دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
تعداد صفحات : 30 صفحه -
قالب بندی : word
مقدمه :
خانه دوست کجاست
سهراب سپهری،دست کم ،در این دو دهه ذهن کمتر کسی را که سر در کتاب دارد وبا تحولات نقاشی محشور است به خود مشغول نکرده است .مجموعه اشعار و منتخبی از تابلوهای نقاشی اش بارها ودر تیراژ وسیع منتشر شده و تعداد دوستداران و علاقه مندان شعرها و نقاشی های او از حد متعارف گذشته است .
اثر او اظهار نظرهای متفاوت و متنوعی بر انگیخته و به مقدار فراوان درباره
آن نقد وتحلیل نوشته شده است .سپهری وشعرهایش وحتی شماری از تابلو هایش از نظرگاه وجنبه های مختلف تاویل شده است ،وبی اقراق حجم نقد و نظر درباره سپهری و آثارش بیش ازحجم مجموعه های شعرو اظهار نظرهای
خود او است . منتقدان او از هر زاویه ای به شعرهای اوپرداخته اند: از دیدگاه
اجتماعی ، زیبایی شناختی ، عرفان و فلسفه شرق دور ، نسبت شعرهایش با
سوررئالیسم ، کافکا و بحران هویتها و همچنین از منظر شاعری که مفاهیم ،
تصویر ولحظه های شفافی برای مخاطبان آثارش آفریده است ،یکی او را صنعتگر زبان نامیده و دیگری خلاف این ، یکی دیگر برای ایماژ در شعر سپهری نقش مهمی قائل شده ودیگری بر عکس ، یکی هم اندیشه های او را
متاثر از عرفان و فلسفه خاور دور دانسته و برای اثبات این موضوع از شعرهای سپهری شاهد مثال آورده ، و دیگری هم کوشیده است ک یفیت شعرهای او راحاصل وحدت فکر وتجربه ارزیابی کند . هر چه هست ،دست کم ،در دو دهه اخیر کمتر منتقدی است که برای ثبت نظر خود درباره سپهری وآثارش دست در نیاورده باشد .چه آنها که شعرها و نقاشیهای سپهری را
تحسین بر انگیز میدانند چه آنها که ، حداقل ،آثار او را قابل تامل ارزیابی می کنند تلاش کرده اند نظر خود را درباره سپهری به دست دهند ،
فشرده ای از زندگی سهراب سپهری
- تولد در پانزدهم مهر ماه 1307 در کاشان .
پدرش اسدالله سپهری ،کارمند اداره پست و تلگراف به نقاشی و
موسیقی علاقه داشت .مادرش ماه جبین (فروغ ایران ) سپهری .
او پساز فوت شوهرش فرزندانش را بزرگ کرد ،و درخرداد ماه
1373 ،چهارده سال پس از مرگ دریغ آور سهراب سپهری چشم
از جان فرو بست .
خواهرهاو برادرها ،منوچهر ،همایون دخت ،پری دخت وپروانه .
1313 گذراندن دوره شش ساله آموزش ابتدایی در (( دبستان خیام ))
کاشان ،علاقه به نقاشی وخوشنویسی وبه تدریج شعر.
از شعرهای دوره دبستان او :
زجمعه تا سه شنبه خفته نالان
نکردم هیچ یادی از دبستان
زدرد دل شب و روزم گرفتار
ندارم یک دمی از درد ،آرام .
- پایان دوره دبستان وآغاز دوره اول دبیرستان در کاشان .
1322 پایان دوره سیکل در کاشان در خرداد ماه و آغاز دوره دانش
سرای مقدماتی در تهران .
قوت گرفتن علاقه اش به نقاشی وشعر و حشر ونشر با اعضای
( انجمن ادبی صبای کاشان ) .
- پایان دوره دو ساله دانشسرای مقدماتی تهران در خرداد ماه .
- استخدام در (( اداره فرهنگ کاشان )) ( اداره آموزش پرورش )
در آذر ماه وشرکت در امتحانات ششم ادبی .
