فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)

اختصاصی از فایلکو نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)


نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات:104   

 

فهرست مطالب:
مبحث صفحه
فصل اول: کلیات
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت موضوع
شیوة تحقیق
محدویت‌ها
توضیحات
فصل دوم: نگاهی ادبی به سوره یوسف(ع)
فصل سوم: خلاصه و نتیجه‌گیری
منابع و مآخذ

 


دانلود با لینک مستقیم


نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)

پایان نامه : بررسی اندیشه مشروعیت حکومت در سیره امیرالمومنین علی (ع) - 1391-118 صفحه

اختصاصی از فایلکو پایان نامه : بررسی اندیشه مشروعیت حکومت در سیره امیرالمومنین علی (ع) - 1391-118 صفحه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه : بررسی اندیشه مشروعیت حکومت در سیره امیرالمومنین علی (ع) - 1391-118 صفحه


 پایان نامه : بررسی اندیشه مشروعیت حکومت در سیره امیرالمومنین علی (ع) - 1391-118 صفحه

چکیده : مشروعیت در مفهوم عام ، نزدیک ترین مبانی ِحکومت در بحث از فلسفه سیاست است . به عبارتی آن چه در فلسفه سیاسی ، متکفل توضیح و توجیه بالاترین نوع از نابرابری اجتماعی است « مشروعیت حکومت » نام گرفته است . پژوهش حاضر مشروعیت نظام سیاسی در اسلام را با رویکردی تاریخی در سال های نخستین بعثت و در جریان خلافت اولیه متمرکز بر سیره امیر مؤمنان علیع مورد مطالعه قرار می دهد . نگارنده « تحول در مبانی حکومت و ارزش های نظام سیاسی » را با تفسیری تدبری در قران مبتنی بر جریان وحی به تصویر می کشد و از رهگذر آن ؛ پیشینه تاریخی « حکومت و مشروعیت » را به سال های نخستین بعثت رسانده ، بازتابی تازه از سیر تحولات سیاسی تاریخ اسلام به دست می دهد. در ادامه خلافت اسلامی را به بوته نقد و بررسی در آورده ، مشروعیت خلفای ثلاث را نه تنها به ابطال تئوری استخلاف ؛ که به محک ارزش های پذیرفته شده منتسب به حاکم مسلمان مورد تردید قرار می دهد ، در نهایت از سیاست علیع در بحران های داخلی خلافت اسلامی نمونه ای شاهد بر اخلاق سیاسی مورد استناد قرار می دهد : آری « هدف وسیله را توجیه نمی کند. »


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه : بررسی اندیشه مشروعیت حکومت در سیره امیرالمومنین علی (ع) - 1391-118 صفحه

دانلودمقاله علی (ع) از نگاه تاریخ

اختصاصی از فایلکو دانلودمقاله علی (ع) از نگاه تاریخ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

نام: علی (ع)
القاب: امیر المؤمنین، مرتضی، وصی، حیدره، یعسوب المؤمنین، یعسوب الدین.
کنیه ها: ابوالحسن، ابولحسین، ابوالسبطین،ابوالریحانتین، ابوتراب.
نام پدر و مادر: ابوطالب- فاطمه بنت اسد.
زمان ومحل تولد: سیزدهم رجب ده سال قبل از بعثت داخل کعبه معظمه متولد شد.
دوران امامت: 30 سال که چهار سال و نه ماه آن را عهده دار خلافت بود.
زمان و محل شهادت: صبح روز 19 رمضان سال چهل هجری در محراب عبادت، در مسجد کوفه توسط ابن ملجم مرادی ضربت خورد و در شب 21 ماه رمضان در سن 63 سالگی به شهادت رسید.
مرقد شریفش: در نجف اشرف در کشور عراق است.

جراحات سخت علی (ع)
علی در جنگ احد شصت و یک زخم برداشت و حضرت فاطمه زهرا (ص) به معالجه آن حضرت پرداخت اما چیزی نگذشت که با نگرانی به خدمت پیامبر رسیده و عرضه داشتند که وضع بدن علی طوری است که هر زخمی را می بندیم دیگری گشوده می شود و زخمهای تن او آنچنان زیاد و خطر ناک است که نگرانیم.
پیامبر )ص( و جمعی از مسلمانان به عنوان عیادت به منزل علی )ع( وارد شدند، در حالیکه بدن او یک پارچه زخم و جراحت بود. پیامبر با دست مبارک خود بدن او را مسح می کرد و می فرمود: کسی که در راه خدا این چنین ببیند آخرین درجه مسئولیت خود را انجام داده است. و زخم هایی که پیامبر دست روی آنها می کشید به زودی التیام می یافت.
علی )ع( در این هنگام گفت: الحمد الله که با این همه، فرار نکردم و پشت به دشمن ننمودم. خداوند در آیاتی از قرآن مجید به کوششهای او و فداکاریهای مجاهدان دیگر اشاره کرده است.

 

مقام و منزلت علی علیه سلام
جابربن عبدااله انصاری گفت: ما در کنارخانه خدا در خدمت رسول خدا ()ص() نشسته بودیم که علی به سوی ما آمد. هنگامی که چشم پیامبر )ص( به او افتاد فرمود: برادرم به سراغ شما می آید. و سپس رو به کعبه کرد و گفت: به خدای این کعبه قسم که این مرد و شیعیانش در قیامت رستگارند.
بعد رو به کرد و فرمود: او قبل از همه شما به خدا ایمان آورد، و قیام او به فرمان خدا بیش از همه شماست، وفایش به عهد الهی از همه بیشتر، قضاوتش به حکم الله نزدیکتر مساواتش در تقسیم بیت المال از همه زیادتر، عدالتش درباره رعیت از همه فزون تر، و مقامش نزد خدا از همه بالاتر است.
جابر گفت در اینجا آیه ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه نازل شد و پس از آن هنگامی که علی )ع( می آمد اصحاب پیامبر )ص( می گفتند: بهترین مخلوق خدا بعد از رسول الله آمد.

