و خود‌همی و جهان‌همی برراز تاریخ و طبیعت ایستاده و ارغ از هرگونه تقیدی به متن هستی، سنت، زبان و تاریخ، به هم جهان دست می‌یازد و در این دوران اندیشه‌ی ترقی و پیشرت بی‌سابقه و پیش‌بینی ناپذیر انسان به شیوه‌ای کاملاً متمایز از اندیشه‌ی تغییر و تحولی که پیش از آن متصور بود غلبه می‌یابد.

پرسش سکولاریزم در دو محور بررسی می‌گردد: محور اول تحولاتی که در دین به وجود می‌آید و دین طیّ رایندی پیچیده عصری شده، از حوزه‌ی عمومی به حوزه‌ی خصوصی رانده می‌شود. محور دوم تحولاتی است که در عرصه‌ی دولت و جامعه به وجود می‌آید. در این‌جا ابتدا به گیتیانه شدن دین می‌پردازیم و سپس به آن‌چه سکولاریزاسیون در عرصه‌ی سیاست و دانش بر دین و دولت و جامعه تحمیل می‌کند. از آن‌جا که این دو رایند مکمل هر دو در زیر چتر مهومی مدرنیته معنا می‌یابند، تکیک روشن و قطعی آن‌ها امری ناممکن است.

\ سکولاریسم در چه بستری شکل گرفت و این بستر چه ویژگی هایی داشت که زمینه رشد آن را فراهم کرد؟* سکولاریسم در حوزه سیاست با انقلاب فرانسه بود که گسترش پیدا کرد. انقلابیون فرانسه در مقابله خود بانهاد سلطنت با نهاد کلیسا هم که هم پیمان نهاد سلطنت بود به مقابله برخاستند. در نتیجه، اینکه حقی را از سلطنت استبدادی بگیرند و به مردم بدهند، همراه شد با گرفتن یک سری از حقوق از کلیسا و دادن آن به دولت. در واقع اگر بخواهیم بگوییم سکولاریسم در چه بستری رشد کرد باید گفت در حوزه آن جامعه شناسی سیاسی، رشد کرد که نهاد کلیسا به عنوان بازوی مسلم نهاد استبدادی سلطنتی فعالیت داشت و مردم برای احقاق حق خود، ناچار شدند که نه فقط یکسری حقوقی را از سلطنت بلکه یک سری حقوقی را هم از کلیسا بگیرند و بگویند که از آن ملت است. یعنی بطور مشخص می توان از مشروعیت صحبت کرد. آن چیزی که مشروعیت حکومت را در فرانسه تأیید می کرد از یک طرف بستگی خونی شخص پادشاه بود و دیگر آن که کلیسا آن فرد را به عنوان پادشاه شناسایی بکند پس این مشروعیت از دوچیز ناشی می شد یکی کلیسا که این مشروعیت را تأیید می کرد، دوم هم اینکه خود پادشاه باید اثبات می کرد دارای مشروعیت خونی است و لذا فرانسه، بستر جامعه شناسی سیاسی سکولاریسم است و تقریباً در فاصله صد، صدو پنجاه سالی که از انقلاب فرانسه می گذرد تا آغاز قرن بیستم، با گسترش این اندیشه تمام اروپا بستر این نوع مشروعیت می شود.

\ آیا فقط این بستر در اروپا وجود داشت؟ چرا که علاوه بر غرب ما شاهد همسری و همداستانی نهاد دین ودولت در شرق هم هستیم، ولی این فرآیند منتهی به سکولاریزم، همزمان با غرب در شرق رخ نداد؟* به هر حال این دلیل جامعه شناسانه دارد، اینکه چرا این اتفاق در آنجا می افتد، یک بحث تاریخی است مثل این است که شما بگویید، تقریباً در تمامی کشورهای خاورمیانه دین جزء فرهنگ عمومی مردم است ولی چرا فقط در کشور ما انقلاب اسلامی می شود و در سایر کشورها چنین نمی شود. برای پیگیری این مسائل باید واردتک تک حوزه های بحث شد. این مسأله خیلی گسترده ای است که بنده نمی توانم تمامی جوانب آن را پوشش دهم. بحث سر این است که یک اتفاقی می افتد و بخشی از قدرتها از نهاد دین گرفته و به مردم داده می شود.

\ به نظر شما سکولاریسم با تعریف ویژه ای که از آن عرضه کردیم بیشتر یک مکتب است یا یک روش؟* وقتی در حوزه مسائل سیاسی ـ اجتماعی صحبت می کنیم، مرادمان سوسیالیسم، مارکسیسم، لیبرالیسم، مائوئیسم و چیزی شبیه اینهاست. سکولاریزم به این معنا مکتب نیست یعنی ما آن حجم گسترده وبه یک معنایی آن حجم گسترده مکتوبی را که چنین اقتداری به سکولاریسم به عنوان مکتب بدهد نداریم دوم اینکه سکولاریسم هیچ وقت وجه ایدئولوژیک به خودش نگرفته است. آن چیزهایی که ما به عنوان مکتب از آنها یاد می کنیم یک مقداری وجه ایدئولوژیک دارد. یعنی در واقع توانایی باز تولید دارد و مدعی است که در تمام حوزه ها نظر دارد. اما درباره سکولاریسم اینطورنیست، سکولاریسم مدعی نیست که در تمام حوزه ها نظر دارد. هر چند فلاسفه ای بخصوص در حوزه های پست مدرن داریم (مانند جیووانی واتیمو) که معتقدند سکولاریسم را می توان به سایر حوزه ها هم تعمیم داد مثل ادبیات، شعر، موسیقی و بویژه طنز. اما بنده معتقدم به معنای به کار رفته فوق هرگز نمی توان از سکولاریسم صحبت کرد.

\ پس به این ترتیب سکولاریسم را یک روش می دانید؟* بله یک نوع روش است. می توان گفت روشی است عمدتاً در حوزه سیاست و وقتی توسعه و رشد پیدا کرده نظرش بر این بوده مجموعه ای از حقوقی را که متعلق به نهاد دین بوده به مردم واگذار کند.

\ ادعای اینکه سکولاریسم یک مکتب نیست بلکه یک روش است نیازمند برخی شاخص هاست. این شاخص ها چه چیزهایی هستند؟* مکتب ادعای جهانشمولی در حوزه های مختلف دارد. مثلاً در مکتب سوسیالیسم، هم هنر سوسیالیستی وجود دارد، هم اقتصاد سوسیالیستی، هم جامعه سوسیالیستی دارید و... حتی ممکن است کسی بگوید آواز سوسیالیستی هم داریم. آن چیزی که از هر تفکر یک مکتب می سازد، چیزی است که ما توانایی باز تولید آن مکتب در تمام حوزه های بشری می دانیم. سکولاریسم چنین ادعایی ندارد به همین جهت هم از سکولاریسم به عنوان مکتب نمی توان سخن گفت.

\ سکولاریسم چگونه روشی است؟ تجربی است، تاریخی است، فلسفی است و یا...؟* چرا شما اصرار دارید حتماً سکولاریسم را تحت یک عنوان ومقوله بگنجانید و گسترده اش بکنید. چرا بر تعریف اصلی سکولاریسم تکیه نمی کنید. سکولاریسم یعنی واگذاردن بخشی از حقوق متعلق به نهاد دین به مردم جامعه.بشریت در تاریخ زندگی خودش به این نتیجه رسیده است که در حوزه سیاست وقتی که اقتدار نهادهای سیاسی خود را ناشی از عموم افراد می داند و نوعی برابری حقوقی بین افراد قایل می شود و بعد براساس این برابری حقوقی مجموعه ای از آزادیهای سیاسی و حقوق سیاسی برای افراد در نظر می گیرد به بهترین نحوی به صلح و آرامش و پیشرفت و توسعه می رسد. حالا شما اسم این را هر چه می خواهید بگذارید، بگویید روش یا مکتب فرقی نمی کند. فقط باید بدانیم که چنین اتفاقی رخ داده است. وقتی بیاییم سکولاریسم را از آن حالت مکتبی و فلسفی، خارج کنیم آن وقت به نظر من اینجاست که تمام توانش را به آن داده ایم و لذا جای معینی که ما از سکولاریسم صحبت می کنیم در حوزه سیاست است و دقیقاً به معنای منبع مشروعیت نظامها.

