دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
اقتصاد کلان کینزین
اعتقاد اصلی کینزین این بودکه ذاتاً اقتصادهای بازار بی ثبات هستند توجه کینزین به نفوذ روحهای حیوانی در سرمایهگذاری به گرایش تصمیم گیران خصوصی بر می گردد که خوش بینی زیادی را به همراه دارند و در سرمایه گذاری و تولید توسعه هایی را ایجاد می کنند.
بسیاری از نظریه پردازان چرخه تجارت معتقدند که این موضوع ناشی از فطرت و ذات ماهیت بشری می باشد که البته هرچه پیشرفت بالاتر باشد، سقوط نیز عمیق تر خواهد بود. کارخانه هایی که تولید بیش از حد داشته و توسعه یافته اند در طول تغییرات شدید جهت گروهبندی مجدد، طرح فهرست اموال و غیره پیش از آنکه آمادگی ادامه این نوسان شدید داشته باشند، به زمان کافی نیاز دارند که بیش از حد توسعه یافته و خرج نموده اند در طول نوسان شدید گروه بندی مجدد کرده اند و صاحبان فعالیت ها احتمالاً دیون خود را پیش از آنکه عرابة هزینه نمودن خوش بینانه را دوباره خواستار شوند، پرداخت نموده اند.
در فصل 9، بخشی را پیرامون شباهت ثبات سازی اقتصاد کلان بهمراه گراف از چرخه تجارت، آغاز نمودیم که نشان دهنده عدم ثبات در CTDP در طول زمان می باشد. شکل مذکور بعنوان شکل (a)26/12 تکرار شده است. در حال حاضر می توان مشاهده کرد که این موضوع به مدلی که توسعه داده ایم شباهت بسیاری دارد. چرخه های تجارت را می توان بعنوان یک اصل ایجاد شده بواسطه منحنی ADE مشاهده نمود که بصورت همیشگی در حال حرکت می باشد که در اطراف و خارج می تواند به عنوان سرمایه گذار و مصرفکننده مورد اطمینان در رشد و افول نوسانات مطرح باشد.
همانگونه که در شکل (b)26/12 رئوس بواسطه نقطه A و قاعده ها بواسطه نقطه B در هردو گراف نشان داده شده اند. در این میان سطح CTDP در حال نوسان می باشد اما در وضعیت اشتغال کامل نمیایستد. اگر جهان به این روش کار نماید، دولت به کاهش رئوس و افزایش تقاضا در قاعدهها عمل می کند و در نتیجه منحنی ADE ثابت تر مانده که بواسطه تقابل نوسانات در تقاضای مستقل خصوصی می باشد.
شکل 26/12 چرخه های تجارت
اگر کارخانه ها و صاحبان فعالیت ها به موضوعات متغیر اعتماد و دقت، مغرور باشند علم اقتصاد بمنظور نوسان میان رئوس (نقطه A) و قاعده ها (نقطه B) گرایش اصولی خواهد داشت.
این رویکرد چرخه های تجارت همیشگی، دیدگاه جهانی متفاوت اصولی می باشد که به آن تأکید زیادی نمیکنیم که البته می تواند از آن دسته چرخه هایی باشند که کاهش علم اقتصادی را در معادله اشتغال کامل فرض می کند. کینز به این باور که پدیده اقتصاد کلان می تواند از طریق فرض رفتار منطقی و خوش بینانه از سوی افراد تشریح شود که با قیاس نمونه های بازارهای فردی در اقتصاد کلان صورت میگیرد، معتقد نمیباشد.
وی به عوامل مهم اقتصاد کلان، از جمله موجهای مقیاس خوش بینانه و بدبینانه، یا روش C در بازار حوادث بتواند بازارهای دیگر واقع شود و تنها در سطح تا اندازه ای فردی توصیف شوند، معتقد بود. فرضیه وی در زمینه روحهای حیوانی پیشنهاد می کند که می بایستی تا حدودی بخواهیم پدیده اقتصاد کلان جهانی واقعی را درک نماییم می بایستی تا حدودی به این فرضیه افراد همواره بطور عقلانی عمل می کنند مشکوک باشیم.
