فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله قرآن

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله قرآن


دانلود مقاله قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

قرآن، کتاب آسمانی اسلام، بزرگ ترین سرمشق و راه گشای زندگی انسان ها در همه شوون و امور، تا روز قیامت است. در این کتاب بزرگ و بی نقص- که کلام خالق انسان و تمام هستی می باشد- آیاتی وجود دارد که به گونه ای بر اهمیت ورزش و نیرومند سازی جسم در کنار تقویت روح و بعد عملی دلالت دارد. ما در این جا به برخی از این آیات- در حد وسع کتاب- اشاره می کنیم، باشد که راه گشای ورزش کاران، ورزش دوستان و سایر اقشار جامعه مومن و مسلمان ما باشد، ان شاء الله.طالوت و نیرومندی جسمانیاز جمله مواردی که نیرومندی جسمانی به عنوان یک مزیت و امتیاز در قرآن ذکر شده، داستان طالوت و قوم بنی اسرائیل است. قوم یهود که در زیر سلطه فرعونیان، ضعیف و ناتوان شده بودند، بر اثر رهبری های خردمندانه حضرت موسی علیه السلام از آن وضع اسف انگیز نجات یافته و به قدرت وعظمت رسیدند، ولی پس از مدتی دچار غرور شده و دست به قانون شکنی زدند، و به همین جهت، سرانجام از قوم “جالوت”- که در ساحل دریای روم، بین فلسطین و مصر می زیستند- شکست خورده و 440 نفر از شاه زادگانشان نیز به اسارت جالوتیان در آمدند.

این وضع، چندین سال ادامه داشت، تا آن که خداوند پیامبری به نام “اشموئیل” را برای نجات و ارشاد آن ها برانگیخت. بنی اسرائیل گرد او اجتماع نموده و از او خواستند رهبر و امیری برای آن ها انتخاب کند، تا همگی تحت فرمان و هدایت او، با دشمن نبرد کنند و عزت از دست رفته خویش را باز یابند.

اشموئیل به درگاه خداوند روی آورده و خواسته قوم خود را به پیشگاه حضرت احدیّت عرضه داشت، به او وحی شد که طالوت را به پادشاهی ایشان برگزیدم:

“وَ قالَ لَهُم نَبِِِیِهُم اِنَّ اللهَ قََََد بَعَثَ لَکُم طالُوتَ مَلِکاً؛

و پیامبرشان به آن ها گفت: خداوند، طالوت را برای زمام داری شما مبعوث [و انتخاب] کرده است.”

از آن جا که طالوت مردی کشاورز بوده و توانایی مالی چندانی نداشت، اشراف با انتخاب وی مخالفت نمودند:

“قالُوا اَنّی یکُونُ لَهُ المُلکُ عَلُینا وَ نَحن اَحَقُّ بِِالمُلکِ مِنُه وَ لَم یُوتَ سَعَةً مِنَ المالِ؛

گفتند: چگونه او برما حکومت داشته باشد، با این که ما از او شایسته تریم؟ و او ثروت زیادی ندارد.”

او نه ثروت و قدرت مالی دارد و نه موقعیت اجتماعی و خانوادگی، زیرا از خاندان نبوت و پیامبری نبوده و از خاندان پادشاهی نیز نیست. اشموئیل در پاسخ گفت:

“اِنَّ اللهَ اصطَفیهُ عَلیکُم وَ زادَهُ بَسطَةً فِی العِلمِ وَ الجِسمِ

خداوند او را بر شما بر گزیده و علم و [قدرت] جسم او را وسعت بخشیده است.”

چنان که ملاحظه می شود، اشموئیل پیامبر دو خصلت “گسترش علمی و توانایی جسمی” را بر دو خصوصیت دیگر، یعنی قدرت مالی و افتخارات نژادی و نسبی، فضیلت و ترجیح می دهد و دارنده این دو خصلت را برای احراز مقام رهبری شایسته تر می داند، در این جا قدرت بدنی با صراحت به عنوان یک مزیت و فضیلت مطرح شده و در کنار علم و قدرت علمی قرار گرفته و با آن مقایسه شده است. هنگامی اهمیت این مقایسه روشن می شود که با اهمیت علم از دیدگاه

اسلام آشنا شویم. در قرآن می خوانیم:

“اِنََّما یَخشَی اللهَ مِن عِبادِهِ العُلَموُا؛

در جمع بندگان الهی، فقط علما هستند که ترس و بیم از خداوند دارند [و حس تقوا و پرهیزگاری در دل آن ها راه دارد].”

“مَن یُوتَ الحِکمَةَ فَقَد اُوتِیَ خَیراً کَثیراً؛

کسی که از حکمت [و دانش و استحکام در اندیشه و گفتار و رفتار] برخوردار گردد، به خیر و برکت فراوانی دست یافته است.”

خداوند در مقام بیان منزلت والای حضرت یحیی علیه السلام می فرماید:

“وَاتَیناهُ الحُکمَ صَبِیّاً؛

ما به یحیی علیه السلام، آنگاه که کودکی بیش نبود، حکم و داوری متین و رای و اندیشه ای استوار ارزانی داشتیم. و در کودکی به او دانایی عطا کردیم.”