- انتشار نخستین شعرهایش بانام (( در کنار چمن یا آرامگاه عشق ))
در کاشان با مقدمه دوستش ( عباس کی منش ) در 26 صفحه .
- اخذ دیپلم کامل دوره دبیرستان واستعفا از اداره فرهنگ کاشان در
شهریور ماه و استخدام در شرکت نفت تهران در مهر ماه همان سال.
- تحصیل در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته نقاشی .
1330 انتشار نخستین دفتر شعر بانام (( مرگ رنگ )) ( در مهر ماه ) با
مقدمه ای از امیر شاپور زندنیا ،خویشاوند با نفوذ و روزنامه نگارش
( در 71 صفحه با 22 قطعه شعر )
- شرکت در نمایشگاه پاییزی کانون مهرگان .
- پایان دوره آموزش نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای داتشگاه تهران
بارتبه اول ودریافت نشان درجه اول علمی . شرکت درچندنمایشگاه
نقاشی درتهران ( خرداد ماه ) وانتشار دومین دفتر اشعارش با عنوان
( زندگی خوابها ) . ( در 63 صفحه ) ،
استخدام در سازمان همکاری بهداشت تهران ( خرداد ماه ) . اشتغال
به کار در ( اداره کل هنرهای زیبا ) در قسمت موز ه ها ( آذر ماه )
وتدریس در هنرستانهای هنر های زیبا .
- ترجمه اشعار ژاپنی برای مجله ( سخن ) ( مهر ماه )
- نخستین سفر به اروپا ( پاریس و لندن ) در مرداد ماه وثبت نام در
مدرسه هنرهای زیبای پاریس در رشته لیتوگرافی ( چاپ سنگی ) .
- سفر به ایتالیا ( فروردین ماه ) وشرکت در اولین بینال تهران .
اشتغال در اداره کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سر پرستی
سازمان سمعی وبصری ( خرداد ماه ) .
شرکت در بینال ونیز . آماده سازی دفتر اشعار ( آوار آفتاب ) برای.
چاپ .
- شرکت در بینال دوم تهران و دریافت جایزه بزرگ هنرهای زیبای
کشور ( فروردین ماه ) سفر به ژاپن ( مرداد ماه ) و آموزش فنون
حکاکی روی چوب .
- دیدار از هند در راه بازگشت به ایران و تماشای ( آگره ) و ( تاج محل )
انتشار سومین دفتر شعر با نلم ( آوار آفتاب ) ( اردیبهشت ماه ) و
برگزاری نمایشگاه انفرادی نقاشی در تالار رضا عباسی تهران .انتشار
چهارمین مجموعه اشعار با عنوان (شرق اندوه ) ( مهرماه )
- برگزاری نمایشگاه انفرادی در تالار فرهنگ
- شرکت در نمایشگاه نقاشی گروهی در گالری ( گیل گمش ) تهران و
برگزاری نمایشگاه انفرادی در ( کارگاه فیلم گلستان )در سالهای
آشنایی با فروغ فرخ زاد ( تیر ماه ) .
سفر به برزیل وشرکت در بینال سان پائولو ( تیرماه ). سفر به فرانسه
وشرکت در نمایشگاه گروهی هنر معاصر ایران وموزه بندر لوهاور
فرانسه ( تیر ماه ) باز گشت به ایران و شرکت در نمایشگاه گروهی
( نیالا ) ی تهران و برگزاری نمایشگاه انفرادی در گالری صبای تهران
( تیر ماه ) .
1344 سفر به هندوستان ، پاکستان و افغانستان . سفر مجدد به هندوستان
تاثیذر شگرفی بر شاعر – نقاش می گذارد .
1344 شرکت در نمایشگاه گروهی در گالری بورگنر تهران و برگزاری
نمایشگاه انفرادی در همان گالری ( تیرماه ) انتشار منظومه بلند ( صدای
پای آب ) در فصل نامه آرش ( آبان ماه ) .سفر به آلمان وانگلستان .
