فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله XML چیست و چرا دارای اهمیت فراوان است ؟

اختصاصی از فایلکو دانلودمقاله XML چیست و چرا دارای اهمیت فراوان است ؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


( بخش اول )
تاکنون مقالات فراوانی در باره XML نوشته شده است، اغلب مطالب عنوان شده صرفا" بر روی یک موضوع خاص تمرکز داشته و از زاویه ای کاملا" اختصاصی و در عین حال محدود به بررسی تکنولوژی XML پرداخته و بندرت به موارد اساسی و خانواده بزرگ استاندارهای XML اشاره شده است. در این مقاله عناصر کلیدی مرتبط با تکنولوژی XML تشریح و ارتباط آنها تبین و جایگاه هر یک از آنها برای پیاده کنندگان و طراحان برنامه های اطلاعاتی تشریح می گردد. پس از مطالعه این مقاله ، خوانندگان با استانداردهای کلیدی : XML,XSL,XML-Schema,DOM,SAX,Namespace,XLink بهمراه تکنولوژی های مربوطه آشنا خواهند شد.
تعریف اصطلاحات و واژه ها
در ابتدا لازم است با کلمات تشکیل دهنده XML یعنی Extensible ، Markup و Language آشنا شویم .Markup ، واژه ئی برای متادیتا است . متادیتا ، اطلاعاتی در رابطه با اطلاعات است . قدمت استفاده از Markup به قبل از کامپیوتر بر می گردد . مثلا" در دنیای نشر از علائم خاصی در متن های ویرایش شده استفاده تا به پردازنده متن ( انسان و یا ماشین ) اعلام شود ، چه نوع عملیاتی را در رابطه با اطلاعات می بایست انجام دهد. HTML یکی از زبان های کلاسیک نشانه گذاری است . مثلا" با افزودن تگ <Bold> به مرورگر اعلام می شود که به چه صورت می بایست اطلاعات نمایش داده شوند .
زبان (Language) ، به مجموعه ای از کلمات معنی دار و با مفهوم که عده ای از آنها برای بیان خواسته ها ی خود استفاده می نمایند ،اطلاق می گردد . ( مثلا" زبان فارسی و یا انگلیسی )
با کنار هم قرار دادن دو واژه اشاره شده ، با زبان نشانه گذاری مواجه خواهیم شد . زبان نشانه گذاری ، به مجموعه ای از کلمات معنی دار و با مفهوم که توسط عده ای (با آگاهی لازم انتخاب ) استفاده می گردد ، اطلاق می گردد. HTML ، نمونه ای مناسب در این زمینه است . تمام افرادی که از تگ های HTML استفاده می نمایند ، بدرستی نسبت به مفهوم و جایگاه هر یک از تگ ها آشنائی داشته و با آگاهی کامل آنها را برای بیان خواسته های خود استفاده می نمایند. مثلا" مشخص است که استفاده از تگ <H1> چه نوع پیامدهائی را بدنبال خواهد داشت . تگ فوق ، توسط مولفین صفحات وب آگاهانه انتخاب می گردد و مرورگرها نیز متناسب با تعاریف از قبل مشخص شده ، واکنش مناسب خود را در رابطه با نحوه نمایش انجام خواهند داد. یک زبان بسط پذیر(Extensible) ، زبانی است که دارای مکانیزم لازم برای افزودن کلمات بگونه ای است که توسط سایر استفاده کنندگان نیز قابل فهم باشد . در دنیای واقعی و در ارتباط با زبان های طبیعی ما هرگز شاهد چنین وضعیتی نخواهیم بود . ( افزودن یک واژه با معنی مورد نظر خود و استفاده از واژه با همان معنی توسط سایر استفاده کنندگان ) با توجه به تعاریف ارائه شده ، یک زبان نشانه گذاری بسط پذیر ، می بایست یک زبان نشانه گذاری با قابلیت افزودن کلماتی بیشتر باشد . در عمل زبان نشانه گذاری بسط پذیر ، به سیستمی برای تعریف تمام زبا ن های نشانه گذاری با قابلیت توسعه وضعیت موجود ، اطلاق می گردد .
SGML HTML و XML
SGML)Standard Generalize Markup Language) سرچشمه XML بوده و در سال 1988 استاندارد شده است . HTML)HyperText Markup Language) زبانی است که در ابتدا با استفاده از SGML تعریف گردید. HTML یک زبان نشانه گذاری است ، بنابراین انتظار داریم شامل مجموعه ای از تگ ها بمنظور کنترل قالب و رفتار اطلاعات در مستندات باشد . XML ، یک زبان نشانه گذاری مشابه HTML نمی باشد . XML ، زیرمجموعه ای از SGML است ( مکانیزمی برای تعریف زبان های نشانه گذاری ) . XML همانند SGML یک زبان نشانه گذاری بسط پذیر بوده اما بر خلاف SGML برای استفاده بر روی وب بهینه شده است .
مفاهیم اساسی
لازم است که مجددا" به این نکته مهم اشاره گردد که XML ، یک زبان نشانه گذاری نبوده و در مقابل مکانیزمی برای ایجاد زبان های نشانه گذاری اختصاصی است . XML ، شامل مجموعه ای از استانداردها ی متنوع با کاربردهای خاص است . XML ، یک زبان نشانه گذاری نبوده و در عین حال یک زبان برنامه نویسی هم نیست . از XML برای ارائه اطلاعات استفاده شده و بمنظور پردازش اطلاعات، می بایست برنامه هائی نوشته گردد .
از XML در موارد زیر می توان استفاده کرد :
● مبادله اطلاعات بین برنامه های نامتجانس ، بنگاه های تجاری و بانک های اطلاعاتی
● امکان فعال نمودن مدلی برای نمایش اطلاعات یکسان بر روی دستگاههای متفاوت با اهداف و خوانندگان گوناگون
● یک قالب ذخیره سازی مناسب برای داده ها

 



استانداردهای خانواده بزرگ XML
از واژه XML اغلب برای بیان یک استاندارد بین المللی استفاده می گردد . در برخی حالات واژه فوق برای بیان تمام استانداردهای مرتبط با XML نیز استفاده می گردد . اکثر کاربران با استانداردهای XML سرو کار ندارند. استانداردهای موجود اغلب توسط افرادیکه نرم افزار تولید و یا بر روی سندهای XML پردازشی را انجام می دهند ، استفاده می گردد . شناخت استانداردهای موجود در این زمینه مهم بوده و لازم است با جایگاه هر یک آشنا شویم . یکی از روش هائی که می توان استانداردهای موجود را بدرستی سازماندهی و بخاطر سپرد ، توجه و تمرکز بر اهدافی است که آنها دنبال می نمایند. جدول زیر استانداردهای موجود بهمراه اهداف و قابلیت های هر یک را نشان می دهد.
امکانات موجود هدف
XML
Namespaces
XML-Schemas تعریف یک زبان XML
CSS (Cascading Style Sheets)
XSL (Extensible Style Language)
XSLT (XSL Transformations) فرمت و نمایش سندهای XML
DOM (Document Object Model)
SAX (Simple API for XML)
XSLT پیاده سازی برنامه
Such as:
SOAP (Simple Object Access Protocol)
SVG (Scalable Vector Graphics)
WML (Wireless Markup Language)
XCBL (XML Common Business Library) مبادله اطلاعات بین سیستم ها
در ادامه به بررسی هر یک از استانداردهای فوق و نحوه ارتباط آنها با یکدیگر خواهیم پرداخت :

 

تعریف زبان های XML
با استفاده از XML ، می توان تگ های نشانه گذاری را تعریف که توسط مجموعه ای از مستندات که خصایص مشابهی را به اشتراک می گذارند ،استفاده گردد . مثلا" مجموعه ای از پیام های تجارت الکترونیکی. مورد فوق اصطلاحا" document type نامیده می گردد . ( مشابه یک کلاس در طراحی شی گراء ) . یک Document instance ، نوع خاصی از یک سند است . مثلا" یک لیست فروش خاص . در پروژه های XML ، در ابتدا Document types با توجه به اطلاعاتی که می بایست بر روی آنها عملیاتی صورت پذیرد ، طراحی و در ادامه با ایجاد نرم افزارهای لازم ، اقدام به ایجاد و پردازش نمونه هائی از سند می گردد . XML مجموعه ای قدرتمند از بلاک های ساختمانی سطح پایین بمنظور طراحی Document types را ارائه می نماید. نمونه سند زیر، شامل مجموعه ای اطلاعات از یک بانک اطلاعاتی شخصی است .

 

مثال : یک سند XML شامل اطلاعات شخصی
<personnel-data>
<person ID="PE1">
<name>
<first-name>Webmaster</first-name>
<last-name>Admin</last-name>
</name>
<working-location office-id="OF1"/>
<title>Web master and administrator</title>
</person>
<office ID="OF1">
<name>Head Office</name>
<address>Iran Avenue</address>
</office>
</personnel-data>

 

سند فوق شامل چندین بلاک ساختمان اساسی XML است .
● سند فوق ، دارای المان هائی است که قابل مقایسه با اشیاء در سیتستم شی گراء و یا فیلد در بانک های اطلاعاتی رابطه ای است . یک المان با تگ شروع ، آغاز و با تگ پایان ، خاتمه می یابد . بین دو تگ شروع و پایان هر نوع اطلاعاتی می تواند قرار گیرد .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  102  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله XML چیست و چرا دارای اهمیت فراوان است ؟

مقاله ورزش گلف از کجا آمده است

اختصاصی از فایلکو مقاله ورزش گلف از کجا آمده است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ورزش گلف از کجا آمده است


مقاله ورزش گلف از کجا آمده است

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:20

فهرست مطالب:

تاریخچه    1
ورزش گلف از کجا آمده است؟    3
زمین و تجهیزات گلف    5
مینی گلف چیست؟    6
قوانین کلی گلف    8
ویژگی های ورزش گلف    13
گلف در ایران    14
گُلف، زنان، قدرت، تمرکز    15
نانسی لوپز، ستاره گلف زنان    18

 

