پاورپوینتی زیبا و کامل از درس 14 مطالعات هشتم ( میراث فرهنگی ایران در عصر سلجوقی ) 41 اسلاید و قابل ویرایش
پاورپوینت مطالعات هشتم درس 14 میراث فرهنگی ایران در عصر سلجوقی
پاورپوینتی زیبا و کامل از درس 14 مطالعات هشتم ( میراث فرهنگی ایران در عصر سلجوقی ) 41 اسلاید و قابل ویرایش
لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:30
چکیده
ایجاد مشاغل جدید و متنوع در عصر اطلاعات و ارتباطات، با توجه به تحولات تکنولوژی و بخصوص تکنولوژی اطلاعات، مستلزم شناخت ماهیت این مشاغل است. آگاهی از تأثیرپذیری مشاغل از تکنولوژی یا اثرگذاری بر توسعة آن، نتیجة درک ماهیت مشاغل خواهدبود. برای رسیدن به این مهم، میبایست به چند سؤال اساسی پاسخ داد. اصولاًً تأثیر تکنولوژی بر مشاغل چه ابعادی دارد؟ آیا توسعة تکنولوژی باعث حذف برخی از مشاغل نخواهد شد؟ در این صورت چه مشاغل جدیدی بوجود میآورد؟ آیا این مشاغل جدید پایدارند یا خود نیز روز به روز درحال تحول میباشند؟
این سؤالات و بسیاری از سؤالات دیگر دغدغه اصلی جوامعی است که تحت تأثیر تکنولوژی قرار گرفته و زندگی متداولشان را که سالیان دراز بصورت یکنواخت برقرار بوده تحتالشعاع قرار داده است. پاسخ به این سؤالات میتواند دید مناسبی از مشاغل جدید را ارائه کند و به تصمیمگیریهای بهتر بیانجامد.
این مقاله سرآغاز بحثی پیرامون ماهیت مشاغل جدید میباشد، که سعی نموده برای سؤالات اساسی فوق، پاسخ مناسب بیابد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
مقدمه
هدف و ضرورتهای این تحقیق :
انسان موجودی است که برای رسیدن به سعادت و خوشبختی نیازمند الگو و اسوه نیکو می باشد که بتواند با پیروی از او عقل و فطرت خود را شکوفا کند و زمینه خوشبختی خویش را فراهم سازد . برای رفع این نیاز حیاتی ، خدواند متعال رسول (ص) خود را به عنوان اسوه حسنه معرفی می کند.
"لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِِِ الله اُسوۀ حَسنةُ لِِِِِِِِِِِِِمَن کانَ یَرجو الله و الیَومَ الاخِرَ وَ ذََََََََََََََََََََََََََََََکَر الله کَثیراُ"
(مسلما برای شما در زندگی رسول خدا(ص) سرمشق نیکویی بود ، برای انها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می کنند) .
پیامبر اعظم الشان اسلام (ص) در این ایه به عنوان اسوه حسنه به طور ؟؟؟؟؟ متلقع و در همه ی زندگی معرفی شده است . بر این اساس مسلمانان موظف هستند که تمام ابعاد شخصیت ان حضرت (ص) را مورد تحقیق قرار دهند تا مقدمه پیروی از ایشان برای انان فراهم اید.
از عرصه های باید شیوه و سریه رسول خدا (ص) مورد تحقیق قرار گیرد شیوه مبارزه ان حضرت (ص) با مفاسد اجتماعی است زیرا:
راه صحیح با مفاسد اجتماعی بهترین عامل در جلوگیری در توسعه و گسترش ان است . اگهی و معرفت نسبت به شیوه مبارزه رسول اکرم (ص) با مفاسد اجتماعی می تواند راه صحیح مبارزه در این میدان را به مسلمانان نشان دهد و انان را افراط و تفریط که از جمله عوامل گسترش فساد است مصون بدارد.
نکته ی دیگری که ضرورت این تلاش معرفتی را اشکار می سازد این است که : بعد از مدتها انتظار و ان همه تلاش و مجاهدت و شهادت عالمان و مبارزان راه دین، حکومتی بر اساس قران و عترت تشکیل شده است طبیعی است که دشمنان اسلام با ترویج مفاسد بر اساس نقش های حساب شده تلاش می کنند که زمینه عدم موفقیت و نابودی حکومت اسلامی را فراهم سازد . بیان دقیق و صحیح شیوه مبارزه پیامبر(ص) با مفاسد اجتماعی در این موقعیت احساس زمینه ساز عمل صحیح در دفاع از انقلاب اسلامی می باشد.