“یَرفَعِ اللهُ الَّذینَ امَنُوا مِنکُم وَ الَّذینَ اُوتُوا العِلمَ دَرَجات؛

خداوند آن هایی را که ایمان آورده اند و کسانی را که دانش یافته اند، به درجاتی بر افرازد.”

در احادیث نبوی نیز در این خصوص چنین آمده است:

“مِدادُ العُلَماءِ اَفضَلُ مِن دِماء الشُّهَداء؛

مرکّب قلم دانشمندان از خون شهدا برتر است.”

اِنَّ المَلائکَةَ لَتَضَعُ اجنِحَتَها لِطالِبِ العِلم ِرضیً بِما یَِضنَعُ؛

فرشتگان آسمانی برای ابراز رضایت و شادمانی نسبت به دانش آموختن طالبان علم، پرو بال خویش را فرو می نهند.”

“اُطُلُبوا العِلمَ وَلَو بِالصّین؛

جویای دانش و علم باشید، هر چند آن را در چین [و نقاط بسیار دور دست] سراغ گرفته باشید.”

“فَقیهَُ اَشَدّ عَلَی الشّیاطینِ مِن اَلفِ عابِد؛

وجود یک فقیه و فردا واجد بینش و بصیرت دینی، از دیدگاه شیطان ها و اهریمن صفتان، طاقت فرساتر و تحمّل ناپذیرتر از وجود هفتاد عابد است.”


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله قرآن

دانلود مقاله درباره جایگاه خمس در اسلام

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله درباره جایگاه خمس در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله درباره جایگاه خمس در اسلام


دانلود مقاله درباره  جایگاه خمس در اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

جایگاه خمس در اسلام

دورنمائى از فلسفه خمس و زکات

گرچه اسلام درآمدهایى را که از طرق نامشروع، همچون اختلاس، احتکار، کم‏فروشى، ربا، سرقت، رشوه و امثال آن بدست مى‏آید، به شدّت حرام کرده و حکومت اسلامى را مسئول بازگشت این اموال به صاحبان اصلى آنها دانسته است، چنانکه امیرالمؤمنین على‏علیه السلام فرمود: تمام اموالى را که در زمان خلیفه سوّم میان نورچشمى‏ها به ناحق تقسیم شده است، برخواهم گرداند، گرچه آن اموال در مهر زنان هزینه شده باشد. (2) امّا با این حال به دلایل تفاوت‏هاى حکیمانه‏اى که خداوند میان انسان‏ها قرار داده است و به خاطر تلاش و تخصّص و ابتکار، برخى افراد درآمد بیشترى دارند که از طریق مشروع نیز کسب کرده‏اند، و برخى افراد با درآمد کم، توانِ اداره زندگى خود را ندارند.

تمام نظام‏هاى بشرى براى کم‏درآمدها به فکر چاره بوده‏اند، زیرا اگر این خلاء به نحوى پر نشود، کینه و حسادتِ کم‏درآمدها نسبت به پردرآمدها شعله‏ور مى‏شود و شعله‏اش ممکن است همه چیز را بسوزاند. اگر گرسنگان سیر نشوند، خطر بالارفتن آمار جنایات جدّى مى‏شود و هر نظامى که به فکر گرسنگان نباشد، ماندنى نیست.

گرسنگىِ جمعى از مردم و پرخورى جمع دیگر را هیچ عقل و وجدان سالمى نمى‏پذیرد. به همین دلیل، براى حلّ این مسأله افراد و حکومت‏ها، طرحهاى زیادى ارائه داده‏اند که رایج‏ترین آنها گرفتن مالیات و برقرارى تأمین اجتماعى و ایجاد مؤسسات خیریّه و صندوق‏هاى قرض الحسنه و امثال آن است.

اسلام نیز که مکتبى جامع و اجتماعى است، براى فقرزدایى و حل مشکل محرومان جامعه، طرحهایى را ارائه داده که یکى از آنها، مسئله خمس است.

رسیدگى به فقرا به قدرى مهم است که حضرت على‏علیه السلام در حال نماز انگشتر خود را به فقیرى که در مسجد از مردم تقاضاى کمک مى‏کرد و کسى به او پاسخ مثبتى نداد، عطا کرد و اشاره نکرد که صبر کند و بعد از نماز به او کمک کند بلکه در حال رکوع انگشتر خود را به او بخشید و آیه نازل شد: «انّما ولیّکم اللّه و رسوله و الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون» (3)

البتّه در بحث خمس، تفاوت‏هاى خمس و زکات با مالیات مرسوم دولتى بیان شده است که ان شاءاللّه مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.

خمس، نوعى تعدیل ثروت است که انسان با اراده خود و با قصد قربت، براساس ایمانى که دارد و اعتمادى که به او مى‏شود، درآمدهاى خود را بررسى و هزینه متعارف زندگى خود را از آن کاسته و بیست درصد از سودى که مازاد بر هزینه زندگى سالانه او است، به عالم‏ترین، متّقى‏ترین و بى‏هوس‏ترین افراد مى‏پردازد تا او همچون وکیلى مورد اعتماد، در آنچه به صلاح جامعه مى‏بیند، هزینه کند.

