فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نقش قرآن در زندگی بشری 22 ص

اختصاصی از فایلکو نقش قرآن در زندگی بشری 22 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

نقش قرآن در زندگی بشری

برای چیزی زیبایی و زینتی است و زینت قرآن صوت نیکو می‎باشد».

مقدمه:

قرآن کریم که زبان خداوند برای ما انسانهاست ،با ارزشترین کتاب در دنیاست، ما کتاب می خوانیم که از آن درس بگیریم آیا استادی بزرگتر از خداوند وجود دارد که بخواهد به انسانها درس زندگی بدهد؟

هرگز. زیرا قرآن کتابی است که خالق تمام هستی آن را برای هدایت ما انسانها بر پیامبران نازل فرموده است.

پس بدون شک کامل ترین کتاب در جهان است و چون کاملترین است حتماً در زندگی ما نقش حیاتی و پررنگ دارد.قرآن در زندگی انسان ها فقط مربوط به یکدوره نیست بلکه برای تمامی انسانها تاریخ همیشه تازگی دارد وارزشمند است.

- نقش قرآن در هدایت انسانها :

چون این کتاب از طرف خدوند برای راهنمائی انسانها وتوسط پیامبران الهی وبدون دخل وتصرف ودستکاری به ما رسیده است ،لذا می توان گفت که بهترین وسیله برای هدایت است.

خداوند بسیار دوست دارد که بندگانش به راه راست هدایت شوند به همین علت با زیبا ترین سخن ها ، آنان را به راه درستی وپاکی سفارش کرده وتمامی این راهنمائی ها را دراین کتاب زیبا ، نوشته است وپیامبران را مأمور کرده که سخنان زیبای او را به گوش ما انسانها برسانند.

پس قطعاً زیباترین سخن ها از طرف عزیزترین هر دو جهان یعنی خداوند وبوسیله گرامی ترین نفرات عالم یعنی پیامبران ، در دل ما انسانها اثر گزار خواهد بود.

- نقش قرآن در پیشرفت علمی انسانها :

انسانها امروزه به تجارب علمی وکشفیات بزرگی دست پیدا می کنند که وقتی به قرآن مراجعه

می نمائیم، می بینیم که راه وروش رسیدن به این اختراعات وابتکارات در قرآن مجید آمده است .قرآن آنقدر به علم ودانش اهمیت می دهدکه می فرماید: آیا برابرند آنان که می دانند وآنان که نمی دانند؟

مطابل بسیار زیادی در قرآن وجود دارد که وقتی آن را می شکافی دنیائی نامحدود از دانستنی ها را از آن خارج می نمائی.تمامی دانشمندان بزرگ جهان اعتراف می کنند که با وجود تمامی اختراعات خود، هنوز قطره ای کوچک از دریای بیکران علم الهی را کشف ننموده اند.

- نقش قرآن در تعلیم وتربیت :

قرآن بزرگترین کتاب تربیت افراد وجامعه است.در جاههای فراوانی از قرآن احترام به پدر ومادر وبزرگان ورعایت ادب واحترم آمده است.قرآن به ما انسانها آموخته است که راه زندگی بهتر با رعایت احترام به دیگران وقبول راهنمائی آنها امکان پذیر است. بزرگانی که تجربیات خود را به سختی بدست آورده اند وبه آسانی به هدیه می نمایند.

علم وسواد آموزی در قرآن آنقدر اهمیت دارد که پیامبر ما مسلمانان اسیران در مقابل با سواد نمودن مسلمان آزاد می کردند اسیران کافری را که در جنگ به اسارت در آمده بودند.

اسلام که کتاب قرآن را اساس کار خود می داند، علم ودانش را از گهواره تا گور سفارش می نماید وپیامبر بزرگ ما مسلمانان برآن تأکید می کند.

- نقش قرآن در یافتن راه سعادت :

بدون شک در این زمانه پیدا کردن راه درست ونادرست مشکل است.اما قرآن کریم بازبان شیرین بارها وبارها،راه سعادت وراه بدبختی را از هم جدا نموده است و به ما انسانها نشان داده است.

قرآن تلاش نموده است که به ما بگوید اگر می خواهی خوشبخت شوی ودر آخرت سعادتمند باشی ، از چه راهی باید حرکت کنی وچرا اگر گمراه شدی نا امید نشوی وبتوانی راه سعادت را پیدا نمائی.

زیرا قرآن راهی را پیش روی انسان می گذارد که خداوند بزرگ می خواهد ما در آن حرکت کنیم .راهی که نهایتاً به سعادت ختم می شود وانسانها می توانند در آن راه ، با خیالی آسوده حرکت نمایند.

- نقش قرآن در ایمان ما :

اگر هر کسی کاری آغاز نماید و به آن ایمان نداشته باشد،حتماً نا موفق خواهد بود.پس پایه شروع هر موفقیتی داشتن ایمان به آن کار است.

قرآن به زیبائی ودر جاهای مختلف ،سعی دارد که ایمان راسخ انسانها را به راه خود که همان سعادت هر دو جهان است،تقویت نماید.به همین خاطر بارها از نقش ایمان به عنوان پایه واساس موفقیت نام برده است وپشتکارانسانهارادررسیدن به موفقیت بسیارمهم می داند.

این نقش باعث شد که مسلمانان در صدر اسلام با نیروئی بسیار کم از نظر تعداد بر تعداد بسیار زیادی از کافران پیروز شوند.

- نقش قرآن در شادابی زندگی :

تجربه نشان داده است که هر کسی با قرآن دوست باشد، آن را بخواهد وبرای او ارزش قائل باشد قرآن کتابی است که جواب اعتماد اورا خواهد داد اورا تنها نمی گذارد ، در غم وشادی همراه اوست وشادابی ونشاط را برای او به همراه خواهد آورد.


