مشخصات این فایل
عنوان: منجی و آخر الزمان در تهاجم فرهنگی صهیونیسم(در عرصه سینما)
فرمت فایل: word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 23
این مقاله درمورد منجی و آخر الزمان در تهاجم فرهنگی صهیونیسم است.
خلاصه آنچه در مقاله منجی و آخر الزمان در تهاجم فرهنگی صهیونیسم می خوانید :
.آخرالزمان طبیعی
در این گونه، طبیعتِ صبور و مقهور انسان که مورد هجوم انسان قرار گرفته، به دلایل عمده ( از جمله تخریب طبیعت به دست آدمی) بر علیه انسان اعلام جنگ می کند و وقایعی چون زلزله های عجیب و غریب،گردباد، سیل، برخورد شهاب سنگ های عظیم به کرۀ زمین و وقایعی این گونه، پایان عمر دنیا را رقم می زند و یک آخرالزمان یا فاجعۀ طبیعی پدید می آورند.
گاهی نیز به دلیل دخالت های نا به جای انسان در پروسه های طبیعی و دست کاری های ژنتیک، هیولاهای نا شناخته ای از دل طبیعت پدیدار می شوند و حیات بشر را به مخاطره می افکنند. فیلم هایی نظیر: «برخورد عمیق»، «آرماگدون» ، «قلۀ دانته»، «دنیای آب»، «گودزیلا» و «پارک ژوراسیک»، هر یک به سهم خود، مصادیقی از آخرالزمان طبیعی محسوب می شوند.
2.آخرالزمان تکنولوژیک
حدیث چالش میان انسان و فرزند ناخلف او تکنولوژی است. به عبارتی آدمی با آفریده های تکنولوژیک خویش در جدال است و این بار مصنوع شوریده بر صانع، شرایط آخرالزمانی را برای انسان پدید می آورد. و از آن جا که تکنولوژی از جنس سنخ بشر نیست، بنابراین اگر روزی محصول بشر بر او سبقت بگیرد؛ فقط موجب وحشت، احساس پوچی و از خود بیگانگی او می شود.
در آخرالزمان تکنولوژیک، ما می بینیم که مصنوعی صانع خود را نابود می کند؛ یعنی آن چه را که بشر خود آفریده، بر آدمی غلبه می کند و بشر را به فرجام خودش در این دنیا می برد. گاهی اوقات این مصنوع یک سوپر کامپیوتر فوق هوشمند است،گاهی اوقات یک سلاح اتمی غیر قابل کنترل و در واقع هوشمند و گاهی اوقات نیز انواع دیگری از تکنولوژیک است. مصنوع، هرچه که باشد، در نهایت وحشت و تنهایی انسان را در مقابله با این مخلوق خود نشان می دهد.
جرقّه های آغازین این گونه آثار را می توان در فیلم«دکتر فرانکشتاین» (فرانکشتاین، هیولایی بود که در آزمایشگاه توسط یک دکتر بیولوژیست تولید شد و نهایتاً این هیولای آزمایشگاهی، صانع خود را تعقیب کرده و می کشد) و تداوم آن را در «ترمیناتور2و3» ، «ماتریکس1و2» مشاهده کرد. دراکثر این آثار انسان مغلوب مصنوع و مخلوقش شده و دچار بحران هویت است. منجی این قبیل آثار معمولاً یک انسان دانا و شجاع و البته آمریکایی است که با درآمیختن دانش و شهامت خویش، پیروان اندک خود را هدایت و رهبری می کند. در پایان نیز این تکنسین اخلاق گرا، آنتاگونیست تکنولوژیک را شکست می دهد و بر نیروهای دشمن غلبه می کند.
3. آخرالزمان اسطوره ای
آخرالزمانی است که در آن موجوداتی مفاهیمی از اعماق افسانه و آن سوی تاریخ، از دنیای افسانه ها و اساطیر ملل سر بر می آورند و در شرایط کنونی خطرساز می شوند. به عبارت دیگر این بار آنتاگونیست از آن سوی مرز واقعیت و رؤیا و از دنیای رمزآلود افسانه و اسطوره های کهن سر بر می دارد و به دنیای امروز پا می گذارد و پارادوکس ماهوی آنتاگونیست با دنیای مدرن امروز، شرایط آخرالزمانی را پدید
می آورد.
