فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله اماکن دیدنی کرمانشاه

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله اماکن دیدنی کرمانشاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله اماکن دیدنی کرمانشاه


دانلود مقاله اماکن دیدنی کرمانشاه

بر دامنه کوه بیستون و برفراز سر تندیس هرکول ، غاری دیده می شود که به « غار شکارچیان» معروف است. این را در سال 1949 م. پروفسور کارلتون کون باستان شناس امریکایی و متخصص رشته پیش از تاریخ در دانشگاه فیلادلفیا بررسی کرد. به عقیده وی این غار در دوره های مختلف از جمله دوره جمع آوری غذا، دوره کشاورزی، دوره تئولیتیک و دوره های تاریخی دیگر مورد استفاده قرار گرفته است. غار شکارچیان بیستون، غار کوچکی است که بیش از شش نفر نمی تواند به راحتی در آن جای گیرد. بدون تردید شکارچیان می توانستند برای مدتی طولانی به راحتی در این غار زندگی کنند. اینگونه بنظر می رسد که این غار پیش از اینکه پناهگاه باشد، مخفی گاه برای زندگانی شکارچیان بوده است؛ زیرا موقعیت مکانی غار به گونه ای است که تا به آن نزدیک نشوی دیده نمی شود. پروفسور کارلتون کوه معتقد است جلگه بیستون در گذشته دور پرآب تر و حاصلخیز تر بوده و به همین دلیل چراگاه وسیعی برای حیوانات محسوب می شد. اقوامی که در این جلگه وسیع به شکار می پرداختند، از غار بیستون چون پناهگاهی استفاده می کردند. پروفسور کارلتون کون ضمن کاوش در این غار تا عمق 650 سانتی متری پایین رفت و دوره های زیر را در آن تشخیص داد؛ که این غار به دوران « پلیئستونسن» جدید متعلق است و در دوره جمع آوری غذا قابل سکونت بود. در قدیمیترین طبقه این غار ( طبقه اول از روی خاک بکر) مقدار زیادی ابزار سنگی به دست آمد که از عهد « لوآلوای جدید» یا « اوریتیک قدیم» بود. بعضی از این ابزار بسیار ظریف بود و رنگ دلپذیر و شکل پسندیده ای داشت. این لایه را می توان قدیمی ترین آثار فرهنگی و هنری انسان نئاندرتال در ایران دانست.

غار شکارچیان
غار مرتاریک
غار مردودر
غار مرخر
غار مرآفتاو
تپه نادری
صفه مادی
دیوار قدیمی
کتیبه داریوش
مشخصات ظاهری کتیبه بیستون
نقوش
خطوط
متن کتیبه داریوش بزرگ شاهنشاه هخامنشی ستون یک
ستون دو
ستون سه
ستون چهارم:
ستون پنج
کتیبه های کوچک
نقش برجسته میتریدات دوم اشکانی
نقش گودرز دوم اشکانی
بنای پارتی ( پرستشگاه پارتی)
نقش ولگش ( ولخش ) پارتی
دیواری عظیم از دوره ساسانی
سنگ های تراش خورده ساسانی
پل خسرو ساسانی
کاخ نیمه تمام ساسانی و بقایای کاروانسرای ایلخانی
سر ستون های بیستون در طاق بستان
سر ستون شماره یک
سرستون شماره دو:
سر ستون شماره سه:
اوایل اسلام
کتیبه های اسلامی
کاروانسرای شاه عباسی در دهکده بیستون
کتیبه وقفنامه شیخ علیخان زنگنه بر صخره بیستون
امامزاده باقر بن امام موسی الکاظم
پل صفوی

 

شامل 63 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اماکن دیدنی کرمانشاه

راهنمای شهر(هتل , اماکن تفریحی , رستوران ,باشگاه,کافه و ...)

اختصاصی از فایلکو راهنمای شهر(هتل , اماکن تفریحی , رستوران ,باشگاه,کافه و ...) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

راهنمای شهر(هتل , اماکن تفریحی , رستوران ,باشگاه,کافه و ...)


سورس راهنمای شهر(هتل , اماکن تفریحی , رستوران ,باشگاه,کافه و ...)

نرم افزار راهنمای شهر  برای هر شهرستان، فقط در چند دقیقه.

 

دریافت اطلاعات زمان واقعی برای هتل ها، رستوران ها، کافه ها و باشگاه.

 

این برنامه برای اماکن توسط گوگل API ساخته شده، که تضمین می کند برای هر کاربرآخرین اطلاعات ارائه شود.

 

از جمله بررسی برای مکان های مختلف طراحی شده است


دانلود با لینک مستقیم


راهنمای شهر(هتل , اماکن تفریحی , رستوران ,باشگاه,کافه و ...)

سورس راهنمای شهر(هتل , اماکن تفریحی , رستوران ,باشگاه,کافه و ...)

اختصاصی از فایلکو سورس راهنمای شهر(هتل , اماکن تفریحی , رستوران ,باشگاه,کافه و ...) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

سورس راهنمای شهر(هتل , اماکن تفریحی , رستوران ,باشگاه,کافه و ...)


سورس راهنمای شهر(هتل , اماکن تفریحی , رستوران ,باشگاه,کافه و ...)

نرم افزار راهنمای شهر  برای هر شهرستان، فقط در چند دقیقه.

 

دریافت اطلاعات زمان واقعی برای هتل ها، رستوران ها، کافه ها و باشگاه.

 

این برنامه برای اماکن توسط گوگل API ساخته شده، که تضمین می کند برای هر کاربرآخرین اطلاعات ارائه شود.

 

از جمله بررسی برای مکان های مختلف طراحی شده است


دانلود با لینک مستقیم


سورس راهنمای شهر(هتل , اماکن تفریحی , رستوران ,باشگاه,کافه و ...)

پایانامه جا لیوانی جهت نصب در اماکن عمومی

اختصاصی از فایلکو پایانامه جا لیوانی جهت نصب در اماکن عمومی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایانامه جا لیوانی جهت نصب در اماکن عمومی


پایانامه جا لیوانی جهت نصب در اماکن عمومی

شلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:31

فهرست و توضیحات:
چکیده
مقدمه
فصل اول : کلیات تحقیق
پیشگفتار
بیان مسئله
سوالات تحقیق
اهداف تحقیق
فرضیات
تعریف نظری وعملیاتی
اهمیت وضرورت تحقیق
پیشینه تحقیق

تعیین گرایش وعنوان پروژه

 

عنوان پروژه ، جالیوانی جهت نصب در اماکن عمومی میباشد. بر اساس تحقیقات انجام شده از مشکلات موجود به هنگام نوشیدن آب از آبسرد کنهای موجود در اماکن عمومی نشان میدهد که بارزترین مشکل نبود لیوان و به تبع آن نوشیدن آب با دست و یا  مستقیما با دهان میباشد .