دانلود با لینک مستقیم


نقش قرآن در زندگی بشری 22 ص

پیش نویس قانون جرایم علیه صلح و امنیت بشری 19 ژوئیه 1991

اختصاصی از فایلکو پیش نویس قانون جرایم علیه صلح و امنیت بشری 19 ژوئیه 1991 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

پیش نویس قانون جرایم علیه صلح و امنیت بشری 19 ژوئیه 1991

اشاره :

مسأله تدوین حقوق بین الملل کیفری، یعنی نظام حقوقی که قادر باشد نظم عمومی بین المللی را درمقابل بزهکاران تضمین نماید، از اواسط سده نوزدهم درمحافل دانشگاهی وانجمنهای علمی مطرح بوده است . فعالیتهای اتحادیه بین المللی حقوق کیفری وسپس اقدامهای جانشین آن، یعنی انجمن بین المللی حقوق کیفری که درقالب تدوین و ارائه طرحهای مختلف راجع به «قانون بین الملل جزا» و « اساسنامه دادگاه بین المللی کیفری » انجام شده ومی شود، گامهای اولیه مهمی دراین مورد محسوب می گردد .

وقوع دوجنگ جهانی اول و دوم به فاصله کمتر از بیست سال، قبل از هرچیز، بیان کننده آن بود که نظم عمومی بین المللی، یعنی صلح و امنیت در جامعه بشری، شدیداً آسیب پذیر است وبنابراین باید با تجهیز جامعه جهانی به ابزارهای بین المللی قانونی سرکوبگرانه، پیشگیرانه وبازدارنده، یعنی در واقع تهیه و تدوین سیاست جنایی بین المللی، نظم جهانی را از تعرضات وجرایم بین المللی جدید مصون داشت. بدین ترتیب، به موازات مطالعات و پیشنهادهای دانشمندان حقوق جزا و مصلحان اجتماعی و انجمنهای علمی، محافل رسمی بین المللی نیز فعالیتهای خود را در قلمرو ابزارمند و قانونمند کردن حمایت کیفری از صلح وامنیت جهانی آغاز کردند .

از نخستین تجربه ها و سندهای بین المللی عمده در زمینه محاکمه ومجازات بزهکاران بین المللی، اساسنامه های دادگاه نورنبرگ و دادگاه توکیو هستند که مأمور رسیدگی به جرایم جنگی وجرایم علیه بشریت، که در دوران جنگ دوم در اروپا و خاور دور ارتکاب یافته بود، شدند. سازمان ملل متحد، بلافاصله پس از تشکیل ، با استفاده از تجربه محاکمات واحکام دادگاههای بین المللی نورنبرگ و توکیو فعالیت خود را در قلمرو تدوین حقوق بین الملل جزا آغاز نمود . مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ابتدا این وظیفه را در دسامبر 1946 به « کمیته تدوین حقوق بین الملل » محول کرد؛ سپس به موجب قطعنامه ای کمیسیون حقوق بین الملل را که درنوامبر 1947 جانشین کمیته مزبور شده بود ، مأمور کرد تا فعالیتهای کمتیه را دردو قلمرو تدوین « قانون جرایم علیه صلح وامنیت بشری » از یک سو و «اساسنامه تشکیل دادگاه بین المللی کیفری » از سوی دیگر فعال تر کند و آن را ادامه دهد .

بدین ترتیب،با ایجاد سازمان ملل متحد اولاً کار « قانون نویسی » وتدوین قواعد و مقررات کیفری در سطح بین المللی بصورت رسمی آغاز ووارد مرحله عملی و فعالی گردید،و ثانیاً کلیه کشورهای عضو سازمان مزبور دراین کار سهیم شدند . این خود همزمان نقطه قوت وضعف در قلمرو تدوین قواعد و مقررات حقوق بین الملل کیفری محسوب می شود : نقطه قوت، از آن جهت که آن دسته از قواعد و مقررات کیفری که ازاین طریق به تصویب کلیه اعضای سازمان ملل متحد- یعنی در واقع کل جامعه بشری- برسد، از حمایت همه آنها درعمل واجرا برخوردار خواهد بود وبنابراین احتمال محاکمه ومجازات واقعی ومؤثر بزهکاران بین المللی نیز قوی خواهد شد؛ نقطه ضعف، از آن جهت که تفاوتهای موجود درنظامهای سیاسی- عقیدتی حاکم بر کشورهای عضو سازمان ملل متحد و تفاوت دیدگاه آنها درمسائل مختلف جهانی،موجب می شود تا تصویب قواعد ومقررات مزبور، یعنی در واقع تحقق اجماع پیرامون مفاد قانون بین الملل جزا واساسنامه دادگاه بین المللی کیفری، با مشکلات زیادی روبرو گردد. همین موضوع سبب شده است تا کار تدوین پیش نویسهای مربوط به قواعد مقررات کیفری حقوق بین الملل عمومی در کمیسیون حقوق بین الملل به کندی پیش رود وبا گذشت نیم قرن از مأموریت کمیسیون مزبور در این قلمرو، پیش نویس قانون جرایم علیه صلح وامنیت بشری در دو هزارو دویست وچهل ویکمین اجلاس آن در 19 ژوئیه 1991 بطور « موقت » به تصویب اعضای آن برسد .