مثلاً تیتان ها و ژئان هایی که از قعر دوزخ، تارتاروس و از دل زمین برمی خیزند و دنیا را بر
می آشوبند و شرایط آخرالزمانی را برای بشر ایجاد می کنند(در اسطوره های یونان باستان و در اساطیر سایر ملل داریم که این ها از آن سوی مرز اسطوره می آیند و به شدّت واقعی و امروزی و حقیقی می شوند و شرایط آخرالزمانی را برای بشر ایجاد می کنند).
در این گونه آثار، منجی و یاران او هیچ چاره ای جز سفر به دنیای اسرارآمیز اسطوره و خیال ندارند؛ زیرا هیچ سلاح و شیوۀ مدرنی بر آنتاگونیست ماقبل تاریخی کارگر نیست و صرفاً او را با تمهیدات اسرارآمیزی از جنس خود می توان از میان برداشت. سرانجام با کشف یک طلسم یا ابزار سحرآمیز، قدرت جادویی آنتاگونیست باطل می شود و بحران فرو می نشیند. از مصادیق تصویری این گونۀ آخرالزمانی،
می توان به فیلم های: «مومیایی» ، «بازگشت مومیایی» ، «عقرب شاه» ، «ارباب حلقه ها» ، «هری پاتر» و«جادو گر مرلین» و ... اشاره نمود.
4. آخرالزمان علمی- تخیلی
سوژۀ گروه دیگری از آثار هالیوودی است که طی آن تلفیقی از خیال و واقعیت، یک خط آخرالزمانی را پدید می آورند. در این الگوی روایی، جدالی بین انسان و هم زادهای فرازمینی او در
می گیرد.آنتاگونیست ها در قالب موجودات فضایی، از آن سوی کهکشان و از اعماق تاریک فضا، پدیدار می شوند و حیات انسان را بر روی زمین مورد تهدید قرار می دهند و منجی این قبیل آثار با ترکیبی از دانش و مسائل ماوراءالطبیعه به جنگ بیگانگان می رود و در نبردی سخت و خونین، مهاجمان فضایی را از سر راه بر می دارد. فیلم هایی نظیر مجموعۀ چهار قسمتی«بیگانه» ، «روز استقلال» ، «عنصر پنجم» و مجموعۀ«جنگ ستارگان» و ساختۀ اخیر «جنگ دنیاها» از جملۀ این قبیل آثارند.
5. آخرالزمان دینی
مهم ترین و قابل بحث ترین رویکرد سینمایی تحت مدیریت صهیونیزم آخرالزمان دینی است که در قالب مستقیم و با رویکرد نمادین و استعاری، شرایط آخرالزمانی را به تصویر می کشد. در این نگرش دینی که عمدتاً با رویکرد توراتی است- آنتاگونیست در قالب یک ضد ارزش دینی(مثلاً:شیطان،ضد مسیح یا دجّال) در آغازۀ هزاره و یا در برخی تواریخ خاص از زندان دوزخی خود رها می شود و کمر به قتل آدمی می بندد و حیات بشری را بر روی کرۀ زمین مورد تهدید قرار می دهد و در مسیر ازسر راه بر داشتن آنتی کرایست یا ضد مسیح قدم می گذارد.
طبعاً در این قبیل آثار، منجی یک شخصیت متدیّن(مثلاً یک کشیش یا یک قدّیس) است که با تلفیقی از ایمان و شهامت و ایثار، آنتاگونیست را شکست می دهد و سحر شیطان را باطل می کند. در این قبیل آثار گاهی مسیح و گاهی پیروان او- به تعبیر صهیونیزم- محور مقابله با شرارت هستند و در پروسه ای تقدیری و حساب شده، شیطان را مقهور و منکوب می کنند. فیلم هایی نظیر«جن گیر1و2» ، «طالع نحس 1و2و3» و«پایان روزگار» و آخرین تولید جنجال برانگیز از این نوع«کنستانتین» مصادیق بارز این گونه آثار به شمار می آیند.
