فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره نقش شیعیان درسقوط حکومت عباسیان

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله کامل درباره نقش شیعیان درسقوط حکومت عباسیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

نقش شیعیان درسقوط حکومت عباسیان

اززمانی که حملات مغول به سرزمینهای اسلامی آغاز شد تا فتح بغداد (656)بیش از چهل سال فاصله زمانی است , در این فاصله خلفای بغداد تنهادر فکر سروسامان دادن به خلافت خویش بودوهیچ اقدام جدی به عمل نیاوردند, آنها زمانی به حرکت در آمدند که مغولان درفاصله سالهای 335-334 به پشت دروازه های بغداد رسیدند . البته آن زمان حکم جهاد دادند. تا قبل از آن که بغداد در خطر نبود – ولو همه سرزمینهایی اسلامی درشرق ازبین می رفت – حکم جهاد در کار نبود اماخطر سقوط عباسیان حکم جهاد رادر پی آورد و مستمر خلیفه عباسی به جنب و جوش درآمد همین عمل, مغولان را به عقب نشینی واداشت تا آنکه بیست سال بعد در زمانی که مستعصم آخرین خلیفه عباسی برمسند قدرت بود بغداد در محرم سال 656 فتح گردید . بی عملی و بی فکری خلفای عباسی در شکست مسلمین از جمله عوامل مهمی است که می باید درباره آن بیش سخن گفت. ابن طقطقی درباره مستعصم درحالی که اودر بحرانی ترین وضع بسر می برده می نویسد : (( مستعصم اخرین خلیفه ای بود که به لهو ولعب و شنیدن غنا موسیقی عشق می ورزید و مجلس وی حتی یک ساعت هم از آن خالی نبود, همچنین ندما و اطرافیانش همگی با وی پیوسته غرق در لذات و خوشگذرانی بودندو صلاح وی را در نظر نمی گرفتند )) پس از آن مولف چند بیت اشعاری که در ذم او ونیز بدی اوضاع و احوال آن زمان است آورده و ادامه میدهد((نیزازجمله چیزهایی که درباره مستعصم شهرت دارد این است که وی زمانی به بدرالدین لولو حاکم موصل نامه نوشته از او گروهی مطرب و نوازنده خواست و این درهمان وقت بودکه فرستاده سلطان هلاکو نیز نزد بدرالدین لولوو آمده از وی درخواست منجیق و آلات حصار میکرند , بدرالدین لولو گفت به خواسته های این دو نفر بنگرید وبراسلام ومسلمانان گریه کنید ))بی اهمیتی خلیفه در حفظ مرزهای اسلامی که تنها پز حاکمیت معنوی و خلافتی را بر آن میداد شهره آفاق بود, بطوری که خان مغول , هلاکوزمانی که بغدادرافتح کرد همین امر را به خلیفه گوشزد نمود. خواجه نصیردر ضمن نقل کیفیت بغداد می نویسد ((... خلیفه را نزد [هلاکو] حاضر کردند, خلیفه فرمود تا پیش کشها کردند , آنچ آورد پادشاه هم در حال بخواص و امراء و لشکریان و حاضران ایثار کرد و طبقی زر پیش خلیفه بنهاد که بخور, گفت نمی توان خورد, گفت پس چرا نگه داشتی و به لشگریان ندادی و از این درهای آهنین چرا پیکان نساختی و به کنار جیحون نیامدی تامن از ان نتوانستمی گذشت, خلیفه در جواب گفت تقدیر خدای چنین بود. پادشاه گفت آنچه برتو خواهد رفت و شب را بازگشت... به سرای خلیفه رفتم 700زن و 1300 خادم بودند و دیگران را متفرق کردند.))نخجوانی (م 724) نوشته(( هلاکو خان به استاد فرمود [مستعصم] بگویند تو چه مردی و چه عقل و تدبیر داری که نه لشکرجمع کردی تا جهت تو جنگ کنند ونه با ما به طریق انقیاد و تلطف درآمدی.))خواند میر , نیز اشاره به نهادن طبق زر جلوی خلیفه کرده واز قول هلاکو آورده که چیزی راکه نتوان خورد چرا فدای جان خود و چندین هزار مسلمان نکردی و به سپاه ندادی تا ملک موروثی تورا ازتعرض بیگانه نگه دارند.

