فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نگاهی به پیشینه عزاداری در اسلام

اختصاصی از فایلکو نگاهی به پیشینه عزاداری در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

نگاهی به پیشینه عزاداری در اسلام (قبل از صفویه)

 

 

منابع مقاله:

مجله مشکوة، شماره 84 و 85، اصغر فروغی؛

صفحه: 1

 

 

اشاره

بدون تردید مراسم عزاداری و روضه‏خوانی در تبیین و تقویت مذهب شیعه و گسترش آن در اعماق جامعه و نفوذ آن در قلبها نقش بسزایی داشته است. همچنین سلاطین صفویه به عنوان زمامدار و روحانیون به عنوان متولّی مذهب، در برگزاری آن مؤثر بوده‏اند، ولی با توجه به سابقه دیرین مراسم عزاداری در ادوار پیشین و اهتمام مردم به ویژه شیعیان در اقامه آن، نمی‏توان صفویه را آغازگر این مراسم دانست و آن را وارداتی و گرته‏برداری از غرب تلقی نمود؛ چنان که برخی را عقیده بر این است(1). مقاله حاضر نگاهی دارد به تاریخچه و پیشینه عزاداری در اسلام و چگونگی رسمی شدن آن در عهد آل بویه.

نگاهی گذرا به عزاداری در اسلام

عزاداری برای شهدا در اسلام سابقه‏ای دیرین دارد و از اخبار برمی‏آید که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نیز آن را تأیید کرد و در برگزاری آن همت می‏گماشت. ابن هشام می‏نویسد بعد از تمام جنگ اُحد که رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به خانه خود می‏رفت، عبورش به محله بنی عبدالاشهل و بنی ظفر افتاد و صدای زنان آنها ـ که بر کشتگانشان گریه می‏کردند ـ به گوش آن حضرت خورد و موجب شد که اشک بر صورت او نیز جاری گردد و در پی آن بفرماید: ولی کسی نیست که بر حمزه بگرید!

سعد بن معاذ و اسید بن حضیر (رؤسای قبیله بنی عبدالاشهل) پس از آگاهی از این موضوع، و زمانی که به خانه‏های خود باز گشتند، به زنان قبیله‏شان دستور دادند لباس عزا بپوشند و به درِ مسجد بروند و در آنجا برای حمزه اقامه عزا و ماتم کنند. رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله که صدای گریه آنها را شنید، از خانه خویش (که جنب مسجد بود) بیرون آمده (از آنها سپاسگزاری کرد و) فرمود: «به خانه‏های خود بازگردید، خدایتان رحمت کند که به خوبی مواسات خود را انجام دادید»(2).

پیامبر در شهادت جعفر طیار نیز هم خود گریست و هم برای عزاداران که در خانه او گرد آمده بودند طعام تهیه کرد(3). بنابر روایت ابن سعد، اندوه و افسردگی پیامبر برای شهدای جنگ موته چندان زیاد بود که اصحاب نیز به شدت اندوهگین و افسرده شدند(4).

هنگامی که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله رحلت کردند، مردم مدینه، از زن و مرد، به گریه و ندبه پرداختند و بنا بر قول عثمان بن عفان «برخی از اصحاب چنان اندوهگین شدند که چیزی نمانده بود به وهم دچار آیند»(5). و بنا بر نقل عایشه زنان به عزاداری پرداختند و به سینه و صورت خود می‏زدند(6).

در شهادت علی علیه‏السلام فرزندان آن حضرت و مردم کوفه به شدت می‏گریستند(7) و هنگامی که امام حسن علیه‏السلام به شهادت رسید، برادرش محمّد حنفیه مرثیه و نوحه‏سرایی کرد(8).

با شهادت امام حسین علیه‏السلام و یارانش در محرم 61ق عزاداری وارد مرحله‏ای جدید شد و در گستره‏ای وسیع‏تر از جهان اسلام برگزار گردید، با این تفاوت که دیگر تنها گریه و ندبه برای از دست دادن عزیز یا عزیزان نبود، بلکه از یک سو به ابزاری قاطع برای مبارزه با ستمگران و غاصبان تبدیل شد و از سوی دیگر تبیین‏کننده، حافظ و حامل اسلام راستین گردید. از این رو ائمه طاهرین در اقامه و اشاعه آن از هیچ کوششی دریغ نکردند، چنان که خانواده امام حسین علیه‏السلام همچون زینب و امّ کلثوم و امام سجاد علیه‏السلام برای شهدای کربلا به نوحه‏سرایی پرداختند، به طوری که کوفیان که در قتل امام حسین علیه‏السلام و یارانش نقشی مستقیم داشتند، در کوی و بازار عزاداری می‏کردند.