تاریخچه
1413 میلادی زمان شروع گلف در اسکاتلند برای شاهزادگان و درباریان بود تا سال 1457 و بعد از سال 1457 بازی کردن گلف ممنوع شد که تا سال 1503 ادامه داشت بعد از سال 46 سال بازی گلف از سرگرفته شد و بعد از این تاریخ بازی گلف همگانی شد.
اولین باشگاه گلف جهان درسال 1754 میلادی در سنت اندروزاسکاتلندانگلیس آغاز بکار کرد.
درایران گلف ازسال 1924 میلادی شروع شد و تا زمان ملی شدن نفت هیچ ایرانی در باشگاههای گلف کشور عضو نبود بعداز ملی شدن نفت ایرانیها به بازی گلف پرداختند.
بازی گلف به دلایل بسیاری پرطرفدارترین بازی در دنیاست. مبتدیان نیز درهر گروه سنی که باشند باندازه پیشکسوتان از این بازی لذت می برند. بازی گلف نیروی فکری و آمادگی جسمانی بازیکن هر دو رامی طلبد و در عین حال که موجب تنوع و تفنن می شود می تواند در شخص احساس دلسردی و یا بالعکس عادت مفرط پدید آورد. بازی گلف در عین حال که می تواند یکی از مشکلترین بازیهای دنیا باشد چنانچه بادر نظرداشتن رموز بهره گیری بهتر از موقعیتهای بازی ؟ می تواند یکی از لذت بخش ترین بازیها باشد. هدف عمومی بازیکنان گلف این است که چطور ضربات با ارزشی را ذخیره و حساب ضربات خود را پائین نگهدارند. چرخش صحیح و چوب گیری خوب اصول بازی موفق می باشند اما یک بازیکن تمام عیار باید دارای چهار خصوصیات باشد

اول یکنواختی CONSISTENCY
دوم خونسردی و آرامش COMPOSURE
سوم شعور عمومی COMMON SENSE
چهارم تمرکز حواس CONCENTRATION
که موارد فوق را باید با دید مثبت و افکار خوشبینانه کامل نمود تا اجراء لازم برای بازی نوین گلف رادر دست داشت.
یک دور بازی 4 ساعته گلف تقریباً حدود پنج دقیقه آن صرف زدن ضربات به توپ می شود چنانچه بازیکن 5 دقیقه دیگر را هم صرف اعمال معمول پیش از زدن ضربه نماید مجموعاً ده دقیقه خواهد شد که شخص باید در خلال آن به هماهنگی کامل در بازی و در نتیجه بدست آوردن کمترین حساب ضربات نایل شود. در یک دوره چهار ساعته بازی گلف بازیکن با انگیزه بازی گلف حدود 8 کیلومتر پیاده روی می کند.
گلف در ایران حدود 85 سال پیش همزمان با ورود اتباع خارجی به منظور کشف و استخراج نفت در مناطق نفت خیز جنوب کشور این ورزش نیز وارد ایران شد. تا قبل ازملی شدن صنعت نفت هیچ ایرانی راهی به این بازی نداشت و بازی گلف انحصاراً در دست خارجیان بوده، پس از ملی شدن صنعت نفت علاقمندان ایرانی به این ورزش در نواحی جنوب مانند مسجد سلیمان، آغاجاری، گچساران، اهواز و آبادان با اشتیاق و علاقه هر چه تمامتر به این ورزش روی آوردند بطوریکه در حال حاضر شهرهای اهواز، آبادان، ماهشهر، مسجد سلیمان و دیگر شهرهای استان خوزستان بیشترین علاقمندان و ورزشکاران این رشته را به خود اختصاص داده اند وعموماً کارکنان شرکت نفت این ورزش مفرح و با نشاط را انجام می دهند. به جز نواحی جنوب کشور در هیچ کجای ایران ورزش گلف متداول نبوده ودر تهران نیز این رشته بصورت اختصاصی و در مجموعه ورزشی انقلاب که در سال 1340 تاسیس شده بود توسط خارجیان مقیم تهران که عمدتاً کارکنان سفارتخانه های خارجی بودند انجام می شد. پس از انقلاب شکوهمنداسلامی تمامی علاقمندان بدون هیچگونه محدودیتی بازی گلف را آغاز نمودند و این علاقمندی باعث گردید تا تشکیلات ورزش گلف کشور از اردیبهشت ماه سال 1370 در قالب یک کمیته آغاز بکار نموده و با توسعه فعالیتهای خوددر فاصله کوتاهی رسماً به عنوان فدراسیون گلف جمهوری اسلامی ایران معرفی و در لیست فدراسیونهای رسمی کشور قرار گرفت. این فدراسیون در سال 1996 میلادی به عضویت شورای جهانی گلف درآمد و درسالهای اخیر با کنفدراسیون گلف آسیا و اقیانوسیه نیز مرتبط شده است. در حال حاضر شهرهای تهران، خراسان، قم، اهواز، آبادان، مسجد سلیمان، ماهشهر، اصفهان و شیراز دارای هیئت های ورزشی فعال می باشند و همه ساله مسابقات گوناگونی در سطوح مختلف برگزار می شود.
ورزش گلف از کجا آمده است؟
این سوالی است که شاید خیلی از شما تا به حال از خود پرسیده اید و البته شاید برخی بدانید که اسکاتلند یکی از خاستگاههای این ورزش دوست داشتنی است. شما چه فکر می کنید. مقاله زیر ار بخوانید تا در مورد گلف بیشتر بدانید.
آنچه که قطعا" مسلم است این است که همه ما می دانیم گلف از اسکاتلند آمده. اسکاتلندیها از زمانهای بسیار قدیم به این ورزش علاقه زیادی داشتند و برای انجام بازی های آن باشگاه هم داشتند که همه بازیکنان عضو آن بودند. گلف از همان زمان (قرن 15 میلادی) نیز به شیوه امروزی بازی می شد، توپ کوچک و سفید گلف را با چوب مخصوص روی زمین هل می دادند تا در سوراخی که در زمین چمن تعبیه شده بود بیفتد.
در حقیقت اولین نشانه های این ورزش در زمان شاه جیمز دوم (اسکاتلند) دیده شد ، کسی که در سال 1457 انجام دو ورزش فوتبال و گلف را ممنوع اعلام کرده بود.جیمز معتقد بود که با انجام این بازیها تیرکمانداران ارتش اسکاتلند از آمادگی رزمی دور می شوند. در سالهای 1471 و 1491 به ترتیب شاه جیمز سوم و چهارم نیز قانون تحریم را تمدید کردند. اما گلف این بازی جالب به صورتهای مختلف در اسکاتلند و کشورهای اطرافش ادامه یافت ، تا زمانیکه در سال 1744 اولین قوانین رسمی این رشته در ادینبورگ (Edinburgh)  نوشته شد و پس از آن هر گلف باز آماتوری هم میتوانست با تکیه بر آن قوانین به انجان ورز مورد علاقه اش بپردازد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ورزش گلف از کجا آمده است

دانلود مقاله نیاز انسان به نیایش و پرستش چگونه است

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله نیاز انسان به نیایش و پرستش چگونه است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه:
یکى از مهم ترین مسائل دین مبین اسلام توجه به بهداشت جسمانى و روانى است. از دیدگاه آموزه هاى دینى هیچ انسانى حق ندارد که با انجام کارهاى زیان آور و روى آوردن به امور ناشایست، به سلامت جسم و روان خود آسیب وارد کند و یا خود را در معرض هلاکت و نابودى قرار دهد. قرآن کریم در این زمینه مى فرماید: «...لاتلقوا بایدیکم الى التّهلکة...؛(1) با دستان خود، خویشتن را به هلاکت نیندازید...».
نظر به این که مسئله سلامتى و بیمارى هم براى فرد و هم براى جامعه از اهم موضوعات بوده، لذا همیشه بشر به دنبال کشف علل و عوامل پیدایش بیمارى و راه هاى پیش گیرى از آن بوده است.
هم چنین کشف و تبیین علل بیمارى فقط مخصوص انسان هاى عادى نبوده، بلکه اولیاى الهى هم سایر انسان ها را به رعایت و حفظ بهداشت جسم و روان سفارش نموده و به منظور شناسایى و راه هاى پیشگیرى از ابتلا به انواع بیمارى هاى جسمى و روانى راهکارهایى را پیشنهاد داده اند. یکى از این راهبردها بهره گیرى از دعا و نیایش است که در این نوشتار به بیان اهمیت و تأثیر آن در سلامت روان و آثار روان شناختى اش خواهیم پرداخت. امید است که مورد توجه و عنایت نیایشگران واقعى قرار گیرد.
اهمیت و جایگاه نیایش
یکى از مهم ترین آموزه هاى تربیتى مکتب حیات بخش اسلام دعا و نیایش است. دعا همان خواست قلبى است که با زبان درخواست مى شود و در واقع رفتارى است که طى آن فرد مستقیماً با خداوند ارتباط برقرار کرده و به راز و نیاز مى پردازد. دعا وسیله تقرّب انسان به خداست. خداوند در قرآن کریم مى فرماید: «...ادعونى استجب لکم...؛(2) مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.» هیچ انسانى نیست که گرفتارى و مشکلات در زندگى نداشته باشد. بلاهاى روحى همه انسان ها را تهدید مى کند و ارتباط با خدا دردها را زایل مى کند و باعث آرامش زندگى مى شود.
امام صادق(ع) مى فرماید: «دعا کن، زیرا شفاى همه دردهاست.»(3) انسان در دعا با خداى خود مناجات مى کند و از مشکلاتى که زندگى اش را نگران کرده به او پناه مى برد. نیایش احساس مذهبى افراد را تقویت نموده و رابطه بین انسان با خداى خویش را مستحکم مى سازد. انسان وقتى از دارنده تمام کمالات چیزى را طلب مى کند و با او ارتباط برقرار مى نماید، احساس لذت و سرور مى کند و به عکس وقتى از غیر خدا چیزى درخواست مى کند، احساس ذلّت و خوارى مى کند. این احساس عزّت و لذّت بر سلامت روان تأثیر مى گذارد. راز و نیاز از جمله راه هاى معنوى ـ عاطفى یارى جستن از قدرت بى نهایت خداوند است، زیرا در انسان این گرایش وجود دارد که در سختى و فشار به قدرت و تکیه گاهى رو مى آورد و چه قدرت و تکیه گاهى اصیل تر و قابل اعتمادتر از قدرت لایزال الهى که پناهگاه انسان واقع شود؟!
یکى از روان شناسان مى گوید: «امروزه یکى از علوم، یعنى روان پزشکى همان چیزهایى را تعلیم مى دهد که پیامبران تعلیم مى دادند، زیرا روان پزشکان دریافته اند که دعا، نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین، نگرانى، تشویش، هیجان و ترس را که موجب بیش تر ناراحتى هاى ماست، برطرف مى کند.»(4)
بنابراین راز و نیاز علاوه بر این که غم و اندوه را زایل مى کند، باعث اطمینان قلب و قدرت روحى مى شود، زیرا انسان در نهایت به ویژه در وقت اضطراب غالباً با حضور قلب و خلوص نیّت رو به سوى خدا مى آورد و با او درد دل مى کند، عقده هاى خویش را بیرون مى ریزد و اسرار خود را که در نهان گاهش هست، به زبان مى آورد و تنها از او راه چاره و گریز را طلب مى نماید و با آه و ناله تقاضاى کمک مى کند، به دیگر سخن وقتى نیایشگر از ژرفاى دل دست به دعا بر مى دارد، نوعى شادابى و بهجت و انبساط در درون خود احساس مى کند که حاضر نیست با هیچ بهایى آن را از دست بدهد.
دکتر آلکسیس کارل مى گوید: «دعا محکم ترین و بالاترین حلّال مشکلات است، تأثیر دعا واقعاً شگفت انگیز است قدرت دعا و نیایش نشانه آزاد شدن انرژى است، همان طور که به کمک تکنیک هاى علمى انرژى اتمى را آزاد مى کنند، با استفاده از قدرت دعا و از طریق شگردهاى علمى مى توان انرژى معنوى را آزاد ساخت. آثار این قدرت انرژى زا بر بسیارى از مردم آشکار است.»(5)
آثار روان شناختى نیایش
نیایش از نظر روان شناختى آثار متعددى در روح و روان آدمى دارد که در ادامه این نوشتار به بیان برخى از شاخصه هاى آن خواهیم پرداخت.
1ـ رهایى از تنهایى و بیگانگى:
نیایش انسان را از انزواى درونى بیرون مى آورد و به جمع پیوند مى دهد. در حقیقت هم نشین شایسته اى است که تنهایى و غربت را به انس و الفت تبدیل مى کند. شخصى که در حال دعا و نیایش است، نه تنها خود را بیگانه نمى بیند، بلکه با چشم دل مى فهمد که در آن حالات عرفانى، مجموعه جهان هستى با او همنوا هستند، زیرا قرآن کریم مى فرماید: «...و ان من شى ءٍ الّا یسبّح بحمده ولکن لاتفقهون تسبیحهم...(6)؛ هر موجودى تسبیح و حمد خدا را مى گوید ولى شما تسبیح آن ها را نمى فهمید.»