لازم به ذکر است که در حال حاضر چند نوع بیماری مسری وجود دارد که از طریق نوشیدن آب در اماکن عمومی با دست ویا با دهان انتشار میابد. علاوه بر این نوشیدن آب با دست آلوده نیز موجب بروز بیماریهایی در خود افراد میشود که میتواند مسری و غیر مسری باشد . بنابراین هر اقدامی که در راستای پیشگیری از بروز بیماری ها در جامعه صورت گیرد میتواند از همه ی جهات به نفع آن جامعه باشد.

پس در این قسمت یک مسئله مطرح میشود و به دنبال آن یک نیاز شکل میگیرد ، نیاز به لیوان در محل قرار گیری آب سردکن ها و آبخوری ها و همچنین نیاز به جایی برای نگهداری این لیوان ها.

 

2-1- تعیین استراتژی و اهداف پروژه

 

بر اساس نظر سنجیهای به عمل آمده از مدیریت اماکن عمومی مشخص شد که نصب جالیوانی در محل قرار گیری آب سردکن ها ، هزینه های بسیاری را متوجه آنها میسازد. از طرفی هم اقدامی جهت جبران هزینه های صرف شده در این زمینه صورت نگرفته است.

علاوه بر همه ی اینها نمیتوان از آلودگی ناشی از دور ریختن لیوانها پس از استفاده نیز چشم پوشی کرد . چون این موضوع هم یک معضل در مدیریت و بهداشت اماکن عمومی ایجاد میکند. و به دلیل بروز همین ذکر شده است که ما فقط میتوانیم در مکانهای خصوصی و کم تردد ، لیوان را در کنار آبسردکن بیابیم.

نتیجه اینکه در این بخش نیز مسئله ای دیگر و نیازی دیگر شکل میگیرد، نیاز به یک

2

جالیوانی که هم پاسخگوی نیاز مردم به لیوان در هنگام نوشیدن آب باشد و هم تا حدودی به نفع مدیریت اماکن عمومی واقع شود و یا حداقل اینکه ضرری را متوجه آنها نسازد.


دانلود با لینک مستقیم


پایانامه جا لیوانی جهت نصب در اماکن عمومی

دانلود مقاله اماکن دیدنی کرمانشاه

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله اماکن دیدنی کرمانشاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

غار شکارچیان
بر دامنه کوه بیستون و برفراز سر تندیس هرکول ، غاری دیده می شود که به « غار شکارچیان» معروف است. این را در سال 1949 م. پروفسور کارلتون کون باستان شناس امریکایی و متخصص رشته پیش از تاریخ در دانشگاه فیلادلفیا بررسی کرد. به عقیده وی این غار در دوره های مختلف از جمله دوره جمع آوری غذا، دوره کشاورزی، دوره تئولیتیک و دوره های تاریخی دیگر مورد استفاده قرار گرفته است. غار شکارچیان بیستون، غار کوچکی است که بیش از شش نفر نمی تواند به راحتی در آن جای گیرد. بدون تردید شکارچیان می توانستند برای مدتی طولانی به راحتی در این غار زندگی کنند. اینگونه بنظر می رسد که این غار پیش از اینکه پناهگاه باشد، مخفی گاه برای زندگانی شکارچیان بوده است؛ زیرا موقعیت مکانی غار به گونه ای است که تا به آن نزدیک نشوی دیده نمی شود. پروفسور کارلتون کوه معتقد است جلگه بیستون در گذشته دور پرآب تر و حاصلخیز تر بوده و به همین دلیل چراگاه وسیعی برای حیوانات محسوب می شد. اقوامی که در این جلگه وسیع به شکار می پرداختند، از غار بیستون چون پناهگاهی استفاده می کردند. پروفسور کارلتون کون ضمن کاوش در این غار تا عمق 650 سانتی متری پایین رفت و دوره های زیر را در آن تشخیص داد؛ که این غار به دوران « پلیئستونسن» جدید متعلق است و در دوره جمع آوری غذا قابل سکونت بود. در قدیمیترین طبقه این غار ( طبقه اول از روی خاک بکر) مقدار زیادی ابزار سنگی به دست آمد که از عهد « لوآلوای جدید» یا « اوریتیک قدیم» بود. بعضی از این ابزار بسیار ظریف بود و رنگ دلپذیر و شکل پسندیده ای داشت. این لایه را می توان قدیمی ترین آثار فرهنگی و هنری انسان نئاندرتال در ایران دانست.

 

غار مرتاریک

 

این غار در حدفاصل دامنه و دیواره ای مرتفع واقع شده و مشرف بر یک سکوی طبیعی است. دهانه غار در ارتفاع سه متری دیواره واقع شده است. بخشی از این دیواره در حدفاصل دهانه غار و سکوی سنگی بر اثر بالا و پایین رفتن های متوالی ساییده ای دیده می شود که جهت صعود به غار استفاده می شده است. غار 25 متر عمق و حدود 80 متر مربع مساحت دارد و به صورت دالانی عمیق و کم عرض است که در انتها به محوطه نسبتاً بازتری ختم می شود. سقف غار از ابتدا تا انتهای دالان بین 120 تا 150 سانتی متر می رسد. دهانه غار به سمت جنوب شرقی است و به همین دلیل طی روز تا عمق چند متری در معرض روشنایی و گرمای آفتاب قرار می گیرد. محور اصلی غار در عمق چند متری با زاویه تقریباً 90 درجه به سمت راست منحرف می شود
غار مردودر
غار مردود در مرتفع ترین غار با بقایای دیرینه سنگی در بیستون است. این غار 20 متر عمق و حدود 170 متر مربع مساحت دارد. ارتفاع سقف غار بین 1 تا 3 متر است. غار مردودر دو دهانه دارد؛ دهانه اصلی در جهت جنوب- جنوب غربی مشرف بر دره ای پر شیب و کم عرض است که به پرتگاهی منتهی می شود. دهانه دیگر ار در جهت شرقی- جنوب شرقی مشرف بر کوره راهی است که به غارهای مرآفتاب و مر تاریک منتهی می شود. دهانه شرقی غار بر اثر ریزش دیواره در اعصار گذشته به وجود آمده است که لایه ای از سنگریزه به ضخامت 3 تا 5 سانتی متر کف غار را پوشانده است.
غار مرخر
مرخر در اصطلاح ادبی به معنای غاری است که فضای ورودی آن گرد است و به غلط غار خر نامیده می شود. در سال 1965 پروفسور فیلیپ اسمیت در بررسی و شناسایی محوطه های ما قبل تاریخ غرب ایران می نویسد: « در نزدیکی روستای بیستون غار عمیقی به طول 27 متر قرار دارد که قدمت بقایای باستانی آن حداقل به دوره پارینه سنگی میانی موستری تا عصر حاضر می رسد. این غار مقابل رودخانه گاماسیاب بر دامنه کوه بیستون واقع شده است. در حفاری های انجام شده ، مجموعه ای از کارافزارهای سنگی و استخوانی بقایای جانوری، ذغال و ... به دست آمد که استقرارهای پارینه سنگی جدید را در زاگرس مشخص می کند.
آثار اندکی از جمله سفال از دوره ساسانی و بقایای جدیدتر بدست آمده است و این آثار خبر از یک دوره زمانی 35 هزار ساله تا دوره پارینه سنگی در این غار می دهد ..

