لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
انقلاب صنعتی
انقلاب صنعتی عبارتست از دگرگونیهای بزرگ در صنعت، کشاورزی، تولید و حمل و نقل که در اوسط قرن هجدهم از انگلستان آغاز شد. در اینکه این رشته تحولات را می توان انقلاب صنعتی نامید اختلاف نظر وجود دارد . واژه ی انقلاب به دگرگونیهای ناگهانی اطلاق می شود، در حالی که این تحولات صنعتی به هیچ وجه ناگهانی نبودند . حتی بعضی از محققین تنها این تحولات را مختص به صنعت نمی دانند و معتقدند که این تحولات دارای جنبههای اجتماعی و فکری نیز بوده اند .
صنعتی شدن به معنی استفاده از نیروی ماشین به جای نیروی انسان است. انقلاب صنعتی ابتدا از انگلستان شروع شد، زیرا انگلستان پس از چندین قرن تحول سیاسی داخلی، توسعهٔ استعمار تجاری، گسترش ناوگان دریایی، رشد طبقهٔ متوسط و بهبود امور قانونی و اداری کشور، از نظر زمین،کارگر،سرمایه، مدیریت و حکومت وضعیتی مطلوب و هماهنگ داشت که زمینهٔ پیشرفت صنعتی در این کشور را فراهم میکرد. انقلاب صنعتی در انگلستان در سه زمینه بافندگی، زغال سنگ و ذوب آهن بیشتر نمود یافت. گاهی سخن از دو انقلاب صنعتی برده میشود که یکی در قرن هجدهم و دیگری در قرن نوزدهم است. دو نتیجه مهم انقلاب صنعتی، گسترش استعمار اروپاییها در کشورهای آسیایی و آفریقایی و بهره کشی از کارگران در داخل بود.
پیامدهای انقلاب صنعتی در انگلستان
انقلاب صنعتی، انگلستان را به یک قدرت صنعتی مبدل ساخت. ساخت اولین پل آهنی در سال ۱۷۷۹،احداث اولین شبکهٔ راه آهن در سال ۱۸۲۵ و هم چنین افزایش چشمگیر فرآوردههای کشاورزی و دامی از جمله نتایج مثبت انقلاب صنعتی در انگلستان بود. اما در این جریان، کارخانهها ی متعدد با دودکشهای بلند و غلیظ جانشین دهکدههای سبز و خرم روستایی شدند . رشد و گسترش کارخانهها منجر به از بین رفتن جنگلها و فضاهای سبز ،افزایش دود و آلودگی هوا ، بوجود آمدن کوههای زغال و تودهٔ فضولات بود
در عصر انقلاب صنعتی ، هر اختراع تازه سبب میشد که ماشینها ی تازه به جای عدهای از کارگران به کار بیفتند و گروهی را بیکار کنند. در نتیجهٔ بیکار شدن عدهای از کارگران و هم چنین افزایش قیمتها به دلیل تغییر و تحولات صنعتی، فقر و تنگدستی بر آنها چیره شده و آنها ناچار بودند که برای سیر کردن خود و خانوادههایشان به گدایی و خوردن پسماندهٔ غذاهای رستورانها روی بیاورند. در شهر لندن این معضل بسیار چشم گیر تر بود .
جنبش هنر و صنایع دستی در انگلستان (1940-1850م)
همان طور که گفته شد،پدیده های اجتماعی ناشی از انقلاب صنعتی در اروپا وآمریکا از نیمه قرن نوزدهم تا آغاز قرن بیستم تداوم یافت.شمار جمعیت همچنان بالا می رفت،فرایند صنعتی شدن دائما در حال پیشرفت بود و مهاجرت به شهر های بی وقفه ادامه داشت و پیامد آن که رشد شهر های مرکزی بزرگ بود به تغییر رابطه شهرهاو روستا منجرشد. پس از پایان جنگ فرانسه و پروس (71-1870)که در اروپا یک دوره صلح آغاز شد و همزمان با تاسیس دولت آلمان ونیروهای آزاد شدند که گرچه برای حل مسایل ساختاری جامعه به کار گرفته نشدند،اما موجب توسعه داد و ستد،تجارت و صنعت شدند و گرچه قدرتمند ولی از لحاظ سیاسی و اقتصادی جدل انگیز بودند.
سقوط شدید اقتصادی 1873،ساختار سست بنیان دو سال پیش را تخریب کرد،دو سال که طی آن مقدار معتنابهی سرمایه گذاریها و برنامه های جاه طلبانه کاذب و انواع معاملات مخاطره آمیز انجام شده بود ، اما کم و بیش راه را برای پیشرفتهای بعدی صنعت هموار کرد. درسال 1890 ،آخرین بسط سرمایه داری پیش از جنگ جهانی اول آغاز شد. تعدتد بازارهای بین المللی در نتیجه رشد و توسعهای که در روسیه ،آمریکای جنوبی ،سواحل جنوبی و شمالی آفریقا و برخی قسمتهای آسیا اتفاق افتاد،افزایش یافت و به انعقاد پیمانهایی در بین قدرتهای بزرگ صنعتی به منظور توسعه شعاع نفوذ آنها انجامید و به این ترتیب عصر استعمار آغاز گردید. از آنجا که رشد و توسعه در سه دهه آول قرن نوزدهم ،همراه با تشکیل دولتهای ملی به اوج خود رسیده بود و مجموعه های بزرگ اقتصاد ملی را پدید آورده بود ،اقدامات بعدی منجر به پیدایش یک اقتصاد معتبر جهانی شد.