این پیش نویس دارای 26 ماده ومشتمل بردو بخش است : بخش نخست شامل چهارده ماده است که در واقع اصول کلی « حقوق بین الملل جزای عمومی » را احصاء وتعریف می کند ؛ بخش دوم شامل دوازده ماده است که به احصاء انواع جرایم موضوع این پیش نویس وتعریف هریک از آنها می پردازد. این مواد، در واقع محتوای « حقوق بین الملل جزای اختصاصی » را تشکیل می دهد. بدین ترتیب ، جرایم پیش بینی شده دراین پیش نویس محدود به چارچوب مأموریتی است که مجمع عمومی در فردای تأسیس سازمان ملل متحد به کمیسیون حقوق بین الملل داده است؛ یعنی تدوین « جرایم علیه صلح جهانی وامنیت بشری » با الهام از اساسنامه، آیین دادرسی، محاکمات، احکام وتجربه های قضایی دادگاههای بین المللی نورنبرگ و توکیو. دراین پیش نویس، مجازات هریک ازجرایم- بماند آنچه در قوانین جزایی داخلی معمول است- درماده مربوط تعیین وپیش بینی نشده است بلکه گزارشگر ویژه آقای دودوتییام، طی پیش نویس مجزایی موسوم به « پیش نویس ماده Z » ، مجازات یا مجازاتهای این قبیل جرایم را مشخص کرده است، زیرا طرح همزمان بحث مجازات ویا مجازاتها با بحث پیرامون تعیین و تألیف خود « جرایم علیه صلح وامنیت بشری » سبب می شد که مأموریت کمیسیون، به لحاظ تشتت شدید آراء اعضای کمیسیون حقوق بین الملل به نمایندگان دولتهای عضو سازمان ملل متحد ودر واقع معرف دیدگاههای دولت متبوع خود راجع به نوع ومیزان مجازاتها هستند کار تدوین وتنظیم خود پیش نویس جرایم مزبور را بیش ازاین طولانی وعملاً غیر ممکن سازد .

اگرچه پیش نویس مذکور بصورت موقت درکمیسیون حقوق بین الملل به تصویب رسیده است، لیکن باید گفت که با توجه به فضای سیاسی بین المللی بعد از جنگ جهانی دوم، این خود گام مهمی در جهت قانون نویسی و « قانون گذاری بین المللی کیفری » محسوب می شود وامید می رود با پایان گرفتن جنگ سرد وتعدیل تنشهای بین المللی وآغاز فضای جدید سیاسی بین المللی، سازمان ملل متحد ودولتهای عضو آن به توافق وانگیزه بیشتری فرآیند تدوین قواعد و مقررات ماهوی وشکلی بین المللی کیفری را که تضمین کننده « نظم عمومی بین المللی » است، فعالتر وپویاتر سازند .

مجله حقوقی با انتشار متن انگلیسی پیش نویس مذکور به همراه ترجمه فارسی آن،امیدوار است گامی در جهت آشنایی هرچه بیشتر علاقه مندان مطالعه دراین زمینه ودست اندرکاران امور کیفری برداشته باشد . مجله حقوقی

بخش نخست

فصل نخست : تعریف وتوصیف

ماده 1 : تعریف

جرایم ( حقوق بین الملل ) که دراین قانون تعریف شده اند، جرایم علیه صلح وامنیت بشری محسوب می شوند .

ماده 2 : توصیف

توصیف هر فعل یا ترک فعل به عنوان جرم علیه صلح وامنیت بشری ربطی به حقوق داخلی ندارد . قابل مجازات بودن یا نبودن یک فعل یا ترک فعل در حقوق داخلی ، تأثیری براین توصیف ندارد .


دانلود با لینک مستقیم


پیش نویس قانون جرایم علیه صلح و امنیت بشری 19 ژوئیه 1991

اهمیت و ضرورت بخش کشاورزی نقش آن در رشد و توسعه جوامع بشری 41 ص

اختصاصی از فایلکو اهمیت و ضرورت بخش کشاورزی نقش آن در رشد و توسعه جوامع بشری 41 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 40

 

اهمیت و ضرورت بخش کشاورزی نقش آن در رشد و توسعه جوامع بشری

چکیده

امروزه با افزایش تولید کشاورزی به جهت رفع نیازمندی های رو به رشد جمعیت در حال گسترش ، نگرانی در مورد آینده تامین غذا برای مردم مطرح گردیده است . آلودگی های آب ، خاک ، هوا و فرسایش خاک ، مقاومت آفات به سموم و گسترش کود شیمیایی سبب گردیده تا به جهت حفظ منابع به گذشته و کشت های صنعتی برگردیم . زراعتی که به هر صورت در عین پایین بودن بازده سلامتی آتی بشر را تضمین می کند . در این جا درصدد هستیم تا با اشاره به شیوه هایی نظیر دام- مرتع ، جنگل زراعی ، مبارزه بیولوژیک و استفاده از گیاهان تراریخته به جهت حفظ شرایط اکولوژیکی زمین گام های مثبتی را برای بهبود وضعیت کره خاکی برداریم .

از طرفی در بخش انتهایی درصدد هستیم تا نقش پایداری کشاورزی را در روستا ها که بخش مولد جامعه بوده و بالاترین ارتباط را با زراعت دارند مطرح کرده و بررسی نماییم.

مقدمه:

لغت پایدار بر شرایط یکنواخت و با ثبات دلالت دارد. شرایط یکنواخت افق های دور دست را در بر می گیرد. عدم شناخت و اطلاعات کافی و فقدان تفاهم در مورد منابع ، آب و هوای جهان و تنوع آن ، تکنولوژی آینده ، نقش مردم در کشاورزی و رابطه کشاورزی با محیط باعث شده است که پیش گویی در رابطه با آینده کشاورزی مشکل باشد.

کشاورزی پایدار نوعی کشاورزی است که در جهت منافع انسان بوده، کارایی بیشتری در استفاده از منابع دارد و با محیط در توازن است. به عبارتی کشاورزی پایدار باید از نظر اکولوژیکی مناسب ، از نظر اقتصادی توجیه پذیر و از نظر اجتماعی مطلوب باشد (-کوچکی ، عوض 1382)

رشد بخش کشاورزی به عنوان بستری برای کسب اهداف توسعه در کشورهای در حال توسعه امری ضروری قلمداد می شود . در میان اهداف مورد نظر ، بهبود و تقویت رشد اقتصادی و کاهش فقر، بهبود امنیت غذایی و حفظ منابع طبیعی بسیار مهم هستند.