 

زهد علی علیه السلام
سوید بن غفله گفت: بعد از آنکه امام علی )ع( به خلافت رسید، به محضر ایشان وارد شدم، دیدم امام )ع( روی حصیر کوچکی نشسته اند و در خانه ایشان جز حصیر چیز دیگری ندیدم. عرض کردم یا امیر المومنین بیت المال در دست شماست ولی از مایحتاج چیزی در این منزل نمی بینم!
فرمود: ای سوید شخص عاقل در خانه ای که از آنجا کوچ خواهد کرد اثاث تهیه نمی کند، برای ما خانه امنی است(آخرت) که بهترین مطاع و اثاث و کالای خود را به آنجا فرستادیم و ما هم به همین زودی به آنجا رهسپار خواهیم شد.
رشوه یا هدیه ؟
اشعث بن قیس برای پیروزی بر طرف دعوای خود در محکمه عدل علی (ع) متوسل به رشوه شد و شبانه ظرفی پر از حلوای لذیذ به در خانه علی ()ع() آورد و نام آن را هدیه گذاشت علی (ع) برآشفت و فرمود: سوگواران بر عزایت اشک بریزند، آیا با این عنوان آ‚ده ای که مرا فریب دهی و از آئین حق بازداری؟ بخدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنجه در زیر آسمانهای آنهااست به من دهند که پوست جوی به ظلم از دهان مورچه ای برگیرم، هرگز نخواهم کرد، دنیای شما از برگ جویده ای در دهان ملخ برای من کم ارزش تر است، علی را با نعمتهای فانی و لذتهای زودگذر چه کار؟

 

نهج البلاغه
کتاب شریف و ارزشمند نهج البلاغه، مجموعه سخنان برجسته امام علی )ع( است که سید رضی متولد 359 هجری قمری از دانشمندان بزرگ شیعی می باشد آنها را انتخاب و جمع آوری نموده است و به آن نام نهج البلاغه یعنی راه و روش بلاغت داده است. نهج البلاغه را اخ القران گفته اند. کتاب نهج البلاغه دارای سه بخش می باشد که عبارتند از:
1- بخش خطبه ها: در این بخش علاوه بر خطبه ها، قسمت های مهمی از سخنان برگزیده آن حضرت که به منزله خطبه است گرد آوری شده است. تعداد این خطبه ها را طبق تنظیم سید رضی 239 و طبق شماره گذاری دیگر 241 خطبه نوشته اند.
2- نامه ها: در این بخش نامه های امام علی علیه السلام به فرمانداران و استانداران و بعضی اشخاص گرد آوری شده است. تعداد نامه ها و عهد نامه های نهج البلاغه 79 عدد می باشد.
3- کلمات قصار(کوتاه و حکمت آمیز): در این قسمت 480 جمله کوتاه و حکمت آمیز درباره موضوعان مختلف گرد آوری شده است.

• مصدر روایت: پیامبر اسلام (ص)
• راوی: ابان از سلیم
• زمان: سالهای سکوت
• مکان: مدینه
• موضوع: فضائل علی (ع)
• فضایل علی: مقام و منزلت او نزد خدا و رسول و امت اسلامی
• ولایت علی متمم و مکمل ایمان است، ایمان در ظرف ولایت قوام و دوام می یابد.
متن
ابان از سلیم بن قیس نقل کند که گفت: شنیدم که علی )ع( می گوید: از رسول خدا مرا ده مقام و منزلت است که هر کدام شان مرا بی نهایت خوشحال می سازد.
به حضرتش گفته شد: ای امیر مؤمنان! آنها را برای ما بیان کن!
فرمود: رسول خدا )ص( به من فرمود:ّ ای علی! تو برادری، دوست همدمی، تو وصی تو وزیری، تو جانشین من در خاندان و مالی و در هر چه و هر جا که نباشم هستی. مقام تو نزد من مانند مقام من نزد پروردگارم است، تو جانشینم در میان امتم هستی، دوست تو دوستم است و دشمن تو دشمنم، تو امیر مؤمنان و سرور مسلمانان پس از من هستیّ . سپس علی )ع( به اصحابش رو کرد و فرمود: ای گروه یاران! به خدا سوگند در هیچ کاری پا جلو ننهادم مگر به آنچه رسول خدا در آن با من عهد بسته بود. خوشا به حال کسی که دوستی ما خاندان در قلبش جای یافته است تا با دوستی ما ایمان در قلبش همچون کوه احد پا برجا و استوار شود و هر کس دوستی ما را در دل نداشته باشد ایمان در دلش محو می شود آن گونه که نمک در آب حل می گردد.
به خدا سوگند و باز هم به خدا سوگند! در میان جهانیان یادی از یاد من برای رسول خدا دوست داشتنی تر نیست و نماز بر دو قبله چون نماز من نیست چرا که هنوز کودک و نابالغ بودم که نماز می خواندم، و فاطمه پاره تن رسول خدا )ص( همسرم است، فاطمه ای که در زمان خویش چون مریم دختر عمران در زمان او است. و نکته سوم را به شما بگویم که : حسن و حسین فرزندان این امت هستند، آن دو نسبت به محمد )ص( مانند دو چشم نسبت به سر می باشند و من جای دو دست برای بدن را دارم و فاطمه جای قلب را در بدن دارد. ما همانند کشتی نوح هستیم که هر کس بر آن درآید نجات یابد و هر کس از آن عقب ماند غرق گردد.
- این روایت در منابع زیر نیز آمده است:
صدوق/خصال. باب 10،ح6،7،8+ صدوق/امالی48+ طوسی/ امالی 85+ بحار39/352،337،338