مفاسد اجتماعی در عصر بعثت:
ترسیم کلی قران و روایات از عصر بعثت :
قران کریم عصر بعثت را عصر گمراهی مبین و اشکار معرفی می کند ودر ایات گوناگون این زلالت را تدبین می نماید .
گمراهی اشکار مردم ان عصر در بینش ، رفتار ، قضاوت در ارتباط با همدیگر و.... ظهور داشته است که همگی اینها را قران با وصف جاهلیت توصیف نموده است.
در روایات(مانند ایات قران )وضعیت زندگی مردم حجاز قبل از بعثت در همه ابعاد مورد بررسی قرار گرفته است و نکنته محوری این وضعیت بودن مردم در جاهلیت مطلق می باشد.
جلوه های برجسته مفاسد اجتماعی در عصر بعثت :
از ایات نورانی قران کریم استفاده می شود که مفاسد اجتماعی در عصر بعثت بصورت گسترده و فرا گیر در جامعه ان روز ظهور داشته است .
جلوه های بر جسته مفاسد اجتماعی در عصر بعثت و زمینه های مختلف عبارتند از:
زنا ، میگساری ، دزدی ، قمار ، رفتار تحقیر امیز و ظلمانه با زن ، بی حجابی و چشم چراغی ، اختلاف و تفرقه ، غیبت ، تهمت ، دروغ ، ثروت اندوزی از راههای نا مشروع ، اسراف ، قضاوتهای ظالمانه و استبداد سیاسی ، خرافات و اوهام ، بی اعتنایی به فقرا و محرومین و...
ریشه های جاهلیت در عصر بعثت :
مفاسد اجتماعی معلول عواملی است که منشاء،فساد اجتماعی و فردی هستند ؛یبان دیگر ریشه های مفاسد اجتماعی فضائی را بوجود می اورند که انسان بطور طبیعی گرایش به فساد و تباهی پیدا می کند.
با یک نگاه دقیق سر چشمه مفاسد اجتماعی را می توان در یکی از عوامل زیر جستجو نمود.انحرافات دینی و اعتقادی ،جهل و ؟ ؟ و تقلید از نیاکان.
هفت مکتب فکری و دینی در عصر بعثت وجود داشته است که مکتب فکری مشرکین حجاز از همه ان مکاتب حضور بیشتر و پایگاه وسیع تری داشته است.البته از مکتب فکری ؟؟ ان زمان هم نباید غافل شد بعد از یهود مسیحیت حضور فکری بیشتر داشته است.
مکاتب فکری و دینی (حنیف،مجوس،صائبین،دهریون)در حجاز ان روزگار از طرفداران بسیار کمی بهره می برده اند.
جهل و بیسوادی از ریشه های موثر مفاسد اجتماعی بعثت بیشمار می اید،استفاده نکردن از عقل و خرد و نداشتن اگاهی و معلومات در زمینه های گوناگون از مهم ترین عوامل فساد بشری است.
فرهنگ غلط تقلید از نیاکان جاهل از جمله ریشه های مفاسد اجتماعی است که حاکم بر زندگی اجتماعی و فردی روزگار بعثت بوده است.
مبارزه با مفاسد اجتماعی را باید از ریشه های ان شروع نمود تا به سرانجام برسد.
"عوامل تاثیر گذار در انتخاب شیوه مبارزه"
دو عامل مهم و اساسی در گزینش شیوه مبارزه دخالت دارند که عبارتند از :
1.هدف از مبارزه 2. عنصر زمان و مکان
هدف رسول اکرم از مبارزه با مفاسد اجتماعی:قران کریم در مود هدف ان حضرت،از مبارزه با پلیدی ها و مفاسد ،مطالب فراوانی داد که از جمع بندی ان ها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 109
پیشگفتار
عصر جدید
در آغاز قرن چهاردهم میلادی، عصر میانی یا قرون وسطی که از زمان سقوط روم حدود هزار سال طول کشیده بود، رو به پایان بود و رنسانس، یکی از بزرگترین جنبشهای فرهنگی تاریخ، به تدریج جایگزینش میشد. رنسانس در سالهای 1300 از ایتالیا آغاز شد و در عرض سه قرن در سراسر اروپا انتشار یافت. به ن درت در دورهای چنین کوتاه ازنظر تاریخی، رخدادهای متعددی به وقوع میپیوندد، حال آن که این قرنها سرشار از تغییرات اساسی و فعالیتهای بزرگ است. جهان امروز ی زاییدة همین فعالیتهاست، زیرا رنسانس پایههای اقتصادی، سیاسی، هنری و علمی تمدنهای کنونی غرب را بنا نهاد.