 

2ـ روشن دلى:
دومین اثر از آثار نیایش روشن دلى است. انسان همین که به حکم ارتباط با معبود خویش جهان را به نور حق و حقیقت روشن دید، همین روشنى فضاى روح او را روشن مى کند و در حکم چراغى مى گردد که در درونش روشن شده باشد. چنین فردى به خوبى مشکلات را مى بیند و در پرتو عنایات خداوند متعال به حل مشکلات مى پردازد و کم تر دچار اضطراب مى شود.
3ـ کاهش ناراحتى ها:
زندگى بشر آکنده از شیرینى ها و تلخى ها، آسایش و رنج، پیروزى و شکست مى باشد، لذا بشر موظّف است با طبیعت دست و پنجه نرم کند تا بتواند تلخى ها را به شیرینى و شکست ها را به پیروزى تبدیل کند.
نیایش و ارتباط با معبود در انسان نیروى مقاومت مى آفریند و تلخى ها را قابل تحمّل مى گرداند، به طورى که لذّت زندگى در دوره پیرى براى مردم خداپرست و مؤمن از دوره جوانى بیش تر مى شود و قیافه مرگ در چشم فرد با ایمان انتقال از دنیاى فانى به دنیاى باقى و از جهانى کوچک تر به جهانى بزرگ تر است. از این رو چنین فردى نگرانى ها و اضطراب خویش را از مرگ با کوشش در کارهاى نیک که در زبان دین «عمل صالح» نامیده مى شود، بر طرف مى سازد و از نزدیک شدن مرگ دچار اضطراب نمى شود.

 