 



• مصدر روایت: پیامبر اسلام (ص)
• راوی: ابان از سلیم از سلمان، ابوذر و مقداد
• زمان نقل: سالهای سکوت (سال 16ه)
• مکان: مدینه
• موضوع: فضائل علی (ع)
• قلمر و آگاهی و دانش رسول خدا
• خویشاوندی پیامبر و علی
• فضائل علی
• مبانی امامت علی و آل (ع)
متن
ابان بن ابی عیاش از سلیم بن قیس و او از سلمان و ابوذر و مقداد نقل کند که : گروهی از منافقان گرد هم آمدند و گفتند : محمد دارد ما را از بهشت و نعمتهایی که خداوند برای دوستان و بندگان فرمانبردارش آماده کرده و از دوزخ و خفت و خواری که خداوند برای دشمنان و بندگان نافرمانش فراهم ساخته خبر می دهد، اگر راست می گوید ما را از پدران و مادران ما خبر دهد و بگوید که بهشتی هستیم، یا دوزخی و از آنچه که دیر یا زود در همین دنیا روی خواهد داد.
این سخن به رسول خدا )ص( رسید، به بلال فرمود که ندای نماز جماعت دهد، مردم بسیار گرد آمدند تا که مسجد انباشته شد و جا بر آنان تنگ آمد. رسول خدا )ص( خشمناک بیرون شد و در حالی که دستها و پاهایش از پیراهن برون زده بود بر منبر شد، سپاس و ستایش خدای گفت و فرمود: ای مردم! من هم آدمی مانند شما هستم که فقط پروردگارم به من وحی می کند و مرا به آنجام رساندن پیامش مخصوص گردانیده و به نبوتش برگزیده و بدین سان مرا بر همه فرزندان آدم برتری داده و مرا هر آنچه بخواهد از غیب آگاه می کند، پس هر چه می خواهید از من بپرسید.
مردی مؤمن و خدا و رسول دوست، برخاست و گفت: ای پیامبر خدا! من که هستم؟ فرمود: تو عبدالله بن جعفر هستی، رسول خدا ))ص(( او را فرزند پدرانش دانست. آن مرد خوشحال برجایش نشست.
سپس مردی منافق و بیمار دل و دشمن خدا و رسولش برخاست و گفت: ای رسول خدا! من چه کسی هستم؟
فرمود: تو فلانی پسر فلانی، چوپان بنوعصمه که بدترین شاخه قبیله ثقیف هستند می باشی. آنان نافرمانی خدا کردند، خداوند هم خوارشان نمود. آن مرد نشست و بدین سان خدای خوارش نمود و در برابر چشم همه رسوایش کرد، چرا که مردی پیش از این شکی نداشتندکه وی از دلاوران و بزرگان قریش است.
سپس فرد سومی برخاست که منافق و بیماردل بود گفت: ای رسول خدا! بهشتی ام یا دوزخی؟ فرمود: دوزخی هستی! آن مرد نشست و خداوند خوارش نمود و در برابر همه رسوایش کرد.
عمر بن خطاب برخاست و گفت: ما خوشنودیم که خداوند پروردگار ما و اسلام دین ما و تو ای رسول خدا پیامبر ما هستی، و به خدا پناه می بریم از خشم او و رسولش، از ما در گذر ای رسول خدا خدای از تو در گذرد، عیب ما را بپوشان خدای تو را بپوشاند. رسول خدا فرمود: خوب! بعد از این حرفها، سئوالی هم داری؟ عمر گفت: ای رسول خدا! خواهان عفو امت هستم.
علی بن ابی طالب ))ع(( برخاست و گفت: ای رسول خدا! نسبم را بفرما که من چه کسی هستم تا مردم خویشاوندی مرا با تو بدانند.
فرمود: ای علی! تو و من از دو شط نور خلق شدیم که از زیر عرش تابیده بودند و تقدیس خدای می کردند، و این دو هزار سال پیش از آفرینش خلق بود، سپس از آن دو شط نور دو قطره آب زلال سپید به هم پیچیده پدید آمد و سپس آن دو قطره آب زلال در اصلاب بزرگوار و ارحام پاکیزه و پاک منتقل گردید تا که نیمی از آن در صلب عبدالله و نیمی در صلب ابوطالب قرار گرفت و من شدم و تو شدی و این فرموده خداوند است که :ّ او است خدایی که آفرید از آب بشری را، و او را دارای سبب و نسب کرد، پروردگارت توانا استّ. ای علی! تو از منی و من از تو، گوشت تو با گوشتم، خون تو با خونم در آمیخته، تویی رابطه میان خدا و خلقش پس از من هر کس ولایت تو را انکار کند رابطه میان خویش و خدا را بریده است 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  57  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله علی (ع) از نگاه تاریخ

دانلود مقالاه امام سجاد (ع)

