فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درمورد گسترش فرهنگ کار و اشتغال 10 ص

اختصاصی از فایلکو تحقیق درمورد گسترش فرهنگ کار و اشتغال 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

راهکارهای پیشنهادی برای گسترش فرهنگ کار و اشتغال

● مقدمه :

فرهنگ کار به عنوان شیوه زندگی نقش بنیادی وزیر بنایی در ارتقای سطح پویایی جوامع دارد. در مقایسه با مفاهیمی همچون فرهنگ سازمانی، فرهنگ عمومی و نظایر آن، مفهوم فرهنگ کار کمتر تعریف شده است. فراهم آوردن امکان تصمیم‌گیری براساس عقل و درایت در تمام مراحل زندگی به ویژه از دوران کودکی از جمله بنیان‌های اصلی و تأثیرگذار در ایجاد و تقویت فرهنگ کار محسوب می‌شود. بررسی‌های کارشناسان مسایل اجتماعی ایران نشان می‌دهد که فرهنگ کار در ایران در مقایسه با جوامع پیشرفته در سطح پائین‌تری قرار دارد. این در حالی است که در جهان پیشرفته با وقوف بیشتر به نقش استراتژیک نیروی انسانی و نگر‌ش‌های آن به کار و تولید مفهوم فرهنگ کار از اهمیت فزاینده‌ای برخوردار شده است. زمانی که فرهنگ کار نهادینه گردد کار به عنوان یک ارزش تلقی شده و همه افراد جامعه در سطوح مختلف کار کردن را مسیر توسعه موزون جامعه دانسته و از طریق درست کار کردن به توسعه اقتصادی کمک می‌نمایند.

● مفهوم فرهنگ

فرهنگ از دو جزء «فر» و «هنگ» تشکیل یافته است. فر به معنای جلو و بالا آمده است و هنگ در زبان فارسی از ریشه اوستایی «تنگ» و به معنای کشیدن و وزن می‌باشد. فرهنگ فارسی معین فرهنگ را به معنای علم، دانش و تدبیر آورده است. در فرهنگ بزرگ سخن فرهنگ چنین تعریف شده است: «پدیده کلی پیچیده‌ای از آداب، رسوم، اندیشه، هنر و شیوه زندگی که در طی تجربه تاریخی اقوام شکل می‌گیرد و قابل انتقال به نسل‌های بعدی است».

فرهنگ لغات و بستر فرهنگ را به عنوان مجموعه‌ای از رفتارهای پیچیده انسانی که شامل افکار، روش زندگی، گفتار، اعمال و آثار هنری که بر توانایی انسان برای بکارگیری و انتقال دانش به نسل دیگر اطلاق می‌شود تعریف می‌کند.

فرهنگ به عنوان یک اصطلاح فنی در نوشته‌های انسان‌شناسان در اواسط قرن نوزدهم وارد شده است. هنگامیکه فرهنگ یک گروه یا جامعه شکل گرفت و به تدریج بهبود یافت افراد آن حوزه فرهنگی، کیفیت تمایلات، ذهنیات و رفتارهای خود را با آن منطبق ساخته و به گونه‌ای رفتار خواهند کرد که هنجارها و ارزش‌های فرهنگی شکسته نشده و فردی غیرعادی شناخته نشوند.

با توجه مطالب فوق می‌توان گفت: فرهنگ مجموعه‌ای از باورها، اندیشه‌ها و تراوشات فکری بشر در طول تاریخ است که زمینه‌ساز و تداوم بخش رشد و تعالی انسان و شکل‌گیری هویتی خاص برای او بوده است. فرهنگ مجموعه‌ای تبادل‌پذیر و به اشتراک گذاشتن از مجموعه داشته‌ها و پیشینه‌های جوامع انسانی است که به عنوان سرمایه‌ای قابل انتقال از نسلی به نسل دیگر قابل بررسی است و در عین حال یکی از رایج‌ترین، پیچیده‌ترین و پرابهام‌ترین مفاهیم است.

● مفهوم کار

کار بخش اساسی زندگی است. ما انسان‌ها احتیاجات مازاد زیادی داریم، مانند لباس، سرگرمی، سفر، تحصیل و دیگر امکاناتی که به آن‌ها عادت کرده‌ایم. کار جدا از موقعیت تکنولوژیکی آن قابل فهم نیست و در مقاطع تاریخی مختلف و فرهنگ‌های متفاوت شکل‌های مختلفی به خود می‌گیرد. مقایسه کار کشورهای پیشرفته و کشورهای جهان سوم نشان می‌دهد که نه تنها تکنولوژی کاملاً متفاوت است بلکه روش‌های انگیزه‌دهی و ارتباطات اجتماعی هم تغییر می‌کند. همین امر نیز صدق می‌کند اگر ما کار در جهان کنونی را با کار در انقلاب صنعتی، قرون وسطی و امپراطوری‌ ساسانی مقایسه کنیم کار دارای تعاریف چندگانه‌ای است. تعاریف زیادی از جانب متخصصان مختلف و با مکاتب فکری متفاوت ارایه شده است. در فرهنگ فارسی سخن کار چنین تعریف شده است: «آنچه از کسی سر می‌زند، عمل و دیگر اینکه فعالیتی که شخص به طور روزانه به آن مشغول است و معمولاً بابت آن حقوق دریافت می‌کند».

استفاده معمول و متداول واژه کار به کار بدنی محدود می‌شود لیکن این یک معنای عام از واژه کار نیست. لذا هرگونه تعریف علمی از کار باید شامل کوشش‌های فکری نیز بشود، زیرا در صنایع جدید مغزها به اندازه بازوها مورد احتیاج است. لکن این موضوع نباید سبب شود که کارگران یدی در موقعیت پایین‌تری از لحاظ استفاده از نعم مادی موجود در جامعه قرار گیرند. کاربرد معمول و متداول کار به طور کلی محدود به موجود انسانی است. لیکن تمام متخصصان کار را به یک شکل تعریف نکرده‌اند. آدام اسمیت کار را بر طبیعت و انسان هر دو نسبت می‌دهد و می‌گوید «طبیعت همراه انسان زحمت می‌کشد.

