لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
فرهنگ کارآفرینی
فرهنگ کارآفرینی، خلاقیت و نوآوری مجموعه ارزشها، نگرشها، هنجارها و رفتارهایی است که هویت افراد کارآفرین را تشکیل میدهد. افراد کارآفرین و خلاِ سعی میکنند با نوع متمایز نگاهشان به پدیدههای اطراف و شیوهی متفاوت رفتارشان در مواجه با پدیدههای پیرامون خود، دست به فعالیتهای کارآفرینانه بزنند و محصول و خدمت جدیدی به جامعه ارایه نمایند.
فرهنگ کارآفرینی، خلاقیت و نوآوری مجموعه ارزشها، نگرشها، هنجارها و رفتارهایی است که هویت افراد کارآفرین را تشکیل میدهد. افراد کارآفرین و خلاِ سعی میکنند با نوع متمایز نگاهشان به پدیدههای اطراف و شیوهی متفاوت رفتارشان در مواجه با پدیدههای پیرامون خود، دست به فعالیتهای کارآفرینانه بزنند و محصول و خدمت جدیدی به جامعه ارایه نمایند. از ویژگیهای بارز افراد کارآفرین میتوان به خلاقیت، نوآوری، ریسک پذیری، تحمل شرایط ابهام، تحمل شکست، پشتکار، کنترل درونی، اعتماد به نفس، انعطاف پذیری، دوراندیشی و استقلالطلبی و... میباشد.
کارآفرینان موتور توسعه اقتصادی بوده و همواره مورد توجه دانشمندان و محققان قرار داشتهاند به طوریکه مؤسسه تحقیقات بین المللی مونیتور تفاوت نرخ رشد را در کشورهای توسعه یافته بر اساس سطح کارآفرینی آنها بیان نمود. جفری تمونز کارآفرینی را ایجاد کنندهی یک چیز ارزشمند از هیچ میداند و کارآفرین کسی است که دارای قدرت درک بالا است و توان پیدا کردن خلاء و فرصتها را دارد، و میتواند در جامعه از طریق پرورش ایده و تبدیل فکر خود به یک محصول جدید اقدام به ارزش آفرینی از هیچ نماید. این ارزش میتواند یک ارزش اقتصادی، سیاسی و یا اجتماعی و حتی فرهنگی باشد.
اما این سؤال مطرح است که فرهنگ غالب بر یک محیط خلاِ دارای چه باورها و ارزشهایی میباشد؟ کدام ارزشها و هنجارها توسعه کارآفرینی را در جامعه تقویت مینمایند و چگونه فرهنگ کارآفرینی در جامعه نهادینه میشود؟ اینها سؤالاتی است که برای پاسخ دادن به آنها باید پژوهشهای بسیاری صورت پذیرد، و در این مقاله سعی شده است که موضوعات آن به بحث گذاشته شود.
تعریف فرهنگ
فرهنگ کارآفرینی یک خرده فرهنگ از کل فرهنگ حاکم بر جامعه میباشد. از اینرو قبل از پرداختن به این موضوع باید تعریف صحیح و درستی از فرهنگ غالب بر جامعه بیان شود. تاکنون تعاریف بسیاری در زمینهی فرهنگ ارایه شده است که عدهای آنها را ۱۶۴ تعریف در مشهورترین دایرهٔ المعارفهای دنیای امروز میدانند. به همین دلیل ارایه یک تعریف جامع و مانع که بتواند همهی دیدگاهها را در برداشته باشد شاید امکانپذیر نباشد. اما شاید بتوان بر روی عناصر مشترک آنها تأکید کرد. فرهنگ در کلیترین حالت آن، بر مجموعهی پیچیدهای از خصوصیات احساسی، فکری، مادی و غیر مادی اطلاِ میشود که به عنوان شاخص یک جامعه یا گروه اجتماعی مطرح میشود که این نه فقط شامل هنرها و آثار ادبی است بلکه اشکال مختلف زندگی، حقوِ بنیادین انسانها، نظامهای ارزشی و اعتقادات را نیز در بردارد (گزارش یونیسکو در مکزیک، بررسی سیاستهای فرهنگی درجهان، ۱۹۸۲)
مفهوم فرهنگ مرکب از دو جزء «فر» و «هنگ» است. که «فر» به معنی بالا و جلو و «هنگ» به معنی قصد کردن، کشیدن و آوردن است. در زبان علمی جامعهشناسی در ایران و در «فرهنگ» معادل مفهوم لاتین (calture) به کار گرفته شده که در اصل به معنی کشت و زراعت بوده است. از مفهوم فوِ چنین استنباط میشود که بنظر میرسد در تعریف فرهنگ باید مفهوم رشد و تعالی انسان به عنوان هدف این مجموعه منسجم و منظم ذکر شود. بنابراین میتوان چنین گفت که فرهنگ نظامی است نسبتاً منسجم متشکل از اجزایی غیر مادی شامل: ارزشها، هنجارها، نمادها، باورها و اعتقادات، آداب و رسوم، دانش و اطلاعات رایج و هنرها و اجزایی مادی شامل کالاهای مصرفی، ابزارها (تکنولوژی)، و میراث فرهنگی نسبتاً مشترک بین اعضاء یک گروه، اجتماع یا جامعه که از طریق یادگیری از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود (پناهی، ۱۳۷۵، ص ۹۶) و موجبات رشد و تعالی انسان را فراهم میآورد.
علامه جعفری در کتاب خود با عنوان «فرهنگ پیرو فرهنگ پیشرو» مینویسد:
میتوان اثبات کرد که جامع مشترک همهی تعاریف فرهنگ دارای عنصر بایستگی و شایستگی، کمال، ترقی مادی و معنوی، کرامت، حیثیت، شرف ذاتی انسان، حیات شایسته و آزادی مسئولانه و عدالت در اجرای حقوِ و قوانین است. (علامه جعفری، ۱۳۷۹، ص ۱۳۰) ایشان در کتاب خود فرهنگ را این چنین تعریف میکنند: «فرهنگ عبارت است از کیفیت یا شیوههای بایست و یا شایسته برای آن دسته از فعالیتهای حیات مادی و معنوی انسانی که مستند به طرز تعقل سلیم و احساسات صعود کرده آنان در حیات معقول تکاملی باشد»(علامه جعفری، ۱۳۷۹، ص ۶۲) کارکردهای مهم نظام فرهنگی ایجاد هماهنگی و انسجام و همبستگی بین نهادها و اجزای مختلف نظام اجتماعی است، به گونهای که یکپارچگی آن نظام حفظ شود، برای نظام فرهنگی هر جامعه لااقل میتوان ۵ کارکرد ذکر کرد:
۱ـ تامین نیازهای فیزیولوژی
۲ـ ایجاد ارتباط جمعی
۳ـ دادن هویت فرهنگی خاص بر اعضا
۴ـ حفظ و تداوم و بقای جامعه
۵ـ ایجاد و حفظ همبستگی و انسجام اجتماعی (پناهی، ۱۳۷۵، ص ۱۰۱)
به عبارت سادهتر اینکه اگر فرهنگی بخواهد برای یک جامعه به عنوان فرهنگ باقی بماند و توسط اعضای آن جامعه حفظ شده و مقدس شمرده شود. با ید از کارکردهای فوِ برخوردار باشد. و گرنه همواره به عنوان یک فرهنگ پیرو بدنبال عناصر فرهنگی جوامع دیگر خواهد بود تا بتواند از طریق آن عناصر این کارکردها را پاسخ دهد.
فرهنگ کارآفرینی3