کاهش فقر از طریق رشد اقتصادی

در کشورهای کم درآمد ، بخش کشاورزی به دلیل گستردگی و پیوند های قوی با سایر بخش های اقتصادی ، به عنوان موتور و محرک اولیه رشد اقتصادی عمل می نماید. کشاورزی در این کشورها بیشترین سهم نیروی کار را به خود اختصاص داده و با 68 درصد اشتغال و 24 درصد تولید ناخالص داخلی جایگاه ویژهای دارد. اغلب جمعیت فقیر به طور مستقیم به این بخش به این بخش وابسته بوده و از طریق کشاورزی گذران زندگی میکنند . افزایش میزان بهره وری در بخش کشاورزی باعث ارزان تر شدن مواد غذایی شده و کمک قابل توجهی به اقتصاد خانوارهای فقیر می کند . همچنین کشاورزی نوین با اشتغال بیشتر در واحدهای فرآوری همراه شده و عرضه ی خدمات و نهاده های بیشتری را در بازار به دنبال دارد . این روند به شکل غیر مستقیم به ایجاد اشتغال در مزارع منجر خواهد شد.

به این ترتیب بخش کشاورزی به طور مستقیم از طریق تولید بیشتر و صادرات و به صورت غیر مستقیم از طریق افزایش تقاضا برای خدمات و کالاهای صنعتی در جوامع روستایی ، به رشد اقتصادی کمک نموده و در نتیجه موجب خلق فرصت های شغلی جدید می گردد.

رشد در بخش اقتصادی نتایج مثبتی بر " فقرزدایی" به خصوص در مناطق روستایی دارد و ذکر این نکته نیز ضروری است که روند کاهش فقر شهری را می توان از طریق رشد بخش روستائی ، به ویژه در بخش کشاورزی تسریع کرد. به طور کلی رشد کشاورزی به صورت غیر مستقیم به بهبود وضعیت خانوارهای شهری و روستائی کمک کرده و با افزایش دستمزدها، کاهش قیمت مواد غذایی و تقاضای بیشتر برای کالاها و خدمات واسطه ای همراه می شود. این پدیده به ترغیب و توسعه ی فعالیت های زراعی ، افزایش سرمایه های تولیدی به قشرهای زحمت کش و بهبود کارایی بازار عوامل خواهد انجامید . یک مطالعه در سال 1997 پیرامون 35 کشور نشان داد که یک درصد افزایش تولید ناخالص داخلی سرانه ی کشاورزی ، 1.61 درصد افزایش در درآمدهای سرانه ی 20 درصد فقیرترین قشرهای جمعیت را به همراه خواهد داشت.

اهمیت کشاورزی در کشاورزی در کشورهای در حال توسعه از بعد تاریخی ، در فرآیند توسعه ، سهم کشاورزی در تولید و نیروی کار کاهش می سابد. این فرآیند باعث شده تا برخی کارشناسان توسعه ، بخش کشاورزی را به عنوان یک عامل فرعی در راستای توسعه به شمار آورند. از این رو کاهش فرآورده ها و نیروی کار این بخش را می توان ناشی از سیاست های تبعیض آمیز (یک سو نگر) داخلی و سازو کارهای تجارت بین الملل دانست. بخش کشاورزی ، به عنوان محرک رشد اقتصادی ، به ویژه در کشورهای در حال توسعه ی فقیر مطرح بوده است و "کشاورزی" نقش مهمی در تولیناخالص داخلی و اقتصاد


دانلود با لینک مستقیم


اهمیت و ضرورت بخش کشاورزی نقش آن در رشد و توسعه جوامع بشری 41 ص

تحقیق در مورد نهادهای غیر دولتی حقوق بشری در ایران

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد نهادهای غیر دولتی حقوق بشری در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نهادهای غیر دولتی حقوق بشری در ایران


تحقیق در مورد نهادهای غیر دولتی حقوق بشری در ایران

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه52

فهرست مطالب

بند ج) ساختار کمیسیون حقوق بشر اسلامی

 

1) هیأت مؤسس:

 

3) کمیته‌های اصلی چهارگانه:

 

  1. کمیته علمی:
  2. کمیته مراقبت و پیگیری داخلی:
  3. کمیته امور زنان:
  4. دبیرخانه، ادارات و نهادهای تابعه:
  5. کمیته مراقبت و پیگیر خارجی:

 

1) جایگاه قانونی کمیسیون حقوق بشر اسلامی

 

2) استقلال کمیسیون

 

4) کثرت گرایی

 

3) پاسخگو بودن

 

5) حوزه فعالیت

 

هـ) جمع بندی

 

گفتار دوم: دیگر نهادهای حقوق بشری مطرح در جمهوری اسلامی ایران و نهادهای وابسته به حکومت

 

بند الف: کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی

 

در دهه دوم انقلاب با وجود دیدگاه منفی نسبت به مقوله حقوق بشر به عنوان ابزار سیاسی جناح غرب و نیز حساسیت‌های سیاسی و اجتماعی نسبت به نهادهای اینچنین ضرورت تشکیل چنین نهادی در کشور به دلایلی که ذیلاً می‌آید احساس گردید که متعاقباً منجر به تشکیل کمیسیون حقوق بشر اسلامی گردید.

 

  1. تداوم اعمال رویه نظارت بین‌المللی بر وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران توسط ساز و کار نظارتی کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد و استمرار صدور قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران، که همه ساله در دو نوبت، در کمیسیون حقوق بشر و مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب می‌رسید و طی آن در کنار سایر مسایل مطرح شد، عنوان می‌شد که جمهوری اسلامی ایران فاقد ساز و کار نهاد ملی برای ارتقاء و حمایت از حقوق بشر است.
  2. وجود تفکری در نظام قضایی کشور مبنی بر ضرورت تأسیس نهادی بر مبنای اسلام (که اولین بار در زمان شورای عالی قضایی، به ریاست آیت ا... موسوی اردبیلی مطرح شد.)
  3. اولین حرکت عملی در مجلس شورای اسلامی دوره چهارم، در سال 1373، انجام گرفت که با پیشنهاد دکتر رجایی خراسانی نماینده وقت مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، بحث تشکیل کمیته‌ای تحت عنوان «کمیته حقوق بشر» به عنوان کمیته فرعی و زیر مجموعه کمیسیون سیاست خارجی مجلس، با هدف نظارت بر چگونگی رعایت حقوق بشر توسط ضابطین دادگستری زندان‌ها و نیز کم کردن فشارهای بین‌المللی موجود در زمینه حقوق بشر مطرح گردید که در ابتدا شرح وظایفی برای آن نوشته شد و تصویب گردید که بایستی موجودیت کمیته مذکور، به تصویب هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی برسد متعاقباً این طرح از سوی هیأت رئیسه وقت مجلس، رد شد و این طرح عملاً ناکام ماند.
  4. بعد از اتمام اجلاس کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد در سال 1373 (اجلاس پنجاهم)، آقای ولایتی وزیر وقت امور خارجه، با ارسال نامه‌ای به آقای یزدی، رئیس وقت قوه قضائیه، با مورد اشاره قرار دادن تداوم بحث نظارت و عدم وجود نهاد داخلی مستقل برای ارتقاء و حمایت از حقوق بشر و با توجه به مطرح شدن بحث نهادهای ملی حقوق بشر در سطح

