چکیده : در پژوهش مورد نظر به تبیین رابطه رویت پذیری – گزاره پذیری قدرت در فرآیند برنامه ریزی شهری تهران پرداخته شد. ابتدا مفهوم قدرت نزد فوکو که متفاوت از مفهوم قدرت نزد دیگر فیلسوفان و اندیشمندان می باشد را بررسی شد. قدرت نسبتی از نیرو¬هاست، یا به عبارت بهتر، هر نسبتی از نیروها یک نسبت از قدرت است. فوکو هدف خود را در تحلیل قدرت خود این چنین معرفی می کند : نقد عملکرد¬هایی که به ظاهر خنثی و مستقل میآیند؛ نقد آنها به ترتیبی که خشونت سیاسی که به شکلی مبهم از مجرای آنها اعمال میشود، افشا شده و بدین ترتیب امکان مبارزه با آنها فراهم گردد. (فلابجرگ و ریچاردسون، 1387،67) هر سامانه قدرت دو امر رویت پذیری و گزاره پذیری را به یکدیگر پیوند می زند. تغییر چینه های تاریخی بدون این دو امر ناممکن است.با تغییر امور رویت پذیر و گزاره پذیر ، سامانه های قدرت نیز تغییر می یابند. از سوی دیگر از آنجا که زمانی برنامه ریزی به عنوان فرآیندی سیاسی قلمداد میشود فاینشتاین ، چهار نوع برنامه ریزی را معرفی می کند که عبارتند از : سنتی ، دموکراتیک ، عدالت خواه ،گام به گام و این گونه بندی را در ارتباط با چهار نظریه سیاسی تکنوکراتیک، دموکراتیک، سوسیالیستی و لیبرال ردیابی می کند. بنابراین برنامه ریزی و قدرت دارای پیوند هایی می باشند که در واقع تبیین این پیوند ها هدف این پژوهش می باشد. تبیین این پیوند در فرآیند برنامه ریزی تهران در طی دوران مختلف هدف اصلی این پژوهش می باشد. بدین ترتیب الگوی رویت پذیری و گزاره پذیری قدرت در فرآیند برنامه ریزی تهران شناسایی شد و این رابطه با استفاده از روش تبارشناسی و با کمک تحلیل مقایسه ای تبیین گردید. در پایان چنین نتیجه گیری می شود که در فرآیند برنامه ریزی شهر تهران بر خلاف آنکه بین امر رویت پذیر و امر گزاره پذیر ، امر رویت پذیر در نظام برنامه ریزی شهری جنبه اساسی تری داشته ، اما در تاثیر¬گذاری بر برنامه ریزی شهری و به تبع آن شهر تهران ، امر گزاره پذیر بر امر رویت پذیر غلبه داشته است. اما در سطح کلان ، روابط قدرت ، معمولا ،از گزاره پذیری شروع می شود.
پایان نامه : رابطه رویت پذیری - گزاره پذیری قدرت در فرآیند برنامه ریزی شهری تهران - 1392