 

غار مرآفتاو

 

این غار در نزدیکی غار مر تاریک واقع شده ، 26 متر عمق دارد و دهانه آن به سمت شمال شرقی است. دهانه غار حدود شش متر ارتفاع دارد و به تدریج از ارتفاع آن کاسته می شود تا جایی در انتهای آن به دو متر می رسد. دالان اصلی حدود 160 متر مربع مساحت دارد و در بیشتر قسمت های آن کف سنگی غار دیده می شود. یک پشته استالاگمیتی در انتهای غار دیده می شود که دالان اصلی را از بخش انتهایی جدا می کند. دو دهلیز کم عرض در پایین این پشته وجود دارد که تنها راه های بخش انتهایی غار است؛ بخش انتهایی حدود 18 متر عمق و حدود 60 متر مربع مساحت دارد و ارتفاع سقف آن کمتر از یک متر است.
..........................................................................................................................
تپه نادری

 

در مجموعه تاریخی بیستون تپه نادری به فاصله 32 کیلومتری شمال شرقی شهر کرمانشاه قرار دارد و اولین اثر ( از سمت شرق) در این مجموعه بزرگ به شمار آید . درازای این تپه 1200 متر و پهنای آن 300 متر است. متاسفانه در جهت گشترش روستای نادر آباد، بخشی از تپه مسکونی شده است. با توجه به تکه سفال های نخودی و سیاه رنگ ، قدمت این تپه به هزارخ دوم و سوم پیش از میلا می رسد. در بررسی این تپه پنج هزار ساله بقایایی از قلعه ای که در دوره نادرشاه احداث شده است، دیده می شود که سبب وجه تسمیه آن نیز گشته است. از قلعه تنها بقایای باورهای آن که از خشت است به چشم می خورد و در سطح خاک پیزی عیان نیست و مستلزم پژوهش است. آثار به دست آمده در این تپه با آثار تپه گیان نهاوند مقایسه می شود. همچنین جاده آسفالته همدان- کرمانشاه تپه را به دو قسمت کرده است.

 

صفه مادی

 

از دوره ماد در زیر کتیبه و حجاری داریوش، آثار بنایی قدیمی به جمای مانده که پژوهشگران آن را به دوران ماد نسبت می دهند و معتقدند این مکانی برای انجام امور مذهبی ساخته شده است. این بنا صفه ای سنگی به بلندی 1.5 تا 10 متر است. این صفه از سطح زمین به زحمت دیده می شود . هیاًت حفاری ایران و آلمان که در فاصله سالهای 1346- 1342 ش. ناحیه بیستون را حفاری کرد، در سال 1346 ش. ضمن حفاری، به یک راهرو به اتاق مستطیل شکلی به طول 6.5 و قطر 1.5 متر مسدود می کند. مصالح اصلی بنا، سنگ های کوچک و بزرگ بی تراش است. در این صفه و پیرامون آن ضمن کاوش مقداری سفال به دست آمده است که به نیمه اول هزاره اول پیش از میلاد تعلق دارد. این سفال ها با سفال های تپه گودی کنگاور و تپه نوشیجان همدان قابل مقایسه است.

 

دیوار قدیمی

 

هیات مشترک ایران و آلمان ضمن کاوش در سال 1345 ش در جهت شرقی مجسمه هرکول، در دامنه کوه بیستون. به قسمت هایی از دیواری قدیمی برخورد که احتمالاً همزمان با صفه ای است که در زیر کتیبه و حجاری داریوش قرار دارد. این دیوار با سنگ های ریز و درشت خشکه چین شده است. شاید بقایای قلعه یا بنایی باشد. سفالینه هایی که از این محل ضمن خاکبرداری به دست آمده ، قابل مقایسه با سفال های تپه گودین کنگاور و نوشیجان در همدان است.

 

.............................................................................................................
کتیبه داریوش
در 30 کیلومتری شرق کرمانشاه و در ارتفاع صد متری، بر روی صخره ای کتیبه داریوش دیده می شود. چشمه بیستون محل اطراق کاروان ها در دوران های مختلف بوده است ؛ به همین دلیل بسیاری کتیبه داریوش را دیده اند و شرحی از آن در سفرنامه ها یا خاطراتشان نوشته اند. از قدیم ترین آثار درباره این نوشته، گفته های دیو دور سس سیسیلی است که در قرن اول پیش از میلاد ، این حجاری را به الهه سمیرامیس و صد نیزه داری که اطرافش را گرفته اند نسبت داده و گفته است: به دستور سمیرامیس در زیر نقش برجسته نوشته ای با حروف سریانی نقل کرده اند. دیودور با تکیه بر نوشته کتزیاس چین آورده است که : صخره مکان مقدسی بوده و به زئوس خدای بزرگ ایرانیان تعلق داشته است.

 

ایزیدور خاراکسی جغرافی نویس باستان، درباره راه کاروان رویی که از شرق بابل تا مرزهای خاوری امپراطوری روم کشیده شده، شرحی نوشته و در آن بیستون را با پتانا در ناحیه کامبادنا نامیده است و می نویسد: در باپتانا نوشته و تصویری از سمیرامیس است . با وجود اختلاف نام بیستون با باپتانا که ایزیدور از آن یاد کرده ، در یکی بودن آنها کمتر می توان تردید داشت؛ چون در این کتیبه داریوش از ناحیه کامپاندا در سرزمین ماد نام برده است . ابن حوفل آن را نقش مکتبخانه ای میداند که معلم تسمه ای برای تنبیه شاگردانش تسمه ای در دست دارد . گاردان جهانگرد فرانسوی در سال 1794 این نقش را پیکره دوازده حواری مسیح دانست و تصویر فروهر را به مسیح نسبت داد.

 

پورتر در سال 1818 حدس زد که این نقش ها پیکره شلم نصر و دوسردار و ده سبط ( قبیله ) اسرائیل است که به اسارت افتاده اند.

