پایان نامه کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی
311 صفحه
مقدمه:
اکنون که انقلاب اطلاعات و ارتباطات، مرزهای جغرافیایی را در نوردیده و تحولات شگرفی را در عرصه جهانی شدن خلق کرده است، حجم بالای اطلاعات و دانش های تازه، به راحتی از طریق شبکه های اطلاعاتی در دسترس همگان قرار می گیرد و به نظر می رسد"دهکده جهانی" در حال شکل گیری است. در این میان یک موضوع مهم، نحوه برخورد با پیشرفت های پرشتاب و خیره کننده فناوری اطلاعات و ارتباطات و استفاده از آن ها در شئون مختلف زندگی است. رسانه ها می توانند همچون ابزاری مفید به انسان معاصر کمک کنند تا با استفاده از آخرین پدیده های علمی، زندگی دلخواه، آرمانی و پرباری داشته باشد؛ ضمن اینکه اگر این ابزار، غلط یا با سوء نیت به کار گرفته شود، می تواند به صورت نیرویی ویران کننده و مصیبت بار عمل کند. برای اینکه بتوان در برابر رسانه های متکثر موجود، مخاطبانی داشت که بتوانند در کنار بهره برداری آگاهانه و فعالانه از این رسانه ها، خود را در برابر چالش ها و پیامدهای مخرب آن ها محافظت کنند، باید "سواد[1]" جدیدی ایجاد کرد. پس ابتدا به تعریف گسترده تری از "سواد" و افزایش فضای مفهومی آن نیازمندیم که دیگر به معنای توانایی خواندن و نوشتن صرف نیست، مفهومی که از آن به عنوان "سواد رسانه ای[2]" یاد می شود. "سواد رسانه ای" یا "آموزش رسانه ای[3]" علاوه بر توانایی ملحوظ در سواد سنتی، که همان توان خواندن و نوشتن است، توانایی تحلیل و ارزشیابی پیام ها و قدرت انتقال اطلاعات به دیگران را در قالب های مختلف و با ابزارهای گوناگون در انسان پدید می آورد. همچنین، با توانمند کردن انسان برای درک شیوه کار رسانه ها مقاوم می سازد.
بررسی تاثیر میزان سواد رسانه ای دبیران آموزش و پرورش بر توسعه مدل تفکر انعکاسی