1345 سفر به فرانسه ،اسپانیا ، هلند ،ایتالیا واتریش . تدریس در هنرکده
هنرهای تزئینی تهران ( مهرماه ) ،انتشار منظومه بلند ( مسافر ) در
فصل نامه آرش ( آبان ماه ) .
1346 انتشار دفتر شعر ( حجم سبز ) ( بهمن ماه ) .
1347 سفر به فرانسه .
1348 سفر مجدد به فرانسه .
1349 سفر به آمریکا.
1351 سفر به پاریس .
1352 برگزاری نمایشگاه انفرادی در گالری سیحون تهران .
1353 سفر به یونان ومصر و شرکت در غرفه ایران در نخستین نمایشگاه
بین المللی تهران ( دی ماه )
1354 برگزاری نمایشگاه انفرادی در گالری سیحون تهران ( دی ماه )
1355 سفر به سوئیس وشرکت در نمایشگاه هنر معاصر ایران در ( بازار
هنر ) سوئیس ( خرداد ماه )
1356 انتشار مجموعه کامل اشعار در ( هشت کتاب ) ( خرداد ماه ) تحلیل
اشعار کتاب در برنامه ( کتابها و دید گاها ) توسط تورج رهنما ، بیژن
جلالی ومنوچهر آتشی در تلویزیون ملی ایران .
1357 برگزاری نمایشگاه انفرادی در گالری سیحون تهران .
1358 سفر به انگلستان .
1359 مرگ در اول اردیبهشت ماه بر اثر سرطان خون در بیمارستان پارس
تهران . سپهری وصیت کرده بود که او را در روستای گلستانه به خاک
بسپارند ، اما دوستانش از بیم آنکه طغیان رودخانه مزارش را زیر آب
بگیرد اورادر صحن امام زاده سلطان علی در دهستان مشهد اردهال به
خاک سپردند .
شاعر نقاش و نقاش شاعر
سهراب سپهری (1359-1307 ) هم شاعر بود هم نقاش ،اما قبل از انکه شعر بسراید بر بوم سپید رنگ نقش میزد ،وپیشتر از انکه به عنوان شاعر شناخته شود در محافل هنری ومیان جماعت خاص اعیان به عنوان نقاش شناخته شده بود .با وجود این او شعر ونقاشی هایش را تقریبآ در یک زمان وبا فاصله اندک به میان جمع آورد . نخستین مجموعه شعرش را با عنوان مرگ در مهر
ماه 1330 انتشار داد ،واز پاییز 1331 نقاشی هایش را با شرکت در چند نمایشگاه در تهران عرضه کرد .علاقه سپهری در مجموعه مرگ رنگ به نقاشی همان قدر آشکار است که حرکت قلم مو و رنگ در تابلوهای نخستینش
از نقاشی شاعر خبر داده است .
سپهری همان قدر که شاعر بود نقاش هم بود ، وطبعا شاعری نبود که از سر
تفنن نقاشی کند و در عین حال نقاشی هم نبود که برای تفریح ودر ( اوقات
فراغت ) شعر بسراید . سپهری اساسا انسانی متفنن نبود او شاعر – نقاشی .
شاعری حرفه ای بود ، که اگر لازم میشد از درآمد آثارش ـکه تسامحا میتوان
(( حق البوق )) تعبیر کرد ـ زندگی خود را می گذراند .
برای پیدا کردن راه وهدف اش آنقدر مصمم بود که اگر چه در آذر ماه 1325
به استخدام آموزش و پرورش کاشان در آمد . در شهریور ماه 1327 استعفا
داد . ودر مهر ماه همان سال در شرکت نفت تهران استخدام شد .
یک سال بعد از شرکت نفت نیز استعفا داد و جهار سال معطل ماند تا در خرداد ماه 1332 در سازمان همکاری بهداشت تهران ، وسپس در آذر ماه همان سال در اداره کل هنرهای زیبا ( فرهنگ و هنر ) در قسمت موزه ها و در تدریس در هنر ستانهای هنر های زیبا مشغول کار شود .