 

خطر صعود از کوه مانع از آن می شد که کسی به کتیبه نزدیک شود. پورتر تا نیمه راه صعود کرد و طرحی از پیکره ها کشید. او درباره خطر بالا رفتن از کوه می گوید: هیچ زمانی بدون بیم مرگ از آنجا نمی توان بالا رفت. بالاخره در سال 1835 اولین کسی که این صخره را در نوردید، راولینسون انگلیسی بود که از ستون اول متن فارسی باستان نسخه برداری کرد. او افسر انگلیسی مامور تربیت سربازان شاهی در ایران بود ولی به علت اختلافی که بین دولت ایران و انگلیس پیش آمده بود، راولینسون مجبور شد ایران را ترک کند. اما در سال 1844 بعد از شرکت در جنگ افغانها ( جنگ افغانستان) مجدد به ایران آمد و بقیه متن فارسی باستان را رونویسی کرد و از ترجمه ایلامی آن که سکایی، مادی و شوشی جدید نیز خوانده شده نسخه برداری کرد. مطالعات وی در سال 1857 مورد توجه انجمن آسیایی پادشاهی لندن واقع گردید و به این ترتیب راز کتیبه بیستون گشوده شد. کار راولینسون سبب شد تا این کتیبه مورد توجه پژوهشگران زیادی از جمله پروفسور ویلیام جکسن از دانشگاه کلمبیا قرار گیرد که در سال 1903 از آن دین کرد و مطالعاتی بر روی کتیبه انجام داد که بیشتر تصحیح کار راولینسون بود. در سال 1904 اولین عکس ها توسط لینگ و تامپسون برای موزه بریتانیا گرفته شد و مطالعات مفصل تری درادامه کار راولینسون انجام شد. سپس در سال 1919-1948 ژرژکامرون کتیبه را مجدداً به طور کامل مورد مطالعه قرار داد. کامرون راه کوچکی را که سابقاً برای رسیدن به نقوش و کتیبه ها در سنگ تراشیده بودند، پیدا کرد و کتیبه دیگری را که در طرف راست آن واقع شده است برای اولین بار نسخه برداری کرد و معلوم شد ادامه کتیبه عیلامی است. ضمناً کامرون یک قالب تهیه کرد که هم اکنون در دانشگاه میشگان نگهداری می شود نتیجه مطالعات این دانشمند در خصوص کتیبه بیستون این بود که دارای سه نوع خط فارسی باستان ، ایلامی نو، بابلی نو یا اکدی است و پس از رمز گشایی فارسی باستان فهمیده شد که تصاویر به داریوش ، دو سردارش و ده شورشگر که در اوایل سلطنت او قیام کرده بودند، تعلق دارد و شرح سرکوب این یاغیان وجود دارد.
http://www.salamkermanshah.com/kohai-kermanshah.htm
مشخصات ظاهری کتیبه بیستون

 

این کتیبه یکی از معتبرترین و مشهورترین سندهای تاریخی جهان است؛ زیرا مهمترین نوشته به خط میخی در زمان هخامنشیان است. مجموعاً سطحی را که این کتیبه در بر گرفته به طول 5/20 ( بیست متر و پنجاه سانتی متر) و عرض 80/7 ( هفت متر و هشتاد سانتی متر) است. کتیبه را در دو بخش مورد بررسی قرار می دهیم.

 

نقوش

 

نقش های این اثر تاریخی بر سطحی به طول 6 متر و عرض یا ارتفاع 3 متر و 20 سانتی متر حجاری شده و شامل تصویر داریوش، و کماندار، نیزه دار شاهی و 10 تن شورشگر است که یک تن در زیر پای داریوش و 9 تن دست بسته در مقابل او قرار دارند و سرهایشان بجز نفر اول، به وسیله طنابی بهم وصل شده است و هر کدام لباس مخصوص کشور خود را بر تن دارند که آنها را از دیگری متمایز می سازد و بر بالای سر هر کدام نوشته ای است که نام شورشگر و محل شورش را معلوم می کند. اندازه قد هشت تن از آنان 126 سانتی متر و آخرین نفر که سکو نخا نام دارد با کلاهش 178 سانتی متر است. در این مجموعه شاه با چهره اصلی و با اندازه؛ 181 سانتی متر نشان داده شده . پای چپ و کمان او که در دست پچپش قرار دارد، بر بدن گئوماتا که زیر پای او به حال تضرع افتاده، نهاده شده و دست راست پادشان به نشان پرستش به سوی فروهر بلند شده است. فروهر نماد اهورامزدا روبروی پادشاه قرار دارد و حلقه ای در دست چپ گرفته و دست راست خود را مانند پادشاه بلند کرده است که این حرکت ظاهراً علامت دعای خیر است. یک ستاره هشت پر بدون دایره بالای کلاه تقریبا استوانه ای شکل فروهر قرار دارد؛ همین نقش هم در تاج کنگره دار زیبایی که بر سر داریوش است، دیده می شود. پشت سر داریوش کماندار و نیزه دار شاهی ایستاده اند. شاه و افسرانش یکنوع لباس بلند پارسی در برو کفش سه بندی مشابهی به پا دارند. ولی سر بندی که بر سر افسران است، از لحاظ تزیین با تاج داریوش تفاوت دارد. ریش مستطیل شکل شاه نیز از ریش کوتاه سایرین متمایز است و همین بخش مستطیل ریش، الحاقی است؛ یعنی از تکه سنگ جداگانه ای ساخته شده و سپس با مهارت بسیار به چهره داریوش متصل شده است. در هر دو مچ فروهر، شاه و دو افسرش ، دستبند دیده می شود. این دقت و ظرافت در بتیردان، بند آن، منگوله های متصل به نیزه، ریش و سربند افسران شاهی هم به کار رفته است. گئوماتا تنها اسیری است که کش بندی به پا دارد و بقیه اسیران پا برهنه هستند. بر سطح حجاری شده، 11 کتیبه نقش شده است. در برابر داریوش 9 تن شورشگران کشورهای تابعه که دستشان از پشت بسته شده و به گردنهایشان طنابی کشیده اند، ایستاده اند. در بالای سر هر یک از اسیران و در زیر تنه گئومات مغ و بر روی دامن جامه اسیر سوم نام پادشاه شورشگر که نقش او نیز آمده و جایی که در آنجا شورش آغاز شده در لوحه کوچکی ذکر شده است. در تمام این لوحه ها یک نکته یادآوری شده است که مدعی « به دروغ» خویشتن را شاه خوانده است.

 

آخرین نفر ایستاره ، سکونخای shunkha سایی scythian است که از کلاه نوک تیز بلندش شناخته می شود. نقش سکونخای پس از فتح سکاییه به این نقش و کتیبه اضافه شده است و برای اضافه کردن نقش این یاغی، مقداری از نسخه عیلامی کتیبه بیستون را محو کرده اند.

 

نقش داریوش در کوه بیستون، چون دیگر نقوش عهد هخامنشی نفوذ هنر بابلی و آشوری را نشان می دهد. پیکر شاهنشاه در برابر اسیران درشت تر و بلندتر واسیران با قامتی کوتاه نقش شده اند. بلندی قامت داریوش در این نقش 178 سانتی متر و دو نفر همراهان او که در پشت سرش ایستاده اند، 140 سانتیمتر است. بلندی قامت اسیران به استثنای سکونخای، 105 سانتی متر است.