سید بن طاووس در این باره می‏نویسد:

«زنها گیسو پریشان کردند و خاک بر سر پاشیدند و چهره‏های خویش را خراشیدند و سیلی به صورت زدند و فریاد «واویلا» و «واثبوراه!» بلند نمودند. مردها گریستند و موهای محاسن خود را کندند. هیچ موقعی دیده نشده بود که مردم بیش از آن روز، گریه کرده باشند»(9).

بنابر روایت مقاتل، زنان و مردان قبیله بنی اسد به هنگام دفن اجساد شهدا و بعد از آن نوحه‏سرایی و عزاداری می‏کردند(10) و بنابر روایتی اهل بیت امام حسین علیه‏السلام به عزاداری اشتغال داشتند(11). مردم مدینه هم به ویژه بنی هاشم همین که از شهادت امام حسین علیه‏السلام آگاه شدند به گریه و ندبه‏ای پرداختند که تا آن هنگام کسی ندیده و نشنیده بود(12).

امام سجاد علیه‏السلام که در دوران خفقان اموی به سر می‏برد، برای حفظ واقعه خونبار کربلا و انتقال آن به نسلهای بعد از ابزار گریه بهره گرفت. از امام صادق علیه‏السلام روایت شده است:

«زین العابدین علیه‏السلام چهل سال در مصیبت پدرش گریه کرد، در حالی که روزها روزه‏دار و شبها به عبادت بیدار بود و چون وقت افطار می‏رسید، خدمتگزارش آب و غذا در برابر او می‏نهاد و می‏گفت: «آقاجان! میل فرمایید».

آن حضرت می‏گفت: «چگونه غذا بخوریم، در صورتی که فرزند رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله گرسنه کشته شد؟ و چگونه آب بنوشیم در صورتی که فرزند رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله لب تشنه کشته شد؟» و پیوسته این سخن را می‏گفت و می‏گریست، تا آب و غذا با اشک چشمش مخلوط می‏شد. همواره بر این حال بود، تا از دنیا رفت»(13).

از عملکرد امام سجاد علیه‏السلام و سفارشهای ایشان و سایر ائمه درباره گریه برای امام حسین علیه‏السلام و یارانش(14) برمی‏آید که برگزاری مجالس عزاداری و گریه از مؤثرترین ابزاری بوده که می‏توانسته با توطئه‏های بنی امیه برای محو آثار مادی و معنوی قیام کربلا مقابله کند. ابو ریحان بیرونی می‏نویسد:

«بنی امیه در این روز لباس نو پوشیدند و زیب و زیور کردند و سرمه به چشم خود کشیدند و این روز را عید گرفتند و عطرها استعمال کردند و مهمانیها و ولیمه‏ها دادند و تا زمانی که ایشان بودند، این رسم در توده مردم پایدار بود»(15).

این معنی از زیارت عاشورا نیز معلوم می‏شود: «هذا یومٌ فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین صلوات اللّه‏ علیه».

بدین‏سان شیعیان بنابر توصیه و تأکید ائمه طاهرین برای بزرگداشت عاشورا و حفظ آثار آن در کربلا از هیچ کوششی فروگذار نکردند، بدان معنی که ایام عاشورا را به سوگواری می‏پرداختند و امام حسین علیه‏السلام و یارانش را در کربلا زیارت می‏کردند. توابین که در سال 65ق قیام کردند، قبل از ورود به صحنه نبرد، به زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام و یارانش رفتند و یک روز و یک شب گریه و زاری و تضرع بسیار نمودند، چنان که بنابر نقل طبری، کسی تا آن روز چنان گریه‏ای ندیده بود.

از روایت ابن قولویه برمی‏آید که در زمان امام صادق علیه‏السلام مردم اطراف کوفه و نواحی دیگر، از زن و مرد، برای زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام و یارانش به کربلا می‏رفتند و به قرائت قرآن، ذکر مصائب و نوحه‏گری و مرثیه‏سرایی می‏پرداختند(16).

