فرمت فایل :powerpoint (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 12 صفحه
پاورپوینت درباره دستورالعمل های نحوه تشویق و تنبیه کارکنان
فرمت فایل :powerpoint (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 12 صفحه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
آثار و تبعات تنبیه بدنی کودکان
بعضی از والدین، تنبیه بدنی را آخرین راه چاره برای تربیت فرزندان می دانند؛ اما باید توجه داشت که همواره می توان به جای تنبیه و اعمال خشونت راه بهتری هم پیدا کرد. تنبیه بدنی تبعات متعددی در رفتار و روحیه ی کودکان بر جای می گذارید. اگر شما از کسانی هستید که عادت دارند فرزند خود را تنبیه بدنی نمایند، حتما این مطلب را بخوانید!
هر قدر کودک بیشتر تنبیه شود، احتمال بروز رفتارهای پرخاشگرانه در او بیشتر می شود. تحقیقات صورت گرفته در این زمینه موید آن است که رابطه ی مستقیمی بین تنبیه بدنی در کودکی و بروز پرخاشگری در دوره ی نوجوانی و بزرگسالی وجود دارد. تقریبا همه ی مجرمان خطرناک در دوران کودکی یا به طور مداوم مورد تنبیه قرار گرفته و یا تهدید شده اند. کودکانی که تنبیه می شوند، بیشتر از کودکان دیگر رفتارهای ناپسندی مانند دروغگویی، حقه بازی و آزار و اذیت دیگران را از خود نشان خواهند داد. رفتارهای کودک از طریق الگوبرداری و تقلید رفتارهای والدین، شکل می گیرد. بنابراین والدین باید نمونه ی بارزی از یک انسان کامل، با محبت و منطقی باشند تا الگو برداری کودکان از آنان مشکلی رابرای زندگی آینده ی شان ایجاد نکند. در بسیاری از موارد که رفتار کودک از نظر والدین " ناشایست" تلقی می شود،کودک صرفا آنچه را که بر اساس تجربیات و اقتضای سن خویش یاد گرفته است، بروز می دهد. در حقیقت کودک با زبان بی زبانی می خواد بگوید که نیاز اصلی او فراموش شده است. کودک در کنار نیازهایی مانند نیاز به تغذیه ی مناسب،خواب کافی، فعالیت سالم و هوای مناسب، نیاز محبت و توجه والدین دارد. اما والدین با بهانه کردن مشکلات خود، زمان اندکی را برای برآوردن این نیاز اساسی اختصاص می دهند. به راستی زمانی که کودک با رفتارش به شما می گوید که نیازش را فراموش کرده اید، چه برخوردی با او می کنید؟ آیا نیازش را برآورده می سازید یا فقط با خشونت بیشتر او را تحقیر کرده و بیشتر آزار می دهید؟!
تحقیقات نشان می دهد کودکانی که با تنبیه بزرگ شده اند، در تشخیص مسائل همواره با مشکل مواجه بوده و نمی توانند "خوب و بد" را از یکدیگر تمایز دهند. این کودکان، در غیاب والدین خود بیشتر از سایر بچه ها رفتارهای نادرست و بی ادبانه انجام می دهند. دکتر "جان هالت" پژوهشگر و رییس موسسه ی "پایان تنبیه بدنی کودکان" در سوئد، در تحقیقاتی که در خصوص عوارض تنبیه بدنی کودکان انجام داده است، دریافته است که تنبیه در دوران کودکی مانع از تشخیص را هکارهای درست حل مشکلات در بزرگسالی می گردد. در بخشی از این تحقیق آمده است:
یکی از مادران که معمولاً فرزندش را تنبیه بدنی می کند می گوید: "بچه ی من موقعی رفتارش درست است که او را تنبیه می کنم. اما راستش، نمی دانم رفتار درست او به خاطر ترس است یا این که واقعاً خوب و بد را از هم تشخیص داده است"!