اختصاصی از فایلکو دانلود مقالاه امام سجاد (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمة ‌مؤلف :
خداوندی که حافظ و نگهبان بندگان است ، وجود ائمه هدّی از خاندان رسالت رابرای جهانیان رحمت قرار داد و ایشان و نشانه هایی ممتاز ساخت تا دیگران به آنها اقتدا کنند و به دنبالشان گام بردارند پس گروهی از جامعه انسانی و پذیرای دعوت واسطة اجرای دستورهای آنان قرار داد و این گروه شیعیان هستند که پیوسته در راه معرّفی پیشوایان معصوم و بالا بردن فضائل و نشر آثار ایشان ، کوشش فراوانی به عمل آوردند و جمعی از آنها که در زمان ائمه اطهار حضور آنان را درک کردند ندای پیشوایان خود را به عناوین گوناگون به نسلهای آینده رساندند تا در این زمان که دوران غیبت و دور از عصر حضور امامان معصوم است شیعیان همان عشق را به آن بزرگواران داشته باشند که پیروان معاصر با آنها داشتند و هر یک از ایشان یاد آن عزیزان و ارج نهادن به آثار آنان را مهمترین و بالاترین امری می دانند که باید مورد توجه قرار دهند . به آن عمل کنند .
با این همّت والای پیروان خالص امامان خالص است که پیوسته ندای اسلام به گوش جهانیان می رسد و نهضتهای الهی شکل میگیرد و حرکتی نیکو را نتیجه
می دهد، چنان که احکام دین در همه جا انتشار می یابد و حقیقتهای ناپیدا آشکار
می شد.
تاریخ ولادت امام سجاد (ع) :
آن حضرت در تاریخ پنجم ماه شعبان سال سی و هشت هجری متولد شد . در این عالم هستی با قدوم بزرگوارترین نور رسیده شادمان شد ، دنیا احساس غرور و روزگار نور شادی بر تن کرد و آنچه بافته بود بازیور نبوغ آرایش داد .
او چون خالی نورانی بر پیشانی زمان و همانند دانه مرواریدی برگردن بند روزها و سالها ظاهر شد با طلوع نور وجود او دو قوس صعودی و نزولی جهان هستی با یکدیگر تلاقی و اشرف ممکنات با آمدن او ظهور یافت و فیض اقدس او به سوی حجت خدا راه یافت . بنابراین او دشتة پیوند میان عالم ملک ملکوت بود و بوسیلة‌او رایحة عطر قداست از دو نهان نبوی انتشار یافت و رشتة‌ محبّت علوی و عصمت فاطمی در جهان برقرار شد آنچه او برتری می بخشد نور پیامبری و بلندی مقام امامت و فرّ و شکوه شادمانه است قدر مسلّم این است که هرچه از کرامتها برای سایر امامان بیان شد از امام ذین العابدین نیز جدا نیست بنابراین تمام مراتب بزرگواران و پاکی ریشه و رفعت شأن و عظمت مقام که سزاوار آن بزرگواران بود سزاوار او نیز هست از این رو می توان گفت که سزاواران بود سزاوار او نز هست تمام درجاتی که برای امامان پیش او ثابت بود برای او نیز از نخستین مرحلة ولادت ثابت و برقرار بود همچنان که هیچ کدام از جهات فضلیت و امام که برای بقّیه ثابت است از او نیز منتفی نیست هرچند ازاین امور دربارة آن حضرت نصّ خاصی نرسیده باشد .
این است معنای آنچه در اثبات الوصیه مسعودی نقل شده است که ولادت ابو محمد علی بن حسین بن علی بن ابی طالب و منشأ وجود آن حضرت مانند آبای بزرگوارش می باشد .

 

بخششهای امام (ع) :
ارج و ارزشی را که ما برای بخشندگی و کرم امامان معصوم قایل هستیم ازاین جهت نیست که آنها هدایا و عطایای فراوانی به تنگدستان و نیازمندان می داده اند زیرا این گونه بخششهای آنها را از بخششهای دیگران ممتاز می سازد هدف و اثر معنوی این بخششهاست که این بزرگواران در عطایای خود جهات گوناگون را در نظر داشته اند .
به عنوان مثال گاهی اعطایشان سبب هدایت گمراه یا راهنمایی جاهلی می شد یا جای که پیوند خویشاوندی قطع شده بود بخششها می کردند که سبب صلة رحم می شد و یا حقیقتی مجهول به آن وسیله کشف می گردید چنان که اهل تاریخ می نویسند :
روزی مردی از شام به مدینه آمده بود و همین که چمشش به امام حسن مجتبی (ع) افتاد شروع کرد به دشنام دادن به آن حضرت امام حسن (ع) پاسخ او را نداد و همچنان ساکت ایستاد .
پس از آن که آن مرد از دشنام دادن باز ایستاد امام با گفتاری نرم از او دلجویی کرد و از او خواهش کرد که به منزل ایشان برود و او را مهمان کرد و عطای فراوانی به وی داد و لباس بر او پوشانید .
مرد شامی وقتی که از خانة‌ امام حسن (ع) بیرون آمد از مال دنیا بی نیاز شده بود و زبان به مدح او باز کرده بود و می گفت گواهی می دهم که تولد حق پسر رسول خدایی و خلیفه خدا در زمین هستی و او خود می داند رسالتش را به که واگذارد . اگر چه پیش از این تو و پدرت مبغوفترین خلق خدا نزد من بودید امّا اکنون شما محبوبترین افراد در نزد من هستید .