 

به طور کلی، حجاری بیستون از نظر تدوین و ترکیب اجزا، نقش آنوبانی نی پادشاه لولوبی در سرپل ذهاب و نقش نارام سین پادشاه اکد را در دربند گاور کردستان عراق در میزان گسترده تر، تکرار می کند

 

خطوط

 

در زیر نقش ها خطوط فارسی باستان در 414 سطر در 5 ستون به طول 23/9 ( نه متر و بیست و سه سانتی متر) و عرض یا ارتفاع 63/3 ( سه متر و شصت سانتی متر) قراردارد.

 

در دست راست کنار نقوش، یک بخش کتیبه ایلامی به طول 60/5 ( پنج متر و شصت سانتی متر) و عرض یا ارتفاع 70/3 قراردادرد و بقیه این کتیبه در سمت چپ در امتداد خطوط فارسی باستان به طول 67/5 و عرض 63/3 متر و کلاً 593 سطر در هشت ستون قرار دارد.

 

کتیبه اکدی ( بابلی) در قسمت بالای کتیبه سمت چپ ایلامی قرار دارد؛ با طول یا ارتفعا چهار متر (4) و عرض از قسمت بالا 52/2 و در قسمت پایین 31/2. این کتیبه به شکل ذوزنقه و در 112 سطر، مجموع خطوط و نقوش برابر با 120 متر مربع است.
http://www.salamkermanshah.com/kohai-kermanshah.htm
متن کتیبه داریوش بزرگ شاهنشاه هخامنشی ستون یک

 

بند 1. من داریوش، شاه بزرگ، شاها شاهان ، شاه در پارس، شاه کشورها، پسر ویشتاسب، نوه ارشام هخامنشی.

 

بند 2. داریوش شاه می گوید: پدر من ویشتاسب، پدر ویشتاسب ارشام، پدر ارشام آریامن، پدر آریامن چیش پیش، پدر پیش پیش هخامنشی.

 

بند 3. داریوش شاه گوید: بدین جهت ما هخامنی خوانده می شویم که از دیرگاهان اصیل هستیم، از دیرگاهان تخمه ما شاهان بودند.

 

بند 4. داریوش شاه گوید: 8 تن از تخمه من شاه بودند. من نهمین هستم. ما 9 تن پشت اند پشت ( در دو شاخه ) شاه هستیم.

 

بند 5. داریوش شاه گوید: به خواست اهورا مزدا من شاه هستم . اهورا مزدا شاهی را به من داد.

 

بند6. داریوش شاه گوید: این است کهاز آن من شدند. به خواست اهورا مزدا من شاه آنها بودم. پارس ، عیلام ، بابل، آشور، عرب، مودرای « مصر» اهل دریا « فینیقی ها» ، سارد « لیدی» ، یونان « یونانی های ساکن آسیای صغیر» ، ماد، ارمنستان، کپدوکیه ، پرثو، زرنگ « سیستان» ، هرئی و هرات باختر« بلخ» ، سغد ، گندار « دره کابل» سک طوایف بین دریاچه آرال و دریای مازندران ، ثت گوش دره رود هیرمند، رخج « قندهار» ، مک « مکران وعمان» جمعاً 32 کشور.

 

بند 7. داریوش شاه گوید: این است کشورهایی که از آن من شدند. به خواست اهورا مزدا بندگان من بودند. به من باج دادند. آنچه از طرف من به آنها گفته شد چه شب، چه روز همان کرده شد.

 

بند 8. داریوش شاه گوید: در این کشورها مردی که موافق بود، او را پاداش خوب دادم. آنکه مخالف بود، او را سخت کیفر دادم. به خواست اهورا مزدا این کشورهایی است که بر قانون من احترام گذاشتند. آن طوری که به آنها از طرف من گفته شد، همانطور کرده شد.

 

بند 9. داریوش شاه گوید: اهورا مزدا مرا این پادشاهی داد . اهورا مزدا مرا یاری کرد تا این شاهی به دست آورم. به یاری اهورا مزدا این شاهی را دارم.

 

بند 10. داریوش شاه گوید: این است آنچه به وسیله من کرده شد، پس از اینکه شاه شدم. کمبوجیه نام پسر کوروش از تخمه ما او اینجا شاه بود. همان کمبوجیه را برادری بود بردی نام؛ هم مادر و هم پدر با کمبوجیه. پس از آن کمبوجیه آن بردی را بکشت، به مردم معلوم نشد که بردی کشته شده. پس از آن کمبوجیه رهسپار مصر شد، مردم نافرمان شدند. پس از آن دروغ در کشور بسیار شد؛ هم در پارس، هم در ماد، هم در سایر کشورها.

 

بند 11. داریوش شاه گوید: ÷س از آن مردی مغ بود گئومات نام. او از پ ئیشی یا وودا « پی شیاووادا» برخاست. کوهی است ارکدیش ( ارکادری) نام. چون از آنجا برخاست، از ماه وی یخن مچهارده روز گذشته بمود. او به مردم چنان دروغ گفت که : من بردی پسر کوروش برادر کمبوجیه هستم. پس از آن مردم همه از کمبوجیه برگشته به سوی او شدند؛ هم پارس، هم ماد، هم سایر کشورها. شاهی را برای خود گرفت. از ماه گرم پد 9 روز گذشته بود، آنگاه شاهی را برای خود گرفت. پس از آن کمبوجیه به دست خود مرد.

 

بند 12. داریوش شاه گوید: نبود مردی ، نه پارسی، نه مادی، نه هیچ کس از تخمه ما که شاهی را گئومات مغ باز ستاند. مردم شدیداً از او می ترسیدند که مبادا مردم بسیاری را که پیش از ان بردی را شناخته بودند بکشت. بدان جهت مردم را می کشت که مبادا مرا بشناسند که من بردی پسر کوروش نیستم. هیچ کس یارای گفتن چیزی درباره گئومات مغ نداشت تا من رسیدم. پس از آن من از اهورا مزدا مدد خواستم. اهورا مزدا به من یاری ارزانی فرمود. از ماه باگادیش 10 روز گذشته بود. آنگاه من با چند مرد آن گئومات مغ و آنهایی را که برترین مردان دستیار او بودند کشتم. دژی سیک ی ووتیش 4 ، نام سرزمینی نی سای نام در ماد آنجا او را کشتم. شاهی را از او ستاندم. به خواست اهورا مزدا من شاه شدم. اهورا مزدا شاهی را به من داد.

 

بند 13. داریوش شاه گوید: شاهی را که از تخمه ما برداشته شده بود، آن را من برپا کردم. من آن را در جایش استوار نمودم. چنانکه پیش از این بود همان طور من کردم. من پرستشگاه هایی را که گئومات مغ ویران کرده بود، مرمت نمودم. به مردم چراگاه ها و رمه ها و غلامان و خانه هایی را که گئومات مغ ستانده بود باز گرداندم. من مردم را در جایش استومار نمودم؛ هم پارس، هم ماد و سایر کشورها را. چنان که پیش از این بود آنچه گرفته شده بود برگرداندم. به خواست اهورا مزدا من این را کردم. من کوشیدم تا خاندان ما را در جایش استوار نمایم؛ چنان که پیش از این بود. آن طور من کوشیدم به خواست اهورا مزدا تا گئومات مغ خاندان ما را برنگیرد.