واضح است که این رفتار ناشی از ترس و تهدید است و رفتارهای به ظاهر درست کودک فقط تا زمانی ادامه دارد که کودک تا حدی بزرگ شده باشد و بتواند در مقابل این تهدیدها مقاومت کند و درست از این زمان به بعد است که دیگر حتی با تنبیه و اجبار نیز درست رفتار نکرده و به عبارتی "عاصی" می شود. متاسفانه،اغلب والدین نمی دانند که تنبیه مانع از ایجاد پیوندهای عمیق عاطفی بین آنها و فرزندشان می گردد. زیرا طبیعی است که انسان از کسی یا چیزی که به او آسیب می زند، تنفر داشته باشد. ارتباط عاطفی و عشق و محبت واقعی زمانی بین والدین و فرزند ایجاد می شود که پیوندهای احساسی قوی به صورت چند جانبه ایجاد شده باشد. از دیگر عوارض تنبیه بدنی کودک، فوران خشم و سرخوردگی انباشته شده در دوران کودک تنبیه شده است. نوجوانان پرخاشگر و ناسازگار از آسمان به زمین نیفتاد ه اند، بلکه نتیجه ی رفتارهای تربیتی نادرست والدین خود هستند. والدین نمی دانند که با تنبیه بدنی کودک خود، باورهایی را در کودک خود تقویت می کنند که "زورگویی" و "قدرت حرف اول را می زند" از جمله ی آنهاست. این کودکان در آینده شروع به آزار و اذیت افراد ضعیف تر و کوچک تر از خود خواهند کرد و این امر در زندگی آینده ی این افراد، به امری عادی تبدیل خواهد شد.برخی والدین هرگز در دوران کودکی خود نیاموخته اند که راه های مناسب تری نیز برای تربیت فرزندانشان وجود دارد.
در کل باید به خاطر داشت که عوارض ناشی از تنبیه بدنی کودکان، تنها گریبان گیر والدین نخواهد شد، بلکه کل جامعه نیز از آن متاثر خواهد شد.. باید همیشه به یاد داشت که هر انسانی حق دارد از خود دفاع کند و کودکان ما نیز هر چند کوچک اند، اما در واقع انسان هستند. پس سعی نکنید حقوق آنها را نادیده بگیرید.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعدادصفحه:47
مقدمه
«... یکی از نهادهای مهم اجتماعی، نهادآموزش و پرورش است که مسئولیت مهمی را در تربیت کودکان، نوجوانان، جوانان بر عهده دارد.
امروزه آموزش و پرورش بیشتر به شکل رسمی و شهری و سازمان یافته در سطحی گسترده جریان داشته و ارتباطی تنگاتنگ با رشد اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، توسعه علمی، صنعتی و اقتصادی دارد. نگاه گسترده به نقش آموزش و پرورش به عنوان عاملی موثر در فعلیت بخشیدن به امکانات بالقوه و ذاتی افراد، انتقال اندوخته تجارب گذشتگان،ارائه ارزشهای مطلوب، افزایش معلومات و ایجاد مهارتهای لازم در اجزاء برای زندگی و بالاخره تسهیل سیر حرکت وجودی آدمی به سوی کمال و قرب الیالله، اهمیت امروزه این نهاد اجتماعی را بیش از پیش نشان میدهد.
و کل نظام آموزش و پرورش، در حقیقت نظامی است تربیتی که امروزه روی فرد انسانی پیاده میشود و این انسان با صفات و ویژگیهای متعدد و متنوعی که دارد، موجودی بسیار پیچیده و استثنایی است که تربیت و هدایت وی بدون شناخت دقیق این صفات به درستی و آسانی مقدور نخواهد بود.
شناخت، تنها از راه مطالعه چند کتاب با چند مورد خاص پیدا نمیشود، بلکه به ممارست و عمل نیاز دارد. و تربیت (آموزش و پرورش) با کوشش برای تغییر رفتار فرد، هنگامی و در صورتی موفقیتآمیز خواهد بود که مربی، اعم از مادر و پدر و معلم موضوع تربیت را درک کند و او را انسانی بارآورد که لازمه یک جامعه ایدهآل باشد.
انسان شدن یا به خصایص انسانیت دست یافتن و آراسته شدن جز از راه «تربیت سالم» امکان ندارد. تربیتی که به کلیت رفتار انسان توجه دارد و بهرهمندی از زندگی سالم را هدف عمده خود تلقی میکند. تربیتی که امروز انسان را فدای آینده نمیکند بدون این که از آینده او ارزش حیاتی آن غافل باشد.
البته نباید از نظر دور داشت که نهاد آموزش و پرورش از نظر تربیتی پس از خانواده قرار دارد. همچنان که از دیدگاههای متفاوت و مستند علوم زیستی- تربیتی از جمله روانشناسی، تربیت اولیه کودک و خودآدمی در محیط خانواده پایهریزی میشود که بعد از آن طبعاً وارد خانه دوم یعنی مدرسه شده و بعد به اجتماعی بزرگتر از هر دو اجتماع قبلی به نام جامعه قدم میگذارد.
پس خانواده به عنوان نخستین گروه راهنمایی - تربیتی، با دوامترین عاملی است که در رشد شخصیت تاثیر میگذارد. تاثیر خانواده بخصوص در شیئی اولیه کودک نقشپذیری بیشتری دارد و از اهمیت بیشتری برخوردار است. کودک در محیط خانوادگی خود و به وسیله آن با زندگی جمعی و فرهنگی جامعه خود آشنا میشود.
به طور کلی، فرهنگ و ماهیت زندگی خانواده، روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان، سن و روابط فرزندان با یکدیگر موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده، افکار و عقاید و آداب و رسوم متداول در خانواده، در رشد و تکامل روانی و شخصیت فرد موثرند. در این اثنا و در همان هنگام که احتمالاً فکر میکنیم خانوادهها مطمئنترین مکان برای تربیت سالم هستند؛ از همین مکان امن و مطمئن فرزندانی بیرون میآیند که هر چند وارد مدرسه میشوند و تحت تربیتی اصولیتر قرار میگیرند ولی اندرون تاریکی از بار غم و اندوه و مشکلات با خود به محیط مدرسه میآورند که اگر خوب جهت داده نشوند احتمالاً خسارت جبران ناپذیری را به پیکره خود، مدرسه و در نهایت یک نظام تربیتی تدوین شده وارد سازند. مشکلاتی که حاصل دیدهها و شنیدههای خود دانشآموز از اعمال و رفتار والدین خود میباشد و او تا مرحله ورود به فضای دیگری غیر از خانه آنها را لمس کرده و تحت تاثیر نقاط منحنی آن مسائل قرار گرفته است.
به طول کلی، طبقهبندی مشکلات نوجوانان- از بدو ورود به دوره راهنمایی تحصیلی تا اواسط دوره آموزش متوسطه- بر حسب اهمیت و فراوانی عبارتند از:
روابط خانوادگی، مشکلات مادی، مشکلات مدرسهای، معلمان، روابط با جنس موافق و مخالف، چگونگی گذراندن اوقات فراغت، مشکلات سازشی و غیره که عواملی از جمله: ترس، نگرانی، کم رویی، خشم، حسادت، احساس حقارت، اضطراب، ناکامی، تعارض و ... را سبب شده که پیامدهای حاصل از این مشکلات و عوامل به عنوان بخش عمدهای از معضلات، مدارس ما را درگیر مسائل پیچیده رفتاری و تربیتی میکند ...
در حالی که یک نظام تربیتی سالم معتقد است که انسان وقتی میتواند از سعادت واقعی هر دو جهان برخوردار شود که دست و دل و مغز او هماهنگ تربیت یابند و او از بدن سالم، عاطفه سالم و فکر سالم بهرهمند گردد.
مولانا میفرماید:
هر کسی از ظن خود شد یارمن
سر من از ناله من دور نیست
وز درون من نجست اسرار من
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
علاوه بر شناخت هر یک از دانشآموزان، آگاهی به عواملی که رفتار آنان را نیز برانگیخته است ضروری مینماید. و لزوم دستیابی به این آگاهی، پرداختن به درون و اسرار ناگفته خود دانشآموز است که وظیفهای است بس خطیر و حساس که توجه مربیان ومسئولین تربیتی مدرسه را میطلبد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
تشویق بهتر است یا تنبیه؟
منظور از تشویق این است که افراد چگونه باید تشویق شوند و همچنین تنبیه در مورد آنها چگونه باید باشد؟
و آیا افراط و تفریط در این امرو ضروری است؟
آیا تنبیه بدنی لازم است؟
و آیا لازم است که در ابتدای کار تنبیه انجام شود؟
و همچنین تشویق و تنبیه در کدامیک از مراحل زندگی بر روی فرد تاثیر میگذارد؟
و نیز تشویق و تنبیه به چه معناست ؟ و ما از آن چه تصوری داریم؟
فصل اول
برای تربیت بدنی معنای مختلفی در نظر گرفته اند که در کتب و تربیت به چشم میخورد بعضی میگویند: تربیت علمی است که از طریق نسل بالغ درباره ی آنها که رشد کافی نیافته اند به منظور پرورش جسمی، فکری و اخلاقی شان انجام میشود تا آنها را برای عضویت در زندگی انسانی آماده کند.
عده ای گویند: تربیت عبارت است از یک عمل عمدی و آگاهانه ودارای هدف که به منظور رشد دادن یا ساختن و دگرگون کردن ونیز شکفتگی استعدادهای مادر زادی او انجام شود . آنچه در تعریف تربیت لازم و ضروری است که توجه شود و از خصوصیات و ویژگی هایی است که تربیت باید داشته باشد عبارت است از: آگاهانه بودن ، دائمی بودن، دارای هدف و جهت بودن، شکوفا نمودن نیروهای فطری و استعداد غرائز ( در غیر انسان) و کلا پرورش قوای جسمی و روحی و روانی انسان.
هر گاه از طرف فردی آگاه و تربیت یافته استعدادهای انسان در راستای مطلوبی شکوفا گشته و از قوه به فعلیت در آید تربیت در انسان صورت گرفته است.
مفهوم تعلیم: تعلیم یعنی فراهم آوردن زمینه های و عوامل لازم برای فراگیری فرد. بعضی هم در معنی تعلیم ، انتقال معلومات به ذهن فرد را متذکر شده اند ومعتقدند که علم از معلم به فرد منتقل میشود ه در اصل تفاوت چندانی بین دو تعریف وجود ندارد.
تفاوت معنای تعلیم و تربیت
الف: مفهوم تربیت گسترده تر از تعلیم است، تعلیم اختصاص به انسان دارد که داری درک و فهم و شعور است و قدرت یادگیری دارد ولی تربیت در مورد موجودات فاقد شعور که در عین حال رشد میکنند نیزبه کار میرود. برای مثال باغبانی که به پرورش گل و گیاه می پردازد و در حقیقت به تربیت و زمینه سازی برای فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه گیاه پرداتند بنابراین کار باغبان تربیت است نه تعلیم دادن.
ب: هدفهای تربیت نسبت به اهداف تعلیم، از گستردگی بیشتری برخوردار است. در تربیت هدف این است که زمینه رشد و شکوفایی همه استعداد های درونی انسان اعم از جسمانی و روحانی و عقلی و عاطفی رشد کند، در صورتی که هدف در تعلیم دادن معلومات یا افزایش آن در ذهن فرد است.
ج: تربیت عملی است و تعلیم ذهنی؛ افراد بسیاری هستند که نسبت به مسائل مختلف، علم و آگاهی زیاد میدارند ولی از آن همه علم و دانش در مقام عمل بهره ای نبرده اند.