این تعدیل ثروت از طریق خمس و زکات، امرى واجب است، ولى اسلام براى تعدیل ثروت راههاى غیر الزامى دیگرى نیز از قبیل وقف، هبه، صدقه، انفاق، وصیّت، کفّاره، نذر، عهد، ایثار و قرض‏الحسنه، قرار داده است.

تعدیل ثروت در بعضى از مکاتب اقتصادى همچون کمونیسم، از طریق نفى مالکیّت خصوصى و به انحصار دولت درآوردن همه چیز، آن هم به صورت اجبار صورت مى‏گیرد که در این نوع تعدیل هیچ‏گونه آزادى و انتخاب و رشد وجود ندارد.

جامعیّت اسلام

آرى، از امتیازات اسلام آن است که اقتصاد آن با اخلاق و عاطفه آمیخته است، همان‏گونه که سیاست و دیانت آن به هم آمیخته است. نمازجمعه با این که یک عمل عبادى است، یک مانور سیاسى هم هست. اسلام حتّى در جهاد، به مسائل عاطفى، اخلاقى، اجتماعى و سیاسى نیز توجّه دقیق دارد.

این على بن‏ابیطالب‏علیه السلام است که در بحبوحه جنگ به خورشید نگاه مى‏کند تا مبادا نماز اوّل وقتش از دست برود! و فرزندش امام حسین‏علیه السلام ظهر عاشورا در برابر سیل تیر دشمن، نه تنها نماز واجب مى‏خواند، بلکه به مستحبات نماز نیز از قبیل اذان، اقامه، جماعت، اوّل وقت و... توجّه کامل دارد. و باز مى‏بینیم همین علىّ بن‏ابیطالب‏علیهما السلام در وسط جنگ، وقتى یارانش آب را در ظرفى تَرک‏دار براى او مى‏آورند، مى‏فرماید: آشامیدن آب از ظرف ترک‏دار مکروه است. (چه بسا ذرّات آلوده‏اى که لابه‏لاى آن ترک باشد و آب را غیربهداشتى کند.)

باز مى‏بینیم در وسط جنگ بعضى از حضرتش مى‏پرسند: نظر شما درباره فلانى و فلانى چیست؟ حضرت مى‏بیند پاسخ این سئوال سبب فتنه و تفرقه مى‏شود، سؤال‏کننده را توبیخ مى‏کند و اجازه نمى‏دهد امّتى که به وحدت کلمه نیاز دارند دستخوش تفرقه شوند، و باز مى‏بینیم به هنگام جنگ، شخصى از على‏علیه السلام معناى توحید را مى‏پرسد و رزمندگان از سؤال او ناراحت مى‏شوند، حضرت مى‏فرماید: جنگ ما براى توحید است و سپس توحید را براى او معنا مى‏کند.

به رزمندگان دستور مى‏دهد آب آشامیدنى دشمن را مسموم نکنید، درختانشان را قطع و به فراریان تیراندازى نکنید، به زنان و کودکان و سالمندان کارى نداشته باشید. در کجاى دنیا سراغ دارید که جنگ، سیاست، عبادت و اقتصاد اینگونه با مسائل اعتقادى، اجتماعى، اخلاقى، بهداشتى و عاطفى آمیخته باشد.

در نظام اسلامى رابطه میان مردم و رهبر الهى رابطه صلوات و درود است. به مردم فرمان مى‏دهد که به پیامبرشان درود فرستند: «یا ایّها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً» (4) و به پیامبر نیز دستور مى‏دهد به پرداخت‏کنندگان زکات صلوات و درود فرستد: «خُذ من اموالهم صدقة و صَلِ‏ّ علیهم» (5)

در اسلام، روزهایى عید نامیده شده است که ضمن شادى و تبریک، رسیدگى به محرومان از طریق تقسیم گوشت قربانى در عید قربان و سیر کردن شکم گرسنگان در عید فطر از طریق زکات فطرة مورد توجّه است. جامعیّت اسلام تا آنجاست که حتّى خوردن و آشامیدن، هدفمند طرّاحى شده است؛ در کنار جمله «کلوا» که فرمانِ خوردن است، یکجا مى‏فرماید: «کلوا...و لاتسرفوا» (6) در خوردن زیاده‏روى نکنید.

یکجا مى‏فرماید: «کلوا... و اشکروا» (7) به خاطر خوردن از خداوند تشکّر کنید.