ریشههای رنسانس
به نظر کسانی که در دوران رنسانس زندگی میکردند، عصر آنها با قرون وسطی که به اشتباه دوران بیتوجهی خوانده میشد،ارتباطی نداشت، بلکه با دوران یونان و روم باستان مرتبط بود. آنها معتقد بودند که تنها در دنیای باستان چنین موفقیتها و کارهای بزرگی انجام شده است. در واقع رنسانس خودش را به صورت زندگی دوباره یا نوزایی فرهنگ یونان و روم باستان میدید. نام رنسانس که در زبان فرانسه به معنی «نوزایی» است از همین جا نشئت میگیرد.
اما در واقع، بسیاری از ریشههای رنسانس از قرون وسطی منشأ گرفته بود. در قرون وسطی ترجمة عربی آثار کلاسیک در اسپانیا- که در آن زمان تحت سلطه مسلمانان بود- دانشآموزان و دانشجویان را حتی در شمال اروپا به روم و یونان علاقهمند کرد. حتی بسیاری از اختراعات در اصل در قرون وسطی صورت گرفتند. قطبنمای مغناطیسی که کاشفان رنسانس را به سوی آسیا و آمریکا هدایت کرد، در قرن دوازدهم اختراع شده بود.
رنسانس پیشین در اواخر سده سیزدهم و اوائل سدة چهاردهم میلادی در ایتالیا، در شهرهای متمولی چون فلورانس سینا، نقاشیهای یادمانی مجدداً احیا شدند. حیوتو که نقاشی فلورانسی بود، در آثار فرسک خود نقوش و پیکرههایی را پیش کشید که بار دیگر جلوهای سه بعدی را عرضه میکرد که در فضای خاصی حضور داشت و در هر حالتشان حس نمایشی پنهانی را انتقال میداد. در سینا نیز دوچیو و شاگرد او سیمون مارتینی سبک خطی گوتیک متخر و مادیزدایی پیکره را با کاوشهای تازه دنیای مادی و محیط انسانی تلفیق کردند. اما به دلیل شیوع طاعون در ایتالیا در میانة سدة چهاردهم، تلاش دوچیو و جیوتو تا سدة پانزدهم امکان اجرا نیافت آن هم عمدتاً در فلورانس زیرا سینا هرگز به طور کامل از طاعون رهایی نیافت. گیبرتی و دوناتلوی پیکرتراش و رونلسکی معمار و نقاش جوان مازاچیو در واقع آغازگر رنسانس در ایتالیا بودند. این هنرمندان در جستجوی یک هنر معقول و انسانمدار بودند، که بر فلسفة معاصر اومانیسم متکی بود. آنها با رویکردی دوباره به هنر یونان و روم باستان، که آنها نیز بر انسان تأکید داشت، درصدد بودند تا منابعی برای سبک نوین خود که آگاهانه در پی آن بودند، بیابند. برونلسکی در حدود سال 1420 میلادی با ابداع پرسپکتیو یک نقطهای نظام معقولی برای بازنمایی فضاهای سه بعدی بر روی سطح دو بعدی یافت. پیکرتراشان و نقاشان ایتالیایی به مطالعة آناتومی و نیز تناسبات اندامها که مورد استفادة هنرمندان باستان بود پرداختند. پس از 1450 میلادی، لئون باتیستا آلبرتی در زمینة معماری تلاش داشت تا نه تنها تناسبات و تزئینات بناهای رومی بلکه اصول فضا، حجم و ساختار آن را نیز مجدداً احیا کند.
در زمینة نقاشی نیز در حدود سال 1480، لئوناردو داوینچی تلاش پیشینیانش را به سبکی جمع و جورتر و پویاتر بدل ساخت. سبکی که وی ملاحظات تازهای به ماهیت نور، یعنی چگونگی تأثیر نور و سایه در شکلدهی به فرمهای سه بعدی و نیز به تناسبات و چهرهشناسی را بدان افزود. لئوناردو به یک اندازه هنرمند و دانشمند بود. در حقیقت در این دوران هنر و علم عملاً با هم متداخل بودند. چرا که هر دو در خدمت تلاش بشر برای کشف و درک خودش و دنیای طبیعی بودند.