4ـ امید و نشاط:
هر انسانى که بخواهد با روانى شاداب و روحیه اى بالا با مشکلات زندگى مواجه شود و با امید و اطمینان، زندگى خویش را ادامه دهد، باید به نیایش پناه برد.
راز و نیاز با خداوند به انسان امید و توان مى دهد! فرد احساس مى کند که به پناهگاه مطمئن متّکى است و بدین سان احساس نشاط و توانمندى مى کند و اگر این ارتباط با آن منبع عظمت و رحمت قطع باشد، احساس دلتنگى و نگرانى در او ایجاد مى شود و به بیمارى هاى روانى گرفتار مى شود.
به این حقیقت بسیارى از روان شناسان و روان کاوان اشاره کرده اند و ایمان به خدا را اساس و پایه پیش گیرى و معالجه بیمارى هاى روانى مى دانند.(7)
5 ـ پرورش تمرکز ذهن:
اضطراب فکرى و تنش هاى روانى از بیمارى هاى مهلکى است که بشریّت قرن حاضر را تهدید مى کند. روان کاوان و دانشمندان مى کوشند تا راه هاى کاهش بار فکرى انسان ها را پیش بینى کنند و به فکر و روان او استراحت دهند و او را از دگرگونى هاى روحى نجات دهند. مهار این پراکندگى هاى فکرى و تنش هاى درونى شرط نخست دست یابى به نبوغ، درایت و فهم مسائل است. به همین دلیل سعى مى شود مکان هایى که براى مطالعه و تحقیق در نظر گرفته مى شود از آرام ترین، مطبوع ترین و دل انگیزترین مکان ها باشد تا امکان تمرکز ذهن و رفع نگرانى را فراهم آورد.
نیایش و پرستش اگر با شرایط باطنى و ظاهرى انجام شود نه تنها ذهن را در مدار تمرکز مى نهد، بلکه درون را نورانیّت و صفا مى بخشد و اگر انسان حضور قلب و توجّه در نیایش را به خوبى درک کرده باشد، توان آن را پیدا مى کند که در یک لحظه تمام قواى ذهنى را متوجه یک چیز بکند و آن پروردگارش مى باشد.
6ـ برخوردارى از لذّات معنوى:
یکى دیگر از آثار دعا و نیایش برخوردارى از یک سلسله لذّت هاست که «لذّات معنوى» نامیده مى شود. انسان دو گونه لذّت دارد: یک نوع لذّت هایى که به یکى از حواسّ انسان تعلّق دارد و در اثر برقرارى ارتباط میان یک عضو با جهان خارج حاصل مى شود، مانند لذّتى که چشم از دیدن و گوش از راه شنیدن و دهان از راه چشیدن مى برد. نوع دیگر لذّت هایى است که با عمق روح و جان آدمى مربوط است و به هیچ عضو خاصّى مربوط نیست، مانند لذّتى که انسان از راه احساس و خدمت یا از احترام مى برد که نه به عضو خاصّى تعلّق دارد و نه تحت تأثیر مستقیم یک عامل مادى خارجى است.
لذّات معنوى از لذّات مادى هم قوى تر هستند و هم پایدارتر و لذّت و نیایش و دعا براى کسانى که قدر آن را مى دانند از این گونه لذّات است.
7ـ بر طرف کننده تکبّر:
انسان ذاتاً خواهان کمال و سعادت دنیوى و اخروى است و سعادت و کمال وى در گرو پرستش خدا و اطاعت از اوست، زیرا ممکن الوجود زمانى به کمال مى رسد که به واجب الوجود بپیوندد و نیایش، این اکسیر عظیم، عبارت است از: تلاش و جلوه هاى معنوى اشرف مخلوقات در پیشگاه خالق اکبر.
در پرستش و نیایش گفتارها و کردارها براى تواضع و خشوع در مقابل حضرت حق تعالى است و با یاد او آرام و استوار است. امام سجّاد(ع) مى فرماید: «خدایا! دل هاى ما را به یاد خود و زبان هایمان را به سپاس خود و اندام هایمان را به طاعت خود مشغول گردان.»(8)
8 ـ بازیابى خود
هنگامى که انسان به مادّیات و لذّت هاى حاصل از آن مشغول باشد و همواره در جهت ثروت اندوزى و جاه طلبى و بى بند و بارى گام بردارد، به تدریج خدا را که مبدأ آفرینش موجودات است، فراموش کرده که این امر منجر به فراموشى خود واقعى مى شود. قرآن کریم در این زمینه مى فرماید: «ولاتکونوا کالّذین نسوا اللّه فانساهم انفسهم؛(9) و مانند کسانى نباشید که خدا را فراموش کردند و خداوند نفوس آنان را از یادشان برد.»
بنابراین انسان با نیایش و یاد خدا، خودِ واقعى خویش را که از عالم ربوبى است، باز مى یابد و هرچه توجه او به خدا بیش تر مى شود، به همان نسبت با خود آشنا مى گردد و به خویشتن جانى تازه و آرامشى ویژه مى بخشد.
9ـ خروج از غفلت:
آخرین پیامد و اثر نیایش که در این نوشتار بدان اشاره مى شود، «خروج از غفلت»است.
طبیعت زندگى دنیا غفلت زاست، گاهى انسان را چنان به خود مشغول مى سازد که همه چیز را فراموش مى کند حتّى خویشتن را. دعا و نیایش فرصت خوبى براى بازنگرى در اعمال و باز یافتن خویش و نجات از چنگال اهریمن عفلت را فراهم مى سازد. نیایش انسان را متوجه معاد و روز جزا مى کند و باعث خروج انسان از غفلت و بى توجهى مى شود. سوره حمد را «سورة الدعاء» نامیده اند، زیرا وقتى انسان در هر روز در نماز چندین بار مى گوید: «اهدنا الصّراط المستقیم»(10)به یاد راه مستقیم که راه اولیاء و هدایت یافتگان است مى افتد و سعى مى کند با اعمال و کردار خویش از مسیر صراط مستقیم نلغزد تا به مقام قرب الهى برسد و سعادت آخرت نصیب وى شود.
وَ اِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَاِنّی قَریبٌ اُجیبُ دَعَوهَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلیَسْتجیبوا لی و لیُؤمِنُوا بی لَعَلَّهُم یَرْشُدُونَ» و چون بندگانم درباره من از تو بپرسند [و در جستجوی خدا و به یاد او باشند، بگو:[ من بسیار نزدیکم، و دعای دعا کننده را، آنگاه که مرا بخواند پاسخ خواهم داد؛ پس بر آنان است که دعوت مرا گردن نهند و به من ایمان آورند؛ باشد که راه یابند [و به اوج نیکبختی و کمال پر کِشَند].
شأن نزول
در شأن نزول این آیه شریفه، دو روایت رسیده است که اندکی باهم تفاوت دارند، اما در اصل به یک حقیقت باز می‏گردند:
۱ ـ مردی از خداجویان و خداپرستان به پیشگاه پیامبر صلی‏الله‏علیه ‏و‏آله‏ وسلم شرفیاب شد و پرسید: ای پیامبر خدا! آیا خدا به ما نزدیک است و من می‏توانم آهسته و آرام با او به نیایش بپردازم ، یا دور است و ناگزیر باید با صدای بلند و رسا او را بخوانم؟پیامبر گرامی صلی‏الله‏علیه ‏و‏آله ‏وسلم لب به سخن نگشوده بود که این آیه شریفه بر قلبِ مُصَفّای او فرود آمد و پاسخ آن انسان خداجو و همه خداجویان عصرها و نسل‏ها را داد.
۲ ـ گروهی از خداجویان به حضور پیامبر صلی‏الله‏علیه ‏و‏آله‏ وسلم شرفیاب شدند و پرسیدند: ای پیامبر خدا! شما که پیام‏آور خداوند و آموزگار ما هستی، به ما بگو که به هنگام نیایش و راز و نیاز، پروردگار خویش را چگونه بخوانیم؟ آهسته و نیایشگرانه یا با صدای رسا؟ و آنگاه بود که در پاسخ آنان، این آیه شریفه فرود آمد
نیایش با خدا
در این آیه شریفه، یکی از بهترین و نزدیک‏ترین راه‏های ارتباط انسان با خدا یعنی نیایش و دعا و مناجات، به تصویر کشیده می‏شود و به شرایط و رازهای برآورده شدن خواسته‏ها و دریافت پاسخ دعاها اشاره می‏رود و نشان داده می‏شود که همه عبادت‏ها و برنامه‏ها، قالب و ظاهری دارند، اما روح همه آن‏ها، تقرّب به خداست.روی سخن این آیه شریفه به پیامبر نیایش و مهر است.با تعمّق در این آیه، این حقیقت دریافت می‏شود که از پیامبر گرامی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم درباره صفات خدا پرسیده‏اند؛ چرا که پاسخ رسیده است: «من به آنان نزدیک هستم.» و بدین وسیله روشن می‏سازد که خدا جسم نیست و مکان ندارد، زیرا اگر مکان داشت، به نیایشگران نزدیک نبود. عده‏ای معتقدند تفسیر آیه مبارکه این است که من در پاسخ به دعا و اجابت خواسته‏های آنان، در صورتی که مصلحت آنان باشد، به سرعت و بسیار فوری عمل می‏کنم. پاره‏ای نیز با نفی این دیدگاه می‏گویند: منظور این است که: من ندا و نیایش کسی را که مرا بخواند، بسان کسی که نزدیک باشد، می‏شنوم و دعای دعا کننده و نیایشگر را، هنگامی که مرا بخواند و راز دل و خواسته خود را به من بگوید، اجابت می‏کنم.
فراخوانِ الهی
«فَلیَسْتَجیبُوا لی» در تفسیر این جمله از آیه شریفه، دیدگاه‏های مفسّران متفاوت است:
۱ ـ برخی برآنند که منظور این است که: در آن‏چه آنان را بدان فرا خوانده‏ام، باید فراخوانِ مرا پاسخ مثبت دهند.
۲ ـ بعضی می‏گویند: مقصود این است که باید گوش به فرمان حق باشند؛ دستورات او را با همه وجود به کار بندند و از آن‏چه او نهی فرموده و هشدار داده است، دوری جویند.
۳ ـ دسته‏ای دیگر در تفسیر این جمله از آیه شریفه گفته‏اند که: باید با فرمانبرداری خالصانه و همه جانبه از من، دعوتِ زندگی‏سازِ مرا پاسخ دهند.
۴ ـ و پاره‏ای نیز این جمله از آیه شریفه را بدین گونه معنا کرده‏اند که: بندگانم باید مرا بخوانند.
از پیامبر گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه ‏و‏آله ‏وسلم نقل کرده‏اند که فرمود: ناتوان ‏ترین مردم کسی است که از دعا و نیایش با خدا ناتوان باشد و خود را از این نعمتِ گران محروم سازد.
برآورده شدن خواسته‏ها
«وَ لیؤمنوا بی لَعَلَّهُمُ یرشُدُون؛ و باید به من ایمان آورند، باشد که راه یابند»
در تفسیر این جمله، از ششمین امام نور علیه‏السلام نقل کرده‏اند که فرمود: منظور این است که مردم باایمان باید یقین بیاورند که تنها من توانایی آن را دارم که خواسته‏هایشان را برآورم و نیایش‏هایشان را بشنَوَم.
با توجه به آن‏چه در تفسیر این آیه شریفه آمد، این پرسش به ذهن متبادر می‏شود که ما در زندگی روزمرّه شاهدیم که بسیاری از مردم، خدای را می‏خوانند و دعا می‏کنند، اما خواسته‏های آنان برآورده نمی‏شود. این موضوع چگونه با آیه شریفه سازگار است؟