امروزه تمام متخصصان اقتصاد واژه کار را عملاً محدود به کار انسان می‌دانند. بعضی متخصصان اصطلاح کار را برای کوشش‌های دشوار و پرزحمت به کار می‌برند و هر نوع کوششی که خوشی ایجاد کند یا به خاطر لذتی صورت گیرد کار نمی‌دانند. اقتصاددان انگلیسی (William Stanley Jevons) معتقد است که کار هر نوع تلاش دشوار مغز یا بدن است که به طور جزیی یا کلی با توجه به سود آینده صورت می‌گیرد. به هر حال مفهوم جدید این است که هر کوششی نیازی را ارضاء نماید یا فایده‌ای را ایجاد کند کار مولد باید حساب آید، مانند کار هنرپیشه، قاضی، زارع و نویسنده. مسلماً هر نوع کوشش انسان که منظور آن تحصیل مزد باشد کار نامیده می‌شود لیکن هر کاری مولد نیست. یعنی چیزی تولید نمی‌کند یا در خدمت تولید قرار نمی‌گیرد. به هر صورت کار است لیکن کار مولد نیست. در زیر چند تعریف از کار ذکر می‌گردد.

کار یکی از عوامل تولید که تمام فعالیت‌های اقتصادی انسان، اعم از فکری و یدی، تخصصی و غیرتخصصی برای تولید ثروت را در برمی‌گیرد.

کار می‌تواند به عنوان انجام وظایفی تعریف شود که متضمن صرف کوشش‌های فکری و جسمی بوده و هدفشان تولید کالاها و خدماتی است که نیازهای انسانی را برآورده می‌سازد. شغل یا پیشه کاری است که در مقابل مزد یا حقوق منظمی انجام می‌شود. کار در همه فرهنگ‌ها اساس نظام اقتصادی است که شامل نهادهایی است که با تولید و توزیع کالاها و خدمات سر و کار دارند.

● مفهوم فرهنگ کار

فرهنگ کار را بایستی مقوله‌ای پویا دانست که در جریان صنعتی شدن روند تکاملی خود را طی می‌نماید. عصاره فرهنگ کار چگونگی تولیدات ملی و میزان آن می‌باشد که خود بر رفاه اجتماعی اثر می‌گذارد و تولید به نوبه خود بر فرهنگ کار و روابط اجتماعی اثر شایانی دارد.

فرهنگ کار از فرهنگ سازمانی نشات می‌گیرد. فرهنگ سازمانی پدیده مبهمی است. برای تصمیم‌گیری درباره فرهنگ سازمان و فرهنگ کار تشخیص و تفکیک باورهای راهنمای بنیادی از باورهای روزمره ضروری است. در سازمان باورهای راهنمای عالی زمینه ایجاد باورهای عملی و واقعی کار و زندگی را فراهم می‌آورند. باورهای راهنما به دو دسته تقسیم می‌شود: باورهای برونی مربوط به نحوه رقابت و نحوه هدایت کسب وکار و باورهای درونی که در خصوص نحوه مدیریت و هدایت سازمان است در ایران اصطلاح فرهنگ کار بارها از سوی افراد بکار رفته، لیکن تعریف مشخصی از آن داده نشده است. چنانچه به اختصار فرهنگ را مجموعه ارش‌ها، باورها و دانش‌های مشترک و پذیرفته شده یک گروه دانسته و کار را فعالیت‌های اقتصادی منجر به ارزش افزوده در نظر بگیریم فرهنگ کار عبارت است از: مجموعه ارز‌ش‌ها، باورها و دانش‌های مشترک و پذیرفته شده یک گروه کاری در انجام فعالیت‌های معطوف به تولید و یا ایجاد ارزش افزوده به کلام دیگر اینکه، در وجود کارکنان یک سازمان چه ارزش‌ها و نگرش‌هایی درونی شده و مورد پذیرش جمعی قرار گرفته است، فرهنگ کاری حاکم بر آن سازمان یا گروه را تبیین می‌کند. براساس این رویکرد می‌توان فرهنگ سازمانی را به عنوان پدیده عامل‌تری در نظر گرفت که بخشی از آن مربوط به چگونگی انجام کار بوده و به آن فرهنگ کار گفته می‌شود. بر این اساس هنگامیکه فرهنگ کار در یک سازمان یا جامعه ضعیف ارزیابی می‌شود این بدین معنا است که کارکنان به انجام کار مفید و مولد تمایل نداشته و در نتیجه فعالیت‌های آن‌ها از راندمان و اثربخشی کمتری برخوردار است و منابع به کار گرفته شده حداکثر بازده ممکن را نخواهد داشت.

● عوامل تعیین کننده فرهنگ کار

سوال اساسی این است که چه عواملی یا مولفه‌هایی فرهنگ کار را تشکیل می‌دهد؟ بطور کلی عوامل بسیاری در شکل دادن به فرهنگ کار موثر هستند نظیر عوامل جغرافیایی، محیطی، اقتصادی و اجتماعی. در ادبیات موضوع به مواردی نظیر میزان آمادگی و توان کاری نیروی انسانی، تسلط کارکنان بر ماهیت شغل، میزان حمایت سازمان از کارکنان، میزان انگیزه و تعهد کارکنان به کارفرما، سازمان و مدیران، کیفیت ارایه بازخوردها، میزان اعتبار و تطابق تصمیمات با قوانین سازمانی، نگرش‌ها و روحیه کار جمعی، اخلاق کاری و غیره اشاره شده است. در کل نه عامل را می‌توان برشمرد. این عوامل خود معلول شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم، نظم شخصیت، نظام مدیریت و سازمان کاری است. این نه عامل عبارتند از:

۱) احساس مفید بودن سازمانی.

۲) تصویر ذهنی از استعداد کاری خود.

۳) نگرش مثبت به کار.

۴) میزان پذیرش تغییرات و روش‌های کاری جدید.

۵) نظام فرهنگی حاکم بر جامعه.

۶) میزان وضوح نقش‌ها و روش‌های کار.

۷) میزان عدالت سازمانی.

۸) ارزش‌های کار (درونی و برونی).

۹) برخورداری از میزان وجدان کاری بالا.

● ویژگی‌های کار

کار دارای ویژگی‌های متعددی است که در زیر به مهمترین آن‌ها اشاره می‌شود:

▪ دایمی و همیشگی بودن کار.

▪ به تولید کالا و خدمات می‌انجامد.

▪ دستمزدی برای آن در نظر گرفته می‌شود.

▪ به برقراری تعالی جسمانی و حفظ سلامت روحی و بدنی انسانی منجر می‌شود.

▪ موجب تقویت روابط‌اجتماعی و ارضای نیازهای اجتماعی افراد می‌گردد.

▪ به تزکیه نفس و جلوگیری از مفاسد اجتماعی و اخلاقی منجر می‌گردد.

▪ وسیله‌ای برای اندازه‌گیری نقاط قوت و ضعف انسان‌ها است.