 

حلم امام (ع) :
بدون شک امام که از طرف خدای تعالی به عنوان پرچمدار و پیشوا نصب شده است تا ین که مردم را آنچه رضای پروردگار است ، رهبری کند مرکز دایره اخلاق نیکوست و چون اصول خصلتهای پسندیده در میان افراد این خاندان به طور مساوی وجود دارد تمام پیشوایان معصوم از نظر شجاعت وکرم و علم و تمام فضایل اخلاقی مانند یکدیگر هستند چنان که از اهل بیت (ع) نقل شده است اوّل ما مثل آخر ما که یکی از جمله ویژگیهای خلافت بزرگ الهی دست یافتن بر تمام کارهای نیک است و همة امامان دارای تمام فضائل و نیکیهای هستند .
امّا این که د ر بعضی از ائمه اطهار تنها بعضی از این خصلتها بروز می کند به دلیل موقعیتهای زمانی است وگرنه هرکدام از امامان اگر در جنگهای زمان پیغمبر اکرم می بودند از آنها نیز مثل امیرالمومنین دلیریهای و مبارزات ، آشکار می شد و اگر در زمان معاویه که اموال مسلمین رادر میان افراد بی استحقاق خرج می کرد برای آن حضرت قدرت مالی می بود عطایای زیادی به مستحقان می داد چنان که امام حسن (ع) نیز بخششهای فراوانی داشت تا این که باقی ماندة مومنان را حفظ کند که حاتم بخشیهای آشکار معاویه آنها را از راه بدر نبرد و اگر برای هر کدام از ائمة اطهار همانند امام (ع) چنان فرصتی پیش آمد آنها نیز مانند آن حضرت در نشر اسرار دینی و احکام الهی کوشش می کردند .

 

 

 

امام (ع) در ماه رمضان :
سیّدبن طاووس روایت می کند که امام سجّاد در ماه رمضان هر یک از غلامان و کنیزانش خلافی مرتکب می شدند آنها را تنبیه نمی کرد بلکه تقصیرات آنها را در طوماری می نوشت و در آخرین روزهای رمضان همة آنها را جمع می کرد و خودش در میان آنها می ایستاد و خطاهای آنها را آن طومار به آنها یادآوری می کرد و به هر یک از آنها می گفت: ای فلانی تو ، در فلان روز فلان کار را انجام دادی و از هر کدام اعتراف می گرفت .
آنگاه به آنها می گفت با صدای بلند بگویید ای علی بن حسین همان طور که تو خطای ما را احصا کرده ای پروردگار تو هم تمام کارهای تو را در کتابی که به حق سخن می گوید یادداشت کرده و هیچ کوچک و بزرگی را فروگذار نکرده و هر کاری کرده ای در نزد او حاضر است چنان که ما هر چه کرده ایم نزد تو حاضر می بینیم پس همچنان که تو از خدا امید عفو و گذشت داری از ما نیز عفو و گذشت فرما .
ای علی بن حسین (ع) یاد بیاور از خواری و بیچارگی خود در پیشگاه پروردگارت که حکیم و عادل است و ذره ای ستم نمی کند و همین بس که خدا حسابکار و گواه است .
پس تو عفو کن و در گذر تا خدای تو از تو در گذرد چنان که در قرآن
می گوید « و باید عفو و گذشت کنند آیا دوست ندارید که خدا شما را بیامرزد ؟»

 

تواضع امام (ع)
انسان کامل هر گاه چنین معرفتی دریافت کرد که خود بزرگ بینی و کبریایی از همة جهات ، شایسته ذات بی همتای حق تعالی است زیرا او با ذات خویش قائم است و همه چیز در حیطة قدرت اوست هرگز خود را بزرگ نمی بینی و ذرّهای تکبّر در وجود او راه نمی یابد اگرچه آراسته به فضائل و مزیّن و کمالات فراوان باشد .
دلیل بر این امر آن است که چنین انسانی همواره خود را در احاطة قدرت خداوند ، مانند پری ، در محدوده گردبادی می یابد زیرا حادثی است مسبوق به عدم و سرانجام با فرارسیدن اجل و تمام شدن عمرش دستخوش مرگ و نیستی خواهد شد .
تمام این جهات با فرض هم که با به دست آوردن نیکیها اسباب بزرگی برایش فراهم آید باز هم خود را در برابر عظمت آفریننده اش از جهات گوناگون غرق در نواقص و کمبودها می بیند .
بویژه وقتی که منشأ هستی خود را نگاه کند که از آب جهنده ای از میان تیرة پشت و استخوانهای سینه ، بوجود آمده و اوّلش نطفه گندیده و آخرش مرداری پوسیده و در میان این دو حالت حامل کثافت است .
بنابراین انسان چگونه خود را از کسی بالاتر بداند که احتمال می دهد در نزد خدا مزیت و فضیلتی دارد ؟
انسان هر گاه دارای صفات حمیده باشد اگر چه در مراحل پایین تر از آن قرار گیرد باز هم آن را از لطف و عنایات خداوندی می داند و از این رو برخود واجب می داند که در مقابل این مزیتی که خدا به او عنایت فرموده است به سپاسگذاری او ادامه دهد زیرا خود را به استمرار این فیض و بویی و عطای مداوم او نیازمند می بیند و اگر این نعمت از او قطع شود به درة هلاکت سقوط می کند و مایة عبرت دیگران می شود .
صبر امام (ع) :
صبر، در بردارندة تمام فضیلتهای اخلاقی است و هیچ عمل نیکی نیست مگر این که در راه رسیدن به آن باید صبر را پیشه کرد چه در راه تحمّل رنج اطاعت و بندگی باشد یا جلوگیری از شهوت و بی بندوباری و یا در نبرد با صفت زشت بخل و فرومایگی و یا در راه مبارزة با حب نفس و خودخواهی و جز اینها .
پس همچنان که تمام خطوط محیط دایره ، به یک نسبت به نقطة مرکزی متصّل می شود هر صفت پسندیده ای هم در محیط شخصیت انسان به یک نسبت به صفت صبر که تشکیل دهندة نقطه مرکزی آن است ارتباط دارد .
باید توجه کرد که صبر ممدوح صبری است که دارندة آن ، توانایی بر رفع گرفتاری از خود داشته باشد و در عین حال صبر کند امّا اگر هیچ چاره ای غیر از آن باشد مثل شخص ضعیفی که کتک می خورده و زندانیی که هیچ راه فرار ندارد و از ناچاری صبر می کند به این فرد صابر گفته نمی شود و بر عمل او آثار شکیبایی مترتب نیست اگرچه در صورت که مظلوم واقع شده باشد مستحق ترّحم است اما صابری شایستة ستایش و تعظیم فراوان است که اگر نگوئیم همّت والای او وی را از در افتادن با جاهل باز می دارد قدرت آن را دارد که بر هر نحو بخواهد ناراحتی را از جلو روی خود بردارد امّا در عین حال رنج و ناراحتی را تحمّل می کند و به این دلیل بر نیرومندی خرد و کمال نفس و نفوذ ایمان و پیروزی وی بر تمایلات نفسانی اش می باشد که در روز دریافت پاداش اعمال نیک جزای بزرگی از درگاه حق سبحانه و تعالی نصیبش خواهد شد .
ابو حمزة ثمالی از امام سجّاد (ع) نقل می کند که در روز قیامت منادی فریاد می زند : کجایند شکیبایان . گروهی از مردم بر می خیزند به آنها گفته می شود : شما بر چه چیز صبر گویید ؟ گویند : بر انجام دادن طاعت خدا و دوری از معصیت او . آنگاه به آنها گفته می شود : راست می گویید داخل بهشت شوید .

