تعلیم و تربیت یکی از اساسیترین فعالیتهایی است که در طی یک فرایند نسل اول میکوشد تا قدرت آگاهی نسل بعد از خود را در همة زمینهها پرورش داده و آنها را برای برخورد با مسائل گوناگون آماده سازد. تعلیم و تربیت به مثابة جریانی است که باید در کنار آموزش دانش، قدرت تفکر را در فرد رشد دهد و تسلط او را بر محیط زندگی افزون کند. در آموزش و پرورش هم از علم صحبت میشود و هم از تفکر. هم پرورش عقلانیت مورد توجه است و هم از جنبه اجتماعی بودن انسان سخن به میان آمده است .
اهمیت تعلیم و تربیت تا بدانجا است که در جای جای قرآن مجید سخن از آن آمده است و متعالیترین تربیت که همان تربیت الهی است بارها مورد تأکید قرار گرفته است.
در طول تاریخ تغییر و تحولات بسیای در نحوة تعلیم و تربیت در جوامع متمدن صورت گرفته و تحت شرایط مختلف روشهای متفاوتی اتخّاذ شده است. با سیر تکاملی تمدنها و تغییرات آرام فرهنگها بسته به شرایط خاص جامعه روشهای تعلیم و تربیت نیز تغییر یافته است.
در قدیم مفهوم تعلیم و تربیت انتقال مهارتها و معلومات بود و روش عمده در تدریس آنها سخنرانی یا مطالعة کتابهای درسی به شمار میرفت و بعلت پیشرفت علوم مراکز دانشگاهی تمرکز خود را بر انتقال معلومات و اطلاعات معطوف کرده بودند. روش آموزش انتقال یکطرفة استاد به شاگرد بود و کاوشگری در این سیستم جایی نداشت اما امروزه تحولات چشمگیری در روشهای تعلیم و تربیت در جهان مشاهده میشود. جهت این تحولات بسوی پژوهشگری و تحقیق خود کودک به پیش میرود. در روشهای نوین از انتقال صرف خودداری شده و پیشنهاد میشود ساعتهای بیشتری را در دروس مختلف به کاوشگری اختصاص بدهند. این کار علاقة دانشآموز را به فراگیری مطالب افزون میکند و به پرورش مهارتهای فکری او نیز کمک خواهد کرد. باید گفت پرورش تفکر خلاق و نقاد در کودکان اساس تعلیم وتربیت جدید است.
در طی فرایند پژوهش دانش از تحقیقات خود کودک بدست میآید و خلاقیتهای او ظاهر میگردد. به تعبیر دکتر علی شریعتمداری «تعلیم و تربیت خود، تحقیق است». در این فرایند نقش معلم هدایت جریان تحقیق است و مستقیماً در پژوهش دخالت نخواهد کرد.
محور کار در آموزش و پرورش جدید تفکر است و تفکر محور یادگیری قلمداد میشود. در آموزش و پرورش نوین به مسائل ظاهراً کم اهمیتی توجه میشود که میتواند در نهایت اثرات بزرگ و مهمی در یادگیری و ازدیاد علاقه کودکان داشته باشد. بطور مثال در مدرسة اریبیا در انگلستان بچهها کفشهای خود را در بدو ورود به مدرسه در میآورند تا مانند خانه احساس راحتی کنند و یا در بعضی مدارس دانشآموزان بدون کیف بمدرسه میروند و رنج هر روزة حمل کیفهای سنگین را متحمل نمیشوند. در برخی از مدارس هم کلیة دروس بصورت داستانی به کودکان عرضه میشود تا با برانگیختن علاقه دانشآموز به جریان ارائه درس کمک شود و مطالب بهتر در ذهن کودک جای بگیرد. علاوه بر اینها تشویش و اضطراب دانشآموز به حداقل میرسد و میزان همدلی میان معلم و شاگرد به درجة بالایی افزایش مییابد. این موارد و موارد دیگر با پرورش قوة تفکر و ایجاد انگیزه و علاقه، یادگیری فعالانه را در دانشآموزان افزایش میدهد و حس جمعی گروه را نیز بالا میبرد.