در ایام فترت پایان امویان و آغاز عباسیان بر تعداد زائران و عزاداران امام حسین علیه‏السلام و یارانش افزوده شد، چنان که به سرعت کربلا به کانون مبارزه علیه ستمگران تبدیل شد؛ مبارزانی که شیوه جهاد را در مکتب اهل بیت آموخته و از شهدای کربلا الگوهای عملی و عینی انتخاب کرده بودند. این وضع برای متوکل خلیفه عباسی ـ که ضدّ شیعه بود ـ قابل تحمّل نبود؛ از این رو نه تنها دستور به ویرانی مشاهد و قبور شهدا داد (336ه ق)، بلکه به منظور محو آثار آن، سرزمین کربلا را به آب بست و شخم زد و زراعت نمود و مردم را از زیارت منع کرد(17)، امّا از آنجایی که نور خدا خاموش شدنی نیست، متوکل به سزای اعمال خود رسید و کربلا مجددا احیا شد و پناهگاهی برای عاشقان اهل بیت گردید که از اقصی نقاط به آنجا می‏رفتند.

از منابع برمی‏آید که گروهی از پیروان احمد بن حنبل که خود را سلفیه می‏نامیدند و رهبرشان محمّد بربهاری بود در گذرگاهها کمین می‏کردند و زائران و عزاداران شیعه را مورد آزار و اذیت قرار می‏دادند و این‏از بیانیه خلیفه الراضی باللّه‏ ـ که علیه این فرقه صادر شده ـ به خوبی پیداست. راضی در بخشی از این بیانیه خطاب به آنها می‏نویسد:

«دیگر ناسزاگویی شما به نیکان است، نسبت دادن شما شیعیان اهل بیت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را به کفر و گمراهی، در کمین نشیتن برای شکنجه و آزار ایشان در هر کوی و برزن، دیگر؛... بدگویی شما از زیارت کردن گور پیشوایان صلوات اللّه‏ علیهم و سرزنش کردن زائران و بدعتگذار نامیدن ایشان است»(18).

این بیانیه، حاکی از این است که گرچه در نیمه اول قرن چهارم، خلفا بر خلاف عهد متوکل، محدودیتهایی برای شیعیان در انجام مراسمشان قائل نبودند، لیکن دیگر فرق مسلمانان به ویژه حنابله به آزار و اذیت آنها می‏پرداختند و احتمالاً این وضع تا سلطه آل بویه بر بغداد (332ق) ادامه داشت و از آن پس که شیعیان به سبب حاکمیت آل بویه قوت گرفتند ـ گر چه باز هم به سبب اکثریت اهل سنت در بغداد برای برگزاری مراسم عزاداری با مشکلاتی روبه‏رو بودند ـ با حمایت حکومت، مراسم عزاداری را به صورت علنی در کوچه و بازار انجام می‏دادند.

آگاهی مردم ایران از واقعه کربلا

متأسفانه مورخان از بازتاب واقعه کربلا در شهرهای ایران اطلاعی نمی‏دهند، جز اینکه مؤلف تاریخ سیستان می‏نویسد:

«چون این خبر به سیستان آمد، مردمان سیستان گفتند نه نیکو طریقتی برگرفت یزید که با فرزندان رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله چنین کردند، پاره‏ای شورش اندر گرفتند»(19).

به احتمال زیاد طبق معمول، یزید خبر این پیروزی را به سرتاسر امپراتوری جهت آگاهی والیان ارسال کرده است و شاید واکنشهایی هم صورت گرفته که خبر آن به ما نرسیده است. طبری از شورش مردم ری به رهبری فرخان رازی به سال 64ق خبر می‏دهد(20)، ولی گمان نمی‏رود که این قیام در ارتباط با واقعه کربلا باشد، ولی عکس العمل گسترده مردم ایران را می‏توان در قیام مختار مشاهده کرد. بنابر روایت دینوری حدود بیست هزار تن از سپاهیان او موالی ایرانی بودند(21). قیامهای علویان به‏ویژه زید بن علی و فرزندش یحیی و ارتباط مردم ایران با آنها به ویژه خراسان، گرگان و ری، از دیگر مواردی است که ایرانیان را با واقعه کربلا آشنا کرد(22). نقش داعیان عباسی در آگاهی ایرانیان از جنایات بنی امیه را نمی‏توان نادیده گرفت، آنها برای برانگیختن احساسات مردم، فهرستی از مظالم بنی امیه را نسبت به خاندان پیامبر تهیه کرده که در رأس آنها واقعه کربلا بود و به آگاهی آنها می‏رساندند(23).