 

گریة امام (ع) در فراق پدرش:
گریه بر سیّدالشهداء (ع) از عوامل سعادت جاودانه و وسیلة تقرّب به خدای سبحان است .
خاتم انبیا پیوسته بر او می گریست چه در خانه و چه در مسجد چه در تنهایی و چه در میان جمع و هر کس سبب این گریه ها را از او سؤال می کرد می گفت : جبرئیل از کشته شدن فرزندم امام حسین (ع) به من خبر داده و زمینی را که در آن کشته می شود به من نمایاند .
بعلاوه گریه کردن بر امام حسین (ع) ، سنگدلی و شدّتی را که بنی امیه در حق اولاد پیامبر به کار برده اند معرّفی می کند .
به این دلیل بود که ائمه معصوم ما ، شیعیان خود را وادار می کردند تا مجالسی به یاد واقعة کربلا تشکیل دهند و بر معصیت جانکاه آن حضرت اشک بریزند و برای آن اجر و ثواب فراوانی بیان می کردند از جمله هر کس به یاد شهادت امام حسین ، حتی اشکی به اندازة بال مگس از چشمش جاری شود ، خداوند گناهانش را می ریزد.
بر خوانندة گرامی پوشیده نماند که آمرزش خداوند از این طریق در مورد تعدّی به حقوق دیگران یا گناهانی که حق خدا و مردم در آن مشترک باشد مثل زکات و خمس ، اثر چندانی ندارد زیرا عفو و آمرزش این گناهان مشروط به رضایت مردمی است که به حق آنها ستم شده است ، بلی در مواردی که تنها مربوط به حقّ خداوند است ممکن است مورد عفو و تفضّل حق تعالی واقع شود که در فصل تعریف صحیفه به آن اشاره کردیم .
ائمه هدی سعی داشتند که یاد این خاطرات در طول زمان بماند و نسلهای بعد آن را از یاد نبرند زیرا می دانستند تا زمانی که یاد مصیبت مظلوم کربلا زنده باشد ، رونق و طراوت دین همچنان باقی خواهد ماند .
باید توجه کرد که گریة بسیار امام زین العابدین (ع) بر پدر بزرگوارش در طول حیات ، تنها به دلیل ترّحم و عاطفه نبود .

 

امام سجّاد (ع) و بنی امیّه :
امام زین العابدین (ع) پیوسته با بنی امیّه و طاغوتهای زمان خودش در تعارض بود و آنها هم بر طبق نظرشان که درآمیخته با خصلتهای بد و شیوه های ناروا بود با او رفتار می کردند . مثل رفتار گذشتگانشان ، با پیامبر رحمت (ص) چنان که ابوسفیان با پیامبر دشمنی می کرد و به منظور شکست آن حضرت و همراهانش لشکرکشی می کرد و سواره نظام گرد می آورد ولی در مقابل امر خداوند نتوانست پیروزی به دست آورد و نور او را خاموش کند ، امّا پیامبر خدا هنگام فتح مکّه که بر قریش پیروز شد آنها را مورد عفو و لطف خود قرار داد و تا حدّی ابوسفیان را گرامی داشت که گفت : هر کس داخل خانة او شود در امان است .
از جمله جنایتهای بنی امیّه آن است که مروان بن حکم را می بینیم وقتی سر بریدة سیّدالشهدا را جلو روی یزید می بیند زبان به شماتت می گشاید و این چنین به یزید تبریک می گوید :
دستهایت سالم باشد و رنگ گونه هایت سرخ باد ،
دل مرا با ریختن خون حسین شاد کردی .
از من خونخواهی کردی و دین مرا ادا نمودی .
مروان این حرفها را می گفت در حالی که حسن و حسین ،ولی نعمت او بودند از جمله این که در جنگ جمل که گرفتار شد ،این دو بزرگوار پیش امیر مؤمنان از او ضمانت واو را آزاد کردند .