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نهادهای غیر دولتی حقوق بشری در ایران

پایان نامه تحقیق در باب فاهمه بشری

اختصاصی از فایلکو پایان نامه تحقیق در باب فاهمه بشری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه تحقیق در باب فاهمه بشری


پایان نامه تحقیق در باب فاهمه بشری

فصل اول : درباره انواع مختلف فلسفه

 1-فلسفه اخلاق1 یا علم طبیعت انسان را می توان به دو روش متفاوت مورد بحث و بررسی قرار داد که هر کدام از این روش ها دارای مزایای خاص خود می باشد و می تواند در سرگرمی،تعلیم و اصلاح نوع بشر سهیم باشد . روش اول به این نکته توجه دارد که انسان اساسا برای عمل آفریده شده و همانطور که به اندازه خود از ذوق و احساس مانطباع می شود،بسته به ارزشی که امور مزبور دارندو بر مبنای ظاهری که خودرادرآن نمایان می سازند، به یک امر مبادرت و از امر دیگر اجتناب می ورزد . از آنجا که فضیلت به عنوان پر بهاترین امور محسوب می شود، این دسته از فلاسفه آن را بارنگهای دلپذیر رنگ آمیزی کرده و از شعر و فن فصاحت استعانت می جویند وموضوع خویش را با سبکی روان مورد بررسی قرار می دهند تا به گونه ای شایسته رضایت قوه خیال را برآورده ساخته و عواطف و احساسات را مجذوب خود سازند .آنها برجسته ترین شواهد و موارد را در زندگی عادی انتخاب می کنند و خصوصیات متضاد را به گونه ای مناسب با هم مقایسه می کنند و ما را با ارائه چشم اندازی از جلال ، شکوه و سعادت شیفته راه فضیلت و تقوی نموده ، گام هایمان را باارائه سالم ترین احکام و برجسته ترین نمونه ها در مسیر مستقیم قرار می دهند . و حس تشخیص فرق بین فضیلت و رذیلت را درما ایجاد می کنند و عواطف ما را بر می انگیزند و آنها را متعادل می کنند،بنابراین آنها می توانند دلهای مارا به سمت عشق به نجابت و شرافت واقعی معطوف ساخته و می اندیشند که نتیجه نهائی زحمات خویش را یافته اند.

2-دسته دیگر فلاسفه انسان را بیشتر موجودی عاقل می دانند تا فاعل،و در شکل

دادن به فاهمه بیشتر تلاش می کنند تا در پرورش رفتارهای او .آنها طبیعت انسان را به عنوان یک موضوع تفکر تلقی می کنندوبایک موشکافی ظریف آن را مورد بررسی قرار می دهند تا اصولی راکه قوه فاهمه را نظام می بخشد ،عواطف ما را برانگیخته، و باعث می شوند تا شیء یا عمل و یا رفتار معینی را تصدیق یا سرزنش کنیم.آنان این مسئله را انتقادی به همه ادبیات می دانند ،چرا که فلسفه هنوز شالوده اخلاقیات و استدلالات و نقادی راجدای مشاجرات و منازعات، استوار نساخته ،و همیشه ازاموری مانند صدق و کذب ،فضیلت و رذیلت ،زیبایی و زشتی سخن می گویدوحال آنکه هنوز نتوانسته منشأ این تمایزات را تعیین کند. آنها در راه این وظیفه خطیر می کوشند و هیچ مشکلی نمی تواند آنها را از این وظیفه بازدارد ؛ اما ابتدا از مواردجزئی شروع نموده تابه اصول کلی می رسند وهمین طور تحقیقات خود را به سمت اصول کلی تر به پیش می برند و از پای نمی نشینند تا به مبانی واصولی نائل آیندکه درهرعلمی همه حس کنجکاوی انسان ارضاءکند.گرچه تحقیقات آنهابرای خواننده عوام انتزاعی ومبهم است، هدف آنها بیشتر جلب رضایت علما ودانشمندان است؛واگر بتوانند برخی حقایق پنهان را که برا ی تعلیم نسل آینده مفید است کشف نمایند به قدرکافی جبران زحماتی راکه درسرتاسرعمرخویش متحمل شده اند می بینند .

3-مسلم است که همیشه فلسفه روان وآشکار1 نزد عامه مردم بر فلسفه دقیق و دشوار2 برتری دارد وبسیاری این سبک فلسفه راتوصیه می کنند نه تنها به خاطر اینکه موردپسند آنهاست بلکه به این دلیل که مفیدترازنوع دیگر فلسفه است.این نوع فلسفه با زندگی انسان بیشترسروکاردارد، عواطف قلبی و احساسات راشکل می بخشدو با لمس اصولی که انسانها را به جنب وجوش وامی دارد ، رفتارآنها را اصلاح نموده ، به کمال مطلوبی که خودآن راتوصیف می کند نزدیکتر می سازد. در مقابل ، فلسفه پیچیده و دشوار مبتنی براستعدادهای درخشان است ،که

1-easy and obvious philosophy

2- accurate and   abstruse   philosophy

درحوزه معاملات وفعالیتها نمی تواندراه یابد؛آنگاه که فیلسوف از پرده بیرون می

آید و به روز روشن بر می گردد،آثار آن محوشده واصول آن به سادگی قادربه تأثیربر رفتاروکردار انسان نخواهد بود . احساسات قلبی ما هیجانات ناشی از اشتیاق و برآشفتگی عواطف و علایق ما تمام نتایج آن را نابود می سازد و فیلسوف دانشمند را صرفا درحدیک فرد عامی تنزل می دهد .