در مدل سنتی چرخه های تجارت کینزیان هیچ چیزی یک اقتصاددان را برای مواجهه با رویدادهایی همچون آمادگی در برابر شوک ها و موضوعات مرتبط با قابلیت پایدار فراهم نمی کند. این موضوعات به مدل هایی نیاز دارند که تا اندازه ای منعطف باشند و موضوعات جدیدی را به هنگامی که افزایش می یابند مورد خطاب قرار دهد. چنین مدل هایی در زمینه فهم بهترین می باشند و اقتصادها را به عنوان عامل در تنوع نیروها درنظر می گیرد و اکثر اوقات بسیاری از نیروهای ویژه ای که منتظر راهبری در موقعیت سنتی معادله اشتغال کامل می باشند را در خود غرق می کند.
مبحث سوالات:
در بعضی دوایر اقتصاد کلان کینزین ها معروف می شود سپس به سادگی معادل اقتصاد کلان کلاسیکها قرار می گیرد، با فرض اضافه دستمزد پایین و نگهداری برای نشان داد قیمت تعدیل شده "دشواری دستمزدها" (در پیوست می بینیم که کلاسیکها و کینزینها ترکیب شده است). از تعریف تئوری مذکور کینزینها، صحت آن را توضیح دهید.
شما فکر کنید و تعریف بهتری را درباره واقعیت اقتصادی تئوری اقتصاد کلان کینزینها و کلاسیک ها ارائه دهید.
5- آیا پایداری و ثبات سازی قابل مجادله هستند؟
چهار فصل اخیر بر نحوه سطح بالای تقاضا که برای حمایت سطح خارجی ضروری می باشند تأکید کردهاند که نگهدارنده درآمد در سطوح بالا و عدم اشتغال در سطوح پایین می باشد. سه هدف وجود دارد که هدفمندسازی نسخ اقتصاد کلان و استانداردهای زندگی و ثبات سازی از آنجمله هستند. همانگونه که در فصل اول عنوان شد، اجرای قابلیت پایدارسازی مالی، اجتماعی، محیط شناسی نیز مهم می باشند.
1-5- اهداف و فرضیه های آزمون
با درنظر گرفتن نمونه های ایجاد شده در ارزش صورت به نظر می رسد که اهداف ثبات سازی به ویژه هدف بیکای سطح پایین و قابلیت سازی محیطی اهداف پایدار در مجادله مستقیم می باشند. به نظر می رسد که ثبات سازی به حفظ سریع نرخ استحاله مواد یعنی تغییر مواد و منابع انرژی به کالا و خدمات مصرفی، همانگونه که از طریق CTDP سنجیده شده است، بیانجامد. مصرف ، سرمایهگذاری، هزینه ها و مخارج دولت، و نیز صادرات صرف به ایستایش در سطح بالا نیاز دارند که می بایستی وقف مدل های مذکور باشند تا سطح زیاد تقاضا را ایجاد و به نوبه خود اشتغال کامل را پشتیبانی نمایند.