\ سکولاریزم با تعریف شما چه نسبتی با عقل برقرار می کند؟* باز هم من برمی گردم به فضایی که در آن سکولاریسم معنا پیدا می کند. برای من سکولاریسم در حوزه سیاست کلان معنا پیدا می کند. ما در اینجا ارتباط سکولاریسم را با مسأله دمکراسی، برابری حقوق سیاسی افراد و مشروعیت نظامها می بینیم. اگر بخواهیم ارتباط عقلی سکولاریسم را در این حوزه ها بسنجیم باید برویم بحث کسانی را که مدافع این نظریه یعنی مدافع نظریه جدایی دین از حوزه دولت هستند را مورد بررسی قرار دهیم. شما می توانید این را در چارچوب بحثهای قرارداد اجتماعی بررسی کنید. مثلاً روسو می گوید ما به آن چیزی گردن می نهیم که براساس قرارداد بین انسانها باشد، کانت می گوید که انسانها را باید برابر و عاقل فرض کرد، در نتیجه دارای حق رأی دانست تا بتوان امیدوار بود که خیر خودشان را در حوزه سیاست فراگیرند و خودمختار شوند، یعنی پیوند سکولاریسم بامسأله عقل از مکاتب سیاسی می گذرد و شما باید بروید آنهایی را که در حوزه مکاتب سیاسی از دمکراسی، حقوق بشر، حقوق برابر انسانها و... صحبت می کنند ببینید که چگونه این مسأله را توجیه می کنند. توجیه آنهاهمواره عقلی بوده است چرا که خارج از آن نه به جنبه الهی مسائل دسترسی داشتند که بگویند خدا خواسته حق رأی از آن ملت باشد و نه توجیه خونی برای حق پادشاهی شاهان داشتند

جدایی دین ازسیاست (سکولاریزم) درامر سیاست کشور اسلامی

سکولاریزم، نظامی است که دارای مشخصه هایی از جمله جدایی دین از دولت، شکل گیری دولت براساس ناسیونالیسم، قانونگذاری طبق خواست بشر، تاکید برعینی گرایی به جای ذهنی گرایی وحاکمیت علوم تجربی به جای علوم الهی است. بنابراین، سکولاریزم برجدایی دین از سیاست تاکید دارد ودراین نظام دین امری فردی قلمداد شده ورسالت آن تنها ایجاد رابطه میان فرد وخداوند است، که درآن سیاست هیچ دخالتی ندارد. اما سکولاریزم درمورد سیاست کشور ما : استکبار جهانی نسخه ای که از ابتدای انقلاب برای ما برنامه ریزی نموده است مخدوش جلوه دادن نظام اسلامی ما و یکسان انگاری آن با نظام قرون وسطی که بوسیله کلیسای کاتولیک اداره می شد، می باشد که مطابق این طرح اسلام بعنوان مانعی دربرابر پیشرفت علم ودانش وصنعت معرفی می گردد. وهمچنین بعنوان دیدگاهی ناکاروناقص که نظام مبتنی برآن توانائی حل مشکلات جامعه وادارة آن را ندارد. شناخته می شود وبا برشمردن مؤلفه هایی آن را دلیل همسانی این دونظام یعنی نظام اسلامی ونظام حکومتی مسیحیت قلمداد می کنند. که اولین وجه شباهت چنین بیان می شود : کسانیکه درآن زمان به نام دین برمردم حکومت می کردند اکنون وضع به همین منوال است. واکنش غرب برای مبارزه با آن نظام درگام اول نهضت اصلاح دینی یا پروتستانیسم بود. یعنی دربین خود کشیش ها ورجال دینی کسانی رفتار کلیسای کاتولیک را تقبیح نموده وگفتند این شیوه مسیحیت واقعی نیست. وما باید به مسیحیت واقعی برگردیم. و پیشنهاد کردند مذهب باید به گونه ای مطرح شود که درآن حکومت نباشد وبه کار سیاست نپردازد. بهرحال درنظام اسلامی ما چنین القاء می شود که خلط بین دین وسیاست وقراردادن دین بعنوان اساس حکومت فرجامی نیک تر از آنچه برای کلیسای کاتولیک واقع شد نخواهد داشت وشکستی عظیم برای اسلام به وجود خواهد آورد. پس همان بهتر که برای نجات دین حساب آن را از سیاست جدا کنیم. از طرفی ورود درسیاست قداست روحانیت ومتدینین را می شکند، چرا که اولاً : سیاست دغل بازی های خاص خود را دارد. وثانیاً : با دخالت این گروه چه بسا نابسامانی ها ونارسائی هایی بوجود ‌آید که پیامدهای منفی آن دامنگیرشان شود وحرمت روحانیت را درجامعه زایل گرداند. پس خوب تر آنکه اینها فقط به رابطة با خدا وموعظه مردم بپردازند وکارهای سیاسی را به اهلش واگذارند

علل ظهور سکولاریزم در غرب

به نظر ما پدیده‏ى سکولاریزم از مصادیق و مظاهر افراطى «بشر مدارى‏» معاصر است، امانیسم نیز به نوبه‏ى خود واکنشى است در قبال تفکر افراطى نص بسندگى قرون وسطى.در ترویج‏سکولاریزاسیون تدبیر اجتماع در غرب، ملحدان و موحدان به تعاملى بدون تبانى آگاهانه، دست‏یازیدند، و این یک همدستى ناهمدلانه‏ى تاریخى بى‏بدیلى است که در آن دیار اتفاق افتاد و تاکنون پیاوردهاى زیانبارى نیز براى مدنیت و معنویت داشته است.

ملحدان با نیات بدخواهانه و به قصد نجات از دین، مرام سکولاریزم را طرح و ترویج کردند، موحدان با مقاصد نیکخواهانه و - به ظن خود - به قصد نجات دین، به سکولاریزم تن‏در دادند، آنان از پایگاه تقدم خرد بر وحى و حجیت انحصارى عقل و به نیت کنارگذاردن دین از صحنه‏ى حیات و تثبیت لائیسیزم و امانیسم از سکولاریزاسیون جانبدارى کردند، و اینان از جایگاه دلسوزى براى حفظ دین و حراست از قداست آن، سکولاریزاسیون تدبیر اجتماع را تایید نمودند، به نظر ما موارد زیر در ظهور سکولاریزم فرنگى نقش اساسى ایفاء کرده‏اند:

1. فقدان نظامات اجتماعى برگرفته از متن دین، على رغم ادعاى حکومت دارى از سوى ارباب دین در قرون وسطى:

این نقیصه خود به خود، روند سکولاریزاسیون را موجه مى‏ساخت، زیرا آنگاه که ما فاقد نظامات اجتماعى برگرفته از وحى باشیم باید تدبیر اجتماع را به غیر وحى واگذاریم، چه آنکه در این صورت اگر دینداران نیز تاسیس حکومت کنند باید تنها به حکم عقل و فرمان علم بشرى، جامعه را نظم و نسق دهند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد انقلاب اسلامی و سکولاریزم

تحقیق در مورد انقلاب رنگی

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد انقلاب رنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

انقلاب رنگی

انقلاب‌های رنگی در شرق اروپا و آسیای میانهانقلاب رنگی [۱]یا انقلاب مخملی[۲] یا انقلاب گلی [۳]نوعی دگرگونی بدون خونریزی است که آن را برای نخستین بار «واسلاو هاول» رئیس جمهور پیشین چک که در آن زمان رهبر مخالفان این کشور بود ، بر سر زبان‌ها انداخت.انقلاب‌های رنگی به یک رشته از تحرکات مرتبط با هم اطلاق می‌شود که در جوامع پسا کمونیستی در اروپای شرقی، مرکزی و آسیای مرکزی توسعه یافت و احتمالاً در حال نفوذ به دیگر مناطق از جمله خاور میانه است. برخی ناظرین از آن به عنوان موجی انقلابی یاد می‌کنند.

