دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
1ـ مفهوم نفقه زوجه
واژه نفقه مثل هر واژه دیگری از فقه وارد اصطلاحات حقوقی شده است، از دو جنبه قابل بررسی است: هم از نظر علم لغت و هم از نظر معنای اصطلاحی آن.
الفـ تعریف لغوی نفقه:
دانشمندان علم لفت ، برای واژة نفقه ریشه های متفاوتی ذکر کرده اند.
1ـ ریشة معنای نفقه را معمولاً از دو چیز می دانند: یکی خروج، رفتن و معلاک شدن و دیگری شیوع و رواج پیدا کردن.
2ـ برخی دیگر از دانشمندان، نفقهرا به معنای بذل و بخشش گرفته اند.
اما به نظر می رسد دو تعریف اخیر، معنای لغوی نفقه نباشد، بلکه معنای اصطلاحی آن است. به هر حال نفقه ای که محل بحث است، از ریشة خروج ـ رفتن ـ خرج کردن و معلاک شدن است.
در فارسی نیز برای نفقه دو معنا ذکر شده است: 1ـ آن چه اتفاق و بخشش می کند.2ـ آن چه صرف هزینة عیال و اولاد کند، هزینه زندگی زن و فرزندان، روزی و مایحتاج معاش.
ب ـ تعریف اصطلاحی نفقه:
فقهای امامیه معمولاً نفقه زوجه را به معنای( غذا ـ لباس ـ مسکن . …) گرفته اند.
می توان از عبارت آنان برداشت کرد که نیازمندیهای زن، که از دیدگان آنان محصور است، نفقه نامیده می شود. البته عدة معدودی نیز نفقه را به معنای خوراک زن گرفته ودر مقابل لباس و مسکن قرار داده اند.[1]
قانون مدنی ایران نیز در ماده 1107 به پیروی از نظریات مشهود فقها، نفقه را شامل مجموع نیازمندی های فوق دانسته ولباس ومسکنن را جزو نفقه بر شمرده است نه جدای از آن:
نفقه عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت که به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد، و خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم یا احتیاج او به واسطة مرض یا نقض اعضاء همچنین در مادة1204 دربارة نفقة اقارب می گوید:
نفقه عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت و …
حقوقهدانان ما نیز به پیروی از نظریة فوق، نفقه را شامل همة هزینه های فوق دانسته اند.
تعریف پیشنهادی:
اگر بخواهیم تعریفی اجمالی از نفقه ارائه بدهیم می توانیم بگوییم:
نفقه زوجه عبارت است از نیازمندیهای زندگی زوجه، که مرد قانوناً موظف به پرداخت آن است. مانند: خوراک و پوشاک و مسکن.
در تعریف فوق، سخن از نیاز مندی هایی به میان آمده است که شوهر قانوناً موظف به تهیة آنها است. بنابراین،آن چه از نظر اخلاقی بر عهدة مرد است، نفقه نامیده نمی شود، بلکه در حد یک وظیفة اخلاقی مطرح است که حقوق در آن دخالتی نمی کند و خوراک و پوشاک و مسکن به عنوان نمونه مطرح شده اند. پس:
اولاً، نفقه به معنای خوراک نیست تا به گمان بعضی، پوشاک و مسکن در کنار آن قرار بگیرند، بلکه فردی از افراد آن محسوب می شوند.
ثانیاً: خوراک و پوشاک و مسکنؤ موضوعات انحصاری نفقه نیستند، بلکه نمونه های مشهور و بارز آن هستند که مورد اتفاق همة فقها و حقوقدانان می باشند.
2ـ تاریخچة نفقة زوجه:
مطالعه تاریخچة نفقة زوجه، بدون بررسی سابقة حقوق زن ممکن نیست، خواه ناخواه برای آشنا شدن با حقوق زن، باید موقعیت وی را از عهد کهن و در جوامع مختلف بشناسیم تا با در نظر گرفتن جایگاه تاریخی او ببینیم ازچه حقوقی بر خوردار بوده است و در مرحلة بعد باید موقعیت زن را در مکاتب مهم شناخت تا وضعیت حقوقی او در این مکاتب، روشن گردد.
