دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
ارزیابی میزان سطوح سرمی مس و روی در بیماران مبتلا به گرفتگی
کرونر پایین رونده قدامی چپ(LAD)
علی صیدخانی نهال(1، دکتر بهرام یغمایی2 ، فرج اله ملکی3
1) کارشناس ارشد بیوشیمی بالینی، گروه بیوشیمی، آموزشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام
2) دکترای بیوشیمی بالینی، گروه بیوشیمی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
3) کارشناس ارشد بیوشیمی بالینی، گروه بیوشیمی، آموزشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام
تاریخ دریافت: تاریخ پذیرش:
واژه های کلیدی: آترواسکلروزیس، مس، روی، LADمقدمه
بیماریهای قلبی عروقی یکی از علت های اصلی ناخوشی ها و مرگ و میرها در دنیا هستند که چندین عامل در ایجاد آنها موثر است، به طوریکه هم عوامل ژنتیکی و هم عوامل محیطی در بوجود آمدن آنها دخالت دارند(1). علی رغم فقدان اطلاعـــات دقیق مرگ و میر، شواهد کافی بر شیوع فزاینده بیماریهای عروق کرونر در ایران، مانند دیگر مناطق خاورمیانه دلالت دارد(2). آترواسکلروزیس نوعی بیماری پیش رونده است که با تجمع فیبرها و عناصر فیبری در سرخرگها مشخص می گردد(3).
یکی از رخدادهای اولیه در پاتوژنز آتـــرواسکلـــروزیس اکسیــــــداسیـــــــون LDL (Low Density Lipoprotin) است. اکسیداسیون منجر به تشکیل LDL تغییر شکل یافته که توسط رسپتور ماکروفاژهای رفتگر تشخیص و بلعیده می شوند. این موضوع باعث تشکیل سلولهای کف آلود انباشته از چربی می گردد که این سلولها در تشکیل ضایعات آترواسکروتیک نقش دارند(7-4).
پیشرفت آترواسکلروزیس به توازن بین تحریکات التهابی و ضد التهابی و نیز مکــــانیسم های دفاع آنتی اکسیدانی بستگی دارد(4،6). تحقیقات اپیدمیولوژیک برای بیماریهای قلبی عروقی چندین ریسک فاکتور را مشخص کرده اند. به طوریکه کاهش تعدادی از این ریسک فاکتورها ریسک ابتلا به بیماری را کاهش می دهد(1).
هر چند که فشار خون بالا، سیگار کشیدن و اختلالات لیپیدی، ریسک فاکتورهای اصلی برای بیماریهای آترواسکلروتیک عروق قلبی در نظر گرفته می شوند، اما آنها به تنهایی قادر به توجیه علت شیوع بالای این بیماریها نمی باشند. بنابراین، تحقیقات برای شناسایی دیگر ریسک فاکتورها الزامی است. مدت زمان زیادی است که مواد معدنی و عناصر کمیاب بعنوان ریسک فاکتورهای بالقوه برای بیماریهای قلبی-عروقی مورد تردید بوده اند(8). احتمال مداخله مس و روی در آترواسکلروزیس ایده ای بسیار قدیمی است(18،15).
تحقیقات زیادی ارتباط بین غلظت مس و روی سرم با بیماریهای قلبی-عروقی را در جمعیت های غربی نشان داده اند(9،10). اما در دیگر نژادها و یا در بیمارانی که تحت عمل آنژیوگرافی قرار می گیرند تحقیقات اندکی صورت گرفته است. امروزه عقیده بر این است که بین تغییرات میزان این عناصر و بیماری آترواسکلروزیس رابطه معنی داری وجود دارد بنابراین، به عنوان ریسک فاکتور احتمالی بیماریهای قلبی عروقی به صورت ویژه مورد توجه قرار دارند(11). و مطالعات در این ارتباط نتایج متناقض ارائه نموده اند. بعضی از پژوهشگران افزایش و تعدادی دیگر کاهش این عناصر را در ایجاد بیماریهای قلبی عروقی دخیل دانسته اند(13). تعدادی از محققین هم افزایش و هم کاهش مس و روی(12) و بعضی افزایش میزان روی(14) تعدادی دیگر از محققین افزایش مس و کاهش روی(15،16) و بعضی دیگر کاهش مس و طبیعی بودن روی(17) و بعضی از پژوهشگران کاهش میزان مس و افزایش میزان روی در غذا(18) و بالاخره بعضی دیگر کاهش مس و افزایش روی(19) را باعث ایجاد بیماری آترواسکلروزیس می دانند. به هر حال، ارتباط بین تغییرات این عناصر و بیماری آترواسکلروزیس هنوز مورد بحث است(20). بنابراین، این پژوهش به منظور ارزیابی ارتباط میزان مس و روی سرم با گرفتگی یکی از عــروق کــــرونر به نام LAD (Left Anterior Descending) در بیماران مبتلا به آترواسکلروز عروق کرونر در مقابل گروه کنترل انجام گردیده است.