«انقلاب رنگی» به تغییر و تحولاتی اطلاق می‌شود که تا کنون در کشورهای باقیمانده از بلوک پیشین شرق اتفاق افتاده و هیات حاکمه این کشورها جای خود را به حکومت‌های یکسره طرفدار غرب داده‌اند [۴]. این تحولات با وقوع «انقلاب مخملی» (velvet revolution) در دوره ۶ هفته‌ای ۱۷ نوامبر تا ۲۹ دسامبر ۱۹۸۹ در چکسلواکی آغاز می‌شود و با وقوع تحولات مشابهی به شکل زنجیره‌ای در صربستان (دو مرحله ۱۹۹۷ و ۲۰۰۰) ، گرجستان (۲۰۰۳)، اوکراین(۲۰۰۴) و قرقیزستان(۲۰۰۵) ادامه می‌یابد.

پیشینه

پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق ،کشورهای بلوک مذکور با خروج از سیطره کمونیسم این بار به دام اقتدارگرایی گرفتار شدند ،چنین کشورهایی نخستین هدف انقلاب‌های رنگی واقع شدند ،هدف اصلی این انقلاب‌ها حذف کامل دو مانع بزرگ هژمونی آمریکا بر جهان یعنی چین و روسیه است ،این تلاش‌ها در غالب یک جنگ سرد غیرایدئولوژیک همچنان در جریان است و هنوز نتیجه نهایی خود را آشکار نساخته‌است.[۵]

ویژگی‌ها

تمامی دگرگونی‌های سیاسی که از آن‌ها با نام انقلاب‌های رنگین یاد می‌شود ،واجد ویژگی‌های پیوسته و همگون در علل و شکل تحولات می‌باشند ،نظیر:

همگی آن‌ها به جز قرقیزستان بدون استفاده از ابزارهای خشونت‌آمیز و طی راهپیمایی خیابانی به پیروزی رسیدند.

تمامی این تحرکات با شعارهایی مبتنی بر دموکراسی خواهی و لیبرالیسم انجام گرفتند.

نقش دانشجویان و نهادهای غیردولتی(NGOs) در بروز آن‌ها پررنگ بود.

دلیل اصلی وقوع انقلاب وجود خصوصیاتی چون اقتدارگرایی ،فقدان چرخش نخبگان ،ناکارآمدی در حل مشکلات عمومی و عدم مقبولیت عمومی حکومت وقت بود و جرقه انقلاب به دنبال بروز خطایی از سوی حکومت ،نظیر تقلب در انتخابات روشن شده بود.

تحرکات انقلابی به طور مستقیم یا غیر مستقیم مورد حمایت آمریکا و اروپای غربی بود.[۶]

انقلاب‌های رنگی

انقلاب پنجم اکتبر ،در ۵ اکتبر ۲۰۰۰ (میلادی) اسلودان میلوشوویچ رئیس جمهور وقت صربستان در میان تظاهرات و اعتراضات صدها هزار نفر در بلگراد مجبور به استعفا شد.[۷]

انقلاب گل رز:پس از تقلب گسترده در انتخابات پارلمانی گرجستان در سال ۲۰۰۳ (میلادی)،اعتراضات عمده مخالفین ادوآرد شواردنادزه به رهبری میخاییل ساکاشویلی آغاز شد و در ۲۳ نوامبر همان سال منجر به کناره‌گیری شواردنادزه از قدرت و آغاز حکومت ساکاشویلی (بالقب دن کیشوت گرجستان) شد.[۸]

انقلاب نارنجی:مسموم شدن ویکتور یوشچنکو در جریان مبارزات انتخاباتی چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اوکراین در سال ۲۰۰۴ (میلادی) و احتمال دست داشتن ویکتور یانوکوویچ رقیب سرسخت یوشچنکو در این قضیه آتش انقلاب نارنجی اوکراین را برافروخت ،پس از ۶ روز نظاهرات حامیان یوشچنکو پارلمان این کشور نتیجه انتخابات را (که یانوکوویچ نامزد مورد حمایت روسیه را برنده اعلام می‌کرد) مخدوش و ملغا اعلام کرد و با برگزاری دوباره انتخابات ویکتور یوشچنکو با کسب ۵۲ درصد آرا قدرت را در دست گرفت.[۹]

انقلاب گل لاله ،انتخابات پارلمانی ۲۷ فوریه ۲۰۰۵ (میلادی) در قرقیزستان پس از تعطیلی برخی روزنامه‌ها و ایستگاه‌های رادیویی مخالفین انجام گرفت که در جریان آن حامیان عسگر آقایف به پیروزی چشمگیر و قاطعی دست یافتند ،در پایان دور دوم رای‌گیری در ۱۳ مارس سازمان امنیت و همکاری اروپا روند انتخابات را با نقایص فراوان توصیف کرد در حالی که سازمان دولت‌های همسود (نزدیک به روسیه) رای گیری را آزادانه خواند.[۱۰]

نخستین اعتراضات به روند برگزاری انتخابات از شهرهای جنوبی کشور آغاز شد ،۲۱ مارس ۲۰۰۵ آقایف تحت فشار افکار عمومی دستور بررسی تخلفات احتمالی را صادر کرد و در روز ۲۴ مارس در جریان نخستین راهپیمایی بزرگ مردمی در بیشکک (پایتخت) ،دولت با حمله مردم به ساختمان اصلی‌اش سرنگون شد و آقایف به همراه خانواده‌اش با یک بالگرد به قزاقستان و سپس به روسیه گریختند و انقلاب گل لاله که به واسطه وقوع‌اش در فصل بهار این عنوان را بر خود داشت به پیروزی رسید. [۱۰]

واکنش کشورهای همسود

واکنش دیگر کشورها

واکنش ایران

رخداد انقلاب های رنگی در کشورهای آسیای میانه به شدت دستگاه اطلاعاتی و تبلیغانی حکومت ایران را حساس کرده و نسبت به زیر نظر گرفتن فعالیت های مسالمت آمیز در سطح جامعه برانگیخته است. حکومت ایران طی سالهای گذشته دستگیری هایی در میان اساتید دانشگاه ، ایرانیان مقیم آمریکا که با داخل ارتباط داشته اند صورت داده و ضمن بازداشت چنیدن ماهه،آنان را به اتهام تلاش برای انقلاب مخملی محاکمه کرده است. هاله اسفندیاری[۱۱] ، کیان تاجبخش ، رامین جهانبگلو[۱۲] ، برادران علایی و... از جمله افرادی بودند که به اتهام تلاش برای راه انداز ی انقلاب مخملی بازداشت و پس از حاضر شدن در برابر دوربین های صداو سیما و بیان اعترافات مد نظر مسئولان آزاد شدند. صداو سیمای جمهوری اسلامی با میکس کردن اعترافات نسبت داده شده برنامه ای با عنوان «به نام دموکراسی» پخش کرد. تلاش دولت ایران در راستای بازنشستگی اجباری بسیاری از اساتید و فشار شدید تر بر محافل دانشجویی احتمالا در راستای پیشگیری از انقلاب مخملی در ایران است.

صداو سیما ، روزنامه کیهان و سایر رسانه های تحت کنترل محافظه کاران همچنین عده بیتشری از روشنفکران ایران و فعالان اجتماعی ،دانشجویان و طرفداران حقوق زنان را به تلاش برای انقلاب مخملی متهم می کنند.