 


امام (ع) و هشام بن عبدالملک :
از چیزهایی که قابل انکار نیست حسد ورزیدن بنی امیّه، نسبت به بنی هاشم است و به این سبب پیوسته آتش دشمنی در میان این دو گروه شعله ور بوده است . علل دشمنی میان بنی امیّه و بنی هاشم را می توان در چند مطلب زیر خلاصه کرد :
1) اختلاف میان دو برادر «عبد شمس و هاشم » و پیروزی هاشم بر عبد شمس .
2) عبدالمطلّب امیه را مدّت ده سال به غلامی خویش واداشت.
3) پیامبر اکرم (ص) بتهای بنی امیّه را که در زمان جاهلیت آنها را می پرستیدند در هم شکست و عادات بت پرستی آنان را محو و تقلیدهای کورکورانه را باطل ساخت . و چون آنان مشاهده کردند که خداوند مقام پیامبر بزرگ اسلام را بالا برده و او را با پیروزیهای پی در پی مواجه ساخته ، چاره ای جز شکست به خود راه ندادند و علی رغم میل باطنی و عداوت ذاتی خود نسبت به منجی جهان بشریت ،کلمة شهادت بر زبان جاری ساختند .
یکی دیگر از چیزهایی که آتش دشمنی بنی امیّه را شعله ورتر می ساخت یکسان شدن آنها با سایر مسلمانان بود ، زیرا اسلام میان آزاد و برده و شریف و وضیع فرقی ، جز به تقوا قائل نیست و در قرآن می فرماید : « گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست ».
بعلاوه وقتی می دیدند از بنی هاشم به عظمت یاد می شود و دارای فضائل و نیکیها هستند و امّا در پروندة اولاد بنی امیّه جز فضاحت و رسوایی چیز دیگری به چشم نمی خورد آتش دشمنی آنها برافروخته می شد و کینة پنهانی شان آشکار می گردید و با ایراد شبهات به خاموش کردن نور الهی و پنهان ساختن روشنائی خورشید امامت می پرداختند و برای آنها آسان نبود که می دیدند هر روز فضائل علویها و مناقب فاظمیان عالمگیر می شود .
از جمله فضائل این است که یک روز امام (ع) به زین العابدین به مسجدالحرام داخل شد ، در حالی که شکوه خداوندی او را احاطه کرده بود و نور امامت از اطراف چهره اش می درخشید و گروههای مختلف در اطراف خانه خدا ازدحام کرده بودند و هر کسی همّتش این بود که واجبات حج خود را از قبیل اسلام حجر و انجام عبادات به جای آورد نیرومند و ناتوان ، پادشاه و رعیّت همه در این امر مهم یکسان بودند .

 

 

 

هشام و فرزدق :
او ، فرزدق2 ، مردی از شیعیان ، دلباخته و فانی محبت آل رسول بود که ایمان خالص و ریشه دار در سینه اش و دوستی فرورفته در مرکز دلش نسبت به خاندان رسالت ، او را بر آن داشت که در ادای حق مزد رسالت بکوشد رسالتی که بر گردن تمام جهانیان از سیاه و سفید ، بنده و آزاد ، حق حیات دارد .
بنابراین بزرگترین برهان را بر تشیع خود اقامه کرد و روشنترین قیاس را تشکیل داد که نتیجه اش پیروی او از آثار خاندان وحی است .
بدون اینکه از خشم خلیفة مروانی و پیامدهای ناگوار آن ، از قبیل زندانی شدن و قطع پیوند و جز اینها باکی داشته باشد ، آنچه را باطن پسندیده و صفات نیک و سرشت پاک ونفس پاکیزة او به وی الهام کرد ، آشکار ساخت و از ترس این که نکند روحیّة های ضعیف تحت تأثیر واقع شوند و در نتیجه ، گمراهی رواج یابد ، تمام مشکلات را ناچیز شمرد و به بیان حق و ستایش آن پرداخت و هشام ، این تصریح به حقیقت را که پیش مردم شام پوشیده می داشت ، از زبان فرزدق تحمّل نکرد و مدح امام سجّاد بر او گران آمد و دستور داد فرزدق را در « عسنان » بین مکّه و مدینه زندانی و پیوند او را قطع کردند.
امپا فرزدق ، بعد از آن که خدای تعالی او را بر آشکار ساختن فضائل امام موّفق داشت از این عقوبتها رنجی نمی برد و به مردمی که در ان جا حضور داشتند معرفی کرد کسی را که پیروی از او واجب است و حق پوشیهای رؤسای گمراهان برای آنها در روز پرسش نامه های اعمال ، سودی ندارد و در حالیکه با این خطر عظیم و تبلیغ از مقام امامت « علاوه بر اجر اخروی » از دریای کرم امام زمانش نیز بی بهره
نمی ماند.
زیرا امام به او مالی داد که از تمام جوائز سلطان جائز « به فرضی که او را
می ستود » بهتر بود و آن دوازده هزار درهم و بعضی گفته اند امام برای او هزار دینار فرستاد و از او عذرخواهی کرد بیش از این قدرت ندارد .