روح سر کش وبیقرار سپهری – که موجب رشد وتحول او بود – او را به اینجا وآنجا میکشاند تا برای لحظاتی ، آرام و قرار بگیرد .وقتی سپهری از اداره کل هنرهای زیبا بیرون آمد کوشید آشوب درونی خود را با سفر به دور دنیا تسکین دهد .
ابتدا در سفری به اروپا به پاریس ولندن رفت (1336 ) سپس عازم ایتالیا شد (1337 ) و دو سال بعد از ژاپن سر در آورد (1339 ) در راه باز گشت به ایران از هند دیدار کرد (1340 ) وچندی بعد به سفر برزیل و فرانسه رفت (1342) پس از آن دائم در سفر و گشت و گذار وتجربه آموزی – به تعبیر قدما سیر آفاق وانفس ـ بود .سفر به هندوستان و پاکستان وافغانستان (1343) ،سفر به آلمان و انگلستان (1344)، سفر به فرانسه و اسپانیا وهلند وایتالیا و اتریش (1345) ، سفر به فرانسه (1348) و (1347 ) ، سفر به آمریکا (1349)،سفر به پاریس (1351)،سفر به یونان ومصر (1353) ، سفر به سوئیس (1355) ودست آخر سفر به انگلستان (1358) ، اما سپهری در پایتخت هیچ کشور بزرگی مامن و ماوایی نیافت ،تا اینکه به تعبیر کریم امامی .(صفای بیابان های اطراف کاشان را به چشم انداز معرکه طبقة پانزدهم مشرف بر رود سن و سکوت ویلای منشعب از کیلو متر پنجاه وسه اتوروت جنوب ترجیح داد ، وحاصل تجربیات خود را از این نیم قرن زندگی برای ما گذاشت ، و برای هر کس که پس از ما بیاید وبخواهد در احوال ما کنجکاوی کند ..
اهل کاشانم .
روزگارم بد نیست .
تکه نانی دارم ، خرده هوشی . سر سوزن ذوقی .
مادری دارم ،بهتر از برگ درخت .
دوستانی بهتر از آب روان .
وخدایی که در این نزدیکی است .
لای این شب بوها ،پای آن کاج بلند .
روی آگاهی آب ، روی قانون گیاه .
من مسلمانم .
قبله ام یک گل سرخ .
جا نمازم چشمه ،مهرم نور .
دشت ، سجاده من .
( صدای پای آب )
شعر ( نشانی ) نیز وصف حال مناسبی از درونیات و تعارضات شاعر است .
جستجوی پر هیجان کمال دوستی و نگاه کردن به زیبایی های محیط اطراف .
سپهری در سفرهای مکررش آموخته بود که وقتی انسان چیزهای آموختنی را بیاموزد قادر خواهد بود اطرافش را زیبا ببیند .
او به عناصری از نو ( معرفت ) نیاز داشت تا با ذهن و زبانی شفاف ومتمرکز وحساس ، افتادن برگ ، جریان جاری جویبار ، اندوه پنهان و اشتیاق کودک در دوستی را ببیند .
ـخانه دوست کجاست ؟
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد .
رهگذر شاخة نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید .
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت :
(( نرسیده به درخت ،
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است
ودر آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است .
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر به در می آورد .
پس به سمت گل تنهایی می پیچی ،
دو قدم مانده به گل ،
پای فواره جاوید اساطیر زمان میمانی .
و ترا ترسی شفاف فرا می گیرد .
در صمیمیت سیال فضا ،خش خشی میشنوی :
کودکی میبینی
رفته از کاج بلندی بالا ، جوجه بردارد از لانه نور
و از او می پرسی
خانة دوست کجاست ))
( نشانی )
اما چه شد که سپهری شاعر در نخستین مجموعه شعرش سروده بود .