● راهکارهایی جهت ارتقاء فرهنگ کار

بدون شک برای تجزیه و تحلیل و ارتقاء فرهنگ کار در هر سطحی شناخت عوامل موثر بر ارتقاء فرهنگ کار امری حیاتی است. روابط متقابل میان کار، سرمایه و محیط اجتماعی سازمان به شکلی که آن‌ها در یک مجموعه کاملی متوازن و هماهنگ کردن حایز اهمت است. بهبود فرهنگ کار به این امر بستگی دارد که ما چگونه عوامل اصلی سیستم اجتماعی- تولیدی را مشخص می‌کنیم و به کار می‌بریم. اصولاً ارتقاء فرهنگ کار تحت تأثیر عوامل متعددی است که در یک طرف آن فرهنگ، ساختار اجتماعی، سیاسی، فنی، مدیریتی جامعه و در طرف دیگر آن ساختار طبیعی و اقلیمی وجود دارد.

عوامل موثر بر ارتقاء فرهنگ کار عبارتند از:

۱) فرهنگ محیط کار مطلوب


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد گسترش فرهنگ کار و اشتغال 10 ص

تحقیق در مورد اشاره ای بر اصول نظری گسترش سیلاب 68 ص

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد اشاره ای بر اصول نظری گسترش سیلاب 68 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 68

 

اشاره ای بر اصول نظری گسترش سیلاب

ویرانگری سیلها زاییدة سرعت زیاد آنها می باشد، چه مهمترین نیروی مخربة آب در حالت آرامش فشار ناشی از وزن آن است. چنانچه آب روان گردد، جرم پویای آن توانایی انجام کار را دارد، نیروی ضربه ای (و فشار منتجه از آن)، و کار مایة جنبشی دو ویژگی مهم آب روان و توابعی از سرعت آن می باشند. پیامدهای سیلها نه تنها خرابی ساختمانهایی چون خانه ها، پلها، جاده ها، اسکله ها، ...، بلکه فرسایش خاکهای زراعی و حمل آنها به اماکن ناخواسته، چون شهرها، کاریزها، کشتزارها و مخازن سدهاست.

نتایج مشاهدات و بررسیهایی بی شمار که دربارة علل فرسایش و بالأخص نیروی فرسایندگی آب و ظرفیت آن برای حمل رسوب صورت گرفته حاکی از آن است که سرعت آب عامل مهم شستگی و جابجایی خاک به شمار می رود. پژوهشگرانی چند نیز فرسایندگی آب پویا را با تنش برشی آن وابسته یافته اند، که این نیرو خود نیز تابعی مستقیم از ارتفاع جریان و شیب خط کار مایه می باشد، که همبستگی شیب و سرعت جریان نیز به ثبوت رسیده است. بنابراین، مهار سیلاب از طریق کاهش سرعت و ارتفاع، و افزایش سطح تأثیر میسر می گردد. شرحی کوتاه از این مطالب، نه به ترتیبی که در بالا یاد شده اند، در صفحات آینده خواهد آمد.

شستن خاک بستر رود و اراضی مجاور آن و انتقال رسوب از مهمترین زیانهای سیل به شمار می روند. دستاورد مشاهدات و پژوهشهای پرشمار محققین هیدرولیک حاکی از آن است که نیروی فرسایندگی آب و ظرفیت آن برای حمل رسوب، تابعی از سرعت جریان می باشند. Branson و همکاران (1972، ص 48، به نقل از Twenhofel ) برآنند که نیروی فرسایندگی و ظرفیت حمل رسوب آب به ترتیب با توانهای پنجم و سه و دودهم تا چهارم سرعت آن (V5 و V3.2-4 ) بستگی دارند. Bell (1983 ، ص ص 310 – 309) توانهای ششم و سوم را برای دو عامل مزبور پیشنهاد کرده است. نتایج بررسیهای Mavis (Schwab و همکاران، 1966، ص ص 170 – 169) در مورد آستانة فرسایش بسترها با استفاده از ذراتی دارای قطرهای مساوی (یکدست)، که قطر آنها، d ، و چگالی نسبی آنها، G ، به ترتیب بین 70/5-35/0 میلی متر، و 64/2-83/1 نوسان داشته اند، دلالت بر وجود رابطة تجربی زیرین سرعت آب و جدایی ذرات از بستر می کند.

 

که در آنVt سرعت آستانة فرسایش برحسب فوت بر ثانیه می باشد. Strand (1973، به نقل از Mavis و Laushey ) سرعت مزبور را 7/0 میانگین سرعت نهر دانسته است. به عقیدة Brater و King (1976، ص ص 27 – 23 : 7) ، پژوهشگرانی از این دست سرعت آب را عامل عمدة فرسایش به حساب آورده، و نقش ژرفای جریان را به هیچ شمرده اند؛ در حالی که، تنش برشی آب، که سبب جدایی ذرات از بستر می گردد، تابعی است از عمق جریان :

 

که در آن ( تنش برشی (نیوتن بر متر مربع) ، W ، وزن مخصوص واحد آب (نیوتن بر مترمکعب)، D عمق جریان (متر) و ( زاویة کف بستر نسبت به افق بوده، و از آن جا که سینوس و ثانژانت زاویای کوچک تقریباً برابرند، معمولاً ، tan( یعنی شیب کف، S، در رابطة فوق الذکر قرار می گیرد، بدین ترتیب، تنش برشی آب نیز تابعی از شیب بستر می باشد. Sandor (1983، ص 77 به نقل از Leopold و همکاران)، تنش برشی آب را عامل فرسایندگی ، و مقدار آن را متناسب با مجذور سرعت جریان دانسته است.

چنانچه از مطالب بالا و دیگر مطالعات مستفاد می شود، نیروی فرسایندگی آب تابعی است از سرعت و ارتفاع آن، و سرعت ، بر اساس رابطة مانینگ ()، خود تابعی است از : خشونت بستر n ، شیب نهر s ، و شعاع آبی آن، R ؛ بنابراین ، کاهش نیروی فرسایندگی آب از طریق افزایش ضریب خشونت و کاستن شیب، شعاع آبی و ارتفاع جریان میسر می گردد. این فرآیند در شبکه های گسترش سیلاب در حوضچه های آرامشی که، اصطلاحاً نهرهای آبرسانی گسترشی، و گسترشی نامیده می شوند، تحقق می یابد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اشاره ای بر اصول نظری گسترش سیلاب 68 ص

اهمیت حفظ و گسترش زبان فارسی

اختصاصی از فایلکو اهمیت حفظ و گسترش زبان فارسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

اهمیت حفظ و گسترش زبان فارسی

میدان عمل زبان را نه تنها در ایجاد ارتباط بین انسانها که همچنین در قابلیت ایجاد امکان برای اندیشیدن، شکل گیری شخصیت، ساخت هویت فردی و اجتماعی، ایجاد فرهنگ و در پایان، شکل دهی به مفهوم اجتماع انسانی ِ متحول شده به یک جامعه مشخص باید در نظر گرفت.