یکجا مى‏فرماید: «کلوا... و اعملوا صالحاً» (8) با قدرتى که از غذاخوردن بدست مى‏آورید کار نیک انجام دهید.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله درباره جایگاه خمس در اسلام

تحقیق حقوق اقلیتها در اسلام

اختصاصی از فایلکو تحقیق حقوق اقلیتها در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق حقوق اقلیتها در اسلام


تحقیق حقوق اقلیتها در اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

حقوق اقلیتها در اسلام

چکیده:برخى کشورها از جمله «ایران‏» که روابط حقوقى آنها بر پایه قوانین اسلامى بنانهاده شده است و کشور «انگلستان‏» که بر مبناى نظام کامن لا اداره مى‏شود، نسبت‏به مقدسات دینى به نوعى حمایتهاى قانونى را اعمال مى‏نمایند، و پاره‏اى دیگر از کشورها چنین حمایتى را پیش بینى نکرده و جرم شناختن توهین به مقدسات را مخالف آزادى بیان و حقوق بشر مى‏پندارند.

در حقوق اسلام، مقدسات دینى، مورد حمایت‏حقوقى قرار گرفته و توهین به آن از جرایم مهم به شمار مى‏رود. علاوه بر این، از دیدگاه بسیارى از فقهاى شیعه و اهل سنت، توهین به «سایر پیامبران الهى‏» (ع) نیز جرم محسوب مى‏شود. اما در نظام حقوقى «کامن لا» فقط نسبت‏به مقدسات دین مسیحیت، حمایتهاى حقوقى اعمال گردیده و سایر ادیان الهى مورد پشتیبانى قانونى قرار نگرفته‏اند، به همین دلیل با وجود آن که قضیه توهین «سلمان رشدى‏» به پیامبر گرامى اسلام (ص) در کشور انگلستان واقع شده و این کشور محل وقوع جرم محسوب مى‏گردید ولى دادگاههاى این کشور عمل مزبور را غیر قابل تعقیب اعلام نمودند که این مساله نه تنها موجبات اعتراض شدید مسلمانان را برانگیخته است‏بلکه برخى از حقوقدانان غربى نیز نتوانسته‏اند در مورد تبعیض‏آمیز بودن این قاعده و غیر منطقى و ناعادلانه بودن آن سکوت نمایند.در این نوشتار به بررسى تطبیقى این موضوع در نظام حقوقى «اسلام‏» و «کامن لا» پرداخته‏ایم.

مقدمهمقاله حاضر از سه گفتار تشکیل گردیده است، در گفتار اول «قلمرو مفهوم توهین به مقدسات‏» مورد بحث قرار گرفته است‏یعنى بررسى این موضوع که در حقوق اسلام، توهین به مقدساتى همچون «پیامبر» گرامى اسلام (ص) و «ائمه معصومین‏» (ع)، مورد حمایت‏حقوقى قرار گرفته و از جرایم مهم به شمار مى‏رود. علاوه بر این، از دیدگاه بسیارى از فقهاى شیعه و اهل سنت، توهین به «سایر پیامبران الهى‏» (ع) نیز جرم محسوب مى‏شود.اما در نظام حقوقى «کامن لا» فقط نسبت‏به مقدسات دین مسیحیت‏حمایتهاى جدى اعمال گردیده و سایر ادیان الهى مورد پشتیبانى حقوقى قرار نگرفته‏اند.در گفتار دوم تحت عنوان «مجازات توهین به مقدسات‏» این موضوع را مورد بررسى قرار داده‏ایم که جرم توهین به مقدسات در حقوق اسلام از این نظر که نسبت‏به «غیر مسلمانان‏» (کافر ذمى) نوعى انعطاف و تخفیف در مجازات را پذیرفته است، از منظر حقوق بشر درخور توجه است زیرا برخلاف مفهوم این جرم در کامن لا، حقوق اسلام در این جرم، نسبت‏به غیر مسلمانان نه تنها تبعیضى روا نداشته بلکه در مقایسه با مسلمانان، براى آنان مجازات خفیف‏ترى مقرر نموده است.در گفتار سوم با عنوان «فلسفه جرم انگارى توهین به مقدسات‏» به تبیین این مساله پرداخته‏ایم که فلسفه جرم‏انگارى توهین به مقدسات در حقوق اسلام، همانا برخورد با «نظم و اخلاق عمومى‏» (1) است زیرا در یک جامعه دینى بویژه جامعه مبتنى بر «حکومت دینى‏» ، با توجه به تعلق خاطر شدید افکار عمومى پیروان ادیان الهى به مقدسات و رهبران دینى که علاوه بر دارابودن شخصیت‏حقوقى خاص، از شخصیت‏حقیقى ویژه‏اى نیز برخوردارند، چگونه ممکن است اهانت‏به مقدسات روا شمرده شود؟ ! در حالى که حتى در یک جامعه مبتنى بر حکومت دموکراتیک، اهانت‏به اصول جامعه دموکراتیک که موجب برهم‏زدن نظم و یا اخلاق عمومى گردد، از نظر قانونى روا نیست و یا لااقل در عمل قابل تحمل نخواهد بود.