 

بند 14. داریوش شاه گوید: این است آنچه من کردم پس از آنکه شاه شدم.

 

بند 15. داریوش شاه گوید: چون من گئومات مغ را کشتم، پس از آن مردی آثرین « آثرینا» نام پسر او در خوزستان شاه هستم. پس از آن خوزیان نافرمان شدند. به طرف آن آثرین گرویدند. او در خوزستان شاه شد. و مردی بابلی ندئیت ب ئیر « نیدنیتوبل» نام پسر ائین ئیر او در بابل برخاست. چنین مردم را بفریفت که : من نبوکدر چر پسر نبتون ئیت هستم. پس از آن همه مردم بابلی به طرف آن ندئیت ب ئیر گرویدند. بابل نافرمان شد. او شاهی را در بابل گرفت.

 

بند 16. داریوش شاه گوید: پس از آن من رهسپار بابل شدم به سوی آن ندئیت ب ئیر که خود را نبوکدرچر می خواند. سپاه ندئیت ب ئیر دجله را در دست داشت. آنجا ایستاد. و آب عمیق بود. پس از آن من سپاه را بر مشک ها قرار دادم. پاره ای بر شتر سوار کردم. برای عده ای اسب تهیه کردم. اهورا مزدا به ن یاری ارزانی فرمود. به خواست اهورا مزدا دجله را گذشتیم. آنجا آن سپاه ندئیت ب ئیر را بسیار زدم. از ماه اثری یادی ی 5، 26 روز گذشته بود.

 

بند 17. داریوش شاه گوید: پس از آن من رهسپار بابل شدم. هنوز به بابل نرسیده بودم، شهری زازان نام کنار فرات آنجا این ندئیت ب ئیر که خود را نبوکدرچر می خواند، با سپاه بر ضد من به جنگ کردن آمد. پس از آن جنگ کردیم. اهورا مزدا به من یاری ارزانی فرمود. به خواست اهورا مزدا من سپاه ندئیت ب ئیر را بسیار زدم. بقیه به آب انداخته شد. آب آن را برد. از ماه انامک 6 ، 2 روز گذشته بود که چنین جنگ کردیم.

 

ستون دو

 

بند 1. داریوش شاه گوید: پس از آن ندئیت ب ئیر با سواران کم گریخت، رهسپار بابل شد. پس از آن من رهسپار بابل شدم. به خواست اهورا مزدا هم بابل گرفتم، هم ندئیت ب ئیر را گرفتم. پس از آن من ندئیت ب ئیر را در بابل کشتم.

 

بند 2. داریوش شاه گوید: مادامی که من در بابل بودم، این است کشورهایی که نسبت به من نافرمان شدند؛ پارس، خوزستان، ماد، آشور، مصر، پارت ، مرو، ثت گوش، سکاییه.

 

بند 3. داریوش شاه گوید: مردی، مرتی ی نام پسر چین چی خری شهری گوگن کا نام در پارس آنجا ساکن بود. او در خوزستان برخاست. به مردم چنین گفت که من ایمنیش شاه در خوزستان هستم.

 

بند 4. داریوش شاه گوید: آن وقت من نزدیک خوزستان بودم. پس از آن خوزی ها از من ترسیدند. مرتی ی را که سر کرده آنان بود، گرفتند و او را کشتند.

 

بند 5. داریوش شاه گوید: مردی مادی فرورتیش نام در ماد برخاست. چنین به مردم گفت که: من خش ثرئیت از تخمه هوخشتر هستم. پس از آن سپاه ماد که در کاخ او بود نسبت به من نافرمان شد به سوی آن فرورتیش رفت « گرویدند» او در ماد شاه شد.

 

بند 6. داریوش شاه گوید: سپاه پارسی و مادی که تحت فرمان من بود، آن کم بود. پس از آن من، سپاه فرستادم. ویدرن نام پارسی بنده من، او را سرکرده آنان کردم. چنان به آنها گفتم: فرا روید آن سپاه مادی را که خود رااز آن من نمی خواند بزنید. پس از آن، آن ویدرن با سپاه روانه شد. چون به ماد رسید، شهری ماروش نام در ماد آنجا با مادیها جنگ کرد. آن که سر کرده مادیها بود، او آن وقت آنجا نبود. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه انامک 27 روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان در گرفت. پس از آن سرزمینی کمپند نام در ماد آنجا برای من بماند تا من به ماد رسیدم.

 

بند 7. داریوش شاه گوید: دادرشی نام ارمنی بنده من، من او را فرستادم به ارمنستان. پنین به او گفتم: پیش رو و آن سپاه نافرمان را که خود را از آن من نمی خواند بزن. پس از آن دادرشی رهسپار شد. چون به ارمنستان رسید، پس از آن نافرمان گرد :آمده به جنگ کردن علیه دادرشی فرا رسیدند. دهی زوزهی نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه ثورواهر 87 روز گذشته بود چنین جنگ کرده شد.

 

بند 8. داریوش شاه گوید: باز دومین بار نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه دادرشی فرا رسیدند، دژی تیگر نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزداد سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه ثورواهر 18 روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان در گرفت.

 

بند 9. داریوش شاه گوید: باز سومین بار نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه دادرشی فرا رسیدند. دژی اویما نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نارمان را بسیار بزد. از ماه ثائیگر چی 9،8 روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان درگرفت. پس از آن دادرشی به خاطر من درارمنستان ماند تا من به ماد رسیدم.

 

بند 10. داریوش شاه گوید: پس از آن وامیس نام پارسی بنده من او را فرستادم ارمنستان و چنین به او گفتم: پیش رو و سپاه نافرمان که خود را از آن من نمی خواند، آن را بزن . پس از آن وامیس رهسپار شد. پون به ارمنستان رسید، پس از آن نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه وامیس فرا رسیدند. سرزمینی ایزلا 9 نام در آشور آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار زد. از ماه انامک 15 روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان در گرفت.

 

بند 11. داریوش شاه گوید : باز دومین بار نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه وامیس فرا رسیدند. سرزمینی ااتی یار نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بز. نزدیک پایان ماه ثورواهر آنگاه جنگ ایشان درگرفت. پس از آن وامیش برای من ( منتظر من ) در ارمنستان بماند تا من به ماد رسیدم.

 

بند 12. داریوش شاه گوید: پس از آن من از بابل بدر آمدم. رهسپار ماد شدم. چون به ماد رسیدم شهری کوندروش نام در ماد آنجا فرور تیش که خود را شاه در ماد می خواند، با سپاهی به جنگ کردن علیه من آمد. پس از آن جنگ کردیم. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه آن فرورتیش را بسیار زدم. از ماه ادوکن ئیش 10 25 روز گذشته بود که چنین جنگ کرده شد.

