فرمت فایل: ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ )
قسمتی از محتوای متن
تعداد صفحات : 17 صفحه
عدالت اجتماعی در حکومت علوی مقدمه از دیرزمان عدل على(ع) زبانزد عام و خاص است تا آنجا که به عنوان یک ضرب المثل، در مکاتبات و محاورات و اشعار و امثال و .
.
.
به کار مى رود و همگان، به هر مناسبتى، از آن دم زده و مى زنند، لکن توجه به این نکته حساس بسى ضرورى است که اگر شخصى و یا جامعه اى بتواند عدل على(ع) را از نظر فکرى و نظرى، آن گونه که شایسته است، درک کند و یا از نظر عینى و عملى پیاده کند، تازه، فقط به یک گوشه از زوایاى متعدد و به یک جهت از ابعاد وسیع و پهناور وجودى آن رهبر عظیم الشأن بشرى، دست یافته است؛ زیرا، درک و فهم تمامى اطراف و اکناف وجودى على بن ابى طالب(ع) براى هر کس و در هر مرحله اى، ممتنع و محال، حداقل به استحاله عادى است.
آیا نه این است که همیشه، سودجویان و طمّاعان و متوقعان و ضعیف دلان، در اثر عدم تمکین از عدل على(ع) شخصیت و عدالت آن ابرمرد تاریخ را به گونه اى تفسیر مى کرده اند و یا آن را در هر زمانى، براى زمان دیگرى مى پنداشته اند و یا براى دیگرى مى خواسته و یا عنوان و توجیه دیگر بدان مى داده اند؟
و آیا نه این است که در ازاى تاریخ، دشمنان على(ع) و مکتبش، هماره، با عدل و عدالت او، عملاً، در ستیز بوده و تحت هر عنوان و بهانه سیاسى و اقتصادى و اجتماعى و .
.
.
با آن به مبارزه برمى خاسته اند که اگر این عدالت و همسانى و برابرى فراگیر شود و یا مردم را بیدار سازد و آنان را در جهت احقاق حقوق مشروع و مقبولشان برانگیزاند، دیگر حناى استعمارگران و سلطه جویان و جباران روزگار، براى همیشه، بى رنگ خواهد شد؟
و آیا جز این است که حتى برخى از نزدیک ترین کسان به على بن ابى طالب(ع) که او را از همه بهتر مى شناختند و صدق و صفا و زهد و قناعت و حقیقت جویى و دنیاستیزى و دیگر شایستگیهاى على(ع) را، کاملاً، لمس کرده بودند و حتى براى به خلافت رسیدن وى و بازگشت رهبرى اسلامى به او، قیام و اقدام کرده بودند، بالاخره، عدالت او را بر نتافتند و بر سر همین مدعا، با او به مقابله برخاستند تا آنجا که شمشیر بر او کشیدند؟
به هر حال، باید به این دریچه سرى کشید و این در را باید کوبید؛ زیرا، عاقبت، زین در، برون آید سرى.
این، وظیفه اى است بر دوش همگان و گامى است در راه تحقیق و تحقق آن عدالت و اقدامى است براى کسب افتخار و مباهات بیشتر براى جامعه اسلامى و شیعى، آن هم در سال امام على(ع).
آرى، به روشنى مى توان دریافت و به جرأت مى توان گفت، تمامى مقامات و همگى مراتب و مراحل و کلیه ابعاد و جوانب مورد توجه على(ع) و مورد بحث در حیات پرافتخار او، به یک حقیقت برمى گردد و آن، عدل و عدالت است، حتى مسایلى از قبیل سیاست و اقتصاد و حکومت و امارت و بلکه مسایل مربوط به ماوراى طبیعت، همانند تقوا و اخلاق و عبادات، همه و همه، به ضرورتِ احقاق حق و احیاى عدالت و اقامه قسط و عدل در جامعه برمى گردد.
ثابت کننده این ادعا و دلیل صدق این مدعا، مراجعه عمیق و همه جانبه و مرتبط و فراگیر به دویست و سى و نه خطبه و هفتاد و هشت نامه و چهارصد و هفتاد و دو کلمه قصار موجود در نهج البلاغه و شانزده هزار کلمه حکمت در غررالحکم آمدى و صد و پنجاه و یک مناجات و دعاى موجود در صحیفه علویه و دیگر کلمات و افاضات صادره ازآن امام عظیم الشأن است.
ما، در این مقاله، تنها، به روشن ترین موارد آنها اشاره مى کنیم؛ زیرا، تتبع کامل در همان هفتاد مورد مشتقات ماده «عدالت» در سراسر نهج البلاغه هم، به درازا مى انجامد تا چه رسد به غور و بررسى گسترده در مصادر و مدارک اسلامى مشتمل بر سخنان على(ع)، گذشته از آنکه ورود محققانه در عمق کلمات امیرالمؤمنین ـ که فوق کلام مخلوق و دونِ کلام خالق است ـ در صلاحیت ارباب دقت و تحقیق و خداوندان عقل و علم و تحلیل است که البته آنان، به قدر وسع خود، از عهده این مهم برخواهند آمد.
دانلود عدالت اجتماعی در حکومت علوی