فصل دوم : پیشینه تحقیق
تنهایی از جمله احساساتی است که گاهی دچارش می شویم. تمایل به کناره گیری از دیگران امر غیر عادی نیست ولی اکثر اوقات عمر کوتاهی دارد و اصلاح می شود. کناره گیری اجتماعی می تواند شامل فقدان علاقه به دنیای بیرون باشد و یا گاهی فرد در جمع و جدا از جمع.گاهی ممکن است از نظر عاطفی احساس تنهایی کنیم در حالیکه در میان افراد جامعه هستیم ولی در برقراری رابطه با دیگران ناتوان باشیم. نباید دقت داشت که احساس تنهایی برابر تنها بودن نیست چون هر شخصی گاهی زمانی را برای تنها بودن در نظر می گیرد، تنهایی یک احساس انفعالی است ؛ بقای آن ناشی از اجازه خود ماست ؛ هیچ کاری برای رفع آن انجام نخواهیم داد ، پس اجازه می دهیم ما را در بر بگیرد و گاهی به این احساس خوشامد نیز می گوئیم؛ ولی باید بخاطر داشته باشیم که پذیرفتن تنهایی و غرق شدن در آن ، به احساس افسردگی و درماندگی منجر می شود.هر یک از ما برای تغییر و آموختن روشهای مختلف کنار آمدن بک محیطهای جدید، آستانه تحمل خاصی داریم . بعضی از افراد برای روبرو شدن بک محیط تازه دچار اندوه و غم می شوند، بعضی دچار از دست دادن معنا ، ترس از تغییر ، پیش بینی نومیدی و یا بالاخره احساسات تنهایی می گردند. برای آنکه بتوانیم بک چنین احساساتی مقابله کنیم ابتدا باید آنرا بپذیریم ؛ یعنی بپذیریم که احساس تنهایی می کنیم که این خود در بعضی از موارد کاریست دشوار، پس از پذیرش باید آن را به گونه ای ابراز کنیم که این طرق مختلفی را شامل می شود مانند درد دل با دوست، نوشتن خاطرات، کشیدن عکس ، نواختن ساز ، خواندن آواز و یا نوشتن نامه تنها در این مواقع است که می توانیم به امور مهمی در این راستا پی بریم بعنوان مثال : غمگینی ما باعث احساس تنهائیمان گردیده و پس از آن دریابیم که این احساس از کجا آمده و با زندگیمان ارتباط یافته شاید این غم بر اثر ترک خانواده و گام گذاشتن در محیط جدید با افراد جدید و نقاط فکری مختلف، باشد . پس به موازات توانایی ما در یـافتن این ارتبـاط، قـدرت تغیـیر آن نیـز افزایش می یابد . یک تغییر آنکه می توانیم برای تسکین با والدین خود تماس بگیریم . ازطریق تلفن – نامه و … پس از آن می توانیم این احساس خود را با کسی در میان گذاشته مثل دوست، معلم ، مشاور … . که می تواند نقطه شروعی باشد برای ختم تنهایی . اول از هرچیز باید این احساس را شناخت و باید آنرا پذیرفت و همچنین اراده کرد تا آن را از بین برد.
برای مقابله با تنهایی راههای زیادی وجود دارد به چند شیوه توجه کنید:
- شرکت در فعالیتهای جمعی ( موسیقی ، تئاتر، شعرخوانی ، کوهنوردی .) شرکت در فعالیتهای مفرح ذهن مارا از احساس تنهایی بر می گیرد و به خود مشغول می دارد به اینکه فردا چه کارهایی را باید به سامان برسانم ، چه برنامه ای برای بهتر پیش بردن کار ریخته شود و … این فعالیتها مستقیماً روی خلق و خوی ما تأثیر می گذارد و همچنین در این جمعها می توان افراد با علائق مشترک خود را ببینیم با آنها در تبادل نظر باشیم و از آنها مهارتهای بیشتری را کسب کنیم و برای کسب مهارتهای بیشتر انگیزه وافری به آینده ایجاد گردد. ما نیاز داریم خود را موظف به رویا رویی با دیگران کنیم با آنها صحبت کنیم – قدم بزنیم ، طرح بریزیم و اجرا کنیم.
- از دوستانتان بخواهید درکارهایتان و همچنین کشف محیطهای تازه شما را یاری بخشند.
- فعالانه در باشگاههای ورزشی شرکت نمائید و از تمرین و ورزش احساس لذت کنید.
- ساعاتی را با دوستان به تفریح بپردازید ( پارک ، جشن تولد و...)
- ساعاتی را به مطالعه با دوستان اختصاص دهید تا بتوانید از توانائیهای آنان در رفع مسائل درسی سود جوئید و یا بالعکس سود برسانید.
- خود را غرق تلاش و اشیای خارج از خود کنید.
- در علایق خود تنوع ایجاد کنید.
- بدنبال اشخاص یا اشیایی بگردید که بتوانید صادقانه مجذوب شوید.
- خودتان را با زبان یا به زور وادار به فعالیت کنید.
احساس تنهایی را شناخته و آن را بیان دارید.