 

بند 13. داریوش شاه گوید: پس از آن ، فرورتیش با سواران کم گریخت. سرزمینی ری نام در ماد از آن سو روانه شد. پس از آن من سپاهی دنبال او فرستادم. فروریش گرفته شده به سوی من آورده شد. من هم بینی، هم دو گوش، هم زبان او را بریدم. و یک چشم او را کندم. بسته بر دروازه کاخ من نگاشته شد. همه او را دیدند. پس از آن او را در همدان دار زدم و مردانی که یاران برجسته او بودند، آنها را در همدان در درون دژ آویزان کردم.

 

بند 14: داریوش شاه گوید: مردی چی ثر تخم نام سگارتی او نسبت به من نافرمان شد. چنین به مردم گفت: من شاه در سگارتیه از تخمه هوخشتر هستم. پس از آن من سپاه پارسی و مادی را فرستادم. تخمس پاد نام مادی بنده من، او را سردار آنان کردم. چنین به ایشان گفتم: پیش روید سپاه نافرمان را که خود را از آن من نمی خواند آن را بزنید. پس از آن تخمیس پاد با سپاه رهسپار شد. با چی ثر تخم جنگ کرد. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بزد و چی ثر تخم را گرفت. و به سوی من آورد. پس از آن من هم بینی، هم دو گوش او را بریدم و یک چشم او را کند. بسته بر دروازه کاخ من نگاهداشته شد. همه مردم او را دیدند. پس از آن او را در اربل دار زدم.

 

بند 15. داریوش شاه گوید: این است آنچه به وسیله من در ماد کرده شد.

 

بند 16. داریوش شاه گوید: پارت و گرگان نسبت به من نافرمان شدند. خودشان را از آن فرورتیش خواندند. ویشتاسپ پدر من او در پارت بود. او را مردم رها کردند و نافرمان شدند. پس از آن ویشتاسپ با سپاهی که پیرو او بود، رهسپار شد. شهری ویشپ ازاتی نام در پارت آنجا با پارتیها جنگ کرد. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا، ویشتاسپ آن سپاه نافرمان را بسیار بود. از ماه وی یخن 24 روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان در گرفت.
http://www.salamkermanshah.com/kohai-kermanshah.htm
ستون سه

 

بند 1. داریوش شاه گوید: پس از آن من سپاه پارسی را از ری نزد ویشتاسپ فرستادم. پون آن سپاه نزد ویشتاسپ رسید، پس از آن ویشتاسپ آن سپاه را گرفت. و رهسپار شد. شهری پتی گرب نا نام در پارت آنجا با نافرمانان جنگ کرد.

 

اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا ویشتاسپ آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه گرم پد 1 روز گذشته بود آنگاه جنگ ایشان در گرفت.

 

بند 2. داریوش شاه گوید: پس از آن کشور از آن من شد. این است آنچه به وسیله من در پارت کرده شد.

 

بند 3. داریوش شاه گوید: کشوری مرو نام به من نافرمان شد. مردی فراد نام مروزی او را سردار کردند . پس از آن من دادرشی نام پارسی بنده من شهربان در باختر نزد او فرستادم. چنین به او گفتم: پیش رو آن سپاهی را که خود را از آن من نمی خواند بزن. پس از آن دادرشی با سپاه رهسپار شد. با مروزیها جنگ کرد . اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. او ماه آثری یادی ی 23 روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان در گرفت.

 

بند 4. داریوش شاه گوید: پس از آن کشور از من شد. این است آنچه به وسیله من در باختر کرده شد.

 

بند 5. داریوش شاه گوید: مردی وهیزدات نام شهری تاروا نام در سرزمینی ی اوتی یا نام در پارس آنجا ساکن بود. او برای بار دوم در پارس برخاست. چنین به مردم گفت: من بردی ی پسر کوروش هستم. پس از آن سپاه پارسی در کاخ که پیش از این از انشن آمده بود آن نسبت به من نافرمان شد. به سوی آن وهیزات رفت ( گروید) او در پارس شاه شد.

 

بند 6. داریوش شاه گوید: پس از آن من سپاه پارسی ومادی را که تحت فرمان من بودند فرستادم. ارت وردی ی نام پارسی بنده من، او را سردار آنان کردم. سپاه دیگر پارسی از عقب من رهسپار ماد شد. پس از آن ارت وردی ی با سپاه رهسپار شد. چون به پارس رسید، شهری رخا نام در پارس در آنجا آن و هیزدات که خود را بردی ی می خواند با سپاه به جنگ کردن علیه ارتوردی ی آمد پس از آن جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه آن و هیزدات را بسیا بزد. از ماه ثورواهر 12 روز گذشته بود، آنگاه جنگ ایشان در گرفت.

 

بند 7. داریوش شاه گوید: پس از آن ، آن وهیزدات با سواران کم گریخت. رهسپارپ ئی شی را اوادا شد. از آنجا سپاهی به دست آورد. از آن پس به جنگ کردن علیه ارت وردی ی آمد. کوهی پرگ نام در آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن وهیزدات را بسیار بزد. از ماه گرم پد 5 روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان درگرفت و آن و هیزدات و مردانی را که نزدیک ترین پیروان او بودند گرفتند.

 

بند 8. داریوش شاه گوید: پس از آن، و هیدات را و مردانی ه پیروان نزدیک او بودند در شهری او و ادائیچ ی نام در پارس در آنجا آنها را دار زدم.

 

بند 9. داریوش شاه گوید: این است آنچه به وسیله من در پارس کرده شد.

 

بند 10. داریوش شاه گوید: آن و هیزدات که خود را بردی ی می خواند او سپاه رخج فرستاده بود. علیه وی وان نام پارسی بنده من، شهربان رخج و مردی را سردار آنها کرده بود. و چنین به ایشان گفت: پیش روید وی وان را و آن سپاهی را که خود را از آن داریوش شاه می خواند بزنید.

 

پس از آن ، آن سپاهی که و هیزدات فرستاده بود به جنگ کردن علیه وی وان رهسپار شد. دژی کاپیش کانی نام در آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه انامک 13 روز گذشته بود، آنگاه جنگ ایشان در گرفت.

 

بند 11. داریوش شاه گوید: باز از آن پس نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه وی وان فرا رسیدند. سرزمینی گندوتو نام در آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آ« سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه وی یخن 7 روز گذشته بود، آنگاه جنگ ایشان درگرفت.

 

بند 12. داریوش شاه گوید: پس از آن، آن مردی که سردار آن سپاه بود که وهیزدات علیه وی وان فرستاده بود، با سواران کم گریخت. به راه افتاد. دژی ارشادا نام در رخج از کنار آن برفت. پس از آن وی وان با سپاهی دنبال آنها رهسپار شد.

 

در آنجا او مردانی که نزدیک ترین پیروانش بودند گرفت و کشت.

 

بند 13. داریوش شاه گوید: پس از آن کشور از آن من شد. این است آنچه در رخج به وسیله من کرده است.