مواد و روش ها
هــدف از این مطالعه بررسی تغییرات سطح سرمی مـــــس و روی در بیمـــاران مبتلا بـــــه CAD (Coronary Artery Disease) بوده است که دچار انسداد LAD از عروق کرونر قلب شده اند و مقایسه آنها با گروه شاهد مشابه از لحاظ متغیرها و بیماریهای زمینه ای و مداخله گر انجام شده است. روش اجرای این پژوهش به صورت موردی- شاهدی بوده که در زیرمجموعه مطالعات تحلیلی واقع می شود. نمونه هــــا (بیمار و کنترل) از میان افراد مشکوک به
CAD مراجعه کننده به بخش آنژیوگرافی بیمارستان شهید مدرس تهران جهت عمل آنژیوگرافی انتخاب شده اند.
برای این پژوهش اطلاعات از طریق تکمیل پرسش نامه و نیز جمع آوری خون وریدی افراد در حالت ناشتا(12 ساعت) در روز آنژیوگرافی و قبل از انجام عمل آنژیوگرافی بدست می آمد. در روزی که قرار بود افراد مورد عمل آنژیوگرافی قرار گیرند، در صورت رضایت کامل، سوالات پرسش نامه به صورت رو در رو از آنان پرسیده می شد. در صورت مناسب بودن فرد برای تحقیق، براساس سوالات پرسش نامه از وی ده میلی لیتر خون وریدی در حالت ناشتا در لوله اسید واش شده درپوش دار گرفته می شد. پس از گذشت 60-30 دقیقه سرم های خون جدا و پس از یادداشت کد مخصوص بیمار بر روی آنها، نمونه های سرم در فریزرC ˚70- گروه بیو شیمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران نگهداری می شدند. بعد از عمل، طبق نتایج آنژیوگرافی، اگر شخص دچار انسداد LAD و یا شاخه های فرعی آن بود در گروه بیمار، و اگر دچار انسداد عروق کرونر قلب نبود در گروه نرمال قرار می گرفت. در صورتی LAD به عنوان رگ مسدود در نظر گرفته می شد که انسداد آن یا شاخه های فرعی آن بیشتر از 50 درصد بود.
تعداد افراد مورد پژوهش در این مطالعه 247 فرد بودند که شامل 64 نفر گروه کنترل (27 زن و 37 مرد) با میانگین سنی 4/9±88/50 سال و 183 نفر گروه بیمـــار (59 زن و 124 مرد) با میــــانگین سنی 7/9± 66/57 سال می شد.
برای اندازه گیری عناصر کمیاب از دستگاه اسپکتروفتومتر جذب اتمی مدل CTA-2000 ساخت کشور انگلستان، که در آزمایشگاه تحقیقاتی گروه بیوشیمی موجود بود، استفاده گردید. برای این کار، بعد از رسم منحنی استاندارد مس و روی با استفاده از محلولهای CuSO4 5H2O و Zn(NO3)2 در اسید نیتریک 12% از شرکت Chem. Tech، ابتدا نمونه های سرمی و سرم کنترل ها برای اندازه گیری Cu و Zn به نسبت 1:4 با گلیسرول 5% رقیق می شدند(21). میزان مس و روی هر کدام از نمونه ها توسط دستگاه بین 40- 20 مرتبه اندازه گیری می گردید و میانگین آن روی مانیتور و چاپگر فرستاده می شد و در نهایت غلظت های حساب شده توسط دستگاه، در 4 ضرب می گردیدند. برای اطمینان از کنترل کیفی دستگاه و مواد شیمیایی صحت و دقت دستگاه در این اندازه گیری ها با استفاده از سرم کنترل های فوق محاسبه و ضریب تغییرات حاصل کمتر از 5% بود.جهت انجام کارهای آماری این پژوهش و هم چنین آزمونهای آماری Chi Square و ANOVA مربوط به آن از نرم افزار SPSS Ver 10.0 استفاده گردید. میزان 05/0p< به عنوان اختلاف معنادار در نظر گرفته شد.