" انقلاب " رنگی در ذیل مدلهای شناخته شده و کلاسیک جامعه شناسی سیاسی در باب تغییرات و دگرگونیهای اجتماعی نمی گنجد . " انقلاب " رنگی یک پدیده پسا جنگ سردی و به این معنا نوین و متاخر است . " انقلاب" رنگی هم یک مدل برای " گذار به دموکراسی"، هم یک استراتژی برای نیروهای "دموکراسی" خواه و جنبشهای اجتماعی و هم پدیده ای از جنس پروپاگاند است. " انقلاب" رنگی یک کودتای فرا مدرن ((post-modern coup است . تنها در فقدان "خطر و تهدید " سرخ است که می توان انقلابهای نارنجی و مخملی و ... راه انداخت ، واژه های شناسنامه دار را قلب و رنگ کرد و توحش راست و نئولیبرالیسم را درزرورق " رادیکالیسم " پیچید و درمقام "انقلابیگری" بر نشاند . به هرحال به واسطه اهمیت کنونی این اصطلاح و پدیده در صحنه سیاست و از جمله تلاشی که در جهت "صدور" این نوع "انقلاب" به ایران صورت می گیرد، چاره ای جز نقد و بررسی محتوای واقعی آن از ورای خطه های مه آلود شعار و تبلیغات وجود ندارد . از برکت منابع مالی نا محدودی که امروزه در اختیار این سنخ از "انقلابیون" و حامیان آنها قرار دارد ، دروغهای بی آزرم و ناشیانه ای در این باب در ابعاد بسیار گسترده ای منتشر شده اند . ما نه چنین منابع مالی ای در اختیار داریم و نه چنان دستگاههای خبر پراکنی . تنها سلاح ما ثبت علمی و مستدل حقایق تاریخی است که دارای قدرتی اقناع کننده است و می توان اذهان را مجاب سازد . جعلیات و دروغ نمی توانند در آزمون زمان تاب بیاورند و سرانجام به علت تناقضات درونی خود تکه پاره خواهند شد . تنها انقلابها و انقلابیونی که خود را از دروغ و رنگ پالوده باشند می توانند تالی رویدادهای عظیم گردند .

"انقلاب" رنگی به تغییرو تحولاتی اطلاق می شود که تا کنون در کشورهای باقیمانده از بلوک سابق شرق اتفاق افتاده و هیات حاکمه این کشورها جای خود را به حکومتهای یکسره طرفدار غرب داده اند . این تحولات با وقوع "انقلاب" مخملی" ((velvet revolution در


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد انقلاب رنگی

تئورى‏هاى مختلف درباره انقلاب اسلامى

اختصاصی از فایلکو تئورى‏هاى مختلف درباره انقلاب اسلامى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

تئورى‏هاى مختلف درباره انقلاب اسلامى

انقلاب اسلامى ایران در سال 1979/1357 یکى از تحولات شگرف و عظیم قرن بیستم به شمار مى‏رود و بسیارى از تئورى پردازان پدیده انقلاب را شگفت زده کرد. امروزه پس از گذشت‏ سال ها از پیروزى انقلاب هنوز عوامل، ابعاد و ویژگی هاى آن روشن نشده است.

چرا نهضت مشروطیت (1285/1960) با کودتاى رضاخان در سال 1299 و نهضت ملى شدن نفت در سال هاى پایان دهه 1320 با کودتاى 28 مرداد 1332 با شکست روبرو شد، همچنانکه حرکت پرشور مردم به رهبرى امام خمینى (رضوان الله تعالى علیه) در سال هاى 1342 به بعد نیز سرکوب گردید؛ ولى این تحول عظیم در سال 1357 تحقق یافت؟ چه عوامل و عللى این پیروزى را به ارمغان آورد؟ البته پدیده‏هاى اجتماعى زاییده یک عامل نیستند، ولى مى ‏توان از اساسى ‏ترین و اصلى ‏ترین عامل سخن گفت و اهمیت ‏شناخت علت اصلى انقلاب به عنوان علت محدثه در بقا و استمرار آن مؤثر خواهد بود. آیا از میان متغیرهاى انقلاب، عدم توسعه سیاسى، مشکلات اقتصادى، بحران هاى دینى و مذهبى اساسى‏ ترین علت‏این پدیده اجتماعى است ‏یا این که عوامل دیگر مؤثر بوده اند؟

جالب توجه اینکه محمدرضا پهلوى در آذر سال 1356 در مراسم فارغ التحصیلى دانشگاه افسرى اعلام کرد: «کسى نمى‏تواند مرا سرنگون کند. من از حمایت کارگران، کشاورزان و بخش وسیعى از مردم عادى و روشنفکران به علاوه از پشتیبانى بى چون و چراى نیروهاى مسلح هفتصد هزار نفرى ایران برخوردارم‏» (1)

سازمان تحلیل اطلاعات دفاعى که وزارت دفاع و نیروهاى مسلح آمریکا را تغذیه اطلاعاتى مى‏نماید در ارزیابى از موقعیت رژیم پهلوى اظهار مى‏ کند:«انتظار مى‏ رود شاه در ده سال آینده نیز همچنان به صورت فعال در قدرت بماند» .(2)

حیرت در این بود که چگونه امور ناممکن به ممکن بدل گشت و مردم با دست ‏خالى بر رژیمی نیرومند غالب شدند و رژیم مقتدر و با ثبات محمدرضا پهلوى را از هم پاشیدند؟ و چگونه او مقبولیت و کار آمدى خود را از دست داد؟

به طور کلى تئورى‏هاى چرایى انقلاب اسلامى ایران در پنج دسته ذیل خلاصه مى‏شود:

1- گروهى «تئورى توطئه» را منشا زایش انقلاب دانسته‏اند و طرح ریزى از پیش تعیین شده خارجى‏ها خصوصا آمریکا و انگلستان را مؤثر این پدیده شمرده‏اند، زیرا پیشرفت‏هاى همه جانبه اقتصادى ایران در تولیدات صنعتى، معدنى و کشاورزى در بازارهاى بین المللى و نیز افزایش بهاى نفت در نیمه اول دهه 1350، منافع قدرت‏هاى غربى را به خطر انداخت. (3)

2- دسته دیگرى با «تئورى مدرنیزاسیون» علت چرایى انقلاب اسلامى را تفسیر کرده‏اند و شتاب رژیم شاه در اصلاحات مدرن اجتماعى و اقتصادى و ناسازگارى آن با بافت ‏سنتى جامعه و در نتیجه پیدایش بحران هویت را منشا پیدایش انقلاب دانسته‏اند. این گروه اصلاحات شاه و ریشه‏هاى طغیان در سال 1342 را مؤید این نظریه دانسته‏اند. (4)

خانم نیکى کدى در مقام نقد هر دو تئورى و پیرامون پروژه‏هاى صنعتى و تجارى رژیم محمدرضا پهلوى بر این باور بود که اجراى پروژه‏هاى یاد شده طرح هاى بزرگى بودند که مطابق شرایط ایران طراحى نشده و بى‏ اندازه گران و پر خرج بودند و ناکامى اقتصادى، عدم‏ تقسیم عادلانه، فساد و اسراف مالى به بار آوردند. (5)

3- عده دیگرى همچون خانم کدى بر اساس مطالب فوق «معضلات و ناهنجارى‏هاى اقتصادى» را عامل اصلى بروز انقلاب اسلامى ایران معرفى مى‏ کنند. (6)

4- گروه دیگرى از محققان واقع بینانه به عوامل اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و به خصوص مذهبى توجه دارند.آبراهامیان در این راستا چنین استدلال مى‏ کند:

«انقلاب از این جهت ‏به وقوع پیوست که شاه در سطح اجتماعى - اقتصادى به نوسازى‏هایى دست زد، اما در جهت نوسازى در سطح سیاسى ناکام ماند» . (7)

برخى از محققان برآنند که: «علت اصلى و اساسی قیام مردم این بود که شاه نسبت ‏به نابودى ارزش هاى مسلط جامعه آنها که از مذهب و آئین آنها سرچشمه گرفته بود، قیام کرده و به همین دلیل بود که با جریحه دار شدن احساسات مذهبى امت مسلمان ایران، دیگر مجالى براى صبر و تحمل و شکیبایى در مقابل سایر ناملایمات اجتماعى و اقتصادى وجود نداشت‏»(8)