زبان، پدیده‌ای متحول و زنده است که همواره در حال بازسازی خویش است. دلیل آن نیز روشن است؛ این پدیده بر بستر وجود زنده انسانی و ارتباطات و گستره عمل اجتماعی، حرکت می‌کند، در نتیجه، در یک رابطه دایمی با بستر خویش، متأثر از دیالکتیک تکامل و قوانین حاکم بر حرکت جامعه است.

بنا بر آنچه آمد، اکنون باید دید چه عواملی در تکامل زبان و ظرفیت‌های بیانی آن و همچنین شکل ادای آن مؤثرند؟ همچنین چه عواملی ضامن بقای یک زبان و یا فنای تدریجی آن است؟نخست به پرسش اول می‌پردازیم:

بر پایه رابطه نسبتا مستقیمی که بین سطح تکامل اجتماعی انسان و تکامل زبان هست، نخستین عامل مرکب رشد زبان، میزان رشد مدنیت و طبیعتأ قدمت آن است. گسترش و سطح پیچیدگی رابطه اقتصادی، علمی، فرهنگی و… مستقیم زبان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و آن را پیچیده و کامل می‌کند. این سطح پیشرفت، سطح اندیشه ورزی را نیز به دنبال خود دارد و متقابلا، ارتقای سطح اندیشه ورزی منجر به تکامل روابط انسانی و ارتقای سطح دانش اجتماعی و علوم در عرصه‌های گوناگون می‌شود. البته این روند، یک روند ثابت در یک سطح و در همه عرصه ها، به یک میزان نیست، بلکه می‌تواند تحت تأثیر عوامل بسیاری همچون تحولات سیاسی وقایع طبیعی، وقوع جنگ‌ها و نابودی تمدن‌ها و از همه مهمتر، هدایت آگاهانه زبان به وسیله انسان، قرار گیرد و در امر پیشرفت خلل وارد کرده یا آن را منحرف سازد و مسیری منحنی را به آن تحمیل کند و یا حتی آن را متوقف سازد!

و اما چرا مدنیت را نخستین عامل رشد زبان دانستیم؟حقیقت این است که زبان تا پیش از ورود انسان به عرصه زندگی شهری، محدود به دخالت در حوزه رفع نیازهای ساده روزانه، همچون تأمین غذا، پوشاک و سرپناه و همچنین رفع نیازهای عاطفی و سرانجام، تفکر در حوزه وقایع طبیعی بوده است و طبیعتا انسان غارنشین و یا پراکنده در جنگل‌ها در همان سطحی به توانایی‌های زبان پی برده بوده که زندگی او ایجاب می‌کرده است.طبیعی است که اگر این انسان، اندیشه فلسفی نیز داشته، این اندیشه فلسفی و زبان و واژگانی که در این زمینه به کار می‌رفته است نیز در همان محدوده دانستنی‌های وی از جهان پیرامونش بوده است. در این فلسفه، اثری از سیاهچاله و نقش آن در شکل گیری کهکشان‌ها و رابطه آن با تعریف هستی و دگردیسی آن وجود ندارد! پس طبیعتا زبان نیز نه نیاز به تأمین واژه تازه داشته و نه این واژه تازه، قادر به ایجاد مفاهیم جدید بوده است که سرانجام قادر به تکامل زبان شود.

ساده بگویم، باید به وجود سیاهچاله پی برده شود تا بتوان برای آن واژه‌ای برگزید و سپس با وارد کردن این واژه در شبکه روابط تحلیلی مغز و واژه مفهوم‌های دیگر، نوعی از اندیشه را پروراند! از این گذرگاه است که دوران بلوغ زبان گذرانده می‌شود و به شاهراه تکامل می‌رسد، اما در آن متوقف نمی‌شود که هستی اش، هرچند با سرعتی کمتر، اما با ژرفایی بیشتر، تداوم می‌یابد و به بیان پیچیدگی ها، توانا می‌شود.

از دیدگاه نظری، ظرفیت بیانی تقریبا همه زبانها، در بیان عاطفی و حالات انسانی، یکسان است. هر چند در شکل بیان، طبیعتا با توجه به شکل گیری روابط نو، ممکن است برخی نسبت به برخی دیگر از عمق بیشتر برخوردار باشند، اما این قضیه (ظرفیت بیانی) در حوزه علوم، صادق نیست! دلیل آن هم، همان است که پیشتر بدان اشاره شد، یعنی وجود رابطه ‌مستقیم و تأثیرگذار بین وجود معرفت علمی و سطح بیان این معرفت (زبان) که در دگردیسی مدنی، همواره در حال روی دادن است. درک این نکته بسیار مهم است، چرا که بدون دریافتن این رابطه، قادر به درک یکی از مهمترین علل پسرفت زبان‌های گوناگون و یا نابودی آنها نخواهیم بود. اگر دقت کنیم، درخواهیم یافت که بیشتر زبان‌هایی که به تدریج از بین رفته‌اند، سطح تکامل آنها محدود به گویش بوده است و برخی دیگر نیز که دارای زبان نوشتار بوده‌اند، به دلیل ناهماهنگی بین بستر رشد زبان (جامعه) با سطح عمومی تکامل علوم و مدنیت، به تدریج عقب نشسته، کمتر به کار گرفته شده و زمانی که دیگر توان پاسخ به نیازهای روز را نداشته‌اند، از دور خارج شده‌اند.

بنا بر آنچه گفته شد، تکامل زبان، ‌هرچند در حوزه عواطف انسانی، به دلیل شباهت بستر آن (وجود احساسات انسانی) تا پیش از تجدد، در همه زبان‌ها یکسان است و از یک روند پیروی می‌کند، اما با پیش آمدن دگرگونی‌های بزرگ اجتماعی و علمی، این همسانی در رشد، در هم ریخته، برخی سریعتر و برخی کندتر متحول می‌شوند و برخی دیگر، از دور بیرون می‌روند.