نکته ها و توصیه های تربیتی کودکان
1 -آسیب های تربیتی ای که از جانب اولیا و مربیان به قصد تربیت و اصلاح رفتار و از روی دلسوزی و محبت به کودکان وارد می شود احتمالاً بیش از آسیب هایی است که از جانب دیگر عوامل صورت می گیرد !
2 -اگر می خواهید فرزندتان نسبت به مسئولیت های خود بی تفاوت نباشد حساسیت بیش از حد نسبت به مسئولیت های او نشان ندهید . ( سعی کنید ظاهراً بی تفاوت باشید تا او خود به تکالیف و وظایف خود حساس شود ) .
3 -برای رسیدن به اهداف تربیتی ، اگر می خواهید سریعاً به مقصودتان نائل آیید آهسته و تدریجی حرکت کنید .
4 - تربیت کردن ، رها کردن متربی از بستگی ها و وابستگی ها به سوی رشد و تعالی است و نه رام کردن و مطیع کردن او در دام خواسته ها ." یقبُضکَ عَمّا لک و یبسُطکَ فیما لَه " "قبض می کند تو را آنچه برای توست و رها می کند تو را در آن چه برای اوست. "
5 - آموزش راه های رسیدن به حقیقت مهم تر از خود حقیقت است . این راه ها را به کودک نشان دهید .
6 - مهارتِ سکوت غالباً بیش از مهارتِ حرف زدن ارزش اثرگذاری دارد . با مهارت سکوت پیام خود را به کودک برسانید .
7 - معمولاً پدر و مادر در اثر حمایت و محبت نمی توانند کودک را به قدر کافی به خود واگذارند. در محبت نمودن معتدل باشید ، زیرا ساختمانِ تربیتِ متعالی بر شانه های محبت متعادل بنا می شود .
8 -کودک در خانواده به خاطر مراقبت های افراطی و بایدهاو نبایدهاغالباً خودش نیست ، همه چیز را طوطی وار اقتباس می کند ؛ او به جای این که نقش بگیرد ، نقش بازی می کند . بنابراین اجازه بدهید کودک ، هنر خود بودن و خود شدن را در خود شخصاً کشف کند .
9 - یکی از ظرافت های هنر تربیتی این است که هرگز در هنگام تنبیه ، کودک را تا مرحله ای از پافشاری پیش نبریم که در آن خود را محکوم یافته تلقی کند،بلکه مقاومت مانع را چنان حساب کنیم که بتواند بر آن فائق آید و تنبیه ، ابزاری برای آگاهی باشد و نه برای ترس و تهدید.
10 - در برنامه های تربیتی باید پیام تربیتی به گونه ای طرح و ابلاغ گردد که مخاطب آن را یکی از پدیده های ذات خود حس کند .
11 - هر یک از افراد ، تربیتی درخور و شایسته با شخصیت و طبیعت خود دارند . از شبیه سازی و شبیه پروری پرهیز کنید .( "قُل کُلُّ یعمَل عَلی شاکِلّتِه " ؛ " بگو هرکدام به راه و روش خویش عمل کند.")
12 - هر چه محیط و زمینهیتربیت آماده تر باشد شرایط پذیرش پیام تربیتی مستعدتر و کاراتر است . آماده سازی عاطفی و درونی ، هنری بس عمیق تر از پیام دهی و اندرزگویی است .
13 - تربیت کودک الزاماً مبتنی بر تعامل بین طبیعت او و دنیای پیرامون است ؛ پس در این تعامل به اقتضای طبیعت و محیط او سهیم باشیم .
14 - هدف تربیت باید توسعه و گسترش ظرفیت درونی و قوه فهم کودک باشد و نه تحمیل و تزریق معلومات و محفوظات به او .
15 -در روش تربیتِ فعال ، مربی می کوشد تا خود را از نظر ذهنی و عاطفی در موقعیت متربی قرار دهد ، در حالی که در روش تربیت انفعالی ، مربی ، کودک را در موقعیت خود قرار می دهد . در روش تربیت فعال ، مربی مشوّق ابداع و خلاقیت است ، حال آن که در روش انفعالی ، مربی القا کننده و ایجاد کننده عادت صوری است .