پاره‏اى دیگر از تئورى پردازان انقلاب اسلامى ایران در تعیین عامل اصلى سقوط و شکست رژیم شاه مى ‏نویسند: «اگر ما به جستجوى علل و عواملى که خارج از ماهیت انقلاب اسلامى و آرمان ‏ها و ریشه‏ هاى تاریخى آن است ‏بپردازیم، تنها عاملى که به عنوان علت اصلى و عامل اول مى‏توان از جریان انقلاب، از تولد تا پیروزى آن استنباط نمود، اعمال سیاست اسلام زدایى توسط شاه بود که ادامه رژیم خود را به منظور هرچه بیشتر جلب نمودن حمایت‏ خارجى و تحکیم هرچه عمیق‏ تر سلطنت و دیکتاتورى در داخل کشور، در گرو آن مى‏ دید.» (9)

5- تئورى دیگر بر جامعیت اسلام تأکید مى ‏کند و نقش تعالیم اسلام را در پیدایش انقلاب اسلامى ایران پررنگ ‏تر مى ‏نماید. استاد مطهرى چنین عقیده‏اى را ابراز مى‏کند و در تفسیر اسلامى بودن، معنایى اعم از معنویت درج مى ‏کند و نوعى جامعیت از دین اسلامى را که متضمن مسایل اقتصادى، سیاسى و اجتماعى است ارائه مى ‏نماید و حریت و آزادى، عدالت، نبودن تبعیض هاى اجتماعى و شکاف‏هاى طبقاتى را در متن تعلیمات اسلامى قرار مى ‏دهد. استاد در ادامه مى‏ فرماید: راز موفقیت نهضت ما نیز در این بوده است که نه تنها به عامل‏ معنویت تکیه داشته، بلکه آن دو عامل دیگر مادى و سیاسى را نیز با اسلامى ‏کردن محتواى آنها، در خود قرار داده است. فى المثل، مبارزه براى پر کردن شکاف هاى طبقاتی، از تعالیم اسلامى محسوب مى‏شود، اما این مبارزه با معنویتى عمیق توأم و همراه است. از سوى دیگر روح آزادى خواهى و حریت در تمام دستورات اسلامى به چشم مى‏ خورد. (10)

تفسیر جامع نگرانه از دین اسلام و تبیین ابعاد مختلف اجتماعى، سیاسى و فرهنگى آن مهمترین تلاش علمى اندیشوران و متفکران معاصر همچون علامه طباطبایى، شهید مطهرى و دکتر شریعتى بود که منشاء شکل گیرى انقلاب اسلامى ایران شد.


دانلود با لینک مستقیم


تئورى‏هاى مختلف درباره انقلاب اسلامى

دانلود پروژه موضوع بررسی روابط سیاسی ایران و سوریه بعد از انقلاب اسلامی ایران (2001-1979)

اختصاصی از فایلکو دانلود پروژه موضوع بررسی روابط سیاسی ایران و سوریه بعد از انقلاب اسلامی ایران (2001-1979) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پروژه موضوع بررسی روابط سیاسی ایران و سوریه بعد از انقلاب اسلامی ایران (2001-1979)


دانلود پروژه موضوع بررسی روابط سیاسی ایران و سوریه بعد از انقلاب اسلامی ایران (2001-1979)

خاورمیانه به عنوان منطقه ای استراتژیک جایگاه عمده و حساسی در رقابتهای دو ابر قدرت شرق و غرب در دوران جنگ سرد داشت و نقش یک محرک را در مداخلة ابر قدرتها ایفا می کرد . پس از دوران جنگ سرد و فروپاشی شوروی نه تنها این منطقه اهمیت خود را از دست نداده بلکه بر اهمیت آن نیز افزوده شده است . لذا درک و شناخت صحیح از تحولات منطقه خاورمیانه ، برای ایران که خود در این منطقه قرار دارد ضروری و آگاهی از عملکرد دولتهای منطقه نیز در این راستا می باشد .

سوریه به دلیل موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی ، یکی از مهم‌ترین کشورهای خاورمیانه محسوب می شود که توانسته است در چند دهة اخیر نقش مهمی را در روند تحولات منطقه ای ایفا نماید . بدین لحاظ این کشور جایگاه ویژه ای را در سیاست خارجی ایران که اولویت اصلی را در روابط خارجی بر همکاری با کشورهای اسلامی و غیر متعهد می دهد ، به خود اختصاص داده است و نیاز هست که شناخت بیشتری نسبت به آن پیدا کرد . ایران و سوریه به عنوان دو کشور خاورمیانه ای غیر همسایه توانسته اند در دو و نیم دهة اخیر بیشترین هماهنگیها را در روند تحولات منطقه ای و جهان اسلام کسب نمایند و به عنوان الگویی برای دیگر کشورهای منطقه در همکاریهای دو جانبه مطرح شوند حال پرسش اصلی این است که چه عواملی در بهبود و گسترش روابط دو جانبه مؤثر بوده است؟ علت هماهنگی در اکثر تحولات منطقه ای چه بوده است که توانسته روابط این دو کشور را به عنوان الگویی برای سایر کشورها در مناسبات دوجانبه تبدیل کند ؟ این پرسشی است که باید به آن پاسخ داده شود . ابتدا روابط و مناسبات سیاسی دو کشور در دوران قبل از انقلاب اسلامی را مرور خواهیم کرد تا سیمای اصلی همکاری و الگومندی در روابط بعد از انقلاب روشن شود . سپس عوامل تأثیر گذار را در همکاری و روابط دو جانبه با تأکید بر عوامل منطقه ای تجزیه و تحلیل می کنیم هر چند که ممکن است واقعیت امر چیزی غیر از تحلیل های عرضه شده باشد ، زیرا اصولاً همیشه بسیاری از اطلاعات تا زمان مشخصی محرمانه باقی می ماند و دسترسی به بعضی اطلاعات هیچ گاه امکان پذیر نمی باشد .

1ـ طرح و تبیین موضوع :

مطابق با اصل 152 قانون اساسی جمهوری اسلامی ، سیاست خارجی ایران بر اساس "نفی هر گونه سلطه جویی و سلطه پذیری ، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور ، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر ابر قدرتهای سلطه گرو روابط صلح آمیز با دول غیر محارب استوار است . بنابراین ازدیدگاه قانون اساسی رابطه با دول غیر محارب مجاز شمرده شده است . همچنین طبق اصل 154 قانون اساسی ، جمهوری اسلامی سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همة مردم جهان می شناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند .

پس علاوه بر رابطه با دول غیر محارب ، برقراری رابطه با کشورهایی که از لحاظ مواضع سیاسی به ایران نزدیک می باشند در دستور کار سیاست خارجی این کشور قرار دارد .

سوریه که در این ردیف ازکشورها قرار دارد جایگاه ویژه ای را در سیاست خارجی ایران به خود اختصاص داده است به طوری که از آن به عنوان کشور دوست و برادر یاد می شود . وقوع انقلاب اسلامی در ایران و سقوط شاه ـ متحد استراتژیک اسرائیل در منطقه ـ باعث خشنودی سوریها که خود را متولی مبارزه با اسرائیل می دانستند ، شد و به حمایت از این انقلاب پرداختند .

از دید انقلاب اسلامی ، اسرائیل به عنوان پایگاه استعمار در منطقه و موجودی نامشروع و غیر قانونی در قلب جهان اسلام ، می بایست از بین برود و مبارزة عملی و همه جانبه این امر را محقق می سازد . در این راستا ایران با کشور مصر به خاطر سازش با اسرائیل و خیانت به آرمان فلسطین و اعراب قطع رابطه نمود . همچنین سفارت اسرائیل در تهران را تعطیل و آن را به سازمان آزادیبخش فلسطین واگذار نمود .