واقعیت این است که دعای خالصانه و از دلْ برخاسته هیچ انسانی، چنان چه خواسته‏اش با حکمت پروردگار هماهنگ و در راستای حق و عدالت باشد و برای نیایشگر و دیگران، تباهی ایجاد نکند، بی‏پاسخ نمی‏ماند. خداوند چنین دعایی را می‏شنَوَد و خواسته مطرح شده در آن را بر اساس حکمت خویش، گاه بی‏درنگ و گاه دیرتر، بر می‏آورد. اما نباید فراموش کرد که دعای شایسته و بایسته شرایطی دارد که از جمله آن‏ها این است که نباید تنها از زبان برخیزد، بلکه باید از ژرفای جان سرچشمه گیرد و زبان، ترجمانِ دل باشد.
دعای بندگان و حکمت الهی
وقتی می‏دانیم که آفریدگار هستی، بر اساس حکمت خویش کارها را تدبیر می‏کند و خواسته‏ها را بر می‏آوَرَد و آن‏چه باید، انجام می‏دهد، پس دعای ما و اجابت او چه مفهومی دارد؟
در پاسخ این پرسش، دقت در دو نکته‏ای که خواهد آمد، ضروری است: ۱ ـ دعا و نیایش، عالی‏ترین جلوه پرستش و نشان دهنده روح فرمانبرداری از آفریدگار هستی است و نیایشگر حقیقی، پرستنده واقعی خدا و کارش عبادت است. در نتیجه، دعا و نیایش، مفهومی بلند و سازنده دارد، خواه خواسته انسان برآورده شود یا نشود.
۲ ـ بسیار اتفاق می‏افتد که پرستش و نیایش ، شرایط و مصلحتی پدید می‏آوَرَد که از طریق آن، خواسته انسان با حکمت پروردگار هماهنگ می‏شود و آنگاه خداوند، آن را برآورده می‏سازد. در این مورد از پیامبر گرامی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نقل کرده‏اند که فرمود: هر انسان توحیدگرایی، خدای را بخواند، چنان چه در دعای خویش، قطع رَحم یا گناهی نخواهد، آفریدگار هستی، یکی از این سه نعمت را به او ارزانی می‏دارد: دعای او بی‏درنگ اجابت می‏شود؛ در سرای آخرت به خواسته‏اش می‏رسد، در پرتو آن دعا و نیایش، رویداد تلخ و گرفتاری سختی که قرار بود برایش اتفاق بیفتد، برطرف می‏شود. و نیز از آن حضرت روایت کرده‏اند که فرمود: بسیار می‏شود که بنده‏ای از بندگان خدا دعا می‏کند و خواسته‏ای از بارگاه خدا می‏خواهد، اما به آن دلیل که آفریدگارش او را دوست دارد، به فرشته امین پیام می‏دهد که در برآوردن خواسته بنده‏ام شتاب مکن، چرا که من دوست دارم هماره، صدای نیایش او را بشنوم. و نیز چه بسیار اتفاق می‏افتد که بنده‏ای دعا می‏کند و از آن جا که خداوند بر او خشم گرفته است، به فرشته امین دستور می‏دهد که خواسته‏اش را برآوَرَد، چرا که نمی‏خواهم صدای او را بشنوم.
هم‏چنین از امیرمؤمنان علیه‏السلام نقل کرده‏اند که فرمود: گاه برای آن‏که پاداش دعا کننده، پرشکوه‏تر شود و او بهتر و کامل‏تر، به آرزوی خویش برسد، برآمدنِ خواسته‏اش به تاخیر می‏افتد.
عدم اجابت دعا
از ابراهیم ادهم پرسیدند: چرا هنگامی که دعا می‏کنیم ، خواسته‏هایمان برآورده نمی‏شود؟او پاسخ داد، بدان دلیل که: شما مردم، خدای را شناخته‏اید، با وجود این، فرمانش را در زندگی به کار نمی‏گیرید؛به پیامبر ارادت دارید، اما او را الگو و سرمشق زندگی خود قرار نمی‏دهید؛قرآن را دریافت داشته‏اید ، ولی مقرّراتش را اجرا نمی‏کنید؛نعمت‏های رنگارنگ خدا را می‏خورید، لکن سپاسِ ارزانی دارنده آن‏ها را به جا نمی‏آورید؛به بهشت اعتقاد دارید، با این حال برای به دست آوردنش نمی‏کوشید؛از آتش دوزخ آگاهید، مع الوصف برای نجات از آن تلاش نمی‏کنید؛شیطان را شناخته‏اید، اما با او کارزار نمی‏کنید، بلکه مطیع او هستید.
بررسی نیاز انسان به پرستش و نیایش
از شورانگیزترین و پر شکوه‏ترین راه‏های ارتباط انسان با آفریدگارش، دعا و نیایش و راز و نیاز با آن بی‏نیاز است.نیایش نه‏تنها از ظریف‏ترین جلوه‏های پرستش و عبادت است، بلکه روح و جان و محتوای غنی و پر بار آن، دلیل نمایان توحید و یکتاپرستی و از نشانه‏های عشق به خدا و رابطه بسیار نزدیک و دوستانه با اوست. نیایش، بهترین و برترین کارِ شایسته، دلنشین‏ترین سخن و پسندیده‏ترین حال و هوا، کلید بخشایش خدا به بندگان شایسته، عامل هر نیکی و خیر و برکت، نردبان ترقی و تکامل، سلاح ایمان آوردگان و راه و رسم پیامبران، و پیوند قلب و جان با سرچشمه هستی است.
به همین جهت است که وقتی بندگان خدا از پیامبر او می‏پرسند که چگونه او را بخوانند، با او راز و نیاز کنند و خواسته‏ها و نیازهای خویش را به بارگاه او بَرَند، در پاسخ پرسش آنان، این آیه شریفه فرود می‏آید که: «و هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، بگو: من به آنان بسیار نزدیک هستم و دعای هر نیایشگری را که مرا بخواند، می‏شنوم و به آن پاسخ خواهم داد...»
تفکر تماشای حقیقت است ؛ اما نیایش، شرکت در حقیقت است (شهید مطهری)
اندیشه شهید مرتضی مطهری باب نیاز انسان به پرستش :
یکی از خلق‏های ثابت همگانی تغییرناپذیر و نسخ‏ناپذیر که زمان، هیچ‏وقت نمی‏تواند در آن تاثیر داشته باشد موضوع عبادت و پرستش است . یکی از حاجت‏های بشر پرستش است . پرستش یعنی چه؟ پرستش آن حالتی را می‏گویند که در آن، انسان یک توجهی می‏کند از ناحیه باطنی خودش به آن حقیقتی که او را آفریده است و خودش را در قبضه قدرت او می‏بیند، خودش را به او نیازمند و محتاج می‏بیند; در واقع سیری است که انسان از خلق به سوی خالق می‏کند . این امر اساسا قطع نظر از هر فایده و اثری که داشته‏باشد خودش یکی از نیازهای روحی بشر است . انجام ندادن آن، در روح بشر ایجاد عدم تعادل می‏کند . مثال ساده‏ای عرض می‏کنم: اگر ما کجاوه‏ای داشته باشیم و حیوان‏هایی، خورجین‏هایی که روی این حیوان‏ها می‏گذارند باید تعادلشان برقرار باشد . نمی‏شود یک طرف پرباشد و طرف دیگر خالی . انسان در وجود خودش خانه خالی زیاد دارد . در دل انسان جای خیلی از چیزها هست . هر احتیاجی که برآورده نشود، روح انسان را مضطرب و نامتعادل می‏کند . اگر انسان بخواهد در تمام عمر به عبادت بپردازد و حاجت‏های دیگر خود را برنیاورد، همان حاجت‏ها او را ناراحت می‏کند . عکس مطلب هم این است که اگر انسان همیشه دنبال مادیات برود و وقتی برای معنویات نگذارد، باز همیشه روح و روان او ناراحت است .
«نهرو» مردی است که از سنین جوانی لامذهب شده‏است . در اواخر عمر یک تغییر حالی در او پیدا شده بود . خودش می‏گوید من، هم در روح خودم و هم در جهان یک خلای را، یک جای خالی را احساس می‏کنم که هیچ چیز نمی‏تواند آن را پر بکند مگر یک معنویتی . و این اضطرابی که در جهان پیدا شده است، علتش این است که نیروهای معنوی جهان تضعیف شده است . این بی‏تعادلی در جهان از همین است . می‏گوید الآن در کشور اتحاد جماهیر شوروی این ناراحتی به سختی وجود دارد . تا وقتی که این مردم گرسنه بودند و گرسنگی به ایشان اجازه نمی‏داد که درباره چیز دیگری فکر بکنند، یکسره در فکر تحصیل معاش و در فکر مبارزه بودند . حال که زندگی عادی پیدا کردند یک ناراحتی روحی در میان آنان پیدا شده است . در موقعی که از کار بی‏کار می‏شوند تازه اول مصیبت آنهاست که این ساعت فراغت و بی‏کاری را با چه چیز پر بکنند؟ بعد می‏گوید: من گمان نمی‏کنم اینها بتوانند آن ساعات را جز با یک امور معنوی با چیز دیگری پر بکنند . و این همان خلای است که من دارم .
پس معلوم می‏شود که واقعا انسان یک احتیاجی به عبادت و پرستش دارد . امروز که در دنیا بیماری‏های روانی زیاد شده است، در اثر این است که مردم از عبادت و پرستش رو برگردانده‏اند . ما این را حساب نکرده بودیم ولی بدانید هست، حقیقتا هست . نماز قطع نظر از هر چیزی، طبیب سر خانه است; یعنی اگر ورزش برای سلامتی مفید است، اگر آب تصفیه شده برای هر خانه‏ای لازم است، اگر هوای پاک برای هر کس لازم است، اگر غذای سالم برای انسان لازم است، نماز هم برای سلامتی انسان لازم است . شما نمی‏دانید اگر انسان در شبانه روز ساعتی از وقت‏خودش را اختصاص به راز و نیاز با پروردگار بدهد، چقدر روحش را پاک می‏کند! عنصرهای روحی موذی به وسیله یک نماز از روح انسان بیرون می‏رود . در یک جلسه که راجع به عبادت صحبت می‏کردم گفتم نگویید اسلام دین اجتماعی است، اسلام دین اخلاق است . چطور؟ اسلام دین همه اینهاست . اسلام بالاترین حرف را درباره تعلیمات اجتماعی گفته است، می‏فرماید: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط; (1) تمام پیغمبران را فرستادیم برای اینکه در میان مردم عدالت اجتماعی پیدا بشود» . اسلام برای اخلاق خوب بالاترین حرف ها را زده است، می‏فرماید: «هو الذی بعث فی‏الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمة‏» . (2) ولی آیا اسلام که ارزش تعلیمات اجتماعی را این قدر بالا برده، از ارزش عبادت چیزی کاسته است؟ ابدا، ارزش عبادت را هم یک ذره نکاسته ست‏بلکه مقام عبادت را در مافوق همه اینها حفظ کرده است .
از نظر اسلام سرلوحه تعلیمات، عبادت است . اگر عبادت درست‏باشد آن دوتای دیگر درست می‏شود و اگر عبادت نباشد آن دوتا واقعیت پیدا نمی‏کند . باور نکنید که یک کسی در دنیا پیدا بشود که در مسائل اخلاقی و اجتماعی مسلمان خوبی باشد ولی در مسائل عبادی مسلمان خوبی نباشد . ما برای آدم نمازنخوان چیزی از مسلمانی قائل نیستیم . امیرالمؤمنین فرمود بعد از ایمان به خدا چیزی در حد نماز نیست . پیغمبر اکرم فرمود نماز مثل چشمه آب گرمی است که در خانه انسان باشد و انسان روزی پنج‏بار در آن آب گرم شست و شو بکند .
«تعاهدوا امرالصلوة و حافظوا علیها; (3) (کلام امر است) یعنی رسیدگی به کار نماز بکنید، محافظت‏بر نماز بکنید» . خداوند به پیغمبر می‏فرماید: «وامر اهلک بالصلوة واصطبر علیها; (4) به خاندانت دستور بده که نماز بخوانند، خودت هم بر نماز صبر کن یعنی نماز زیاد بخوان و آن را تحمل کن‏» . «ان ربک یعلم انک تقوم ادنی من ثلثی اللیل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذین معک; (5) خدا می‏داند که تو و افرادی که با تو هستند شب‏ها به پا می‏خیزید، عبادت می‏کنید، خدا را پرستش می‏کنید» .