در کشورهای پایین به ویژه فلاندر، پیشرفتی موازی با این حرکت در سدة پانزدهم به وقوع پیوست. نقاشانی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
ایران در عصر عباسیان
وضعیت ایران پس از روی کار آمدن خاندان عباسی
نقش ایرانیان در وزارت
برآمدن خاندانهای حکومتگر ایرانی
بررسی نهاد خلافت و تغییراتی که در عصر عباسیان پیدا کرد به عنوان یک مرکز مشروعیت دهنده با تکیه بر اندیشه ایرانشهری.
شعارهایی که عباسیان را به قدرت رسانید توانست یک چند گروههای مخالف آنان را نظیر علویان، خوارج و قبایل عرب مخالف خلافت بنی امیه که باهم مرتب درگیری داشتند را به خود جلب کند و آنان را بر علیه دشمن مشترکشان یعنی امویان متحد کند. نزاعهای داخلی و درگیریهایی که پس از به خلافت رسیدن عباسیان میان آنان و گروههای رقیبشان رخ داد، نشان از آن داشت که عباسیان تنها نبودند که توانستند این انقلاب را به ثمر برسانند بلکه مشارکت گسترده گروههای مختلف که تحت عنوان شعار کلی مبنی بر بازگشت به سنتهای پیش از امویان که آنان را به دور هم جمع کرده بود توانست خلافت امویان را از بین ببرد. خطبه ای را که ابوالعباس سفاح در روز نخست خلافت ادا کرد و عمش آن را ادامه داد حاکی از آن بود که نخست عباسیان مدعی بودند که شناختن حق آنها به خلافت الزامی است و آنان به تفضیل اصلی خلافت را بدست گرفته اند با موافقت خلق همچنین برای گروههای رقیب خود نیز این مسئله را مسجل کردند که امر خلافت از آغاز به آنها راست شده و آنان نباید در این مهم با عباسیان درگیر شوند.
اکنون زمان آن فرارسیده بود تا شعارهایی که در هاله ای از ابهام پیچیده شده بود و عباسیان به کمک آن توانستند سایر گروههای مخالف خلافت امویان از جمله علویان را با خود متحد کنند صورت مشخص تر و دقیقتری به خود بگیرد. این مشخص بود که از آغاز عباسیان خلافت را تنها و بی رقیب می خواستند اما گروههای مختلفی که در سقوط امویان و همراهی عباسیان نقش داشتند حال هر کدام به تنهایی مدعی تخت خلافت بودند. مهمترین این گروهها علویان بودند که عباسیان با شعارهای آنان توانستند حامیان آنان را در حمایت از خود بسیج کنند اما حال که عباسیان خلافت را تصاحب کردند علویان ، آنان را غاصب
می دانستند و خلافت آنان را فاقد مشروعیت لازم می دانستند به همین جهت عباسیان برای آنکه حقانیت خود را در امر خلافت نسبت به علویان برجسته نشان دهند شعارشان را که تا آن زمان انتقال خلافت از طریق وجاهت و سفارش از ابوهاشم به جدشان محمد بن علی صورت گرفته بود ، تغییر دادند و در عوض مدعی شدند که امامت از زمان وفات پیغمبر بدون فترت به آنها تعلق داشت و در تقویت دعوی عباسیان و رد ادعای برخی اعقاب علی که امامت را حق خود می دانستند نسبی خاصی پیش کشانده شد. عباسیان می گفتند که از پشت جدشان عباس بودن ، اهمیتی بیشتر از نسل فاطمه دختر کوچک پیامبر و زوجه علی دارد. از آن جهت که فاطمه زن بود و ابوطالب پدر علی و عم پیامبر که هرگز آشکارا قبول اسلام نکرده بود در صورتی که عباس عم پیغمبر اسلام پذیرفته بود. بهمین جهت عباسیان در امر خلافت خود را محق تر از علویان نشان دادند اما در آن سو علویان ضمن رد کردن ادعای عباسیان در امر خلافت دست به قیامهایی گسترده بر علیه عباسیان زدند و بدین ترتیب مخالفت خود با آنان را عملا نشان دادند. قیام محمد و ابراهیم ملقب به النفس الزکیه در منطقه حجاز و تعرض سخت منصور خلیفه عباسی به آنان یادآور خاطره قیام زید و پسرش یحیی بر علیه امویان بود در نظر علویان همچنین بعدها قیام حسین بن علی بن حسن و یارانش در زمان هادی که به شهدای فتح مشهور شدند، حکایت از آن داشت که علویان هزگز ادعای عباسیان را در امر خلافت به رسمیت نشناختند و آنان را بسان امویان غاصب تلقی