4-بایداعتراف کردکه ماندگارترین وسزاوارترین شهرت ازآن فلسفه ساده بوده و به نظرمی رسد حکمای مباحث نظری که تاکنون به دلیل جهالت مردمان عصر خود و به میل آنها تنها از شهرتی لحظه ای لذت برده اند،لکن نتوانسته اند از شهرت و آوازه خویش برای آیندگان که نسبت به آن مردم معقول ترند،حمایت کنند. یک فیلسوف فرزانه به سادگی در استدلالات ظریف خود دچار اشتباه می شودوهر اشتباه لزوما خطای دیگری رادربردارد.درحالی که او بر نتایج کار خود اصرار می ورزد وازاینکه هیچ کدام ازنتایج بدست آمده وی، به سبب اینکه غیر معمول بوده و یا خلاف عرف است، مورد قبول واقع نمی شود، هراسی ندارد. اما فیلسوفی که هدفش نمایاندن (محتوای) عقل سلیم یاشعور بشر، به شکلی زیبا وجالبتر است ،اگر احیانا دچار خطا شود، از آن فراتر نمی رود . لکن بایاری عقل سلیم به محض گرایش عقاید و نظرات طبیعی ذهن ، به راه راست برمی گردد وخود را از گرفتاری در هر توهم خطرناکی مصون نگه می دارد. شهرت سیسرون1 اکنون نیز باقیست اما شهرت ارسطو2 دیگر کاملا فروریخته، نام لابرویر3هنوز پرآوازه و باقیست .اما شکوه وجلال مالبرانش4 تنها در میان ملت و عصر خودش بودآثار ادیسون5 شاید با لذت تمام مورد مطالعه قرار گیرد در حالی که لاک6 کاملا به دست فراموشی سپرده شده .

فیلسوف محض شخصی است که معمولا کمتردردنیا مورد قبول واقع می شود .

1- Cicero                               2- Aristetle                 3- La Bruyere

4- Malebranche                   5- Addison                 6- Locke

زیرا مردم فکرمی کنند که وجود او نه سود و نه لذتی، برای جامعه ندارد ،در حالی که به دوراز ارتباط با دیگران به سر می برد و به همان نسبت که کاملا غرق

در اصول و اندیشه های خویش است از ادراک آنها هم فاصله دارد . از طرف دیگر کسی که جاهل محض باشد ازارزش کمتری برخورداراست ودریک عصروملتی که علوم درآن به شکوفایی رسیده هیچ چیز مسلم ترازاین نیست که انسان رامطلقا نسبت به اینگونه سرگرمی های اصیل بی ذوق پنداریم واین نشانه کوته فکری است .کامل ترین شخص کسی است که بین حداکثر افراط ونهایت تفریط قرار گرفته . توانمندیهای خودرامتعادل نموده،اهل کتاب،معاشرت ومعامله باشد،درمحاورات آن بصیرت و ظرافتی را که برخاسته از گفتاری مؤدبانه است دارا باشدو درمعامله و کسب نیز آن صداقت و دقتی را که ناشی ازیک فلسفه درست و صحیح است رعایت کند . برای پرورش و ازدیاد چنین شخصیتهای فاضلی چیزی مفیدتراز این نیست که یک سبک ومنش ساده و روان که چندان هم مانطباعاز مسائل زندگی نباشد ایجاد کنیم که درک آن مستلزم پشتکار فراوان و یا انزوا گردد و دانش پژوهان را با انبوهی ازاحساسات عالی واحکام آموزنده که برای هر پیشامدی درزندگی انسان قابل استعمال است ،به میان نوع بشربرگرداند.با چنین نظامی تقوی دلپذیرتر،علم پسندیده ، شراکت و همنشینی آموزنده و گوشه نشینی و انزوا موجب سرگرمی می شود. انسان موجودی عاقل است ، پس به همین خاطر تغذیه و خوراک مطبوع روح او علم است . اما مرزهای فاهمه در انسان چنان محدود است که در این مورد به خصوص یا در حوزه تحصیل و فراگیری کمتر انتظار می رود که رضایت چندانی حاصل شود . همان اندازه که انسان موجودی عاقل است اجتماعی نیزمی باشداما نه می تواندهمیشه از همنشینی های موردپسندوسرگرم کننده لذت ببردو نه اینکه میل و رضایت مناسب را نسبت به همنشینی با دیگران حفظ کند . همچنین انسان موجودی پر جنب و جوش است و به سبب دارا بودن چنین خویی و به اقتضای

نیازهای متنوع زندگی خویش ناگزیر به انجام شغل یاحرفه ای است.اما انسان نیاز به مقداری استراحت فکری دارد و پیوسته نمی تواند جسم و روح خود را به کار بندد. پس چنین به نظر می رسد که طبیعت برای نوع بشر یک زندگی درهم آمیخته و مفیدرا عرضه می کند. ونوعی هدایت تکوینی در نهاد آنها قرارداده تا مجال چیرگی به هیچ کدام ازتمایلات داده نشودتاآنهارا ازسایرمشاغل و تفریحات باز دارد . طبیعت به انسان توصیه می کند اشتیاق خود را صرف علم کند اما علمی که انسانی بوده وبرای مثال مستقیما به فعالیت های اجتماعی و جامعه مربوط باشد .طبیعت مارا از تفکرات پیچیده و دشوار و بررسی های ژرف نهی می کند . و مارا به هنگام ارتباط با دیگران با مالیخولیای افسردگی که حاصل آن است ،تنبیه می کندوبا تردید بی پایانی که دیگران برای ما به ارمغان می آورند و با عدم رغبتی که مردم نسبت به کشفیات ادعایی ما نشان خواهند داد به شدت مجازات می کند .طبیعت به انسان توصیه می کندکه فیلسوف باش اما در عین فیلسوف بودن انسان نیز باش.