«و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا; (6) ای پیغمبر! قسمتی از شب را تهجد بکن - بر او واجب بود - شاید که خدا به این حال تو را به مقام محمود برساند .»
امکان ندارد انسانی انسان کامل بشود بدون عبادت و پرستش . پیغمبر، پیغمبر است و همان عبادت‏ها و همان پرستش‏ها و همان استغفارها . امام صادق (ع) می‏فرماید: پیغمبر در هیچ مجلسی نمی‏نشست مگر این‏که 25 بار استغفار می‏کرد، می‏گفت: «استغفر الله ربی و اتوب الیه‏» . علی‏بن‏ابی‏طالب امیرالمؤمنین است‏با این‏که وجود جامعی است، هم زمامدار عادلی است و هم عابد نیمه شبی . همان عبادت‏ها به علی آن نیروهای دیگر نظیر روشن ضمیری را داده بود . نباید ارزش عبادت را فراموش کرد .
«عدی‏بن حاتم‏» نزد معاویه آمد در حالی که سال ها از شهادت مولا گذشته بود . معاویه می‏دانست که «عدی‏» یکی از یاران قدیمی مولا است . خواست کاری بکند که این دوست قدیمی بلکه یک کلمه علیه حضرت سخن بگوید . گفت: عدی! «این الطرفات‏» ؟ پسرانت چه شدند؟ (عدی سه پسر داشت که در سنین جوانی در رکاب حضرت در جنگ صفین کشته شده بودند . می‏خواست عدی را ناراحت‏بکند بلکه او از مولا اظهار نارضایتی بکند). عدی گفت در رکاب مولایشان علی با تو که در زیر پرچم کفر بودی جنگیدند و کشته شدند . گفت: عدی! علی درباره تو انصاف نداد . گفت چطور؟ گفت پسران خودش را نگهداشت و پسران تو را به کشتن داد . عدی گفت معاویه! من درباره علی انصاف ندادم، نمی‏بایست علی امروز در زیر خروارها خاک باشد و من زنده باشم . ای کاش من مرده بودم و علی زنده می‏ماند . معاویه دید تیرش کارگر نیست . سبک این مرد این بود که وقتی می‏دید کارش با خشونت پیش نمی‏رود، لین می‏شد . گفت عدی! الآن دیگر کار از این حرف‏ها گذشته است . دلم می‏خواهد چون تو زیاد با علی بودی یک قدری کارهایش را برایم توصیف بکنی که چه می‏کرد . گفت: معاویه! مرا معذور بدار . گفت: نه حتما باید بگویی . عدی گفت: حالا که می‏خواهی بگویم، آن چه را که می‏دانم می‏گویم . نه این که مطابق میل تو سخن بگویم بلکه حقیقت را می‏گویم . گفت‏بگو .
این مرد شروع کرد به صحبت کردن درباره علی . گفت‏یکی از خصوصیات او این بود: «یتفجر العلم من جوانبه والحکمة من نواحیه‏» ; مردی بود که علم و حکمت از اطرافش می‏جوشید . معاویه! علی آدمی بود که در مقابل ضعیف، ضعیف بود و در مقابل ستمکاران، نیرومند . با این‏که در میان ما می‏نشست و هیچ تکبری نداشت و بدون امتیاز می‏نشست اما خدا یک هیبتی از او در دل مردم قرار داده بود که بدون اجازه نمی‏توانستیم حرف بزنیم و . . . بعد گفت: معاویه! من می‏خواهم منظره‏ای را که به چشم خودم دیدم برایت‏بگویم . در یکی از شب‏ها علی را در محراب عبادت دیدم . دیدم مستغرق خدای خودش است و محاسنش را به دست مبارک گرفته می‏گوید: آه آه از این دنیا و آتش‏های آن . می‏گفت «یا دنیا! غری غیری‏» . آن چنان عدی علی را وصف کرد که دل سنگ معاویه تحت تاثیر قرار گرفت‏به طوری که با آستینش اشک‏های صورتش را پاک می‏کرد . آن وقت گفت: دنیا عقیم است که مانند علی بزاید .
و مناقب شهد العدو بفضلها والفضل ماشهدت به‏الاعداء
علی مردی است که دشمنانش درباره فضل و فضیلت او گواهی می‏دادند .
فلسفه نیایش (نماز) ا توجه به نیاز فطری انسان
این آیات‌، نقش نماز در زندگی اجتماعی و فردی انسان را متذکر می‌شود. ابتدا به اختصار به توضیح آیات در زمینه یاد شده می‌پردازیم‌; سپس‌، به نتیجه‌ای که از کنار هم قرار دادن آیات به دست می‌آید اشاره می‌کنیم‌.
آیه 14 سورة طه‌: "إِنَّنِی‌َّ أَنَا اللَّه‌ُ لاَ َّ إِلَـَه‌َ إِلآ َّ أَنَا فَاعْبُدْنِی وَ أَقِم‌ِ الصَّلَوَة‌َ لِذِکْرِی‌َّ ; من اللّه هستم‌، معبودی جز من نیست‌; مرا پرستش کن و نماز را برای یاد من به پا دار."
در این آیه‌، به یکی از فلسفه‌ها و نقش‌های مهم نماز اشاره شده است‌. انسان در زندگی این جهان با توجه به عوامل غافل کننده نیاز به تذکر و یادآوری دارد. نماز این وظیفه مهم را به خوبی انجام می‌دهد و در فاصله‌های مختلف زمانی‌، ما را به یاد خدا انداخته و از غفلت بیرون می‌آورد.
آیه 28 سورة رعد: "الَّذِین‌َ ءَامَنُواْ وَ تَطْمَغ‌ن‌ُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّه‌ِ أَلاَ بِذِکْرِ اللَّه‌ِ تَطْمَغن‌ُّ الْقُلُوب‌; آن‌ها کسانی هستند که ایمان آورده‌اند و دل‌هایشان به یاد خدا مطمئن است‌، آگاه باشید با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد!"
یکی از بزرگ‌ترین بلاهای زندگی انسان‌، نگرانی و اضطراب در زندگی اجتماعی و فردی است‌. عوامل این نگرانی‌ها، آینده تاریک و مبهم‌، گذشته تاریک‌، احساس پوچی زندگی‌، سوءظن‌ها و توهمات‌، دنیاپرستی و ترس از مرگ می‌تواند باشد.
همة این عوامل در برابر ایمان به خدا ذوب و بی رنگ شده و انسان با ایمان به خدا و یاد او آرامش خاصی پیدا می‌کند.
آیه 45 سورة عنکبوت‌; "...أَقِم‌ِ الصَّلَوَة‌َ إِن‌َّ الصَّلَوَة‌َ تَنْهَی‌َ عَن‌ِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنکَر"
انسان در طول شبانه‌روز، خواه‌ناخواه با انواع گناهان و منکرات مواجه می‌شود. در این صورت به عامل بازدارنده‌ای نیاز دارد تا در گرداب گناهان فرو نرود. مهم‌ترین عامل‌، اعتقاد به خداوند و روز قیامت است‌. اقامه نماز در طول شبانه روز این عامل را در ما تقویت کرده و همیشه ما را به یاد مبدأ و معاد می‌اندازد و این یادآوری ما را از ارتکاب گناه باز می‌دارد.
افزون بر آن‌، خود نماز شرایطی از جمله طهارت‌، غصب نکردن و... دارد مراعات همة این امور در آلوده نشدن به گناهان اثر مهمی دارد.
نتیجه‌
از قرار دادن این سه آیه در کنار هم به خوبی می‌فهمیم که نماز، انسان را به یاد خدا می‌اندازد و یاد خدا دو اثر مهم دارد: یکی آرامش و اطمینان نفس و دیگری دوری از گناهان‌.وقتی نمازگزار به این مراحل رسید، خداوند مهربان اورا مورد خطاب قرار داده و به بهشت جاویدان فرا می‌خواند; "یَـََّأَیَّتُهَا النَّفْس‌ُ الْمُطْمَغ‌نَّة‌ُ # ارْجِعِی‌َّ إِلَی‌َ رَبِّکِ رَاضِیَة‌ً مَّرْضِیَّة‌ً # فَادْخُلِی فِی عِبَـَدِی # وَ ادْخُلِی جَنَّتِی ;(فجر،27ـ30) ای نفس مطمئنه به سوی پروردگارت باز گرد، در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است در زمرة بندگانم درآی و در بهشتم گام بگذار.(ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 10، ص 210; ج 13، ص 174; ج 16، ص 283، دارالکتب الاسلامیة / پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی)
نقش نیایش در تربیت‏
در باب عبادت و نیایش اگر انسان علاقه‏مند به تربیت خودش و فرزندانش به تربیت اسلامى است و یا مى‏خواهد افرادى را تربیت کند، واقعاً باید به مسئله نیایش، دعا و عبادت اهمیت بدهد. و اصلًا مسئله عبادت قطع نظر از اینکه پرورش یک حس اصیل است، تأثیر زیادى در سایر نواحى انسان دارد. این است که بزرگان همیشه توصیه مى‏کنند: هرمقدار کار زیاد دارى، در شبانه روز یک ساعت را براى خودت بگذار. ممکن است شما بگویید من هیچ ساعتم براى خودم نیست، تمام اوقاتم براى خدمت به مردم است. نه، اگر تمام ساعات انسان هم وقف خدمت به خلق خدا باشد، در عین حال انسان بى‏نیاز از اینکه یک ساعت را براى خودش بگذارد نیست. این یک ساعت با اینکه براى خود است، ضرورت دارد و لازم است، و آن ساعتهایى که براى غیر خود است (با اینکه مفید و لازم است) جاى آن را پر نمى‏کند. حالا یک ساعت که مى‏گویند حداقل است. یک ساعت یا بیشتر در شبانه روز را انسان واقعاً براى خودش بگذارد؛ یعنى در آن لحظات برگردد به خودش، خودش را هرچه هست از خارج بِبُرد، به درون خودش و به خداى خودش باز گردد و در آن حال فقط و فقط او باشد و خداى خودش و راز و نیاز کردن و مناجات با خداى خودش و استغفار کردن. خود استغفار یعنى محاسبة النفس کردن، حساب کشیدن از خود. حساب کند در ظرف این 24 ساعت من چه کردم؟ فوراً براى او روشن مى‏شود که فلان کارم خوب بود، خدا را شکر مى‏کند؛ فلان کار را خوب بود نمى‏کردم، تصمیم مى‏گیرد دیگر نکند و استغفار مى‏کند. و قرآن به مسئله استغفار چقدر توجه دارد! جمله‏اى درباره اصحاب پیغمبر نقل کرده‏اند که: رُهْبانُ اللَّیْلِ وَ اسْدُ النَّهارِ یعنى راهبان شب و شیران روز. قرآن مى‏گوید: الصّابِرینَ وَ الصّادِقینَ وَ الْقانِتینَ وَ الْمُنْفِقینَ وَ الْمُسْتَغْفِرینَ بِالْاسْحارِ: ببینید قرآن چگونه همه جوانب را بیان مى‏کند! نه مثل یک درویش افراطى، فقط و فقط صحبت از استغفار و نیایش مى‏کند. الصّابِرینَ. قرآن هرجا که مى‏گوید «صابرین» در مورد پیکارها مى‏گوید. در واقع صابرین یعنى خود داران در پیکارها.وَ الصّادِقینَ راستان و راستگویان که از راستى یک ذره منحرف نمى‏شوند. وَ الْقانِتینَ آنها که در پیشگاه پروردگار در کمال خضوع قنوت مى‏کنند، خاضعند و خضوع قلب دارند «2». وَ الْمُنْفِقینَ آنان که از آنچه دارند به دیگران مى‏بخشند. وَ الْمُسْتَغْفِرینَ بِالْاسْحارِ آنها که سحرگاهان به استغفار خدا مى‏پردازند. این هم همیشه باید در کنارش باشد.