می کردند. اما خطر دیگری که خلافت نو پای عباسیان را از هر سو تهدید می کرد ابومسلم خراسانی بود. عباسیان اگرچه با شعار « الرّضا من آل محمد » توانستند ناراضیان را در پشت سر خود جمع کنند اما کسی که در نهایت بیرق خلافت را در دستان آنان نهاد ، ابومسلم بود به همین جهت عباسیان سخت ( در روزهای نخست خلافت خود) به ابومسلم و سپاهیانش محتاج بودند. ابوالعباس سفاح خلیفه نخست عباسی فرصت آن را نیافت تا کار ابومسلم را یکسره کند و این مهم ، به عمش ابوجعفرالمنصور که پس از وی به خلافت رسید، سپرده شد. منصور نخست به وسیله ابومسلم دیگر مدعیان خلافت و کسانی راکه
می توانستند حیات نوپای خلافت عباسی را بخطر اندازند را از میان برد. کسانی چون معبد الله بن علی عموی منصور یا بهافرید و یا لشگری از چینیان را که مرزهای شرقی جهان اسلام را مورد تاخت و تاز قرار داده بودند و یا قیامی که به طرفداری از علویان در بخارا به پا شده بود.
در نهایت پس از آنکه منصور خلیفه عباسی توانست بوسیله ابومسلم آرامش و امنیت خلافت عباسی را تضمین کند اقدام به حذف او کرد. البته از میان بردن ابومسلم چندان به آسانی صورت نگرفت چرا که اهمیت ابومسلم به عنوان حلقه اتصال زنده میان حکومت مرکزی ای که در شرف پیدایی بود و ولایتی که قدرت مرکزی نفرات نظامی و پر شورترین طرفدارانش را از آنجا گرد آورده بود، هنگامی آشکار گردید که خراسان بدنبال قتل وی دستخوش شورشهای پی در پی شد. نخستین این شورشها، خروج سنباد بود که قیام وی هفتاد روز بطول انجامید. همچنین جنبش سنباد به تشکیل یک سازمان مخفی به نام بومسلیمه منجر شد که سالها به پرورش احساسات ضد عباسیان می پرداخت.
خروج استاذسیس و المقنع در نواحی کش و نسف پس از سنباد سخت از حمایت محلی برخوردار بود همچنین بعدها خروج اسحق ترک که همگی نشان از محبوبیت بالایی بود که ابومسلم در میان ایرانیان داشت. بهر ترتیب عباسیان توانستند از میان این انقلابها و بحرانهایی که در دهه های نخستین خلافت آنان را فراگرفته بود، جان به در برند و پایه های خلافت خود را پس از آن محکم کنند، اما آنچه که در این میان مهم بود میراثی بود که عباسیان در جهت تثبیت و استقرار خلافت خویش از اسلاف خود به ارث بردند. این میراث که ارزش آن به مراتب بالاتر از بهایی بود که عباسیان در جهت تثبیت خلافت خویش پرداختند، توانست حیات خلافت خاندان عباسی را برای قرنهای پس از آن تضمین کند. نیک می دانیم معاویه نخستین کسی بود که پس از تثبیت خلافت سفیانیان تمام سعی خود را به کار برد تا یزید پسرش را ولیعهد خود قرار دهد.برغم مخالفتهای پراکنده ای که توسط کسانی چون حسین بن علی ، عبدالله بن عمر و ... صورت گرفت ، یزید بن معاویه خلیفه شد و این نخستین بدعتی بود که پس از وفات پیغمبر در امر خلافت صورت گرفت و در حقیقت عمل وی مستلزم الغای نظام انتخابی شد که پیش از آن برقرار بود و به جای آن نظام جانشینی میراثی برقرار شد. همه خلفایی که پس از معاویه بر سر کار آمدند از بدعت وی پیروی کردند و همین مهم به عنوان میراثی اصیل از امویان به عباسیان رسید که باعث شد بتوانند پنج قرن قدرت را در دست داشته باشند. البته گفتنی است که امویان به ابتکار خود این عمل را انجام ندادند بلکه در برخورد با تمدنهایی چون ایران و بیزانس آنان نیز با شیوه وراثتی سلطنت آشنا شدند و بعدها مستقیما آن را به کار گرفتند.