این گونه اقدامات عملی و حمایتهای سیاسی ایران از مواضع اعراب و فلسطینیان ، سوریه را در عملی کردن تز خود مبنی بر برابری استراتژیک با اسرائیل مصمم تر کرد ؛ به علاوه بروز حوادث و رویدادهای بعدی منطقه از جمله جنگ ایران و عراق و حملة اسرائیل به لبنان در سال 1982 ، سبب گردید که دو کشور ایران و سوریه تماسهای بیشتری را با هم در جهت حل مسائل پیش آمده داشته باشند که همین موارد زمینة تداوم گسترش روابط را علیرغم اختلاف سلیقه در بعضی مسائل فراهم آورد .

بنابراین هدف پژوهش ، بررسی علل گسترش روابط سیاسی ایران و سوریه بعد از وقوع انقلاب اسلامی در ایران می باشد . و سعی براین است که ضمن روشن کردن این عوامل به تقویت آن و الگو سازی با توجه به شرایط و موقعیت دیگر کشورها در روابط با یکدیگر پرداخته شود تا شاهد تحقق روابط دوستانه میان کشورهای منطقه و جهان اسلام باشیم.

2ـ ادبیات موضوع :

    علیرغم حساسیت و اهمیت موضوع یکی از نکته های جالب توجه در ارتباط با آن کم توجهی محققان و پژوهندگان این رشته به این مسأله می باشد و کمتر تحقیق و کتابی در این زمینه یافت می شود که به طور دقیق و موشکافانه به بررسی روابط پیچیدة ایران و سوریه پرداخته باشد . در این ارتباط تنها گزارشها و مقالاتی به چشم می خورد که بیشتر به مسألة صلح و اقدامات سوریه و بررسی سطحی روابط ایران و سوریه و البته با دیدگاه وزارت خارجه ای پرداخته است .

3ـ علل انتخاب موضوع :

    همان طور که در مقدمه بیان شد درک و شناخت صحیح از تحولات منطقة خاورمیانه و کشورهای آن برای ایران که خود در این منطقه قراردارد و به عنوان تزدیک ترین محیط جغرافیایی گسترده تر از کشورها محسوب می شود ، ضروری می باشد . در این راستا بررسی روابط دو جانبه میان ایران و کشورهای منطقه نیز یکی از مهم ترین اقدامات شناخته می شود . کشور سوریه که به دلیل مسائل ژئوپلتیک و هم جواری با رژیم اسرائیل به عنوان کشور خط مقدم جبهة اعراب و اسرائیل شناخته شده و اکنون نیز به عنوان کشور خط مقدم مخالف باروند فعلی سازش مطرح می باشد ، جایگاه ویژه ای را در سیاست خارجی ایران به خود اختصاص داده است . علاوه بر اهمیت این موضوع علاقة نویسنده به مسائل منطقه ای و جهان اسلام نیز سبب گردید که روابط سیاسی دو کشور ایران و سوریه مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد .

4ـ سئوال اصلی و سئوالات فرعی :

سئوال اصلی : چرا روابط ایران و سوریه در مقطع بعد از وقوع انقلاب اسلامی بهبود و گسترش یافته و علل گسترش آن کدامند ؟

سئوالات فرعی :1.  مسأله بحران خاورمیانه تا چه اندازه در روابط سیاسی ایران و سوریه مؤثر بوده است ؟

  1. مسأله عراق و توسعه طلبی آن تا چه اندازه در روابط سیاسی ایران و سوریه مؤثر بوده است ؟
  2. پیمان ترکیه ـ اسرائیل چه تأثیری در روابط سیاسی ایران و سوریه داشته است ؟
  3. ساختار نظام بین الملل در دوران نظام دو قطبی و پس از آن چه تأثیری بر روابط دو جانیه داشته است ؟

5 ـ فرضیه های تحقیق :

فرضیه اصلی : (( گسترش روابط ایران و سوریه در مقطع بعد از انقلاب اسلامی ناشی از دشمن مشترک یعنی اسراییل و دیدگاه‌های مشترک در ارتباط با برخی تحولات منطقه ای و تلاش در جهت کسب موازنة قدرت در برابر آن بوده است . ))

فرضیه های فرعی :1. (( انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل مؤثر در گسترش روابط سیاسی ایران و سوریه بوده است .))

  1. (( دیدگاه مشترک دو کشور در ارتباط با مسأله فلسطین و اشغالگری اسرائیل از عوامل مهم تأثیر گذار بر روابط سیاسی دو کشور بوده است .))

3. (( پیمان نظامی راهبردی ترکیه ـ اسرائیل در سال 1996 در منطقه و گسترش  همکاریهای دوجانبه، از دیگر عوامل تأثیر گذار بر روابط و همکاری بین دو کشور بوده است . ))

6ـ تعریف مفاهیم :

    در متن این پژوهش مفاهیمی چون سیاست خارجی ، روابط خارجی ، بحران خاورمیانه و موازنه قدرت را ملاحظه می کنیم که باید منظور خود را از این مفاهیم و کاربرد آن مشخص و تبیین نماییم . تعریف این مفاهیم از آن نظر ضروری و دارای اهمیت است که مبنای نظری این پژوهش را تشکیل داده و در درک بهتر و عمیق تر متن کمک می کند . بنابراین در اینجا به اختصار به تعریف مفاهیم مورد نیاز پرداخته می شود :

سیاست خارجی : سیاست خارجی را باید مجموعه ای از اهداف ، جهت گیریها ، روشها و ابزار در نظر گرفت که یک حکومت در مقابل سایر واحدهای سیاسی بین الملل به منظور دستیابی به منافع ملی دنبال می کند . سیاست خارجی در نهایت سعی می کند بر رفتار و کردار سایر کشورها و نتیجتاً بر کل نظام بین الملل اثر بگذارد ، ضمن اینکه متقابلاً از محیط خارجی تأثیر می پذیرد .(1)

روابط خارجی : شامل آن دسته از روابطی می شود که به عنوان امری رسمی ، ابتکار آن با حکومتها بوده و توسط آنها هدایت می شود . و از روابط بین گروه‌ها ، سازمانها و احزاب و سندیکاها متمایز می باشد و دارای ابعاد سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و … می باشد .(2)

بحران خاورمیانه : منظور درگیریها و جنگهای اعراب و اسرائیل از سال 1948 تا زمان کنونی و وجود موجودیتی به نام اسرائیل می باشد .

موازنه قدرت : که به موجب آن ، باید چنان موازنه ای بین قدرت دولتها برقرار شود که مانع چیرگی یکی یا گروهی از آنها بر سایرین باشد تا در نتیجه ، صلح محفوظ بماند .(3)

7ـ متغییرها :

روابط سیاسی ایران و سوریه متغییر وابسته و موجودیتی به نام اسرائیل و برخی تحولات منطقه ای متغییر مستقل می باشند .

...

بخش اول : مبانی نظری سیاست خارجی

در مطالعة روابط بین الملل سه مرحله را می توان از هم تفکیک کرد . بر همین اساس به    سه گونه نیز می توان این مطالعه را انجام داد . یکی از بعد تاریخی یعنی مطالعه حوادث و رویدادهای بین الملل که اولین مرحله در راه شناخت موضوع و جمع آوری داده هایی است که در مراحل بعد عناصر اولیة قضایا و استنتاجات را تشکیل می‌دهند و بی شناخت آنها هیچ قدمی فراتر نمی توان نهاد . دوم جمع بندی وریشه یابی و برقراری رابطه بین عناصر فوق یعنی داده های تاریخی است که خود موضوع جالب و مهمی در مطالعات بین المللی را تشکیل میدهد و سومین مرحله از بعد نظری به موضوع می نگرد یعنی باید شناخت را تئوریزه کرد . در این مرحله شناخت ماهوی روابط بین الملل هدف اصلی مطالعه است .(1)