قابلیت پایدار سازی محیطی بواسطه نرخ های بالای استحاله مواد تجدید شده است که منابع تجدیدنشدنی را به انتها می رساند یا به آهستگی تجدیدشدنی می باشند و سایر موارد از جمله تغییر در قله جهانی و انقراض گونه ها را منجر می شود. واضح است که هر حرکت جدی به سوی قابلیت پایدارسازی محیطی، مصرف کمتر بویژه در منابع انرژی سوخت فسیلی را می طلبد. شوک ذخیره نفتی دهه 1970 ضرب المثل «اطلاع رسانی به رقیب در زمینه کارهای آتی خود » با توجه به محدودیت های ظرفیتی هشداری را برای جوامع مطرح میکند که می بایستی به یک اقتصاد قابل پایدار هدفمند شوند، بدین معنا که بحران برای اقتصادی در مقیاس بالا، ضرر درآمد و عدم اشتغال را در پی خواهد داشت؟
در پی این مجادله آشکار ناشی از ساده انگاری، فرضیه هایی در گسترش نمونه اقتصاد کلان خود ایجاد میکنیم. این فرضیه ها ممکن است صحیح نباشد، این مجادله ممکن است به اندازه ای که به نظر میآید، بزرگ نباشد. برای مثال، در مدل های توسعه یافته فصل 9، فرض نمودهایم که اشتغال بیشتر همیشه بهتر است، زیرا درآمد پولی برای مردم به همراه دارد و عدم اشتغال، پرهیجان و تضعیف کننده روحیه میباشد. سطوح بالای سراسری تولید برای نگهداشتن اشتغال بالا، ضروری می باشند. تنها سطوح مصرف، سرمایهگذاری، مخارج و هزینه های دولت و صادرات حرف مهم هستند. ترکیب این مخارج برحسب انواع کالا و خدمات تولید شده و یا روش تولید به کار رفته در محصول GTPD مهم نیستند.
2-5- به راستی از اشتغال چه می خواهیم؟
بدون شک نیاز به شغل و عدم توانایی در یافتن شغل می تواند خیلی سخت و دشوار در زمینه بیکاری باشد. علاوه بر نبود درآمد که می تواند یک کارگر و خانواده اش را به فقر و کار سخت واقعی بیندازد بیکاری، واپس زنیهای روانشناختی شدیدی را موجب می شود. غالباً مردم فسردگی و تضعیف روحیه را به هنگامیکه خواستار آن نمی باشند احساس می کنند.
مطالعه تأثیر تغییرات چرخه تجارت در سلامت و روحیه، بدون ابهام نشان میدهد که نرخهای خودکشی در خلال رکود اقتصادی افزایش می یابد. بوضوح، یک جامعه انسانی و بشری می باید تاحدی که ممکن است چنین ضرری را در حداقل نگهدارد. در پس تسکین چنین اوضاعی، چیزی را که از اشتغال ملی میخواهیم به وضوح کمتر می باشد. اینکه آیا همواره بهتر است که به ازاء هرکار و فعالیتی، میان درآمدهای مردم و سلامت و رفاه آنها بررسی می شوند و می بینیم که ارتباط بقدر محکمی که غالباً فرض می شده است، مثبت نمی باشد. چیزی را که حتی پرهیجان تر می باشد، این است که همیشه به نظر نمی رسد که اشتغال و اقدامات رفاهی در طول چرخه تجارت به طور مثبت با یکدیگر مرتبط شده باشد.
در حالی که همانگونه که در بالا اشاره شد در خلال رکود اقتصادی خودکشی ها افزایش می یابند و نرخهای مرگ و میر کلی کاهش می یابد و وقتی که اقتصاد در کشورهای صنعتی شده نوسانات اقتصادی دچار رشد می شود به نظر عقلانی نمی رسد این موضوع را به تبع آن بوضوح مشاهده خواهیم کرد.
در جایی که اقتصاد به خوبی اجرا می شود نرخ ها افزایش می یابند، اما حقایق مرتبط با جمعیت به طور کلی (نه فقط جمعیت بیکار) می تواند به شرح این موضوع کمک نماید. برای مثال، در خلال شغلهای ساختاری، نوساناتی که برخی از آنها در اقتصاد خطرناکترین به حساب می آیند احتمالاً بطور ویژه افزایش مییابند در خلال این نوسانات، بسیاری از افراد جدید و بی تجربه در صنایعی از جمله صنایع تولیدی و رانندگی کار مینمایند و علیالخصوص افراد بی تجربه در شغل، آسیب دیده