5-اگر اکثریت مردم مدعی ترجیح فلسفه ساده به فلسفه دشوار و دقیق بودند بدون اینکه آن را مورد نکوهش یا تحقیر قراردهند ،شاید رعایت رأی اکثریت و آزاد گذاشتن اشخاص برای لذت بردن از میل و احساس خود بدون هیچ مخالفتی کار نادرستی نبود . ولی همان طور که اغلب موضوع از آنچه که هست پا را فراتر می نهد تا جائی که تمام استدلالات دقیق و یا آنچه که اصطلاحا مابعدالطبیعه1 نامیده شده،کاملا مردود شمرده می شود . اینجاست که ماباید اقدام به رسیدگی کنیم و بدین مطلب توجه کنیم که چه چیزی از سوی آنان مورد بهانه قرار گرفته.

ابتدا باید این مسئله را توضیح داد که یک مزیت عمده فلسفه دقیق و پیچیده یا انتزاعی خدمتی است که در حق فلسفه آسان و انسان دوست انجام می دهد.فلسفه آسان بدون فلسفه انتزاعی هرگز به آن درجه کافی از دقت و ظرافت در احساسات ،احکام و براهین خود نخواهد رسید . جملات ادبی چیزی نیستندجز

1- metaphysics                            

تدریج این نبوغ در میان همه جامعه سرایت کرده و درستی و دقت مشابهی را در هر هنر و شغلی ارائه می دهد . سیاستمدار دوراندیش جسارت بیشتری را در تقسیم بندی و توازن قدرت کسب خواهد کرد ، حقوقدان روش های بیشتر و اصول بهتری در استدلالات خویش بدست خواهد آورد ، سردار لشکر در نظام تصاویری از حالات و موقعیت های مختلف زندگی انسان که با احساسات مختلفی مانندستایش یا نکوهش،مدح یا تمسخر،بر مبنای کیفیات امور الهام بخش ماهستند . هنرمندی در کار هنر شایستگی بهتری برای رسیدن به موفقیت دارد که علاوه بر دارا بودن میلی لطیف و انتقال سریع دارای شناختی دقیق از ساختار درونی ، طرز کار فاهمه 1و کنش هوای نفس باشد و انواع گوناگون عواطف را که فرق بین و نیکی و پلیدی را تشخیص می دهد، بشناسد.هر قدر این تحقیق و کاوش درونی مایه زحمت بشود، برای کسانی که با موفقیت به توصیف ظاهروآشکار زندگی و شیوه های آن می پردازند واجب و ضروری به نظر می رسد. کالبد شکافی زشت ترین و زننده ترین چیزها را در مقابل چشمان ما قرار می دهد.اما این علم برای نقاش هنگام ترسیم اندام ونوس و یا هلن مفید است . هرچندکه نقاش غنی ترین رنگهای هنرش را به کار می برد و به چهره هایش زیباترین و دلپذیرترین حالات را می بخشد اما با وجوداین بایدتوجه خویش رابه ساختار درونی بدن انسان ، وضعیت ماهیچه ها ، ساختار و ترکیب استخوانها و فایده و شکل هر اندام معطوف کند . در هر حال دقت وظرافت برای زیبایی مفید است و استدلال صحیح هم برای احساس لطیف . چه زشت است که با تحقیر کسی شخص دیگری را بستاییم .

به علاوه اگر در هر هنر یا حرفه ای، حتی آن حرفه هایی که ارتباط بیشتری با زندگی و فعالیت ها دارند بنگریم ، آن روح دقت ،به هر نحوی که بدست آمده باشد ، آنها را به حد کمال نزدیکتر می کند و همه را هر چه بیشتر به خدمت خواسته های جامعه درمی آورد؛ اگر چه یک فیلسوف ممکن است بدون غوغای

1-understanding

کسب و کار زندگی کند، اما اگر کسانی نبوغ فلسفی را به دقت پرورش دهند به

آموزشی خود نظم بیشتری خواهدیافت و در طرح ها و برنامه ها ی خود و اجرای آنها احتیاط بیشتری خواهدنمود . ثبات حکومت های مدرن بیش از حکومت های باستان و دقت و درستی فلسفه جدید بیش از فلسفه قدیم پیشرفت نموده و احتمالا باز هم به همین نسبت پیشرفت خواهد کرد .

6-اگر سودی در تکرار این مباحث نبود جدای از رضایتی که نصیب حس معصوم کنجکاوی می شد باز هم نمی بایست به دلیل اینکه تنها ماحصل آ ن لذت های ناچیز، سالم و بی زیانی است که به نوع بشر عرضه شده، مورد تحقیر واقع شود . بی نقص ترین و شیرین ترین راه زندگی طریق علم و یادگیری است وهرکس که بتواندمانعی را از سر راه بردارد یا چشم انداز تازه ای در آن بگشاید باید به عنوان شخصی که بانی خیر برای نوع بشر است ارج نهاده شود. گرچه ممکن است این تحقیقات ،سخت و توانفرسا به نظر آید اما این اندیشه ها و اذهان هم مانند جسم برخی از افراد که با تمرینات سخت نیرومند و شاداب می شود نیاز به ممارسات متعدد دارد تا عموم مردم از آنچه که ممکن است طاقت فرسا و پرزحمت باشد لذت ببرند . بدون تردید تیرگی برای ذهن نیز مانند چشم رنج آوراست .لکن واضح نمودن ابهامات و به عبارتی روشنی بخشیدن به ظلمت که با مشقت همراه است قطعا باید نشاط آور و لذت بخش باشد.

