دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
تعداد صفحات:30
فرمت فایل: word(قابل ویرایش)
فهرست مطالب:
مقدمه ............................................................................................................................... 1
وجه تمایز تصویری و عاطفی شعر زنان با مردان ....................................................... 3
پروین اعتصامی ............................................................................................................. 4
پروین و بهار ................................................................................................................. 8
فروغ فرخزاد ................................................................................................................. 10
سهراب سپهری و فروغ فرخزاد .................................................................................. 13
طاهره صفارزاده ........................................................................................................... 15
علی موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده ............................................................... 16
جمعبندی و نتیجه گیری .............................................................................................. 18
چکیده:
- معمولاً اکثر زنان و مردان شاعر معاصر واقعگرا (برونگرا) هستند. یعنی به رویدادهای جامعه و تحولات اجتماعی و سیاسی توجه دارند، با این تفاوت که: مردان شاعر، به علت حضور همه جانبه در اجتماع، با دیدی بازتر به طرح مسائل و وقایع مختلف میپردازند و زنان به فراخور حال و تا آنجا که محدودیتهای خانه و اجتماع اجازه دهد. پروین که کمتر خوانندهای پیدا میشود که دیوانش را بخواند و تحت تأثیر همدردیهای او (با محرومان و ستمدیدگان جامعه) قرار نگیرد. او همچنین در قالب تمثیل چهره ستمکاران و زورگویان زمانه را ترسیم میکند. و به این ترتیب توجه مردم را به مصائب و مشکلاتشان جلب میکند. فروغ نیز در دو کتاب «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از خود محوری بیرون میآید و با نگرشی تازه به اجتماع و مسائل متعدد آن نظر میکند. و طاهره صفارزاده هم از همان ابتدای شاعری و در اولین مجموعه اشعارش «رهگذر مهتاب» با قطعه « کودک قرن» به طرح مشکلات و رویدادهای اجتماعی و تا حدودی سیاسی میپردازد و در آثار دیگرش، تقریباً تمام قطعات شعری او را مضامین اجتماعی، سیاسی و بعدها مذهبی در برمی گیرد.
و اما شاعران مرد، به خاطر آزادی عمل بیشتر، به طرح عینیتر مسائل اجتماعی و سیاسی میپردازند. در تاریخ ادبیات ایران شاید کمتر شاعری به اندازه بهار اشعارش را به ثبت رویدادهای تاریخی، اجتماعی و سیاسی زمان اختصاص داده باشد. و از این نظر با هیچ شاعری قابل قیاس نیست.
از مردان شاعر این دوره که کمتر به مسائل سیاسی و اجتماعی توجه نشان داده است میتوان به سهراب اشاره کرد که درونگرایی اختیار کرده و از این جهت مورد انتقاد معاصرانش قرار میگیرد. گرمارودی هم که در سر تا سر اشعارش به مسائل اجتماعی، سیاسی و مذهبی توجه تام و تمام نشان میدهد.
2- در بیان مسائل عاطفی و خانوادگی و با احساساتی حادتر از مردان، شعر گفتن، یکی دیگر از ویژگیهای شعر زنان است که کمتر در شعر مردان جلوه کرده است. پروین که بسامد بالایی از اشعارش را به ترسیم چهره کودکان بیسرپرست و بینوا اختصاص داده است و با هنرمندی تمام و ایفای نقش مادرانه به توصیف حالات مختلف کودکان خردسال پرداخته است. فروغ هم که در چند قطعه از سه کتاب نخستینش و یکی دو قطعه در دو کتاب دیگر عاطفه و مهر مادری را مطرح کرده است. در حالی که در اشعار مردان به ندرت به شعری با احساس و عاطفه بر میخوریم.
3- هر چند از نظر روانشناسی، زنان در بروز احساستشان راحتترند. ولی اکثر زنان شاعر ایرانی به اصول و آداب اجتماعی و مذهبی پایبند هستند و از ابراز علائق و گرایشهای شخصی و خصوصی خودداری میکنند. و یا اگر «بندرت» اشاره میکنند با حجب و حیا و پوشیده و غیر مستقیم است.
4- زنان شاعر، معمولا اهل مفاخره نیستند. در دیوان پنجهزار و چند بیتی «پروین اعتصامی» فقط در یکی دو جا از خود میگوید:
اینکه خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است.
در حالیکه مردان شاعر به تبعیت از سنت معمول و مرسوم دیرینه ادب فارسی، به کرات خویشتن را مطرح میسازند و به اشعار خود میبالند.
5- تا زمان فروغ شعر فارسی از داشتن معشوق مرد، معشوق مردی که از دیدگاه جنسی، عاطفی و جسمانی یک زن دیده و تصویر شده باشد، محروم مانده است. و نیز میتوان بر این نظر تأکید کرد که غالب شاعران زن ما، جهان درون و بیرون را از چشم شاعران مرد ملاحظه کردهاند و همانند آنان عاشق زلف سیاه و خط و خال معشوقی زنبور میان بودهاند. ما هیچگاه نگاه زنانة عمیقی به جهان در ادبیات خود نداشتهایم. در حالی که شاعران مرد از ابتدا در شعرهاشون به این مسئله اشاره داشتهاند و در شعر آنها به وفور به علاقه خود به زن و معشوق زن خود بر میخوریم.
در شعرهای پروین در حوزه لغات و ترکیبات نشانههای زن بودن او پیداست و اگر عاطفهای در شعرش منعکس شده است عاطفه مادرانه است در حالی که خود او یک مادر نبوده است. اما پس از تقریباً هزار و دویست سال سابقه ادبیات فارسی فروغ موضوعاتی را با تصاویری جدید برای اولین بار در شعر فارسی مطرح کرد و مضامین جدید آفرید؛ مثلاً شاعران کهن جز به ندرت درباره زندگی خصوصی خود سخن نگفتهاند. با تسلطی که او به شعر داشت چه بسا که توانست نگاههای زنانة خود را به جهان درون و بیرون تبدیل به اشعاربلندی کند و به غنای ادبیات عاطفی و صمیمانة ما بیفزاید.
به هر حال بعد از فروغ بود که زنان شاعر به ارائه تصاویر و همراه آن عواطف مخصوص زنانه اشعار خود پرداختند. البته نه به مهارت و خوبی فروغ بود و از طرفی دیگر با شدت و ضعفها و تفاوتهایی همراه بود.
6- در شعر مردان وسعت بکارگیری از قالبهای شعری و رعایت قافیهها و اصول ادبی بیشتر از شعر زنان به چشم میخورد.
7- مردان شاعر در ترکیبآفرینی خلاقتر هستند. در حالی که بسامد برخی از واژهها در شعر زنان تفاوت معنیداری با شعر مردان دارد؛ که همین امر خواننده را به زن بودن شاعر متوجه میکند.
8- از نظر فکری شعر اکثر زنان وجه تمایز خاصی با شعر مردان دارد.
9- حوزه شعر زن در زمینه ادبی، محدودتر از شعر مردان است.
10- زنان در بیان مسائل احساسی و عاطفی، پیشگامتر از مردان هستند.
11- مهمترین نکتهای که در اولین برخورد با شعر شاعرههای جوان معاصر به چشم میخورد کمبود اصالت و فقدان استقلال لازم شعری است. اکثریت اشعار شاعرههای جوان سوزناک و دردآور است و میبینم که حتی از تأثیر تصویرسازی دلنشین هم در این اشعار خبری نیست و آنچه اصالت کار شاعران بزرگ است در شعر شاعرهها دست نزده باقی مانده است و تنها رویه کار مورد تقلید است. به سادگی میتوان یکی از علل توجه شاعرها به شعر فروغ فزخزاد، اشتراک شرایط زندگی آنها دانست. اکثر شاعرههای ما به علت شرایط زندگی و نیز به خاطر موقعیت سنی خویش «عشق» را مظهر اصلی شعر خود برگزیدهاند و در حدود 80% از مجموع اشعار آنها به اصطلاح «عاشقانه» است.
شاعرهها در تصویرسازی دو روش دارند؛ یا از همان فوت و فن قدیمیها استفاده میکنند که خود به خود، اگر شعرشان روشن و با معنی است لکن کهنه و تکراری و تقلیدی محسوب میشود . یا به تقلید از شعر موج نو دست به ساختن تصاویر تازه اما بسیار دور از ذهن میزنند و شاید یکی از علل پراکندهگوییشان همین عدم رعایت اصول در خلق اجزاء شعری است. لذا ملاحظه میشود که نه تنها در گذشته بیشتر اشعار شاعران زن از جهت تصاویر و نیز انعکاس عواطف جنبهای تقلیدی داشته است، بلکه بعد از فروغ هم که حرکتی تحولی از این جهت آغاز شده بود جنبة تقلید و حتی کتمان عواطف همچنان ادامه مییابد. چیزی که در شعر شاعران مرد امروزی به ندرت دیده میشود.