یافته های پژوهش
میانگین و انحراف معیـــــار مس و روی سرم در گروه بیمار وگروه کنترل بررسی گردید. میانگین میزان مس سرم درگروه بیمــــار ppm 24/0±98/0 که نسبــــت به میـــانگین آن در گـــروه کنترل ppm 27/0±90/0 بالاتر و این تفاوت از لحــاظ آمـــاری معنـــی دار می باشد(05/0P<). این تفاوت حتی در زیرگروههای گروه بیمار و گروه کنترل نیز مشـــاهده می گردید، به طوری که در زنان بیمار میانگین مس سرم ppm 29/0± 06/1 نسبت به میانگین مس سرم در زنان گروه کنترل ppm30/0±98/0 بالاتر بود و این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار است(05/0P<)، و در مـــردان گروه بیمار میـــــانگین مس ســــرم ppm 21/0± 94/0 نسبت به مــردان گروه کنترل ppm 24/0±84/0 بالاتر بود که این تفاوت نیز از لحاظ آماری معنی دار می باشد(05/0P<). میانگین میزان روی سرم در گروه بیمار ppm22/0± 63/0 که نسبت به میانگین آن در گروه کنترل ppm20/0±65/0 کمتر بود، ولی این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار نیست(05/0<P). این تفاوت حتی در زیرگروهـهای گروه بیمار و گروه کنترل نیز مشاهده می گردید، به طوری که در زنان بیمار میانگین روی سرمppm 23/0±61/0 نسبت به میانگین روی سرم در زنان گروه کنترل ppm24/0±63/0 کـمتر بود و این تـفاوت از لـحاظ آمــــــاری معنـی دار نیست (05/0<P). در مــــردان بیمار میانگـین روی سـرم ppm 21/0±64/0 نسبت به مــــــردان گـــــروه کنترل ppm 17/0±66/0 کمتـــــر بــــود و این تفــــاوت نیز از لحــــــاظ آمــــاری معنــــی دار نمی باشد(05/0<P).
جدول 1. میانگین و انحراف معیار میزان مس و روی سرم در زنان و مردان گروه کنترل و گروه بیمار (ppm)
گروه کنترل
گروه بیمار
P Value
سن(سال)
9.4 ±50.88
9.7 ±57.66
تعداد افراد
زن
27
59
مرد
37
124
جمع
64
183
میانگین مس (ppm)
زن
0.30±0.98
0.29±1.06
P<0.05
مرد
0.24±0.84
0.21±0.94
P<0.05
جمع
0.27±0.90
0.24±0.98
P<0.05
میانگین روی (ppm)
زن
0.24±0.63
0.23±0.61
p>0.05
مرد
0.17±0.66
0.21±0.64
p>0.05
جمع
0.20±0.65
0.22±0.63
p>0.05
بحث و نتیجه گیری
نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که غلظت مس سرم در بیماران مبتلا به انسداد عروق کرونر قلب، نسبت به افرادی که دچار این بیماری نیستند، بالاتر است. این تفاوت حتی در زیرگروههای مربوط به گروه بیمار و گروه کنترل نیز قابل ملاحظه است. به طوریکه غلظت مس سرم در زنان بیمار نسبت به زنان گروه کنترل و همچنین غلظت مس سرم در مردان بیمار نسبت به مردان گروه کنترل بیشتر است. و این تفاوت ها از لحاظ آماری معنی دار هستند.
بعضی از مطالعات ارتباط مثبت بین غلظـــت مـــس ســــــرم و آترواسکــــلروزیس را بیـان کرده اند(10،22،23،24،25) که با نتایج مطالعه حاضر هم جهت می باشند. Salonen JT به همراه همکارانش در مطالعه ریسک فاکتورهای بیماری ایسکمیک قلب در شرق فنلاند، نشان داد که غلظت بالای مس سرم، ریسک ابتلا به سکته حاد قلبی را بیش از 5/3 برابر افزایش می هد(26). هم چنین مطالعه در مورد مردان آلمانی ارتباط بین مس بالای سرم و مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی عروقی را نشان داده است(25).
Jain و Mohan ، که روی تغییرات غلظت مس و روی سرم به دنبال سکته قلبی مطالعه کرده اند، نشان داده اندکه از 24 ساعت تا 7 روز بعد از سکته قلبی غلظت مس سرم افزایش می یابد و تقریبا روز چهاردهم به حد نرمال می رسد(27).
مس نوعی پیش اکسیداتیو (Prooxidative) است و تغییرات اکسیداتیو LDL - کلسترول را در محیط آزمایشگاه (in vitro) تحریک می کند(28) و ممکن است نوعی پیش اکسیداتیو در محیط های حیاتی (زنده) نیز باشد. بدین ترتیب، اثر آتروژنیک مس می تواند با افزایش اکسیداسیون LDL توضیح داده شود(1).
LDL اکسیده توسط ماکروفاژها در دیواره سرخرگها تشخیص داده شده و برداشت می گردد.