اما این تیرگی و ابهام در فلسفه عمیق و پیچیده نه تنها به خاطر پرزحمت بودن و ملال آور بودن آن ، بلکه به این خاطر که لاجرم منشأ نادرستی و خطاست مورد اعتراض واقع شده . بدون تردید دقیق ترین و موجه ترین ایراد در اینجا بربخش مهمی از فلسفه اولی1 وارد است، و آن این است که این مباحث را نمی توان به درستی یک علم دانست . بلکه یا برخواسته از تلاشهای بی ثمر و خودخواهی انسان درموضوعاتی است که کاملا دوراز دسترس فاهمه رسوخ نموده و یا ناشی از خرافات عوامانه است که به خاطر ناتوانی در دفاع از خویشتن در میدان ،این

1- metaphysics

خاربنهای نامرئی را برای پوشاندن و یا پنهان کردن ضعف خویش سپر قرار می

هند. این دزدان، از دشت رانده شده و به بیشه گریخته شده اند و در کمین اند تا ناخوانده به هر قسمت بی حفاظی از ذهن وارد شده تا با وحشت و تعصب مذهبی نیروی فکری را از پای در آورند . قوی ترین رقیب اگر لحظه ای درنگ کندموردظلم وتعدی واقع می شود وچه بسیار کسان که با بزدلی و حماقت خود دروازه های ذهن خویش را به روی دشمن بازمی کنند و با رضایت و رغبت و کرنش و اطاعت او را همچون فرمانروای مشروطه خود می پزیرند.

7-اما آیا این دلیل کافی است تا فلاسفه از چنین بررسی ها و تحقیقاتی دست کشیده و این خرافات را در مخفیگاه خود رها سازند ؟ آیا شایسته نیست که نتیجه را به عکس کرده و نیاز کشاندن نبرد به مخفیگاه های دشمن را درک کنند ؟ اینکه انسان با نامیدی های پیاپی سرانجام چنین علوم پوچی را رها کرده و قلمرو صحیح عقل انسانی را کشف می کند امیدی بیهوده است . علاوه بر اینکه بسیاری افراد دائما به احیاء اینگونه موضوعات اشتیاق فراوانی پیدا می کنند، من می گویم یأس و ناامیدی مطلق عقلا هرگز نمی تواند در علوم جای داشته باشد،گرچه تلاشهای ناموفق پیشینیان ثابت شده، بازهم چشم امیدی هست که باسخت کوشی و یاخوش شانسی و یا به کمک کنجکاوی بیشتر نسل های آینده شاید به کشفیاتی که برای گذشتگان ناشناخته باقی مانده دست یابیم.هر متفکر ماجراجویی با وجود دلسردی هایی که با شکست و ناکامی پیشینیان ایجاد شده باز هم برای دست یابی به این موهبت دست نیافتنی جست وخیز می کند ودرآن هنگام امیدواراست که افتخار نائل شدن به چنین امر دشواری فقط نصیب اوگردد. تنها راه آزادی ازاین مسائل پیچیده درمرحله اول این است که با جدیت به بررسی درباره ماهیت ادراک انسان بپردازیم و با تحلیل دقیق توانایی و ظرفیت آن ، نشان دهیم که به هیچ وجه گنجایش چنین موضوعات سخت و دور از ذهنی را ندارد . ما باید به این خستگی تن در دهیم تا از این پس در آسایش زندگی کنیم و باید علم مابعدالطبیعه حقیقی را با دقتی چند پرورده سازیم، بگونه ای که

خطاها و زوائد آن را بزداییم . این سستی وکاهلی که درنزدبرخی به منزله حفاظی دربرابر فلسفه دروغین است نزد برخی دیگربه کمک حس زیرکی نامتعادل شده ونا امیدی که گاهی اوقات غالب می گردد بعدها ممکن است جای خود را به دلگرمی ، امیدواشتیاق بدهد.تنها راه رهایی قطعی و حتمی، تعقل دقیق است که با همه افراد و طبایع سازگار است وبه تنهایی قادر به براندازی فلسفه دشوار و اصطلاحات متافیزیکی است که با خرافه درآمیخته و فلسفه را برای متفکران کم توجه به یک حالت غیر قابل فهم کشانده و به آن ظاهری علمی و عقلی بخشیده .

8-پس از بررسی عمیق حدود توانایی و استعداد قوای نفس انسان ، علاوه بررد و ابطال قسمتهایی از علوم که شامل مطالب غیر قابل قبول و متناقض است ، فوائد مثبت دیگری هم هست . این بیشتر راجع به کنش ذهن است که با وجود اینکه بدان علم حضوری داریم لکن هرگاه درموردآن تفکر می کنیم درتیرگی وابهام می افتیم.چشم نمی تواندحدود و مرزهای آن را به سرعت تشخیص دهد . این امور آنقدر لطیف هستند که مدت طولانی در همان حالت و وضعیت باقی نمی مانندو باید آنها را آناً ادراک نمود و آنها را با بصیرتی عالی که از فطرت و ذات آنها نشأت می گیرد و به کمک عادت و تفکر رشد می یابد دریافت. بنابراین تنها شناخت عملکردهای مختلف ذهن ، مجزا کردن آنها از یکدیگر ، قرار دادن آنها دررده مناسب خود و مرتب کردن تمام بی نظمی هایی که هنگام تفکر و تحقیق در آن گرفتار می آیند، بخش مهمی از علم به شمار می آید . این بحث یعنی بحث تنظیم و تشخیص حدودکه عملا راجع به اجسام بیرونی چندان حائز اهمیت نیست ، هنگامی که مستقیما در مورد کنش ذهن صحبت می کند با توجه به دشواری و زحمتی که عملا با آن مواجهیم از ارزش بیشتری برخوردار می شود . و اگر نمی توانیم از این جغرافیایی ذهنی پا را فراتر نهیم و با توضیح بخش های جزئی و توانایی های ذهن برای ما مقدور نیست حداقل هیمن اندازه مایه خرسندی است ؛و هرچه قدر این علم واضح تر به نظر آید (که به هیچ وجه چنین

نیست) جهل مربوط به آن که هنوز هم ارزشمند شمرده می شود در بین مدعیان علم و فلسفه بیشتر تحقیر می شود .

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه تحقیق در باب فاهمه بشری