«کویر» عنوان نمایشگاهی از طرحهای لباس سمیرا سینایی بود که از 17 تا 21 آبان 82 در سالن جدید گالری آریا برپا شد. این نمایشگاه تفاوتش با نمونههای مشابه خود در نحوة فضاسازی و ارائة آثار همراه با ویدئوآرت و پرفورمنس بود. مجموعهای از لباسها، صدا، موسیقی، تصویر و بازی که میخواست فضای کویر را به ذهن بیننده تداعی کند.
سمیرا سینایی، متولد 1349، طراح لباس و صحنه و فارغالتحصیل این رشته از دانشکدة هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. در سال 58، در فیلم زندهباد، بهکارگردانی خسرو سینایی، بازی کرد و پس از آن تاکنون در عرصههای بازیگری، طراحی صحنه و لباس، و کارگردانی فعال بوده است. در نمایشهای من به باغ عرفان (پری صابری) و پنجرهای بر بادها (حمید فرخنژاد) نیز ایفای نقش کرده است. سینایی در نمایشهای رستم و سهراب (پری صابری)، پوف (هوشنگ حسامی)، کمدی شام آخر و شام اول، شام آخر (فرهاد آئیش)، مدهآ (محسن حسینی)، هتل عروس و محاله فکر کنید اینطوری هم ممکنه بشه (سیما تیرانداز)، خانة برناردا آلبا (روبرتو چولی)، شیخ صنعان (مهدی شمسایی) و فیلمهای در کوچههای عشق، کوچة پاییز، گیزلا و میان سایه و نور (ساختة خسرو سینایی) و روز کارنامه (ساختة مسعود کرامتی) طراح لباس و صحنه بوده است.
او امسال در جشنوارة بینالمللی فیلم مدیاویو در مجارستان از اعضای هیئت داوران بود. به مناسبت برگزاری نمایشگاه «کویر» با او گفتوگویی داشتهایم که میخوانید.
خانم سینایی، نمایشگاه طراحی لباس در ایران سابقة زیادی ندارد. آنچه معمولاً از نحوة ارائة لباس میشناسیم در سالنهای مد و مزونها با آن آداب و رسوم و حرکات ویژة خود است. اما اینبار لباسها را در فضای بستة گالری میبینیم. لباس برای شما جایگاه یک اثر هنری را دارد یا کاربرد آن برای پوشش برایتان مطرح است؟
من طراحی لباس را از تئاتر و سینما شروع کردم. رشتة دانشگاهیام طراحی صحنه و لباس برای تئاتر و سینما بود و البته خودم را بیشتر تئاتری میدانم. بنابراین برای طراحی لباس همیشه نیاز به موضوع داشتهام. همیشه یک نمایشنامه را خواندهام و بر اساس شخصیتها لباس را طراحی کردهام و اصلاً جذابیت کار برایم در همین است. کاربرد لباس بهعنوان پوشش مسئلة دوم است، اما طراحی لباسی متناسب و هماهنگ با صاحب آن مشغلة ذهنی من در کار هنری است.
عنوان نمایشگاه «کویر» است. چرا این نام را برای نمایشگاهتان انتخاب کردید؟
چند ماه پیش سفری به کویر داشتم. فیلمی در آنجا ساخته میشد بهنام باب عزیز بهکارگردانی ناصر خمیر. من بهعنوان مشاور طراح لباس با مجموعه همکاری میکردم. طراح لباس خانمی فرانسوی بود. خیلی دوست داشتم خودم طراح لباس این فیلم میبودم. اگر نقاش بودم حتماً در آن فضای بینظیر میایستادم و نقاشی میکردم. از کویر که برگشتم، احساسم را نسبت به کویر و رنگهایش در قالب لباس نشان دادم و تنپوشهایی را با موضوع کویر و ملهم از آن طراحی کردم که بهترین جای نمایش آن یک گالری بود.
اهمیت این نمایشگاه این است که صرفاً به نمایش لباسها بسنده نشده و فضاسازیها با صوت و تصویر و بازی مجموعهای از هنر را فراهم آورده بود. در اینباره توضیح بدهید.
برایم خیلی مهم بود که لباسها را در فضایی به نمایش بگذارم که همان فضای کویر را به دیگران منتقل کند. در آن سرزمینِ ماسهای بیانتها بهنظرم هر روز پیکر زنی از میان ماسههای سوزان زاده میشد و هر شب در میان شنهای سرد غلتان مدفون میشد و تنپوش این زن از خاک بود. برای بیان این احساس نیاز به ویدئوپروجکشن و ویدئو و وسایل صوتی داشتم. همینطور در فضای گالری یک پرفورمنس اجرا میشد که زنی را نشان میداد که از خاک لباس میدوزد. در این بازی، زنی بود که عادت کرده بود خاک بدوزد. در صحنه، لیوان آبیرنگی بود که زن هرچند وقت یکبار آن را برمیداشت. در تصویر تلویزیون روبهرو، آبی درون لیوان ریخته میشد، ولی وقتی زن میخواست آب را بنوشد باز درون آن ماسه بود. مثل افسانه سیزیف این حرکت همیشه و همیشه تکرار میشد.
با این توصیفها، اگر لباسها را از مجموعة فضایشان بیرون بیاوریم، باز هم مفهوم خودشان را خواهند داشت یا نه؟ آیا لباسها بهعنوان یک حجم در فضایی خاص بههمراه عناصری دیگر مفهومی را منتقل میکنند؟ منظورم این است که اگر از فضایشان جدا شوند و تن یک آدم شهری بروند، هنوز هویتی خواهند داشت؟
تلاشم این بود که معنا داشته باشند. دغدغة من همیشه این بوده که بتوانم لباسی بپوشم که در داخل و خارج خانه نیاز به تغییر چندانی در آن نباشد. در لباسهایی که طراحی کردم سعی شده با الهام از لباسهای ایرانی، بخصوص لباسهای جنوب ایران، پوششی بسازم که با یک تغییر خیلی کوچک بتوان هم در خیابان و هم در خانه از آن استفاده کرد.
در سنت لباس و نساجی و آویختنیهای ایران از نوشته بسیار استفاده میشده است؛ مثل «طراز» که نوشتهای بر طرف لباس بوده، یا «تعویذ» برای جلوگیری از چشم زدن و نیز «کاغذین جامه» برای دادخواهی. هنوز هم در دیگر کشورها از نوشتة روی لباس زیاد استفاده میشود، اما ظاهراً این سنت دیگر در ایران وجود ندارد. ما حاضریم تیشرتی با یک نوشتة فرنگی بپوشیم که حتی نمیدانیم معنای آن چیست، اما لباسی با یک جملة فارسی بهتن نکنیم. اما شما در لباسهایتان از نوشته استفاده کرده بودید. این نوشتهها چه بودند؟
شامل 32 صفحه word
دانلود تحقیق تنپوش زن از خاک بود