5- زمانی قبل از حمله هولاکوخان به بغداد سلیمان شاه پیشنهاد کردکه اوراکمک دهندتا لشگری گردآوری و برمغولان بتازد , مستعصم پذیرفت اماوزیر اوابن علقمی (( دانست که خلیفه زر ندهد)) همین سلیمان ودیگربزرگان بغداد نزد وزیراعتراف کردندکه ((او[مستعصم ] دوست مطربان ومسخره گان است و دشمن سپاهیان و لشگریان )) به دنبال پذیرفتن پیشنهاد سلیمان شاه , ووعده وعید خلیفه , وزیرکار خویش آغاز کرده و سپاهیان را ازدور و نزدیک به بغداد بکشاند , اما سلیمان شاه ,... بعد از پنج ماه اعلام وزیر کرد که گروهی انبوه و لشگری فراوان شدند , کارزردادن خلیفه است , وزیرعرضه داشت و مستعصم عذرگفت ووزیرازمواعید اوبکلی مایوس گشت و به قضا رضاداده , دیده انتظار بردریچه اصطبار گذاشت : ((تاخود فلک از پرده چه آرد بیرون)) ابن طقطقی آورده که ((مستعصم بیشتر اوقاتش راصرف شنیدن موسیقی و نواهای خوش و گذراندن با مسخره گان می کرد.)) حکایت زرپرستی آخرین خلیفه عباسی و بی همتی اودر جریان حمله مغول مشهورتر از آن است که ما بخواهیم به اثبات آن بپردازیم . خلیفه تنها امیدی که داشت این بود که به هولاکو دهند که ((.... تا غایت وقت هرپادشاه که قصد خاندان آل عباس ودارالسلام بغداد کرد عاقبت او وخیم گشت , هرچند شاهان با صلابت و خسروان صاحب شوکت قاصد ایشان شدندبنای این خانه غایت محکم افتاده و تا قیامت پایدار خواهد ماند.)) گاهی نیز تهدید می کرد که همه عالم به فرمان اویند و اگر فرمان دهد همگی حکم اوپذیرا خواهندشداین توهمات خیالی را کسان دیگری نیز ازیاران خلیفه داشتند اما تهدیدها برای مغولان مشکلی ایجاد نکرد چون آنان اعتقادی به این تهدیدها نداشته و باشناختی که در مدت چهل سال از خلفای بغداد بدست آورده بودند می دانستند که این سخنان چون توخالی است. ابن کثیر که خود حنبلی است وقتی به بررسی زندگی مستعصم می پردازد می نویسد : اوسنی بود اماهشیاری نداشته و دوستدارجمع آوری مال بود , از جمله اینکه اومالی را که از طرف الناصر داودبن المعطم نزد او به ودیعت بوده و ارزش آن یکصد هزار دینار بود حلال کرده و... چنین حرکتی از خلیفه بسیار قبیح است. ذکرکرده است هندوشاه نخجوانی نیز درباره اش آورده که ... (( ... میل او به عیش و سماع آغانی بودی و حضور ندیمان و اهل عشرت )) و باز آورده : (( اکثراوقات به لهو و سیر مشغول بود.)) غسانی نیز که خود در آن دیار و زمان حاضر بوده از خصوصیات منفی خلیفه از جمله تحصیل مال و...دادسخن داده است خواندمیر .... ومستعصم از اکثر خلفا عباسیه به تجبر و تکبر و کثرت زر و جواهر و بسیاری رخوت گرانمایه و تنسوقات دیگر ممتاز و مستثنی بود اتابکی نیز نوشته است که او معرفت کافی در تدبیر ملک نداشته , امور را مهمل میگذاشته ودوستدارجمع مال بوده است.

آیا سزاوارنیست این بی لیاقت وبی تدبیری خلیفه را که سخنان نصحیت گرایانه وزیر را نشنیده گرفت و بی جهت تسلیم دواتدارشدسبب اصلی (( بی عملی مسلمین )) دربرابر مغولان بدانیم.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره نقش شیعیان درسقوط حکومت عباسیان
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد