این مطلب از مطالب آزاد موجود در اینترنت جمع آوری شده است و در مورد افراط و تفریط در مسائل زنان و حجاب و در 12 صفحه می باشد و در زیر قسمتی از متن آورده شده است :
مقدمه
در موضوع زنان ما در حوزه جهانی با یک افراط و تفریط مبنایی و موضوعی و در حوزه داخلی و با یک افراط و تفریط روشی و موضعی مواجهیم.
افراط و تفریط در جامعه جهانی از نگاه به انسان و جهانی که در آن میزییَد به دست میآید. این افراط و تفریط حاصل آن است که یا حقیقت را پیدا نمیکنند یا اگر پیدا کردند، اعلام نمیکنند یا اگر اعلام کردند، دنبال نمیکنند؛ فلذا به میزان فروماندگی از حق به فرومایگی در باطل میپردازند. در جامعه جهانی، انسانمحوری و نه انسانیت محوری که اگر این میبود فوقالعاده بود، بلکه انسانمحور آن هم نه انسانِ «نوع محور»، که «خودمحور» پیجویی میشود. فلذا این تفرّدِ بر محور خود، تفرعنی به بار میآورد که موسای همه ارزشها باید برای بقای فرعون قربانی شوند. انسانِ اومانیسم در اثر همین تفرّد چنان تنها میشود که عاطفه با هم بودن، این نیاز جوشیده از درون، در بیرون از او تا حدّ همجواری دائم با حیوانات و بلکه همسری! با آنها پائین میآید و پاسخ خود را در این تنزل میجوید که خود فصل غمانگیزی از عصر ما و گفتمان غالب آن است و صد البته بیشترین تَبَعات حاکمیت این گفتمان اومانیستی در حوزه علوم انسانی و اجتماعیست؛ یعنی حوزه همان علومی که برای چگونه زیستن انسان نسخه میدهد واِلّا سایر علوم طبیعی و تجربی و ریاضی به خاطر اصول مستحکمی که بر آنها حکمفرماست، مجال قبض و بسطهای تئوریک را به هیچ تئوریسین و نظریهپردازی نمیدهد و بر اساس قوانین حاکم بر خود، بدون هیچ زاویه و زوالی جاری و ساری شده و با زبان قوانین با هستی تعامل میکنند و در این تعامل هم، ذرهای نه تخلف میکنند و نه تخلّف را میپذیرند؛ زیرا به گفته الکسیس کارل: قوانین طبیعت سرد و ساکت و خاموشاند اما به متخلّفین از آن، مجازات سنگین میدهند (انسان موجودی ناشناخته، الکسیس کارل).
زنان و حجاب
یکی از مهمترین آفات حوزههای فرهنگی- اجتماعی در بسیاری از جوامع و از جمله در جامعه ما گرفتاری در دامان افراط و تفریطهاست. در این میان موضوع زنان بیش از هر موضوع دستخوش این آفت شده است. لذا جامعه زنان بیش از همه، از بودن در کشاکش افراط و تفریط آسیب میبینند. افراط و تفریط مَعبرِ حضور و محلّ عبور جاهلان است و بیدلیل نیست که امام علی(ع) میفرماید: «ندیدم جاهل را مگر آنکه در حال افراط است و یا در حال تفریط». در حقیقت افراطکارها جاهلند و جاهلها افراطکار؛ اینان چون در کاری که بدان مشغول شدهاند، ورود علمی و تجربی ندارند و جامعیت موضوع را نمیشناسند و در چیستی و کران آن ناواردند، لذا در میدان ناآگاهی آنها، نطفه افراطها و تفریطها بسته میشود. اگر چه تدبیر شود به مدد انواع امدادها و با مکانیزم انواع کاتالیزورها این عدم آگاهی به آگاهی تبدیل شود. دلیل این موضوع هم ناگفته پیدا است؛ زیرا قلب هر سازمان و تشکیلاتی «مدیریت» است و قلب هر مدیریت «تصمیمگیری» و قلب هر تصمیمگیری «روشنبینی»ست و روشنبینی خود از پنج مجرا، پرورش که بینشآور است، آموزش که دانشآور است؛ تجربه که مهارتآور است؛ تزکیه که شهودآور است و مشاوره که تواناییآور است، بدست میآید و بدیهیست فقدان دو مجرای مهم «آموزش و تجربه» اختلالی در ساحت روشنبینی ایجاد میکند که آغاز بسیاری از خبطها و خطاهاست. اگرچه عاملان آن در تمام لحظاتِ عمل، نیتی غیر از خدمتهای بزرگ! نداشته باشند، چه آنکه امام صادق(ع) فرمود: جاهل آن میکند که مغرض؛ جاهل و مغرض یقیناً در نیّتشان یکسان نیستند؛ زیرا یکی نیّت ترمیم و بهبودی دارد و دیگری نیّت تخریب و نابودی... پس در نیّت متفاوتاند؛ اما در نتیجه عمل یکیاند و دلواپسی جامعه زنان «به ویژه نخبگان» آن همواره این است که سررشته مسائل زنان به دست مغرض بیفتد یا به دست جا
مقدمه
در موضوع زنان ما در حوزه جهانی با یک افراط و تفریط مبنایی و موضوعی و در حوزه داخلی و با یک افراط و تفریط روشی و موضعی مواجهیم.