حضور امام رضا علیه‏السلام در خراسان (200-202ق) و اهتمام آن حضرت در برگزاری مراسم عاشورا از مهم‏ترین عوامل انتقال فرهنگ عاشورا به ایران بود و متعاقب آن، سادات که به سبب حضور امام در خراسان به این خطه مهاجرت کردند و با شهادت آن حضرت، در اقصی نقاط در ویژه صفحات شمالی ایران؛ یعنی طبرستان و مازندران پراکنده شدند(24)، مردم ایران را با واقعه کربلا و مراسم آن آشنا نمودند. با تشکیل حکومت علویان در طبرستان (250ق) رفته رفته مراسم عاشورا به صورت یک فرهنگ بومی درآمد. در این میان نباید نقش شهرهای شیعه‏نشین از جمله قم(25)، ری، سبزوار و نیشابور را در انتقال و توسعه این مراسم در ایران نادیده گرفت.

رسمی شدن مراسم عاشورا در عهد آل بویه

مورّخان محلّی طبرستان، دیلمستان و مازندران، همچون ابن اسفندیار و ظهیرالدین مرعشی به رغم سابقه دیرین مذهب شیعه در این خطه و حضور سادات و حکومت علویان، از برگزاری مراسم عاشورا در این مناطق خبری نمی‏دهند، در حالی که به نظر ما نمی‏توان جامعه شیعه را بدون اهتمام به برگزاری این مراسم تصور کرد. بنابراین قدر مسلّم، این مراسم در صفحات شمالی ایران، به رغم فراز و نشیبهایی که داشته، پیوسته برگزار می‏شده است؛ زیرا شیعیان این نواحی به همراه سادات علاقه‏ای ویژه به امام حسین علیه‏السلام و شهدای کربلا داشتند. ظهیرالدین مرعشی می‏نویسد:

«آورده‏اند که داعی کبیر حسن بن زید روزی به دیوان عطا نشسته بود و هر سو انعام خدم می‏داد. شخصی را نام برآمد. از بنی عبدالشمس پرسید: از کدام فخذ است؟ گفتند از معاویه. چون تفحص کردند، از اولاد یزید بود. سادات شمشیرها کشیدند تا آن شخص را بکشند جهت خون حسین بن علی و اولادش. او را عطا کرد و بدرقه نمود و از طبرستان بیرون کرد»(26).

این مطالب، بیانگر میزان آگاهی، علاقه و اهتمام مردم نسبت به واقعه کربلاست و گر چه ما مدرکی برای ارائه نداریم، لیکن از شواهد و قراین برمی‏آید که بزرگداشت عاشورا به صورت فرهنگ عمومی مردم این نواحی درآمده بود، چنان که فرزندان بویه با این مراسم در دیلم آشنا شدند و همچون سایر مردم در برگزاری آن اهتمام می‏ورزیدند و میزان باور و اعتقاد آنها به مراسم چنان بود که پس از در اختیار گرفتن حکومت ـ به رغم همه مشکلاتی که در سر راه خود داشتند ـ آن را در سراسر قلمروشان بسط دادند. ابن اثیر در حوادث سال 352ق می‏نویسد:

«در دهم ماه محرم سال جاری معزّالدوله به مردم دستور داد که دکانها و اماکن کسب را ببندند و تعطیل کنند و سوگواری نمایند و قباهای سیاه مخصوص عزا بپوشند و زنان نیز موی خود را پریشان و گونه‏ها را سیاه کنند و جامه‏ها را چاک بزنند و در شهر بگردند و بگریند و بر سر و رو و سینه بزنند و ندبه حسین بن علی رضی اللّه‏ عنهما را بخوانند. مردم همه آن کار را کردند و سنیان انکار نکردند؛ زیرا یارای منع نداشتند که عده شیعیان فزون‏تر و سلطان هم همراه آنها بود»(27).

درباره رسمی شدن مراسم عاشورا در زمان آل بویه، تذکر چند نکته ضرور به نظر می‏رسد:

اوّلاً، با توجه به اینکه آل بویه با این مراسم در دیلم آشنا شدند، به‏خوبی برمی‏آید که ایرانیان با حفظ ماهیت مراسم عاشورا، آن را با ظرافت خاصی با آداب و رسوم بومی خود ـ که چندان هم با سبک و روش عزاداری در عراق و حجاز تفاوت نداشت ـ برگزار می‏نمودند.