د: تربیت دشوار تر از تعلیم است؛ تربیت از آن جهت دشوار تر است که فرد باید خود را با دیگری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
آموزش، تنبیه، تشویق
محیط ایدهآل محیطی است که در آن، طفل در دبستان از امکانات آموزشی بسیار عالی برخوردار است و در منزل هم گذشته از کمک والدین با سواد، از انواع و اقسام سرگرمیهای آموزنده برخوردار است.منظور ما محیطی است که در آن طفل معصوم بعد از صرف ۴ یا ۵ ساعت از بهترین ساعات عمر خود در مدرسه، ساعات بیکاری را با بازی فوتبال در کوچهها و درگیری با پسر همسایه پر میکند. روشهای آموزشی که در گذشته با تنبیه بدنی همراه بود ، کاملا نکوهیده و در خور ملامت است.در بعضی مدارس دانش آموزان میبایست کتکهای روز جمعه را پنجشنبه نوش جان میکردند و یا سیاه کردن انگشتان به وسیله مداد که در اکثر مواقع توانایی انجام تکالیف را از دانش آموزان به کلی سلب میکرد. در این دوره متاسفانه، بعضی از مواقع دانش آموزان با مساله کتک کاری نوعی زندگی مسالمت آمیز را در پیش می گرفتند؛به این صورت که تنبیه شدن از بخشهای لاینفک آموزشگاهی آنان شده بود هدف این گونه تنبیهات جز خشونت و رفع عقده نبوده است.این اعمال کاملا غیرانسانی و با اصول انسانی سازگار نیستند و نخواهند بود. بتدریج با گذشت زمان ، از شدت این گونه تنبیهات کاسته و تهدید جایگزین آن شد. تهدیدی جدی و البته گاهی موارد، در قالب تشویق ! همان سیاست تنبیه و تشویق یا چماق و شیرینی.در این نوع از محیطهای آموزشی که چند سالی به طول انجامید دانش آموز می دانست که تنها با ارائه درست درس میتواند از زیر ضربات طاقت فرسای اولیای آموزشگاه جان سالم به در برده و تشویقهای آنان یا اولیای خانه و حتی دوست و آشنا را به قیمت صرف وقت گرانبهایش با خواندن اجباری چند کتاب با جملات قلنبه سلنبه ، متوجه خود سازد. در چنین محیطهایی، از یکسو از بیم تنبیه ها و از سوی دیگر در مواجهه با تشویقهای کذایی، عمر دانش آموز تلف میشد طی این دوره ، دانش آموز لحظهای درس را برای درس نخواندند. هدفشان از درس خواندن یا اصولا فرار از تنبیه بود ، یا وصال به تشویق ! نتیجه این که میل باطنی نقشی نداشت.امکانات آموزشی برای دانش آموزان محرکی مثبت است ، اگر این عنصر نباشد، رکود خودنمایی میکند و در نتیجه استعدادها از بین می روند. باید به نحوی محرکی را به وجود آورد تا این استعدادها پژمرده نشوند. امروزه عنصر تشویق ، به تنهایی نقش بازی می کند و با کمی دقت میتوان دریافت که چقدر نتیجه این بازی مایه تاسف است ؛ چرا که هدف دانش آموز، کسب تشویق خواهد شد نه کسب دانش. جالب این که، خارج از چارچوب درس و مدرسه ، مطالعه کتب ساده و یا مشکل ، همراه با لذتی وصف نشدنی است چون نه تشویقی در کار است و نه تنبیه.میل باطنی فعال شده و نقشش را بخوبی ایفاء میکند اما این زمان برای خیلیها زیاد به طول نمیانجامد؛ چرا که وحشت از آینده که خود معلول عواملی از جمله بیکاری ، فقر مادی ، نابسامانیهای اقتصادی ، اجتماعی است ، مسیر مطالعه را تغییر میدهد. قصور در امر مطالعه ویران کننده سعادت آینده است درس را باید در آرامش فکری خواند. هیچ یک از موارد به تنهایی موثر نخواهند بود ، اگر امکانات آموزشی کافی در دسترس نباشد.
تشویق
تشویق در جلسهٔ مشاوره، مجموعه فعالیتهائى است که مراجع را به ادامه کارش ترغیب مىکند و او را در مسیر پیشرفت و بهبود قرار مىدهد. تشویق نوعى پاداش است که براى تقویت رفتار مطلوب و ادامهٔ آن به مراجع ارائه مىشود. بهعنوان مثال، مشاور با گفتن جملاتى نظیر مرد توانائى هستی، مىتوانى معقول باشی، و مىتوانى این مشکل را حل کنی مراجع را به خودکاوى بیشتر تشویق مىکند و باعث مىشود که او عقاید و افکار خویش را دقیقتر، عمیقتر مورد بررسى قرار دهد. از جانب دیگر، تشویق بیش از حد موجب مىگردد که مراجع به مشاور وابستگى پیدا کند و استقلال خود را از دست بدهد. همچنین تشویق صحیح و مناسب از نگرانى و ناامنى مراجع مىکاهد.