 


نقش عبادت و نیایش در بازیابى خود
در باب عبادت سخن آنقدر زیاد است که اگر بخواهیم بسط دهیم دهها مقاله باید به آنها اختصاص دهیم. تنها به یک مطلب اشاره مى‏کنیم و آن ارزش عبادت از نظر بازیافتن خود است. به همان نسبت که وابستگى و غرق شدن در مادیات انسان را از خود جدا مى‏کند و با خود بیگانه مى‏سازد، عبادت انسان را به خویشتن باز مى‏گرداند. عبادت به هوش آورنده انسان و بیدارکننده انسان است. عبادت، انسان غرق شده و محو شده در اشیاء را مانند نجات غریق از اعماق دریاى غفلتها بیرون مى‏کند. در عبادت و در پرتو یاد خداوند است که انسان خود را آنچنان که هست مى‏بیند، به نقصها و کسریهاى خود آگاه مى‏گردد، از بالا به هستى و حیات و زمان و مکان مى‏نگرد؛ و در عبادت است که انسان به حقارت و پستى آمال و آرزوهاى محدود مادى پى مى‏برد و مى‏خواهد خود را به قلب هستى برساند.
من همیشه به این سخن دانشمند معروف عصر خودمان، اینشتین، به اعجاب مى‏نگرم. آنچه بیشتر مایه اعجاب است این است که این دانشمند، متخصص در فیزیک و ریاضى است نه در مسائل روانى و انسانى و مذهبى و فلسفى. او پس از تقسیم مذهب به سه نوع، نوع سوم را که مذهب حقیقى است «مذهب وجود» یا «مذهب هستى» مى‏نامد و احساسى که انسان در مذهب حقیقى دارد اینچنین شرح مى‏دهد: «در این مذهب فرد، کوچکى آمال و هدفهاى بشر و عظمت و جلالى که در ماوراى پدیده‏ها در طبیعت و افکار تظاهر مى‏نماید حس مى‏کند. او وجود خود را یک نوع زندان مى‏پندارد، چنانکه مى‏خواهد از قفس تن پرواز کند و تمام هستى را یکباره به عنوان یک حقیقت واحد دریابد.»
ویلیام جیمز در باره نیایش مى‏گوید: «انگیزه نیایش نتیجه ضرورى این امر است که در عین اینکه درونى‏ترین قسمت از خودهاى اختیارى و عملى هرکس خودى از نوع اجتماعى است، با وجود این، مصاحب کامل خویش را تنها در جهان اندیشه مى‏تواند پیدا کند. اغلب مردم، خواه به صورت پیوسته خواه تصادفى، در دل خود به آن رجوع مى‏کنند. حقیرترین فرد در روى زمین با این توجه عالى خود را واقعى و باارزش مى‏کند.»اقبال لاهورى نیز سخنى عالى در مورد ارزش پرستش و نیایش از نظر بازیافتن خود دارد که دریغ است نقل نشود؛ مى‏گوید: «نیایش به وسیله اشراق نفسانى، عملى حیاتى و متعارفى است که به وسیله آن جزیره کوچک شخصیت ما وضع خود را در کل بزرگترى از حیات اکتشاف مى‏کند.»
فاقم وجهک للدین حنیفاً فطرة الله التى فطر الناس علیها (1)
پس تو اى رسول( با همه پیروانت) حق گرایانه به سوی آیین پاک اسلام روی آور ، با همان فطرتی که خدا مردم را برآن سرشته است.
گرایش فطری به پرستش و معنویت
یکى از ابعاد مهم روح آدمى ، پرستش است. انسان موجودى است خداخواه و خداجوى که ریشه در فطرت او دارد. همه موجودات جهان پرستنده و پرستشگرند.از نگاه قرآن نه تنها انسان، بلکه همه موجودات ثناگوى خدایند و در طریق محبت الهى در حرکتند. "و بعثهم فى سبیل محبته" آن گیاه که رشد مى کند، جز عشق او هیچ در سر ندارد، آن سنگ هم که با قوه جاذبه حرکت مى کند در واقع غیر از این که حق و ذات حق را جست وجو مى کند و محبت خدا در ذات اوست، چیز دیگرى نیست. قرآن مى فرماید:
و ان من شیئ الا یسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم (2)
دانشمندان بزرگ جهان نیز به این بعد مهم روح انسانی توجه کرده و نیاز بشریت را به خداجویی وخداپرستی و دعا و نیایش تبیین کرده اند:
دکتر الکسیس کارل (3) در باره نیاز مبرم به خدا در زندگی می گوید:
انسان همچنان که به آب و اکسیژن نیازمند است به خدا نیز محتاج است. (4)
و لامارتین (5) وجود خدا را در درون انسان به داوری تشبیه کرده است که عادلانه بر گفتار و گرایش و رفتار انسان نظارت دارد و فرا تر از وجدان به قضاوت می نشیند:
دلی که از خدا تهی باشد، همچون محکمه ای است که از قاضی تهی باشد. (6)
دیل کارنگی نیز تنها راه اعتماد به نفس واقعی را ایمان به خدا معرفی می کند :
در مصائب بزرگ و هنگام دردهای جانگداز، بارها به تجربه رسیده است که انسان می تواند با ایمان به خدا ، اعتماد به نفس پیدا کند و به زندگی امیدوار شود. (7)
ودر جای دیگر، نقش نیایش و دعا را در زندگی بیان می کند و آن را پیوستن به نیروی پایان ناپذیری می داند که موجب همبستگی و یکپارچگی آفرینش است :
وقتی که دعا می خوانیم, خود را به نیروی پایان ناپذیری که تمام کائنات را به هم پیوسته است، متصّل و مربوط می کنیم. (8)
و الکسیس کارل بر پیوستگی نیایش تاکید می کند:
نیایش ، بر روی صفات و خصائل انسانی اثر می گذارد. بنابراین نیایش را باید پیوسته انجام داد. (9)
عوامل خداجویی و پرستش
خداجویی و عشق به پرستش عوامل گوناگونی دارد که مهمترین آن وراثت و تربیت خانوادگی و محیط و نهادهای اجتماعی مانند مراکز تربیتی و علمی و آموزشی است.
وراثت
متخصصان و صاحبنظران علوم رفتارى بر این باورند که توارث و محیط، ویژگی های جسمانى و روانى انسان را شکل مى دهند. حتى در پیدایش و رشد رفتارهاى اعتقادى موثرند.
بسیارى از ویژگى هاى بدنى و روانى مانند قهر، ساختار استخوانى، رنگ مو و چشم، هوش و استعداد از طریق ارث کسب مى شوند.
اگر فرزند در محیطى پرورش یابد که هیچ گونه فسق و فجورى در آن نباشد، فاسد نمى شود.
اسلام به وراثت توجه خاص دارد. پیامبر اکرم(ص) می فرماید :
کل مولد یولد على الفطره؛ هر کودکی بر فطرت پاک خدایى آفریده مى شود.
خانواده
نخست لازم است تعریفی از خانواده ارایه دهیم.و سپس به نقش و جایگاه آن بپردازیم:
خانواده در تعریف دانشمندان
دانشمندان علوم اسلامی، جامعه شناسی، جمعیت شناسی، روان شناسی و آموزش و پرورش، در زمینه جایگاه خانواده در اجتماع و شیوه‌های بررسی نقش‌های این نهاد اجتماعی، تعریف ویژه‌ای از خانواده به دست می دهند.
البته دانشمندان هر گروه نیز درباره تعریف خانواده، نظر یگانه ای ندارند. برای نمونه، گروهی از جامعه شناسان آن را یک نهاد اجتماعی می‌نامند و عده‌ای دیگر، مینیاتوری از سازمان اجتماعی می‌شمارند. برخی از آن به عنوان پناه‌گاهی برای اعضا نام می‌برند و بعضی، آن را یک گروه اجتماعی می‌دانند(10)
به هر حال هر تعریفی ازخانواده ارایه دهیم و خود را در بحث های نظری محصور کنیم، نمی توانیم جایگاه و نقش بنیادین خانواده را نادیده بگیریم.
خانواده نخستین آموزشگاه تربیتی و اخلاقی
و أمر اهلک بالصّلاة و اصطبر علیها (11)
و خاندانت را به برپایی نماز فراخوان و در این امر پایداری و شکیبایی پیشه کن.
کودکی که به دنیا می آید ، نخستین کسى که با او ارتباط پیوسته دارد ، مادر و سپس پدر و سایر اعضاى خانواده اند. گونه باورها و ملاک و معیارهاى اخلاقى و دینى از پدر و مادر به کودک منتقل مى شود.
خانواده، به عنوان اصلى ترین سازمان در نهادى و درونى شدن رفتارها براى کودک و نوجوان کمک مى نماید و اولین تجربیات زندگى را در اختیارش قرار مى دهد.
کودک دیدگاه های دینى و اعتقادى خانواده اش را مى پذیرد. ایمان دوره کودکى با همه پاکى و صفایش این کاستی را دارد که از آگاهى توأم با تجزیه و تحلیل سرچشمه نگرفته است. بلکه بیشتر جنبه انفعال و تاثیرپذیرى از محیط دارد و در حقیقت نوعى بازتاب است. با این وجود تکوین و پیدایش اعتقادات و دوام آن بستگى به نوع بینش و جهان بینى است که در خانواده وجود دارد.
سنگ بناى اولیه ایجاد رغبت و انگیزه در گرایش کودک به باورها و برخوردار شدن به ملاک اخلاقى از نامگذارى آغاز می شود و در طول فرایند رشد با تقلید، تقویت و تشویق ادامه یافته و از مرحله نوجوانى به بعد براساس خرد و اندیشه در ژرفای وجودانسان پرورش مى یابد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 44   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نیاز انسان به نیایش و پرستش چگونه است