در وسط دهکده یک خانه است خانه نه یک کلبه ویرانه است
گوشه آن کلبه نشسته حزین بیژن دل داده اندوه گـین
(( در کنار چمن یا آرامگاه عشق ))
وهمواره از(( دست جادویی شب )) که (( در به روی من وغم می بندد )) و (( غم بیامیخته با رنگ غروب )) یا (( غم من لیک غمی غمناک است )) سخن می گفت به آنجا رسید که از (( افقهای باز )) (( هوای صاف سخاوت )) دشت های فراق و کوههای بلند گفت و سرود .
من در این تاریکی
فکر یک بره روشن هستم
که بیاید علف خستگی ام را بچرد
من در این تاریکی
امتداد تر بازوهایم را
زیر بارانی می بینم
که دعاهای نخستین بشر را تر کرد .
من در این تاریکی
در گشودم به جمن های قدیم ،
به طلاییهایی ، که به دیوار اساطیر تماشا کردیم
من در این تاریکی
ریشه ها را دیدم
و برای بتة نورس مرگ ، آب را معنی کردم
( از سبز به سبز )
و چه شد که سپهری نقاش که تابلوهای نخستینش رنگ های تیره و قهوه ای سوخته داشتند و خورشید هایش در پشت ساقه های کج و معوج درختان محسور بود و در گلدان هایش شاخه و برگهای تیره میروییدند در واپسین تابلوهایش به روشنی و سپیدی و نور ودشتهایی به رنگ برف رسید .
از آنچه گفته شد طبعا این نتیجه حاصل میشود که سپهری مانند هر انسان یا هنرمند دیگری ، همان قدر که در طول حیات فکری و هنری خود دچار تحول شد ، بر ذهن و زبان آدمها و شاعران ـ وحتی نقاشان – هم دوره اش تاثیر شگرفی گذاشت .
به تعبیر بیژن جلالی : تاریخ بیست و پنج ساله شعر سپهری تاریخ تحول شعری است که به سرعت از سلطه فرمهای رایج شعری چه از لحاظ صورت چه از لحاظ معنی خارج شده وبه صورت شعری کاملا شخصی در می آید که در عین حال دارای ابعاد جهانی است ، ( نقل شده از برنامه تلویزیونی کتابها و دیدکاهها ، - پاییز 1356 ) .
آنچه بیژن جلالی گفته درباره سپهری شاعر در آخرین سالهای حیاتش است ، اما آنچه فریدون رهنما درباره سپهری نقاش اظهار داشته گویای چشم انداز تحول پیش روی نقاش جوان شوریده حالی است که در آغاز راه خود است ، ( روشنی گل در برابر تاریکی مرغ قرار گرفته است ،از همین جا میتوان آغاز سخن کرد ، ) چه درباره سهراب سپهری چه به طور کلی نقاشی و ،،، این کشمکش بارها تجدید شد و بارها باز تجدید خواهد شد ،
زندگی به اندازه فراوان و گوناکون وبی کران است که نمی توانم آنرا باز نمود ، رنج ودرد وکشمکش از همین جا آغاز میشود و به همین جا نیز پایان می یابد . ( مجله نقش و نگار شماره هفتم 1339 )
شاعر در آغاز و پایان راه
به جز مجموعه خام دستانة ( در کنار چمن یا آرامگاه عشق ) که سپهری در نوزده سالگی در ولایت اش با مقدمه ای از دوستش مشفق کاشانی ( عباس کی منش ) منتشر کرد و بعدها هیچ گاه آنرا جدی نگرفت ، نخستین دفتر شعرش ، که بعدها اشعار آنرا در هشت کتاب نیز تجدید کرد ، مجموعه مرک رنک است که در سال 1330 انتشار داد .
اگر ، بر روی چمن یا آرامگاه عشق ( در 26 صفحه ) یک منظومه عاشقانه سطحی واحساساتی است ، که سالها بعد سپهری می کوشید سرودن آن را کتمان کند ، اشعار دفتر مرگ رنگ ( در 71 صفحه ) نشان از شاعری دارد که در سالهای بلوغ است و می کوشد روحیه احساساتی گری را از خود دور کند