اـ ایران باستان:
اقتصاد در زندگی ماقبل تاریخ، بر مبنای نظام مادرشاهی استوار بوده است و زنان از موقعت ویژه ای برخودار بوده اند، به طوری که الهه ها و رب النوع های مختلف به شکل موجود برتر، یعنی به صورت زن، به تصویر کشیده می شده اند.
پایان دوران ما قبل تاریخ و مرحلة انتقال، دورة هم سانی و وحدت زوج با زوجه شناخته شده است. در نتیجة این تحول، برتری زن بر مرد، پایان پذیرفته است، اما بعد در دوران تاریخ مدون، سرنوشت زن تغییر معکوسی یافته است.
پیش از امپراطوری ساسانی، زن شخصیت حقوقی نداشت. هر چند تحت سرپرستی و قیومت رئیس خانواده بود، ولی از نظر انفاق هیچ حقی بر شوهر نداشت.
یکی از اصول اساسی زندگی زناشویی، اصل تعدد زوجات بوده است. بر اساس این اصل هر زن حق ویژه ای داشت. شوهر مکلف بود مادام العمر زن ممتاز خود را نفقه دهد و نگهداری کند و حتی اگر دختری بر اثر ارتباط نامشروع فرزندی می زایید، به شرط آن که ارتباط نامشروع را قطع کند، نفقه این فرزندان نامشروع نیز بر عهدة پدرش بود. مرد می بایست زن اصلی خویش را مادام العمر نفقه می داد، ولی نفقه زنان دیگر وظیفه ای اخلاقی به شمار می رفت. اما در عین حال مرد می توانست زن خویشت را به مرد دیگری کرایه بدهد.
یعضی نیز راه میانه ای رفته و حق تملک و دیگر حقوق مالی را در دورة ساسانی، برای زنانا منتفی دانسته اند، اما معتقدند که به صورت استثنائی زن می توانست در معاملات شرکت کند و ارث ببرد.[2]
مبانی فقهی و حقوقی نفقة زوجه:
بررسی فقهی:
فقهای امامیه برای وجوب نفقة زوجه، سه دلیل ذکر کرده اند:
آیات ـ روایات ـ اجماع
الف ـ آیات
بعضی از آیات قران، صراحتاً دلالت بر وجوب نفقه داردو برخی دیگر به کمک روایات و تفاسیر بر این مطلب دلالت می کند. در ذیل،آیات که دلالتشان واضح تر است، آورده می شود:
1ـ (... فَاِمساکُ بمعروفٍ اَو تسریحٌ بِاحسانٍ ...)[3]
در آیه فوق، خداوند دو راه حل رابرای مردان پیشنهاد می کند: یا زنان را به نیکی نگاه دارند و یا به خوشی آنان را رها کنند. نگاه داشتن به نیکی، مستلزم پرداختن هزینه های زندگی آنان است و رها کردن به خوشی نیز مستلزم حمایت مادی از آنان در مواردی خاص است.
2ـ (... لاتُخرجُوهُنَّ مِنْ بُیوتهِنََّ و لا یَخرُجْنَ...)[4]
مردان امر شده اند که زنان مطلقة ؟؟؟؟؟ را از خانه هاشان در زمان عده، بیرون نکرده و متقابلاَ زنان نیز مأمور شده اند که در زمان مذکور، از خانه های مسکونی قبلی شان برون نروند. آیة فوق دلالت بر الزام مردان بر تهیه مسکن همسرانشان در عدة ؟؟؟؟؟ می کند.مسلماً و به طریق اولی آنان در زمان زندگی زناشویینیز مستحق مسکن هستند.