برای متوقف کردن احساس تنهایی، اول باید بپذیریم که احساس تنهایی میکنیم، با اینکه گاهی اوقات پذیرفتن آن خیلیمشکل است. سپس باید احساس تنهای را به شیوهای ابراز داریم. میتوانیم آن را دردفتر یادداشتروزانه بنویسیم، یا از طریق نوشتن یکنامه تخیلیبه یک دوست یا فامیل تنهاییمان رابروز دهیم، از طریقکشیدن و رنگ کردن یک تصویر،آواز خواندنیا انجام هر کار دیگری که باعث ابرازاحساسات درونیمان گردد، شاملصحبت کردن با دیگراننیز میتوانیم احساس تنهاییمان را بیان داریم.
بیان این احساسات ممکن استبه کشف این نکته منجر شود که ما چیزهای زیادی را احساس میکنیم که با احساستنهاییمان مرتبط هستند، از قبیلغمگینی،خشمو ناکامی. ممکن است قادر به شناسایینواحیی باشیم که این احساسات از آنجاها میآیند، یعنی متوجه شویم که چگونه با زندگیما ارتباط یافتهاند. به موازات تواناییمان در دیدن این ارتباط ، تواناییمان درتغییر آنها نیز افزایش مییابد.
فعالتر باشید. بزرگترین تغییر ، البته ، متوقف کردن حالت انفعال و فعالترشدن است. اگر ما کسی را ترک کردهایم، از قبیل والدین ، خانواده یا دوستان ،میتوانیم به آنهاتلفنبکنیم،نامهبنویسیم و یا بهملاقاتشان برویم. صحبتکردنبا یک دوست فهیم نیز به تغییر خلقیات کمک خواهد کرد.
اگر دوستفهیم در دسترس نیست، صحبت با یک معلم یا مشاور میتواند نقطهای برای شروع باشد. اگر احساس تنهایی به دلیل مردن شخص مورد علاقه باشد، ابراز اندوه ناشی از فقدان اوو یادآوری خاطرت شاد خودمان با وی و توجه به اینکه خاطرات همیشه با ماست، میتواندبه ما در دور شدن از احساسات تنهایی کمک کند. این الگو را میتوان در مورد از دستدادن دوستیها و یا روابط عشقی مورد استفاده قرار داد.
در فعالیتها یا باشگاهها شرکت کنید.
شرکت در فعالیت یا باشگاه چندین چیزرا میتواند به دنبال داشته باشد. شرکت در فعالیتهای لذت بخش ذهن ما را از احساستنهایی دور میگرداند. این فعالیتها از طریق فوق میتواند بطور مستقیم خلق ما راتغییر دهند. این اعمال همچنین فرصتی را فراهم میکنند تا افرادی دارای علائق مشترکو مشابه را ببینیم و مهارتهای ملاقات با دیگران را در خود افزایش دهیم.
اینفعالیتها ، ساختاری را به زندگی ما داده و احساس میکنیم که چیزی برای آینده وجوددارد. در بعضی موارد این اثرات خیلی سریع و در مواردی دیگر به کندی بدست میآیند. ما واقعا نیاز داریم که خود را مجبور کنیم که به دیدار دیگران رفته، با آنها صحبتکرده و فعالیتهای متعدد را مورد توجه قرار دهیم. قبل از اینکه در رابطه با آنچه کهمیخواهیم انجام دهیم، احساس راحتی داشته باشیم و سپس به مشاهده و پیشرفتبپردازیم.
شاید چیزی که باید از آن خودداری کرد، این باشد که بکوشیم بهباشگاه یا یک سازمان یا حتی یک رابطه جدید به این خاطر ملحق شویم که فکر میکنیمحال ما را بهتر کرده و یا به شخصی جذاب تبدیل خواهد کرد. راهبرد بهتر این است که درفعالیتها به این خاطر درگیر شویم که آنها قبلا در ماایجاد لذتمیکردهاند و یا اینکه فکر میکنیم برایمانخوب خواهند بود. این باعث میشود که از انجام فعالیتها با مردم و بودن با مردمی کهاز این امورات لذت میبرند، لذت ببریم. همچنین ممکن است دریابیم که بعضی از مردمهمانطوری هستند که ما هستیم. یک امتیاز اضافی نیز این است که درمییابیم قادریم،بعضی از فعالیتها و علائق را انتخاب و به تنهایی انجام دهیم، بدون اینکه احساستنهایی بکنیم.
نگاه اجمالی
شما در اتاقتان تنها نشستهاید. میخواهید با دیگران باشید، اما نمیتوانید کسی را که بتوان به دیدار او رفت در نظر بگیرید. یا شاید با گروهی از انسانها باشید و در عین حال ، به گونهای عجیب احساس انزوا و جدا بودن از دیگران بکنید. هنگامی که روابط شخصی ما بسیار کم یا بسیار ناخشنود کننده باشد، احساس تنهایی میکنیم.
انواع تنهایی
تجربه تنهایی پدیده رایجی است، اما انواع متفاوتی از آن وجود دارد.
- تنها گذرا: به صورت دورههای کوتاه مدت و مختصر تنهایی است، هر چند زندگی اجتماعی شخصی عموما رضایت بخش به شمار میآید.
تنهایی انتقالی: فرد در گذشتهای نه چندان دور از روابط اجتماعی خوبی برخوردار بوده است، اما اخیرا بخاطر رویداد خاصی از قبیل طلاق ،
دانلود در مورد روابط اجتماعی فصل دوم پیشینه تحقیق