ثانیا، با توجه به اینکه از سلطه آل بویه بر بغداد به سال 334ق تا برگزاری مراسم عاشورا به سال 352ق حدود دو دهه طول کشید، می‏توان نتیجه گرفت که معزّالدوله طی این مدت به مطالعه چگونگی برگزاری این مراسم مشغول بوده، تا مخالفت اهل سنت به ویژه حنابله را ـ که موافق برگزاری چنین مراسمی نبودند ـ به حداقل برساند. بنابر روایت مورخان، این مراسم به رغم فراز و نشیبهایی که داشت، در دوره اوج قدرت آل بویه ـ یعنی تا پایان سلطنت عضدالدوله (372ق) ـ با جدیت برگزار می‏گردید و بعد از آن ـ یعنی در دوران ضعف آل بویه ـ به صورت پراکنده اجرا می‏شد(28). اهل سنت همین که دریافتند شیعیان در برگزاری مراسم عاشورا


دانلود با لینک مستقیم


نگاهی به پیشینه عزاداری در اسلام

نگاهی به زندگی عطار نیشابوری و آثار او

اختصاصی از فایلکو نگاهی به زندگی عطار نیشابوری و آثار او دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نگاهی به زندگی عطار نیشابوری و آثار او


نگاهی به زندگی عطار نیشابوری و آثار او

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

محمد ملقب به مزیر الدین و مشهور به عطار نیشابوری و شاعر و نویسنده مشهور ایرانی قرن ششم و هفتم قمری است. تاریخ تولد وی به درستی معلوم نیست ولی بر اساس شواهد حدود آن را می توان به سال 540 قمری دانست. در ( کدکن) از توابع نیشابور زاده شده است.

پدرش پیشه عطاری داشت و عطار هم شغل پدر را انتخاب  نمود وبه عطاری شهره شد مادرش زنی با کمال بود که در شخصیت  و رشد معنوی وی  اثری بسزا داشت. او در وصف مادر خود گفته است:

 مرا گر بود انسی در زمانه                                        به مادر بود و  او رفت ز میانه

نبود او زن که مرد معنوی بود                                               سحرگاهان دعای او قوی بود

عطار تحصیلات خود را در نیشابور فرا گرفت و با پشتکار و با ذوق خدادادی علوم زمانش را فرا گرفت و آثار متنوع او مصداق این مطلب می باشد آثار متنوع او مصداق این مطلب می باشد که وی در علوم و فنون ادبی ، کلام، نجوم، تفسیر آیات و احادیث و سایر علوم فقه و نیز در علم گیاه شناسی و پزشکی استاد بود.

عبدالرحمن جامی در مورد گرایش وی به تصوف آورده است.

که روزی در دکان عطاری مشغول معامله بود درویشی به آنجا رسید و چند بار از عطار تقاضای کمک نمود. وی بهدرویش توجه نکرد. درویش گفت که ای خواجه تو چگونه خواهی مرد؟ عطار گفت: چنان که تو خواهی مرد. درویش کاسه ای چوبین زیر سر نهاد و گفت: ا...! و جان بداد. عطار از این اتفاق متغیر شد و به طریق صوفی در آمد.

 و وی در کتاب تذکره الاولیاء میلش را به تصوف چنین آورده است که« از کودکی یاد دوستی این طایفه( صوفیان) در دلم موج می زد و سخن آنان در همه وقت مفرح دل من بود». و عطار همه دولت خود را مدیون ابوسعید ابی الخیر دانسته و برخورداری اش را از چاشنی عرفان حاصل روحانیت آن پیر عارف  دانسته است.

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword  در اختیار شما قرار می‌گیرد

تعداد صفحات : 16

یونی شاپ           


دانلود با لینک مستقیم


نگاهی به زندگی عطار نیشابوری و آثار او

دانلود تحقیق نگاهی مختصر بر هیدروکلوئیدهای گیاهی

اختصاصی از فایلکو دانلود تحقیق نگاهی مختصر بر هیدروکلوئیدهای گیاهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق نگاهی مختصر بر هیدروکلوئیدهای گیاهی