ترویج خرافات دینی
سوءاستفاده از برخی از فرازهای تحریف شده کتاب تورات و ترویج این خرافات از طریق فیلم های سینمایی از همان آغاز در دستور کار صهیونیزم بین الملل قرار داشته است و همین امر حجم گسترده ای از فیلم های ظاهراً دینی- ولی در باطن خرافی- را در تاریخ سینمای جهانی پدید آورده است .که به خرافه های شیطانی ،ظهور ناجی و سفر به سرزمین تسموو افسانه آخرالزمان می توان اشاره کرد.
خرافه های شیطانی
در باور خرافه های شیطانی؛ شیطان مفهوم اهریمنی است که با قدرتی مخوف و ویران گر در برابر ارادۀ پروردگار قد علم می کند و با کمک پیروانش نسل آدمی را در معرض نابودی قرار می دهد. در سینمای کلاسیک، شیطان بر اساس تقدیری ازلی در زمانی معین از زندان دوزخی خود رها می شودوبرای انجام شرارت محتاج کالبد آدمی است و هرگاه انسان میزبان کشته شود یا این که به صورت داوطلبانه خودکشی کند، شیطان کالبد انسانی خود را از دست خواهد داد و ناگزیر دستش از آزار آدمیان کوتاه خواهد شد. در این صورت شیطان دوباره به زندان باستانی خود بازمی گردد و در انتظار فرصتی دیگر برای نابودی نسل بشر باقی می ماند.
این باور خرافی را می توان در فیلم هایی نظر«جن گیر» ، «طالع نحس» ، «پایان روزگار» ، «وکیل مدافع شیطان» و... مشاهده کرد. این فیلم ها غالباً همراه با خشونت، برهنگی، یأس، نومیدی، جادوگری، اسطوره سازی، خون آشامی و وحشت و ترس هستند. مثلاً فیلم«شرکت هیولاها» و یا داستان«شیطان کوچولو» تصویر خوب و جذابی از دیوها و شیاطین ارائه می دهند.
لازم به ذکر است، در بسیاری از این آثار، سمبل ها و نمادهای شیطانی و فرقۀ جدیدالتأسیس
شیطان پرستی ترویج وتبلیغ می شود؛ مظاهری چون: خفاش، مار، عقرب، عنکبوت، شغال، کلاغ، بز وحشی و استخوان، شمشیر خون آلود، صلیب و هلال وارونه، ستاره پنج پر و شش پر، نیزه سه سر، صورتک های شیطانی، غول و جن و روح های وحشتناک و بعضاً مهربان، جادو و عصا و سایر ابزار سحر و جادو، مدل های مو و لباس خاص،رنگ هایی چون سیاه، قرمز و آبی روشن، ادبیات و شعرهای نفرت برانگیز و زننده، اعدادی چون666، 1000، 6 ، اشکالی مثل مثلث و دایره های ناقص و انواع
موسیقی های شیطانی.
البته باید توجه داشت که این سمبل ها، همه جا نماد شیطان نیستند و در ترکیب با مضموم و ادبیات و موسیقی نفرت انگیز شیطانی این معنا را می رسانند. و نباید با بی خیالی از کنار این نمادها گذشت؛ چرا که ده ها سال است که در لوای این علائم و نشانه ها، غرب فرهنگ خود را به سایر نقاط جهان صادر کرده است.
بخشی از فهرست مطالب مقاله منجی و آخر الزمان در تهاجم فرهنگی صهیونیسم
چکیده
منجی گرایی در ادیان
فرهنگ و تهاجم فرهنگی
ابزار واهداف تهاجم فرهنگی
پروتکل هاو مبانی فکری صهیونیسم
هالیوودو سینمادر دست صهیونیسم
سرمایه گذاری در صنعت فیلم سازی
تبلیغات سینمایی با مدیریت صهیونیسم
آخرالزمان
سوءاستفاده از باورهای اعتقادی
آخرالزمان طبیعی
آخرالزمان تکنولوژیک
آخرالزمان علمی- تخیلی
آخرالزمان دینی
ترویج خرافات دینی
خرافه های شیطانی
ظهور ناجی و سفر به سرزمین موعود
تصویر می کشد.
افسانه آخرالزمان
نتیجه
فهرست منابع و مآخذ:
دانلود مقاله منجی و آخر الزمان در تهاجم فرهنگی صهیونیسم(در عرصه سینما)