سیمای مرگ در شعر فارسی (سبک های خراسانی، عراقی و هندی)
161 صفحه
چکیده:
مهمترین حادثۀ زندگیِ هر انسانی، نه تولّد او، بلکه مرگ اوست. مرگ برای انسان همواره موضوع اندیشیدن بوده است. شاید تنها چیزی که انسان از مرگ اندیشی می تواند اظهار کند، عجز و ناتوانی از درک حقیقت آن باشد. با وجود اظهار سرگردانی و ناآشکارگی از مرگ، انسان در اندیشیدن بدان، شناختی از زندگی، خود و هدف زندگی بدست می آورد. تا جایی که می توان گفت؛ خود شناسی، شناخت فلسفۀ زندگی و هستی شناسی حاصل اندیشیدن به مرگ است. مرگ اندیشی آغاز فلسفه و حقیقت جویی است.
این نوشتار به بررسی پدیدۀ مرگ در شعر شاعران کلاسیک می پردازد. مرگ در اشعار این شاعران، تقریباً همان مفهوم و معنایی را دارد که دین بیان داشته است. این مسئله بیشتر برمی گردد به جهان بینی دینی شاعران. البته با وجود جهان بینی مشترکی که شاعران در تمام دوره ها داشته اند، شدّت و میزانِ مرگ اندیشی آنها در دوره های مختلف، متناسب با شرایط و اوضاع اجتماعی، متفاوت بوده است. در سبک خراسانی، به دلیل اوضاع مساعد رفاهی و اقتصادی و آسودگی خاطرِ شاعران، توجّه کمتری به مرگ و یادکردِ آن شده است. مفهوم مرگ در این دوره، تقریباً عام و کلّی است. ذهن و فکر شاعر این دوره به دور از مرگ و مرگ اندیشی است. شاعر همان مفاهیمی را بیان می دارد که مردمان عادی بدان آگاهی دارند. اما درسبک عراقی، به دلیل رواج عرفان و درون گرایی و شرایط نامساعد اجتماعی که نتیجۀ حملۀ مغول بود و مردم را بیشتر و بیشتر سرافکنده و ناامید و غمزده کرد، گرایش مردم به مرگ اندیشی، به صورت ناخواسته، گسترش یافت. یادِ قیامت و حیات دوباره که نتیجۀ مرگ اندیشی است، در این دوره نوعی التیام بخشِ شاعران دلزده از زندگی و تارک دنیا بود. عارفان که بر نکوهش دنیا و رنج های آن تأکید داشتند، برای تسلّی خاطر خود، بیشتر به حشرِ دوباره و امید به سعادت و آسودگی روی آوردند. در اشعار صائب و بیدل نیز که نمایندۀ سبک هندی هستند، تقریباً همان بیانات شاعران عارف دربارۀ مرگ مشاهده می شود. اندیشه و جهان بینی عرفانی صائب و بیدل، بیشتر متأثّر از عارفان بزرگی چون سنایی، عطار و مولانا است، در نتیجه اندیشه های آنها راجع به مرگ، در همان جهت و مسیری است که آن عارفان بیان داشته اند.آنها از مرگ برای بیان بی اعتباری دنیا، ناپایداری و زودگذری آن، توصیه به انجام اعمال نیک و رفتارهای پسندیده، نهی و انذار از کارهای ناشایست و دعوت به اغتنام فرصت بهره گرفته اند.
کلید واژه ها: مرگ، دنیا، جاودانگی، عرفان و شعر فارسی
پروژه: سیمای مرگ در شعر فارسی