دومین عامل مرکب رشد زبان، سطح رشد کاربران آن است. به بیان دیگر، رشد زبان، رابطه مستقیمی دارد با سطح رشد علمی و معرفتی و اجتماعی افرادی که از یک زبان خاص استفاده می‌کنند؛ بنابراین، شمار افراد باسواد یک جامعه، میزان سواد ایشان، سطح استفاده از رسانه‌های جمعی و همچنین، آزادی فضای کاربری زبان، از جمله مؤلفه‌هایی هستند که در تکامل یک زبان نقش بازی می‌کنند.

بر پایه آنچه آمد، اکنون می‌توان دریافت که حتی شکل بیان زبان (لهجه‌ها و الحان) نیز تا چه حد متأثر از سطح تکامل جامعه در عرصه‌های مدنی و علمی و رشد اجتماعی است!

(بنابراین، در جا زدن زبان از نگاه لهجه را نمی‌توان به حساب وجود یک زبان جدید؟! گذاشت. به همین دلیل هم هست که ما گویش‌های مازندرانی، کردی، لری، بختیاری و بسیاری از گویش‌های گوناگون پارسی باستان را زبان نمی‌دانیم، بلکه آنها را گویش می‌دانیم، جدا از مسئله با اهمیت نبود زبان نوشتار و خط).سومین عامل رشد، ترکیبی از اراده سیاسی، ‌اراده اجتماعی کاربران و همچنین آگاهی بر ارزش‌های هویتی، حفظ و گسترش زبان است.

باید دقت شود که توجه همزمان به ابعاد گوناگون و عوامل سه گانه‌ مدنیت، رشد کاربران و اراده و وقوف بر قضیه توجه به حفظ و گسترش زبان، می‌تواند به حفظ و گسترش یک زبان یاری رساند و غفلت از هر کدام از عوامل، زمینه‌های پسرفت و یا عقب ماندگی زبانی و به تدریج محو آن را فراهم می‌کند.

زبان فارسی در حیات طولانی خود (هرچند در یک دگردیسی پر پیچ و خم و دردناک) از زمینه‌های سه گانه رشد تقریبا برخوردار بوده است، نه همیشه، ‌همزمان! بلکه در هر دوره ای، یکی از عوامل و یا دو عامل از سه عامل، نقش بیشتری بازی کرده‌اند.

اگر دقت کنیم، درخواهیم یافت که زبان فارسی در آخرین هزاره عمر خود، از پیشرفت فوق العاده‌ای در زمینه گسترش و ژرفش برخوردار بوده است و به همین نسبت، ظرفیت‌های آن در برآورده کردن نیازهای کاربرانش، افزایش یافته است. دلیل آن هم این است که دست کم در دوره‌هایی کوتاه، از این اقبال برخوردار بوده است که مورد حمایت سیاسی، بر بستر رشد مدنی و علمی، قرار گیرد و از سوی دیگر، کاربران نیز ‌آن را مورد توجه قرار داده‌اند؛ یعنی همان سه عاملی که گفته شد، تقریبا همزمان زمینه‌های تکامل آن را فراهم کرده‌اند. نکته ‌جالب توجه درباره این دوران هم این است که دقیقأ در همین مقاطع هم هست که بین این زبان وگویش‌های متصل به آن فاصله افتاده است و هر چه به زمان حال نزدیک می‌شویم، متناسب با سرعت تکامل زبان پایه (فارسی)، گویش‌ها و لهجه‌ها از آن دورتر شده و حتی در نزد برخی از محققان به عنوان زبان!؟ جداگانه‌ای مطرح شده‌اند. برای روشن شدن قضیه، آوردن نمونه‌ای بیجا نیست.‌

آنچه امروز از آن به عنوان گویش دری و یا تاجیکی نام برده می‌شود، در نخستین هزاره اخیر، گویش مسلط در خانواده گویش‌های گوناگون زبان پارسی بوده و گفتنی است هنگامی که سخن از زبان پارسی به میان می‌آوریم، به هیچ وجه منظور زبانی نیست که قوم پارس یا فارس (که اکنون در استان فارس ایران زندگی می‌کنند) بدان گفت وگو می‌کرده‌اند. نهادن نام پارسی بر این زبان به زمان بسیار دیرتر، یعنی دوران حکومت هخامنشی بازمی گردد که پارس‌ها بر ایران حکومت می‌کرده‌اند، در حالی که همزمان، اقوام دیگر در شمال شرقی و شمال غربی و مرکزی ایران نیز با


دانلود با لینک مستقیم


اهمیت حفظ و گسترش زبان فارسی

مقاله رشد و گسترش نظامهای آموزش و پرورش

اختصاصی از فایلکو مقاله رشد و گسترش نظامهای آموزش و پرورش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

پیشگفتار

رشد و گسترش نظامهای آموزش و پرورش،ویژگی بارز جوامع عصر ماست.

این امر ، به ویژه در دهه های اخیر در کشورهای رو به توسعه به مسئله ای مهم مبدل شده است. پیامد این رشد روز افزون ، تبدیل نظام آموزشی به سازمانی عظیم و فرا گیر است که با تعدادکثیری دانش آموز سروکار دارد. وظایف متعدد و متنوعی انجام می دهد. معلمان و کارکنان فراوان با دانش و مهارتهای گوناگون به خدمت می گیرد، منابع مالی و مادی عظیمی مصرف می کند و رویهم رفته ، اثرات و نتایج دامنه داری به بار می آورد گردش کار چنین سازمانی ، بی تردید در گرو هدف گذاری و برنامه ریزی سنجیده و سازماندهی هوشمندانه است و نتیجه بخش فعالیتها و خدمات حساس و خطیر آن مستلزم رهبری و مدیریت اثر بخش است .

از تشکیل نظام آموزش و پرورش نوین در ایران ، بالغ بر هشتادوپنج سال می گذرد. در این مدت بر اثر تحولات اجتماعی و اهمیت یافتن آموزش و پرورش رسمی در جامعه ، نظام آموزشی کشور گسترش چشمگیری پیدا کرده ا ست.

از سویی شمار آموزشگاهها ، معلمان و دانش آموزان، سال به سال افزایش یافته و از سوی دیگر ماموریتها و وظایف نظام آموزشی پیچیده تر و دشوارتر شده است در نتیجه به جرات می توان گفت که امروزه رهبری و مدیریت نظام آموزش و پرورش در سطوح مختلف آن به صورت یکی از مسئولیتهای مهم و سنگین جامعه در آمده است.با وجود اینکه در نیم قرن اخیر، با تا سیس موسسات و مراکز تربیت معلم ، امر تربیت و اموزش حرفه ای معلمان به منظور ارتقای کیفیت تدریس و مدیریت در سطح کلاس درس تا اندازه ای مورد توجه قرار گرفت .