دانلود تحقیق نگاهی مختصر بر هیدروکلوئیدهای گیاهی

واژه صمغ به معنی یک ماده چسبناک است وازواژه مصری که به معنای ماده ترشح شده از گیاه کنگرمی باشد گرفته شده است .
امروزه صمغ ها به دودسته محلول و نامحلول در اب تقسیم بندی می شوند . ترشحات وپلیمرهای نا محلول  در اب  مانند رزین به کار رفته در ادامس عصاره درخت کائوچو  صمغ  صنوبروغیره در دسته رزین ها طبقه بندی می شوند . مواد محلول در اب هنوزهم صمغ نامیده می شوند . ولی به تدریج واژه تخصصی و علمی ترهیدروکلوئید جایگزین واژه صمغ گردید .(گلیکزمن   1982)
اصطلاح هیدروکلوئید به دسته ای از پلی سا کارید ها وپروتئین ها اطلاق می شود که به عنوان قوام دهنده عامل ایجاد ژل    پایدارکننده کف وامو لسیون عامل ممانعت کننده ازرشدوگسترش کریستال های یخ در مواد منجمد و عامل ممانعت کننده ازرشد کریستال های قندی درصنایع مختلف مورد استفاده قرار می گیرند(گلیکزمن    1982)
ازدیگرویژگی های مهم هیدروکلوئیدها : 1-کنترل ازاد شدن طعم 2- جایگزین چربی  3-پوشش دهندگی 4-کپسولاسیون     میباشد.

ازانجایی که اکثر هیدروکلوئیدها پلی ساکارید هستند . درنامگذاری سیستماتیک صمغ ها از پسوند ان که نشان دهنده  پلی ساکارید  بودن ماده است استفاده می شود .  بنا بر این نام گلیکان وبرای پلی ساکاریدهای ارابینوز,عمومی برای پلی ساکاریدهای مشتق شده ازگلوکز ارابان می باشد. برای سایرپلی ساکاریدها نیزبه همین منوال عمل می شود. جهت هماهنگی
بااین سیستم نامگذاری اسامی متداول نیزتغییرکرده اند بنابراین واژه کاراجنین که در گذ شته مورد استفاده قرار می گرفت امروزه به کاراجینان تغییریافته است.البته برخی ازاسامی مانند پکتین وامیلوپکتین به دلیل متداول بودن انها تغییرنکرده وامروزه نیزمورد استفاده قرار میگیرند.مقدارکالری هیدروکلوئیدها بسیارپایین است وبه همین منظوردرغذاهای رژیمی
کاربرد گسترده ای دارند.این مواد اثرمستقیم برطعم وعطرموادغذایی ندارند.ولی قادربه تشکیل ژل نگهداری اب تثبیت امولسیون ونگهداری طعم ها می با شند. (بای و همکاران 1978 .کرومل وسارکار1975 واسپیروتانگ 1986 )

شامل 16 اسلاید powerpoint


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق نگاهی مختصر بر هیدروکلوئیدهای گیاهی

تحقیق درباره نگاهی به بازیگری در ایران

اختصاصی از فایلکو تحقیق درباره نگاهی به بازیگری در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره نگاهی به بازیگری در ایران


تحقیق درباره نگاهی به بازیگری در ایران

فرمت فایل : WORD (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 15 صفحه

 

 

 

 

 

نگاهی به بازیگری در ایران

شاید در ابتدای تولد سینما کسی تصور نمیکرد نقش آدمهایی که در یک ایستگاه قطار یا یک مزرعه بالا و پایین میروند و گاه به دوربین خیره نگاه میکنند اینقدر مهم شود که شغل بازیگری سینما روزی به یکی از سودآورترین مشاغل تبدیل شده و بازیگر به عنوان فردی از نخبگان جامعه شمرده شود. در حقیقت در ابتدای حیات سینما خود پدیده و اتفاقات آن بسیار بزرگتر و شگرفتر از آن بود که نقش بازیگری برجسته باشد. سیاه و سفید بودن و از آن مهمتر صامت بودن سینما از اهمیت بازیگری در این روند سرگرمکننده میکاست و معدود بودند بازیگرانی که به مدد خلاقیت و استعداد استثنایی و نه به خاطر صورت و اندام زیبا به عنوان ستاره میدرخشیدند. «چارلی چاپلین» و «باستر کیتون» از سینمای کمدی - سینمای مقبول آن سالها - مهمترین مثال هستند که نشانگر لزوم وجود استعداد بالا برای معروفیت به عنوان بازیگر بودند. اما هر چه سینما جلوتر رفت بر اهمیت بازیگری افزوده شد. رنگ کیفیت و صدای سر صحنه همه و همه دست به دست هم دادند تا تماشاگر بتواند بازیگر را با تمام وجود دریابد و در مورد مهارت و متد اجرایی او اظهار نظر کند. شاید در همین سالهای میانی بود که سبکهای متفاوت بازیگری بهطور مستقیم از تئاتر وارد سینما شدند، سبکهایی که به دو دستهی بزرگ و دو پارادایم بازیگری تقسیم میشدند اعم از سبک غرق شدن در نقش با نام مکتب «استانیسلاوسکی» و سبک فاصلهگیری از نقش. هر کدام از بازیگران بزرگ عالم سینما بسته به نوع مکتبی که برمیگزیدند یا کارگردانی که با او کار میکردند زیرشاخهیی به مکاتب میافزودند و گاه چون «مارلون براندو» خود تبدیل به سبکی در بازیگری میشدند.