ب ـ روایات
روایات بسیاری بر وجوب نفقه زوجه دلالت می کند که برای رعایت اختصار ما به ذکر چند روایت اکتفا می کنیم:
1ـ امام صادق (ع) می فرمایند:
زنی خدمت پیامبر آمد و از حق زوج بر زوجه سئوال کرد و پاسخش را شنید. سپس از حق زوجه بر زوج پرسید. پیامبر(ص) فرمود:
«تکسیوها من العری و یُطعمِهُا من الجوع و اذا أّذْنَب غَفَرلها» حق زنی بر همسرش آن است که او را از برهنگی پوشانده و از گرسنگس اطعام داده و به هنگامی که مرتکب گناهی می شود او را ببخشد.[5]
جـ اجماع
اصل وجوب نفقه، مسأله اجماعی است که همة فقها بر آن اتفاق نظر دارند. علاوه بر فقهای امامیه، فقهای عامه نیز اصل وجوب نفقه را پذیرفته اند. و هیچ نظر مخالفی در این باره مشاهده نشده است.
د ـ عقل
از نظر عقلی، استدلال شده است که چون زوجه به سبب نکاح، برای شوهر محبوس می شود واز بیرون رفتن از منزل و همچنین از ؟؟؟؟؟ و تحصیل در آمد، محروم می گردد، لذا شوهر باید نفقة وی را تأمین کند.
استدلال فوق، ظاهراً منطقی به نظر می رسد. اما شامل همة موارد نمی شود. مثلاً اگر زوجه ای سرمایة هنگفتی همراه خویش به منزل شوهر بیاورد، نیازی به تحصیل در آمد ندارد. ولی نفقه او هم چنان واجب است و یا در صورتی که بدون اجازة شوهر، برای کار واجبی مجبور به خروج از منزل شود، مسأله محل بحث و تأمل است.
ق ـ قیاس
در فقه قاعده ای داریم به نام ( مَن لِحَقِّ غَیره فَنَفَقَتُه واجبهٌ عَلَیهِ.) یعنی کسی که به خاطر حق گویی دیگری محبوس شود، نَفقه اش بر عهده اوست مانند قاضی، والی.
از نظر شرعی نیز حقوق آنان باید از بیت المال مسلمین پرداخت شود. زیرا خویش را وقف خدمتبرای مسلمانان کرده اند.
زوجه نیز به اینان قیاس می شود. وی خویشتن را وقف خدمت برای زوج می کند . لذا هزینه های زندگی وی بر عهدة شوهر است.[6]
دلیل فوق، هر چند از نظر منطقی صحیح است اما از نظر خود دلیل قیاس، ضعیف است و قیاس از زمرة دلایل، خارج شود. علاوه بر آن که با توجه به دیگر ادلة محکمی که ذکر شد نیازی به این دلیل احساس نمی شود.
بررسی حقوقی
الف ـ نظریه حقوق دانان جدید ایران
تأمین بودجة کانون خانواده، بر عهدة مرد است. با این که بودجة زندگی زن، جزء بودجة خانواده و بر عهدة مرد است. مرد حق هیچ گ[7]ونه سلطة اقتصادی و حق استثمار زن را ندارد، در این باره مسائل زیر قابل توجه است.[8]
1ـ مسئولیت و رنج و زحمات طاقت فرسای تولید نسل، از لحاظ طبیعت، به عهدة زن گذاشته شده است و این از نیروی بدنی زن کاسته و توانایی او را در کسب و کار کاهش می دهد.
2ـ زن و مرد از لحاظ نیروی کار، مشابه و مساوی آفریده نشده اند. عموماً تواناییهای مرد برای کارهای اقتصادی و تولیدی، به خصوص کارهای طاقت فرسای بدنی بیش تر است.