ولی هنوز ، شمار کثیری از معلمان و دبیران سراسر کشور از بینش و دانش مهارتهای متناسب با حرفه فرد برخوردار نیستند. مدیریت و رهبری در سطح مدارس و مدیریت امور آموزشی در سطح مناطق و شهرها هنوز اهمیت واقعی خود را پیدا نکرده و از این رو مسائل و مشکلات مدیریت اموزش و پرورش در سطح کشور چندان مورد توجه و مطالعه قرار نگرفته است.

تعریف مدیریت

در تعریف مفاهیمی نظیر مدیریت ، توسل به تعاریف لغت نامه ای کافی و سود مند نیست بلکه در تعریف مدیریت از مفهوم عملی ان استفاده شده که می توان با رعایت ملاکهای عینی آن را منوط ساخت.

پس اگر در موقعیتی ملاکهای زیر برقرار باشد می توان گفت در آن موقعیت مدیریت اعمال می شود.

1- فعالیت منظم و سازمان یافته: مدیریت مجموعه فعالیت منظم و پیوسته ای است که با گروهها و افرادی که در جهت هدف مشترکی کار می کنند ارتباط دارد. مدیریت ممکن است اشکال گوناگون داشته باشد . فعالیت فرماندهی گروهی نظامی یا رهبری گروهی دانشجو ،مدیریت سازماندهی با هزاران کارمند یا انجمنی کوچک مرکب ازچند دانشجو عمل مدیریت در چنین موقعیتی ، ایجاد هماهنگی میان فعالیتهای افراد و گروهها است .

2- هدفها: ملاک دوم مدیریت آن است که هدفی وجود دارد که فعالیت منظم گروهی در جهت تحقق آن هدایت می شود. هدف ممکن است صریح و روشن یا غیر صریح و ضمنی باشد.

3- روابط میان منابع: سومین ملاک آن است که فعالیت منظم در جهت هدف از طریق روابط معینی که میان منابع موجود برقرار است صورت می گیرد.

4- انجام دادن کار به وسیله دیگران : چهارمین ملاک مدیریت ان است که تحقق هدفها از طریق انجام دادن کار یا به وسیله افراد دیگر صورت می گیرد چون مدیریت در موقعیت گروهی اعمال می شود از این رو انجام دادن کار مستلزم استفاده از قابلیتها و استعدادهای افراد دیگر است، از طریق تقسیم کار و محول کردن وظایف بع انها .

5- تصمیم گیری : آخرین ملاک مهم مدیریت ، شرکت فعال در تصمیم گیری است. یعنی ارزشیابی و گزینش راه حلها در موقعیتهای پیچیده ای که غالباَ توام با ریسک و عدم اطمینان است، تصمیم گیری ، همه جوانب مادی و مالی و انسانی را شامل می شود. عمل تصمیم گیری بسیار اهمیت دارد و موفقیت در مدیریت به اتخاذ تصمیمات درست و مقتضی وابسته است.

اگر در موقعیتی ملاحظه کنیم که به موجب ملاکهای فوق عمل می شود می توانیم بگوییم در ان موقعیت مدیریت اعمال می گردد. پس مدیریت ، فعالیتی است منظم در جهت تحقق هدفهای معین که از طریق ایجاد روابط میان منابع موجود ، انجام دادن کار با مشارکت افراد دیگر ، و شرکت فعال در تصمیم گیری ، صورت می گیرد .

ضرورت آموزش مدیریت:

توضیح اینکه چرا مطالعه و آموزش مدیریت ضروری و سودمند است اولاَ احتمال زیادی وجود دارد که هر کس در مسیر زندگی شغلی خود در مقام مدیر قرار گیرد .مدیریت فعالیتی عام است زیرا در همه انواع، سطوح و وظایف سازمان اعمال می شود.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله رشد و گسترش نظامهای آموزش و پرورش

تحقیق در مورد گسترش سلاحها: نظری اجمالی به مسئله هزینه ها و منافع

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد گسترش سلاحها: نظری اجمالی به مسئله هزینه ها و منافع دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد گسترش سلاحها: نظری اجمالی به مسئله هزینه ها و منافع


تحقیق در مورد گسترش سلاحها: نظری اجمالی به مسئله هزینه ها و منافع

فرمت فایل:WORD(قابل ویرایش) تعداد 9 صحفه

 

 

 

 

 

گسترش سلاحها: نظری اجمالی به مسئله هزینه ها و منافع

کشوری که می خواهد بر سلاحهای کشتار جمعی دست یابد در درجه اول از خود بپرسد که دستیابی به این سلاحها، بویژه سلاحهای هسته ای در مجموع برای آن کشور خوب است یابد. برای یافتن پاسخ درست باید جنبه های اقتصادی، سیاسی، زیست بومی، و نیز امنیتی را مورد بررسی قرار داد. همه این مسائل با یک استراتژی امنیتی موفق و سالم مربوط است و بر آن اثر می گذارد.

 

«مسائل اقتصادی»

یک اقتصاد سالم نه تنها ثبات سیاسی و اجتماعی داخلی را تقویت می کند بلکه به کشور اجازه می دهد که سلاحهای لازم را تولید کند و نیروهای مسلح نیرومندی را که از نظر استراتژیکی سودمند باشند و به وجود آورد یک موضوع اساسی برای کشوری که در اندیشه برنامه سلاحهای هسته ای، شیمیایی، یا میکروبی است این است که چنین فعالیتی به رشد و رفاه اقتصادی کمک می کند یا به آن آسیب می رساند. ممکن است بعضی از کشورها بخواهند این سلاحها و فن شناسی مربوط به آن را صادر کنند تا مقداری از هزینه های مربوط به پژوهش و تولید و به کارگیری آن جبران شود.

اگر به دلایل اقتصادی چنین سلاحهایی صادر شود ممکن است دشواریهای سیاسی پدید آید، زیرا داد وستد سلاحهای کشتار جمعی در مقایسه با فعالیتهای دیگر سودآور، یک صنعت پررونق یا خوشایند نیست. یک مسئله اقتصادی دیگر در این مورد این است که امنیت ملی یا سیاست داخلی یا هر دو ایجاب می کند که چنین برنامه ای سری بماند و یا می تواند به گونه ای آشکار انجام گیرد.