همزمان ، پیشرفتهای مهمی در علوم و فنون صورت گرفت .اختراعهای بیشمار هر روز زندگی و صنعت را زیر و زبر می کردند و سازه های عظیم ،مقیاسهای جدید معماری را پدید آوردند.رشد سریع راه آهن و زیرساختهای ارتباطی ،مرزهای جغرافییایی را در هم شکست که نتیجه آن برقراری تبادل اطلاعات بین کشورهای مختلف بود.
هنرهای تجسمی در آغاز کار نتوانستند در منعکس کردن تناقص های عصر جدید کاملا موفق باشند،در عوض با ابرز نوعی احساس دلتنگی نسبت به گذشته می کوشیدند تا با بازگشت به دوران پیشین و زنده کردن اندیشه های منسوخ گذشته از واقعیت موجود بگریزند .شکل گیری گروه نقاشان ،پیکره سازان و نویسندگان (پیش رافائلی) انگلستان در سال 1848 ، نمونه های از این بازگشت به گذشته است .این گروه ،هنرمندان پیش از رافائل را الگوی خود قرار داده بودند و کوشش داشتند تا با مد نظر قرار دادن جاذبه های معنوی و الهامهای هنری برخاسته از طبیعت و مذهب و نیز آفرینش تاثیرات تزیینی و زیباشناختی به یک اصلاح هنری دست یازند.
جنبش سمبولیسم (نمادگرایی)که در حدود سال 1885 ابتدا در فرانسه و در واکنش نسبت رئالیسم (واقع گرایی) پدید آمد و سپس در سرتاسر اروپا گسترش یافت ،نیز به جنبش پیش رافائلی ها بسیار نزدیک بود . نویسندگان و نقاشان وابسته به این جنبش را یک میل درونی برای گسیختن قیودی که دنیای ماموس و واقعی بر آنها تحمیل می کرد و همچنین بیاز مبرم به بیان واقعیت ، تخیل ،ذهنیت و دنیای سحر و افسون با یکدیگر پیوند می داد.
در معماری این نیاز محسوس بود که تاریخی گرایی باید با سبک جدیدی که اندیشه های گذشته آن را محدود نکند جایگزین شود.مبانی نظری چنین جنبشی بر اساس بر اساس اصول زیبایی شناسی انتقال فکرد فراهم آمد که به وسیله فیلسوف عصر تئودورلیپس در کتاب زیبایی شناسی ،روانشناسی زیبایی ها و هنر تدوین شده است و بین سالهای 1906-1903 انتشار یافته بود استغراق روحی در اشکال ،اشیا و موجودات زنده تا جایی که چنین بنماید که احساسات شخص تعمق کننده را منعکس می سازند از نظر لیپس و پیروانش نخستین گام برای درک زیبایی شناسی بود.بنابراین ،خطوط قائم ،افقی یا مایل ، منحنی ها ،سطوح و رنگها هر کدام مفهوم و معنایی خاص پیدا می کردند.اشکال و نمادها که با هدفی خاص در ارتباط های روانشناختی بسط یافته بودند ،امکان نوعی رمز گشایی معنا شناختی را از فرمهای معماری فراهو می آوردند.
در بین پیشگامان و رهبران این بیان جدید معماری ،می توتن از جان راسکین ،مورخ و نویسنده و مصلح اجتماعی نام برد که با پیش رافائلی ها نیز در ارتباط و شاید یکی از برجسته ترین آنها بود.وی که خود را به تاریخی گرایی مدیون احساس می کرد،واقعیت وجودی آهن را در معماری قرن نوزدهم به رسمیت نمی شناخت و روشهای صنعتی ساختمان را به عنوان خیانتی از سوی معماری نسبت به هنر ،طرد می کرد.وی زیبایی ظاهری را بازتابی از زیبایی باطنی می دانست و به همین دلیل خواست روز افزون به معنویات را در معماری قرون وسطی را هم تراز با لذت و رضایتی که یک صنعتکار در هنگام تولید یک اثر تجربه می کند ،قرار می دهد.این شعار بعد ها خط فکری ویلیام موریس در تشکل جنبش هنر و صنایع دستی گردید.
ریشه های جنبش هنر و صنایع دستی و معماری سبک هنر نو ملهم از سه منبه مهم است:
اشتیاق و علاقه شدید به هنر قرون وسطی ،طی دوره تاریخی گرایی یعنی نیمه قرن نوزدهم ظاهر و به ارزیابی مجدد گوتیک منجر شده بود.سبک گوتیک به یک معنای انتزاعی در هنر نو تداوم یافت ،همچنین تاکید بر خطوط نیرو و شیوه های فنی ساختمان ،در رعایت اصل صداقت در کاربرد مصالح و فرم و نیز هویت داخلی و خارجی بنا،و از همه مهمتر در این ادعای اجتماعی که محصول یک کوشش جمعی برخاسته از یک روحیه خویشاوندی و قرابت است که احساس آزادی و تکمیل کار را در یک فراین جمعی (مبتنی بر صنایع دستی)تجربه می کند.
-تاثیر محسوس عناصر هنری کشورهای بیگانه،نقشمایه هایی که از معماری مصر ،شمال آفریقا ،هند،ترکیه و به ویژه ژاپن جذب و به کار گرفته می شدند و کشف اصول عدم تقارن که مستقیما در تقابل با آرمان تقارن در رنسانس بود.
تحقیق درباره انقلاب صنعتی 16 ص