گفتار اول: قلمرو مفهوم توهین به مقدسات

در این گفتار به بررسى این مساله خواهیم پرداخت که توهین به مقدسات از نظر گستره مفهومى تا چه حد قابل تسرى است؟ و به عبارت دیگر آیا جرم توهین به مقدسات در نظام حقوقى «اسلام‏» و «کامن لا» صرفا شامل مقدسات مربوط به همان دین است‏یا مقدسات سایر ادیان را نیز مورد حمایت قرار مى‏دهد؟

الف) قلمرو توهین به مقدسات در نظام حقوقى اسلام

1- قلمرو توهین به مقدسات از دیدگاه مذهب شیعهاز دیدگاه فقهاى شیعه جرم توهین به مقدسات آنگاه محقق مى‏شود که پیامبر گرامى اسلام (ص) و یا ائمه معصومین (ع) مورد اهانت و یا استهزا قرار گیرند. (2)برخى از فقها، دشنام به پیامبر و یا یکى از امامان را نوعى ارتداد دانسته‏اند. (3) اگر چه از نظر مجازات و دیگر آثار حقوقى، دقیقا از احکام و قواعد مربوط به ارتداد تبعیت نمى‏کند.بسیارى از فقهاى شیعه در توهین به مقدسات، حضرت زهراء (سلام الله علیها) را نیز ملحق به سایر معصومین (ع) دانسته‏اند. (4)البته در یک ضابطه کلى مى‏توان گفت هر آنچه که از دیدگاه اسلام در شمار مسائل ضرورى و قطعى قرار گیرد توهین به آن، جرم است مانند توهین به قرآن، مسجد الحرام،


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق حقوق اقلیتها در اسلام

اندیشه سیاسى اسلام - 20 ص ورد

اختصاصی از فایلکو اندیشه سیاسى اسلام - 20 ص ورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اندیشه سیاسى اسلام - 20 ص ورد


اندیشه سیاسى اسلام - 20 ص ورد

اندیشه سیاسى اسلام

گفت و گو با
آیة اللّه سید محمّد حسین فضل اللّه

ترجمه: مصطفى فضائلى

حکومت اسلامى: اندیشه سیاسى بر پاره اى قضایا استوار است که در رأس آن ها مسئله مبناى مشروعیت قدرت و حاکمیت سیاسى است, توضیح شما در خصوص دیدگاه اسلام در این باره چیست؟
آیة اللّه فضل اللّه: اگر مقصود از حاکمیت سیاسى, قدرتى است که به حکومت میان مردم, براساس معیارهاى اسلامى خُرد و کلان در جامعه اسلامى (امت) قیام مى کند, مسئله تابعِ اصولِ فقهى و شرعى است.
ما در این جا از مرحله خلأ حاکمیت اصیل, که همان حاکمیت امام(ع) در مذهب امامیه اثنى عشرى است, سخن مى گوییم. درخصوص حکومت در دوره خلأ (عصر غیبت) دو نظریه وجود دارد:
نظریه شورا: نظریه اى که مى توان آن را با استفاده از آیات قرآنى که از شورا هم چون ضرورتى براى جامعه اسلامى سخن مى گویند پردازش فقهى کرد.
شورا در تمام مسائل کلى جامعه, و در پیشاپیش آن ها مسئله رهبرى, جریان دارد. پس اگر رهبرى از شورا ناشى شود, مشروعیت اش را از آن اصل کلى قرآنى مى گیرد که به هر شورایى شرعیت مى بخشد. در پرتو این اصل, شورا باید در همه امور حکومت فعال شود, چه در مرحله انتخاب حاکم که با شوراى میان مسلمانان صورت گیرد (البته پس از تعیین جزئیات مربوط به شورا در مباحث فقهى خاص) و چه در اداره حکومت که حاکم منتخب چاره اى ندارد جز آن که مسلمانان را, که یا در زمره اهل خبره اند و یا در دایره امت به طور عام قرار دارند, به مشورت بگیرد. این امر با وسایلى که با آن ها آگاهى بر رأى امت ممکن است, مانند انتخابات و غیر آن, انجام مى گیرد. به این گونه مى توان شورا را در همه مراحل حکومت جارى ساخت, به نحوى که شورا نیروى محرکه جامعه اسلامى در تمامى مسائل حیاتى آن باشد.
به این ترتیب برخى فقها این روى کرد را برگزیده اند; به اعتبار این که درباره دوران خلأ نص خاص و تامّى که بتوان به چگونگى رویارویى امت با مسئولیت ها و مسائل سیاسى جامعه در مرحله عمل به طور مشخص پى برد وارد نشده است. چه بسا برخى این نظریه را از آن جا الهام مى گیرند که خداى سبحان در خطاب هاى قرآنیِ خود به عموم مردم یا مؤمنان توجه کرده به این اعتبار که آنان موضوع و مقصودِ اداره امور اسلامى و تبعیت از حکومت اسلامى اند; امرى که مسئله امامت را در دیدگاه این دسته فقها مسئله اى متصل به استثنا در دوره زمانى معینى قرار مى دهد.
در پرتو این استدلال مى توان به این روى کرد گرایید, اما این نظریه با مناقشه هاى فقهى بسیارى روبه رو است, از این جهت که شورا در همه مسائل کلى و جزیى تعیین کننده باشد و به لحاظ طبیعت جزئیات مربوط به مسئله شورا, چرا که شورا از جهت عناصرش و از جهت دایره شمول و نفوذش دچار پیچیدگى است, از این رو است که مى بینیم بسیارى از فقها سؤال هاى فقهى متعددى را مطرح مى کنند; به ویژه به لحاظ برخى احادیثى که دلالت دارد بر این که نقش شورا نقش برانگیختن آراى متنوع میان مردم است تا یکى از آن ها را برگزینند, یا برانگیختن آراى گوناگون در مسائل متنوعى که مردم در پى حل آن ها هستند, یا در ارائه اندیشه هاى گوناگون یا اندیشه اى معین براى رهبرى و توسعه آفاق رهبرى تا این که راهبردهاى عملى را به روى رهبرى بگشاید و رهبرى آن چه را بعید مى نماید اختیار کند.
شورا هم چون عنوانى الزام آور, مُلهَم از کلام خداوند است که فرمود: (وشاورهم فى الامر, فاذا عزمت فتوکل على اللّه) اما این آیه دلالت مى کند بر این که مرحله تصمیم گیرى به شورا ارتباطى ندارد, بلکه تصمیم و عزم هنگامى جارى مى شود که رهبر پس از استماع نظر مشاوران مسئله را ارزیابى و سپس تصمیم گیرى مى کند. گاهى برخى احادیث را مى یابیم که از ائمه(ع) وارد شده و مضمون آن چنین است: (نظر مشورتى خود را بیان کن آن گاه با من است که نظر تو را بپذیرم یا ردّ کنم.)
از این رو به نظر ما شورا در رأى فقهى به طریق اجتهادِ شیعى به طور کلى نقشى ندارد.
نظریه ولایت فقیه: در این نظریه, فقیه به کل جریان حکومت مشروعیت مى بخشد. اما جدل بزرگى میان فقها وجود دارد که همواره خود را بر مباحث موجود فقهى درباره ولایت فقیه تحمیل مى کند, از این ره گذر که برخى ادله اى که با آن بر ولایت عامه فقیه استدلال شده, جاى بحث و نظر دارد در مثل مقبوله عمربن حنظله اشعار ندارد به این که امام صادق(ع) فقیه را به حکومت در همه امور نصب کرده باشد, چون سیاقِ این مقبوله, سیاقِ قضا میان مردم و فیصله اختلاف و نزاع در دیون و میراث و مانند آن, به شیوه شرعى است.
از آن جا که قضاتِ زمانِ امام صادق(ع) شیعه نبودند تا بر اساس مذهب اهل بیت(ع) حکم بدهند, از این رو اهل بیت(ع) مى خواستند شیعیان نزاع هاى خود را نزد اشخاصى ببرند که احکام اهل بیت(ع) را مى شناختند و حلال و حرام آن ها را مى دانستند. وانگهى از نظر کسانى که در این روایت تأمل دارند دست کم اگر روایت ظهور در اختصاص به امر قضا نداشته باشد, ظهور در اطلاق نیز ندارد; یعنى اطلاق ندارد, زیرا از قبیل کلامى است توأم با آن چه که صلاحیت قرینه بودن دارد.


دانلود با لینک مستقیم


اندیشه سیاسى اسلام - 20 ص ورد

دین اسلام - 55 ص ورد

اختصاصی از فایلکو دین اسلام - 55 ص ورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دین اسلام - 55 ص ورد


دین  اسلام - 55 ص ورد

تعریف اسلام

س: اسلام چیست؟

ج: اسلام عبارت است از یک سلسله عقاید و احکام که پاسخگوی همه نیازهای بشر، در کلیه مراحل زندگی می‏باشد.

س: بنیانگذار مکتب اسلام کیست؟

ج: اسلام، زاییده فکر بشر نیست. خداوند متعال، اسلام را کامل و بدون کم و کاست، برای جهانیان نازل فرموده است.

س: آیا اسلام می‏تواند برای همیشه پایدار بماند؟ و در هر زمان و مکان قابل پیاده شدن است؟ و بدرد هر ملتی می‏خورد؟

ج: خداوند متعال، اسلام را طوری قرار داده است که می‏تواند در همه اعصار و قرون، در سرتاسر پهنه زمین، دین تمامی ملتهای جهان باشد.

س: آورنده اسلام کیست؟

ج: خداوند، رسالت اسلام را بر عهده آخرین پیامبرش حضرت محمد (ص) قرار داده است.
س: پیغمبر اسلام در چه زمانی می‏زیسته است؟

ج: چهارده قرن پیش. شش قرن پس از میلاد مسیح (ع) امسال که سال١٣٩٩ هجری قمری مطابق با١٩٧٩ میلادی است. یک هزارو چهارصد و دوازده سال از عمر اسلام می‏گذرد.
س: دین اسلام با دین عیسی و دین موسی و دیگران چه فرقی دارد؟

ج: ادیان آسمانی بسیارند. هر دینی متناسب با زمان تشریع خودش بوده است، و همیشه با آمدن دین بعدی، دین قبلی منسوخ می‏شده است، و اسلام آخرین دین آسمانی و آخرین چراغ هدایت بشر است. فرق بین ادیان، درست مانند فرق بین مدارج تحصیلی، ابتدائی، متوسطه و دانشگاهی است. جوامع بشری نیز همچنانکه در طی اعصار و قرون، مراحل ترقی و تکامل را می‏پیموده‏اند، دین کاملتری برای هدایت آنان می‏آمده است که با سطح فکر و نوع زندگی آنان متناسب باشد، تا آنکه نوبت به اسلام رسیده است که دین همیشگی بشر است.