 

«مسائل سیاسی»

یک سود سیاسی چیزی است که به یک حکومت وجهة مطلوبتری می بخشد و بر ثبات دولت در امر حکومت کردن می افزاید یک هزینة سیاسی چیزی است که از حیثیت یا وجهة حکومت می کاهد یا به توانایی آن برای حکومت کردن در داخل و وزنه دیپلماتیک آن در خارج آسیب می زند، آنچه در سطح سیاسی اتفاق می افتد می تواند بر اقتصاد و نیز سیاستهای زیستبومی و امنیتی تأثیر فراوان داشته باشد.           

 

«مسائل امنیتی»

مسائل امنیتی فراوانی وجود دارد که باید آن ها را به حساب آورده شک نیست که افزودن بر امنیت مهمترین توجیه بیشتر برنامه های تسلیحاتی است، اما یک برنامة سلاحهای کشتار جمعی می تواند به امنیت کشور آسیب نیز برساند. اگر به نظر رسد که چنین برنامه ای منافعی در بردارد این منافع را باید در پرتو هزینه های زیستبومی، اقتصادی، و سیاسی آن ارزیابی کرد.

 

«کار این نیروهای مسلح»

به کارگیری سلاحهای کشتار جمعی در نیروهای مسلح ممکن است بر توان رزمی کشور بیفزاید یا چیزی به آن اضافه نکند. پاسخ این مسئله به چند عامل، بستگی دارد، از جمله: اینکه هدفها ـ شهرها، ساختانهای فرماندهی و کنترل، یا زیر بنای اقتصادی دشمن ـ در برابر چنین سلاحهایی آسیب پذیر است یا نه، و اینکه این سلاحها در سطح تاکتیکی چه اثری دارد. نکتة دیگر این است که کاربرد سلاحهای کشتار جمعی علیه دشمن به مقابله به مثل منجر خواهد شد یا نه، اگر چنین باشد چه مقدار آسیب به بار خواهد آمد از آنجا که سلاحهای کشتار جمعی، بنا به خصلت خود، همه را به یک چوب می راند باید تلفات و خسارات غیر نظامی را که دشمن ممکن است در جنگ موجب شود به حساب آورده نتیجه اینکه در این مورد که به کارگیری سلاحهای کور کشتار جمعی در نیروهای مسلح کشور تا چه اندازه سودمند است پاسخ روشنی نمی توان داد. ممکن است چنین کاری نشانة پیشرفت واقعی نظامی نباشد.

 

«سیاست داخلی»

بعضی از مسائل سیاست داخلی که باید به آن ها توجه داشت عبارتند از: مسائل مربوط به حیثیت، توانایی حکومت کردن و مسئولیت پذیری. روشن است که مسئولیت پذیری در کشورهایی عاملی مهمتر به شمار می آید که در آنها مقامات حاکم به موجب قانون باید دربارة اعمال خود به مردم توضیح دهند. حکومت باید به ارزیابی تأثیری بپردازد که یک برنامة سلاحهای هسته ای، شیمیایی یا میکروبی بر حیثیت آن باقی می گذارد. آیا رهبران حکومت پاسدار کشور تلقی خواهند شد یا آنان را مسئول به خطر انداختن امنیت کشور خواهند دانست؟

بویژه در یک کشور دموکرات رهبران حکومت مجبورند دست به اقداماتی برنند که به مردم اطمینان بدهد ضمانتهای کافی برای جلوگیری از فاجعه وجود دارد و برای انجام دادن عملیات و از میان بردن زباله ها شیوه های بی خطر به کار گرفته شده است.

 

«منع گسترش سلاحها در ژاپن»

موضعگیری ژاپن در مورد گسترش سلاحها، در مقایسه با بقیة جامعة بین المللی، منحصر به فرد است. دلیل اصلی آن قانون اساسی صلح آمیز آن است که در پایان جنگ جهانی دوم پذیرفته شد و نشان دهندة علاقة نیرومند مردم ژاپن به صلح است. این علاقه با شور و شوق پایدار نگاه داشته شده، زیرا ژاپنی های زیادی که وحشت بمب اتمی و شکست در جنگ را شاهد بوده اند هنوز زنده اند، و ژاپن همچنان احساسات کشورهای دیگر آن منطقه را که از کوچکترین نشانة ظهور دوبارة یک ژاپن میلیناریست می ترسند به حساب می آورده از این رو ژاپن، در راستای قانون اساسی خود، نه تنها پایند «سه اصل غیر هسته ای» ملی و «سه اصل مربوط به صادرات اسلحه است، بلکه سیاست نظامی صرفاً را اجرا می کند.

 

«سیاست ژاپن در مورد منع گسترش هسته ای»

پیمان منع گسترش هسته ای ستون اساسی نظام منع گسترش هسته ای است و در جلوگیری از گسترش سلاحهای هسته ای در سراسر جهان نقش مهمی بازی می کند.

ژاپن پس از سال 1995 از تمدید نامحدود این پیمان کاملاً پشتیبانی می کند و علاقه مند است کشورهایی که هنوز عضویت آن را نپذیرفته اند به آن بپیوندند. ژاپن در عین حال متوجه است که حتی اگر این پیمان به گونه ای نامحدود تمدید شود بدان معنی نیست که کشورها مانند گذشته به داشتن سلاحهای هسته ای ادامه ندهند. از اینرو ژاپن این امر را مهم می داند که بر تلاشهای خو برای جلوگیری از مسابقة تسلیحاتی در جهان بیفزاید و از کاهش بیشتر سلاحهای هسته ای در ایالات متحد و روسیه استقبال می کند.

 ژاپن برای توسعه یک سیستم برق هسته ای که پلوتونیوم را به عنوان سوخت به کار برد فعالیت می کند. این طرح به منظور آن است که عرضة دائمی انرژی را تأمین سازد و در عین حال از منابع موجود به گونه ای مؤثر استفاده می کند. و شامل شیوه های مؤثری برای کنترل هر مقدار پلوتونیوم اضافی است تا موجب بدگمانی نشود. و نیز مقررات ایمنی بسیار سختگیرانه ای دارد. این سیاست در راستای چشم پوشی کامل ژاپن از داشتن سلاح های هسته ای است. ژاپن برای تأمین امنیت خود در برابر کشورهای دارای سلاحهای هسته ای به نیروی بازدارندة آمریکا متکی است که توافق امنیتی ژاپن و ایالات متحد آن را فراهم می آورد. ژاپن به جای گزینش سلاح هسته ای امنیت ملی خویش را بر تکیة دائمی به اعتبار پیمان امنیتی با آمریکا حفظ می‌کند.