دانلودمقاله قلب ما چه شکلی است و چگونه کار می کند

اختصاصی از فایلکو دانلودمقاله قلب ما چه شکلی است و چگونه کار می کند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


تشریح قلب

 


قلب اساسا یک پمپ عضلانی تو خالی است که بدون توقف خون را به سراسر بدن پمپ می کند اگر چه قلب چندان بزرگتر از مشت دست نیست ولی در طول مدت عمر در حدود سیصد میلیون لیتر خون را پمپ می کند.
رگهای خونی بزرگی که به قلب متصل اند خون را به ریه ها و بدن می برند و باز می گردانند.رگهای خونی کوچکتری که روی سطح قلب قرار دارند غذا و اکسیژن را به آن رسانده و محصولات دفعی از قبیل دی اکسیدکربن را از آن خارج می کنند.در داخل قلب چهار بخش یا محفظه جداگانه وجود دارد، سمت راست قلب که از دهلیز و راست و بطن راست تشکیل می شود .خون کم اکسیژن را دریافت می کند .در سمت چپ قلب دهلیز چپ و بطن چپ خون تازه و پر اکسیژن را دریافت می کند.قلب بین دو ریه دیافراگم (ورقه عضلانی گنبدی شکلی که سینه و شکم را از هم جدامی کند)قرار دارد. در حدود دو سوم قلب در سمت چپ بدن قرار دارد ماهیچه قدرتمند قلب به طور مداوم منقبض می شود و خون را از قلب به دیگر قسمت های بدن می راند.
این نوع خاص ماهیچه هیچگاه خسته نمی شود و فقط در قلب وجود دارد.سرعت تپش قلب در تمام طول زندگی درحدود بیش از یکبار در ثانیه است.خون از رگهای خونی که سیاهرگ نامیده می شوند به درون قلب می ریزد .ماهیچه قلبی خون را به سختی فشرده و و خون تحت فشار به درون رگهای دیگری که به سرخرگ موسومند رانده می شود.همانطور که ذکر گردید قلب از نوع خاصی ماهیچه ساخته شده است که هیچگاه خسته نمی شود .این ماهیچه 60 تا 80 بار در دقیقه فشرده و رها می شود .وقتی که ورزش می کنیم این رقم می تواند تا صد بار در دقیقه افزایش یابد.
ارتباط قلب و رگهای خونی :
خون وقتی که از قلب خارج می شود به همه جا نمی ریزدبلکه به آرامی وارد لوله هایی به نام رگهای خونی می شود.نخست خون به داخل لوله هایی به نام سرخرگها جریان می یابد. سرخرگهایی که قلب را ترک می کنند لوله های ضخیمی هستند .بزرگترین آنها ((آئورت)) نام دارد که قطر آن 2/5 سانتیمتر (یا دواینچ) است.سرخرگها بلافاصله به لوله های کوچکتر زیادی تقسیم و شاخه می شوند.
این رگهای خونی ،خون را به همه قسمتهای بدن حمل می کنند.هر چه از قلب دورتر می شوند رگهای خونی بیشتر و با اندازه های کوچکتر وجود دارد.باریکترین رگهای خونی مویرگها نام دارند که آنقدر کوچک هستند که برای دیدن آنها نیاز به میکروسکوپ هست.مویرگها به یکدیگر ملحق می شوند و رگهای بزرگتری به وجود می آورند .این رگها خون را به قلب باز می گردانند.این رگها سیاهرگ نامیده می شوند،هر چه به سمت قلب نزدیکتر می شوند تعدادشان کمتر و اندازشان بزرگتر می شود.بزرگترین سیاهرگ ها خون را به داخل تخلیه می کنند .در واقع رگها خون بدن را در یک چرخه حمل می کنند.سرخرگها خون را از قلب دور می کنند.مویرگها به قسمت های مختلف بدن خون رسانی می کنند ،سیاهرگ ها خون را به قلب باز می گردانند ،قلب و رگهای خونی را سیستم گردش خونی می نامند. که موجب گردش خون در تمام بدن می شوند در واقع قلب بهترین پمپی است که در این قلب دخالت دارد.

 

انواع دریچه های قلبی :
دریچه های داخل قلب از جریان اشتباه خون در بدن جلوگیری می کنند. این دریچه ها از قطعات بافتی زبانه مانندی ساخته شده اند .اگر خون در جهت عکس جریان یابد ،جریان معکوس با این قطعه ها برخورد می کند و آنها را وادار می سازد که بسته شده و مجرا را ببندند .دریچه های دولتی و سه لتی از جریان معکوس خون و بازگشت خون به داخل قلب جلو گیری می کنند.
دریچه های نیم هلالی :
قلب دو دریچه نیم هلالی دارد .این دریچه ها در خروجی قلب واقع شده اند تا از بازگشت خون به درون قلب پس از پمپ شدن آن به خارج جلوگیری کنند.یکی از این دریچه ها از بازگشت خون از سرخرگ ریوی( رگ بزرگی که خون را به ریه ها می برد ) جلو گیری می کند .
دریچه دیگر از بازگشت خون در آئورت (سرخرگ اصلی بدن که برای ارسال خون به بدن است) جلو گیری می کند.
عملکرد دریچه های نیم هلالی :
محفظه تحتانی قلب منقبض می شود و خون را از طریق دریچه نیم هلالی واقع در خروجی قلب بیرون می راند ،فشار بالای خون سه قطعه انعطاف پذیر واقع در دریچه را باز می کند و این امکان را فراهم می سازد که خون از قلب خارج شود و وقتی که قلب بین دو تپش استراحت می کند ،خون شروع به بازگشت به درون قلب می کند .این جریان معکوس سه محفظه را پر می کند و موجب بسته شدن آنها می شود.
دریچه های دهلیزی_بطن:
دو دریچه در قلب وجود دارد که باز گشت خون از محفظه های پایین قلب به درون محفظه های فوقانی جلو گیری می کند.دریچه های دو لتی در سمت چپ قلب قرار دارد . در سمت راست دریچه های سه لتی قرار دارند.
عملکرد دریچه های دو لتی :
وقتی که خون از محفظه فوقانب قلب به محفظه تحتانی آن جریان می یابد،از دریچه قیفی شکلی عبور می کند جریان خون در جهت درست هنگام استراحت قلب بین دو تپش به آسانی از این دریچه عبور می کند. وقتی که محفظه تحتانی منقبض می شود خون شروع به جریان در جهت عکس می کند و با برخورد با قطعه های بافتی دریچه موجب بسته شدن آن می شود.طنابهای متصل به این قطعات مانع از برگشتن کامل آنها می شود .
نقش هر یک از این حفرات قلب در سیکل قلبی:
دهلیز چپ:
خون حاوی اکسیژن زیاد و دی اکسید کربن از ریه ها و از طریق ورید های ریوی (سیاهرگ های ریوی ) به داخل دهلیز چپ و از میان دریچه دو لتی یا میترال به داخل بطن چپ هدایت می شود.

 

بطن چپ:
با انقباض بطن چپ خون از طریق دریچه آئورت و شریان آئورت به تمام بافتهای بدن می رسد .
دهلیز راست:
خونی که از بافتهای بدن که حاوی اکسیژن کم و دی اکسید کربن زیاد می باشد از طریق وریدهای اجوف تحتانی و فوقانی به دهلیز راست وارد و از میان دریچه سه لتی یا تریکو سپید به بطن هدایت می شود.

 

بطن راست:
به انقباض بطن راست خون از طریق دریچه ریوی و شریان ریوی به داخل ریه ها انتقال یافته تا در انجا تبادل اکسیژن و دی اکسید کربن صورت گیرد .
صداهای قلب:
اگر با گوشی پزشکی که به آن استتوسکوپ می گویند به قلب خودمان گوش دهیم متوجه می شویم که با هر ضربان دو صدا شنیده می شود . اولین صدا که شبیه« پوم» است مربوط به آغاز انقباض عضله قلب یا سیستول می باشد که به علت بسته شدن دریچه های دو لتی و سه لتی است . دومین صدا مربوط به بسته شدن دریچه آئورت و شریان ریویست و شبیه «ناک» می باشد و در ابتدای دیاستول یا مرحله استراحت قلب شنیده می شود اگر دریچه های قلب آسیب دیده باشند ،صداهای دیگری که اصطلاحا سوفل گفته می شود شنیده می شود.البته وجود این سوفل ها همیشه دلیل بر بیماری نیست .
چگونه قلب به طور منظم منقبض می شود:
انقباض منظم قلب به دلیل وجود بافت ویژه ای است که سیستم هدایتی قلب نامیده می شود و شامل بخش های زیر می باشد .
1- گره سینوسی –دهلیزی یا گره پیش آهنگ
2- گره دهلیزی-بطنی
3- بافت پورکنژ
در هر دقیقه به طور متوسط گره سینوسی دهلیزی که در دهلیز راست قرار دارد 72 موج تحریکی را به عضلات دهلیزها و از طریق گره دهلیزی- بطنی و سیستم پوکنژبه عضلات بطن می فرستند که این امواج موجب انقباض منظم و ریتمیک قلب می شود
واقعیت های در مورد قلب شما :
وقتی که اصطلاح بیماری قلبی را می شنوید اولین واکنش شما چیست؟ مثل خیلی از زنها شاید فکر کنید این یک بیماری مردانه است و مشکل من نیست!
اما واقعیت این است که بیماریهای قلب یکی از دو علت اصلی مرگ و میر در ایران است .متاسفانه بسیاری از زنان این مطلب را نم یدانند در حالی که درک این مطلب حائز اهمیت است.جالب است بدانید:
_مطالعه قند و لیپید تهران در سال 1381 نشان داد که 7.12%از زنان سابقه دردهای قلبی دارنددر حالی که این مشکل تنها در 8.8%مردان مشاهده شده است.
_مطالعه دکتر بنی پور در بوشهر نشان داد سابقه سکته قلبی در مردان 17% و در زنان 19.8% بوده است.
_دو سوم از زنان که حمله قلبی داشته اند بهبودی کامل پیدا نمی کنند.
_38% زنان در یک سال بعد از حمله قلبی خواهند مرد.

 

شد _در طی شش سال از داشتن یک حمله قلبی حدود 46%زنان در اثر نارسائی قلبی ناتوان خواهند

واقعیت این است که اگر شما قلب دارید پس بیماری قلبی برای شما می تواند یک مشکل باشدخوشبختانه راههای زیادی برای این مشکل می توان انجام داد.این مطالب به شما کمک خواهد کرد که عوامل بیماری قلبی را در خود شناسایی کنید و گامهایی در جهت پیشگیری یا کنترل آن بردارید .این کارها بخصوص برای
زنان میانسال ارزشمند است.
به محض رسیدن یک زن به سن یائسگی شانس بیماری قلبی و حمله قلبی به طور تعجب آوری افزایش می یابد.یک هشتم زنان بین 64-45 سال انواعی از بیماریهای قلبی را دارا می باشد و این مقدار در زنان بالای 65 سال تا یک سوم افزایش می یابد.هنوز هم ممکن است که فکر کنید که من در معرض خطر نیستم چون در حال حاضر بیماری قلبی ندارم.
ممکن است شما شرایط و عاداتی مانند بالا بودن وزن ،کشیدن سیگار یا فعالیت فیزیکی ناکافی داشته باشید که بتواند خطر ابتلایتان به بیماریهای قلبی افزایش دهد .شما ممکن است در مورد این مسائل و عوامل خطر بیمار قلبی چیزهایی بدانید مهم این است که خودتان کدام عوامل را دارا می باشید.چیزی که ممکن است ندانید این است که اگر شما حتی یک عامل خطر را داشته باشید ،احتمال پیشرفت بیماری قلبی برای شما زیاد است.یک قلب آسیب دیده می تواند با تداخل در فعالیت های لذت بخش و حتی توانایی شما در کارهای ساده مثل قدم زدن یا بالا رفتن از پله به شیرینی زندگی شما لطمه بزند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله قلب ما چه شکلی است و چگونه کار می کند