بر این  اساس نیاز به استفاده از تئوری در شناخت بسیار مهم می باشد . نظریه یا تئوری ، بیان منسجم وسیستماتیک شناخت ما از واقعیت است . بنابر این برای نظریه پردازی باید ابتدا به جمع آوری و سیستماتیزه کردن عناصر شناخت خود از موضوع بپردازیم و سپس با برقراری رابطه به‌ویژه رابطه علّی بین عناصر مختلف شناخت به تبیین ماهوی قضیه و اینکه چرا موضوع مورد بحث بدین‌گونه است و نه به گونه ای دیگر بپردازیم . اگر به چنین شناختی دست یابیم قائدتاً باید قادر به پیش بینی تحولات آتی موضوع نیز باشیم . اما نباید فراموش کرد که کمال مطلوب در تئوری با واقعیت تئوری همیشه یکی نیست و کمتر اتفاق می افتد که تئوری را در همه ابعاد و پیچیدگی آن بیان کند . اگر قرار بود که واقعاً تئوری مجموعه ای از قضایای منسجم و سیستماتیک در تبیین یک واقعیت باشد قائدتاً باید در روابط بین الملل نیز با یک یا دو تئوری بیشتر سروکار نداشته باشیم : زیرا چنین تئوری باید شمائی توضیحی از این روابط، ساختار و تحولات آن بدست دهد و عوامل تعیین کننده آن را دقیقاً روشن سازد در حالی که در این زمینه با دهها تئوری روبرو هستیم . (2)

در این بخش ، ابتدا اشاره کوتاهی داریم به روشهای مطالعه سیاست خارجی ، سطح تحلیل در سیاست خارجی و متعاقب آن ، عوامل مؤثر در تعیین سیاست خارجی که آنها را مورد بررسی قرار می دهیم .

1ـ روشهای مطالعه سیاست خارجی :

    همانطور که بیان شد سیاست خارجی را باید مجموعه ای از اهداف ، جهت گیریها ، روشها و ابزار در نظر گرفت که یک حکومت در مقابل سایر واحدهای سیاسی بین الملل به منظور دستیابی منافع ملی دنبال می کند. اولین وظیفه سیاست خارجی ، تشخیص دادن منافع خارجی کشور و اولویت بندی و اجرای آن است؛ دومین مسئولیت تأمین نیازهای اقتصادی تجاری و نظامی است . وظیفة سوم تأمین پرستیژ بین المللی است .(3)

مطالعة سیاست خارجی کشورها و روابط بین الملل از نظر تاریخی چهار مرحله اساسی زیر را طی نموده است :

  1. مرحله تاریخی : در این دوره مطالعة روابط بین الملل در واقع چیزی جز مطالعة تاریخ دیپلماسی نبوده است . طرفداران این روش معتقد بودند که با بررسی و قایع تاریخی می توان از آنها نتیجه گیری و استفاده کرد . بدین نحو که با آگاهی از ماهیت رویدادها وسیر تحول نهادهای سیاسی در گذشته می توان به درک و توجیه آنها در حال حاضر کمک کرد و گرایشهای آتی وقایع را نیز تا حدودی تخمین زد . (4)

          اشکال اساسی در برداشت تاریخی این بود که نویسندگان از وقایع تاریخی قواعد کلی استخراج نمی کردند و از این رو سیاستمداران و دانشمندان بین الملل دارای اطلاعات عمیق و اصول کلی نسبت به روابط خارجی کشورها نبودند .

از طرف دیگر دانشجویان سیاست خارجی فاقد هر گونه اطلاع تحقیقی و تحلیلی از اوضاع و وقایع بین المللی عصر خود بودند . نقص دیگر متد تاریخی در مطالعة روابط بین الملل این بوده است که این روش به محیط سیاسی رفتار کشورها و تصمیم گیری توجه نداشته است (5)

  1. مرحلة توضیح وقایع مهم عصر حاضر یا ( بین الملل روز ) : در این مرحله نویسندگان سیاست خارجی کشورها سعی داشتند که وقایع مهم سیاسی زمان خود را با توجه به علل و اوضاعی که موجب پدید آمدن چنین حوادثی گشته تفسیر و توضیح نمایند . در این دوره تنها وظیفة اساسی مدرسان روابط بین الملل ، بررسی روابط بین الملل بود که در روزنامه های مهم و مجلات علمی درج می شد . تامپسون ، استاد روابط بین الملل می گوید: در این دوره نیویورک تایمز به صورت انجیل ( کتاب مقدس ) مطالعة روابط بین الملل درآمده بود .(6)

عیب و نقص دید مزبور در مطالعة روابط بین الملل این بوده است که نویسندگان توجهی به تجارب گذشته سیاسی و وقایع تاریخی نداشتند ، لذا نمی توانستند قوانین و اصول مبتنی بر حقایق و واقعیات بین الملل را استخراج نموده دردسترس سیاستمداران و دانشمندان روابط بین الملل بگذارند . از سوی دیگر مطالعه وقایع روز در این مرحله فاقد روش تحقیق و همچنین بدون ارتباط با مسائل بین الملل و سیاست خارجی کشورها بود .

  1. مرحلة حقوقی و اخلاقی : این مرحله پس از جنگ جهانی اول شروع و تاظهور جنگ سرد ادامه داشت . پیروان این مکتب عقیده داشتند که اساس کار روابط بین الملل باید تشریح قراردادهای موجود ، مطالعه حقوق بین الملل و توضیح ارکان و وظایف سازمانهای بین المللی و منطقه ای باشد .(7) پیروان این مکتب که به انترناسیونالیستها معروفند عقیده داشتند که وظیفه دانشمندان و دانش پژوهان روابط بین الملل است که هدفها و اصولی را که کشورها باید در عرصه بین الملل تعقیب کنند دریافته و موازینی در روابط بین الملل تعیین و عرضه کنند که بر پایه آنها درستی یا نادرستی رفتار کشورها سنجیده شود . این روش چند نقص عمده داشت : اول این که جامعة بین الملل را شبیه جامعة داخلی دانسته و از این رو ملزم به رعایت مجموعه ای از حقوق و تعهدات قانونی و لازم الاجرا می داند .دوم این که روابط بین الملل را نمی توان بدان اندازه ساده کرد که به شکل مقررات حقوقی یا سازمانهای بین المللی و یا موازین اخلاق درآورد .
  1. مرحلة تجزیه و تحلیل عوامل و سیستمهای بین الملل : در این مرحله سیاست بین الملل را به مطالعه عوامل یعنی محیط سیاسی و رفتارهای روابط دیپلماتیک کشورها تعریف نموده و سعی کردند که نفوذهای عمومی رفتار کشورها را دریافته و طرق کنترل و تنظیم اعمال کشورها یعنی سیستمها و سازمانهای بین المللی و قراردادهای را در صحنة بین الملل ارائه داده و توضیح و تشریح نمایند . پرفسور کرک از دانشگاه کلمبیا می گوید : در این مرحلة تاریخی از مطالعه روابط بین الملل به جای بررسی ساخت و تشکیلات جامعه بین الملل ، عوامل و گرایشهای زیر بنائی ، که شکل دهنده و بوجود آورنده رفتار کلیه کشورها می‌باشد ، مورد توجه قرار گرفته است .(8)

در کنار مراحل تاریخی مطالعه سیاست خارجی کشورها ، بعضی از دانشمندان روابط بین الملل عقیده دارند که پنج دید  وبرداشت مختلف در مطالعة روابط بین الملل موجود است :

1ـ برداشت تاریخی (The Historical Approach) : در این برداشت ، دانشمندان می کوشند که با در نظر گرفتن عوامل زمان ، مکان و موضوع خاصی از سیاست خارجی کشورها ، قوانین و ضوابط کلی استنتاج نمایند . آنها معتقدند که تاریخ دیپلماسی روشنگر تحولات علم روابط بین الملل است .