16 - وظیفه اولیا و مربیان هموار ساختن مسیر رشد و تعالی کودک است و نه راندن یا کشاندن او به سوی هدف ؛ زیرا فرق است بین رشد" کنش گر" و رشد" کشانگر."
17 - تنبیه باید به قصد بیداری دل باشد و نه تهدید جسم ، پس تا از نتیجه بیدارسازی تنبیه مطمئن نشده اید اقدام به تنبیه نکنید .
18 - باید دانست که غالباً کودک علت آنچه را که شما عیب می دانید نمی داند،لذا قبل از سرزنش ، او را توجیه کنید تا فاصله ای بین فهم شما و او ایجاد نشود .
19 - رشد و پیشرفت به وسیله خود کودک و در یک پویشِ درونی صورت می گیرد و پدر و مادر و یا معلم و مربی تنها مددیار ، راهنما ، مدل نما ، محرک و مشوق او هستند و بس ؛ همانند دارو در کارتن ، طبیب در معالجه بدن و باغبان در پرورش گل !
20 – مانباید کودک را " دانش اندوز" بار آوریم ، بلکه باید او را در برابر صحنه ها و اشیایی قرار دهیم که خود بیندیشد و دریابد و گاه با احتیاط و بسیار مختصر او را راهنمایی کنیم تا به جای اندیشه آموزی ، اندیشه ورزی را پیشه کند .
21 - مربی باید بداند که اندرزها و درسهای اخلاقی وقتی اثر نیکو دارد که متربی شخصاً پذیرا باشد ، در غیر این صورت نه تنها بی فایده است ، بلکه نتیجه ای وارونه به دنبال دارد .
22 - مربی باید" تجارب تربیتی" را به جای اندرزهای کتابی و لفظی در معرض کودک به نمایش بگذارد تا او فرصتِ تجربهیواقعیت را در زندگی خود دریابد .
23 -کودک ، بسیاری از امور را که دیدنی نیست از راه دیده می آموزد ، مثل صدق و صفای درونی ، شرافت نفسانی ، نجابت اخلاقی و وقار معنوی و این آموزه های نادیدنی و ناگفتنی پایدارتر و عمیق تر از امور دیدنی است .
24 - در تربیت دینی باید پرورش حس مذهبی و تفکر دینی ، مقدم بر اطلاعات و دانش دینی باشد ؛ زیرا تربیت دینی یعنی زیستن طبق معتقدات دینی و نه صرفاً دانستن و حفظ کردن اطلاعات دینی !
25 - قبل از تمایل و تقاضای متربی ، از انتقال پیام تربیتی خودداری کنید ، به ویژه در تربیت دینی.
26 - حد فراگیری مفاهیم تربیتی هر کودک را ظرفیت هوشی و انگیزشی او تعیین می کند ، لذا از تحمیل و تراکم مفاهیم فراتر از ظرفیت او باید پرهیز کرد .
27 - در ارائه الگوی تربیتی مورد نظر سعی شود مواردی را مطرح کنیم که کودک به طور خود انگیخته به آنها نیاز دارد ، زیرا کودک به چیزی توجه می کند که در ترازِ رغبت اوست.
28 -کودکان باید نسبت به نوع رفتارهایی که از آنان انتظار داریم شناخت کافی داشته باشند ؛ این شناخت در میدان مشاهده حاصل می شود .
29 - تربیت هرگز در یک بُعد متمرکز نمی گردد بلکه همواره جنبه های عقلانی ، عاطفی ، اخلاقی ، اجتماعی ، جسمی ، علمی و .... در جامعیت بخشیدن به آن دخالت دارند .
30 - درون مایه های تربیت صحیح در طبیعت کودک وجود دارد و او باید از طریق خودیابی ، خودفهمی و خود رهبری ، آنها را در تعامل با محیطی سالم کشف و تقویت نماید .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 16 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله تعلیم و تربیت