 

«توسعة هسته ای در کرة شمالی»

در مورد توسعه هسته ای در کره شمالی نگرانی فزاینده ای وجود دارد زیرا نه تنها برای صلح و ثبات شمال شرقی آسیا بلکه برای تمامی جامعه بین المللی تهدیدی تلقی می شود. ژاپن خواستار آن است که کرة شمالی قصد خود را برای خارج شدن از پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای پس بگیرد و امیدوار است آن کشور تعهدات خود را مورد مقررات مربوط به آن، که شامل بازرسیهای ویژه است، انجام دهد.

اگر کره شمالی از پیمان منع گسترش خارج شود آن پیمان مقداری از اعتبار خود را از دست خواهد داد. و این امر می تواند امکان تمدید آن را در سال 1995 به طور جدی به خطر اندازد. کرة شمالی این موضوع را که قصد یا توانایی ساخت سلاح هسته ای را دارد کاملاً‌ انکار می کند. اما اگر چنین باشد باید به مقررات پیمان در مورد بازرسیهای ویژه نیز بازرسیهای متقابل شمال ـ جنوب تن در دهد. گرچه تا کنون رودر رو مذاکره انجام گرفته و دور دیگری نیز پیش بینی می شود. اگر قرار باشد که گفت و گوها ادامه یابد، کرة شمالی باید به بعضی از شرایطی که ایالات متحد معین کرده است گردن نهند اگر کرة شمالی چنین نکند بسیار امکان دارد که شورای امنیت سازمان ملل به اقدا شدیدتری دست بزند. به رغم وجود چتر هسته ای ایالات متحد که نظام امنیتی آمریکا، ژاپن آن را اعم می کند. از اینرو ژاپن روی گفت و گوهای آمریکا و کره شمالی و میانجیگری احتمالی چنین حساب می کند.

  نیتجه گیری

درست در زمانی که به علت پایان یافتن جنگ سرد انگیزة خلع سلاح واقعی در میان کشورهای پیشرفته صنعتی نیرومند می شود، خطر گسترش سلاحهای کشتار جمعی افزایش می یابد. گرچه در گذشته خطر گسترش این سلاحها متوجه ایالات متحد نبود. کشورهایی که در اندیشه دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی هستند باید در تصمیم گیری خویش اثرات گسترده تر این کار را بر فرآیند کنترل سلاحها و خلع سلاح به حساب آوردند. این گونه کشورها همچنین باید توجه کنند که با شدت بخشیدن به خطری که متوجه آمریکا و منافع آن می سازند ممکن است سبب شوند که آمریکا سیاستها و توانایی هایی را که بویژه برای باز داشتن آنهاست به وجود آورد. این کار در نهایت نه تنها بر امنیت آنها می افزاید بلکه آن را کاهش خواهد داد.

 

فرآیند پیاده سازی و پیوستن به پیمان منع گسترش

پیاده کردن بخش غنی سازی کارخانه وای بدون تأخیر آغاز شد. پیش از آنکه پیاده کردن نخستین وسیله در ژوئیه 1990 آغاز شود مقررات عملی گسترده ای برای حفاظت و ایمنی در فرآیند پیاده سازی فراهم آمد. رئیس جمهور همچنین یک فرد دانشگاهی برجسته بازنشسته را به عنوان بازرس مستقل منصوب کرد تا تمامی فرآیند را بازرسی کرده و نتیجه را به طور مستقیم به او گزارش دهد. تمامی فرآیند پیاده سازی بدون حادثه انجام گرفت و در نیمة سال 1991 اساساً به پایان رسید و آخرین بخش اورانیوم غنی شده در شب پنجم سپتامبر 1991 به کمیسیون انرژی اتمی تحویل داده شد. آفریقای جنوبی در دهم ژوئیة 1991 به پیمان منع گسترش پیوست و هفت هفته بعد در 6 سپتامبر 1991 قرار داد مربوط به اقدامات حفاظتی را با سازمان بین المللی انرژی هسته ای امضا کرد که بلافاصله به مرحلة اجرا درآمد.

آفریقای جنوبی در 30 اکتبر 1991 فهرست مقدماتی مواد و تجهیزات هسته ای خود را به آن سازمان تسلیم کرد و نخستین گروه بازرسان در نوامبر 1991 به مرکز هسته ای وارد شدند. غالبا پرسیده اند که چرا آفریقای جنوبی رد زمان پیوستن به پیمان منع گسترش توانایی گذشته هسته ای خود را رسما اعلام نکرد. این پرسشی بجاست، اما باید توجه داشت که پیوستن به پیمان مستلزم اعلام این موضوع نیست. زیرا این پیمان تنها متوجه آینده از تاریخ امضای آن است.

نکتة دوم آنکه قرار بود بازرسان سازمان بین المللی انرژی هسته ای در مورد «کامل بودن» اعلام مواد و تجهیزات هسته ای از سوی آفریقای جنوبی گزارش دهند. لزومی نداشت در مورد طرحها یا برنامه هایی که پیش از پیوستن به پیمان کاملاً موفق شده بود. اطلاعاتی داده شود. بنابراین آفریقای جنوبی تعهدی نداشت که وجود توانایی باز دارندگی هسته ای خود را که قبلا پیاده شده بود، فاش سازد.

با وجود این آفریقای جنوبی در زمان پیوستن به پیمان موضوع اعلام آشکار آن را با دقت مورد بررسی قرار داد، اما به دو دلیل اصلی تصمیم گرفته شد که چنین اعلامی صورت نگیرد نخست اینکه وضع سیاسی داخل کشور در آن زمان برای چنین کاری مناسب دانسته شد. دوم آنکه در آن زمان رویارویی بازرسان سازمان بین المللی انرژی هسته ای با عراق در رسانه ها به گونه ای برجسته بازتاب یافته بود، و آفریقای جنوبی به این نتیجه رسید که به سادگی ممکن است آن کشور را در محافل بین المللی یک عراق دیگر تلقی کنند ـ هر چند که آفریقای جنوبی، برخلاف عراق، از پیمان تخطی نکرده بود. 

 

 

 

 

 

 

(فهرست مطالب)

 

گسترش سلاحها                                         1

مسائل اقتصادی                                       1

مسائل سیاسی                                         2

مسائل امنیتی                                            2

کار نیروهای مسلح                                        2

سیاست خارجی                                         3

منع گسترش سلاح ها درژاپن                                 4

سیاست ژاپن در مورد منع گسترش هسته ای                        4

توسعه هسته ای در کره شمالی                              5

نتیجه گیری                                          6

فرآیند پیوستن به پیمان منع گسترش                       

 

             


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد گسترش سلاحها: نظری اجمالی به مسئله هزینه ها و منافع