مطالعة روابط بین الملل با برداشت تاریخی ، نقش مهم دیپلماسی ، مفهوم توازن قوا ، نظام نوین کشوری و اهمیت کشورهای بزرگ به عنوان بازیگران اصلی در صحنه جهانی سیاست را آشکار می سازد . مطالعة تاریخ دیپلماسی همچنین روشنگر سیر تحول رشتة روابط بین الملل است . به علاوه  با مطالعة تاریخ دیپلماسی چگونگی رفتار دول در مقایسه با اصول و اهداف اعلام شده آنها در سیاست خارجی ، مراحل و نحوة تصمیم گیری در کشورهای مختلف و نیز  پیروزی یا شکست و نیز اشتباهات دول در صحنة بین الملل روشن می شود .(9)

2ـ برداشت سیستمی (The System Approach) : در برداشت سیستمی سعی دانشمندان بر این است که مسائل و موضوعات روابط بین الملل را با توجه به سیستمهای بین الملل دنبال کنند . به نظر طرفداران برداشت سیستمی ، سیستمهای توازن قوا ، امنیت دسته جمعی ، سیستم دوبلوکی و سیستم امپراتوری و جهانی و … می باید اساس مطالعه و شالوده کار دانشمندان مسائل بین الملل را تشکیل دهد و مطالعه مسائل خارجی کشورها باید در چارچوب سیستمهای بین الملل تعقیب گردد .

3ـ برداشت ضابطه ای و فلسفی (The Normative Approach) : در این برداشت هدف اینست که رفتار کشورها را آن گونه که باید باشد و به نحوی که تحت استاندارد ، نورمها و ضوابط عمومی درآید توجیه نمایند . به نظر دانشمندان طرفدار این برداشت تنها از این راه است که می توان عملیات کشورها را در صحنه بین الملل توجیه نموده و نظام مطلوب و صلح پایدار را در جهان بوجود آورد . پیراون این برداشت همچنین عقیده دارند که مسائل بین الملل باید از نقطه نظر سیاست قدرت ، حقوق بین الملل و سازمانهای بین المللی دنبال گردد.(10) به عبارت دیگر ، طبق این برداشت در مطالعة روابط بین الملل باید مسائل بین الملل را هم از لحاظ افکار فلسفی و هم از دیدگاه سیاست قدرت و یا حقوق بین الملل و سازمانهای بین الملل تجزیه و تحلیل کرد.

...

 

مقدمه ………………………………………………………………………………1

 

 

فصل اول (کلیات)

  1. طرح و تبیین موضوع ……………..…………………………………………………………………2
  2. ادبیات موضوع ………………………………………………………………………………………3
  3. علل انتخاب موضوع…………………………………………………………………………………3
  4. سؤال اصلی و سؤالات فرعی…………..…………………….…………………………………….3
  5. فرضیه های تحقیق ………………………….……...…………………….…………………………4
  6. تعریف مفاهیم …………………………………………………………….………………………….4
  7. متغییرها …………………………………………….………………………………...……………….5
  8. روش‌تحقیق ………………….……………….………………………………………………………5
  9. موانع و محدودیتهای تحقیق ………………….……………………………………………………5
  10. سازماندهی تحقیق …………………………………….………………….……………….…………6

یادداشتهای فصل اول ………………………………………………………………………………………..7

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم (اصول و اهداف سیاست خارجی ایران و سوریه)

بخش اول مبانی نظری سیاست خارجی …………...……………………………………………8

  1. روشهای مطالعه سیاست خارجی …………………………………………………………………8
  2. سطح تحلیل ……………………...…………………………………………………………………12
  3. عوامل مؤثر درتعیین سیاست خارجی…………………………………………………………. 14
  4. اصول واهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ………….……………………21
  5. ابزارهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ……………………………………………23
  6. اصول و اهداف سیاست خارجی جمهوری عربی سوریه…………….……………………... 25
  7. ابزارهای سیاست خارجی جمهوری عربی سوریه…….……………………………………… 30
  8. بررسی تطبیقی سیاست خارجی ایران و سوریه …..………………………………………….30

بخش دوم

یادداشتهای فصل دوم ………...……………………………………………………………………………32

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عنوانصفحه

فصل سوم (پیشینه روابط ایران و سوریه 1979ـ 1946)

بخش اول ـ روابط ایران و سوریه از1979- 1946……………………………………………………

بخش دوم ـ عوامل تأثیر گذار بر روابط ایران و سوریه

1.      عوامل تأثیر گذار بر سردی روابط دو جانبه (1973ـ 1946)………………………………………

الف ـ روابط ایران و اسرائیل ………………………………………………………………………………

ب ـ مشکلات داخلی سوریه و ایدئولوژی رادیکال بعث ……………………………………………..

2.         عوامل تأثیر گذار بر بهبود نسبی روابط دوجانبه (1979ـ 1974)………………………………..

الف ـ شرایط منطقه ای ……………………………………………………………………………….

ب ـ شرایط بین المللی ………………………………………………………………………………..

ج ـ به قدرت رسیدن حافظ اسد و پایان بحران داخلی …………………………………………………

د ـ مرگ جمال عبدالناصر و افول ناسیونالیسم عربی ……………………………………………………

نتیجه گیری فصل سوم ………………………………………………………………………………

یادداشتهای فصل سوم  ………………………………………………………………………………

 

35

 

42

42

50

53

53

54

55

55

58

61

فصل چهارم (روابط ایران و سوریه 1988ـ 1979)

بخش اول ـ انقلاب اسلامی ایران…………………………………………………………………………

  1. انقلاب اسلامی ایران و مواضع سوریه ………………………………………………………….
  2. جنگ ایران و عراق و موضع گیریهای سوریه …………………………………………
  3. دلایل حمایت سوریه از ایران در جنگ …………………………………………………………

بخش دوم

الف ـ دیدگاهها و مواضع ایران در مورد بحران خاورمیانه …………………………………………..

ب ـ اختلافات عراق و سوریه و تأثیر آن بر روابط ایران و سوریه…………………………………..

ج ـ اتحاد ایران و سوریه …………………………………………………………………………………

  1. تهاجم اسرائیل به لبنان و تأثیر آن بر روابط دو جانبه……………………………………………..
  2. تنش های سوریه ـ ایران در لبنان ………………………………..…………………………………
  3. دلایل تغییر موضع تاکتیکی سوریه در طول جنگ ………………………………………………..
  4. قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل و مواضع سوریه ………………………………………

نتیجه گیری فصل چهارم ……………………………………………………………………………………..

یادداشتهای فصل چهارم ………………………………………………………………………………………

 

64

65

67

 

71

71

76

84

88

92

98

101

104

106

 

عنوانصفحه

فصل پنجم (روابط ایران و سوریه 2001ـ 1989)

بخش اول ـ روابط سیاسی ایران و سوریه ………………………………………………………………

  1. پایان جنگ تحمیلی و سیاست جدید ایران ……………………………………………………….
  2. روابط ایران و سوریه (2001ـ 1989)………………………………………………………………
  3. پیمان طائف ومواضع ایران و سوریه ………………………………………………………………
  4. حمله عراق به کویت و مواضع ایران و سوریه …………………………………………………..
  5. کنفرانس صلح مارید و مواضع ایران و سوریه …………………………………………………..
  6. اختلافات ایران و امارات متحده عربی و موضع گیری سوریه ………………………………..
  7. تهاجم ترکیه به شمال عراق و مواضع ایران و سوریه ……………………………………………
  8. پیمان استراتژیک ترکیه ـ اسرائیل و مواضع ایران و سوریه ……………………………………..
  9. اختلافات ترکیه ـ سوریه و نقش ایران ……………………………………………………………

بخش دوم ـ عوامل تأثیر گذار بر روابط ایران و سوریه پس از جنگ

نتیجه گیری فصل پنجم ………………………………………………………………………………………

یادداشتهای فصل پنجم ………………………………………………………………………………………

 

110

110

113

 

119

123

127

131

135

137

142

145

147

فصل ششم (نتیجه گیری)…………………………………………………………………………  

یادداشتهای فصل ششم ….………………………………………………………………….……        156

152

منابع و مآخذ………………………………………………………………………………………………157

 

 

 

 

214 صفحه فایل Word

6 صفحه فهرست


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه موضوع بررسی روابط سیاسی ایران و سوریه بعد از انقلاب اسلامی ایران (2001-1979)