به عبارت دیگر، ادیان آسمانی در اصل باهم اختلافی ندارند. آنچه اختلاف بین ادیان به حساب می‏آید، چیزی جز تفاوت بعضی فروع یک دین با دین دیگرنمی تواند باشد که آن هم مربوط به تغییر روش زندگی و تحول جوامع بشری است.

س: آیا در اسلام تحول و تکاملی وجود دارد؟

ج: اسلام دو جنبه دارد و شامل دو نوع قواعد و قوانین است: اول، قواعد ثابت اسلام، که تحول در آنها راه ندارد، و اگر تغییر و تبدیل پیدا کنند، هلاکت و فساد ببار خواهند آورد، مانند: خوب بودن، راستگوئی و امانت داری، زشت بودن ظلم و بخل، حرام بودن احتکار و قتل، واجب بودن نماز و روزه، لازم بودن، رضایت طرفین در معامله.

دوم، قوانین متحول اسلام، که قابل تغییر و تبدیل هستند، و مبنای تشخیص این قوانین، یک سلسله قواعد کلی است که اسلام وضع کرده است و در هر زمان با توجه به تحولات جوامع بشری و پیشرفتهای علمی و تغییر روش زندگی افراد بشر، حکم اسلام را در باره هرچیز تعیین می‏کنند.

مثلاً، وقتی وسیله نقلیه از چارپا به ارابه، به اتومبیل، به قطار، به هواپیما و به غیره تبدیل می‏شود، یا وسیله روشنائی از شمع به پیه‏سوز، به برق، به انرژی اتمی و به غیره تکامل پیدا می‏کند، اسلام نه تنها با این تحول نظر مساعد نشان می‏دهد، بلکه بشر را برای طی مراحل تکامل زندگی مادی، تشویق نیز می‏کند.

س: آیا اسلام پاسخگوی همه نیازهای بشر هست؟ چگونه؟

ج: البته! اسلام، کلیه نیازهای فرد و جامعه را مرتفع می‏سازد اما، چگونه؟

قرآن کریم و سنت پیغمبر (ص)، دو نوع احکام و مقررات تشریع کرده‏اند:

اول، احکامی که اختصاص به یک موضوع بخصوص دارد، مانند: حرام بودن شرابخواری.
دوم، احکامی که عمومیت دارد و کلیه موارد را شامل می‏شود، مانند: حرام بودن استعمال هرنوع ماده مست کننده.

س: از کجا می‏گوئید اسلام پاسخگوی همه نیازهای بشری است؟ بسیاری پدیده‏ها نوظهور هستند که در قرآن و سنت، حتی نامی از آنها به میان نیامده است، مانند: بانک و بیمه که در هنگام نزول قرآن و آغاز رسالت اسلام مردم نام آن را هم نشنیده بودند.
ج: اسلام دین خدا است و مشیت خداوند برآن قرار گرفته است که تا ابد بشر را بوسیله این دین هدایت فرماید، و علم خداوند بر همه چیز احاطه دارد. بنا بر این، ما معتقدیم که اسلام پاسخگوی همه نیازهای بشر است، حتی در مورد پدیده‏های به قول شما نوظهور!
همین دو مثال که شما ذکر کردید. اسلام ضمن قوانین کلی، حکم خود را در باره هردوی آنها صادر کرده است. مگر بانک غیر از مجموعه خدماتی مانند وام، ضمانت، حواله و از این قبیل است که اسلام جزء به جزء، احکام مربوط به آنها را بیان کرده است. بیمه هم، یکی ازمصادیق آیه شریفه قرآن کریم: (الا ان تکون تجارة عن تراض منکم) است، که هرگونه داد و ستد را با رضایت طرفین صحیح می‏داند، و مشمول قاعده کلی: (اوفوا بالعقود) است. که اجرای هرگونه قراردادی را با شرائط مذکور در فقه اسلام واجب می‏گرداند.
س: انسان، چه احتیاجی به اسلام دارد؟

ج: اسلام عبارت است از عقاید و احکام.

اصول عقاید اسلام، حقیقت‏اند، و هرکس از حقیقت رو گردان باشد، خرافاتی است. از طرف دیگر، اعتقاد نداشتن به اصول عقاید اسلام، باعث محرومیت آدمی از رستگاری آخرت می‏باشد.