افراط و تفریط در جامعه جهانی از نگاه به انسان و جهانی که در آن میزییَد به دست میآید. این افراط و تفریط حاصل آن است که یا حقیقت را پیدا نمیکنند یا اگر پیدا کردند، اعلام نمیکنند یا اگر اعلام کردند، دنبال نمیکنند؛ فلذا به میزان فروماندگی از حق به فرومایگی در باطل میپردازند. در جامعه جهانی، انسانمحوری و نه انسانیت محوری که اگر این میبود فوقالعاده بود، بلکه انسانمحور آن هم نه انسانِ «نوع محور»، که «خودمحور» پیجویی میشود. فلذا این تفرّدِ بر محور خود، تفرعنی به بار میآورد که موسای همه ارزشها باید برای بقای فرعون قربانی شوند. انسانِ اومانیسم در اثر همین تفرّد چنان تنها میشود که عاطفه با هم بودن، این نیاز جوشیده از درون، در بیرون از او تا حدّ همجواری دائم با حیوانات و بلکه همسری! با آنها پائین میآید و پاسخ خود را در این تنزل میجوید که خود فصل غمانگیزی از عصر ما و گفتمان غالب آن است و صد البته بیشترین تَبَعات حاکمیت این گفتمان اومانیستی در حوزه علوم انسانی و اجتماعیست؛ یعنی حوزه همان علومی که برای چگونه زیستن انسان نسخه میدهد واِلّا سایر علوم طبیعی و تجربی و ریاضی به خاطر اصول مستحکمی که بر آنها حکمفرماست، مجال قبض و بسطهای تئوریک را به هیچ تئوریسین و نظریهپردازی نمیدهد و بر اساس قوانین حاکم بر خود، بدون هیچ زاویه و زوالی جاری و ساری شده و با زبان قوانین با هستی تعامل میکنند و در این تعامل هم، ذرهای نه تخلف میکنند و نه تخلّف را میپذیرند؛ زیرا به گفته الکسیس کارل: قوانین طبیعت سرد و ساکت و خاموشاند اما به متخلّفین از آن، مجازات سنگین میدهند (انسان موجودی ناشناخته، الکسیس کارل).
زنان و حجاب
یکی از مهمترین آفات حوزههای فرهنگی- اجتماعی در بسیاری از جوامع و از جمله در جامعه ما گرفتاری در دامان افراط و تفریطهاست. در این میان موضوع زنان بیش از هر موضوع دستخوش این آفت شده است. لذا جامعه زنان بیش از همه، از بودن در کشاکش افراط و تفریط آسیب میبینند. افراط و تفریط مَعبرِ حضور و محلّ عبور جاهلان است و بیدلیل نیست که امام علی(ع) میفرماید: «ندیدم جاهل را مگر آنکه در حال افراط است و یا در حال تفریط». در حقیقت افراطکارها جاهلند و جاهلها افراطکار؛ اینان چون در کاری که بدان مشغول شدهاند، ورود علمی و تجربی ندارند و جامعیت موضوع را نمیشناسند و در چیستی و کران آن ناواردند، لذا در میدان ناآگاهی آنها، نطفه افراطها و تفریطها بسته میشود. اگر چه تدبیر شود به مدد انواع امدادها و با مکانیزم انواع کاتالیزورها این عدم آگاهی به آگاهی تبدیل شود. دلیل این موضوع هم ناگفته پیدا است؛ زیرا قلب هر سازمان و تشکیلاتی «مدیریت» است و قلب هر مدیریت «تصمیمگیری» و قلب هر تصمیمگیری «روشنبینی»ست و روشنبینی خود از پنج مجرا، پرورش که بینشآور است، آموزش که دانشآور است؛ تجربه که مهارتآور است؛ تزکیه که شهودآور است و مشاوره که تواناییآور است، بدست میآید و بدیهیست فقدان دو مجرای مهم «آموزش و تجربه» اختلالی در ساحت روشنبینی ایجاد میکند که آغاز بسیاری از خبطها و خطاهاست. اگرچه عاملان آن در تمام لحظاتِ عمل، نیتی غیر از خدمتهای بزرگ! نداشته باشند، چه آنکه امام صادق(ع) فرمود: جاهل آن میکند که مغرض؛ جاهل و مغرض یقیناً در نیّتشان یکسان نیستند؛ زیرا یکی نیّت ترمیم و بهبودی دارد و دیگری نیّت تخریب و نابودی... پس در نیّت متفاوتاند؛ اما در نتیجه عمل یکیاند و دلواپسی جامعه زنان «به ویژه نخبگان» آن همواره این است که سررشته مسائل زنان به دست مغرض بیفتد یا به دست جا
افراط و تفریط در مسائل زنان و حجاب