 

قصیدة فرزدق :
ابونصر عبدالوهّب پسر تقی الدین سیکلی در طبقات الشافعیّه بزرگ ج 1،ص153 به سند خود متصل به ابن عایشه عبدالله بن محمّد از پدرش نقل می کند : هشام بن عبدالملک در زمان حکومت پدرش به سفر حج رفت .
او داستان را ادامه می دهد تا این که می گوید : فرزدق اشعار زیر را سرود :
این آقا کسی است که سرزمین بطحا به گامهای او آشناست .
خانةخدا و خارج آن و حرم او را می شناسد .
این پسر بهترین همة بندگان خداست .
این شخص پرهیزگار ،پاک و طاهر و مشهور است .
هرگاه قریش او را ببینند گویندة آنها می گوید :
کرامت و بخشندگی به این شخص منتهی می شود .
او به قلّه بلند عزّتی راه یافت که مسلمانان و عجم از رسیدن به آن ناتوانند .
آنگاه که برای اسلام حجر می آید ، آن چنان رکن حطیم اورا می شناسد که می خواهد دست او را بگیرد .
چشمان خود را از روی حیا می بندد و از هیبت او چشمهای دیگران بسته می شود و تااو لبخند نزند کسی یارای سخن گفتن ندارد .
فضیلت انبیا را از ناحیة جّد خود کسب کرد و امتها از فضیلت امّت جّد او کسب فضیلت کردند .
از روشنایی پیشانی او ، نور هدایت می درخشد مثل خورشید که از درخشش نور او از رسول خدا جدا شده ، سرشت و ویژگیهای و اخلاق او پاک و مطهّر است .
اگر او را نمی شناسی بدان که او پسر فاطمه (ع) است پیامبری خدا به وسیلة جّد او به پایان رسیده است .
از گذشته های بسیار دور ، خدا به فضیلت و شرافت داده است . خامة قضا را این چنین بر لوح آفرینش خود به جریان انداخته است . این که تو خود را به نادانی زده و می گویی: این کیست ، به او زیانی نمی رساند او را که تو منکر شناختنش شدی تمام عرب و عجم می شناسند .
دو دست او ، باران رحمتی است که سودش همه را فرا می گیرد پیوسته سیل نعمت از دستهایش روان است و فقر دستهایش را به لرزه در نمی آورد دارای اخلاق خوشی است که از خشمش کسی نمی هراسد .
دو چیز : حسن خلق و بخشندگی ، او را زینت می دهد . باری که همة مردم از برداشتن ناتوانند او بر دوش می گیرد . برخورد شیرین دارد ، که مایة گوارایی نعمتهاست .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 45   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقالاه امام سجاد (ع)

تحقیق در مورد زندگانی امام صادق (ع)

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد زندگانی امام صادق (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زندگانی امام صادق (ع)


تحقیق در مورد زندگانی امام صادق (ع)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه20

 

فهرست مطالب

 

   خصوصیات فردی.........................................................1

 

فضائل و مکارم اخلاقی..............................................2

 

امامت.....................................................................5

 

شرایط سیاسی اجتماعی آن دوران .........................7

 

زمامداران دوران امامت ..........................................9

 

معجزات ................................................................11

 

احادیث ................................................................13

  

   مسئله ی شهادت ..................................................14

   

خصوصیات فردی

 

تولد،  کنیه ، القاب

 

ششمین پیشوای مسلمین درسپیده دم روز جمعه ، هفدهم ربیالاول،سال83 قمری درمدینه چشم به جهان گشود.نام مبارکش جعفر،  کنیه اش ابوعبدالله والقابش      هجری صابر ، فاضل ، طاهر ، قاهر ، باقی ، کامل ،

منجی ، فاطر ، صادق  است .

ملقب شدن امام به هریک ازلقبهای یادشده بیانگرتجلی ظهوربیشترآن صفت در وجود مبارک ایشان است وگرنه امام صادق ودیگرامامان معصوم مظهرهمه ی ارزش ها وملقب به صفات نیک هستند.

 

پدر،  مادر،  فرزندان

 

پدربزرگوارپیشوای ششم،امام باقر(ع) ومادرارجمندش«ام فروه» دخترقاسم بن محمد بن ابی بکراست.پدرام فروه ازچهره های برجسته ومحدثان زنده ی احادیث اهل بیت و درزمان خودجزء فقیهان هفتگانه ی مدینه بشمارمی رفت. وموردوثوق واعتماد امام سجاد (ع) بود.مادرش «اسماء» دخترعبدالرحمن بن ابوبکراست.

 تعداد فرزندان امام درمنابع تاریخی مختلف نوشته شده است.بعضی هفت نفرذکر کرده اند:شش پسرویک دختر؛موسی ( پیشوای هفتم ) ،اسماعیل ،محمد،علی،عبدالله و ام فروه.                                                                                                                                                                        ولی مشهورده نفرذکرکرده اندویک پسربه نام عباس ودودختربه نام های اسماء وفاطمه برآن افزودند.اسماعیل،عبدالله وام فروه،مادرشان فاطمه،دخترحسین بن علی بن حسین ،وبنا به گفته ی حافظ عبدالعزیز،فاطمه دخترحسین اثرم،فرزندامام حسن مجتبی است ومادرموسی،محمد،اسحاق وفاطمه ی کبری،ام ولدی به نام «حمیده ی

 

 

بربریه»وعباس,علی وفاطمه ی صغری ازمادران دیگری هستند.(1)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

(1)  از کتاب زندگانی امام صادق (ع)  ، نوشته ی آقای علی رفیعی .صفحه ی :15-  16 – 17 .

 

 فضائل و مکارم اخلاقی

 

 

 

      امامان علیهم السّلام , بندگان برگزیده ی خداوند هستند و اراده بر       عصمت و طهارت آنان از هر گونه کژی و پلیدی تعلق گرفته است ؛ از این رو , وجود مبارکشان مظهر تمامی ارزشها و کمالات نفسانی و فضائل اخلاقی است.

 

الف) اخلاق فردی

 

1-عبادت و بندگی خدا

شناخت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زندگانی امام صادق (ع)