روشهاى تشویق
به نظر برامر و شوستروم (۱۹۶۸) در جلسهٔ مشاوره کاربرد روشهاى تشویق را مىتوان بهشرح زیر بیان کرد:
۱. استفاده از کلمات تائیدکننده نظیر بلى درست است، توانائى انجام آنرا داری. در اینجا هدف آن است که با استفاده از کلمات تائیدکننده، در مراجع احساس امنیت و اعتماد نسبت به مشاور و جلسه مشاوره بهوجود آید.
۲. پیشبینى نتایج احتمالى مشاوره، روش دیگرى براى تشویق مراجع است. مشاور در جلسهٔ مشاوره، دربارهٔ نتایج احتمالى و تغییراتى که در مراجع بهوجود خواهد آمد با او به صحبت مىنشیند. بهعنوان مثال، مشاور به مراجع مىگوید که بر اثر مشاوره، رفتارش در جهت مقبول و مناسبى تغییر خواهد کرد، و یا آنکه در زمینهٔ تحصیلات به موفقیتهائى دست خواهد یافت، و یا نمرات بهترى در ریاضى و فیزیک خواهد گرفت.
۳. ایجاد شرایط و امکانات مناسب در جلسهٔ مشاوره، براى مراجع تشویقکننده است بهعنوان نمونه، برقرارى رابطهٔ حسنه مشاورهاى و پذیرش مراجع، شوق و رغبتى در او براى ادامه بحث بهوجود مىآورد.
۴. آشنا ساختن مراجع به این حقیقت که مشکلش منحصر بهفرد نیست و دیگران نیز کم و بیش با مشکلاتى همانند او مشکل او مواجه هستند، مىتواند تشویقکننده باشد.
تشویق رفتارهاى خوب
نگرانى دربارهٔ تأثیرات احتمالى تلویزیون، از دیرزمان، بر توجهاتى که به دیگر عرصههاى مربوط به تماشاى تلویزیون، در کودکان مىشده، اولویت داشته است. چه مدت است که مفهوم جعبهٔ گوشهخانه به مثابهٔ هیولایى یک چشم موجه شمرده مىشود؟ این مکان که رفتارهاى بد بهنمایش درآمده در تلویزیون، مىتواند الگوهایى در اختیار بینندگان جوان مستعد بگذارد تا از آن کپىبردارى کنند را نمىتوان ساده گرفت. اما این فرضیه - که عموماً غالب بهنظر - مبنى بر اینکه آشکارا ثابت شده است که تلویزیون تأثیر بدى دارد، سادهسازى بیش از حد هر دو، یعنى هم آنچه جعبه به منازل مىآورد، و هم نحوهٔ برخورد کودکان با آن، است.
برنامههاى تلویزیون شامل نمونههاى بسیارى از رفتارهاى خوب است. برنامههایى که در آن مردم با مهربانی، جوانمردى و سخاوت رفتار مىکنند. بههمان اندازه، منطقى بهنظر مىرسد که فرض کنیم این تصویر نیز نمونههایى در اختیار کودکان قرار مىدهند تا از آن کپىبردارى کنند. بنابراین، در این فصل این پرسش را مطرح خواهیم کرد که آیا تلویزیون رفتارهاى خوب را در میان کودکان ترویج مىکند؟ اگرچه کارى در این زمینه صورت گرفته است بهوسعت کار انجام شده در زمینه تأثیر خشونت تلویزیون بر کودکان نیست، اما تحقیقات مهمى وجود دارد که روشهاى مختلفى را نشان مىدهد که تلویزیون مىتواند یا باید، در شرایط خاص، تأثیرات بسیار مفید و مطلوبى بر کودکان بگذارد.