3ـ بعضی از حقوقدانان[9] ما به مادة 1104 ق. م استناد کرده و پرداخت نفقه را از موجبات ؟؟؟؟ مبانی خانواده دانسته و معتقدند که « زوج در این جا نباید فکر کند که به زوجه احسان می کند، بلکه این کار از لوازم تأسیس و صیانت خانواده است. سپس ترک انفاق، یک صفت پست حیوانی به شمار می آید، آن هم نه هر حیوان، بلکه آن دسته از حیوانات که مفهوم خانواده در قلمرو زندگی آنان به چشم نمی خورد مانند سک.
ب ـ نظریه دانشمندان عامه
حقوقدانان و فقهای عامه، نفقه را « جزاء الاقتباس» می دانند. یعنی چون شوهر زوجه را در چارچوب زندگی خانوادگی قرار داده و زن بدون اجازة او حق کار و کسب و حتی حق بیرون رفتن از منزل را ندارد، در مقابل شوهر موظف به رفع نیازهای اوست.
ماهیت حقوقی نفقة زوجه
آیا زوجه آن چه را مرد به عنوان نفقه به وی می دهد مالک می شود؟ به بیان دیگر مرد نفقه را به زوجه تملیک می کند یا امتاع؟
اگر تملیک کند، زن حق هر گونه استفاده مالکانه را از آن دارد. یعنی می تواند آن را بفروشد، قرض بدهد، ببخشد و … و اگر استفاده نابجا کند یا بر اثر افراط و تفریط، آن را تباه سازد در برابر شوهرش مسئولیتی متوجه وی نیست.
اما اگر مرد نفقه را به همسرش امتاع کند، یعنی فقط به وی حق استفاده از آن اشیاء داده شود و از تصرفات مالکانه در آن محروم باشد، در صورت استفادة نادرست وافراط و تفریط، در برابر شوهرش مسئول خواهد بود.
اموالی که انتفاع از آن موجب نابود شدن آن هاست
خوردنی ها و نوشیدنی ها و اشیایی از قبل عطر و صابون، مصرف کردن آن ها موجب تلف شدن عین آنهاست. وقتی شوهر، این قبیل اشیا را به زن می دهد در حقیقت آن را تملیک کرده و زن حق هر گونه تصرفی در آن ها را دارد.
زوجه هر روز مالک نفقة همان روز می شود مشروط به این که شرایط وجوب نفقه تا پایان روز. ادامه داشته باشد. اگر مرد نفقه روزانة زن را هر روز صبح به وی بپردازد. وی در طی روز به علتی وجوب نفقه از مرد ساقط شود، مانند این که زن ناشزه شود، زوجه نسبت به مدتی که مستحق نفقه بوده است ملک نفقه می شود ولی بقیه را باید مسترد کند. همچنین اگر مثلاً مرد نفقه را اول هفته، برای مدت یک هفته به همسرش بپردازد ولی در وسط هفته، زن ناشزه شود، زوجه مالک نیمی از نفقه شده و نیمة دیگر را باید به شوهر باز گرداند. دلیل ماک شدن زن نسبت به اموال فوق این است که:
اولاً انتفاع این ها جدای از مالکیتشان نیست. زیرا امتناع از این گونه امولا موجب تلف شدنشان است. به همین علت، هنگامی که مرد نفقه زوجه را می پردازد ظاهراً قصد تملیک دارد و همین ظهور عرض کافی است تا زن را مالک نفقه بدانم.
ثانیاً: تعبیر به «انفِقوا» و مانند آن، که در آیات و روایات، مرد را امر به پرداخت نفقه به زوجه می کند. ظهور در تملیک دارد. سپس از این جا نیز اموال فوق از مالکیت مرد خارج شده و به مالکیت زن در می آید مگر در موارد خاصی که به واسطة دلیل استثناء شده باشد. فقهای امامیه در این مورد اتفاق نظر دارند و زن را مالک این قسم اشیاء می دانند. حقوقدانان ما نیز بالاتفاق نظریة فوق را پذیرفته اند.
شامل 32 صفحه فایل word قابل ویرایش