احکام اسلام را اگر کسی گردن ننهد، با دست خود، زندگی دنیایش را خراب‏کرده است، تکلیف آخرتش هم که معلوم است. شریعت اسلام بر همه نظام‏ها و قوانین‏ها برتری دارد قوانین اسلام، همه جا و همه وقت با مراحل مختلف زندگی انسانها قابل تطبیق است. به عبارت دیگر، باید گفت: خوشبختی برای انسان جز در سایه تعالیم عالیه اسلام، مفهومی ندارد.
س: اولاً، از کجا بفهمیم که غیر از این جهان که در آن زندگی می‏کنیم، جهان دیگری هم هست که آخرت نام دارد و لازمه سعادت انسان در آن جهان، اعتقاد و عمل به اسلام است؟ ثانیا، به چه دلیل شریعت اسلام از دیگر نظام‏ها و قوانین بشری بهتر است و با اوضاع و احوال زندگی انسانها سازگارتر است؟

ج: در مورد اینکه، از پس این جهان که در آن بسر می‏بریم جهان دیگری هم هست، دلایل بسیاری وجود دارد، و بحث و استدلال پیرامون آن یک رشته از علوم اسلامی بنام علم کلام را تشکیل می‏دهد. از نظر علوم روز هم تحقیقات روانشناسی در زمینه‏های تنویم مغناطیسی و احضار ارواح و غیره، جاودانگی روح را پس از مرگ به اثبات رسانیده است.
اما، اینکه شریعت اسلام از همه نظامهای حقوقی و قوانین بشری بهتر است، با مقایسه احکام و قوانین اسلام با دیگر سیستم‏های حقوقی و قضائی و قوانین ساخته اندیشه بشر که برای رفع نیازهای گوناگون انسانها تدوین شده‏اند روشن می‏شود.

بد نیست بدانید که دانشمندان غربی، با آنکه مسلمان نبوده‏اند، هرکدام با زبان علمی خودشان و با تعبیر مخصوص خودشان عظمت اسلام را ستوده‏اند و به برتری آن بر سایر ادیان، اعتراف کرده‏اند، از جمله:

برناردشاو می‏گوید:

(ای کاش اروپا زمامداری مانند محمد می‏داشت، تا همه دردهای آن را یکجا درمان کند. محمد را باید منجی بشریت دانست من معتقدم دین محمد تنها دینی است که همه شرایط لازم را دارا است، و با همه مراحل گوناگون زندگی سازگار است من پیش بینی می‏کنم که اروپای فردا دین محمد را خواهد پذیرفت. اروپای امروز هم کم و بیش اسلام را پذیرفته است وه که دنیای امروز تا چه حد به وجود مردی همانند محمد نیازمند است، که همه مشکلاتی جهان را حل کند!)

دکتر گرینه فرانسوی می‏گوید:

(من همه آیات قرآن را که با علوم طبیعی و بهداشتی و پزشکی که از آغاز دوران تحصیل خوانده بودم، بررسی کردم و دریافتم که با شناخت‏های علمی جدید، کاملاً انطباق دارد و در ارتباط هستند، من وقتی دریافتم که محمد بدون آنکه نزد کسی تعلیم گرفته یا درس خوانده باشد، بیش از هزاران سال پیش این سخنان را فرموده است مسلمان شدم. من اطمینان دارم هرکس که در هر رشته‏ای از علوم تخصص دارد، اگر کاری را که من کردم بکند، یعنی آیات قرآن را که به تخصص وی مربوط می‏شوند. مورد مطالعه و مقایسه قرار دهد، بی‏تردید اسلام خواهد آورد. البته اگر خردمندانه و بی‏غرض، در میدان تحقیق گام گذارد.
مارکس دکتر در فلسفه می‏گوید:

(محمد نخستین پیامبری است که همه سخنانش ثبت و ضبط شده است. از اینجا، می‏توان به موقعیت ممتازی که محمد دارد پی برد و راستی و درستی و بی‏کم و کاستی احادیث وی را دریافت. این یک حقیقت مسلم است که رسالت محمد این بوده است که جهانیان را با چکیده معارف ادیان گذشته آشنا سازد، و ادیان آسمانی را جلوه‏ای نوین بخشد. رسالت محمد، تنها قانون تغییرناپذیر جهان است و تمامی دستاوردهای دین محمد با افکار جدید سازگار می‏آید).

شیریل رئیس دانشکده حقوق دانشگاه وین می‏گوید:

(جهان بشریت به خاطر آنکه مردی بزرگ همانند محمد به آن منسوب است، افتخار می‏کند. وی با آنکه درس نخوانده بود. توانست بیش از چهارده قرن پیش، شریعتی را بنیان نهد که ما اروپایی‏ها اگر طی دو هزار سال بتوانیم به اوج معارفش راه یابیم خشنود خواهیم شد.


دکتر ریسین مورخ می‏گوید:

(دین محمد از همان نخستین ساعتی که در زمان پیغمبر ظهور کرد، بر این نکته تأکید داشت که یک دین جهانی است. دین اسلام برای همه نژادهای بشری آمده است، و با هر سطح فکری سازگار است، و در همه جوامع بشری در هر مرحله‏ای از تمدن که باشند، قابل پیاده شدن است).

فیلسوف کرللس اول می‏گوید:


دانلود با لینک مستقیم


دین اسلام - 55 ص ورد