 

بند 14. داریوش شاه گوید: چون در پارس و ماد بودم، باز دومین بار بابلیان نسبت به من نافرمان شدند. مردی ارخ نام ارمنی پسر هلدیت او در بابل برخاست. سرزمینی دبال نام در آنجا به مردم دروغ گفت که من نبوکدرچر پسر نبون هستم. پس از آن بابلیان نسبت به من نافرمان شدند. به سوی آن ارخ رفتند ( گرویدند) . او بابل را گرفت. او در بابل شاه شد.

 

بند 15. داریوش شاه گوید: پس از آن من سپاهی به بابل فرستادم. ویندفرنا نام پارسی بند من، او را سردار کردم. چنین به آنها گفتم: پیش روید آن سپاه بابلی را که خود را از آن من نمی خواند بزنید. پس از آن ویندفرنا با سپاهی رهسپار بابل شد. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا، ویندفرنا بابلیان را بزد و اسیر آورد. از ماه ور کزن 11 22 روز گذشته بود. آنگاه آن ارخ را که به دروغ خود را نبوکدرچر می خواند و مردانی که نزدیک ترین پیروان او بودند گرفت. فرمان دادم آن ارخ و مردانی که نزدیک ترین یاران او بودند، در بابل به دار آویخته شدند.
http://www.salamkermanshah.com/kohai-kermanshah.htmستون چهارم:

 

بند1. داریوش شاه گوید: این است آنچه به وسیله من در بابل کرده شد.

 

بند 2. داریوش شاه گوید: این است آنچه من به خواست اهورا مزدا در همان یک سال پس از آن که شاه شدم کردم. 19 جنگ کردم. به خواست اهورا مزدا من آنها را زدم و 9 شاه گرفتم.

 

یکی گئومات مغ بود. او دروغ گفت، چنین گفت: من بردی ی پسر کوروش هستم. او پارس را نافرمان کرد. یکی آثرین نام خوزی. او دروغ گفت. چنین گفت: من در خوزستان شاه هستم. او خوزستان را نسبت به من نافرمان کرد.

 

یک ندئیت ب ئیر نام بابلی. او دروغ گفت، چنین گفت: من نبودکدرچر پسر نبون ئیت هستم. او بابل را نافرمان کرد. یکی مرتی ی نام پارسی. او دروغ گفت، چنین گفت: من ایمنیش در خوزستان شاه هستم. او خوزستان را نافرمان کرد.

 

یکی فرورتیش نام مادی. او دروغ گفت، چنین گفت: من خش ثرئیت از دودمان هوخشتر هستم. او ماد را نافرمان کرد. یکی چی ثرتخم نام اس گرتی او دروغ گفت، چنین گفت: من در اس گرت 12 شاه هستم. از دودمان هوخشتر اواس گرت را نافرمان کرد. یکی فراد نام مروزی. او دروغ گفت، چنین گفت: من در مرو شاه هستم. او مرو را نافرمان کرد. یکی و هیزدات نام پارسی. او دروغ گفت، چنین گفت: من بردی ی پسر کوروش هستم او پارس را نافرمان کرد.

 

یکی ارخ نام ارمنی. او دروغ گفت، چنین گفت: من نبوکدر چر پسر نبودن ئیت هستم. او بابل را نافرمان کرد.

 

بند 3. داریوش شاه گوید: این 9 شاه را من در این جنگها گرفتم.

 

بند 4. داریوش شاه گوید: این است کشورهایی که نافرمان شدند. دروغ آنها را نافرمان کرد که اینها به مردم دروغ گفتند. پس از آن اهورا مزدا آنها را به دست من داد هر طور میل من بود همانطور با آنها کردم.

 

بند 5. داریوش شاه گوید: تو که از این پس شاه خواهی بود، خود را قویاً از دروغ بپای. اگر پنان فکر کنی که کشور من در امان باشد، مردی که دروغ زن باشد او را سخت کیفر بده.

 

بند 6. داریوش شاه گوید: این است آنچه من کردم. به خواست اهورا مزدا در همان یک سال کردم. تو که از این پس این نبشته را خواهی خواند، آنچه به وسیله من کرده شده ترا باور شود. مبادا آن را دروغ بپنداری.

 

بند 7. داریوش شاه گوید : به خواست اهورا مزدا و خودم بسیار کارهای دیگر کرده شد که آن در این نبشته نوشته شده است به آن جهت.

 

بند 9. داریوش شاه گوید: شاهان پیشین را مادامی که بودند، چنان کرده هایی نیست که به وسیله من به خواست اهورا مزدا در همان یک سال کرده شد.

 

بند 10. داریوش شاه گوید: اکنون آنچه به وسیله من کرده شد، آن را باور آید. همچنین به مردم بگو، پنهان مدار. اگر این گفته را پنهان نداری به مردم بگویی، اهورا مزدا دوست تو باد و دودمان تو بسیار و زندگی ات دراز باد.

 

بند 11. داریوش شاه گوید: اگر این گفته را پنهان بداری، به مردم نگویی؛ اهورامزدا دشمن تو باشد و ترا دودمان مباد.

 

بند 12. داریوش شاه گوید: این است آنچه من کردم. در همان یک سال به خواست اهورا مزدا کردم. اهورامزدا مرا یاری کرد و خدایان دیگری که هستند.

 

بند 13. داریوش شاه گوید: از آن جهت اهورا مزدا مرا یاری کرد و خدایان دیگری که هستند که پلید نبودم. دروغگو نبودم. تبهکار نبودم. نه من، نه دودمانم. به راستی رفتار کردم. نه به ضعیف ، نه به توانا زور نورزیدم. مردی که دودمان من همراهی کرد، او را نیک نواختم. آن که زیان رسانید، او را سخت کیفر دادم.

 

بند 14. داریوش شاه گوید: تو که از این پس شاه خواهی بود، مردی که دروغگو باشد یا آن که تبهکار باشد دوست آنها مباش؛ به سختی آنها را کیفر ده.

 

بند 15. داریوش شاه گوید: تو که از پس این نبشته را که من نوشتم یا این پیکرها را ببینی، مبادا آنها را تباه سازی. تا هنگامی که توانا هستی، آنها را نگاه دار.

 

بند 16. داریوش شاه گوید: اگر این نبشته یا این پیکرها را ببینی و تباهشان نسازی و تا هنگامی که ترا توانایی است نگاهشان داری، اهورا مزدا ترا دوست باد و دودمان بسیار و زندگی ات دراز باد و آنچه کنی، اهورا مزدا آن را براندازد.

 

بند 17. داریوش شاه گوید: اگر این نبشته یا این پیکرها ا ببینی و تباهشان سازی و تا هنگامی که ترا توانایی است نگاهشان نداریف اهورا مزدا ترا زننده باد و ترا دودمان مبد و آچه کنی، اهورا مزدا آن را براندازد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   56 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اماکن دیدنی کرمانشاه