از همان سالها بازیگران در سه شاخهی بزرگ طبقهبندی شدند:                         

دستهی اول بازیگرانی که تنها اهداف کارگردان را محقق میکردند، یعنی کسانی که عدم حضورشان یا تعویضشان با بازیگری دیگر در سرنوشت و موفقیت یک فیلم تأثیری نداشت. این گونه بازیگران نه از لحاظ ظاهر و نه از لحاظ سبک بازیگری در سطحی نبودند که نامشان را در تاریخ سینما به عنوان بازیگران مطرح و مثالزدنی تثبیت کنند.

دستهی دوم بازیگرانی بودند که تنها به دلیل ظاهر و برخی از حواشی تبدیل به ستاره میشدند. برخی از آنها توانایی بازیگری با استانداردهای بالا را نداشتند اما حضورشان تضمینکنندهی فروش بالای یک فیلم بود.

دستهی سوم بازیگرانی که روی نقش، کارگردان و در نهایت تماشاگر تأثیری زایدالوصف میگذاشتند به نحوی که آن نقش را اصلاً بدون آنها نمیشد تصور کرد. جنس بازی آنها و قدرتی که در اجرا به ودیعه میگذاشتند، حجت را تمام میکرد.

 

 

  • بازیگری سینمای ایران و مشکلاتش

دستهبندی مذکور امروزه برای بازیگران ما هم صدق میکند و سینمای ایران هم از همین دستهبندی تبعیت میکند. این درست است که در ایران نیز مانند سینمای جهان بازیگران توانا به ستاره تبدیل شدهاند، اما ستارگان سینمای ایران بهطور معمول از لحاظ توان بازیگری از بازیگران دسته دوم سینمای جهان هم عقبتر هستند. مشکلات بازیگری در سینمای ایران تا حدودی منحصر به فرد است، چرا که جنس بحران سینمای ایران از جنس بحران سینمایی چون هالیوود نیست. در سینمای کشور ما دو مشکل نرمافزاری و سختافزاری حیات تمام مشاغل سینمایی را تهدید میکنند. مشکل فیلمنامه و کمبود سینماها، به نوبهی خود هم باعث ایجاد مشکلات فراوانی در سینمای ایران میشوند و هم تأثیر مستقیمی بر بازیگری دارند. بهطور معمول در سینماهایی که از ضعف فیلمنامه رنج میبرند اولین چیزی که قربانی میشود شبکهی روابط متنوع در فیلمنامه است، چرا که فیلمنامهنویسان در شرایط سینمای بحرانی که حیات و ممات صنعت سینما به گیشه وابسته میشود و گیشه هم انتظارات قشری و سطحی دارد سعی میکنند نسخههای آزمودهشده در فیلمنامهنویسی را تکرار کنند و به اصطلاح ریسک نکنند و این خود باعث محدودیت در قصهی شبکهی روابط و طبیعتاً بازیگرانی میشود که قرار است در این شبکهی روابط نقش بازی کنند. در این صورت بیشتر قصهها حول بنمایههای تکراری میچرخد و تهیهکنندگان ترجیح میدهند در این قصهها و شبکههای روابط از چهرههای آشنا و امتحان پس داده استفاده کنند. اینچنین میشود که بسیاری از بازیگران در سینمای بدنهیی ایران پیوسته برای تماشاگر تکرار میشوند و شبکهی تبلیغاتی سینما و مطبوعات بهناگزیر از آنها ستاره میسازد؛ ستارههایی که جای بازیگران کارآزموده و کاربلد را تنگ میکنند و تماشاگر را به دیدن خودشان عادت میدهند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره نگاهی به بازیگری در ایران